حدود 20 سال قبل در يک مرکز تحقيقاتي قم، به صورت اتفاقي به کتاب «منتخب الاثر في امام الثاني عشر(ع)» تاليف آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني، علاقمند شدم. جريان به اين صورت بود که آيت الله امامي کاشاني تصميم به سخنراني داشت و براي آماده شدن براي سخنراني کتاب «منتخب الاثر» را خواست. کتاب را در اختيار ايشان قرار داديم. ايشان در حالي که کتاب را مطالعه از آن بسيار تعريف کرد و گفت: اين کتاب يکي از بهترين و معتبر ترين کتب حديثي مربوط به امام دوازدهم(عج) است.
حدود 20 سال قبل در يک مرکز تحقيقاتي قم، به صورت اتفاقي به کتاب «منتخب الاثر في امام الثاني عشر(ع)» تاليف آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني، علاقمند شدم. جريان به اين صورت بود که آيت الله امامي کاشاني تصميم به سخنراني داشت و براي آماده شدن براي سخنراني کتاب «منتخب الاثر» را خواست. کتاب را در اختيار ايشان قرار داديم. ايشان در حالي که کتاب را مطالعه از آن بسيار تعريف کرد و گفت: اين کتاب يکي از بهترين و معتبر ترين کتب حديثي مربوط به امام دوازدهم(عج) است.
مدتي بعد در حال مطالعه آن کتاب، توجهم به باب نهم کتاب جلب شد. نويسنده در اين باب، روايات مربوط به روز قيام و ظهور امام زمان(عج) را جمع کرده است. در آن زمان براي من جاي تعجب بود که از هفت روايت مطرح شده در اين بخش نه تنها روز جمعه را روز ظهور و قيام حضرت(عج) ندانسته بلکه صريحاً آن را روز شنبه اعلام نموده بود.
هر چه زمان مي گذشت و سخن سخنرانان را بيشتر مي شنيدم و نوشته شاعران و نويسندگان را مي خواندم و برنامه هاي راديو و تلوزيون را مي ديدم، که همه تکرار مي کردند؛ امام زمان(عج) روز جمعه خواهد آمد، حساسيت و گاه ناراحتي ام بيشتر مي شد، که چرا يک موضوع تحقيق نشده اينقدر مشهور شده است؟! ممکن است گفته شود چه تفاوتي دارد که امام زمان جمعه يا شنبه ظهور کند. در پاسخ بايد گفت اتفاقاً موضوع بسيار مهم است، چرا که اگر مطلب براي همگان اين چنين بديهي بماند و مومنين هر جمعه منتظر باشند و پس از آن نااميدي از آن روز تا هفته بعد انتظار کشند و روز بعد يعني شنبه مواجه با ظهور ايشان شوند، آيا امام را انکار نخواهند کرد و نخواهند گفت که او امام زمان نيست، چرا که امام زمان بايد روز جمعه ظهور کند؟ در اين صورت چه کسي مسئول اين وضع است؟
در اينجا دو پرسش قابل طرح است الف: ادله دو تفکر جمعه و شنبه از نظر تاريخي به چه زمان بر مي گردد و کداميک قوي تر است؟ ب: شيوع تفکر جمعه به کجا بر مي گردد و چه دليلي داشته است؟ براي روشن شدن حقيقت، نتيجه مطالعات خود در اين موضوع را در معرض افکار عمومي قرار داده مي دهيم تا اهل انديشه با نگاهي نقادانه آنچه قابل قبول است را تاييد و آنچه قابل قبول نيست را متذکر شوند.
الف: براي پاسخ به پرسش از ريشه تاريخي موضوع و مستندات انديشه جمعه، رد پاي آن را در قديمي ترين و معتبر ترين کتب روايي دست اول شيعي گرفتيم. کتب روايي شيعه در اين موضوع را مي توان به سه دسته تقسيم کرد. اول کتب روايي معتبر شيعه که همان «کتب اربعه» است. دوم کتب حديثي مربوط به موضوع امام زمان(عج)، سوم کتب حديثي عمومي يا غير مربوط به امام زمان(عج).
