به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 آرش گفت زمین کوچک است!
تیر و کمانی می خواهم تا جهان را بزرگ کنم ! "

به آفرید گفت :
" بیا عاشق شویم ...
جهان بزرگ خواهد شد ، بی تیر و بی کمان "

به آفرید کمانی به قامت رنگین کمان داشت ...
و تیری به بلندای ستاره ...
کمانش، دلش بود و تیرش، عشق ...

به آفرید گفت :
" از این کمان تیری بینداز ...
این تیر، ملکوت را به زمین می دوزد "

آرش امّا؛ کمانش غیرتش بود ...
و جز خود! تیری نداشت ...

آرش گفت :
" جهان به عیّاران محتاج تر است تا به عاشقان!
وقتی که عاشقی ...
تنها تیری برای خودت می اندازی!
وَ جهان خودت را می گستری!
اما وقتی عیّاری!خودت تیری ...
پرتاب می شوی ...
تا جهان برای دیگران وسعت یابد ... "

به آفرید گفت :
" کاش عاشقان همان عیاران بودند!
و عیاران همان عاشقان ! "

آنگاه کمانِ دل و تیرِ عشقش را به آرش داد ...
و چنین شد که ...
کمان آرش رنگین شد ...
و قامتش به بلندای ستاره ...
و تیری انداخت ...
تیری که هزاران سال است می رود! ...

هیچ کس اما نمی داند!
که اگر به آفرید نبود ...
تیر آرش این همه دور نمی رفت!

 (دکتر عرفان نظرآهاری)

ادامه مطلب
شنبه 2 خرداد 1394  - 10:00 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1717466
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث