پادشاه به نجارش گفت:فردا اعدامت می کنم.
نجار آن شب نتوانست بخوابد.
همسرش گفت:"مانند هرشب بخواب، پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار ."
کلام همسرش آرامشی بردلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید.
صبح صدای پای سربازان را شنید، چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که:
دریغا باورت کردم.
بعد بادست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجیرکنند. دو سرباز باتعجب گفتند:
پادشاه مرده و از تو می خواهیم تابوتی برایش بسازی!
چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت، همسرش لبخندی زد و گفت:
"مانند هر شب آرام بخواب،زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند. "
فکر زیادی بنده را خسته می کند، در حالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبیر کننده کارهاست.
کسی که به جایگاهش افتخار می کند، فرعون را
وکسی که به مالش افتخار می کند، قارون را
وکسی که به نسبش افتخار می کند، ابولهب را
به یاد بیاورد...
عزت و سربلندی فقط متعلق به خداوند سبحان است.
احادیث پیامبران و امامان
مهدویت
دینی و مذهبی و قرآنی
دیدنی ها و شنیدنی ها
تاریخی
مهمترین اخبار
روانشناسی و طالع بینی
پزشکی و سلامت
ورزش
آشپزی و تغذیه
داستانهای آموزنده
عکس نوشته ها ،تصاویر و کاریکاتور
اشعار زیبا
پیامک
طنز و لطیفه
ضرب المثل
علم و فناوری و ترفند
اوستا
انجیل
سخنان بزرگان
سخنان آبراهام مازلو
سخنان آلبرت انيشتين
سخنان اُرد بزرگ
سخنان ارسطو
سخنان بزرگمهر
سخنان بودا