پرسش :
علومي كه نزد امامان است با علومي كه نزد غير آن ها است چه تفاوتهايي دارد؟
پاسخ :
فرق هاي زيادي بين علوم ائمه و علوم ساير انسان ها وجود دارد از جمله اين كه:
1- علوم ديگران اكتسابي است ولي علوم ائمه عليهم السلام لَدُنّي و الهي است؛
2- علوم مردم محدود است ولي علوم ائمه عليهم السلام مطلق[1] و فراگير است؛
3- مردم از علوم غيبي برخوردار نيستند ولي ائمه به اذن الهي از علم غيب برخوردار هستند؛
4- علوم مردم از طريق حواس ظاهري است ولي علوم ائمه به طور عمده از راه الهام و افاضه به دست مي آيد؛
5- علوم ائمه حضوري است ولي علوم مردم غير حضوري (حصولي)[2] است.
گرچه ائمه از طريق حصولي هم كسب علم مي كنند ولي نقطه ي امتياز همان حضوري بودن علم آن ها است. به جهت طولاني نشدن پاسخ، فقط قسم پنجم را توضيح مي دهيم:
علم امام معصوم علم حضوري[3] و يا ارادي و اشائي[4] است، كه از ناحيه ي پروردگار عطا شده و به طريق الهام، افاضه مي شود. و يا از رسول و پيغمبر ديگر به آن ها مي رسد و يا غير از اين، از راه هاي ديگري استفاده مي نمايند (اين نوع استفاده كردن از علوم) مخصوص امام است و ساير مردم از اين موهبت الهي و عطيه ي خدايي محروم اند. پس در اين جا مراد از علم، آن نيست كه از امارات و حواس ظاهري در اثر استدلال بدست مي آيد؛ زيرا در اين نوع از علوم همه ي مردم با امام عليه السلام شريك بوده و فرقي با امام ندارند. براي آن كه تابع اسباب عادي و وسائل معمولي است و مخصوص يك نفر نيست بلكه تمام مردم و همه ي افراد مي توانند از اسباب عادي، علم به دست آورند. ولي علمي كه مورد نظر ماست آن علمي است كه پروردگار و علام الغيوب به هيچ كس نداده مگر به كسي كه اراده نموده و از ميان بندگانش برگزيده و انتخاب كرده و او را بر همه ي جماعت دنيا امتياز داده است. هم چنان كه قرآن كريم به حضوري بودن علم ائمه عليهم السلام اشاره مي كند: (لا يعلم تأويله الاّ الله و الراسخون في العلم)[5]
اين مطلب از مسلمات ميان سني و شيعه است كه پيغمبر گرامي و جانشينان او، راسخون در علم هستند و خداوند علم و دانش آن ها را با علم و دانش خود مقرون ساخته و عالم بودن ايشان را به تأويل قرآن مجيد و كتاب آسماني در عرض علم خود به تأويل، قرار داده است، هم چنان كه علم خداوند حضوري است پس علم راسخون در علم (پيامبرصلي الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام) هم حضوري است.
چنان كه در اخبار و روايت هم به حضوري بودن علم ائمه عليهم السلام تأكيد شده است. اين اخبار و روايات چندين دسته هستند:
1- طايفه اي از احاديث تصريح كرده اند كه ائمه عليهم السلام خزينه هاي علم پروردگارو موضع سرّ وحي و حجّت بالغه ي الهي هستند.[6]
2- دسته ي ديگري از احاديث دلالت دارند كه ائمه عليهم السلام ورثه ي علم پيامبر صلي الله عليه وآله و وارث جميع پيامبران و رسولان و اولي العزم هستند.[7]
از مجموع آيات و روايات استفاده مي شود كه علوم پيامبر صلي الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام علوم الهي است و چون به معدن خزاين الهي متصل و از علم غيبت بهرمندند، علم حضوري و مطلق مي باشد. به خلاف علوم عادي مردم كه حصولي است و از طريق اسباب عادي و ظاهري حاصل مي شود.
منابع براي مطالعه ي بيش تر:
1- تفسير نمونه، مكارم شيرازي (انتشارات دار الكتاب الاسلاميه) ج 2، ص 326.
2- ترجمه تفسير الميزان، سوره آل عمران ذيل آيه 7.
[1] . حسين مظفر، علم الامام، به قلم آقاي محمد آصفي، ص 139.
[2] . همان، ص 115.
[3] . همان، ص 136.
[4] . مراد از علم اشائي كه بعضي از دانشمندان فرموده اند، شأني و قوه است كه از آن تعبير آورده اند به اين كه (لو شاء ان يعلم لعلم) يعني هرگاه بخواهند و اراده بكنند كه به چيزي عالم بشوند آشنا شده و دانا به آن چيز مي باشند.
[5] . سوره آل عمران، آيه ي 7.
[6] . اصول كافي، ج 1، كتاب الحجة، باب ان الائمه ولاة امه الله و خزنة علمه.
[7] . الكافي، ج 1، باب الائمة ورثوا النبي صلي الله عليه وآله.