در کتب اربعه شيعه اثري از بحث ظهور امام زمان در روز جمعه نيست. در کتب قديم تدوين شده در مورد امام زمان(عج) نيز اثري از ظهور امام زمان در روز جمعه نيست. در کتب حديثي شيعه غير مربوط به موضوع امام زمان، تنها يک روايت در مورد قيام امام زمان(ع) در روز جمعه وجود دارد که شيخ صدوق، آن را در کتاب «خصال» خود در ضمن يک روايت نقل کرده است. کتاب «خصال» کتاب حديثي عمومي است که هدف از آن به قول خود شيخ صدوق ثبت رواياتي است که شامل اعداد و شمارش کردارهاي نيک و بد باشد. در حديث 101 از عدد هفت اين روايت آمده است که امام صادق(ع) فرموده اند: شنبه از ماست و يکشنبه از آن شيعيان ماست و دوشنبه از آن دشمنان ما و سه شنبه از آن بني اميه و چهار شنبه روز آشاميدن دارو است و روز پنجشنبه حاجت ها برآورده مي شود و جمعه براي پاکيزه شدن و عطر زدن است. جمعه، عيد مسلمانان است و از عيد فطر و قربان بهتر است. بهترين عيد ها روز غدير است که روز جمعه هجدهم ذي الحجه بوده است. قائم ما خانواده، در روز جمعه ظهور مي کند. رستاخيز در روز جمعه بر پا مي شود و هيچ کاري در روز جمعه بهتر از صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ع) نيست.
اين تنها روايتي است که در مورد ظهور امام زمان در روز جمعه، در متون حديثي دست اول نقل شده است. کتب جامع روايي بعد، مثل «وسايل الشيعه»، حر عاملي (متوفاي 1104) يا «بحار الانوار»، علامه مجلسي(1110) روايت جمعه را از همين کتاب نقل کرده اند. شيخ صدوق در کتاب «خصال»، بلافاصله پس از حديث فوق روايت ديگري، در تفسير حديث نبوي لاتعادوا الايام فتعاديکم (روزها را دشمن نداريد که آنها شما را دشمن خواهند داشت) نقل کرده است که امام علي النقي(ع) فرموده اند: روزها ما هستيم ...يک شنبه امير المومنين است ... و جمعه فرزند فرزندم است. که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
ويژگي هاي مثبت و منفي حديث جمعه
- تک روايت شيخ صدوق در کتاب خصال يک ويژگي مثبت دارد و آن اين است که روايت از نظر سند خوب است. چرا که در سلسله سند سعد بن عبد الله بن خلف الاشعري قمي است که به قول نجاشي شيخ قمي ها و فقيه و وجيه بوده است. يزيد بن الکاتب الانباري به تعبير شيخ طوسي(460) و نجاشي(متوفاي450)، مورد اعتماد و راستگوست. محمد بن ابي عمير زياد، امامي و مورد اعتماد و جليل القدر است و به قول اصحاب رجال لا يروي و لا يرسل الا عن ثقه. افرادي که اين سخن را از امام شنيده اند متعدد هستند ولي چون ابن ابي عمير از غير ثقه نقل نمي کند به آنها اعتماد مي شود. اما:
1- روايت مذکور با رواياتي که روز شنبه را روز قيام امام زمان دانسته است در تعارض است، و با آن قابل جمع نيست.
2- خود ناقل حديث يعني شيخ صدوق در جايي که در صدد بيان موضوع علائم و زمان ظهور امام زمان(عج) است، يعني کتاب «کمال الدين و تمام النعمه» به اين روايت اعتنا نکرده و به روايت شنبه تمسک کرده است.
3- اين روايت در کتاب خصال صدوق ذيل عنوان جمعه نيامده است بلکه ذيل «باب آنچه در باره روز شنبه رسيده است» آمده است.
4- مضمون حديث دو اشکال اساسي دارد: يکي اينکه در اين حديث آمده است که روز يکشنبه روز شيعيان ماست. در حالي که در احاديث منقول از کتاب « من لا يحضر الفقيه» گفته شده است که روز يکشنبه روز بني اميه است و در حديث منقول از خصال روز يکشنبه به امير المومنين(ع) اختصاص داده شده است. دوم گفته شده است که روز جمعه از عيد قربان و عيد فطر برتر است. در حالي که عيد فطر و قربان از اعياد بسيار مهم مسلمانان است و از نظر اهميت قابل مقايسه با روز جمعه نيست.
5- اثري از ظهور امام زمان در روز جمعه در «کتب اربعه» که در نزد شيعه معتبر است نيست.
اما در مورد اختصاص روز جمعه به امام زمان(ع) روايت منقول از کتاب «خصال» ضعيف است چون هويت عبد الرحمن بن احمد الموصلي و الصقر بن دلف مشخص نيست و آنها توثيق نشده اند. با اين حال احتمال دارد که شهرت اختصاص روز جمعه به امام زمان(عج) نه به دليل ظهور امام زمان در اين روز است بلکه به دليل تولد ايشان در روز جمعه است.
***
از سه دسته کتب حديثي ياد شده در هر سه دسته، ظهور امام زمان(عج) در روز شنبه اعلام شده است. اينک به بررسي احاديث اين کتب مي پردازيم:
الف - از کتب اربعه، مرحوم کليني(متوفي،329) در «اصول کافي»، کتاب حجه، در موضوع امام زمان روايات بسياري ذکر کرده است ولي هيچ اشاره اي به روز قيام امام زمان(عج) نه در جمعه و نه شنبه نکرده است. در بقيه کتاب کافي نيز نفياً و اثباتاً در مورد مطلبي ديده نمي شود.
- در کتاب «من لا يحضره الفقيه» نيز شيخ صدوق (متوفي 381) سخني در مورد ظهور امام زمان در روز جمعه يا شنبه نياورده است. ولي در جلد يک و دوِ کتاب، رواياتي نقل شده است که در ضمن آن مطرح شده است که روز شنبه روز اهل بيت و روز يکشنبه روز بني اميه است.
- شيخ طوسي(متوفي460) در کتاب «استبصار» در اين مورد چيزي ندارد، اما در کتاب «تهذيب الاحکام» که چهارمين کتاب از کتب اربعه شيعه محسوب مي شود، حديثي از امام باقر(ع) نقل کرده است که در آن اعلام شده که ظهور امام زمان(عج) روز شنبه است، روزي که در آن حسين بن علي(ع) کشته شد، کعبه به تصرف او درخواهد آمد.
ب: بلافاصله پس از غيبت کبري علماء شيعه براي رفع شبهات مطرح شده در مورد امام زمان(عج) به جمع آوري احاديث مربوط به اين موضوع پرداختند و کتبي مستقل در مورد امام زمان نوشته شد؛ که در آن به ابعاد مختلف مربوط به امام زمان پرداخته شده است از جمله:
- شيخ صدوق (متوفي 381)، کتاب «کمال الدين و تمام النعمه» که منحصراً در مورد امام زمان(عج) تاليف کرده است، او تحت عنوان علامات ظهور امام زمان(عج)، از امام باقر(ع) نقل مي کند که: خروج قائم در روز شنبه، روز عاشوراست. همان روزي که در آن حسين بن علي(ع) کشته شد.
- شيخ مفيد(متوفي413) شاگرد شيخ صدوق نيز در کتاب «الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد» در بخش مربوط به علامات ظهور امام زمان(عج)، از امام صادق(ع) نقل کرده است که: گويا مي بينم که امام قائم(ع) در روز شنبه دهم محرم در بين رکن و مقام ايستاده، و جبرئيل در سمت راست او فرياد مي زند: بيعت براي خدا! شيعيان به سوي او هجوم مي آورند و زمين زير پايشان پيچيده شود تا خدمتش رفته با او بيعت کنند و خدا به وسيله او زمين را از عدل و داد پر کند چنانچه از جور و ظلم پر شده باشد.
- شيخ طوسي (متوفي460) نيز در کتاب «الغيبه» که در موضوع غيبت امام زمان(ع) تاليف کرده است باز روايتي در مورد ظهور امام زمان در روز شنبه دارد. کتاب معروف ديگري در مورد امام زمان به نام «الغيبه» توسط نعماني تدوين شده است که در آن نفياً و اثباتاً چيزي در مورد جمعه يا شنبه نيامده است.
پس چنانچه ملاحظه گرديد بين علماء اوليه شيعه مثل شيخ صدوق، شيخ مفيد و شيخ طوسي در مقام بحث علامات و روز ظهور امام زمان(عج)، بر طبق روايات نقل شده از جانب ائمه اطهار(ع)، شنبه مشهور، بلکه اجماعي بوده است. البته علماء بعدي نيز با استفاده از همين روايات روز شنبه را، روز ظهور حضرت حجت(ع) دانسته اند.
