محور : اقتصاد و امام علی (ع)
مقدمه
هر نظام اقتصادى كه يكى از وظايف مهم خود را ايجاد زمينه كار، اشتغال و افزايش توليد بداند، بهطور طبيعى نخست شرايط مناسب بينشى، رفتارى، ارزشى و فرهنگى كار، اشتغال و توليد را فراهم مىكند. آنگاه مكانيزمهاى اقتصادى را هماهنگ و سازگار با عناصر فرهنگى بهكار مىگيرد. بىشك كاستى باور و بينش در مورد كار مثبت و ضعف ارزشى تلاش و پشتكار در سطح جامعه، رفتارهاى متناسب با شكوفايى توليد و اشتغال را بهشدت تحتتأثير قرار مىدهد و درنهايت مكانيزم عرضه و تقاضاى كار را بىكشش مىسازد. در چنين وضعيتى نه متغير دستمزد در جانب عرضه كارساز است و نه متغير سود و درآمد در جانب تقاضا مىتواند نقش چشمگيرى داشته باشد.
از اين رو ابتدا، جايگاه نيروى انسانى عامل كار را از جهت بينشى و فلسفى در تدبير جهان، و آنگاه بعد جامعهشناختى اين عامل و در نهايت اصول و شرايط اقتصادى كار، اشتغال و توليد را از ديدگاه امام على ـ عليهالسلام ـ برمىرسيم.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد و امام علی (ع)
مقدمه
تفاوت هر نظام اقتصادى با ساير نظامهاى اقتصادى، برگشت به امورى از جمله مبانى فلسفى آن دارد. مبانى مكتبى، ارزشها و اهداف، برخى ديگر از مؤلفههاى تعيينكننده ميزان تمايز هر نظام اقتصادى از ساير نظامهاى اقتصادى است.
استقلال فكرى ما در ساحت اقتصادى، آن گاه حاصل مىشود كه نظام اقتصاد اسلامى بر اساس جهانبينى، ارزشها و اهداف خاص آن، كشف و طراحى گردد. اگر هدف نهايى در فعاليتهاى اقتصادى ـ چه در حوزه توليد و چه در زمينه توزيع و مصرف ـ تنها پاسخ دادن به اميال شهوانى و مادى باشد، الگوهاى رفتارى در عرصه فعاليتهاى اقتصادى بسيار متفاوت از الگوهاى رفتارىاى خواهد شد كه هدف غايى كسب رضايت خداوند متعال باشد. حتى اگر جامعه در تلاش اقتصاديش هدف ميانى خود را بسط عدالت اجتماعى و اقتصادى قرار دهد، الگوهاى رفتارى اقتصاديش نيز متفاوت از جامعهاى خواهد بود كه آمال و آرمانهاى فعاليتهاى اقتصاديش فقط برآوردن اميال ماديش باشد.
نظام اقتصادى حاكم بر دنياى فعلى، بر اساس تفسير خاصى كه از خدا، جهان، انسان و جامعه دارد، بنيانهاى خود را مستحكم كرده است. بر اساس تفاسير ويژه از مقولههاى فوق، در نهايت، انسان محورى را در همه فعاليتهاى اقتصاديش اصل قرار داده، نظام اقتصادى سرمايهدارى ليبرال را طراحى و در خارج پياده كرده است. در اين نظام، الگوهاى رفتارى در عرصه فعاليتهاى اقتصادى، برخاسته از حقوق اقتصادى ويژهاى، و حقوق اقتصادى به نوبه خود در بستر مبانى مكتبى نظام اقتصادى آن، شكل گرفته و مبانى مكتبى آن بر اساس ديدگاه خاصى كه نسبت به مقولههاى خدا، جهان، انسان و جامعه ارائه مىدهد، سامان يافته است. به عنوان مثال در الگوى پسانداز و سرمايهگذارى يكى از عوامل تعيينكننده ميزان پسانداز و سرمايهگذارى، نرخ بهره است كه طبق ضوابط حقوق اقتصادى، لازم است افراد در فعاليتهاى اقتصادى خود آن را بر اساس توافق، رعايت كنند. اين ضابطه حقوقى به نوبه خود ريشه در اين امر دارد كه استفاده از ربا در فعاليتهاى اقتصادى بلامانع مىباشد.
يكى از ريشههاى چنين ديدگاهى مىتواند چنين مبناى فلسفى درباره خداوند متعال باشد كه : «خداوند در هدايت بشر به هدايت تكوينى اكتفا كرده است و چيزى به نام هدايت تشريعى و شريعت در عرصههاى مختلف اجتماعى ارائه نداده است.»
بنابراين اگر ديدگاههاى اسلام در مبانى فلسفى مربوط به نظام اقتصادى با مبانى فلسفى ساير نظامهاى اقتصادى متفاوت باشد، بايد بپذيريم كه مبانى مكتبى، حقوق اقتصادى، الگوهاى اقتصادى و در نتيجه نظام اقتصادى اسلام با نظامهاى اقتصادى ديگر متفاوت مىباشد. به همين خاطر است كه امام خمينى (ره) مىفرمايند:
اسلام داراى سيستم و نظام خاص اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى است كه براى تمام ابعاد و شئون زندگى فردى و اجتماعى قوانين خاصى دارد و جز آن را براى سعادت جامعه نمىپذيرد . (1)
مقدمه اين نوشتار را با ذكر چند مطلب به پايان مىبريم:
.1 در اين پژوهش به دنبال بررسى مبانى فلسفى نظام اقتصادى از ديدگاه على (علیه السلام) هستيم، اما به جهت نشان دادن اهميت و جايگاه بحث در نظريههاى اقتصادى، ابتدا ناچاريم در هر بخشى به ادبيات و برخى نظريههاى موجود از ديدگاه نظام اقتصادى مسلط بر دنياى كنونى ـ نظام سرمايهدارى ليبرال ـ اشاره مختصرى داشته باشيم، سپس ديدگاه على (عليهالسلام) را تبيين و تفاوت آن دو ديدگاه را نشان دهيم.
.2 عمده منابع تحقيق به لحاظ ماهيت بحث ـ نهجالبلاغه و غررالحكم خواهد بود. زيرا در اين نوشتار بايد با تكيه بر گفتار حضرت (عليهالسلام) به تحقيق بپردازيم و غالب گفتار آن حضرت درباره موضوع مورد بحث نيز در اين دو منبع جمعآورى شده است.
.3 در برخى موارد از آيات و روايات ساير معصومين (عليهالسلام) استفاده خواهيم كرد. اين امر به دو جهت لازم است: يكى به جهت نشان دادن ميزان نزديكى ديدگاههاى آن حضرت (عليهالسلام) با آيات الهى و روايات ساير معصومين (عليهالسلام)؛ جهت ديگر، گاهى ممكن است گفتار مهمى از حضرت (عليهالسلام) به ما رسيده باشد، ولى استناد ضعيف باشد، لذا با استفاده از گفتار ساير معصومين (عليهالسلام) ـ از باب كلامهم واحد ـ مىتوان محتواى گفتار حضرت (عليهالسلام) را تقويت نمود.
.4 روش تحقيق: مطالعه منابعى كه محتوى كلام على (عليهالسلام) مىباشند، جمعآورى گفتار حضرت (عليهالسلام)، تحليل و نتيجهگيرى با تكيه بر روش استقرا و قياس، مورد نظر مىباشد .
. 5 فرضيه تحقيق: بين مبانى فلسفى نظام اقتصادى از ديدگاه على (عليهالسلام) و بين مبانى فلسفى نظام اقتصادى مسلط كنونى بر جهان، تفاوتهاى اساسى وجود دارد.
.6 در ترجمه كلمات اميرالمؤمنين (عليهالسلام)، سعى ما بر آن است كه ترجمه ارائه شده حتىالمقدور هماهنگ با ترجمه نهجالبلاغه عبدالحميد آيتى باشد، در غير اينصورت مشخصات نهجالبلاغه مورد كاملا بيان مىشود تا تفاوت مأخذ مشخص گردد.
.7 مطالب هر يك از عناوين اين مقاله از ديدگاه امام على (عليهالسلام) چنان گسترده است كه هر كدام مقاله مستقلى را مىطلبد، لذا ناچاريم خيلى به شرح و بسط كلمات آن حضرت نپردازيم و از كلماتى كه گويايى لازم را در مطلب مورد استناد داشته باشد، استفاده كرده، يا به حداقل شرح گفتار آن حضرت (عليهالسلام) اكتفا كنيم.
. 8 اين پژوهش در چند بخش زير به سامان مىرسد:
بخش اول، كلياتى پيرامون مفهوم نظام و نظام اقتصادى، مبانى فلسفى، اهداف نظام اقتصادى و ... مىباشد. در بخش دوم، خداشناسى؛ در بخش سوم، جهانشناسى؛ در بخش چهارم، انسانشناسى؛ و در بخش پنجم، جامعهشناسى از ديدگاه على (عليهالسلام) مورد بحث قرار مىگيرد. سرانجام در خاتمه به جمعبندى و نتيجهگيرى مىپردازيم.
لازم به يادآورى است كه در پنج بخش فوق به مباحثى مىپردازيم كه نظام اقتصادى متأثر از آنها باشد.
>>>
ادامه مطلب
محور: اقتصاد در حکومت علوی
مجدالدين مدرسزاده
چكيده
اين مقاله، با نظر به افراط و تفريطهاي موجود در آرا و نظريات فيلسوفان در طول تاريخ دربارة اقتصاد و زندگي مادي كه در اخلاق و رفتار و ملكات نفساني انسانها نيز تجلي يافته است، به بررسي و مطالعة شيوه رفتاري اميرمؤمنان7 ميپردازد كه به شهادت تاريخ، از حيث مصرف، زاهدترين و در توليد، فعالترين افراد در عرصة فعاليتهاي اقتصادي و معيشتي به شمار ميرود؛ بنابراين، ابتدا نگرش امام علي7 به اقتصاد را مطرح؛ سپس آموزهها و دستورهاي او در جهت فعاليتهاي خويش و نيز چگونگي انجام اصلاح در ساختار اقتصادي را كه در دوران خلافت خويش آغاز كرده است، تجزيه و تحليل ميكند.
مقدمه
سال گذشته كه به پيشنهاد مقام معظم رهبري، سال رفتار علوي7 ناميده شد، فرصتي پيش آورد تا دلدادگان خاندان وحي بتوانند با جرعهنوشي از زلال كوثر ولايت، گامي جهت نزديكتر شدن به قلة رفيع و حضرت امير7 بردارند. از رهگذر اين اقدام مبارك، فرهيختگان و انديشمندان به فراخور بضاعت علمي خويش، به ترسيم و تبيين انديشة آن بزرگمرد و «باب علم» پرداختند كه در قالب همايشها و همانديشيها تا اندازهاي از سيرة قولي و عملي آن بزرگوار، مهجوريتزدايي شد.
آنچه در اين مقاله آمده، بحثي فشرده از انديشة امام علي7 دربارة يكي از مسائل مهم زندگي بشر است كه صاحبنظران از ديرباز آن را مطالعه و بررسي كردهاند.
آنچه امروزه از اقتصاد فهميده ميشود و بهصورت رشتهاي علمي در كنار ديگر رشتههاي علوم مطرح است، علمي است كه دربارة چگونگي فعاليتهاي و روابط اقتصادي افراد جامعه با يكديگر و اصول و قوانيني بحث ميكند كه بر امور مزبور حكومت دارد و مسائلي كه بايد در عمل با توجه به مقتضيات زماني و مكاني اتخاذ شود تا موجبات سعادت و ترقي جامعه و رفاه و آسايش افراد آن را تأمين كند؛1 بنابراين، منظور از اقتصاد و فعاليتهاي اقتصادي، هر كاري خواهد بود كه به معيشت و زندگي مادي انسان و اجتماع ارتباط مييابد تا بتواند در ساية تأمين نيازهاي خود، در رفاه و آسايش زندگي كند.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد اسلامی و حضرت علی (ع)
احمدعلي يوسفي
دانشنامة امام علي(ع) دائرةالمعارفي است موضوعي در زمينة شخصيت، سيره و انديشههاي اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) و پديدههاي معاصر و پس از عصر آن حضرت كه پيوندي وثيق با شخصيت و مكتب آن بزرگوار دارد، كه در شش هزار صفحه و دوازده جلد سامان يافته است. اين موسوعة علمي، شامل يكصد و سي مدخل اصلي، و حدود سه هزار مدخل فرعي است و زير نظر حجةالاسلام والمسلمين علياكبر رشاد در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي و با همكاري بيش از دويست تن از دانشوران و استادان حوزه و دانشگاه تأليف شده است. مخاطبان دانشنامه، ارباب فكر و فرهنگ و دانشآموختگانياند كه دغدغهمند مباحث فكري ديني معاصرند و علاقهمند هستند اين مباحث را از منظر كارگشاي اميرالمؤمنين(ع) به تماشا بنشينند اين اثر بهعنوان پژوهش برتر حوزهي دينپژوهي ايران در سال 1380 شناخته شده و اينك در محافل علمي ديگر نيز نامزد دريافت عنوان برجستهترين اثر علمي است.
ويژگيهاي دانشنامه :
دانشنامة امام علي(ع) حايز ويژگيهاي منحصر بهفرد و متنوعي است كه مجموع آنها را يكجا در آثار مشابه نميتوان سراغ گرفت. اين اختصاصات دانشنامة امام علي(ع) را بهعنوان اثري بديع و بيبديل در بين آثار ديگر از اين دست، برجسته و متمايز كرده است. از جمله امتيازات اين اثر عبارت است از:
O اهتمام ويژه به تجزيه و تحليل و تبيين مباحث فكري معاصر و قضاياي نوپديد، با استناد به كلمات و سيرة امام حكمت و بلاغت، علي(ع)،
O بررسي مقايسهاي پارهاي از نظريات معاصر در مباحث تئوريك،
O تنوع موضوعات و جامعيت نسبي مجموعه، در زمينة بررسي زواياي گوناگون و ابعاد مختلف شخصيت و انديشه آن بزرگوار،
O ساختارمندي و همسو بودن موضوعات مطرح شده در مقالات،
O تفصيل در تحقيق موضوعات و اجتناب از كليگويي،
O تقليدگريزي و عدم اتكا به مشهورات و تحليلهاي شايع و نهراسيدن از نتايج نوپديد، ضمن رعايت احتياط علمي در تأليف مقالات،
O استقصا و تتبع جامع مضامين خطب و رسائل و روايات رسيده از حضرت، در قلمرو مدخلهاي مورد تحقيق،
O همساني و يكدستي مجموعه از لحاظ رعايت قواعد علمي پژوهش و نگارش،
O استناد به منابع دست اول در موضوعات تاريخي و سيروي،
O استفاده از زبان علمي و نثر معيار و پرهيز از آوازهگري و شعارپردازي،
O اشتمال بر شبكة معنايي جامع و نمايهها و فهارس موضوعي.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد در حکومت علوی
حضرت امیر(ع) در خطبة 131 نهجالبلاغه هدف از حکومت خود را چنین بیان مینماید:
«اللهم انک تعلم أنه لم یکن الذی کان منا منافسةً فی سلطانٍ و لا التماس شییء من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک؛ بار خدایا تو میدانی، آنچه از ما سر زد، نه برای همچشمی بود و نه رقابت در قدرت و نه خواستیم از این دنیای ناچیز افزون به چنگ آوریم. بلکه میخواستیم نشانههای دین تو را که دگرگون شده بود بازگردانیم و بلاد تو را اصلاح کنیم تا بندگان ستمدیدهات در امان مانند و آن حدود که تعطیل شده بود، جاری گردد.»(1)
امام(ع)، امنیت بندگان ستمدیده و برپا شدن حدود الهی را اثر بازگرداندن سنتهای الهی و اصلاح بلاد، بیان کردهاند. مسلماً مقصود از اصلاح در این کلام، اصلاح نظام اجتماعی حاکم بر بلاد مسلمین بهوسیلة پیاده کردن قرآن و سنت پیامبر(ص) است زیرا چنین اصلاحی چنان آثاری را به دنبال دارد.
ایشان در جای دیگری هدف خود را از قبول حکومت، بپاداری قوانین شریعت، اعلام میکنند:
«اللهم انک تعلم انی لم أرد الامرة و لا علو الملک و الریاسة و انما اردت القیام بحدودک و الادأ لشرعک و وضع الامور فی مواضعها و توفیر الحقوق علی اهلها و المضی علی منهاج نبیک و ارشاد الضال الی أنوار هدایتک؛(2) خدایا تو میدانی من فرمانروایی و نشستن بر کرسی پادشاهی و ریاست را اراده نکردهام. و آنچه که اراده کردهام تنها برپا داشتن حدود تو و تحقق شرع تو و قرار دادن امور در جای خود و رساندن حقوق به صاحبان آنها و حرکت بر روش پیامبر(ص) و هدایت گمراه به انوار توست.»
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد در حکومت علوی
مقدمه
نقش دولت(1) در اقتصاد، از دیر باز تاکنون، تحولات بسیاری یافته است. تقابل میان دولت و بخش خصوصی، هم در دولتهای حد أکثر و هم در دولتهای حدأقل، تنشزا بوده است. نگاه تحکمآمیز دولتها به مردم و همچنین منحصرشدن اهتمام دولتها به رفاه مادی، زاویة دید دولتها و مردم را نسبت به یکدیگر تنگ ساخته است؛ تا جاییکه هدف حداکثر ساختن منافع کارگزاران دولت، امر نامعقولی به نظر نمیرسد. مسئلة سهم دولت در اقتصاد به مقدار بسیار زیادی بر مبنای ذهنیتها و شرایطی استوار است که نتیجة طبیعی کارکردهای نظریهپردازان و سیاستگذاران - در تمام عرصههای اجتماعی - بوده است. ترسیم چهرهای ولایی و ارزشی از دولت خدمتگزار، مسئول، قانونمدار و مقتدر علوی، میتواند تمایز ماهوی حکومتِ عدل را با حکومتهای رقیب روشنتر کرده، راهحل پایداری برای تقابل دولت و ملت را نشان دهد. دولت علوی افزون بر رفاه عمومی، اهتمام خود را برای سعادت مردم به کار بست و اولین رسالت خود را اجرای احکام و آموزههای الهی قرار داد، و در این مسیر، برقراری عدالت اجتماعی را مهمترین هدف فعالیتهای سیاستهای اقتصادی خود نهاد. سیاستهای اقتصادی امام به گونهای طراحی و اجرا شد که کرامت و عزت انسانها رعایت شده، به واقعیات و شرایط موجود نیز توجه کافی گردید.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد در حکومت علوی
وضعیت بازار در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع)
با نگاهی به تاریخ دوران جاهلیت در مییابیم که بازارهای مهمی در آن دوران وجود داشت که معروفترین آنها بازار عکاظ، مَجَنه، ذوالمجاز و حباشه نام داشتند. این بازارها در صدر اسلام نیز پابرجا بودند. بازار عکاظ اولین بازاری است که در سال 129 هجری قمری به جهت غارتی که در آن بازار صورت پذیرفت رها شد(1) و آخرین بازار نیز بازار حباشه است که در سال 197 هجری قمری رها شد.(2) برخی از این بازارها نظیر بازار عکاظ فقط محلی برای خرید و فروش کالا نبود. بلکه مکانی برای تجمع قبایل نیز محسوب میشد که در آن اخبار و اطلاعات رد و بدل میشد. شعرأ اشعار و غزلهای خود را میخوانند. و شاید بتوان گفت آنچه در یک روزنامة امروزی وجود دارد، به نحوی در بازار عکاظ نیز وجود داشت.(3)
بازارهای دوران جاهلیت عشاران و خفیرانی داشتهاند که با گرفتن مبالغی از فروشندگان با نیرو و توان قابل توجه خود امنیت بازار را تأمین مینمودند. در مناطقی که حکومت مقتدری وجود داشت از حاکمان به عنوان عشار نام برده میشد. گرچه گاهی فروشندگان خود را تحتالحمایه قبیلهای قرار میدادند و آن قبیله فردی را به عنوان خفیر برای دریافت وجوه انتخاب مینمود. در عین حال همه بازارهای دوران جاهلیت عشاران و خفیرانی داشتند که نام آنان در کتب تاریخی آمده است. تنها بازار عکاظ عشار نداشت.(4) در عصر ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) در مدینه، مهمترین بازار مدینه یعنی بازار بنی قینقاع در اختیار یهودیان قرار داشت. حضرت به جهت حساسیت ویژه بازار و نارضایتی از حاکمیت مطلق یهودیان بر بازار در صدد شکستن حاکمیت آنان و سلب انحصار از آنان برآمدند و در این راستا بازار دیگری را در مدینه تأسیس نمودند و مقررات خاصی نظیر عدم اخذ خراج از بازاریان، نداشتن جایی مشخص برای فروشندگان و ممنوعیت تجاوز به حریم بازار و... وضع نموده و امتیازهای قومی و طبقاتی گذشته را به کلی لغو و امنیت بازارها را به طور کامل تأمین کردند. این اقدامات به شکوفایی و رونق بازار منجر شد. به عنوان مثال نگرفتن خراج و هر گونه مالیات، سبب کاهش قیمتها و رواج و گستردگی خرید و فروش میشد و در عین حال که انتقال بازار به مکان دیگر، درآمد مالیاتی یهودیان را از بازار بنیقینقاع به شدت کاهش داده و یهودیان را که دشمنان عنود اسلام و مسلمین بودند، به خشم آورد. در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) بازارها همانگونه که بودند استمرار یافتند، گرچه محل خلافت و حکومت از مدینه به کوفه منتقل شد ولی تغییری در محل بازارها گزارش نشد. و حضرت با توجه به نقش حساسی که بازار در رونق فعالیتهای اقتصادی داشت در بهبود وضعیت آن و افزایش رونق و کارایی آن تلاش نمودند.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد در حکومت علوی
مقدّمه
این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت. هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است. اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ...
>>>
ادامه مطلب
محور : جهاد اقتصادی در حکومت علوی
امام على علیه السلام هنگامى كه زندگى فردى یك مؤمن را زمانبندى مىكند، براى اقتصاد، همطراز عبادت، نقش ویژهاى قائل است. از اين رو محرومان و مستضعفان همواره مورد توصیه حضرت امیر علیه السلام بودهاند. آن بزرگوار لحظهاى از رسیدگى به حال آنان غافل نبود.
در نهجالبلاغه و دیگر مجموعههاى حدیثى مطالب بسیارى از امام على علیه السلام در خصوص سیاستهاى كلى اقتصادى به چشم مىخورد كه اگر هر فرد و یا حكومتى در آنها تأمل و سپس عمل نماید، دستاوردهاى درخشانى در جهت رونق اقتصادى به دست خواهد آورد كه در این جا به بعضى از آنها اشاره مىكنیم.
>>>
ادامه مطلب
محور : جهاد اقتصادی در حکومت علوی
عدالت؛ شرط لازم و ضروری توسعه اقتصادی جامعه
امروزه جامعه ما از درآمد ارزی خوبی برخوردار است، اما در مقابل، فقر و بیکاری بیداد میکند. روزی که امام علی(ع) نیز حکومت را به دست گرفتند با وجود عایدات فتوحات عده زیادی از مردم در تنگدستی روزگار میگذراندند.
امروزه جامعه اسلامی ما از درآمد ارزی خوبی برخوردار است، اما در مقابل، فقر و بیکاری بیداد میکند. روزی که امام علی(ع)نیز حکومت را به دست گرفتند عایدات فتوحات قلمروهای ثروتمند عراق و ایران و شام و مصر جامعه اسلامی را در وضع مطلوبی قرار داده بود، اما در عین حال، عده زیادی از مردم با مشکلات معیشتی جدی روبهرو بودند و در تنگدستی روزگار میگذراندند از اینرو، علی بن ابیطالب (ع)به محض تصدی منصب خلافت، روند رو به رشد فتوحات را تا حد زیادی متوقف ساختند و توزیع عادلانه و برابر درامد ناشی از فتوحات و مصادره اموال ثروتهای بادآورده نامشروع را در اولویت نخست اصلاحات اقتصادی خود قرار دادند. در این نوشتار، با طرح سیاستهای اصولی اصلاحات اقتصادی امیرالمؤمنین(ع) و راهکارهای اجرایی آن، سعی شده است اولویتهای طرح ساماندهی اقتصادی آن بزرگوار در حد توان ارائه گردد.
به دنبال سستیها و سهلانگاریها و حسادتها و خودخواهیهای برخی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله، جامعه اسلامی پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وآله تا 25 سال در حال رکود و از دست دادن ارزشها و دستاوردهای دوران بعثت و هجرت به سر میبرد.طی این دوران نسبتا طولانی، نابسامانیهایی همچون تعطیلی حدود الهی، فساد اخلاقی و اداری، از بین رفتن حرمت احکام اسلامی، اجتهاد در برابر نص، فراموشی سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و تغییر الگوهای رفتاری جامعه رخ نمود.یکی از مهمترین این نابسامانیها شکاف روزافزون طبقاتی در بهرهمندی از امکانات مادی بود. سیر حرکتحکومت اسلامی در دوران خلفا بهگونهای بود که عده محدودی با کمترین تلاش، به بیشترین رفاه دستیافته بودند، ولی اکثریت اقشار جامعه روز به روز بر محرومیشان اضافه میشد; نظام بهگونهای اداره میشد که خواص اصحاب در اندک زمانی از راههای به ظاهر قانونی به ثروتهای کلانی دستیافتند، اما اقشار پایین و توده مردم همواره در تهیدستی و نداری باقی میماندند.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد علوي
اصول حاكم بر زندگي انساني كه نه تنها الگوي ما، بلكه الگوي بزرگترين اولياي الهي،امامان معصوم و امام زمان ما است، اصولي قابل توجه و با اهميت اند.، چرا كه اصولي از يك زندگي ايده آل و الگو هستند كه مي تواند تعالي بخش ديگر زندگيها باشد. اما از آنجا كه يك خانواده ايده ال حاصل تلاش و روابط كليه اعضاي آن خانواده است،در اينجا، به بررسي اصول حاكم بر زندگي علي (ع) ، فاطمه (س) و حسينين (ع) و زينبين پرداخته ايم.
1- ساده زيستي و زهد خانوادگي
نحوه ازدواج، مهريه، شروع زندگي خانوادگي در يك خانه اجاره اي و ساده پوشي زهرا (س) و علي (ع) و فرزندانشان نمونه هايي از اهميت اين اصل در زندگي خانوادگي شان است،آنچنان كه صحابي جليل القدري چون سلمان را به تعجب واداشت كه :
- عجبا! دختران پادشاه ايران و قيصر روم بر كرسيهاي طلايي مي نشينند و پارچه هاي زربفت به تن مي كنند و اين دختر رسول خدا است كه نه چادرهاي گران قيمت بر سر دارد و نه لباسهاي زيبا.
2- مشاركت در امور زندگي و اهميت دادن به كار و همكاري در بين اعضاي خانواده
براي مثال علي (ع) بچه داري مي كرد، فاطمه (س) نان مي پخت و يا گندم آسياب مي كرد، ،علي (ع) به جهاد مي رفت و زخم برميداشت و فاطمه (س) زخمهاي او را درمان مي كرد و شمشير او را مي شست به همين دليل هم بود كه علي (ع) در هر بعد از ابعاد زندگي اش بالاترين تلاشها و موفقيتها را داشت و فاطمه زهرا (س) هم در مقام عبادت،دفاع از ولايت و كار در خانه و خانه داري و مهمتر از همه تربيت فرزند بالاترين موفقيتها را كسب نمود.
3- ارزشي بودن ازدواج و حاكميت ارزشها بر خانواده
نمونه هايي همچون بخشيدن پيراهن عروسي توسط حضرت زهرا در شب ازدواج آن حضرت با علي (ع)، فراموش نشدن ياد خدا، گفتن تكبير و به نماز ايستادن عروس و داماد در شب اول عروسي و ثمره اينها ايثار و انفاق خانوادگيشان كه در بالاترين حد آن سوره انسان مورد اشاره قرآن قرار گرفته است، بيانگر حاكميت اين اصل در خانه علي (ع) است.
4- حاكمتي روح مشورت بر زندگي
مشورت خواهي و مشاوره با پيامبر اكرم (ص) به عنوان فكر برتر و بهره مندي از راهنماييها و ارشادهاي ايشان بارها و بارها توسط علي (ع) و زهرا (س) صورت گرفت.
5- حاكم بودن روح برنامه ريزي و نظم در خانه
تقسيم كارهاي خانه،انجام امور در زمان مناسب، اختصاص مكاني خاص براي عبادت و نماز در خانه و داشتن برنامه جهت تربيت فرزندان از جمله اين موارد است.
6- سياسي بودن، جهاني بودن و فدايي بودن در راه اسلام
گذشته از اميرالمؤمنين كه اسوه جهادي و فدايي بودن و سياستمداري است،خطبه ها و فاليتهاي سياسي حضرت زهرا (س) نشان دهنده اين است كه ايشان هم به عنوان يك زن، سرآمد مبارزات سياسي در زمان پيامبر و بعد از فوت آن حضرت بودند. محسن شهيد، فاطمه شهيده، علي زخم خورده، حسن مسموم، حسين سرجدا و زينب و كلثوم به اسارت رفته، همه و همه در اين خانه مي زيسته اند.
7- علم دوستي
نهج البلاغه، صحيفه فاطميه، شاگردپروري، آشنايي با تفسير قرآن و تشكيل كلاسهاي ديني در خانه اميرالمؤمنين و حضرت زهرا نمونه هايي از توجه اين خاندان به علم دوستي است.
8- جذب و رفت و آمد ملائكه و فرشتگان به خانه
در زيارت جامعه آمده است: ((السلام عليكم يا اهل بيت النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائكه...)) چرا كه اين قطعه بهشتي در زمين، محل رفت و آمد ملائكه اي همچون جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل بوده است.
9- عشق و فاطمه و مهرباني همه اعضا به يكديگر
10- مهمان دوستي، ضيافت در خانه و رسيدگي به احوال خويشاوندان
اميرالمؤمنين مي فرمايند :
اي مردم! انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد باز ار خويشاوندان خود بي نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند، خويشان انسان بزرگترين گروهي هستند كه از او حمايت مي كنند و اضطراب و ناراحتي او را مي زدايند و در هنگام مصيبتها نسبت به او پرعاطفه ترين مردم مي باشند.
اگر بيش از شش روز مي گذشت و ميهماني براي علي (ع) نمي رسيد، تأسف مي خورد و مي ناليد و گاه مي فرمود:
((آن كس كه دست دهنده خود را از بستگانش بازدارد، تنها يك دست را از آنها گرفته اما دستهاي فراواني را از خويش دور كرده است.))
منبع : emamali.net
محور : اقتصاد در حكومت علوي
اذا جادت الدنيا عليك فجد بها على الناس طرا انها تتقلب فلا الجود يفنيها اذا هى اقبلت و لا البخل يبقيها اذا هى تذهب (على عليه السلام)
سخاوت از طبع كريم خيزد و محبت و جاذبه را ميان افراد اجتماع برقرار ميسازد،شخص سخى هر عيبى داشته باشد در انظار عموم مورد محبت است.
على عليه السلام در سخاوت مشهور و كعبه آمال مستمندان و بيچارگان بود هر كسى را فقر و نيازى ميرسيد دست حاجت پيش على عليه السلام مىبرد و آنحضرت با نجابت و اصالتى كه در فطرت او بود حاضر نميشد آبروى سائل ريخته شود.
حارث حمدانى دست نياز پيش على عليه السلام برد،حضرت فرمود آيا مرا شايسته پرسش دانستهاى؟
عرض كرد بلى يا امير المؤمنين،على عليه السلام فورا چراغ را خاموش كرد و گفت اين عمل براى آن كردم كه ترا در اظهار مطلب خفت و شكستى نباشد.
روزى مستمندى بعلى عليه السلام وارد شد و وجهى تقاضا كرد،على عليه السلام بعامل خود فرمود او را هزار دينار بدهد عامل پرسيد از طلا باشد يا نقره؟فرمود براى من فرقى ندارد هر كدام كه بدرد حاجتمند بيشتر ميخورد از آن بده.
معاويه كه دشمن سرسخت آنحضرت بود روزى از يكى پرسيد:از كجا ميآئى؟
آن شخص از راه تملق گفت از پيش على كه بخيلترين مردم است!معاويه گفت واى بر تو از على سخىتر كسى بدنيا نيامده است اگر او را انبارى از كاه و انبارى از طلا باشد طلا را زودتر از كاه ميبخشد.
يكى از مباشران على عليه السلام عوائد ملك او را پيش وى آورده بود آنحضرت فورا در آمد خود را بفقراء تقسيم نمود عصر آنروز همان شخص على عليه السلام را ديد كه شمشيرش را ميفروشد تا براى خانواده خود نانى تهيه كند.
على عليه السلام هيچگاه سائل را رد نميكرد و ميفرمود:اگر من احساس كنم كه كسى از من چيزى خواهد خواست پيش از اظهار او در اجابت دعوتش پيشدستى ميكنم زيرا حقيقت جود نا خواسته بخشيدن است.
على عليه السلام ميفرمود حاجتمندان حاجت خود را روى كاغذ بنويسند تا خوارى و انكسار سؤال در چهره آنها نمايان نشود.على عليه السلام چهار درهم پول داشت يكى را در موقع شب انفاق نمود و يكى را در روز و يكدرهم آشكارا و يكدرهم در نهان آنگاه اين آيه نازل شد كه مفسرين شأن نزول آنرا در مورد انفاق آنحضرت نوشتهاند:
الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون (1) .
كسانيكه اموال خود را در شب و روز،نهانى و آشكارا انفاق ميكنند براى آنها نزد پروردگارشان پاداشى است و ترس و اندوهى بر آنها نباشد (2) .
پس از قتل عثمان كه على عليه السلام بمسند خلافت نشست عربى نزد آنحضرت آمد و عرض كرد من بسه نوع بيمارى گرفتارم،بيمارى نفس،بيمارى جهل،بيمارى فقر!على عليه السلام فرمود مرض را بايد بطبيب رجوع كرد و جهل را بعالم و فقر را بغنى.
آن مرد گفت شما هم طبيب هستيد و هم عالم و هم غنى!
حضرت دستور داد از بيت المال سه هزار درهم باو عطاء كردند و فرمود هزار درهم براى معالجه بيمارى و هزار درهم براى رفع پريشانى و هزار درهمبراى معالجه نادانى (3) .
علماء و مفسرين عامه و خاصه نقل كردهاند على عليه السلام در مسجد نماز ميخواند و در ركوع بود كه سائلى در حاليكه سؤال ميكرد از كنار او گذشت و آنحضرت انگشتر خود را كه در دست داشت با اشاره باو بخشيد،سائل وقتى از او دور شد با رسول اكرم صلى الله عليه و آله برخورد نمود حضرت پرسيد چه كسى اين انگشتر را بتو داد؟سائل اشاره بعلى عليه السلام نمود و گفت اين شخص كه در ركوع است آنگاه آيه:انما وليكم الله و رسوله...كه آيه ولايت بوده و ضمنا اشاره بخاتم بخشى آنحضرت است نازل شد (4) . (در بخش پنجم در ترجمه و تفسير آيه مزبور بحث خواهد شد)
على عليه السلام تنها به بخشش مال اكتفاء نميكرد بلكه جان خود را نيز در راه حق ايثار نمود،در شب هجرت بخاطر پيغمبر صلى الله عليه و آله از جان خود دست شست و باستقبال مرگ رفت،معنى پر مغز ايثار همين است كه جز على عليه السلام كسى بدان پايه نرسيده است.
ايثار مقدم داشتن ديگران است بر نفس خود و كسى تا تسلط كامل بر نفس نداشته باشد نميتواند مال و جان خود را بديگرى بدهد،اين صفت از سجاياى اخلاقى و صفات ملكوتى است كه در هر كسى پيدا نميشود،على عليه السلام با زحمت و مشقت زياد نانى تهيه كرده و براى فرزندان خود مىبرد در راه سائلى رسيد و اظهار نيازمندى كرد حضرت نان را باو داد و با دست خالى بخانه رفت،روزى با غلام خود قنبر ببازار رفت و دو پيراهن نو و كهنه خريد كهنه را خود پوشيد و نو را بقنبر داد.
محدثين و مورخين،همچنين مفسرين ذيل تفسير آيات سوره دهر (هل اتى) هر يك با مختصر تفاوتى در الفاظ و عبارات در مورد ايثار على عليه السلام بطورخلاصه چنين نوشتهاند كه حسنين عليهما السلام مريض شدند پدر و مادر آنها و حتى خود حسنين نذر كردند كه پس از بهبودى سه روز بشكرانه آن روزه بگيرند فضه خادمه منزل نيز از آنها پيروى نمود.
چون خداوند لباس عافيت بآنها پوشانيد بنذر خود وفا كرده و مشغول روزه گرفتن شدند،على عليه السلام سه صاع جو از شمعون يهودى كه همسايهشان بود قرض كرد و بمنزل آورد حضرت زهرا عليها السلام روز اول يكصاع از آنرا آرد نموده و (بتعداد افراد خانواده) پنج گرده نان پخت،شب اول موقع افطار سائلى پشت در صدا زد اى خانواده پيغمبر من مسكين و گرسنهام از آنچه ميخوريد مرا اطعام كنيد كه خدا شما را از طعامهاى بهشتى بخوراند،خاندان پيغمبر هر پنج قرص را بمسكين داده و خود با آب افطار كردند.
روز دوم فاطمه عليها السلام ثلث ديگر جو را آرد كرد و پنج گرده نان پخت شامگاه موقع افطار يتيمى پشت در خانه حرفهاى مسكين شب پيشين را تكرار كرد باز هر پنج نفر قرصهاى نان را باو داده و خود با آب افطار كردند.روز سيم فاطمه عليها السلام بقيه جو را بصورت نان در آورد و موقع افطارى اسيرى پشت در آمد و سخنان سائلين دو شب گذشته را بزبان آورد باز خاندان پيغمبر نانها را باو دادند و خودشان فقط آب چشيدند روز چهارم حسنين عليهما السلام چون جوجه ميلرزيدند وقتى پيغمبر صلى الله عليه و آله آنها را ديد فرمود پناه مىبرم بخدا كه شما سه روز است در چنين حاليد جبرئيل فورا نازل شد و 18 آيه از سوره هل اتى را (از آيه 5 تا آيه 22) در شأن آنها و توضيح مقامات عاليهشان در بهشت برين برسول اكرم صلى الله عليه و آله قرائت كرد كه يكى از آيات مزبور اشاره بانفاق و اطعام سه روزه آنها است آنجا كه خداوند تعالى فرمايد:
و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا (5) .
و در آخر آيات نازله هم از عمل بيريا و خالصانه آنها قدردانىكرده و فرمايد:ان هذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورا.يعنى البته اين (مقامات و نعمتهاى بهشتى كه در آيههاى پيش آنها را توضيح داده) پاداش عمل شما است و سعى شما مورد رضايت و قدردانى است (6) .
پىنوشتها:
(1) سورة بقره آيه 274
(2) كشف الغمه ص 93ـينابيع المودة ص 92ـمناقب ابن مغازلى ص 280
(3) جامع الاخبار ص 162
(4) مناقب ابن مغازلى ص 313ـكفاية الطالب ص 250 و كتب ديگر.
(5) سوره دهر آيه .8
(6) شواهد التنزيل جلد 2 ص 300ـامالى صدوق مجلس 44 حديث 11ـكشف الغمه ص 88 و كتب ديگر .
منبع : emamali.net
محور : اقتصاد علوي
و از اخلاق خاص على، كرم و بخشش او بود كه حد و مرزى نداشت، ولى بخششى كه در اصول و هدف پاك و سالم بود نه مانند بخشش فرمانداران و زورمندانى كه از مال و كوشش مردم بخشش مىفرمايند! اينان وقتى كه چنين بخششى مىكنند فقط به خويشان و نزديكان و يا هوادارانشان مىبخشند كه در راه حكومت و سلطنت آنها شمشير مىزنند واگر گامى بالاتر نهند براى آن بخشش مىكنند كه گفته شود آنها اهل كرم و بخشش هستند! تا مورد توجه عامه مردم قرار گيرند و اختلاسها و دزديها و ستمها و ضعف ادارى امور و غيره را بدين ترتيب پرده پوشى كنند.
و اين شكل از اشكال بخشش را كه در واقع فرقى با رشوه ندارد - و اكثريت كسانى كه در تاريخ ما و تاريخ قدرتمندان ديگران به كرم و بخشش مشهورند با اين نوع بخشش سرو كار داشتند - على بن ابيطالب در سراسر زندگى خود نديد و يك بار هم به آن دست نيالود و آن را نشناخت. كرم و بخشش على چيزى است كه از همه مردانگيهاى او پرده برمىدارد و با جان و دل او به هم آميخته است او با اينكه دختر خود را از اينكه گردنبندى را از بيت المال به امانت گرفته كه در عيدى از اعياد به آن آرايش كند توبيخ مىكند و با اينكه برادر خود عقيل را كه مختصرى از مال عمومى مردم را بيجا خواسته بود از خود مىرنجاند و با اينكه او هرگونه رشوه خوار و هوادار مال بىكوشش و بدون حق را، از خود طرد مىكند، با اين حال، چنانكه در روايات صحيح آمده است او با دستخود نخلهاى گروهى از يهوديان را در مدينه سيراب مىكند، تا آنجا كه دست او تاول مىزند و زخم مىشود و آنگاه مزدى را مىگيرد و به بيچارگان و درماندگان مىبخشد و يا با آن بندگانى را مىخرد و بلافاصله آزاد مىسازد.
«شعبى» از زبان كسانيكه على را خوب مىشناختند روايت مىكند كه او بخشنده ترين مردم بود كه از مال خود براى مردم مىبخشيد واگر گواهى دشمن در بعضى موارد صحيحترين شهادتها باشد بايد فهميد كه بخشش و كرم على تا چه پايه بوده كه معاوية بن ابى سفيان هم به آن شهادت داده، در حالى كه او هميشه مىكوشيد كه از على عيب جويى كند و از او انتقاد نمايد.
معاويه مىگويد: «اگر على خانهاى پر از طلاى ناب و خانهاى پر از علوفه داشته باشد، طلا را پيش از علوفه مىبخشد!»
امام على (ع) صداى عدالت انسانى. ج 2 - 1 صفحه 122
تاليف: جرج جرداق ،ترجمه: سيد هادى خسرو شاهى
محور : اقتصاد در حكومت علوي
حسن نظرى(1)
چكيده:
كار، اشتغال و توليد داراى سه بعد فلسفى، جامعهشناختى و اقتصادى مىباشد، ترتب بين اين ابعاد منطقى است. از اين رو بعد فلسفى، زيربناى جامعهشناختى و جامعه شناختى آن زيرساز بحث اقتصادى آن به حساب مىآيد. آنگاه كه فرهنگ كار و توليد در روابط اجتماعى سامان مىيابد، زمينه طبيعى تأثيرگذارى دولت و مشاركت بخش خصوصى و سرمايهگذارى فراهم و در نتيجه شرايط راهبردهاى اشتغال و توليد تحقق عينى مىيابد.
واژگان كليدى: فرهنگ، هنجار، زيرساخت، راهبرد
...
ادامه مطلب