همچنانكه از شأن نزول آيات قرآن مخصوصا سورة احزاب فهميده مي شود كه اين آيات به اين خاطر نازل شد كه بعضي به عنوان انتقام جوئي وتوهين به ساحت مقدس پيامبر ( تصميم ازدواج با زنان او را بعد از او گرفته بودند و از اين راه مي خواستند ضربه اي بر حيثيت آن حضرت وارد كنند.
همچنانكه از شأن نزول آيات قرآن مخصوصا سورة احزاب فهميده مي شود كه اين آيات به اين خاطر نازل شد كه بعضي به عنوان انتقام جوئي وتوهين به ساحت مقدس پيامبر ( تصميم ازدواج با زنان او را بعد از او گرفته بودند و از اين راه مي خواستند ضربه اي بر حيثيت آن حضرت وارد كنند.
ثانياٌ : اگر اين مسأله مجاز بود : جمعي به عنوان اينكه همسر پيامبر ( را بعد از او در اختيار خود گرفته اند ممكن بود اين كار را وسيله سوء استفاده قرار دهند و به اين بهانه موقعيت اجتماعي براي خود دست و پا كنند و يا به عنوان اينكه آگاهي خاص از درون خانه پيامبر( و تعليمات و مكتب او دارندبه تحريف اسلام پردازند و يا منافقين مطالبي را از اين طريق در ميان مردم نشر دهند كه مخالف مقام پيامبر( باشد ( كه اين مطلب مهم مي باشد ).
و اين خطر هنگامي ملموس تر مي شود كه بدانيم گروهي خود را براي اين كار آماده ساخته بودند ، بعضي آنرا به زبان آورده و بعضي شايد تنها در دل داشتند و از جمله كساني را كه بعضي از مفسرين اهل سنت در اينجا نام برده اند ، طلحه است ( تفسير المیزان ج 8 ص 310 )
خداوندي كه بر اسرار نهان و آشكار آگاه است براي بر هم زدن اين توطئه زشت يك حكم قاطع صادر فرمود و جلو اين امور را به طور كلّي گرفت و براي تحكيم پايه هاي آن به همسران پيامبر ( لقب ام المؤمنين داد تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خويش است.
با توجه به آنچه گفته شد روشن مي شود كه چرا همسران پيامبر( لازم بود از اين محرميّت استقبال كنند؟!
در طول زندگي انسان ، گاه مسائل مهمي مطرح مي شود كه به خاطر آنها بايد فداكاري و از خود گذشتگي از خود نشان داد و از بعضي از حقوق حقه خود چشم پوشيد به خصوص اينكه هميشه افتخارات بزرگ مسئوليتهاي سنگيني نيز همراه دارد ، بدون شك همسران پيامبر ( افتخار عظيمي از طريق ازدواجشان با پيامبر ( كسب كردند داشتن چنين افتخاري نياز به چنين فداكاري هم دارد.
به همين دليل زنان پيامبر ( بعد از او در ميان امّت اسلامي بسيار محترم مي زيستند و از وضع خود بسيار راضي و خوشنود بودند و آن محروميت را در برابر اين افتخارات ناچيز مي شمردند ـ ( با استفاده از تفسير نمونه ج 17 ص 404 به بعد)