پرسش :
چه مي شد اگر خداوند براي زنان و مردان امامان جداگانه اي مي فرستاد؟
پاسخ :
مقدمه: در رابطه با اين سؤال بايد در نظر داشت كه هدف از بعثت انبياء و ارسال رسل، هدايت و رشد جامعه از طريق ابلاغ دستورات وحي و ارشاد مردم است و لذا در قرآن كريم از پيامبران به عنوان "بشير" و "نذير" ياد گرديده است "و ما نرسل المرسلين الاّ مبشرين و منذرين"[1] (ما رسولان خود را فرستاديم ترا بشارت دهنده و بيم كننده باشند) "انا ارسلناك بالحق بشيراً و نذيراً و ان من امة الّا خلا فيها نذير"[2] (ما ترا (اي پيامبر) به حق فرستاديم تا بشارت دهنده و بيم كننده باشي و هيچ امّتي نبوده مگر يك بيم دهنده اي داشته است.)
يعني غرض از فرستادن پيامبران عموماً و پيامبر خاتم خصوصاً، هدايت مردم به وسيلة بشارت به عواقب نيك و سعادت آفرين كارهاي شايسته و پرهيز از تبعات زيان بار كارهاي زشت و معصيت بوده است.
بديهي است كه اجراي فرامين الهي و رسيدن به چنين هدفي مستلزم مجاهده و مبارزة شجاعانه و تلاش شبانه روزي در راه تحقّق ارزشهاي ديني و امر به معروف و نهي از منكر در جامعه مي باشد. موفقيّت در اين عرصه حتّي براي پيامبران مرد بسيار دشوار و فوق العاده مشكل بوده است تا چه رسد به اينكه خداوند پيامبر زن بفرستد، با اينكه گروه مردان بيش از گروه زنان در اين عرصه كارسازتر و تواناتراند.
كشتار فجيع و وسيع پيامبران در ميان امّتهاي گذشته شايد گوياي اين مطلب است "يقتلون النبيين بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط"[3] "فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون"[4] يعني شيوة رفتار كفّار جامعه در گذشته با پيامبران اين بوده است كه يا در مقابل آنان كارشكني كنند و يا آنان را به قتل برسانند. طبيعي است كه در چنين فضايي كه پيامبران مرد به چنين سرنوشتي گرفتار مي شدند چگونه از پيامبر زن اطاعت و حرف شنوي مي نمودند؟ مخصوصاً در تفكّر غلط مرد سالاري شديدي كه به طور سنّتي در گذشته حاكم بوده است، هيچ گونه زمينه اي را براي عرضه شدن يك زن به عنوان رهبر ديني جامعه ـ حتّي در قالب پيامبر مخصوص زنان ـ نيز باقي نمي گذارد. زيرا در گذشته هاي دور زنان را فاقد نصاب انسانيت مي دانستند و آنان را در رديف حيوانات جزء اموال محسوب مي نمودند و به يكديگر هديه و خريد و فروش مي كردند.[5] در چنين جامعه اي كه تفكّر غالب آنان اين گونه شكل گرفته است، فرستادن پيامبر زن چه نتيجه و مفهومي خواهد داشت؟مسأله ي امامت زن و فرستادن امام زن براي زنان نيز اينگونه است، زيرا دلايل ضرورت وجود پيامبر و امام در جامعه يكي است و لزوم فرستادن پيامبر و امام ـ چه مرد و چه زن ـ معيار و ملاك واحدي دارد كه حكمت الهي آن را ايجاب مي كند.
با توجّه به اين مقدمه هم اكنون مي پردازم به اينكه چرا خداوند براي گروه زنان، پيامبران جداگانه از جنس زن نفرستاده است؟ اين مسأله را بايد با توجّه به معيارهاي و ضرورت هاي بعثت پيامبران و گزينش امامان مورد تأمل و بررسي قرار داد.
اولاً ـ در قرآن كريم خداوند مي فرمايد معيارهاي انتخاب پيامبر و اينكه چه كسي و از چه گروهي را برگزينيم، فقط در حيطة علمي و دانائي خود من است (الله اعلم حيث يجعل رسالته)[6] او است كه مي داند مأموريت و رسالت پيامبري را در چه كسي قرار دهد. چون او هم عالم به همه چيز است و هم حكيم در كارها، تعيين رسالت و امامت و انتخاب امام نيز اين چنين است و لذا با اين وصف در مورد چگونگي انتخاب پيامبران و ساير اولياي الهي، جايي براي سؤال باقي نمي ماند.
ثانياً ـ هدف اصلي در بعثت پيامبران، هدايت، رشد، تربيت انسان ها براي رسيدن به كمال و سعادت ابدي است كه در اين هدف فرقي ميان پيامبر مرد و زن وجود ندارد. زيرا موضوع پيام ـ چه پيام آورنده مرد باشد و چه زن باشد ـ يكي است و آن نيز تعالي و تكامل گوهر انساني است كه هويّت مشترك هر دو جنس مرد و زن است.
بنابراين آنچه موضوع هدايت انبياء و كتب آسماني است شناسايي و شكوفايي گوهر ذات انسان و اين هويّت مشترك انسان ها اعم از زن و مرد است. در اين هدف، جنسيّت نقشي ندارد زيرا تفاوت هاي جنسيّتي گر چه در حوزة تكاليف فرعي و فقهي اقتضائات خاص خود را دارد و احكام متفاوتي را مي طلبد. امّا از نظر معيار تكليف و آنچه كه موجب پاداش و ثواب است هيچ تفاوتي وجود ندارد و لذا در قرآن وقتي سخن از پاداش و جزاء به ميان مي آيد ـ هويّت مشترك انساني قطع نظر از تفاوت هاي جنسيّتي مدّنظر است و هر دو قشر مرد و زن به طور يكسان مورد خطاب مي باشد ـ "من عمل صالحاً من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينّه حياة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعلمون"[7] "من عمل صالحاً من ذكر او انثي و هو مؤمن فاولئك يدخلون في الجنّة"[8] در اين گونه آيات دستيابي به حيات طيّبه در اين دنيا و سعادت ابدي در آخرت را براي هر دو گروه، مرد و زن يكسان معرّفي نموده و ملاك آن را عمل صالح و ايمان و معرفت صحيح اعلام نموده است. ساير خطابات عام قرآني نيز از اين سنخ است و همه ناظر به هويّت مشترك انساني است نه جنس خاص مرد و يا زن.
از اين روي با توجّه به اينكه در موضوع كاري و اهداف مأموريت پيامبران الهي، تفاوتي ميان مرد و زن وجود ندارد بلكه تربيت تكامل انساني ـ اعم از جنس زن و مرد ـ فلسفة اصلي بعثت آنان است. و نيز با توجّه به اينكه در اين هويّت مشترك جنسيّت افراد خصوصيّتي ندارد. لذا نه تنها لزومي براي تفكيك پيامبران و امامان براي زنان و مردان وجود ندارد بلكه اين مرزبندي و تفكيك با هدف كلّي بعثت سازگار نمي باشد. زيرا تفاوت ها و مرزبندي ها بيشتر در حوزة روابط اجتماعي و معاشرت متقابل معنا خواهد داشت كه هر كدام مقرّرات و احكام خاصّ فرعي خود را خواهند داشت.
از اين جهت حتّي اگر براي زنان امام و پيامبر زن فرستاده مي شد، نيز قطعاً همان احكام و مقرّرات و تكاليف خاصّ مربوط به آداب معاشرت و روابط زن و مرد را در عرصة خانوادگي و اجتماعي، كه توسط پيامبران مرد به آنان ابلاغ گرديده است، ابلاغ مي نمودند زيرا پيامبر و امام ـ چه مرد باشد چه زن ـ صرفاً واسطه و پيام آور و هدايت گر است. امّا پيام دهنده خداوند است، موضوع پيام و هدايت نيز انسان است نه جنس خاص. لذا تفاوت جنسيّت رهبر واسطه و پيام رسان، در اصلِ پيام و اهداف آن تغييري ايجاد نخواهد كرد؛ اين گونه نيست كه اگر پيامبر زن از جنس زن مي بود احكام فقهي مخصوص زنان نيز تغيير مي كرد. زيرا اين احكام متفاوت ميان مرد و زن ناشي از تفاوت هاي طبيعي و فيزيكي آنان است كه مقرّرات و اقتضائات خاصّي را به همراه دارد و اين تفاوت هاي طبيعي و جسمي، احكام فقهي خاصّي متناسب با خود را ايجاب مي نمايد.
نتيجه اينكه: فلسفة بعثت انبياء و تعيين امامان، دستگيري و هدايت و رشد انسان است، اعم از جنس زن و مرد. و هر آنچه در رشد و سعادت ابدي و خسران و شقاوت ابدي مرد مؤثر باشد، در جنس زن نيز به همان اندازه تأثيرگذار است. جنسيّت رهبران الهي موجب تغيير و يا تفاوت در پيام و هدف بعثت نخواهد بود. هدف همة پيامبران و كتب آسماني نيز يكي بيش نبوده و نيست و آن اطاعت و عبوديّت پروردگار هستي است كه شعار همة پيامبران و جانشينان آنان بوده است. "و لقد بعثنا في كلّ امة رسولاً ان اعبدو الله و اجتنبوا الطاغوت"[9] "يا قوم اعبدوالله ما لكم من اله غيره و ..."[10]
بنابراين مهم اين است كه ما نسبت به اهداف و ضرورت وجود پيامبران و ائمه ـ عليهم السّلام ـ نگرش صحيحي داشته باشيم و جوهر واقعي انسان را به درستي بشناسيم و درك نمائيم. با چنين نگاهي معلوم خواهد شد كه با توجّه به هدف واحد و خطّ سير واحد انساني، تفاوت جنسيّتي مرد و زن هرگز اقتضاي تفاوت جنسيّتي امامان و رهبران الهي را نخواهد داشت.
براي مطالعة بيشتر به كتب زير مراجعه فرماييد:
1. وحي و نبوّت، نوشتة شهيد مطهري، چاپ انتشارات صدرا،
2. راه و راهنماشناسي، نوشتة آيت الله مصباح يزدي، انتشارات مؤسسة آموزشي پژوهشي امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ ، 1376 ش.
3. بررسي مسائل كلّي امامت، آيت الله ابراهيم اميني، چاپ دفتر تبليغات اسلامي،(بوستان كتاب).
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمود:"هر كس كار آخرتش را اصلاح كند، خدا كار دنيايش را اصلاح مي كند."
بحار الانوار، ج7، ص 367، چاپ اسلاميه.
[1] . انعام، 48.
[2] . فاطر، 24.
[3] . آل عمران، 21.
[4] . مائده، 7.
[5] . ر.ك: الميزان، علامه طباطبايي، ج2، ص 265 الي 275، طبع الاولي، 1411 ـ 1991. مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، لبنان.
[6] . انعام، 124.
[7] . نحل، 97.
[8] . غافر، 40.
[9] . نحل، 36.
[10] . اعراف، 59.