به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

ابن طیار محضر امام صادق علیه السلام عرض کرد : هر چه داشتم از دستم رفته و زندگی برایم تنگ شده . حضرت  فرمود : آیا دربازار مغازه ای داری ؟ عرض کردم : بله ولی رهایش کرده ام .امام فرمود : به کوفه برگشتی مغازه ات را باز کن . آب و جارو  کن و هنگام خروج از خانه دورکعت یا چهار رکعت ( تردید از راوی است ) نماز بخوان و بعد از نماز این دعا را بخوان :

تَوَجَّهْتُ‏ بِلَا حَوْلٍ‏ مِنِّی‏ وَ لَا قُوَّةٍ وَ لَکِنْ بِحَوْلِکَ یَا رَبِّ وَ قُوَّتِکَ وَ أَبْرَأُ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ إِلَّا بِکَ فَأَنْتَ حَوْلِی وَ مِنْکَ

قُوَّتِی اللَّهُمَّ فَارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ رِزْقاً کَثِیراً طَیِّباً وَ أَنَا خَافِضٌ فِی عَافِیَتِکَ فَإِنَّهُ لَا یَمْلِکُهَا أَحَدٌ غَیْرُک‏

ابن طیار گفت : همین کار را انجام دادم و هنگامی که خواستم در مغازه بروم می ترسیدم مالک مغازه سرزده بیاید و خواستار اجاره باشد و من هم چیزی ندارم ! اما به هر حال رفتم . مردی آمد و گفت :نصف مغازه ات را به من اجاره بده من نیز نصف مغازه را به قیمت کل آن اجاره دادم و او مقداری از اجناس خودرا به من عرضه کرد . گفتم : یک کاری برای من انجام بده . مقداری از کالایت را نسیه به من بفروش تا من سرمایه کار کنم .گفت :چگونه چنین کنم ؟ گفتم خدا را بر این داد و ستد شاهد می گیرم .او گفت : مقداری از این جنس را بردار . من اجناس را تحویل گرفتم و در دفترم یادداشت کردم . اتفاقا هوا سرد شد و کالای من همان روز فروش رفت . پول آن را گرفتم و به صاحبش دادم و سودم را برداشت کردم مدتی کارم بر این منوال گذشت . نسیه می خریدم و می فروختم . تا وضع زندگیم خوب شد و چند چهار پا و چند غلام و خانه هایی نیز ساختم

 

منبع : کافی ج ۳ ص ۴۷۵

ادامه مطلب
شنبه 26 اردیبهشت 1394  - 8:17 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1494898
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث