به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

پرسش :

ضرورت وجود حجت را با ادله اثبات کنيد غير از حديث (لو لا الحجة لساخت الارض باهلها).



پاسخ :پرسشي كه از دير زمان براي مذهب اماميه مطرح بوده اين است كه: 
شما شيعيان اعتقاد به وجود امام معصومي داريد كه پس از رحلت حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ رهبري و قيادت امّت را بر عهده مي گيرد و او از ناحيه خداوند منصوب مي گردد و از جمله وظائف او حفاظت از شريعت محمدي و مفسّر و مبيّن احكام دين الهي است. حال سئوال اينجاست كه فوائدي كه بر وجود امام از منظر شما اماميه مترتب است در صورتي است كه امام حاضر باشد و امكان رتق و فتق امور را داشته باشد امّا امام دوازدهم شما كه در پردة غيبت است چه فائده اي از فوائد امام را داراست؟! 
متكلمين شيعه پاسخ هايي به اينگونه پرسش ها و شبهات داده اند و لكن چون پرسشگر محترم نظر به كتاب و سنّت داشته ما هم بحث را اختصاص به اين دو منبع مي دهيم. 
با تدبّر در آيات الهي بدست مي آيد كه امامت دو فلسفه اساسي دارد: 
1. امامت فلسفه آفرينش جهان خلقت است 
2. امامت واسطه رساندن انسان و ديگر موجودات كه شايستگي هدايت هاي عقلاني و وحياني را دارند به كمال مطلوب خودشان(امام واسطه هدايت بشر بمعناي ايصال به مطلوب است) 
1. امامت فلسفه جهان خلقت: 
با مطالعه قرآن بدست مي آيد كه انسان از نقش محوري و مركزي برخوردار است نسبت به جهان و پديده هاي زميني. 
"او خدائي است كه همة موجودات زمين را براي شما خلق كرد"[1] "آن خدايي كه براي شما زمين را گسترد و آسمان را برافراشت و فرو باريد از آسمان آبي كه به سبب آن بيرون آورد ميوه هاي گوناگون براي روزي شما پس كسي را مثل و مانند او قرار ندهيد در صورتي كه مي دانيد خدا ذات بي مثل و بي مانند است"[2] 
البته بايد متوجه اين نكته باشيم كه هدف انسان و آفرينش جهان براي او اين نبوده و نيست كه انسان در حيات مادّي به لذائذ بيشتري نائل شود و وسايل لذت گرايي او به طور كامل فراهم شود بلكه فلسفة آفرينش او و آفرينش جهان براي او اين بوده است كه راه حق شناسي و حق پرستي را طي كند و از آن طريق به كمال مطلوب خود كه همان قرب الهي است برسد. 
در حقيقت جهان آفرينش به ميمنت انسان كاملي است كه در عقايد و اعمال هيچ وقت از مسير حق منحرف نمي گردد و راه حق و حقيقت را به بهترين وجه طي مي كند و اين چنين انساني حجّت خداوند در زمين خواهد بود. 
در قرآن به تصريح آمده كه خداوند خطاب به فرشتگان فرمود:"اني جاعلٌ في الارض خليفه"[3] (من در زمين خليفه اي خواهم گماشت) و خداوند در جواب اعتراض فرشتگان كه خودشان را براي تسبيح و تقديسي الهي كافي و لائق مي دانستند فرمود:"اني اعلم ما لا تعلمون" يعني اين موجودي كه بنا است به مقام خلافت الهي برسد ويژگي ها خاص دارد كه او گرفتار فساد و تباهي نمي شود و به مقامي خواهد رسيد كه فراتر و بالاتر از فرشتگان است و نشانه اش هم آن بود كه خداوند اسماء را به آدم تعليم داد و آدم آنها را به ملائكه عرضه كرد. پس تا اينجا معلوم شد انسان كامل حجت خدا و خليفه او بر روي زمين است حال مي خواهيم ببينيم مصاديق اين انسان كامل چه كساني هستند؟! 
قرآن به روشني اين حقيقت را بيان فرمود: كه پيامبران الهي و امامان خلفاي الهي در زمين بوده اند. قصه خلقت حضرت آدم در سورة بقره، 29 ـ 33 و خلافت حضرت داود ص، 26 دالّ بر همين مطلب هستند. 
در سورة بقره، 124 خداوند مقام امامت و رهبري بشر را مانند مقام خلافت و نبوت موهبتي الهي معرفي مي كنند كه با جعل خود تعيين مي گردد"اني جاعِلُكَ للناس اماماً". پس بايد گفت اولاً خلفاي الهي در زمين بوده اند ثانياً از مقام وحي برخوردار بوده اند ثالثاً امامان و پيشوايان بشر بوده اند. 
خلافت الهي پس از پيامبران 
با توجه به مسأله خاتميت و ختم رسالت نبوي روشن مي شود كه تنها فارق بين امامت و نبوت همان دريافت وحي الهي است و گرنه امام چون نبي هم خليفه خدا در زمين است و هم امام و پيشواي بشر مي باشد. چرا كه از يك سو خليفه خداوند در زمين فلسفة وجودي آفرينش آسمان ها و زمين است و از سوي ديگر بشر در مسير بندگي و عبادت و رسيدن به كمال مطلوب به امام و پيشواي الهي كه هادي آنان باشد نيازمندند. 
به عبارت ديگر خلافت الهي در زمين و امامت و رهبري بشر به زمان خاصي اختصاص ندارد. تا زمين باقي است و بشر در حيات دنيوي به سر مي برد خلافت و امامت الهي به مقتضاي حكمت و هدايت الهي ضرورت دارد. 
2. امامت و هدايت 
يكي از نقش ها و اهداف اساسي امامت هدايت افراد بشر است. 
قرآن آنگاه كه از امامت سخن گفته است از هدايت ويژه اي ياد كرده است هدايتي كه به امر الهي تحقق مي يابد حال قرآن دربارة امر الهي فرموده:"فرمان نافذ خدا چون ارادة خلقتِ چيزي كند به محض اينكه گويد موجود باش بلافاصله موجود خواهد شد"[4] 
مراد از"امر" در اين آيه شأن خداوند در آفرينش موجودات است كه هر گاه ارادة حتمي او به آفرينش چيزي تعلق بگيرد به محض اين كه افاضه و ايجاد از جانب او تحقق يابد آن شي موجود مي شود. 
در حقيقت معناي هدايت به امري كه خدواند به بعضي از برگزيدگان خود عنايت فرموده اين است كه امام با استناد به امر ملكوتي خداوند كه به اذن پروردگار بدان دست يافته است در ذهن و روح انسان هاي مستعدِ هدايت تصرف مي كند و آنان را به كمال مطلوب مي رساند اين هدايت در ارائة طريق و نشان دادن راه يعني بيان معارف و احكام الهي خلاصه نمي شود. البته امام در حوزه شناخت معارف و احكام دين سرآمد ديگران است و رأي او معيار حق و باطل است امّا آنچه كه در آياتِ ياد شده دربارة امامت مورد نظر است هدايتي فراتر از ارائة طريق است يعني هدايتي است تكويني كه به امر و اذن تكويني و خاص خداوند انجام مي گيرد. 
و امّا آنچه كه از روايات مي توانيم پاسخي براي اين پرسش ارائه بدهيم اين است كه با مراجعه به روايات باب غيبت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ به روايتي برمي خوريم كه از سه معصوم صادر شده است يكي پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله)[5] ديگري امام صادق(عليه السّلام)[6] و سومي وجود مقدس حضرت بقيه الله(عليه السّلام).[7] 
سئوالي از محضر هر سه معصوم شده و همگي جواب مشتركي فرموده اند با عبارات مختلف سوالي كه مطرح شده اين است"مردم از حجّت غائب چگونه نفع مي برند؟" جوابي كه نقل شده اين است كه"همانگونه كه از خورشيد پشت ابر انتفاع مي برند.". از اين روايت نكات مهمي استفاده مي شود كه عبارتند از[8]: 
1. خورشيد مركزيت دارد و سيارات به دور مي چرخند. حضرت ولي عصر ـ عليه السّلام ـ نيز انسان كاملي است كه داراي مقام خلافت الهي است و حجّت خدا بر زمين است و عالم به ميمنت وجود او برپاست. 
2. ابر هرگز آفتاب را نمي پوشاند بلكه ما را مي پوشاند در نتيجه ما را از ديدن آن محروم مي كند نه آن كه در منفعت رساني آن خلل ايجاد كند چگونه مي توان كسي كه عالم در قبضه قدرت اوست و مي تواندهر لحظه در هر جايي حاضر شود او غايب باشد. 
3. پوشاندن ابر اختصاص به كساني دارد كه در زمين هستند نه كسي كه بر فراز ابر حركت مي كند غيبت آن حضرت نيز براي كساني است كه به دنيا و طبيعت چسبيده اند اما اگر كساني كه بر ابر شهوات و غبار هواي نفساني پا مي گذارند و در آسمان معنويت پرواز مي كنند مي توانند به محضر آن حضرت شرفياب شوند. 
4. آفتاب لحظه اي از نور افشاني غفلت نمي كند هر كس به اندازه ارتباطي كه با خورشيد دارد و از نور آن بهره مي برد. 
5. اگر اين آفتاب پشت ابر نباشد شدت گرما و تاريكي زمين را غير قابل سكونت مي كند. اگر وجود گرامي آن حضرت نيز و پس پرده غيب نباشند سختي ها و كينه توزي دشمنان مجالي به شيعه نمي دهد چنانچه خود آن حضرت در توقيعي كه به مرحوم شيخ مفيد نوشتند فرموده اند:"ما در مراعات حال شما سهل انگار نيستيم و هرگز شما را فراموش نمي كنيم و گرنه سختي ها و تنگناهاي فراواني به شما مي رسيدو دشمنان شما را نابود مي كردند" 
پس با توجه به مطالب ياد شده از كتاب آسماني قرآن و بهره اي كه از اين روايت برديم بايد بگوييم. 
امامت را نبايد صرفاً تدبير سياسي جامعه اسلامي در چهار چوب احكام الهي خلاصه كرد امامت ظاهري ريشه در ولايت و هدايت دروني و تكويني دارد در نتيجه وجود امام هميشه ضروري است چه حاضر باشد و چه غايب و ضرورت او بخاطر اوامر است. 1. فلسفه جهان خلقت است(كه او خليفه الهي بر زمين است) 2. هادي و راهنماي خلق است به سوي پروردگار عالم. 
براي مطالعه بيشتر به كتاب هاي ذيل مراجعه فرمائيد: 
1. انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه، علامه حسن زاده آملي. 
2. ادب فناي مقربان، ج1، آيت الله جوادي آملي. 
3. منتخب الاثر، آيت الله صافي گلپايگاني. 
در آخر به عنوان حسن ختام حديثي را از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل مي كنيم: 
"مَنْ أنكَرَ القائم مِنْ وُلْدي في زَمانِ غيبتَهِ ماتَ ميتةً جاهليةَ" 
"كسي كه قائم از فرزندان مرا در زمان غيبتش انكار كند به مرگ جاهليت مي ميرد." 
(بحارالانوار، ج 51، ص 73)
[1] . بقره، 29. 
[2] . هود، 22. 
[3] . بقره، 30. 
[4] . يس، 82. 
[5] . بحارالانوار، ج 52، ص 93، دارالاحياء و التراث العربي، بيروت 1403. 
[6] . همان، ص 92. 
[7] . همان، ص 92. 
[8] . ده ك، آيت الله جوادي آملي، عصارة خلقت، ص 83، 90، نشر اسراء چاپ دوم 1379.

ادامه مطلب
سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  - 10:58 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1719317
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث