به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

كربن پي برده بود كه انديشه شيعي از منبع حكمت نبوي سيراب شده است و مي‌دانست كه نه ظواهر دين يا به تعبير ديگر شريعت، بيانگر كنه و حقيقت شيعه است و نه فلسفه و علوم عقلي مي‌تواند اين گوهر شيعي را نشان دهد. وي تحت تأثير تفكر سهروردي معتقد بود كه فلسفه يونان موجب شده تا حكمت نبوي به حاشيه رانده شود و در واقع ادبيات فلسفي هر چند به دفاع عقلاني از دين برخاست، امّا نبايد فراموش نمود كه جنبه آسيب‌شناختي هم داشت و موجب گرديد تا ادبيات قرآني و حكمت نبوي و علوي مورد توجه دقيق و محوري قرار نگيرد. چه بسا انديشمندان اسلامي مي‌توانستند با تكيه بر سنت نبوي و امامت علوي و مهدوي، نظامي حِكمي و معرفتي را بنيان گذارند. از اين رو معتقد است كه شيعه ناظر به انتظاري است كه به معناي انتظار آمدن شريعت جديد نمي‌باشد، بلكه به معناي ظهور شخصيت امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف است كه وي مي‌خواهد همان شريعت نبوي را تفسير كند. در اين راستا وي مي‌گويد:

كربن پي برده بود كه انديشه شيعي از منبع حكمت نبوي سيراب شده است و مي‌دانست كه نه ظواهر دين يا به تعبير ديگر شريعت، بيانگر كنه و حقيقت شيعه است و نه فلسفه و علوم عقلي مي‌تواند اين گوهر شيعي را نشان دهد. وي تحت تأثير تفكر سهروردي معتقد بود كه فلسفه يونان موجب شده تا حكمت نبوي به حاشيه رانده شود و در واقع ادبيات فلسفي هر چند به دفاع عقلاني از دين برخاست، امّا نبايد فراموش نمود كه جنبه آسيب‌شناختي هم داشت و موجب گرديد تا ادبيات قرآني و حكمت نبوي و علوي مورد توجه دقيق و محوري قرار نگيرد. چه بسا انديشمندان اسلامي مي‌توانستند با تكيه بر سنت نبوي و امامت علوي و مهدوي، نظامي حِكمي و معرفتي را بنيان گذارند. از اين رو معتقد است كه شيعه ناظر به انتظاري است كه به معناي انتظار آمدن شريعت جديد نمي‌باشد، بلكه به معناي ظهور شخصيت امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف است كه وي مي‌خواهد همان شريعت نبوي را تفسير كند. در اين راستا وي مي‌گويد:
«انديشه شيعي، از همان آغاز، منبعي براي حكمتي از نوع نبوي مربوط به يك ديانت نبوي بود؛ نه به ظاهر احكام آن و نه به افقي كه منابع و احكام منطق عقلي حدود آن را معين مي كند، محدود نمي‌شود. انديشه شيعي، ناظر به انتظاري است، نه انتظار وحي شريعتي جديد، بلكه ظهور كامل همه مباني پنهان يا معاني معنوي وحي الهي. نمونه اعلاي اين انتظار ظهور، همانا ظهور امام غايب (امام زمان كه اينك بنا به اعتقاد تشيع امامي غايب است) خواهد بود. به دنبال دايره نبوت كه اينك بسته شده است، دايره جديد، دايره ولايت خواهد آمد كه در پايان آن، امام ظاهر خواهد شد.» (1)
از اين رو، وي معتقد است كه عمق و باطن شيعه نه محدود به شريعت و ظواهر دين مي‌شود ـ نه مخالف و متعارض ـ و نه علوم عقلي مي‌تواند حدود و عمق حكمت باطني شيعه را به طور كامل بيان كند؛ بلكه از نظر او مفهوم امامت و ولايت است كه مي‌تواند بيانگر اين حكمت معنوي شيعه باشد. (2)
نظر كربن در مورد ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و زمينه‌هاي آن
كربن معتقد است ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نيازمند فراهم گرديدن شرايط است و از طرفي ظهور مهدوي را بزرگ‌ترين پشتوانه و انگيزه تزكيه نفوس مي‌داند كه اساس فكر شيعي است، به طوري كه سزاوار است مردم به جهت ظهور مهدوي نفس خود را تصفيه سازند و دينداري پيشه كنند. وي معتقد است ظهور آينده امام نيازمند اين است كه مردم به سوي صلاح و خوبي روند و ظرفيت درك و پذيرش او را بيابند و به تعبير ديگر، او را بخواهند. وي حتي دليل تحقق يافتن روحيه فتوّت و اخلاق جوانمردي را كه توسط عرفا ترويج شد و موجب نوشته شدن فتوّت نامه‌ها گشت، همين امر مي‌داند. يعني عارفان مي‌كوشيدند تا با اين عمل به ترويج دين و اخلاق بپردازند، تعاليم اخلاقي را به متن زندگي توده مردم آورند و در ميان مشاغل و حرفه‌ها نهادينه سازند و اخلاق را با زندگي گره زنند. از اين رو كربن معتقد بود براي اين كه ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف متحقق گردد، انسان‌ها بايد خود را بسازند و ظهور آينده امام، مستلزم استحاله قلب انسان‌ها است و در واقع اين ظهور تدريجي به ايمان پيروان و نفس وجود آنان بستگي دارد. وي مي‌گويد:
«معناي ظهور امام منتظر، همان جلوه كمال انسانيت است و باطن انسان زنده در روح را ظاهر مي‌سازد و معناي اين سخن، آشكار شدن سِرّ الاهي است كه به انسان امانت سپرده شده....» (3)
مفهوم انتظار از ديدگاه كربن 
مفهوم انتظار در فكر كربن، معنايي بسيار ژرف و پويا دارد و به معناي آمادگي روحي و تزكيه نفس جهت ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مي‌باشد و هيچ گاه به معناي نادرست سكوت، خمودگي و افزودن گناه در جامعه نمي‌باشد، بلكه بر عكس انتظار به معناي اصلاح خود و جامعه مي‌باشد. كربن پس از آن كه اين حديث نبوي را نقل مي‌كند:
«اگر از عمر عالم يك روز باقي بماند، خداوند آن روز را آن قدر طولاني خواهد نمود تا امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور فرمايد»،
نتيجه مي‌گيرد كه اين سخن نبوي اعلاني صريح و پژواكي در همه ادوار تاريخ و در وجدان شيعي خواهد بود و اين كه خداوند با ظهور مهدوي مي‌خواهد باطن همه اديان ـ نه فقط باطن اسلام ـ را كه داراي وحدت دروني متعالي هستند، آشكار سازد و از اين امر به پيروزي تأويل كه موجب بازگشت بشر به وحدت خواهد بود، تعبير مي‌كند. (4)
 

پاورقی
1. تاريخ فلسفه اسلامي، ص 42.
2. هانري كربن در اعتقاد خود مبني بر اين كه شريعت و فلسفه نمي‌توانند كاملاً باطن و حقيقت معنوي شيعه را بيان كنند، معتقد بود، كه مقوله امامت و ولايت امامان، بيانگر حقيقت حكمت نبوي و شيعي است و از آنجايي كه عرفان را مبتني بر امامت و قطب الاقطاب بودن امام و ولايت منتشر شده از جانبش مي دانست و گمان مي‌برد كه عارفان توانايي ايفاي اين مسؤوليت را دارند و عرفان - بر خلاف شريعت و فلسفه – مي‌تواند از عهده اين مسؤوليت برآيد، به عارفان و فيلسوفان حكيمي كه رويكرد عرفاني داشته‌اند، بيش از فلاسفه مشائي اهتمام مي ورزيد. اما لازم به ذكر است كه پذيرش اين سخن كربن، مبني بر اين كه باطن دين را بايد بر اساس مبحث امامت و ولايت امام فهميد، لزوماً به معناي پذيرش اين سخن نيست كه بايد لزوماً به عرفان يا تصوف گرايش پيدا نمود. چه بسا فردي ممكن است تصوف را ايفا كننده نقش امامت و ولايت نداند – علي رغم ادعاي خود تصوف – امّا به اصل سخن كربن مبني بر اين كه باطن شيعه همان امامت و ولايت پيشوايان دين است، وفادار باشد. در واقع كربن به طرح امامت و ولايت پرداخته است، لكن مصداق آن را در عرفان مي‌جويد.
3. همان، ص 109.
4. تاريخ فلسفه، ص 105.

ادامه مطلب
سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  - 11:54 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1717374
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث