به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 آيا شخصى كه گناه كرده، مى تواند باامام زمان(عج) ارتباط داشته باشد؟ در هرصورت فلسفه غيبت چيست؟

 

» االف: ما پرسش را در قالب كلى تر بيان كرده و بدان پاسخ مى دهيم تا در ضمن آن شبهه حضرتعالى برطرف گردد.

در زمانى كه حضرت صاحب (عج) در پرده غيبت كبرى به سر مى برد اين پرسش ها مطرح مى شود آيا ارتباط با آن حضرت امكان دارد يا خير؟ آيا شيعيان و پيروان حضرت مى توانند از محضر آن بزرگوار بهره مند گردند يا نه؟ بر اساس رواياتى كه در اين زمينه وجود دارد دو ديدگاه مطرح شده است:


       الف) ديدگاهى كه امكان ارتباط را تأييد نمى كند و لزومى براى آن نمى بيند عالمانى چون شيخ مفيد، فيض كاشانى، شيخ جعفر كاشف الغطاء و نعمانى ارتباط با امام زمان (عج) و ديدن ايشان را براى شيعيان حال چه عابد چه متقى و چه فرد متوسط در غيبت كبرى ممكن نمى دانند.


       ب) ديدگاهى كه بر امكان ارتباط و وقوع آن اصرار مى ورزد عالمانى چون سيد مرتضى، محدث نورى، كراجكى و شيخ طوسى بر اين عقيده اند البته اين امكان را تنها براى اولياى الهى و افراد ويژه مى دانند غير از آنها يعنى حتى كسى كه چندان گناه نداشته ولى بدلايلى در زمره اولياء الهى قرار نمى گيرد از اين ديدار محروم است.


       ما در اينجا نمى توانيم به تحليل ادله يكى از دو گروه پردازيم با توجه به دلايل مستقل مى توان نكات ذيل را در اين باب شمارش كرد:


       1- مقصود از ديدن آن حضرت چند معنا و مرتبه است: 1-1- در هنگام مشاهده حضرت متوجه نباشند ولى بعد متوجه يا معتقد گردند شخصى را كه ديده اند حضرت حجت بوده است. 1-2- ديدن با شناخت يعنى كسى حضرت را ببيند و معتقد شود شخصى را كه ديده امام عصر است وبه اين امر اطمينان داشته باشد. 1-3- فيض حضور يعنى ديدن حضرت و شناخت ايشان همراه با سؤال و جواب يعنى افزون بر اينكه حضرت را ديده و شناخته و از ايشان سؤال كرده و با وى به گفت وگو بپردازد. بنابراين رؤيت در خواب يا ديدن بدون شناخت و شهود بر اساس سير و سلوك مقصود نظر ما و همچنين شما نيست.


       2- از مجموع روايات متقن استفاده مى شود كه امكان ارتباطات به معانى كه در شماره قبل مطرح شد در غيبت كبرى وجودندارد در برخى روايات تصريح شده كه حضرت مثلاً در مراسم حج شركت مى كند مردم را مى بيند ولى مردم حضرت را نمى بينند و نمى شناسند گاهى در جمع مردم حضور مى يابد و به آنان سلام مى كند اما مردم نه ان هنگام و نه پس از آن او را نمى شناسند.


       3- بزرگانى كه مسأله امكان ارتباط و مشاهده را مطرح كرده اند آن را به صورت احتمال بيان فرموده اند نه قطع و يقين.


       4- تنها يك دسته از روايات امكان ديدار با حضرت را براى خادمان ايشان (موالى خاصه) اثبات مى كند و دليلى بر امكان ملاقات و ارتباط ديگران وجود ندارد.


       5- بزرگانى كه از آنان حكايت ديدار با حضرت حجت نقل شده خود در اين باره ادعايى نكرده اند.


      6- اگر فرض بر امكان مشاهده و ارتباط با حضرت باشد برابر توقيع شريفى كه شش روز پيش از مرگ سمرى آخرين نايب خاص ايشان در غيبت صغرى از طرف امام عصر (عج) صادر شده و از جهت سند و دلالت هيچ اشكالى ندارد ديدار كنندگان حق اظهار را ندارند و به تعبير شيخ طوسى خود مى دانند و نفس خويش و از اين روى اگر كسى ادعاى رؤيت و مشاهده كند بايد تكذيب شود چرا كه امام عصر (عج) در اين توضيح چنين شخصى را «كذاب مفتر» معرفى كرده است[براى آشنايى اجمالى با اين نكات و ديدگاهها نكا: چشم به راه مهدى جمعى از نويسندگان. دفتر تبليغات اسلامى. قم. چاپ اول زمستان 1375 ش، صص 104-33]


      بنابراين وقتى امكان ديدار به دلايل روايى براى هيچكس و فقط براى اولياء خاص وجود دارد ديگر براى كسانى كه افراد نسبتاً خوبى هستند ولو گناه كار امكان ندارد.

اما اين مطلب مختص به زمان غيبت است نه زمان حضور حكمت آن گناهكار بودن يا نبودن نيست بلكه از آن جا كه حضرت حضور ندارد اگر باب ديدار با آن امام همام مفتوح شود ممكن است هر مدعى پيدا شود و مطالبى را بر اساس رؤيت كذب خود مطرح سازد آن گاه چگونه مى توان به صدق گفتارش اطمينان يافت به همين دليل است كه حضرت در توقيع شريف امر فرموده اند كه اگر كسى با شرايط ويژه خود توفيق چنين ملاقاتى را يافت نبايد آن را اظهار نمايد بلكه بايد مكتوم باشد تا مسير سوء استفاده كنندگان مسدود شود.


       برخى از لوازم مفتوح بودن باب حضور و ملاقات چنين است:


       1- نشر كتابهاى نادرست و برخاسته از تصورات و خيالبافيهاى نويسندگان آن.

 

 2- مخلوط كردن عقايد صحيح و درست با انديشه هاى خرافى وغير مستدل و ناصحيح .

 

 3- بدبين شدن اهل تعقل و انديشه به سبب آموزه هاى خرافى كه به عنوان عقايد شيعى مطرح مى شوند و در نتيجه مخالفان تشيع امكان رشد و گسترش مى يابند.

 

از اين رو حكمت عدم ملاقات گناهكار بودن يا نبودن نيست هر چند بى تأثير نمى باشد ولى علت اصلى و اساسى عدم امكان ارتباط سوء استفاده مؤمنان، مريد بازان و مقام پرستان از اين فضاى عطر آگين است.


      بايد توجه داشت كه حكمت غيبت چندان بر ما آشكار نيست و آنچه در اين زمينه گفته و يا نوشته مى شود با تكيه بر چند روايت و يا تحليل عقلى برخى از بزرگان متكلم شيعى است.اما ناگفته نماند كه مجهول بودن امرى به ما اجازه نمى دهد كه آن را غير واقعى تلقى كنيم چه بسا مجهولاتى كه پس از گذشت زمان مكشوف شدند پس ندانستن دلالت بر نبودن يا غير واقعى بودن نيست. در روايتى از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمودند:

 غيبت امرى از امور الهى و سرى از سرار و غيبتى از غيبت هاى او [كمال الدين ج 2 ص 158].


      در روايت ديگرى از امام صارق (ع) علت غيبت، آزمايش الهى دانسته شده است خوف كشته شدن و عدم آمادگى مردمان نيز در پاره اى روايات كه به امام ششم منتسب است به عنوان فلسفه غيبت ذكر شده است.

 البته فلسفه غيبت را از زمان امام صادق (ع) نيز مى توان رهيابى كرد چرا كه بحرانهاى پيش آمده از سوى بنى اميه و عباسيان عرصه را بر ائمه (ع) تنگ ساخته بود و به همين دليل امام صادق(ع) نخستين امامى بودند كه نظام زير زمينى ارتباطات را در جامعه به كار گرفت [تاريخ سياسى غيبت امام زمان (عج) دكتر جاسم حسين مترجم، دكتر سيد محمد تقى آيت اللهى، امير كبير تهران. چاپ اول 1367 ص 134]

 امام صادق (ع) آنچنان هوشيارانه فعاليت هاى سازمان را هدايت مى كرد كه عباسيان به هيچ عنوان قادر نبودند از وجود آن آگاهى يابند آن حضرت از روى تقيد از پيروانش مى خواست تا و ظايفى را نسبت به سازمان انجام دهند بى آنكه بدانند در واقع كارگزاران او هستند خلفاى عباسى از سال 197ق به بعد يعنى از زمان مأمون سياست و روش جديدى براى كنترل و مراقبت بيشتر و دقيق بر امامان اتخاذ نمودندو آن عبارت از اقامت اجبارى آنها در پايتخت بود اين سياست بر امام رضا (ع) امام جواد(ع) امام هادى(ع) و امام حسن عسگرى(ع) تحميل شد به صورتى كه آنها جهت ارتباط با پيروان خود مجبور شدند به گسترش سازمان وكالت بپردازند تا در هر شرايطى بتوانند اهداف الهى خود را كه هدايت و راهنماى مردم باشد پى گيرى كنند [روزگار رهايى، كامل سليمان. مترجم على اكبر مهدى پور، آفاق تهران چاپ اول 1405 ق ج 1 ص 266] هر چه غيبت صغرى نزديكتر مى شد استتار امامان بيشتر مى گرديد و به همين دليل مى بينيم در زمان امام هادى(ع) و امام حسن عسگرى(ع) اين مسأله محسوس تر و ملموس تر است.اين وقايع حكايتگر اين حقيقت است كه فشار و اختناق و محدويت هاى روز افزون از سوئى و عدم توجه و اقبال مردم و ركود خود آنان زمينه را براى غيبت صغرى و سپس كبرى فراهم ساخت پس مى توان گفت فلسفه غيبت در نگاهى خوف كشته شدن و عدم آمادگى مردمان است.


