به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

(داور و دارو!)
شنیدم که یک داور گوشت‌تلخ
قضاوت همی‌کرد در لیگ بلخ!

آوانتاژ را کرده کلاً رها
خطا می‌گرفتی ز باد هوا

نبودی به هنگام بازی حلیم
بدادی فقط قرمزِ مستقیم!

ز ترسش نیارست کردن نگاه
به چشمان او صاحبِ باشگاه!

نه اهل تعامل نه اهل تماس
<تو گویی که ضد بود با اسکناس!

(گر اینها شود جمع در داوری
شود داوری شغلِ درد آوری!)

قضا را به پارتی دو تن نانجیب
خوراندند او را دوایی عجیب

در اول دچارِ کمی رعشه شد
سپس نشئه-یعنی همان «نعشه(!)»-شد!

چه دارو کزآن داور تیزخشم
فسرد و پس از آن فقط گفت:چشم!

به کرّات غش کرد در داوری
گهی اینوری و گهی آنوری

در این مستطیل طویل و عریض
بخواهم ز حق: اشف کُلَّ مریض!
شاعر : سعید سلیمان پور ارومی (بوالفضول الشّعرا)

ادامه مطلب
یک شنبه 17 خرداد 1394  - 7:23 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1720947
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث