علامه طباطبایی در تفسير الميزان ميفرمايد: به نظر ميرسد كه اين اخبار(اخباری که میگوید حوا آدم رو فریب داده است)، از اخبار مجعوله باشند و گويا اين مطلب عيناً برگرفته از تورات است كه خلاصة آن به شرح زير ميباشد: در فصل دوم از سفر اول (يعني سفر تكوين و خلقت) ميگويد: «خداوند آدم را از خاك زمين صورت داد و نسيم حيات را بر دماغش دميد و بعد او را در باغ عدن گذاشت و خداوند در اين زمين درخت خوشنما و به خوردن نيكو و هم درخت حيات در وسط باغ و درخت دانستن نيك و بد در وسط باغ قرار داد... و خداوند آدم را امر كرد كه از تمامي درختان باغ مختاري كه بخوري، امّا از درخت دانستن نيك و بد مخور... و خداوند خدا گفت: بودن آدم تنها خوب نيست به جهت او ياري را بسازم كه با او باشد و... خداوند از پهلوي آدم يكي از استخوانهاي او را برداشت و زني ساخت...»
علامه طباطبایی در تفسير الميزان ميفرمايد: به نظر ميرسد كه اين اخبار(اخباری که میگوید حوا آدم رو فریب داده است)، از اخبار مجعوله باشند و گويا اين مطلب عيناً برگرفته از تورات است كه خلاصة آن به شرح زير ميباشد: در فصل دوم از سفر اول (يعني سفر تكوين و خلقت) ميگويد: «خداوند آدم را از خاك زمين صورت داد و نسيم حيات را بر دماغش دميد و بعد او را در باغ عدن گذاشت و خداوند در اين زمين درخت خوشنما و به خوردن نيكو و هم درخت حيات در وسط باغ و درخت دانستن نيك و بد در وسط باغ قرار داد... و خداوند آدم را امر كرد كه از تمامي درختان باغ مختاري كه بخوري، امّا از درخت دانستن نيك و بد مخور... و خداوند خدا گفت: بودن آدم تنها خوب نيست به جهت او ياري را بسازم كه با او باشد و... خداوند از پهلوي آدم يكي از استخوانهاي او را برداشت و زني ساخت...»
سپس در فصل سوّم ميگويد: «و مار از جانوران صحرا حيلهسازتر بود كه خدا آفريده بود كه زن را فريفت و گفت: خوردن از اين درخت نيك و بد شما را نميميراند بلكه چشمانتان گشوده ميشود و چون اين سخن در نظر زن نيكو بود از درخت ميوهاي گرفت و خورد و به شوهرش نيز داد كه بخورد...»(1).
با مطالعه سرگذشت آدم و حوا در قرآن و تورات و مقايسة بين رواياتي كه در اين زمينه از شيعه و سني نقل شده است، روشن ميشود كه روايات مربوط به مار جعلي است و از تورات گرفته شده است.(2) امّا آنچه از آيات قرآن در مورد فريب دادن حضرت آدم فهميده ميشود اين است كه حضرت آدم(ع) و حوا(س) شيطان را مشاهده ميكردند و شيطان براي آنها مرئي بود مانند آيه «فقُلْنا يا آدمُ اِنَّ هَذَا عَدُوُّ لَكَ لِزَوْجِك; اي آدم اين دشمن تو و همسرت است»(3)
و همچنين در قرآن آمده كه شيطان به حضرت آدم گفت: «يا آدَمُ هَلْ ادُلُّكَ علي شجرة الخُلْدِ; اي آدم آيا تو را به اين درخت (هميشه زنده ماندن) و جادواني هدايت بكنم»(4).
آية فوق ظهور در اين دارد كه حضرت آدم(ع) شيطان را مشاهده نموده است. چون جمله به صورت خطاب بوده و خطاب در جايي ميآيد كه گوينده مشخص و معلوم باشد. همچنين در سورة اعراف از شيطان نقل ميشود كه براي ايشان قسم خورد و قسم نيز در جايي است كه گوينده در ميان باشد «وقَاسَمَهُمَا اِنّي لَكُمَا لَمِنَ النّاصحين; (شيطان) براي آنها قسم خورد كه من خيرخواه شما هستم»(5).
از آيات فوق درمييابيم كه فريب دادن حضرت آدم(ع) مستقيم بوده و حضرت حوا(س) نقشي در آن نداشته است.
و از سويي ديگر آياتي داريم كه ميرساند شيطان هر دوي آنها را فريب داده است مانند آيات زير: «فَأزلَّهُمَا الشيطانُ...(6); شيطان هر دوي آنها را به لغزش انداخت» «فَدلّيَهما بغرور(7); شيطان اينها را تدليه كرد» تدليه يعني آويزان كردن، زير پا را خالي كردن به نحوي كه انسان بلغزد.
همانطور كه ميبينيد در اين آيات ضمير مثني آورده شده است كه نشان ميدهد شيطان هر دو آنها را فريب داد و در هر دو مستقيماً نفوذ كرد. نه اينكه از راه زن، مرد را فريب دهد.(8) براي كسب اطلاعات بيشتر ميتوانيد به تفسير الميزان و تفسير نمونه، سورههاي اعراف (آيات 19 تا 16)، طه(آيات 115 تا 116) و بقره (آية 36) مراجعه نماييد.
پاورقي:
1- با مطالعة موارد مذكور ميتوان دريافت كه در تورات فعلي كه صدها ميليون پيرو دارد، تنها در ذكر يك داستان چه نسبتهاي ناروا به خدا و پيامبرش داده شده و چه مطالب موهوم و بياساسي وجود دارد.
2- تفسير الميزان، علامه طباطبايي، برگرفته از صفحات 184-188.
3- طه، آية 117.
4- طه، آية 120.
5- اعراف، آية 21.
6- بقره، آية 36.
7- اعراف، آية 22.
8- كتاب زن در آيينة جلال و جمال، آيتالله جوادي آملي، صفحة 108-109.