محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
هنگامى كه پيشواى پرهيزكاران، على عليه السلام زمام امور را به دست گرفت، اعلام كرد كه در همه امور به سيره رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله عمل مىكند و عمل كرد.
از جمله آن امور، عدالت در تقسيم بيت المال بود:
الف - اعلام عدالت اقتصادى
آن حضرت بدون هيچ تأخير و سازشى، در روز دوم زمامداريش تساوى در تقسيم بيتالمال را اعلام كرد و در روز سوم آن را تحقق بخشيد.
ابن ابى الحديد معتزلى از قول ابوجعفر اسكافى (دانشمند و متكلم بزرگ معتزله متوفى سال 240 هجرى) آورده است كه:
روز دوم پس از بيعت با على عليه السلام (كه روز شنبه يازده شب مانده از ماه ذى الحجه بود) آن حضرت به منبر رفت و خطبهاى ايراد كرد.
در آن خطبه راه و روش خود را كه ادامه سيره پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود، مشخص، و مساوات در تقسيم بيت المال را اعلام كرد و همين سخنان، نخستين چيزى بود كه خوگرفتگان به نابرابرىها، آن را خوش نداشتند، و موجب كينه و مخالفت با امام على عليه السلام شد.
آن حضرت به صراحت فرمود :
و انى حاملكم على منهج نبيكم صلى اللَّه عليه و آله و منفذ فيكم ما أمرت به ؛ إن استقمتم لى و باللَّه المستعان، ألا إنَّ موضعى منرسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله بع دو فاته كموضعى منه أيام حياته.
من شما را به راه روشن پيامبرتان صلى اللَّه عليه و آله خواهم برد و به آنچه فرمان داده شدهام درباره شما عمل خواهم كرد، اگر به آنچه مىخواهم (تن سپاريد و) مستقيم شويد و (البته) از خدابايد يارى جست. بدانيد كه موضع من نسبت به رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله پس از رحلت او، همچون موضع من در دوران زندگى اوست.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در ادامه سخنان خود، سرمايهداران را از راه و روششان پرهيز داد و اعلام كرد كه استفادههاى نامشروع از بيت المال پايان يافته است.
و كسى بر سيره او كه سيره پيامبر خداست و بر عمل به مساوات در تقسيم بيت المال خرده نگيرد و اعتراض نكند و آنان كه براى خود نسبت به ساير مردم امتياز قائلند، بدانند كه اجر مزيتهاى معنوى نزد خداست و كسى را بر كسى مزيتى مادى نيست و همه مسلمانان برابرند و اموال خدا بايد به مساوات ميانشان تقسيم شود.
سپس از همگان خواست كه فردا براى گرفتن سهمشان از بيت المال بيايند.
ب - تقسيم مساوى بيت المال
1 - اميرمؤمنان عليه السلام به عمار ياسر و عبيداللَّه بن ابى رافع و ابوهيثم تيهان مأموريت داد، مالى را كه در بيت المال بود تقسيم كنند و به آنها فرمود :
إعدلوا بينهم و لا تفضَّلوا أحداً على أحدٍ
عادلانه تقسيم كنيد و كسى را بر كسى برترى ندهيد.
آنها مسلمانان را شمردند و مقدار مال را نيز معلوم كردند كه به هركس سه دينار مىرسد.
مسلمانان و نيز طلحه و زبير با پسرهاى خود براى گرفتن سهمشان از بيت المال آمدند كه به هريك سه دينار دادند.
طلحه و زبير اعتراض كردند و گفتند:
عمر با ما چنين رفتار نمىكرد. آيا اين نحوه تقسيم بيت المال، نظر خودتان است يا نظر رفيقتان ؟
آنها پاسخ دادند :
اميرمؤمنان عليه السلام چنين دستور داده است.
آنان نزد على عليه السلام رفتند و به اين شيوه اعتراض كردند و نحوه تقسيم بيت المال را در دوره خليفه دوم يادآور شدند.
حضرت پرسيد :
فما كان يعطيكما رسول اللَّه؟
رسول خدا در تقسيم بيت المال با شما چگونه رفتار مىكرد؟
آنها سكوت كردند.
امام على عليه السلام فرمود :
اليس كان النَّبىُّ يقسم بين المسلمين بالسَّويَّة؟
آيا پيامبر بيت المال را ميان مسلمانان مساوى تقسيم نمىكرد؟
گفتند : آرى.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
فسنَّة رسول اللَّه أولى بالاتباع عندكما، أم سنَّة عمرٍ ؟
پس نزد شما سنت پيامبر سزاوارتر است كه پيروى شود يا سنت عمر؟
گفتند :
سنت رسول خدا؛
اما ما داراى سوابق و خدمات بوده، در راه اسلام سختىها كشيدهايم و از نزديكان (به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله) هستيم.
حضرت از آنها پرسيد :
سابقه شما در اسلام بيشتر است يا من ؟
گفتند : سابقه شما.
حضرت فرمود :
شما به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نزديكتر هستيد يا من؟
گفتند : شما.
پرسيد :
خدمات شما و سختىهايى كه براى اسلام متحمل شدهايد بيشتر است يا خدمات من؟
گفتند : شما.
فرمود :
به خدا سوگند من و كارگرى كه براى من كار مىكند در استفاده از بيت المال يكسان هستيم.
2 - سپس آن حضرت در خطبهاى همگان را از موضع و عملكرد خود آگاه ساخته و فرمود :
و محوت دواوين العطايا و أعطيت كما كان رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله يعطىبالسَّويَّة و لم أجعلها دولةً بين الاغنياء.
و دفاتر حقوق و عطايا را (كه به دستور عمر بر ملاكهاى طبقاتى تعيين شده بود) از بين بردم و مانند رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را به مساوات تقسيم كردم و آن را در دست توانگران قرار ندادم.
3 - عاصم بن ضمره گويد :
على عليه السلام بيت المال را ميان مردم تقسيم كرد و همه را يكسان داد.
4 - يعقوبى مىنويسد :
على عليه السلام مردم را در عطا برابر نهاد و كسى را بر كسى برترى نمىداد و به غلامان همان اندازه مىداد كه به عربها مىبخشيد، وقتى علت را جويا شدند، در حالى كه چوبى از زمين برداشت و آن را ميان دو انگشت خود نهاد، فرمود:
قرأت ما بين الدَّفتين فلم أجد لولد اسماعى ل على ولد اسحاق فضل هذا
تمام قرآن را خواندهام و در آن براى فرزندان اسماعيل (عربها) بر فرزندان اسحاق (غير عربها) به اندازه اين چوب برترى نيافتهام.
امام على عليه السلام در پاسخ اينگونه اعتراضها و خردهگيرىها خطاب به طلحه و زبير فرمود:
و أما ما ذكرتما من أمر الاءسوة، فانَّ ذلك أمرٌ لم أحكم أنا فيهب رأيى، و لا ولَّيته هوى منى، بل وجدت أنا و.نتما ما جاء بهرسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله قد فر غ منه.
و اما (اعتراض) شما در مورد اينكه (چرا ميان شما و ساير مسلمانان) به تساوى رفتار كردهام، اين حكمى نبوده كه من به رأى خود صادر كرده و بر طبق خواسته دلم انجام داده باشم، بلكه من و شما مىدانيمكه اين همان دستور العملى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آورده و انجام داده است.
اميرمؤمنان عليه السلام محكم و استوار بر سيره مساوات ايستاد و با وجود همه مخالفتها، بيتالمال را به تساوى ميان همگان تقسيم كرد و ميان عرب و غير عرب تفاوت نگذاشت.
5 - از ابواسحاق نقل شده كه حرث گفت :
من نزد على عليه السلام بودم كه دو زن آمدند و ادعاى فقر و مسكنت كردند.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
بر ما واجب است در صورت صدق گفته شما به شما كمك كنيم.
آنگاه مردى را در بازار فرستاد تا براى آنها طعام و لباس خريده و فرمود : به هر يك از آنها صد درهم بدهد.
يكى از زنها اعتراض كرد و گفت :
من عرب هستم و زن ديگر از موالى است، چگونه با ما برخورد مساوى شده است.
امام على عليه السلام فرمود :
قد قرأت ما بين اللَّوحين فما رأيت لولد اسماعيل على ولد إسحاق عليه السلام فضلاً ولاجناح بعوضةٍ
من قرآن خوانده و در آن خوب نگريستهام، اما براى فرزندان اسماعيل عليه السلام (عربها) بر فرزندان اسحاق عليه السلام (غير عربها) حتى به اندازه بال پشهاى برترى نديدهام.
ج - اجراى عدالت اقتصادى با خويشاوندان
ابن دأب از ام هانى (خواهر على عليه السلام) نقل مىكند كه:
نزد برادرش آمده و حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بيست درهم به او داد،
كنيز عجم ام هانى نيز نزد امام على عليه السلام رفته و پول گرفته بود.
وقتى ام هانى از كنيز خود پرسيد كه چقدر از حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام گرفته است، گفت كه :
امام على عليه السلام بيست درهم به او داده.
ام هانى با عصبانيت نزد برادر رفت و گفت كه :
بايد به او پول بيشترى بدهد.
اما پاسخ حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام همان بود.
(كه در قرآن براى فرزندان اسماعيل بر فرزندان اسحاق برترى نيافته است).
آن حضرت براى خويشاوندان خود هيچ مزيتى بر ديگران قائل نمىشد و در برخورد با عقيل كه خواستار مبلغى بيش از سهمش از بيت المال بود، همين حقيقت را گوشزد كرد و فرمود :
من و تو نسبت به بيت المال، چون ساير مسلمانان هستيم.
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
در جنگها و فتح شهرها همواره غارتگران تاريخ با ظلم و ستم برخورد مىكردند،
و هر كس و هرچه مىيافتند از آن خود مىدانستند، و فاتحان مغرور به لشگريان خود اجازه غارت كردن مىدادند، و خود هرچه مىخواستند برمىداشتند.
عدالت را نه نسبت به مردم و نه لشگريان خود رعايت مىكردند.
اما پس از فتح بصره و شكست ناكثين، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام:
- با عفو عمومى، مردم بصره را آزاد گذاشت.
- و جان و مال و ناموسشان را حفظ كرد، و لشگر را از هرگونه تعرضى بازداشت.
- با اسيران با مهربانى برخورد و آزادشان كرد.
آنگاه در بيتالمال را گشود و طلا و نقرهها را ارزيابى كرد و بگونهاى محاسبه فرمود كه به هر سربازى 500 درهم رسيد نه كم و نه زياد،
و براى خود نيز 500 درهم برداشت.
مردى آمد و گفت :
يا اميرالمؤمنين عليه السلام اگر من در جنگ نبودم، قلب و جانم با شما بود مرا نيز عطائى ده.
امام 500 درهم سهم خود را به او بخشيد. (1)
پی نوشت ها :
1-ناسخ التواريخ اميرالمؤمنين عليه السلام ج 1ص 189 - و - مروج الذهب ج 2ص 380 - و - تاريخ طبرى ج 3، ص 544
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
در تداوم حركت ارتش امام على عليه السلام به سوى صفين، وقتى نزديك شهر انبار رسيدند مشاهده كردند كه:
مردم با هداياى فراوان، با اسب ها و علوفهها، و پولها و ساير مواد غذائى به استقبال آمدند كه هرچه دارند به حضرت على عليه السلام و لشگريان او ببخشند.
امام على عليه السلام پرسيد :
چرا مردم انبار اينگونه به استقبال آمدند؟
پاسخ دادند كه : رسم وعادت مردم انبار چنين است.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
اسبها و علوفهها را مىپذيريم، اما قيمت آنها را به شما پرداخت و يا از ماليات و خراج شما كسر مىكنيم.
و دستور داد تا اگر فردى از لشگريان چيزى از مردم گرفت به امام على عليه السلام اطلاع دهد و دو روز در شهر انبار ماند.
وقتى مردم از روش حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در احترام به اموال مسلمين آگاه شدند گفتند:
يا اميرالمؤمنين عليه السلام پس اجازه دهيد تا هدايائى به دوستان و آشنايان خود كه درلشگريان شما وجود دارند تقديم داريم.
امام على عليه السلام اجازه فرمود.(1)
يعنى دراحترام به اموال عمومى مسلمين:
الف - هدايا راازمردم نمىپذيرفت.
ب - و اگر چيزى براى نياز ارتش برمىداشت قيمت عادلانه آن راپرداخت مىكرد.
ج - و با دستورالعمل قاطعانه، سربازان خود را از آسيب رساندن به اموال عمومى باز مىداشت.
د - اجازه مىداد تا مردم به دوستان خود هدايائى تقديم دارند.
پی نوشت ها :
1- ناسخ التواريخ ج 2 ص 33
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
گرچه هداياى مردم را بايد پذيرفت، و با هداياى بهتر بايد به آنان پاسخ گفت، اما اگر فردى با هديهاى بخواهد يكى از مسئولين حكومت را فريب دهد بايد، از آن پرهيز كرد.
اشعث بن قيس چون در يك مشكل قضائى درمانده بود، هديهاى براى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام برد، تا افكار آن حضرت را به نفع خود تغيير دهد، اما اميرالمؤمنين عليه السلام هديه او را نپذيرفت و چنين فرمود:
وأعجب من ذلك طارقٌ طرقنا بملفوفةٍ في وعائها، ومعجونةٍ شنئتها، كأنَّما عجنت بريق حيَّةٍ أو قيئها،
فقلت: أصلةٌ، أم زكاةٌ، أم صدقةٌ؟ فذلك محرَّمٌ علينا أهل البيت! فقال: لاَ ذَا وَلاَ ذَاكَ، ولكنَّها هديَّةٌ.
فقلت : هبلتك الهبول ! أعن دين اللَّه أتيتني لتخدعني؟ أمختبطٌ أنت أم ذو جنَّةٍ، أم تهجر؟ واللَّه لو أعطيت الْأقاليم السَّبْعة بما تحْت أفلَاكهَا، عَلَى أَن أَعصيَ اللَّهَ في نَملَةٍ أسلبها جلب شعيرةٍ ما فعلته، وإنَّ دنياكم عندي لَأَهوَن من وَرَقَةٍ في فَم جَرَادَةٍ تَقضَمهَا.
ما لعليٍّ ولنعيمٍ يفنى، ولذَّةٍ لاَ تَبقَى ! نَعوذ باللَّه من سبَات العَقل، وَقبح الزَّلَل. وَبه نستعين.
از اين حادثه شگفتآور اينكه شب هنگام كسى بديدار ما آمد(1) و ظرفى سر پوشيده پر از حلوا داشت، معجونى در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سمى، يا قى كرده آن مخلوط كردند، به او گفتم: هديه است؟ يا زكاة يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حرام است.
گفت : نه، نه زكاة است نه صدقه، بلكه هديه است.
گفتم : زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدى كه مرا بفريبى؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدى؟ يا هذيان مىگوئى؟
به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جوى را از مورچهاى به ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پستتر است، على را با نعمتهاى فناپذير، و لذتهاى ناپايدار چه كار؟!
به خدا پناه مىبريم از خفتن عقل، و زشتى لغزشها، و از او يارى مىجوئيم.(2)
پی نوشت ها :
1- نوشتند كه اشعث بن قيس بود.
2 - نهجالبلاغه خ224 و امالىصدوق ص369 و تذكرةالاولياء ابن جوزى ص155 و ربيعالابرار زمخشرى ورقه 230 خطى: و مناقب ابنشهر آشوب ج2 ص109
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ يكى از اخلاق ناپسند تجار در معاملات، خريد و فروش با انواع سوگندهاست.
سوگند مىخورند كه مشترى باور كند، اعتماد پيدا كند، و جنس مورد نظر را بخرد، امام على عليه السلام متوجه اين گونه سوء استفادههاى خلاف اخلاق اسلامى بوده و در پند و اندرز دادن به بازاريان مىفرمود:
بيعوا و لا تحلفوا، فانَّ اليمين تنفق السَّلعة و تمحق البركة
(تجارت كنيد، اما سوگند نخوريد، زيرا سوگند خوردن گرچه باعث فروش جنس مىشود اما بركت را از بين مىبرد.)
پی نوشت ها :
1- شرح نهجالبلاغه خوئى ج9 ص394
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
روزى امام على عليه السلام از بازار قصابان مىگذشت،
يكى از قصابان دوست حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بود، سلام كرد و گفت :
يا اميرالمؤمنين از گوشت امروز ببر كه گوشت بسيار خوبى است.
امام على عليه السلام فرمود : پول به همراه ندارم.
قصاب گفت :
آقا گوشت ارزشى ندارد، گوشت را ببريد، پولش را بعداً بياوريد، من در گرفتن پول صبر مىكنم.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
من از خوردن گوشت صبر مىكنم و هرگاه كه پولدار شدم از شما گوشت مىخرم.(1)
امروزه فرهنگ بسيار زشت نسيه خريدن وگرفتار شدن به قسط ماهانه و سود فراوان آن، يكى از بلاهاى اجتماعى عصر ماست، كه همه آلودهاند، همه مقروضند، همه گرفتار اقساط ماهانهاند. چون روح قناعت ، صبر و تحمل ضعيف شده و همه در يك رقابت بىنظير مىخواهند به زندگى ايدهآل خود برسند.
پی نوشت ها :
1- ارشاد القلوب. ديلمى
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
گاهى يك ميوه از چند شهر گوناگون، كيفيتهاى متفاوتى دارد، مثلاً پرتقالى آبدار يا كم آب، خرما مرغوب يا غير مرغوب است، بازاريان براى آنكه جنس خود را بفروشند، خرماى مرغوب و نامرغوب را مخلوط مىكنند و در معرض فروش مىگذارند.
تا به طمع خرماى مرغوب، خرماى نامرغوب هم فروخته شود.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام دوست نداشت كه بازاريان با چنين شيوهاى جنس بفروشند، بلكه نظر داشت، خرماى هر منطقهاى را به صورت جداگانه در معرض تماشاى مردم بگذارند،
آنگاه هركس هر جنسى را كه دوست دارد، تهيه نمايد.
اين شيوه عرضه كردن اجناس را امام صادق عليه السلام از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نقل كرد و فرمود :
كان علىٌّ عليه السلام يكره أن يستبدل وسقاً من تمر خيبر بوسقين من تمر المدينة لأنَّ تمر خيبر أجودها (1)
(امام على عليه السلام دوست نداشتند كه يك پيمانه از خرماى منطقه خيبر با دو پيمانه از خرماى مدينه مخلوط شود، زيرا خرماى خيبر بهتر بود.)
پی نوشت ها :
1- اصول كافى ج5 ص188، و وسائل الشيعه ج18 ص151
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
امام على عليه السلام سعى داشت تا از آشنايان خريدارى نكند، زيرا ممكن بود امتيازى قائل شده قيمت واقعى را از حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام نگيرند.
روزى به بازار پارچه فروشان رفت، به پيرمرد فروشنده فرمود :
پيراهنى به سه درهم مىخواهم، چون پيرمرد امام على عليه السلام را شناخت، امام از او خريدارى نكرد، و به سراغ فروشنده ديگرى رفت.
به مغازه ديگر كه جوانى درآن بود رفت و پيراهنى به سه درهم خريد و آن را پوشيد و فرمود:
سپاس خداى را كه مرا به وسيله پشم پوشاند، كه در نزد خلق زيبا جلوه كردم.
شخصى گفت : يا اميرالمؤمنين اين دعا از خودت بود يا از پيامبر شنيدى؟
فرمود : از رسول خدا شنيدم،
و از آنجا عبور كرده با جمعى از ياران مقابل رحبه مسجد كوفه نشستند،
پدر جوان آمد و ماجرا را فهميد و گفت قيمت پيراهن دو درهم بود، خود را به حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام رساند و گفت اين يك درهم را از من بستان.
امام على عليه السلام فرمود :
پسرت با رضايت فروخت و من هم با رضايت خريدم، و يك درهم را نگرفت.(1)
پی نوشت ها :
1-كشف الغمه ج 1ص 219 - و - مناقب ابن شهرآشوب ج 1ص 366 -و بحارالانوار ج 8 - و - الغارات ج1
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
امام على عليه السلام سخت به حقوق فردى و اجتماعى انسانها توجه داشت.
امامى كه مىفرمايد:
واللَّه لو أعطيت الْأقاليم السَّبْعة بما تحْت أفْلَاكهَا، عَلَى أَنْ أَعْصيَ اللَّهَ في نَملَةٍ أَسلبهَا جلب شعيرةٍ ما فعلته، وإنَّ دنياكم عندي لَأَهوَن منوَرَقَةٍ في فَم جَرَادَةٍ تَق ضَمهَا.
ما لعليٍّ ولنعيمٍ يفنى، ولذَّةٍ لاَ تَبقَى!
نعوذ باللَّه من سبات العقل، وقبح الزَّلل. وبه نستعين.
به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آن چه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جواى را از مورچهاى ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پستتر است. على را با نعمتهاى فناپذير، و لذتهاى ناپايدار چه كار؟!!
به خدا پناه مىبريم از خفتن عقل، و زشتى لغزشها، و از او يارى مىجوييم. (1)
براى حفظ حقوق اجتماعى، حفظ حريم جادهها و معابر عمومى، با متجاوزان به حريم كوچهها، راهها سخت برخورد مىفرمود.
اصبغ بن نباته نقل مىكند :
روزى همراه حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به سركشى بازار كوفه رفتم،
امام مشاهده فرمود كه برخى از بازاريان در ساخت مغازه خود به حريم كوچهها و معابر عمومى تجاوز كردند،
دستور داد آن مغازهها را خراب كنند تا راه باز شود،
سپس به سراغ خانههائى رفت كه قبيله بنى بكاء آنها را در حريم بازار مسلمين ساخته و به زمينهاى مراكز تجارى تجاوز كرده بودند.
امام على عليه السلام دستور داد كه آنها را خراب كنند.
و فرمود :
اينجا محل بازار و تجارت مسلمين است، نبايد شما در آن خانههاى مسكونى بسازيد.(2)
اين الگوى رفتارى در عصر ما كه توسعه جادهها و اتوبانها ضرورت دارد، مشكلات فراوانى را برطرف مىسازد، كه شهردارىها بايد، حريم رودخانهها و مراكز تجارى و حريم جادهها را حفظ كنند، و از سد معبر را به هر شكلى كه باشد، جلوگيرى نمايند.
پی نوشت ها :
1- نهجالبلاغه خطبه 224/8 المعجم المفهرس مؤلف
2- سنن بيهقى ج 6 ص 151
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
الف - گماشتن متولى براى مراكز اقتصادى
آنچه كه از مجموع روايات و سيره معصومين، به ويژه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و على عليه السلام بدست مىآيد، متولى بازار، وظايف زير را برعهده داشت :
جلوگيرى از احتكار
مراقبت و نظارت بر قيمتها
مراقبت از سالم بودن وزن كردن و ترازوها
جلوگيرى از تجاوز به حريم بازار و تصرف غير مجاز در آنها
تفتيش و بازرسى در مورد تقلب و غش در معاملات
اجازه فعاليت به تاجرانى كه شرايط و اوصاف لازم براى فعاليت اقتصادى را دارند.