- از اين علما مي توان از امين الاسلام طبرسي(متوفي548) صاحب تفسير مجمع البيان در کتاب «اعلام الوري» از امام صادق(ع) آورده است که گويا مي بينم که امام قائم(ع) در روز شنبه دهم محرم در بين رکن و مقام ايستاده، و جبرئيل در سمت راست او فرياد مي زند: بيعت براي خدا! شيعيان به سوي او هجوم مي آورند و زمين زير پايشان پيچيده شود تا خدمتش رفته با او بيعت کنند و خدا به وسيله او زمين را از عدل و داد پر کند چنانچه از جور و ظلم پر شده باشد.
- اربلي(متوفي687) دو جا در «کشف الغمه في معرفه الائمه(ع)» در ضمن روايتي بدون سند از امام باقر(ع) آورده است که امام زمان در روز عاشورا، روز قتل سيد الشهداء بين رکن و مقام قيام خواهد کرد که گويا در روز شنبه دهم محرم است.
- متقي هندي(975) در کتاب «البرهان في علامات مهدي اخر زمان(عج)»، از قول امام باقر(ع) آورده است: ظهور امام قائم(ع) در روز شنبه دهم محرم است. اين همان روزي است که حسين بن علي(ع) در آن روز کشته شد. بين رکن و مقام ايستاده است، جبرئيل در سمت راست و ميکائيل در سمت چپ اوست. شيعيان از اطراف زمين به سوي او هجوم مي آورند. زمين زير پايشان پيچيده شود تا خدمتش رفته با او بيعت کنند. به وسيله آنها زمين از عدل و داد پر شود، چنانچه از جور و ظلم پر باشد.
8- مرحوم علامه مجلسي (متوفاي1110) در بحار الانوار روايت شيخ صدوق در کمال الدين و شيخ طوسي در کتاب الغيبه را ذکر کرده است.
9- حاجي نوري(متوفي1320) در کتاب«کشف الاستار عن وجه الغائب عن الابصار» از ابي بصير از امام صادق(ع) نقل مي کند که قيام امام زمان در روز شنبه دهم محرم ايستاده بين رکن و مقام است. شخصي در کنار او فرياد مي زند: بيعت کنيد، بيعت کنيد. مردم از اقصي نقاط عالم براي بيعت با او مي آيند و او از مکه به سمت کوفه خواهد رفت و در نجف سکنا خواهد گزيد، آنگاه لشکريان خود را به سمت شهرهاي مختلف مي فرستد تا زمين را پر از عدل و داد سازد چنانچه پر از ظلم و جور شده است.
نقاط مثبت و منفي احاديث شنبه
همه روايات ياد شده در مقام بيان علايم ظهور امام زمان(عج) است و از لحاظ سند نيز در مجموع قابل قبول علمايي قرار گرفته است که نزديک به دوران ائمه(ع) بوده اند. چهار روايت اول از کتب دست اول شيعه نقل شده است. بنابراين براي بررسي اسناد روايات، بايد همين چهار روايت مورد بحث قرار گيرد.
بر اساس کتب رجالي هشتگانه شيعه در سلسله سند روايت اول از تهذيب:
احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي نيز که امام رضا، جواد و عسگري(ع) را درک کرده، امامي و ثقه است. علي بن الحکم نيز ثقه و جليل القدر دانسته شده است. علي بن ابي حمزه بطائني، از اصحاب امام صادق(ع) و کاظم(ع) است. او عصا کش ابي بصير بوده است سپس واقفي شده و از سرکردگان آنها نيز محسوب مي شده است نزديک به 1600 روايت از او نقل شده است و علماء شيعه احاديث او را به ويژه رواياتي که مربوط به قبل از واقفي شدنش باشد را قبول داشته اند. به هر حال او در نقل خبر تا حدي مورد اعتماد است. يحيي ابي بصير اسدي هم از اصحاب اجماع است و امامي و مورد اعتماد مي باشد. بنابراين چنانچه ملاحظه مي شود روايت از نظر سندي تنها در مورد ابي حمزه قابل تامل است.
روايت دوم از کمال الدين:
حسين بن احمد بن ادريس اشعري قمي؛ از مشايخ صدوق، امامي و قابل اعتماد است. پدرش احمد بن ادريس قمي نيز شخصي جليل القدر، امامي و قابل اعتماد است. حسين بن سعيد اهوازي کوفي از طبقه سه و مورد اعتماد است. بقيه رجال حديث شبيه حديث قبل است.
سلسله سند روايت سوم از ارشاد: فضل بن شاذان، امامي و مورد اعتماد است. محمد بن علي کوفي مجهول است، وهب بن حفص واقفي است که مورد اعتماد قرار گرفته است. در کل اين روايت به دليل مجهول الهويه بودن يک نفر از راويان ضعيف است.
روايت چهارم ضعيف است چون محمد بن سنان در سلسله سند آن ضعيف مي دانند
نتيجه از مجموع مباحث اينکه اگر بخواهيم بر اساس روايات شيعي راجع به زمان ظهور امام زمان(عج) اظهار نظر کنيم بايد گفت اظهار نظر قطعي ممکن نيست. بنابراين بايد با احتمالات سخن گفت چون همه روايات داراي مشکل است ولي روايات مربوط به شنبه قابل اعتمادتر است؛ چونکه:
اولاً مورد توافق مشايخ علماء اوليه شيعه بوده است و آنها از روايات جمعه ياد نکرده اند. جمعه از قرن هفتم به اينطرف در بين برخي از علما شهرت يافته است.
ثانياً روايات شنبه در مقام بيان علائم ظهور مطرح شده است نه مثل روايت جمعه که در بين يک روايت مضطرب و طولاني آنهم در توضيح اهميت جمعه، در باب شنبه يک کتاب حديثي عمومي .
ثالثاً ضعف احاديث شنبه را شهرت شنبه در بين علماي اوليه جبران مي کند. بعلاوه اينکه پاي يکي از احاديث شنبه به کتب اربعه باز مي شود که از نظر اعتبار قابل مقايسه با کتب روايي ديگر نيست.
ج: در پاسخ به سوال از علل شيوع انديشه جمعه با وجود نبودن حتي يک روايت مستقل در اين مورد مي توان گفت: به نظر مي رسد با توجه به اينکه کتاب مفاتيح الجنان بيش از هر چيز افکار عامه و حتي خاصه متدينين را تحت تاثير قرار مي دهد به احتمال قوي ذهنيت ظهور و قيام امام زمان(عج) در روز جمعه تحت تاثير کتاب «مفاتيح الجنان» باشد. اين کتاب در چند مورد اين ذهنيت را القاء مي کند:
1- در اين کتاب دعايي براي امام زمان در روز جمعه توصيه شده است.
2- دعاي ندبه که مربوط به امام زمان است،از دعاهايي است که گفته شده؛ مستحب است در چهار عيد يعني: فطر، قربان، غدير و روز جمعه خواندن شود. رويه جاري شيعيان خواندن اين دعا در هر صبح جمعه بوده است.
3- مرحوم محدث قمي در فصل پنجم کتاب بر طبق روايتي از قول امام علي النقي(ع) از کتاب «جمال الاسبوع» سيد بن طاووس، روز جمعه را اختصاص به امام زمان داده است. او نوشته است که « روز جمعه روز حضرت صاحب الزمان(ع) است و همان روزي است که در آن روز ظهور خواهد فرمود» پس از اين روايت زيارتي براي امام زمان نقل شده است که در ضمن آن اين سخن به چشم مي خورد که: « اي امام زمان(ع) امروز روز جمعه است و اين روزي است که متعلق به تو است و در آن انتظار ظهور تو مي رود.» ظاهر عبارات متن زيارتنامه، نشانگر اين است که آن ماثور نيست بلکه خود سيد بن طاووس يا شخص ديگر، آن را انشاء کرده باشد.
در مورد ذهنيت شايع علماء نقش کتاب «بحار الانوار» قابل انکار نيست. مرحوم مجلسي در «بحار الانوار» در موضوع روز ظهور امام زمان اولين روايتي که نقل کرده، روايت تقطيع شده کتاب «خصال» شيخ صدوق را بدون ذکر سلسله سند آورده است. او در چند روايت بعد عيناً روايت شنبه را از کتاب «کمال الدين» صدوق و کتاب «غيبت» شيخ طوسي را هم نقل کرده است. براي کسي که بدون دقت به کتاب «بحار الانوار» نگاه مي کند اين توهم پيش مي آيد که روايت روز جمعه تنها روايت موجود است و همين روايت را مرحوم مجلسي اختيار کرده است. غافل از اينکه اين روايت تنها يک جمله از يک روايت بلند بي ارتباط با موضوع است که در ابتداء باب نقل شده است و معلوم نيست مختار علامه مجلسي بوده باشد.