تاريخ : جمعه 2 اردیبهشت 1390  | 4:58 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد و امام علی (ع)

مقدمه

هر نظام اقتصادى كه يكى از وظايف مهم خود را ايجاد زمينه كار، اشتغال و افزايش توليد بداند، به‏طور طبيعى نخست شرايط مناسب بينشى، رفتارى، ارزشى و فرهنگى كار، اشتغال و توليد را فراهم مى‏كند. آن‏گاه مكانيزم‏هاى اقتصادى را هماهنگ و سازگار با عناصر فرهنگى به‏كار مى‏گيرد. بى‏شك كاستى باور و بينش در مورد كار مثبت و ضعف ارزشى تلاش و پشتكار در سطح جامعه، رفتارهاى متناسب با شكوفايى توليد و اشتغال را به‏شدت تحت‏تأثير قرار مى‏دهد و درنهايت مكانيزم عرضه و تقاضاى كار را بى‏كشش مى‏سازد. در چنين وضعيتى نه متغير دستمزد در جانب عرضه كارساز است و نه متغير سود و درآمد در جانب تقاضا مى‏تواند نقش چشمگيرى داشته باشد.

از اين رو ابتدا، جايگاه نيروى انسانى عامل كار را از جهت بينشى و فلسفى در تدبير جهان، و آن‏گاه بعد جامعه‏شناختى اين عامل و در نهايت اصول و شرايط اقتصادى كار، اشتغال و توليد را از ديدگاه امام على ـ عليه‏السلام ـ برمى‏رسيم.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0

محور : اقتصاد و امام علی (ع)

مقدمه

تفاوت هر نظام اقتصادى با ساير نظام‏هاى اقتصادى، برگشت به امورى از جمله مبانى فلسفى آن دارد. مبانى مكتبى، ارزش‏ها و اهداف، برخى ديگر از مؤلفه‏هاى تعيين‏كننده ميزان تمايز هر نظام اقتصادى از ساير نظام‏هاى اقتصادى است.

استقلال فكرى ما در ساحت اقتصادى، آن گاه حاصل مى‏شود كه نظام اقتصاد اسلامى بر اساس جهان‏بينى، ارزش‏ها و اهداف خاص آن، كشف و طراحى گردد. اگر هدف نهايى در فعاليت‏هاى اقتصادى ـ چه در حوزه توليد و چه در زمينه توزيع و مصرف ـ تنها پاسخ دادن به اميال شهوانى و مادى باشد، الگوهاى رفتارى در عرصه فعاليت‏هاى اقتصادى بسيار متفاوت از الگوهاى رفتارى‏اى خواهد شد كه هدف غايى كسب رضايت خداوند متعال باشد. حتى اگر جامعه در تلاش اقتصاديش هدف ميانى خود را بسط عدالت اجتماعى و اقتصادى قرار دهد، الگوهاى رفتارى اقتصاديش نيز متفاوت از جامعه‏اى خواهد بود كه آمال و آرمان‏هاى فعاليت‏هاى اقتصاديش فقط برآوردن اميال ماديش باشد.

نظام اقتصادى حاكم بر دنياى فعلى، بر اساس تفسير خاصى كه از خدا، جهان، انسان و جامعه دارد، بنيان‏هاى خود را مستحكم كرده است. بر اساس تفاسير ويژه از مقوله‏هاى فوق، در نهايت، انسان محورى را در همه فعاليت‏هاى اقتصاديش اصل قرار داده، نظام اقتصادى سرمايه‏دارى ليبرال را طراحى و در خارج پياده كرده است. در اين نظام، الگوهاى رفتارى در عرصه فعاليت‏هاى اقتصادى، برخاسته از حقوق اقتصادى ويژه‏اى، و حقوق اقتصادى به نوبه خود در بستر مبانى مكتبى نظام اقتصادى آن، شكل گرفته و مبانى مكتبى آن بر اساس ديدگاه خاصى كه نسبت به مقوله‏هاى خدا، جهان، انسان و جامعه ارائه مى‏دهد، سامان يافته است. به عنوان مثال در الگوى پس‏انداز و سرمايه‏گذارى يكى از عوامل تعيين‏كننده ميزان پس‏انداز و سرمايه‏گذارى، نرخ بهره است كه طبق ضوابط حقوق اقتصادى، لازم است افراد در فعاليت‏هاى اقتصادى خود آن را بر اساس توافق، رعايت كنند. اين ضابطه حقوقى به نوبه خود ريشه در اين امر دارد كه استفاده از ربا در فعاليت‏هاى اقتصادى بلامانع مى‏باشد.

يكى از ريشه‏هاى چنين ديدگاهى مى‏تواند چنين مبناى فلسفى درباره خداوند متعال باشد كه : «خداوند در هدايت بشر به هدايت تكوينى اكتفا كرده است و چيزى به نام هدايت تشريعى و شريعت در عرصه‏هاى مختلف اجتماعى ارائه نداده است.»

بنابراين اگر ديدگاههاى اسلام در مبانى فلسفى مربوط به نظام اقتصادى با مبانى فلسفى ساير نظام‏هاى اقتصادى متفاوت باشد، بايد بپذيريم كه مبانى مكتبى، حقوق اقتصادى، الگوهاى اقتصادى و در نتيجه نظام اقتصادى اسلام با نظام‏هاى اقتصادى ديگر متفاوت مى‏باشد. به همين خاطر است كه امام خمينى (ره) مى‏فرمايند:

اسلام داراى سيستم و نظام خاص اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى است كه براى تمام ابعاد و شئون زندگى فردى و اجتماعى قوانين خاصى دارد و جز آن را براى سعادت جامعه نمى‏پذيرد . (1)

مقدمه اين نوشتار را با ذكر چند مطلب به پايان مى‏بريم:

.1 در اين پژوهش به دنبال بررسى مبانى فلسفى نظام اقتصادى از ديدگاه على (علیه السلام) هستيم، اما به جهت نشان دادن اهميت و جايگاه بحث در نظريه‏هاى اقتصادى، ابتدا ناچاريم در هر بخشى به ادبيات و برخى نظريه‏هاى موجود از ديدگاه نظام اقتصادى مسلط بر دنياى كنونى ـ نظام سرمايه‏دارى ليبرال ـ اشاره مختصرى داشته باشيم، سپس ديدگاه على (عليه‏السلام) را تبيين و تفاوت آن دو ديدگاه را نشان دهيم.

.2 عمده منابع تحقيق به لحاظ ماهيت بحث ـ نهج‏البلاغه و غررالحكم خواهد بود. زيرا در اين نوشتار بايد با تكيه بر گفتار حضرت (عليه‏السلام) به تحقيق بپردازيم و غالب گفتار آن حضرت درباره موضوع مورد بحث نيز در اين دو منبع جمع‏آورى شده است.

.3 در برخى موارد از آيات و روايات ساير معصومين (عليه‏السلام) استفاده خواهيم كرد. اين امر به دو جهت لازم است: يكى به جهت نشان دادن ميزان نزديكى ديدگاههاى آن حضرت (عليه‏السلام) با آيات الهى و روايات ساير معصومين (عليه‏السلام)؛ جهت ديگر، گاهى ممكن است گفتار مهمى از حضرت (عليه‏السلام) به ما رسيده باشد، ولى استناد ضعيف باشد، لذا با استفاده از گفتار ساير معصومين (عليه‏السلام) ـ از باب كلامهم واحد ـ مى‏توان محتواى گفتار حضرت (عليه‏السلام) را تقويت نمود.

.4 روش تحقيق: مطالعه منابعى كه محتوى كلام على (عليه‏السلام) مى‏باشند، جمع‏آورى گفتار حضرت (عليه‏السلام)، تحليل و نتيجه‏گيرى با تكيه بر روش استقرا و قياس، مورد نظر مى‏باشد .

. 5 فرضيه تحقيق: بين مبانى فلسفى نظام اقتصادى از ديدگاه على (عليه‏السلام) و بين مبانى فلسفى نظام اقتصادى مسلط كنونى بر جهان، تفاوت‏هاى اساسى وجود دارد.

.6 در ترجمه كلمات اميرالمؤمنين (عليه‏السلام)، سعى ما بر آن است كه ترجمه ارائه شده حتى‏المقدور هماهنگ با ترجمه نهج‏البلاغه عبدالحميد آيتى باشد، در غير اين‏صورت مشخصات نهج‏البلاغه مورد كاملا بيان مى‏شود تا تفاوت مأخذ مشخص گردد.

.7 مطالب هر يك از عناوين اين مقاله از ديدگاه امام على (عليه‏السلام) چنان گسترده است كه هر كدام مقاله مستقلى را مى‏طلبد، لذا ناچاريم خيلى به شرح و بسط كلمات آن حضرت نپردازيم و از كلماتى كه گويايى لازم را در مطلب مورد استناد داشته باشد، استفاده كرده، يا به حداقل شرح گفتار آن حضرت (عليه‏السلام) اكتفا كنيم.

. 8 اين پژوهش در چند بخش زير به سامان مى‏رسد:

بخش اول، كلياتى پيرامون مفهوم نظام و نظام اقتصادى، مبانى فلسفى، اهداف نظام اقتصادى و ... مى‏باشد. در بخش دوم، خداشناسى؛ در بخش سوم، جهان‏شناسى؛ در بخش چهارم، انسان‏شناسى؛ و در بخش پنجم، جامعه‏شناسى از ديدگاه على (عليه‏السلام) مورد بحث قرار مى‏گيرد. سرانجام در خاتمه به جمع‏بندى و نتيجه‏گيرى مى‏پردازيم.

لازم به يادآورى است كه در پنج بخش فوق به مباحثى مى‏پردازيم كه نظام اقتصادى متأثر از آنها باشد.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 31 فروردین 1390  | 11:37 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور: اقتصاد در حکومت علوی

‌    ‌مجدالدين‌ مدرس‌زاده‌
چكيده‌
اين‌ مقاله، با نظر به‌ افراط‌ و تفريط‌هاي‌ موجود در آرا و نظريات‌ فيلسوفان‌ در طول‌ تاريخ‌ دربارة‌ اقتصاد و زندگي‌ ماد‌ي‌ كه‌ در اخلاق‌ و رفتار و ملكات‌ نفساني‌ انسان‌ها نيز تجلي‌ يافته‌ است، به‌ بررسي‌ و مطالعة‌ شيوه‌ رفتاري‌ اميرمؤ‌منان7 مي‌پردازد كه‌ به‌ شهادت‌ تاريخ، از حيث‌ مصرف، زاهدترين‌ و در توليد، فعال‌ترين‌ افراد در عرصة‌ فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ و معيشتي‌ به‌ شمار مي‌رود؛ بنابراين، ابتدا نگرش‌ امام‌ علي7 به‌ اقتصاد را مطرح؛ سپس‌ آموزه‌ها و دستورهاي‌ او در جهت‌ فعاليت‌هاي‌ خويش‌ و نيز چگونگي‌ انجام‌ اصلاح‌ در ساختار اقتصادي‌ را كه‌ در دوران‌ خلافت‌ خويش‌ آغاز كرده‌ است، تجزيه‌ و تحليل‌ مي‌كند.
 

مقدمه‌
سال‌ گذشته‌ كه‌ به‌ پيشنهاد مقام‌ معظم‌ رهبري، سال‌ رفتار علوي7 ناميده‌ شد، فرصتي‌ پيش‌ آورد تا دلدادگان‌ خاندان‌ وحي‌ بتوانند با جرعه‌نوشي‌ از زلال‌ كوثر ولايت، گامي‌ جهت‌ نزديك‌تر شدن‌ به‌ قلة‌ رفيع‌ و حضرت‌ امير7 بردارند. از رهگذر اين‌ اقدام‌ مبارك، فرهيختگان‌ و انديشمندان‌ به‌ فراخور بضاعت‌ علمي‌ خويش، به‌ ترسيم‌ و تبيين‌ انديشة‌ آن‌ بزرگمرد و «باب‌ علم» پرداختند كه‌ در قالب‌ همايش‌ها و هم‌انديشي‌ها تا اندازه‌اي‌ از سيرة‌ قولي‌ و عملي‌ آن‌ بزرگوار، مهجوريت‌زدايي‌ شد.
آن‌چه‌ در اين‌ مقاله‌ آمده، بحثي‌ فشرده‌ از انديشة‌ امام‌ علي7 دربارة‌ يكي‌ از مسائل‌ مهم‌ زندگي‌ بشر است‌ كه‌ صاحب‌نظران‌ از ديرباز آن‌ را مطالعه‌ و بررسي‌ كرده‌اند.
آن‌چه‌ امروزه‌ از اقتصاد فهميده‌ مي‌شود و به‌صورت‌ رشته‌اي‌ علمي‌ در كنار ديگر رشته‌هاي‌ علوم‌ مطرح‌ است، علمي‌ است‌ كه‌ دربارة‌ چگونگي‌ فعاليت‌هاي‌ و روابط‌ اقتصادي‌ افراد جامعه‌ با يك‌ديگر و اصول‌ و قوانيني‌ بحث‌ مي‌كند كه‌ بر امور مزبور حكومت‌ دارد و مسائلي‌ كه‌ بايد در عمل‌ با توجه‌ به‌ مقتضيات‌ زماني‌ و مكاني‌ اتخاذ شود تا موجبات‌ سعادت‌ و ترقي‌ جامعه‌ و رفاه‌ و آسايش‌ افراد آن‌ را تأمين‌ كند؛1 بنابراين، منظور از اقتصاد و فعاليت‌هاي‌ اقتصادي، هر كاري‌ خواهد بود كه‌ به‌ معيشت‌ و زندگي‌ ماد‌ي‌ انسان‌ و اجتماع‌ ارتباط‌ مي‌يابد تا بتواند در ساية‌ تأمين‌ نيازهاي‌ خود، در رفاه‌ و آسايش‌ زندگي‌ كند.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 30 فروردین 1390  | 11:27 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد اسلامی و حضرت علی (ع)

‌    ‌احمدعلي‌ يوسفي‌

دانشنامة‌ امام‌ علي(ع) دائرة‌المعارفي‌ است‌ موضوعي‌ در زمينة‌ شخصيت، سيره‌ و انديشه‌هاي‌ اميرالمؤ‌منين‌ علي‌ بن‌ ابي‌طالب(ع) و پديده‌هاي‌ معاصر و پس‌ از عصر آن‌ حضرت‌ كه‌ پيوندي‌ وثيق‌ با شخصيت‌ و مكتب‌ آن‌ بزرگوار دارد، كه‌ در شش‌ هزار صفحه‌ و دوازده‌ جلد سامان‌ يافته‌ است. اين‌ موسوعة‌ علمي، شامل‌ يكصد و سي‌ مدخل‌ اصلي، و حدود سه‌ هزار مدخل‌ فرعي‌ است‌ و زير نظر حجة‌الاسلام‌ والمسلمين‌ علي‌اكبر رشاد در پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و انديشه‌ اسلامي‌ و با همكاري‌ بيش‌ از دويست‌ تن‌ از دانشوران‌ و استادان‌ حوزه‌ و دانشگاه‌ تأليف‌ شده‌ است. مخاطبان‌ دانشنامه، ارباب‌ فكر و فرهنگ‌ و دانش‌آموختگاني‌اند كه‌ دغدغه‌مند مباحث‌ فكري‌ ديني‌ معاصرند و علاقه‌مند هستند اين‌ مباحث‌ را از منظر كارگشاي‌ اميرالمؤ‌منين(ع) به‌ تماشا بنشينند اين‌ اثر به‌عنوان‌ پژوهش‌ برتر حوزه‌ي‌ دين‌پژوهي‌ ايران‌ در سال‌ 1380 شناخته‌ شده‌ و اينك‌ در محافل‌ علمي‌ ديگر نيز نامزد دريافت‌ عنوان‌ برجسته‌ترين‌ اثر علمي‌ است.
 

ويژگي‌هاي‌ دانشنامه :
‌    ‌دانشنامة‌ امام‌ علي(ع) حايز ويژگي‌هاي‌ منحصر به‌فرد و متنوعي‌ است‌ كه‌ مجموع‌ آن‌ها را يكجا در آثار مشابه‌ نمي‌توان‌ سراغ‌ گرفت. اين‌ اختصاصات‌ دانشنامة‌ امام‌ علي(ع) را به‌عنوان‌ اثري‌ بديع‌ و بي‌بديل‌ در بين‌ آثار ديگر از اين‌ دست، برجسته‌ و متمايز كرده‌ است. از جمله‌ امتيازات‌ اين‌ اثر عبارت‌ است‌ از:
O اهتمام‌ ويژه‌ به‌ تجزيه‌ و تحليل‌ و تبيين‌ مباحث‌ فكري‌ معاصر و قضاياي‌ نوپديد، با استناد به‌ كلمات‌ و سيرة‌ امام‌ حكمت‌ و بلاغت، علي(ع)،
O بررسي‌ مقايسه‌اي‌ پاره‌اي‌ از نظريات‌ معاصر در مباحث‌ تئوريك،
O تنوع‌ موضوعات‌ و جامعيت‌ نسبي‌ مجموعه، در زمينة‌ بررسي‌ زواياي‌ گوناگون‌ و ابعاد مختلف‌ شخصيت‌ و انديشه‌ آن‌ بزرگوار،
O ساختارمندي‌ و همسو بودن‌ موضوعات‌ مطرح‌ شده‌ در مقالات،
O تفصيل‌ در تحقيق‌ موضوعات‌ و اجتناب‌ از كلي‌گويي،
O تقليدگريزي‌ و عدم‌ اتكا به‌ مشهورات‌ و تحليل‌هاي‌ شايع‌ و نهراسيدن‌ از نتايج‌ نوپديد، ضمن‌ رعايت‌ احتياط‌ علمي‌ در تأليف‌ مقالات،
O استقصا و تتبع‌ جامع‌ مضامين‌ خطب‌ و رسائل‌ و روايات‌ رسيده‌ از حضرت، در قلمرو مدخل‌هاي‌ مورد تحقيق،
O همساني‌ و يك‌دستي‌ مجموعه‌ از لحاظ‌ رعايت‌ قواعد علمي‌ پژوهش‌ و نگارش،
O استناد به‌ منابع‌ دست‌ اول‌ در موضوعات‌ تاريخي‌ و سيروي،
O استفاده‌ از زبان‌ علمي‌ و نثر معيار و پرهيز از آوازه‌گري‌ و شعارپردازي،
O اشتمال‌ بر شبكة‌ معنايي‌ جامع‌ و نمايه‌ها و فهارس‌ موضوعي.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : شنبه 27 فروردین 1390  | 11:24 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد در حکومت علوی

حضرت‌ امیر(ع) در خطبة‌ 131 نهج‌البلاغه‌ هدف‌ از حکومت‌ خود را چنین‌ بیان‌ می‌نماید:
«اللهم‌ انک‌ تعلم‌ أنه‌ لم‌ یکن‌ الذی‌ کان‌ منا منافسةً‌ فی‌ سلطانٍ‌ و لا التماس‌ شییء من‌ فضول‌ الحطام‌ و لکن‌ لنرد‌ المعالم‌ من‌ دینک‌ و نظهر الاصلاح‌ فی‌ بلادک‌ فیأمن‌ المظلومون‌ من‌ عبادک‌ و تقام‌ المعطلة‌ من‌ حدودک؛ بار خدایا تو می‌دانی، آنچه‌ از ما سر زد، نه‌ برای‌ همچشمی‌ بود و نه‌ رقابت‌ در قدرت‌ و نه‌ خواستیم‌ از این‌ دنیای‌ ناچیز افزون‌ به‌ چنگ‌ آوریم. بلکه‌ می‌خواستیم‌ نشانه‌های‌ دین‌ تو را که‌ دگرگون‌ شده‌ بود بازگردانیم‌ و بلاد تو را اصلاح‌ کنیم‌ تا بندگان‌ ستمدیده‌ات‌ در امان‌ مانند و آن‌ حدود که‌ تعطیل‌ شده‌ بود، جاری‌ گردد.»(1)
امام(ع)، امنیت‌ بندگان‌ ستمدیده‌ و برپا شدن‌ حدود الهی‌ را اثر بازگرداندن‌ سنت‌های‌ الهی‌ و اصلاح‌ بلاد، بیان‌ کرده‌اند. مسلماً‌ مقصود از اصلاح‌ در این‌ کلام، اصلاح‌ نظام‌ اجتماعی‌ حاکم‌ بر بلاد مسلمین‌ به‌وسیلة‌ پیاده‌ کردن‌ قرآن‌ و سنت‌ پیامبر(ص) است‌ زیرا چنین‌ اصلاحی‌ چنان‌ آثاری‌ را به‌ دنبال‌ دارد.
ایشان‌ در جای‌ دیگری‌ هدف‌ خود را از قبول‌ حکومت، بپاداری‌ قوانین‌ شریعت، اعلام‌ می‌کنند:
«اللهم‌ انک‌ تعلم‌ انی‌ لم‌ أرد الامرة‌ و لا علو‌ الملک‌ و الریاسة‌ و انما اردت‌ القیام‌ بحدودک‌ و الادأ لشرعک‌ و وضع‌ الامور فی‌ مواضعها و توفیر الحقوق‌ علی‌ اهلها و المضی‌ علی‌ منهاج‌ نبیک‌ و ارشاد الضال‌ الی‌ أنوار هدایتک؛(2) خدایا تو می‌دانی‌ من‌ فرمانروایی‌ و نشستن‌ بر کرسی‌ پادشاهی‌ و ریاست‌ را اراده‌ نکرده‌ام. و آنچه‌ که‌ اراده‌ کرده‌ام‌ تنها برپا داشتن‌ حدود تو و تحقق‌ شرع‌ تو و قرار دادن‌ امور در جای‌ خود و رساندن‌ حقوق‌ به‌ صاحبان‌ آنها و حرکت‌ بر روش‌ پیامبر(ص) و هدایت‌ گمراه‌ به‌ انوار توست.»

 

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0

محور : اقتصاد در حکومت علوی

مقدمه
نقش‌ دولت(1) در اقتصاد، از دیر باز تاکنون، تحو‌لات‌ بسیاری‌ یافته‌ است. تقابل‌ میان‌ دولت‌ و بخش‌ خصوصی، هم‌ در دولت‌های‌ حد‌ أکثر و هم‌ در دولت‌های‌ حد‌أقل، تنش‌زا بوده‌ است. نگاه‌ تحکم‌آمیز دولت‌ها به‌ مردم‌ و همچنین‌ منحصرشدن‌ اهتمام‌ دولت‌ها به‌ رفاه‌ ماد‌ی، زاویة‌ دید دولت‌ها و مردم‌ را نسبت‌ به‌ یکدیگر تنگ‌ ساخته‌ است؛ تا جایی‌که‌ هدف‌ حد‌اکثر ساختن‌ منافع‌ کارگزاران‌ دولت، امر نامعقولی‌ به‌ نظر نمی‌رسد. مسئلة‌ سهم‌ دولت‌ در اقتصاد به‌ مقدار بسیار زیادی‌ بر مبنای‌ ذهنیت‌ها و شرایطی‌ استوار است‌ که‌ نتیجة‌ طبیعی‌ کارکردهای‌ نظریه‌پردازان‌ و سیاستگذاران‌ - در تمام‌ عرصه‌های‌ اجتماعی‌ - بوده‌ است. ترسیم‌ چهره‌ای‌ ولایی‌ و ارزشی‌ از دولت‌ خدمتگزار، مسئول، قانونمدار و مقتدر علوی، می‌تواند تمایز ماهوی‌ حکومتِ‌ عدل‌ را با حکومت‌های‌ رقیب‌ روشن‌تر کرده، راه‌حل‌ پایداری‌ برای‌ تقابل‌ دولت‌ و ملت‌ را نشان‌ دهد. دولت‌ علوی‌ افزون‌ بر رفاه‌ عمومی، اهتمام‌ خود را برای‌ سعادت‌ مردم‌ به‌ کار بست‌ و اولین‌ رسالت‌ خود را اجرای‌ احکام‌ و آموزه‌های‌ الهی‌ قرار داد، و در این‌ مسیر، برقراری‌ عدالت‌ اجتماعی‌ را مهم‌ترین‌ هدف‌ فعالیت‌های‌ سیاست‌های‌ اقتصادی‌ خود نهاد. سیاست‌های‌ اقتصادی‌ امام‌ به‌ گونه‌ای‌ طراحی‌ و اجرا شد که‌ کرامت‌ و عزت‌ انسان‌ها رعایت‌ شده، به‌ واقعیات‌ و شرایط‌ موجود نیز توجه‌ کافی‌ گردید.

 

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : شنبه 27 فروردین 1390  | 11:17 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد در حکومت علوی

وضعیت‌ بازار در زمان‌ حکومت‌ امیرالمؤ‌منین(ع)
با نگاهی‌ به‌ تاریخ‌ دوران‌ جاهلیت‌ در می‌یابیم‌ که‌ بازارهای‌ مهمی‌ در آن‌ دوران‌ وجود داشت‌ که‌ معروف‌ترین‌ آنها بازار عکاظ، مَجَنه، ذوالمجاز و حباشه‌ نام‌ داشتند. این‌ بازارها در صدر اسلام‌ نیز پابرجا بودند. بازار عکاظ‌ اولین‌ بازاری‌ است‌ که‌ در سال‌ 129 هجری‌ قمری‌ به‌ جهت‌ غارتی‌ که‌ در آن‌ بازار صورت‌ پذیرفت‌ رها شد(1) و آخرین‌ بازار نیز بازار حباشه‌ است‌ که‌ در سال‌ 197 هجری‌ قمری‌ رها شد.(2) برخی‌ از این‌ بازارها نظیر بازار عکاظ‌ فقط‌ محلی‌ برای‌ خرید و فروش‌ کالا نبود. بلکه‌ مکانی‌ برای‌ تجمع‌ قبایل‌ نیز محسوب‌ می‌شد که‌ در آن‌ اخبار و اطلاعات‌ رد و بدل‌ می‌شد. شعرأ اشعار و غزلهای‌ خود را می‌خوانند. و شاید بتوان‌ گفت‌ آنچه‌ در یک‌ روزنامة‌ امروزی‌ وجود دارد، به‌ نحوی‌ در بازار عکاظ‌ نیز وجود داشت.(3)
بازارهای‌ دوران‌ جاهلیت‌ عشاران‌ و خفیرانی‌ داشته‌اند که‌ با گرفتن‌ مبالغی‌ از فروشندگان‌ با نیرو و توان‌ قابل‌ توجه‌ خود امنیت‌ بازار را تأمین‌ می‌نمودند. در مناطقی‌ که‌ حکومت‌ مقتدری‌ وجود داشت‌ از حاکمان‌ به‌ عنوان‌ عشار نام‌ برده‌ می‌شد. گرچه‌ گاهی‌ فروشندگان‌ خود را تحت‌الحمایه‌ قبیله‌ای‌ قرار می‌دادند و آن‌ قبیله‌ فردی‌ را به‌ عنوان‌ خفیر برای‌ دریافت‌ وجوه‌ انتخاب‌ می‌نمود. در عین‌ حال‌ همه‌ بازارهای‌ دوران‌ جاهلیت‌ عشاران‌ و خفیرانی‌ داشتند که‌ نام‌ آنان‌ در کتب‌ تاریخی‌ آمده‌ است. تنها بازار عکاظ‌ عشار نداشت.(4) در عصر ظهور اسلام‌ و تشکیل‌ حکومت‌ اسلامی‌ توسط‌ پیامبر گرامی‌ اسلام(ص) در مدینه، مهمترین‌ بازار مدینه‌ یعنی‌ بازار بنی‌ قینقاع‌ در اختیار یهودیان‌ قرار داشت. حضرت‌ به‌ جهت‌ حساسیت‌ ویژه‌ بازار و نارضایتی‌ از حاکمیت‌ مطلق‌ یهودیان‌ بر بازار در صدد شکستن‌ حاکمیت‌ آنان‌ و سلب‌ انحصار از آنان‌ برآمدند و در این‌ راستا بازار دیگری‌ را در مدینه‌ تأسیس‌ نمودند و مقررات‌ خاصی‌ نظیر عدم‌ اخذ خراج‌ از بازاریان، نداشتن‌ جایی‌ مشخص‌ برای‌ فروشندگان‌ و ممنوعیت‌ تجاوز به‌ حریم‌ بازار و... وضع‌ نموده‌ و امتیازهای‌ قومی‌ و طبقاتی‌ گذشته‌ را به‌ کلی‌ لغو و امنیت‌ بازارها را به‌ طور کامل‌ تأمین‌ کردند. این‌ اقدامات‌ به‌ شکوفایی‌ و رونق‌ بازار منجر شد. به‌ عنوان‌ مثال‌ نگرفتن‌ خراج‌ و هر گونه‌ مالیات، سبب‌ کاهش‌ قیمت‌ها و رواج‌ و گستردگی‌ خرید و فروش‌ می‌شد و در عین‌ حال‌ که‌ انتقال‌ بازار به‌ مکان‌ دیگر، درآمد مالیاتی‌ یهودیان‌ را از بازار بنی‌قینقاع‌ به‌ شدت‌ کاهش‌ داده‌ و یهودیان‌ را که‌ دشمنان‌ عنود اسلام‌ و مسلمین‌ بودند، به‌ خشم‌ آورد. در زمان‌ حکومت‌ امیرالمؤ‌منین(ع) بازارها همانگونه‌ که‌ بودند استمرار یافتند، گرچه‌ محل‌ خلافت‌ و حکومت‌ از مدینه‌ به‌ کوفه‌ منتقل‌ شد ولی‌ تغییری‌ در محل‌ بازارها گزارش‌ نشد. و حضرت‌ با توجه‌ به‌ نقش‌ حساسی‌ که‌ بازار در رونق‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ داشت‌ در بهبود وضعیت‌ آن‌ و افزایش‌ رونق‌ و کارایی‌ آن‌ تلاش‌ نمودند.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : شنبه 27 فروردین 1390  | 11:15 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد در حکومت علوی

مقدّمه
این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت. هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است. اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ...

 

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : جمعه 26 فروردین 1390  | 11:34 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : جهاد اقتصادی در حکومت علوی

امام على علیه السلام هنگامى كه زندگى فردى یك مؤمن را زمان‏بندى مى‏كند، براى اقتصاد، همطراز عبادت، نقش ویژه‏اى قائل است. از اين رو محرومان و مستضعفان همواره مورد توصیه حضرت امیر علیه السلام بوده‏اند. آن بزرگوار لحظه‏اى از رسیدگى به حال آنان غافل نبود.

    در نهج‌البلاغه و دیگر مجموعه‏هاى حدیثى مطالب بسیارى از امام على علیه السلام در خصوص سیاست‏هاى كلى اقتصادى به چشم مى‏خورد كه اگر هر فرد و یا حكومتى در آنها تأمل و سپس عمل نماید، دستاوردهاى درخشانى در جهت رونق اقتصادى به دست خواهد آورد كه در این جا به بعضى از آنها اشاره مى‏كنیم.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 23 فروردین 1390  | 4:19 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : جهاد اقتصادی در حکومت علوی

عدالت؛‏ شرط لازم و ضروری توسعه اقتصادی جامعه

امروزه جامعه ما از درآمد ارزی خوبی برخوردار است، اما در مقابل، فقر و بیکاری بید‏اد می‏کند. روزی که امام علی(ع) نیز حکومت را به دست گرفتند با وجود عایدات فتوحات عده زیادی از مردم در تنگدستی روزگار می‏گذراندند.

 امروزه جامعه اسلامی ما از درآمد ارزی خوبی برخوردار است، اما در مقابل، فقر و بی‏کاری بی‏داد می‏کند. روزی که امام علی(ع)نیز حکومت را به دست گرفتند عایدات فتوحات قلمروهای ثروتمند عراق و ایران و شام و مصر جامعه اسلامی را در وضع مطلوبی قرار داده بود، اما در عین حال، عده زیادی از مردم با مشکلات معیشتی جدی روبه‏رو بودند و در تنگ‏دستی روزگار می‏گذراندند از این‏رو، علی بن ابی‏طالب (ع)به محض تصدی منصب خلافت، روند رو به رشد فتوحات را تا حد زیادی متوقف ساختند و توزیع عادلانه و برابر درامد ناشی از فتوحات و مصادره اموال ثروت‏های بادآورده نامشروع را در اولویت نخست اصلاحات اقتصادی خود قرار دادند. در این نوشتار، با طرح سیاست‏های اصولی اصلاحات اقتصادی امیرالمؤمنین(ع) و راهکارهای اجرایی آن، سعی شده است اولویت‏های طرح سامان‏دهی اقتصادی آن بزرگوار در حد توان ارائه گردد.
به دنبال سستی‏ها و سهل‏انگاری‏ها و حسادت‏ها و خودخواهی‏های برخی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله، جامعه اسلامی پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وآله تا 25 سال در حال رکود و از دست دادن ارزش‏ها و دستاوردهای دوران بعثت و هجرت به سر می‏برد.طی این دوران نسبتا طولانی، نابسامانی‏هایی همچون تعطیلی حدود الهی، فساد اخلاقی و اداری، از بین رفتن حرمت احکام اسلامی، اجتهاد در برابر نص، فراموشی سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و تغییر الگوهای رفتاری جامعه رخ نمود.یکی از مهم‏ترین این نابسامانی‏ها شکاف روزافزون طبقاتی در بهره‏مندی از امکانات مادی بود. سیر حرکت‏حکومت اسلامی در دوران خلفا به‏گونه‏ای بود که عده محدودی با کم‏ترین تلاش، به بیش‏ترین رفاه دست‏یافته بودند، ولی اکثریت اقشار جامعه روز به روز بر محرومیشان اضافه می‏شد; نظام به‏گونه‏ای اداره می‏شد که خواص اصحاب در اندک زمانی از راه‏های به ظاهر قانونی به ثروت‏های کلانی دست‏یافتند، اما اقشار پایین و توده مردم همواره در تهی‏دستی و نداری باقی می‏ماندند.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 4:37 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد علوي

 اصول حاكم بر زندگي انساني كه نه تنها الگوي ما، بلكه الگوي بزرگترين اولياي الهي،‌امامان معصوم و امام زمان ما است، اصولي قابل توجه و با اهميت اند.، چرا كه اصولي از يك زندگي ايده آل و الگو هستند كه مي تواند تعالي بخش ديگر زندگيها باشد. اما از آنجا كه يك  خانواده ايده ال حاصل تلاش و روابط كليه اعضاي آن خانواده است،‌در اينجا، به بررسي اصول حاكم بر زندگي علي (ع) ،‌ فاطمه (س) و حسينين (ع) و زينبين پرداخته ايم.

1- ساده زيستي و زهد خانوادگي

نحوه ازدواج،‌ مهريه، شروع زندگي خانوادگي در يك خانه اجاره اي و ساده پوشي زهرا (س) و علي (ع) و فرزندانشان نمونه هايي از اهميت اين اصل در زندگي خانوادگي شان است،‌آنچنان كه صحابي جليل القدري چون سلمان را به تعجب واداشت كه :

-           عجبا! دختران پادشاه ايران و قيصر روم بر كرسيهاي طلايي مي نشينند و پارچه هاي زربفت به تن      مي كنند و اين دختر رسول خدا است كه نه چادرهاي گران قيمت بر سر دارد و نه لباسهاي زيبا.

 

2- مشاركت در امور زندگي و اهميت دادن به كار و همكاري در بين اعضاي خانواده

براي مثال علي (ع) بچه داري مي كرد، فاطمه (س) نان مي پخت و يا گندم آسياب مي كرد، ،‌علي (ع) به جهاد مي رفت و زخم برميداشت و فاطمه (س) زخمهاي او را درمان مي كرد و شمشير او را     مي شست به همين دليل هم بود كه علي (ع) در هر بعد از ابعاد زندگي اش بالاترين تلاشها و موفقيتها را داشت و فاطمه زهرا (س) هم در مقام عبادت،‌دفاع از ولايت و كار در خانه و خانه داري و مهمتر از همه تربيت فرزند بالاترين موفقيتها را كسب نمود.

3- ارزشي بودن ازدواج و حاكميت ارزشها بر خانواده

نمونه هايي همچون بخشيدن پيراهن عروسي توسط حضرت زهرا در شب ازدواج آن حضرت با علي (ع)، فراموش نشدن ياد خدا،‌ گفتن تكبير و به نماز ايستادن عروس و داماد در شب اول عروسي و ثمره اينها ايثار و انفاق  خانوادگيشان كه در بالاترين حد آن سوره انسان مورد اشاره قرآن قرار گرفته است، بيانگر حاكميت اين اصل در خانه علي (ع) است.

 

4- حاكمتي روح مشورت بر زندگي

مشورت خواهي و مشاوره با پيامبر اكرم (ص) به عنوان فكر برتر و بهره مندي از راهنماييها و ارشادهاي ايشان بارها و بارها توسط علي (ع) و زهرا (س) صورت گرفت.

5- حاكم بودن روح برنامه ريزي و نظم در خانه

تقسيم كارهاي خانه،‌انجام امور در زمان مناسب،‌ اختصاص مكاني خاص براي عبادت و نماز در خانه و داشتن برنامه جهت تربيت فرزندان از جمله اين موارد است.

6- سياسي بودن، جهاني بودن و فدايي بودن در راه اسلام

گذشته از اميرالمؤمنين كه اسوه جهادي و فدايي بودن و سياستمداري است،‌خطبه ها و فاليتهاي سياسي حضرت زهرا (س) نشان دهنده اين است كه ايشان هم به عنوان يك زن، سرآمد مبارزات سياسي در زمان پيامبر و بعد از فوت آن حضرت بودند. محسن شهيد، فاطمه شهيده، علي زخم خورده، حسن مسموم، حسين سرجدا و زينب و كلثوم به اسارت رفته، همه و همه در اين خانه مي زيسته اند.

7- علم دوستي

نهج البلاغه، صحيفه فاطميه، شاگردپروري، آشنايي با تفسير قرآن و تشكيل كلاسهاي ديني در خانه اميرالمؤمنين و حضرت زهرا نمونه هايي از توجه اين خاندان به علم دوستي است.

8- جذب و رفت و آمد ملائكه و فرشتگان به خانه

در زيارت جامعه آمده است: ((السلام عليكم يا اهل بيت النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائكه...)) چرا كه اين قطعه بهشتي در زمين، محل رفت و آمد ملائكه اي همچون جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل بوده است.

 

9- عشق و فاطمه و مهرباني همه اعضا به يكديگر

10- مهمان دوستي، ضيافت در خانه و رسيدگي به احوال خويشاوندان

اميرالمؤمنين مي فرمايند :

اي مردم! انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد باز ار خويشاوندان خود بي نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند، خويشان انسان بزرگترين گروهي هستند كه از او حمايت مي كنند و اضطراب و ناراحتي او را مي زدايند و در هنگام مصيبتها نسبت به او پرعاطفه ترين مردم مي باشند.

اگر بيش از شش روز مي گذشت و ميهماني براي علي (ع) نمي رسيد، تأسف مي خورد و   مي ناليد و گاه مي فرمود:

((آن كس كه  دست دهنده خود را از بستگانش بازدارد، تنها يك دست را از آنها گرفته اما دستهاي فراواني را از خويش دور كرده است.))

منبع : emamali.net



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 4:35 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد در حكومت علوي

اذا جادت الدنيا عليك فجد بها على الناس طرا انها تتقلب فلا الجود يفنيها اذا هى اقبلت و لا البخل يبقيها اذا هى تذهب (على عليه السلام)

سخاوت از طبع كريم خيزد و محبت و جاذبه را ميان افراد اجتماع برقرار ميسازد،شخص سخى هر عيبى داشته باشد در انظار عموم مورد محبت است.

على عليه السلام در سخاوت مشهور و كعبه آمال مستمندان و بيچارگان بود هر كسى را فقر و نيازى ميرسيد دست حاجت پيش على عليه السلام مى‏برد و آنحضرت با نجابت و اصالتى كه در فطرت او بود حاضر نميشد آبروى سائل ريخته شود.

حارث حمدانى دست نياز پيش على عليه السلام برد،حضرت فرمود آيا مرا شايسته پرسش دانسته‏اى؟

عرض كرد بلى يا امير المؤمنين،على عليه السلام فورا چراغ را خاموش كرد و گفت اين عمل براى آن كردم كه ترا در اظهار مطلب خفت و شكستى نباشد.

روزى مستمندى بعلى عليه السلام وارد شد و وجهى تقاضا كرد،على عليه السلام بعامل خود فرمود او را هزار دينار بدهد عامل پرسيد از طلا باشد يا نقره؟فرمود براى من فرقى ندارد هر كدام كه بدرد حاجتمند بيشتر ميخورد از آن بده.

معاويه كه دشمن سرسخت آنحضرت بود روزى از يكى پرسيد:از كجا ميآئى؟

آن شخص از راه تملق گفت از پيش على كه بخيل‏ترين مردم است!معاويه گفت واى بر تو از على سخى‏تر كسى بدنيا نيامده است اگر او را انبارى از كاه و انبارى از طلا باشد طلا را زودتر از كاه ميبخشد.

يكى از مباشران على عليه السلام عوائد ملك او را پيش وى آورده بود آنحضرت فورا در آمد خود را بفقراء تقسيم نمود عصر آنروز همان شخص على عليه السلام را ديد كه شمشيرش را ميفروشد تا براى خانواده خود نانى تهيه كند.

على عليه السلام هيچگاه سائل را رد نميكرد و ميفرمود:اگر من احساس كنم كه كسى از من چيزى خواهد خواست پيش از اظهار او در اجابت دعوتش پيشدستى ميكنم زيرا حقيقت جود نا خواسته بخشيدن است.

على عليه السلام ميفرمود حاجتمندان حاجت خود را روى كاغذ بنويسند تا خوارى و انكسار سؤال در چهره آنها نمايان نشود.على عليه السلام چهار درهم پول داشت يكى را در موقع شب انفاق نمود و يكى را در روز و يكدرهم آشكارا و يكدرهم در نهان آنگاه اين آيه نازل شد كه مفسرين شأن نزول آنرا در مورد انفاق آنحضرت نوشته‏اند:

الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون (1) .

كسانيكه اموال خود را در شب و روز،نهانى و آشكارا انفاق ميكنند براى آنها نزد پروردگارشان پاداشى است و ترس و اندوهى بر آنها نباشد (2) .

پس از قتل عثمان كه على عليه السلام بمسند خلافت نشست عربى نزد آنحضرت آمد و عرض كرد من بسه نوع بيمارى گرفتارم،بيمارى نفس،بيمارى جهل،بيمارى فقر!على عليه السلام فرمود مرض را بايد بطبيب رجوع كرد و جهل را بعالم و فقر را بغنى.

آن مرد گفت شما هم طبيب هستيد و هم عالم و هم غنى!

حضرت دستور داد از بيت المال سه هزار درهم باو عطاء كردند و فرمود هزار درهم براى معالجه بيمارى و هزار درهم براى رفع پريشانى و هزار درهم‏براى معالجه نادانى (3) .

علماء و مفسرين عامه و خاصه نقل كرده‏اند على عليه السلام در مسجد نماز ميخواند و در ركوع بود كه سائلى در حاليكه سؤال ميكرد از كنار او گذشت و آنحضرت انگشتر خود را كه در دست داشت با اشاره باو بخشيد،سائل وقتى از او دور شد با رسول اكرم صلى الله عليه و آله برخورد نمود حضرت پرسيد چه كسى اين انگشتر را بتو داد؟سائل اشاره بعلى عليه السلام نمود و گفت اين شخص كه در ركوع است آنگاه آيه:انما وليكم الله و رسوله...كه آيه ولايت بوده و ضمنا اشاره بخاتم بخشى آنحضرت است نازل شد (4) . (در بخش پنجم در ترجمه و تفسير آيه مزبور بحث خواهد شد)

على عليه السلام تنها به بخشش مال اكتفاء نميكرد بلكه جان خود را نيز در راه حق ايثار نمود،در شب هجرت بخاطر پيغمبر صلى الله عليه و آله از جان خود دست شست و باستقبال مرگ رفت،معنى پر مغز ايثار همين است كه جز على عليه السلام كسى بدان پايه نرسيده است.

ايثار مقدم داشتن ديگران است بر نفس خود و كسى تا تسلط كامل بر نفس نداشته باشد نميتواند مال و جان خود را بديگرى بدهد،اين صفت از سجاياى اخلاقى و صفات ملكوتى است كه در هر كسى پيدا نميشود،على عليه السلام با زحمت و مشقت زياد نانى تهيه كرده و براى فرزندان خود مى‏برد در راه سائلى رسيد و اظهار نيازمندى كرد حضرت نان را باو داد و با دست خالى بخانه رفت،روزى با غلام خود قنبر ببازار رفت و دو پيراهن نو و كهنه خريد كهنه را خود پوشيد و نو را بقنبر داد.

محدثين و مورخين،همچنين مفسرين ذيل تفسير آيات سوره دهر (هل اتى) هر يك با مختصر تفاوتى در الفاظ و عبارات در مورد ايثار على عليه السلام بطورخلاصه چنين نوشته‏اند كه حسنين عليهما السلام مريض شدند پدر و مادر آنها و حتى خود حسنين نذر كردند كه پس از بهبودى سه روز بشكرانه آن روزه بگيرند فضه خادمه منزل نيز از آنها پيروى نمود.

چون خداوند لباس عافيت بآنها پوشانيد بنذر خود وفا كرده و مشغول روزه گرفتن شدند،على عليه السلام سه صاع جو از شمعون يهودى كه همسايه‏شان بود قرض كرد و بمنزل آورد حضرت زهرا عليها السلام روز اول يكصاع از آنرا آرد نموده و (بتعداد افراد خانواده) پنج گرده نان پخت،شب اول موقع افطار سائلى پشت در صدا زد اى خانواده پيغمبر من مسكين و گرسنه‏ام از آنچه ميخوريد مرا اطعام كنيد كه خدا شما را از طعامهاى بهشتى بخوراند،خاندان پيغمبر هر پنج قرص را بمسكين داده و خود با آب افطار كردند.

روز دوم فاطمه عليها السلام ثلث ديگر جو را آرد كرد و پنج گرده نان پخت شامگاه موقع افطار يتيمى پشت در خانه حرفهاى مسكين شب پيشين را تكرار كرد باز هر پنج نفر قرصهاى نان را باو داده و خود با آب افطار كردند.روز سيم فاطمه عليها السلام بقيه جو را بصورت نان در آورد و موقع افطارى اسيرى پشت در آمد و سخنان سائلين دو شب گذشته را بزبان آورد باز خاندان پيغمبر نانها را باو دادند و خودشان فقط آب چشيدند روز چهارم حسنين عليهما السلام چون جوجه ميلرزيدند وقتى پيغمبر صلى الله عليه و آله آنها را ديد فرمود پناه مى‏برم بخدا كه شما سه روز است در چنين حاليد جبرئيل فورا نازل شد و 18 آيه از سوره هل اتى را (از آيه 5 تا آيه 22) در شأن آنها و توضيح مقامات عاليه‏شان در بهشت برين برسول اكرم صلى الله عليه و آله قرائت كرد كه يكى از آيات مزبور اشاره بانفاق و اطعام سه روزه آنها است آنجا كه خداوند تعالى فرمايد:

و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا (5) .

و در آخر آيات نازله هم از عمل بيريا و خالصانه آنها قدردانى‏كرده و فرمايد:ان هذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورا.يعنى البته اين (مقامات و نعمتهاى بهشتى كه در آيه‏هاى پيش آنها را توضيح داده) پاداش عمل شما است و سعى شما مورد رضايت و قدردانى است (6) .

پى‏نوشتها:

(1) سورة بقره آيه 274

(2) كشف الغمه ص 93ـينابيع المودة ص 92ـمناقب ابن مغازلى ص 280

(3) جامع الاخبار ص 162

(4) مناقب ابن مغازلى ص 313ـكفاية الطالب ص 250 و كتب ديگر.

(5) سوره دهر آيه .8

(6) شواهد التنزيل جلد 2 ص 300ـامالى صدوق مجلس 44 حديث 11ـكشف الغمه ص 88 و كتب ديگر .

 

منبع : emamali.net
    

 



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 4:35 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد علوي

و از اخلاق خاص على، كرم و بخشش او بود كه حد و مرزى نداشت، ولى بخششى كه در اصول و هدف پاك و سالم بود نه مانند بخشش فرمانداران و زورمندانى كه از مال و كوشش مردم بخشش مى‏فرمايند! اينان وقتى كه چنين بخششى مى‏كنند فقط به خويشان و نزديكان و يا هوادارانشان مى‏بخشند كه در راه حكومت و سلطنت آنها شمشير مى‏زنند واگر گامى بالاتر نهند براى آن بخشش مى‏كنند كه گفته شود آنها اهل كرم و بخشش هستند! تا مورد توجه عامه مردم قرار گيرند و اختلاسها و دزديها و ستمها و ضعف ادارى امور و غيره را بدين ترتيب پرده پوشى كنند.

و اين شكل از اشكال بخشش را كه در واقع فرقى با رشوه ندارد - و اكثريت كسانى كه در تاريخ ما و تاريخ قدرتمندان ديگران به كرم و بخشش مشهورند با اين نوع بخشش سرو كار داشتند - على بن ابيطالب در سراسر زندگى خود نديد و يك بار هم به آن دست نيالود و آن را نشناخت. كرم و بخشش على چيزى است كه از همه مردانگيهاى او پرده برمى‏دارد و با جان و دل او به هم آميخته است او با اينكه دختر خود را از اينكه گردنبندى را از بيت المال به امانت گرفته كه در عيدى از اعياد به آن آرايش كند توبيخ مى‏كند و با اينكه برادر خود عقيل را كه مختصرى از مال عمومى مردم را بيجا خواسته بود از خود مى‏رنجاند و با اينكه او هرگونه رشوه خوار و هوادار مال بى‏كوشش و بدون حق را، از خود طرد مى‏كند، با اين حال، چنانكه در روايات صحيح آمده است او با دست‏خود نخلهاى گروهى از يهوديان را در مدينه سيراب مى‏كند، تا آنجا كه دست او تاول مى‏زند و زخم مى‏شود و آنگاه مزدى را مى‏گيرد و به بيچارگان و درماندگان مى‏بخشد و يا با آن بندگانى را مى‏خرد و بلافاصله آزاد مى‏سازد.

«شعبى‏» از زبان كسانيكه على را خوب مى‏شناختند روايت مى‏كند كه او بخشنده ترين مردم بود كه از مال خود براى مردم مى‏بخشيد واگر گواهى دشمن در بعضى موارد صحيحترين شهادتها باشد بايد فهميد كه بخشش و كرم على تا چه پايه بوده كه معاوية بن ابى سفيان هم به آن شهادت داده، در حالى كه او هميشه مى‏كوشيد كه از على عيب جويى كند و از او انتقاد نمايد.

معاويه مى‏گويد: «اگر على خانه‏اى پر از طلاى ناب و خانه‏اى پر از علوفه داشته باشد، طلا را پيش از علوفه مى‏بخشد!»

امام على (ع) صداى عدالت انسانى. ج 2 - 1 صفحه 122

تاليف: جرج جرداق ،ترجمه: سيد هادى خسرو شاهى

 



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 4:14 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد در حكومت علوي

حسن نظرى(1)

 چكيده:

كار، اشتغال و توليد داراى سه بعد فلسفى، جامعه‏شناختى و اقتصادى مى‏باشد، ترتب بين اين ابعاد منطقى است. از اين رو بعد فلسفى، زيربناى جامعه‏شناختى و جامعه شناختى آن زيرساز بحث اقتصادى آن به حساب مى‏آيد. آنگاه كه فرهنگ كار و توليد در روابط اجتماعى سامان مى‏يابد، زمينه طبيعى تأثيرگذارى دولت و مشاركت بخش خصوصى و سرمايه‏گذارى فراهم و در نتيجه شرايط راهبردهاى اشتغال و توليد تحقق عينى مى‏يابد.

واژگان كليدى: فرهنگ، هنجار، زيرساخت، راهبرد

 

...


ادامه مطلب
نظرات 0

تعداد کل صفحات : 6 :: 1 2 3 4 5 6