در خصوص معراج پیامبر اسلام (ص) و ثمرات آن در خصوص حل برخی از مسائل علمی روز مواردی را از تالیفات استاد مرتضی رضوی نقل می کنم.
در خصوص معراج پیامبر اسلام (ص) و ثمرات آن در خصوص حل برخی از مسائل علمی روز مواردی را از تالیفات استاد مرتضی رضوی نقل می کنم.
احادیث معراج و شکل جهان
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ، مدتی قبل از هجرت به معراج رفته است. خداوند برای نشان دادن چگونگی آسمانها و مشاهده عجایب جهان خلقت، پیامبرش را عروج داده بود.
معراج یکی از عقاید مسلم و ضروری عموم مسلمانان است، و به اصطلاح یک باور «اجتماعی» است که همة امّت به آن معتقدند. مسألة معراج نص صریح قرآن است و آن قدر احادیث زیاد و به اصطلاح «متواتر» در مورد اصل معراج و جزئیات آن وارد شده است که به قول مرحوم علامة مجلسی «اگر همه آنها جمع شود یک کتاب بزرگی میشود». معلوم است که معنای «کتاب بزرگ» که نویسنده کتاب بحارالانوار بیان نموده، چیست. باز همو میگوید: «گمان نمیکنم در مورد هیچ کدام از اصول مذهب به اندازة معراج حدیث وارد شده باشد.»
در اینجا نه از اصل معراج بحث خواهیم کرد و نه از اثبات یا محتوا و رهآورد این سفر آسمانی. این مسائل مهم را به فصلهای آینده یعنی «معاد» و «جهان شناسی» وا میگذاریم. آنچه که در اینجا به موضوع سخن ما مربوط میشود «قسمتهای مکانی» این مسافرت است. نتیجة مشخص شدن مسیر این سفر به وسیلة احادیث زیادی که وارد شده است، ترسیمی از شکل جهان است. یعنی تصویر جهان یکی از ثمرات و پیامهای احادیث معراج است.
خلاصه شمارش منزلهایی که در این سفر طی شده است به قرار زیر میباشد:
مبدأ مسافرت: مکّه ـ
منزل اوّل: بیت المقدس ـ
منزل دوم: آسمان اول ـ
منزل سوم: آسمان دوم ـ
منزل چهارم: آسمان سوم ـ
منزل پنجم: آسمان چهارم ـ
منزل ششم: آسمان پنجم ـ
منزل هفتم: آسمان ششم ـ
منزل هشتم: آسمان هفتم کنار سدرة المنتهی.
یعنی در این سفر تا انتهای جهان رفته است و آسمان هفتم انتهای جهان است. بنابراین آن عده از محققین ما (یا بعضی از مفسرین ما) که هفت آسمان را در اطراف کرةزمین ترسیم میکنند، و یا عدهای از علمای ما که هفت آسمان را در درون منظومة شمسی تصویر میکنند، و یا طرفداران فلسفة ارسطویی که سخن از نُه فلک میزنند و عدهای از آنها نُه فلک را معادل هفت آسمان فرض میکنند، باید در نظریةشان تجدید نظر کنند.
و همچنین: احادیث معراج دقیقاً و مشروحاً مشخص میکنند که آسمانها چیزهای صرفاً فرضی نیستند، بلکه واقعیت هستند و هر کدام از آنها عالَم و جهانی با مخلوقات مخصوص به خود میباشد.