       اما در عين حال متكلمانى شيعى نيز براى فلسفه غيبت توجيهاتى ذكر كرده اند كه به برخى از آنها اشاره مى شود:


      1- شيخ صدوق فلسفه غيبت را امكان وتدبير اهل زمان مى داند به اعتقاد وى ظهور حجتهاى الهى بر سبيل امكان و تدبير اهل زمان است حال اگر شرايط غير ممكن باشد نهان شدن او برابر حكمت خداوند بود وتدبير اقتضاء مى كند كه در پرده باشد و خدا او را از ديده ها پنهان بدارد تا وقت بلوغ كتاب فرا رسد چنانكه ابراهيم مدتى در نهان بود و خداوند او را از ديده ها پنهان داشت [كمال الدين ج 1 ص 22]؛


       2- شيخ مفيد فلسفه غيبت را تدبير مصالح خلق و آزمون انسانها از سوى خداوند دانسته وبراى بيان عدم احضار غيبت در حضرت مهدى نمونه هاى ديگر از اولياى الهى را ذكر مى كند در منظر ستم پيشگان پديدار نمى شوند و براى حفظ دين خود از فاسقان فاصله مى گيرند وكسى از مكان آنان خبر ندارد. [المسائل العشرة شيخ مفيد چاپ شده در مصنفات شيخ مفيد كنگره هزاره شيخ مفيد ج 3 ص 85-83]؛


       3- شيخ طوسى معتقد است فلسفه غيبت فقدان قدرت لازم امام است كه بايد مردم به آن همت گمارند در واقع تا هنگامى كه مردم زمينه اقتدار او را فراهم سازند غيبت تداوم خواهد يافت چرا كه خداوند خواستار تقويت حضرت مهدى به وسيله بشر صورت گيرد نه فرشتگان. [تلخيص الشافى شيخ طوسى نشر عزيزى قم. ج 1و2 ص 95]؛


       4- خواجه نصيرالدين طوسى در اين باب مى نويسد «غيبت نمى تواند ناشى از اراده خدا يا اراده امام زمان باشد بلكه بايد سبب غيبت امام را در اعمال مكلفان كه سبب ترس و پيروى نكردن است و ظهور وقتى واجب خواهد شد كه سبب غيبت از ميان برود» .

به هر روى هر چند وجود امام لطف است اما اگر چهره پنهان داشته به اين جهت است كه در ميان مردم دشمنانى دارد و شرايط براى ظهور او كه چون پيشوايان ديگر تقيه نخواهند كرد فراهم نشده است اگر به رواياتى كه در باب عصر ظهور مطرح شده رجوع فرماييد [در اين باب كتاب عصر ظهور نوشته على كورانى ترجمه عباس جلالى معاونت پژوهشى سازمان تبليغات اسلامى تهران چاپ پنجم 1375 واقعاً خواندنى است ]. متوجه خواهيد گشت كه صرف آمادگى ملت ايران براى اين امر كافى نيست .علاوه بر آنكه با توجه به شرايط جهانى خوف كشته شدن ايشان بيش از زمان و عصر ديگر است بايد توجه داشت كه قيام ايشان جهانى است نه منطقه اى و حال آنكه حركت حضرت امام در چارچوب مرزهاى ايران بود و تنها با پيامها و سخنان بود كه در جوامع ديگر اثر گذاشتند و در اين رابطه اقدام فيزيكى نداشتند اما امام عصر (ع) حركت و اقدام فيزيكى جهانى خواهند داشت پس ميان اين قيام و آن حركت عظيم تفاوت بسيار چشمگير و ژرف است.

ادامه مطلب
سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  - 1:26 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1733622
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث