به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

اكنون اين پرسش مطرح مي‏شود كه آيا محسنات بديعي و آرايه‏هاي ادبي قرآن قابل ترجمه به زبان‏هاي ديگر هست يا نه؟

اكنون اين پرسش مطرح مي‏شود كه آيا محسنات بديعي و آرايه‏هاي ادبي قرآن قابل ترجمه به زبان‏هاي ديگر هست يا نه؟
در پاسخ اين سؤال مي‏گوييم محسنات بديعي دو گونه‏اند: محسنات لفظي و محسنات معنوي. شك نيست كه محسنات لفظي مانند تجنيس، قلب، لزوم مالايلزم ، ترصيع و تسجيع و مانند اينها به هيچ وجه قابل ترجمه به زبان‏هاي ديگر نيست و نمي‏توان آنها را به زبان دوم انتقال داد.
البته اين كار مخصوص قرآن هم نيست و در هر زباني كه اين صنايع به كار برده شود، اغلب اوقات قابل ترجمه به زبان ديگر نخواهد بود.
اما محسنات معنوي مانند التفات و لف و نشر و مانند اينها قابل ترجمه‏اند و مترجم بايد در ترجمه خود حتما آن را رعايت كند.
متأسفانه گاهي برخي از مترجمان اين نكته را رعايت نمي‏كنند و ترجمه‏اي نااستوار و حتي غلط ارائه مي‏دهند.
نمونه آن ترجمه اين آيه شريفه است: هو الّذي يسيّركم في البرّ والبحر حتي اذا كنتم في الفلك وجرين بهم بريح طيّبة وفرحوا بها جاءتها ريح عاصف (يونس / 22). در اين آيه صنعت التفات به كار رفته و ملاحظه مي‏كنيد كه دو جمله اول آيه به صورت خطاب است ولي جمله‏هاي بعدي، از «جرين بهم» به بعد به صورت غايب است و اين التفات از خطاب به غيبت است ولي مرحوم الهي قمشه‏اي آيه را اين گونه ترجمه كرده است:
«اوست كه شما را در برّ و بحر سير مي‏دهد تا آن گاه كه در كشتي نشينيد و باد ملايمي كشتي را به حركت آرد و شما شادمان و خوشوقت باشيد كه ناگاه باد تندي بوزد».

بدين گونه مترجم همه جملات را به صورت خطاب در مي‏آورد و كلمه «فرحوا» را كه جمع مذكر غايب است به صورت «شما شادمان و خوشوقت باشيد» ترجمه مي‏كند. بايد از اين كار پرهيز شود.

مثال ديگر: يكي از محسنات معنوي تمثيل است كه در كتب ادبي آن را ذكر نموده‏اند. ابن ابي الاصبع در تعريف آن مي‏گويد: «تمثيل آن است كه متكلم معنايي را قصد كند و از آن نه به لفظ خاص آن تعبير كند و نه با لفظ اشاره و يا با لفظ مترادف، بلكه به لفظي بيان نمايد كه از لفظ مترادف دورتر است...»
سپس براي تمثيل، آيه واستوت علي الجودي (هود / 44) را مثال مي‏زند و اضافه مي‏كند كه حقيقت معني اين است كه كشتي در آن مكان نشست، ولي از لفظ اصلي به تمثيل عدول كرده چون «استواء» متضمّن معناي جلوس مستقري است كه هيچ انحراف و اعوجاج و هيچ حركت و اضطرابي ندارد و پس از اين جلوس است كه به سبب قرار گرفتن كشتي، دل‏هاي ساكنان آن آرام مي‏گيرد... و با جلوس موصوف به استواست كه تمام آرامش خاطر حاصل مي‏شود.34

حال با توجه به آنچه از ابن الاصبع نقل كرديم، برخي از ترجمه‏ها را مورد بررسي قرار مي‏دهيم. بعضي از مترجمان به اين نكته توجه نكرده و «استوت» را به معناي «قرار گرفت» ترجمه كرده‏اند،
مانند ترجمه آقاي فولادوند كه چنين است: «و [كشتي] برجودي قرار گرفت». اين ترجمه براي لفظ «استقرت» مناسب است نه «استوت» كه در قرآن آمده است.

آقاي پاينده نيز اين نكته را رعايت نكرده و چنين ترجمه كرده است: «و كشتي به جودي نشست». كلمه «نشست» معادل «جلست» مي‏باشد و نه «استوت»، هر چند كه ترجمه «استوت» به «قرار گرفت» از ترجمه آن به «نشست» به صواب نزديك‏تر است. 

البته ما اين ترجمه‏ها را غلط تلقي نمي‏كنيم ولي بهتر بود لفظي انتخاب مي‏شد كه به آن نكته اشاره مي‏كرد؛ مانند ترجمه آقاي مجتبوي كه چنين است: «و [كشتي] بر [كوه] جودي آرام گرفت».

مثال ديگر: يكي از آرايه‏هاي ادبي و محسنات كلامي تأكيد است كه گوينده براي تأكيد مطلب و پافشاري بر درستي سخن، از ادات تأكيد استفاده مي‏كند و در كلام عربي اين موضوع بسيار شايع است و وسايل گوناگوني براي تأكيد وجود دارد.

در قرآن كريم نيز گاهي يك يا چند ادات تأكيد در يك جمله آمده است كه حتما بايد در ترجمه مورد توجه قرار گيرد و تأكيد مطلب به زبان دوم منتقل شود.

به عنوان مثال در آيه شريفه: اِنْ كنّا عن عبادتكم لغافلين (يونس / 29) از ادات تأكيد استفاده شده است؛ ولي متأسفانه بعضي از مترجمان به آن توجه نكرده‏اند. 
آقاي پورجوادي آيه را چنين ترجمه كرده است: «ما از عبادت شما بي‏خبر بوديم.» و آقاي جلال الدين فارسي اين‏گونه آورده است: «ما از پرستش شما غافل بوده‏ايم».
البته در بعضي از ترجمه‏ها به ادات تأكيد توجه شده است؛ مانند ترجمه آقاي مجتبوي كه به اين صورت است: «براستي ما از پرستش شما بي‏خبر بوديم.»

و ترجمه آقاي داريوش شاهين: «براستي كه ما از عبادت شما بي‏اطلاع بوده‏ايم».
اين مورد يكي از لغزشگاه‏هاي مترجمان است كه جمله را بي‏توجه به ادات تأكيد ترجمه مي‏كنند.
علاوه بر مثال بالا، مثال‏هاي ديگري هم وجود دارد ، مانند آيه شريفه: انّ في السموات والارض لآيات للمؤمنين (جاثيه / 3).
آقاي پاينده آن را اين‏گونه ترجمه كرده است: «در آسمانها و زمين براي مؤمنان عبرتهاست». اين در حالي است كه در آيه شريفه دو نوع ادات تأكيد به كار رفته است. البته بسياري از مترجمان آيه را دقيق ترجمه كرده‏اند؛
از جمله آقاي مجتبوي كه اين گونه ترجمه كرده است: «هر آينه در آسمانها و زمين براي مؤمنان نشانه‏هاست» و آقاي پورجوادي كه چنين نوشته است: «به يقين در آسمانها و زمين عبرتهايي باشد براي مؤمنان».
مثال ديگر: يكي ديگر از محسنات كلام كه گاهي براي تأكيد مطلب و گاهي براي زيبايي و آهنگين بودن سخن و گاهي براي هدف‏هاي ديگر از آن استفاده مي‏شود تكرار است، كه در قرآن در موارد بسياري آمده است و لازم است در ترجمه منعكس شود؛ اما بعضي از مترجمان به آن توجه نكرده‏اند؛ گويا كه تكرار آن بي‏مورد بوده است. براي اين موضوع مي‏توان اين آيه شريفه را به عنوان نمونه آورد: ليس علي الاعمي حرج و لاعلي الاعرج حرج و لا علي المريض حرج و لا علي انفسكم (نور / 61). 

ملاحظه مي‏كنيد كه كلمه «حرج» در جملات، تكرار شده است ولي بسياري از مترجمان در ترجمه خود فقط يك‏بار آن را آورده‏اند،
مانند ترجمه آقاي مجتبوي كه چنين است: «برنابينا و لنگ و مريض و خودتان تنگي و گناهي نيست»،
و ترجمه آقاي محمدباقر بهبودي كه چنين است: «بر كورانتان باكي نيست و نه بر شلانتان و نه بر بيمارانتان».
البته اين ترجمه اشكال ديگري هم دارد و آن اين كه كور و شل و بيمار را به ضمير جمع مخاطب اضافه كرده كه در قرآن نيست.
همچنين آقايان مكارم، پورجوادي، داريوش شاهين و چند تن ديگر به تكرار واژه «حرج» توجه نكرده‏اند.
ولي بعضي از مترجمان در ترجمه خود آن را رعايت كرده‏اند،
مانند آقاي فارسي كه چنين ترجمه كرده است: «گناهي بر نابينا نيست و نه بر لنگ گناهي است و نه بر بيمار گناهي است»، و آقاي پاينده كه چنين آورده است: «نه براي كور مانعي هست و نه براي لنگ مانعي هست و نه براي بيمار مانعي هست».

يكي ديگر از آياتي كه در آن كلمه‏اي تكرار شده، اين آيه است: والسابقون السابقون اولئك المقربون (واقعه / 10-11).
اين تكرار براي تأكيد در مدح است، ولي آقاي قمشه‏اي آن را چنين ترجمه كرده است: «آنان كه مشتاقانه بر همه پيشي گرفته‏اند»، كه تكرار «السابقون» در اين ترجمه منعكس نشده و به جاي آن كلمه «مشتاقانه» افزوده شده كه در آيه نيست. ولي بسياري از مترجمان به اين نكته توجه داشته‏اند؛
از جمله آقاي مجتبوي كه آيه را اين‏گونه ترجمه كرده است: «و پيشي گيرندگان آن پيشي گيرندگان، ايشانند نزديك داشتگان».
آيه ديگر: هيهات هيهات لما توعدون (مؤمنون / 36). در اين آيه براي نشان دادن دوري بسيار مطلب، كلمه «هيهات» تكرار شده است،
ولي در ترجمه آقاي فولادوند اين تكرار نيامده: «وه چه دور است آنچه وعده داده شده‏ايد». البته ايشان با افزودن واژه «وه» توانسته تأكيد مطلب را برساند، ولي بهتر اين بود كه مانند خود قرآن كلمه تكرار مي‏شد، همان‏گونه كه در ترجمه آقاي مجتبوي آمده است: «چه دور است دور آنچه وعده داده مي‏شويد.» و ترجمه آقاي خرمشاهي: «بعيد اندر بعيد است آنچه به شما وعده داده‏اند»  

ادامه مطلب
جمعه 25 اردیبهشت 1394  - 2:01 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1495679
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث