انسان موجودي اجتماعي است كه همواره در زندگي خويش براي رسيدن به هدف با مشكلات بسياري روبهرو است و چه بسا در اين طريق خطراتي نيز او را تهديد كند.
انسان موجودي اجتماعي است كه همواره در زندگي خويش براي رسيدن به هدف با مشكلات بسياري روبهرو است و چه بسا در اين طريق خطراتي نيز او را تهديد كند.
بر همين اساس همواره حفظ جان همراه با التزام و باور به اعتقادات مورد پذيرش بشر بويژه در جوامعي كه دستگاه حاكم با عقايد مورد پذيرش فرد عناد و دشمني دارند اصلي مسلم و معقول بوده است.
اين اصل درباره مسلمانان نيز جاري است، زيرا آنان همواره از ناحيه مشركان كه دين و اعتقادات ديني را سد راه اهداف و مطامع خود ميديدهاند و نيز حكام جور كه اسلام واقعي را در تعارض با خود ميدانستهاند مورد تهاجم بودهاند.
بر همين اساس تقيه عبارت است از كتمان عقيده باطني براي حفظ جان و سلامت شخصي بدون عدول از عقايد و باورهاي ديني.
مرحوم شيخ مفيد از اعيان و بزرگان شيعه درباره تقيه چنين ميگويد:
«التقيه ستر الاعتقاد و مكاتمْ و مكاتمْ المخالفين و ترك مظاهرتهم بما يعقب ضرراً في الدين و الدنيا»(1)
تقيه مستور داشتن اعتقاد باطني و كتمان آن در برابر مخالفان است به جهت ترس و اجتناب از زيانهاي دنيوي و ديني.
با توجه به معناي تقيه به روشني ميتوان دريافت كه تقيه شيوهاي است براي اجتناب از انفاق بدون برداشتن اعتقادات.
نفاق عبارت است از:
اظهار ايمان و كتمان كفر در حالي كه تقيه كتمان عقيده براي حفظ جان و اين اصلي است كه همواره مورد پذيرش و عمل عقلا بوده و ميباشد.
مسأله تقيه افزون بر پشتوانه عقلي، داراي مبناي قرآني است و در آيات بسياري عمل به تقيه مطرح شده و تقيه به عنوان راهي عقلايي و پسنديده مورد پذيرش قرار گرفته است كه به چند نمونه از آن اشاره ميشود:
1. (من كفر بالله من بعده ايمانه الا من اُكراه و قلبه مطمئن بالايمان ولكن من شرح بالكفر صدراً فعليهم غضب من الله و لهم عذاب عظيم).(2)
كساني كه بعد از ايمان كافر شوند - جز آنها كه تحت فشار واقع شدهاند در حالي كه قلبشان آرام و با ايمان است -
آري، آنها كه سينه خود را براي پذيرش كفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظيمي در انتظارشان ميباشد
2. (لا يتخذ المؤمنون الكافرون اوليأَ مَن دون المؤمنين و من يفعل ذلك فليس من الله في شئ اَلاّان تتقوا منهم تُقَيًْ)(3)
افراد با ايمان نبايد به جاي مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود قرار دهند و هر كس چنين كند، هيچ رابطهاي با خدا ندارد - و پيوند او به كلي از خدا گسسته ميشود - مگر اين كه از آنها بپرهيزيد - و به خاطر هدفهاي مهمتري تقيه كنيد
بسياري از مفسران حتي مفسران اهلسنت نيز از اين آيه حكم تقيه را استفاده نمودهاند.
3. (و قال رجل مؤمن من آل فرعون يكتم ايمانه اتقتلون رَجُلاً ان يقول رَبّي الله)(4)
و مرد مؤمني از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان ميداشت گفت: آيا ميخواهيد مردي را بكشيد به خاطر اينكه ميگويد پروردگار من الله است.
امام صادق(ع) ميفرمايد: «التقيْ حرز المؤمن(5)
تقيه وسيله حفظ مؤمن است. تقيه به عنوان سپري براي حفظ جان در قرآن كريم و روايات امامان معصوم مطرح است.
امام صادق(ع) در اين زمينه ميفرمايد:
«التقيْ تُرس الله في الارض لانّ مؤمن آل فرعون اظهر الاسلام لقتل»
تقيه سپر خداوند در روي زمين است زيرا اگر مؤمن آل فرعون ايمان خود را اظهار ميداشت كشته ميشد.
در سيره اهلبيت(عليهم السلام) نيز استتار و استفاده از تقيه را به عنوان نوعي روش مبارزاتي مشاهده ميشود
حركت شبانه پيامبر اسلام(ص) بدون اطلاع از مشركان مكه به مدينه و پنهان شدن آن حضرت در غار ثور و همچنين حركت شبانه امام حسين(ع) از مدينه به مكه و از مكه به سوي كربلا هنگامي - كه مكه سرگرم مناسك حج بودند - نوعي استتار جهت رسيدن به هدف و حفظ جان است.
با توجه به آنچه گفته شد ميتوان نتيجه گرفت كه تقيه و يا كتمان عقيده براي حفظ جان امري مهم و حياتي است و به عنوان اصل مسلم مورد پذيرش قرآني پيامبران و ائمه(عليهم السلام) قرار گرفته است. اين اصل همواره مورد عمل عقلاي جهان بوده و عمل به آن از ناحيه مسلمانان نيز مطرح شده و اختصاص به شيعه ندارد.
1.تصحيح الاعتقاد، شيخ مفيد، ص 66/
2.سوره نمل، آيه 106/
3.سوره آلعمران، آيه 28/
4.سوره غافر، آيه 28/
5.وسائل الشيعه، شيخ حرعاملي، ج 11، باب 24، ص 6؛ مجمع البيان، طبرسي، ج 8، ص 521/