حل مشكلات بازار
راهنمايى گمشدگان
يارى ضعيفان و ناتوانان
نظارت بر ذبح حيوانات و كيفر تخلف كنندگان
رسيدگى به امور تجار و حفظ حرمت آنان
برقرارى امنيت در راههاى تجارى
انفاق بر كسانى كه مواد غذايى وارد مىكنند
جبران آن چه كه از بازرگانان، تلف مىشود.
(كه امروزه به صورت بيمه مطرح است.)
جلوگيرى از ورود اهل ذمه (1) به حرفه صرافى
جلوگيرى از خريد و فروش در مكانهاى غير مجاز و جائى كه سد معبر مىكرد.
جلوگيرى از اشياء ممنوعه، مانند : فروختن شراب و مردار(2)
ب - نظارت بر رفتار متولى بازار
از گزارشهاى تاريخى و نيز اخبار و روايات، اين حقيقت به دست مىآيد كه متولى بازار فقط مسئول برقرارى امنيت و آرامش نبوده، بلكه اموال بازرگانان و پيشهوران بازار هم تحت نظر او بوده است.
از همين رو امام على عليه السلام رفتار خود متوليان بازار را هم به شدت كنترل مىكرده است.
و اگر خطايى از آنان سر مىزد، به هيچ وجه، چشم پوشى نمىكرد،
چنان كه على بن اصمع را بر بارجاه گماشت و چون خيانت كرد، دستش را بريد.
اين مرد، آن قدر زيست تا زمان حجاج را درك كرد، روزى به حجاج گفت :
خانواده ام به من بدى كردهاند.
حجاج : چگونه؟
ابن اصمع : چون نام على بر من نهادهاند!
حجاج : چه زيبا گفتى!
آن گاه امارت محلى را به او واگذار كرد و گفت:
اگر مطلع شوم كه خيانتى كردهاى، آن اندازه از دستت را كه على باقى گذاشته، قطع مىكنم. (3)
همچنين نحوه برخورد آن حضرت با ابن هرمه حكايت از نظارت دقيق آن بزرگوار بر امر تجارت و بازار دارد، كه توضيح آن چنين است :
ابن هرمه، متولى و مراقب بازار اهواز بود، او مرتكب خيانتى شد، هنگامى كه خبر خيانت وى به حضرت امير عليه السلام رسيد، فوراً نامهاى به اين مضمون براى رفاعة بن شداد حاكم اهواز نوشت :
وقتى كه نامهام به دستت رسيد، فوراً ابن هرمه را از مسئوليت بازار، عزل كن، و به خاطر حقوق مردم، او را زندانى كن وهمه را از اين كار باخبر نما تا اگر شكايتى دارند بگويند.
اين حكم رابه همه كارمندان زير دستت، گزارش كن تا نظر مرا بدانند.
در اين كار، نسبت به ابن هرمه نبايد غفلت و كوتاهى شود، والا نزد خدا هلاك خواهى شد ومن هم به بد ترين وجه تو را از كار بركنار مىكنم، وتو را به خدا پناه مىدهم از اين كه در اين كار، كوتاهى كنى.
اى رفاعه! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج كن وسى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر كسى از او شكايتى با شاهدى آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و بر پايش زنجير بزن، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشيدنى ويا پوشيدنى آوردند، مانع نشو و به كسى هم اجازه نده كه بر او داخل شود و راه مخاصمه و طريق نجات را به او بياموز و اگر به تو گزارش رسيد كه كسى در زندان چيزى به او ياد داده كه مسلمانى از آن ضرر مىبيند آن شخص را مىزنى و زندانى مىكنى تا توبه كند و از عمل خود پشيمان شود.
اى رفاعه! همه زندانيان را براى تفريح به حياط زندان بياور غير از ابن هرمه، مگر آن كه براى جانش بيمناك باشى كه در اين صورت، او را با زندانيان ديگر به صحن زندان مىآورى.
اگر قدرت بدنى دارد، هر ماه سى و پنج ضربه شلاق بر بدنش بزن و قضيه را براى من بنويس و نام جانشين او را هم گزارش كن و حقوق ابن هرمه را قطع كن.(4)
- كفارى كه تابعيت كشور اسلامى را قبول كرده و موظف به رعايت شئونات اسلامى در مجامع عمومى هستند.
پی نوشت ها :
1- كفارى كه تابعيت كشور اسلامى را قبول كرده و موظف به رعايت شئونات اسلامى در مجامع عمومى هستند.
2- السوق فى ظل الدولة الاسلاميه، جعفر مرتضى عاملى، ص 52
3- الاشتقاق، ص 272 ؛ وفيات الاعيان، ج 3 ص 175
4- مستدرك الوسائل، ج 3 ص 207 - و - دعائم الاسلام، ج 2 ص 532 و 533، -و نهج السعاده، ج 5 ص 35 و 38
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
مرحوم كلينى از امام باقر عليه السلام نقل مىكند، كه:
هر روز صبح امام على عليه السلام از منزل بيرون آمده، در حالى كه شلاقى در دست داشت در بازار كوفه قدم مىزد و مردم را نصيحت مىكرد،
و با صداى بلند رهنمودهائى مىداد،
مردم تا صداى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را مىشنيدند هر چه در دست داشتند بر زمين مىنهادند و گوش مىكردند.
سپس به جايگاه خود باز مىگشت تا به مشكلات مردم رسيدگى فرمايد.(1)
امروز اگر از اين الگوى رفتارى در بازار شهرها، تيمچهها، پاساژها، استفاده كنيم، همهجا دفترى براى تبليغات داشته باشيم، و با سيستم صوتى درست و مناسب در اوقات حساب شده، بازاريان را نسبت به كار و توليد و پرهيز از خلافكارىها تشويق و هشدار بدهيم، اثر بسيار چشمگيرى خواهد داشت.
پی نوشت ها :
1- فروعكافى ج5ص151 - و - وسائلالشيعه ج12 ص283 - و - امالى صدوقمجلس 75
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
در سيستم حكومتى امام على عليه السلام كنترل و نظارت يكى از اساسىترين محورهاى مديريت سياسى به حساب مىآمد كه كار قضاوت و فرمانداران و استانداران و ديگر كارگزاران حكومتى را به وسيله نيروهاى مؤمن ارزيابى مىفرمود، و سريع و به مورد عكسالعمل نشان مىداد.
الف - نظارت بربازار
امام على عليه السلام از نظر اقتصادى، بازار شهرها را با حضور نيروهاى اطلاعاتى زير نظر داشت تا به مردم ستم روا ندارند، و با گران فروشى و احتكار اساس نظام را تضعيف نكنند.
ابن هرمه، از نيروهاى اطلاعاتى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در بازار اهواز بود كه اسير نفس شد و از بازاريان رشوه گرفت.
وقتى اين خبر به امام على عليه السلام رسيد او را عزل كرده و به حاكم اهواز نوشت :
او را زندانى كند، موهاى سرش را بتراشد و روزهاى جمعه 35 تازيانه بر او بزند، و او را در شهر بگرداند.
و هر كس از او شكايتى دارد رسيدگى وازاموال ابن هرمه بپردازد، و چون زندانيان را به بيرون زندان براى گردش و هواخورى مىبرند او را نبرند و جز به هنگام نماز زنجير از پاهاى او در نياورند،
و دستور فرمود تا حقوق ابن هرمه را از ديوان دولتى قطع كند.(1)
ب - بخشنامه براى كنترل و نظارت بر بازار
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام خود در حالى كه تازيانهاى در دست داشت در بازار راه مىرفت و كم فروشان و خلافكاران اقتصادى را مجازات مىكرد، و بخشنامهاى براى استانداران خود فرستاد كه بازار را كنترل و محتكرين را مجازات كنند.(2)
پی نوشت ها :
1- مستدرك الوسائل ج 3 ص 207
2 - دعائم الاسلام ج 2ص 36
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
اصبغ بن نباته مىگويد :
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بر مركب رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به اسم شهبا سوار شده در بازار مسلمين در همه جا رفت و آمد مىكرد،
متخلفان را تنبيه مىكرد، و بازاريان را حساب شده تبليغ و نصيحت مىفرمود.
روزى به امام على عليه السلام گفتم :
يا اميرالمؤمنين شما در منزل بمانيد، ما به جاى شما اين كار را انجام مىدهيم.
نپذيرفت و فرمود :
اين چه خيرخواهى است كه مىكنيد؟
امام على عليه السلام تمام اصناف بازاريان را قسمت به قسمت از نزديك نظارت مىكرد، و به همه اصناف، متناسب با شغلشان اندرز مىداد.
به بازار گوشت فروشان آمد و فرمود:
اى قصابها در كار گوسفند شتاب نكنيد، بگذاريد روح از بدنش خارج شود، و مبادا برگوشت بدميد،
و رو به يك قصاب كرد و فرمود :
گوشت زيادتر به مردم بده كه بركت را بيشتر مىكند. (1)
و سپس به بازار خرمافروشان رفت و فرمود:
خوب و بد خرما را در معرض ديد مردم قراردهيد.
و آنگاه به بازار ماهى فروشان رفت و فرمود:
غيراز ماهى حلال گوشت، ماهى ديگرى نفروشيد، از فروش ماهىهائى كه در دريا مردهاند و موج آنها رابيرون افكندهاست خوددارى كنيد.
و به محله كناسه كوفه مىرفت كه انواع خريد و فروشها در آنجا صورت مىگرفت و مىفرمود:
(اى بازرگانان! قسم خوردن دراين بازار رواج پيدا كرده باصدقه دادن جبران كنيد، ازقسم خوردن خوددارى كنيد، كه خداى بزرگ كسى راكه قسم به دروغ خورد پاك نخواهدكرد)(2)
سپس به محله خياطان مىرفت،
روزى بالاى سر خياط خلافكارى ايستاد و فرمود :
مادران فرزند مرده بر تو گريه كنند،
محكم بدوز،
درزها را خوب بگير،
و نزديك به هم سوزن بزن،
كه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه فرمود :
خياط خائن رابا همان پيراهنى كه خوب ندوخته محشور مىكنند.
و از برداشتن اضافات پارچه بپرهيز، كه مال صاحب پارچه است، و آنها را براى خود نگه مدار، تا از آنها استفاده كنى.(3)
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در تداوم نظارت بر بازار،
خياط خلافكار را نكوهش كرد.
و ماهى فروش متخلف را كه ماهى بى فلس مىفروخت و مار ماهى براى فروش آورده بود شلاق زد (4).
و احتكار كننده ابزار آتش را تنبيه كرد. (5)
و شخصى كه گندمهاى فاسد شده را احتكار كرده بود تنبيه و گندم او را بين افراد محتاج تقسيم كرد. (6)
و به بازار شتر فروشان رفت و خطاب به آنها چنين فرمود:
(بفروشيد، اما قسم نخوريد، چون سوگند خوردن سرمايه را از بين برده و بركت را نابود مىكند.)(7)
وقتى وارد بازار خرما فروشان شد، غلامى را ديد كه گريه مىكند پرسيد چرا گريه مىكنى؟
گفت :
اين خرما فروش يك درهم خرما به من فروخت كه مولايم قبول نمىكند، و اين مرد هم پس نمىگيرد.
امام على عليه السلام به خرما فروش فرمود :
خرما را بگير و درهمش را بده، خرما فروش پس داد. (8)
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در بازار، گمشدگان را راهنمائى مىكرد.
و ناتوانها را دستگيرى مىفرمود، و شخصى را كه بار مىبرد در بردوش گرفتن بار، وبردن بار سنگين كمك مىكرد. و آيات قرآن را بر بازاريان و سرمايه داران مىخواند كه:
تلك الدار الْآخرة نجْعلها للَّذين لايريدون علواً فى الْأرْض و لافساداً
(اين بهشت است كه آن را به انسانهائى كه برترى طلب نيستند، و در زمين فسادگرى ندارند اختصاص دادهايم.)(9)
و مىفرمود :
(اين آيه مربوط به حاكمان و توانمندان جامعه است.) (10)
پی نوشت ها :
1-دعائم الاسلام ج2 ص 538
2- فروع كافى ج5 ص152
3- المستطرف ج2 ص55 - و - ربيعالابرار ج2 ص536 - و - تنبيهالخواطر ص42 - و - مستدركالوسائل ج2 ص472 - و - تذكرة الخواص ص116 و77
4- وسائلالشيعه ج16 ص332
5- المحلى ابن حزم ج 7ص 573 (وسائل آتش كردن، مانند سنگ چخماق و امثال آن كه نقش كبريت را در آن زمان داشت).
6- المحلىبن حزم ج7ص 573
7- شرح نهجالبلاغه خوئى، ج9 ص394
8- تراتيب الاداريه ج1 ص289 - و - استيعاب در حاشيه اصابه ج3 ص48
9- سوره قصص، آيه 83
10- كنزالعمال ج 15 ص 160 - و - البداية و النهاية ج 8ص 5 - و - تذكرة الخواص ص 216 - و - حياة الصحابة ج2 ص 624 - و - الغارات ج 1 ص 114 و 111
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
در منطق امام على عليه السلام كار و توليد، عمران و آبادى، و سازندگى وخودكفائى در رأس امور قرار دارد، زيرا حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام تلاش داشت تا فقر را ريشه كن كند، و همگان را با تحقق عدالت اجتماعى به حقوق اجتماعى آنان برساند.
بنابراين دركلمات حساب شدهاى، كارگران، و بازاريان رابه كاربيشتر وتوليد تشويق مىفرمود كه:
اتَّجروا باركاللَّه لكم. (1) (تجارت كنيد خدا به كارتان بركت بدهد)
1- وسائل الشيعه ج 12ص5 حديث 12
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه