محور : زنان و اشتغال
در قسمت اول مقاله اشتغال زنان در جامعه خواندید
سنت های ریشه دار اجتماعی و دینی، زنان را به سوی حفظ ارکان خانواده دعوت می کند، اما هنجارهای دنیای متجدد (از سوی دیگر) آنان را به حضور هر چه بیشتر در جامعه و همکاری فعال در مراکز اشتغال فرا می خواند . حال چگونه می توان این دو را با هم جمع کرد؟ و در صورت به خطر افتادن یکی، اولویت با حفظ کدام است؟
نویسنده در ابتدای مقاله، و برای زمینه سازی پاسخ به سؤال های فوق، مواردی از اصول اسلامی را ذکر نمود; که عبارت بودند از:
الف) تساوی زن و مرد در اصل آفرینش و گوهر اصلی انسانیت (روح) ;
ب) تساوی در وصول به بالاترین مراتب کمال و معنویت;
ج) مشارکت زنان و مردان در مسؤولیت های اجتماعی;
د) استقلال اقتصادی زنان و مردان .
از نظر نویسنده محترم، حضور جدی زنان در اداره امور داخلی خانواده، اولویت داشته و اشتغال زنان در مرتبه دوم قرار دارد . ایشان برای اثبات این مدعای خویش، در ضمن موارد ذیل، دلایل خویش را بر می شمرد .
1 - تحلیل ساختاری خانواده و توجه به تفاوت نقش ها
2 - تفاوت های تکوینی زن و مرد
در شماره گذشته، یکی از تفاوت های تکوینی (تفاوت زیستی) شرح داده شد و اقسام آن مورد بررسی قرار گرفت . در این شماره، ادامه ادله این نویسنده را از نظر شما خوانندگان محترم می گذرانیم .
ب) تفاوت های روانی: تفاوت های روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد که از نظر علم روان شناسی به اثبات رسیده است . این تفاوت ها را نمی توان به سادگی، تنها زاییده تربیت و محیط دانست . بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوت ها، هر یک از دو جنس زن و مرد و به طور کلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیشتر رهنمون می سازد . تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن - چنان که برخی از فمنیست های افراطی دنبال می کردند - نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد، و روان و جسم او را در معرض هلاکت و بی هویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق می دهد . برخی از تمایزات روانی زن و مرد را می توانیم چنین برشماریم:
شکل گیری هویت دختران برای صمیمیت و در پسران برای استقلال و رقابت و فردیت است . (22) از جهت شخصیتی، زنان از مردان حسودتر و کنجکاوترند . اعتماد به نفس کمتری دارند اما پرخاشگری در مردان بیشتر از زنان است . (23) علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زن ها بیشتر از مردهاست . مردها بیشتر به جنبه های سیاسی و نظری علاقه دارند و زن ها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان می دهند . زن ها با حرارت به بی عدالتی اعتراض می کنند و نسبت به آداب و رسوم اجتماعی و ضوابط اخلاقی تلقین پذیرترند . (24)
بر اساس تحقیقات، مردان بیشتر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند . (25) زن از مرد عاطفی تر است و به روابط عاطفی علاقه بیشتر نشان می دهد . احساس محبت در دختران بیش از پسران است، اما مردان بیشتر به ارتباط فعالیت مدار توجه دارند و دنیای بیرون را هدف قرار می دهند و انرژی خود را صرف آن می کنند . (26)
جنس زن هیجانی تر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق می کند . بر اساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج می برند، این رقم در مورد زنان به 21 درصد می رسد .
از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوت هایی مشاهده می شود . (27) وابستگی زن به مرد و استقلال خواهی مرد از نظر وضعیت جسمانی یک امر طبیعی است . روان زن به وابستگی گرایش دارد، از تنهایی می ترسد و در ارتباط با دیگران کارآمدتر می شود و از آن سو، مرد استقلال طلب است; زمانی که نیازمندی دیگران را به خود دریابد، احساس توانمندی می کند . (28) به طور کلی، مرد برون گرا و زن درون گراست و این ویژگی از کودکی در جنس زن وجود دارد . (29)
در ناحیه هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن و میلز» (30) بر روی صدها نفر، تفاوت های زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزه جویی، جسارت، استقامت و پرخاشگری در بیان احساسات در مردان بیشتر از زنان است . در مقابل، در زنان دلجویی و همدردی بیشتر است و اینان ریزکارتر و از نظر ذوقی حساس ترند . مردان به عملیات برجسته، حادثه آفرینی، فعالیت در هوای آزاد و کارهای مستلزم کوشش بدنی تمایل بیشتری دارند و به ماشین، ابزار و داد و ستد بیشتر علاقه مندند . اما زنان کارهای خانه، اشیا و اعمال ذوقی، دل سوزی و مواظبت از کودکان و ... علاقه دارند . (31)
ج) تفاوت های رفتاری اقتصادی: در زمینه تفاوت های رفتاری، میان زنان ومردان، مطالعات «مردوک » ، (32) از دفاتر بایگانی دانشگاه ییل، توزیع فعالیت های اقتصادی بین زنان و مردان را این گونه ترسیم می کند:
در 75 درصد از 224 قبیله سراسر دنیا چنین بوده است: مردان به کارهایی مثل گله بانی، صید ماهی، بریدن درختان، تله گذاری، کار در معادن، شکار، جنگ و ... می پرداخته اند، اما زنان به اموری مانند آسیاب دانه ها، آب کشی، آشپزی، جمع آوری مواد سوختی و محصولات گیاهی، دوختن، بافتن لباس، تهیه ظروف سفالی و غیر آن ها می پرداخته اند . (33)
«مارگارت مید» ، (34) با مطالعات مردم شناسی خود، برخی از تفاوت های روانی و رفتاری را زیر سؤال می برد و می گوید:
در قبیله «مندوگرها» ، مردان و زنان، هر دو افرادی خونخوار و ستیزه جو هستند و بالعکس در قبیله «آراپش » ، مرد کامل مردی است ملایم و حساس که با زن مهربان و حساسی ازدواج کرده است . بنابراین، در این دو قبیله، هیچ کدام از اختلاف بین زن و مرد استفاده نمی کردند . در قبیله «چامبولی » شیوه رفتار زن و مرد درست به عکس شیوه رفتاری است که در جوامع ما رایج است; زن تسلط جو و بی عاطفه است و اداره کارها به عهده اوست; مرد با مسؤولیت کمتر و از نظر عاطفی وابسته به زن می باشد . (35)
تحقیقات «مکوپی و جاکلین » نیز می گوید:
بررسی دقیق بیش از 2000 کتاب و مقاله پژوهشی نشان می دهد که بسیاری از فرض های رایج، مبنی بر تفاوت های جنسیتی بین زن و مرد، افسانه ای بیش نیست . (36)
قبل از همه این ها، «افلاطون » در استدلال های خود بر نفی تفاوت بین زن و مرد چنین می گوید:
هیچ حرفه اجتماعی نیست که خاص جنس زن باشد یا مرد . استعداد پرداختن به کارها و فنون گوناگون در مرد و زن برابر است و این که از جهت نطفه گذاری و زایمان متفاوتند، موجب تفاوت استعدادها نمی شود . پس زنان و مردان باید از تربیت برابر بهره مند بشوند و چون برای مردان تربیت روحی و بدنی را ضروری شمردیم، پس زنان باید از هر دو بهره مند شوند و فنون جنگ را نیز بیاموزند تا از هر حیث با مردان برابر باشند . (37)
در جمع بندی مجموعه تفاوت های تکوینی - اعم از زیستی، روانی و رفتاری - ممکن است برخی تفاوت ها را ناشی از فرهنگ و تربیت ویژه بدانیم . اما می توان گفت: اولا، شواهد محدود «مارگارت مید» در مقابل مطالعات وسیع «مردوک » (75 درصد از 224 قبیله دنیا) نتیجه را چندان تغییر نمی دهد . ثانیا، در مورد تفاوت های بسیار زیستی که ناشی از ترشحات هورمونی، ساختمان بدنی، مغز و اعصاب و ... است و همین ها آثار و پیامدهای روانی نیز دارند، مساله کاملا بدیهی و روشن است و توصیه افلاطون نیز تحمیلی شاق و ناگوار بر طبیعت انسان (زنان) است .
3 . تفاوت های تشریعی
ادیان الهی نیز در قالب احکام و تکالیف، بین زنان و مردان تفاوت هایی قائل شده اند . این تفاوت ها به ویژه در ادیان زرتشت، یهود و اسلام قابل مشاهده است . از آن جا که مخاطبان این نوشته، تعالیم اسلام را به عنوان چارچوبی ارزشی - اعتقادی برای خود پذیرفته اند . برخی از احکام اختصاصی زنان از دیدگاه اسلام که این تفاوت ها را آشکارتر می کند، بیان می شود: (38)
1 - حجاب یعنی پوشاندن بخشی از بدن مانند موی سر و زینت ها بر زن واجب است . (39)
2 - شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است . (40)
3 - سهم ارث زن نصف سهم مرد است . (41)
4 - مرد می تواند تا چهار زن دائمی اختیار کند، ولی زن نمی تواند بیش از یک مرد را به همسری برگزیند . (42)
5 - دیه زن نصف دیه مرد است . (43)
6 - طلاق به دست مرد است . (44)
7 - برخی مناصب اجتماعی مانند قضاوت، مرجعیت و ... اختصاص به مردان دارد . (45)
8 - شرکت در جهاد برای زنان واجب نیست . (46)
9 - شرکت در مراسم مذهبی عمومی مانند نماز جماعت و جمعه، نماز عید، تشییع جنازه و ... برای زنان واجب نیست . (47)
10 - خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر جایز نیست . (48) البته برخی علما، ممنوعیت خروج را در حدی می دانند که با حقوق زناشویی منافات داشته باشد .
مجموعه احکام فوق و برخی موارد دیگر (بر اساس دیدگاه عدلیه که احکام تشریعی را مبتنی بر مصالح و مفاسد تکوینی می داند)، بر عدم لزوم حضور اجتماعی زنان و عدم حضور وسیع در مسؤولیت های اجتماعی، تاکید می نماید .
نتیجه این که تقسیم وظایف و کارکردهای موجود در منظومه خانواده به صورتی که مکمل یکدیگر باشند، بر اساس تفاوت های تکوینی اعضای این سازمان (زن و شوهر) و بر اساس قانونمندی ها و هنجارهایی رقم می خورد که مبتنی بر تفاوت های تشریعی متخذ از تعالیم اسلام است و همین ها در حقیقت، الگوهای مراوده ای را تعیین می کنند .
4 . اداره مالی خانواده
از دیدگاه تعالیم اسلام، اداره مالی خانواده، به طور کلی، به عهده مرد است:
1 . در قرآن کریم آمده است:
«الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله ...» (49)
مردان سرپرست زنانند به دلیل آن که خدا برخی از ایشان را بر عده ای دیگر برتری داده و نیز به دلیل آن که از اموالشان خرج می کنند . پس زنان شایسته، فرمانبردار (همسرانند) و به پاس آن چه خدا برای آنان حفظ کرده، اسرار (شوهران خود) را حفظ می کنند .
2 . نفقه زن در ازدواج دائمی بر عهده مرد است . منظور از نفقه، مسکن، لباس، غذا، اثاث خانه و سایر مواردی است که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد . (50)
3 . مهر یا صداق (کابین) زن بر عهده مرد است و زن بر اثر ازدواج، مالک آن می شود و می تواند آن را از همسر خود مطالبه کند . (51)
4 . تفاوت احکام مالی زنان و مردان در مورد ارث، دیه و غیر آن ها نیز متناسب با همین وظیفه و مسؤولیت مرد تنظیم شده است . (52)
بنابراین بخش از استدلال نیز، از دیدگاه تعالیم اقتصادی - اجتماعی اسلام، اشتغال زنان به عنوان منبع درآمد برای خانواده توصیه نشده، بلکه به عهده مردان است .
ادامه دارد ...
پی نوشت ها:
22 - ژانت، روانشناسی زنان، ص 40 - 39 .
23 - روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر، ج 2، ص 423 .
24 - روان شناسی تفاوت های فردی، ص 211 و 210 .
25 - همان، ص 423 .
26 - روان شناسی اختلافی زن و مرد، ص 92 .
27 - روان شناسی رشد: مفاهیم بنیادی در روان شناسی کودک، ص 45 .
28 - روان شناسی رشد کودک از دیدگاه معاصر، ج 2، ص 191 .
29 - روان شناسی نوجوانی، ص 134 .
.ح ح ،ژحدخذ حذچ .ت .1 ،ذحذزحث .30
31 - روان شناسی اجتماعی، ج 1، ص 316، بسیاری از مطالعات و تحقیقات میدانی داخلی نیز نتایج فوق را به طور اجمالی تایید می کند; از جمله ر . ک: محمد بشیری، «بررسی ویژگی های شخصیتی طلاب و دانشجویان » (پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، 1379) و مسعود آذربایجانی، آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام (پژوهشکده حوزه و دانشگاه) .
.دح رحزس ذ .32
33 - روان شناسی اجتماعی، ص 322 .
.ذ،حچحت .34
35 - همان، ص 323 .
36 - زمینه روان شناسی، ج 1، ص 164 .
37 - کتاب جمهوری افلاطون (کتاب پنجم)، ص 450 .
38 - ر . ک: بحارالانوار، ج 103، باب جوامع احکام النساء و نوادرها .
39 - نور/31 و احزاب/59 .
40 - بقره/282 .
41 - نساء/11 و 12 و 176 .
42 - همان/3 .
43 - وسائل الشیعه، ج 19، کتاب الدیات، باب 5 .
44 - همان، ج 15، کتاب الطلاق، باب 42 .
45 - همان، ج 18، ابواب صفات القاضی، باب 2 .
46 - همان، ج 11، ابواب جهاد العدو، باب 4 .
47 - همان، ج 5، ابواب صلاة الجمعه، باب 1 .
48 - همان، ج 14، ابواب مقدمات النکاح، باب 79 .
49 - نساء/34 و ر . ک: المیزان، ج 4، ص 367 - 365 .
50 - وسائل الشیعه، ج 15، ابواب النفقات، باب 2و1 .
51 - همان، ابواب المهور .
52 - ر . ک: مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 286 و 285 .
پدیدآورنده: مسعود آذربایجانی
محور : زنان و اشتغال
پرسش:
خانمی هستم که مدتی است استخدام رسمی شده ام و تحصیلاتم در حد لیسانس است. حدوداً از زمان فارغ التحصیلی تا 4 سال بعد از آن در خانه بودم و به علت مخالفت همسرم و فرزندم که کوچک بود شاغل نبودم، سپس رضایت شوهرم را جلب کردم و شاغل شدم اما می¬دانم که او از خانه بودن من راضی تر است، لازم به ذکر است که با شرایط دشوار فعلی برای اشتغال به سختی توانستم کار پیدا کنم و استخدام رسمی شوم، در ضمن باید بگویم که مشکل مالی هم نداریم و من فقط به منظور سرگرمی کار می¬کنم. مطلب دوم این که محیط کارم یک محیط اداری است و مردها رفت و آمد دارند و در بعضی مواقع مردهای جوان برای کارهای اداری به من مراجعه می¬کنند، در ضمن ساعت کاری خیلی زیاد است و کار به صورت دائمی و هر روز از صبح تا ساعت 4 وقت مرا پر کرده و احساس می¬کنم به همسر و فرزندم لطمه می¬خورد و این افکار مرا خیلی رنج می¬دهد از شما می¬خواستم مرا راهنمایی کنید.
پاسخ:
پاسخ سوال شما را از دو جنبه میدهیم:
1ـ جنبه فقهی: باید بدانید زن در دو چیز واجب است از همسر خود اطاعت کند: استمتاع و خارج شدن از منزل. بنا بر این، اگر سر کار رفتن شما همانطور که در سؤال به آن اشاره کرده بودید با رضایت قلبی و اجازه همسرتان هست مانعی ندارد و میتوانید به کار خود ادامه دهید.
از طرفی دیگر برخورد بین دو نامحرم فقط در حیطه قوانین و احکام شرعی جایز است یعنی زن با حفظ کامل حجاب اسلامی و رعایت در گفتار با نامحرم و برخورد با او فقط میتواند با نامحرم برخورد و معاشرت داشته باشد لذا در مراجعه ارباب رجوع مرد به شما اگر حدود شرعی رعایت شود کارکردن شما مانعی نخواهد داشت
2ـ جنبه اخلاقی:
بنابر آنچه مرقوم فرموده بودید، مشکل مالی ندارید و اگر کار نکنید از نظر معیشتی در مضیقه نخواهید بود، مقدار کار شما در بیرون منزل زیاد است که طبیعتاً خستگی به همراه دارد و در نتیجه به امور خانه آن طور که شایسته یک مادر مسلمان و دلسوز است نمیتوانید رسیدگی کنید، اگر چه برای پیدا کردن این کار زحمت کشیدهاید اما باید دید جایگاه یک زن مسلمان در خانواده چیست آیا وظیفه دارد بجای تربیت صحیح و اسلامی و اخلاقی فرزند و محرم اسرار آنها بودن و رسیدگی به شوهر و یار و همدم او بودن و چون شمع در محفل خانواده سوختن و گرمی بخشیدن به کانون آن، وقت با ارزش و ذیقیمت خود را صرف رسیدگی به امور دیگری که از حیث وظیفه در درجه دوم اعتبار قرار دارند نماید؟.
بله گاهی انسان وظیفه میداند به جامعه خدمت کند و اگر او اقدام نکند جایگزین ندارد مثلا اگر معلمان زن شایسته و مذهبی به تدریس در مدارس دخترانه ما مشغول نشوند چه خواهد شد؟ طبعاً معلمان زن غیر متعهد و یا معلمان مرد چنین کاری را انجام خواهند داد. در اینجا تکلیف است که انسان این مسؤولیت را بر عهده بگیرد. اما شما در سؤال فرموده بودید که بمنظور سرگرمی کار میکنید، قطعا وقت شما با ارزشتر از آن است که بجای صرف شدن برای فرزندان و همسر و پدر و مادر و فامیل صرف انجام امور ارباب رجوع شود در حالیکه در کشور ما بیکاران کم نیستند.
و اگر شما کار خود را به کس دیگری که محتاج مادیات آن است ، بسپارید قطعا کاری عقلائی و منطقی و به نفع خود انجام دادهاید.
زن کانون محبت و صفا است و این ودیعه الهی به گزاف در اختیار او قرار نگرفته، آنچنان که مرد جنبه عقلانیت و تدبیرش بر عاطفه و محبتش افزون است لذا هر کدام از این دو موجود وظیفهای دارند که نه از دیگری خواسته شده و نه اگر هم از دیگری خواسته میشد قادر به انجام آن میبود. از مرد تدبیر منزل و حفظ و حراست از حریم خانه و خانواده و تلاش برای معیشت خانواده خواسته شده و از زن تربیت فرزندان، شوهر داری و گرم نگه داشتن کانون خانواده خواسته شده. هر چه آن دو در وظیفهای که متناسب با امکانات خدادادی به آنهاست، کوتاهی کنند در آن جنبه از زندگی دچار نقص و کمبود خواهند شد، همچنان که مرد فقط وظیفه ندارد لقمه نانی بدست آورده و شکم زن و فرزندانش را سیر کند بلکه باید نهایت عزت و احترام و شخصیت را برای آنها قائل باشد و به آنها مهربانی و عطوفت و گذشت نشان دهد، زن نیز تنها وظیفه ندارد کارهای منزل را انجام دهد بلکه از دامان پاک و مطهر بانوان است که مردانی الهی چون امام راحل و شهیدان کربلا و شهیدان دفاع مقدس پدید میآیند. مادران هستند که فرزندان سالم و تلاشگر و با انگیزه بدون افسردگی روحی تربیت میکنند و این مهم از عهده هیچ مردی بر نمیآید.
توصیه اکید ما به شما و تمام مادران مطالعه کتب بویژه کتب مربوط به مسائل تربیتی است.
اگر همسرتان از ماندن شما در منزل رضایت بیشتری دارد تا از کار کردنتان، چه بجاست برای رضایت کامل همسر و رعایت کامل حقوق او و فرزندان، سعی کنید آنها را بر کار خود مقدم بدارید و مطمئن باشید در دنیا و آخرت ضرر نخواهید کرد.
در خاتمه ذکر چند روایت را مفید میدانیم.
1) امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت زهرا علیها السلام کارهای داخلی منزل و خمیر کردن و نان پختن را به عهده گرفت و امیر المؤمنین علیه السلام کارهای خارجی مانند هیزم آوردن و خرید مایحتاج منزل را
2) امام کاظم علیه السلام فرمودند: جهاد زن نیکو شوهر داری است.
3) رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر زنی در خانه شوهر به منظور زیبا سازی، چشم انداز چیزی را جابجا کند خداوند به او نظر رحمت اندازد و هر که مورد نظر رحمت باشد از عذاب در امان است.
4) امام باقر علیه السلام فرمودند: زن در حریم حضرت حق شفیعی با قدرتتر و نجات دهندهتر از رضایت شوهر ندارد.
5) پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: فرزند شایسته دسته گلی خوشبو از گلهای بهشت است.
6) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: بهشت زیر پای مادران است.
7) امام حسین علیه السلام وقتی سر حر بن یزید را به دامن گرفت فرمود تو آزادی، و این آزادی را از مادر نشانه داری.
منبع: پایگاه حوزه30993099
محور : زنان و اشتغال
این مقاله از دفتر مطالعات و تحقیقات زنان اخذ شده است .
سنت های ریشه دار اجتماعی و دینی، زنان را به سوی حفظ ارکان خانواده دعوت می کند، اما هنجارهای دنیای متجدد - از دیگر سو - آنان را به حضور هر چه بیشتر در جامعه و همکاری فعال در مراکز اشتغال فرا می خواند . حال چگونه می توان این دو را با هم جمع کرد؟ در صورت به خطر افتادن یکی، اولویت با حفظ کدام است؟ و بالاخره در مهندسی جامعه و در سیاست گذاری های کلان و خرد، برای تعیین نقش زنان و مردان، نقشه صحیح کدام است؟ اشتغال بانوان یا عدم اشتغال آنان، کدام یک در اولویت قرار دارد؟
موضوع اصلی این نوشتار، «زنان دارای همسر و در مجموعه خانواده » است و مقصود از اشتغال نیز هر گونه شغل و حرفه اقتصادی است که منشا درآمد باشد . «جامعه » نیز در این جستار، گستره وسیعی دارد که شامل بازار، کارخانه ها، مراکز اداری و خدماتی و ... و حتی خانه و کارهای خانگی می شود .
مفروضات اساسی زیر به وضوح از دیدگاه اسلام قابل استخراج هستند و در این مجموعه، به عنوان اصول موضوعه پذیرفته شده اند:
الف) تساوی زن و مرد در اصل آفرینش و گوهر اصلی انسانیت (روح)
«یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» (1)
ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس (گوهر) واحدی آفرید و جفتش را نیز از آن خلق نمود و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید .
ب) تساوی در وصول به بالاترین مراتب کمال و معنویت
«من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة » (2)
هر مرد یا زن مؤمنی که عمل شایسته انجام دهد، قطعا او را با زندگی پاکیزه ای، حیات (حقیقی) بخشیم .
ج) مشارکت زنان و مردان در مسؤولیت اجتماعی
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آگاه باشید که همگی شما چون چوپان و همگی در برابر هم مسؤولید . (3)
«و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» (4)
د) استقلال اقتصادی زنان و مردان
«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن » (5)
برای مردان از آن چه کسب کرده اند، بهره ای است و برای زنان نیز از آن چه کسب کرده اند، بهره ای است .
اصول دیگری نیز از جمله حاکمیت معنویت و قرب خدا در ارزش گذاری ها، اهمیت خانواده در تعالی و تربیت انسان ها و ... را می توان در نظر گرفت که در صورت نیاز به آن ها اشاره می کنیم .
پس از پذیرش اصول فوق، مدعای اصلی مقاله، اولویت حضور جدی زنان در اداره امور داخلی خانواده است و اشتغال به طور کلی و به ویژه در خارج از خانه، مرتبه ثانوی دارد و پس از فراغت از مسؤولیت اولیه، مطلوبیت می یابد . از جمله ادله ما در این استنتاج، عبارتند از:
1 . تحلیل ساختاری خانواده و توجه به تفاوت نقش ها
ساخت خانواده، مجموعه نامرئی انتظارات عملکردی است که شیوه های مراوده یا میان کنش های اعضای خانواده را سامان می دهد . خانواده سیستمی است که عملکرد آن از طریق الگوهای مراوده ای صورت می گیرد . مراودت یا میان کنش های تکراری، الگوهایی به وجود می آورند، مبنی بر این که چطور، چه وقت و با چه کسی رابطه برقرار می شود و همین الگوها زیر بنای سیستم را نیز تشکیل می دهند . الگوهای مراوده ای، رفتار اعضای خانواده را منظم می کند . دو سیستم مقید کننده، باعث تداوم این الگوهاست . اولی همگانی و مستلزم قواعد جهانی است که بر سازمان خانواده حکومت می کند; مانند سلسله مراتب قدرت که باید وجود داشته باشد و در آن، والدین و فرزندان از سطوح متفاوت اقتدار برخوردار باشند . هم چنین باید نقش های مکمل وجود داشته باشد; زن و شوهری که اتکای متقابل را پذیرفته و به صورت یک تیم عمل می کنند . دومین سیستم مقید کننده خاص و مستلزم انتظارات متقابل اعضای هر خانواده از یکدیگر است .
سیستم خانواده، وظایف خود را از طریق زیر منظومه های خود متمایز و اجرا می کند . اعضا، زیر منظومه های خانواده را تشکیل می دهند . جفت هایی از قبیل زن و شوهر، یا مادر و فرزند می توانند زیر منظومه باشند . زیر منظومه زن و شوهری، متشکل از دو بزرگسال با جنسیت های مخالف است که با هدف تشکیل خانواده به هم ملحق شده اند . زیر منظومه زن و شوهری دارای تکالیف یا نقش هایی است که برای عملکرد خانواده حیاتی است . مهارت های اصلی لازم برای به ثمر رسیدن تکالیف این زیر منظومه، عبارت از «مکملیت » و «برون سازی متقابل » است; یعنی زن و شوهر باید الگوهایی به وجود آورند که در آن، هر کدام عملکرد دیگری را در بسیاری زمینه ها حمایت و تکمیل کند . هم زن و هم شوهر، باید بخشی از مجزا بودن خود را برای کسب تعلق از دست بدهد . پافشاری زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود، ممکن است زیر بار «به هم وابستگی » رفتن را در یک رابطه قرینه مختل کند . (6)
سالوادور مینوچین، (7) روانشناس آمریکایی و متخصص خانواده درمانی، با تحلیل ساختاری فوق از خانواده معتقد است: تداوم به هنجار یک خانواده در گرو انجام تکالیف مکمل از سوی هر یک از زن و شوهر است، و الا استرس های ناشی از عدم توجه به نقش ها، منشا اختلال در خانواده می شود . بنابراین یکی از مبانی استنتاج ها در نهایت، توجه به این موضوع است که خانواده منظومه واحدی است و هر یک از اعضای خانواده (در این جا منظور زن و شوهر است)، دارای تکالیف و نقش های ویژه است . با توجه به کارکردهای موجود در خانواده و تکالیفی که در بین هست - مانند رفتار جنسی و تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، عاطفه و همراهی، کارکردهای اقتصادی، تربیت و ... - برخی از آن ها منوط به مشارکت طرفینی است، و برخی از آن ها با نوعی تقسیم کار در انجام وظایف نیز ممکن است، مانند تربیت و کارکرد اقتصادی .
مک مستر (8) نیز مدل خود را برای خانواده مطلوب ارائه می دهد و معتقد است: کارکردهای ضروری خانواده، نقش هایی است که باید برای کارکرد سالمتر خانواده انجام گیرند . نقش ها در قالب رفتارهای توصیه شده و تکراری موجود در مجموعه ای از فعالیت های دو جانبه با سایر اعضای خانواده تعریف شده اند . انجام وظیفه نیازمند این است که تخصیص نقش متناسبی وجود داشته باشد و اعضای خانواده فعالیت های خواسته شده را بر اساس تخصیص نقش انجام دهند .
نقش ها باید تخصیص یابند، توافق صورت گیرد و به عمل در آیند; هم چنین باید با یکدیگر یکپارچه گردند . کارکردهای ضروری شامل تامین امور مادی، تغذیه، حمایت اعضای خانواده، ایجاد مهارت های زندگی و حفظ و کنترل سیستم خانواده می شود . (9)
2 . تفاوت های تکوینی زن و مرد
حلقه دوم از استنتاج در این مجموعه، بر پایه وجود تعدادی از تفاوت های روانی و جسمانی است . این تفاوت ها عبارتند از:
الف) تفاوت های زیستی: از نظر بیولوژیک (ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا)، تفاوت های زیر بین زن و مرد وجود دارد:
1 - دستگاه تولید مثل: تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد، خاستگاه تفاوت های بسیاری است . همین امر، منشا برخی تفاوت های زیستی و روانی دیگر هم می شود .
2 - هورمون ها: تفاوت هورمون های زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) که از غدد درون ریز ترشح می شود و در سراسر بدن انتشار می یابد، موجب اختلاف اندام های زن و مرد می گردد . از جمله تستوسترون، اثر سازنده پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد; رشد بافت های عضلانی را تحریک می کند و بر قدرت بدنی مرد می افزاید . توده عضلانی مرد، به طور متوسط، پنجاه درصد بیشتر از بدن زن است . نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوان هاست، و بر اندازه و استحکام آن ها می افزاید . از این رو، مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیشتری می یابد . (10) تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را بر می انگیزاند . (11) سختی بافت زیر جلدی و پوست سراسر بدن مرد ضخیم تر است . (12) تستوسترون در اعتماد به نفس و تمرکز فکر اثر دارد; از خستگی می کاهد و ادامه فعالیت ها و اجرای کارها را آسان می کند . (13)
در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان، از رشد زیاد استخوان ها جلوگیری می کند . از این رو، به طور نسبی، قد زن کوتاه تر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکی استخوان است، و تحرک و نرمی مفاصل و انعطاف پذیری بیشتر بدن زنان را می توان ناشی از آن دانست . (14) از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آن هاست که در رفتار زن اثر می گذارد . وقتی ترشح استروژن تنزل می یابد، زن بی تاب می شود و آرامش روانی اش به هم می خورد . (15)
3 - مغز و اعصاب: از آن جا که کروموزوم ها در زن و مرد متفاوت است و سلول های مغز زن دارای کروموزم XX و سلول های مغز مرد دارای کروموزم X Y است، مغز مرد، مردانه و مغز زن، زنانه است . (16) به طور متوسط، وزن مغز زن 110 کمتر از وزن مرد است . (17) تمایز غده هیپوتالاموس در زنان و مردان، با توجه به ارتباط آن ها با سیستم عصبی مرکزی، به نوعی تفاوت در مغز زن و مرد می انجامد . (18)
در مورد نیم کره های مغز در پسران، یک طرفه شدن کارهای فضایی (تجسم فضایی) در شش سالگی پدید می آید، ولی در دختران این کنش ها تا سیزده سالگی در هر دو نیم کره رشد یکسان دارد . اختلالات زبانی ناشی از آسیب دیدن نیم کره چپ در مردها شدیدتر است و در مجموع، مغز زن از نظر کنش با قرینه تراز مغز مرد است و برای پردازش های کلامی آمادگی بیشتری دارد . (19)
در مورد تفاوت های زیستی دیگر نیز نکاتی قابل توجه است: عضلات یک مرد بالغ، چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یک پسر هجده ساله، به طور متوسط، دو برابر نیروی یک دختر هجده ساله است و از این رو، مردان در توانایی های بدنی و جسمی از زنان ماهرترند . (20) حس بینایی مردان از زنان بهتر است، و برخی گزارش ها از حساس تر بودن حس شنوایی زنان نسبت به مردان حکایت دارد . در حس لامسه، پوست زن از مرد لطیف تر و نسبت به درد و تحمل فشار حساس تر است، و زنان در کارهای دستی چابک ترند . (21)
بنابراین در بخش تفاوت های زیستی، آمادگی بیشتر مردان برای کارهای سنگین تردیدناپذیر است; به ویژه آن که این بخش از تفاوت ها، قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست .
ادامه دارد ...
پی نوشت ها:
1 - نساء/1 و ر . ک: زمر/6، اعراف/189 .
2 - نحل/97 و ر . ک: نساء/124، غافر/72 .
3 - میزان الحکمه، ج 4، ص 327 .
4 - توبه/71 .
5 - نساء/32 و ر . ک: المیزان، ج 4، ص 338 و 337 .
6 - ر . ک: مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص 87 - 81 .
7. minuchin,s
8. mcmaster
9 - فیلیپ بارکر، خانواده درمانی پایه، ص 100 .
10 - فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 1587 و غدد درون ریز، ص 528 .
11 - تفاوت های فردی، ص 148 .
12 - زمینه زیست شناختی روان شناسی، ص 393 .
13 - آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص 135 .
14 - غدد درون ریز، ص 132، 38 و 537 .
15 - ژانت، روانشناسی زنان، ص 32 و 131 .
16 - همان، ص 187 .
17 - فیزیولوژی اعصاب و غدد درون ریز، ص 319 .
18 - سیامک رحیمی، روان شناسی زنان، ص 334 .
19 - روان شناسی رشد بزرگسالان، ص 251 .
20 - سیامک رحیمی، همان، ص 134 .
21 - ژانت، همان، ص 11 و 110 .
پدیدآورنده: مسعود آذربایجانی
محور : زنان و اشتغال
مقدمه
در طبقه بندی موضوعات مربوط به زنان و بررسی آن، بعضی عناوین مانند تحصیل زنان، اشتغال زنان، حق طلاق، حضانت فرزندان، حق مالکیت بیش از سایر عناوین مورد توجه و دقت گرفته است.
...
ادامه مطلب
محور : زنان و اشتغال
عوامل مؤثر، موانع و دیدگاهها
مقدمه
امروزه شاغل بودن زنان، یکی از مسائلی است که در اجتماع مطرح است و زنان به علل گوناگون به کار روی می آورند و حتی مجبور گشته اند علاوه بر مسئولیت های خود در خانه و تربیت فرزندان، مسئولیت های اجتماعی را نیز پذیرا گردند. در اینجاست که ما با قشری به عنوان «زنان شاغل» روبه رو می شویم. افرادی که در دو جبهه مهم یعنی جامعه و خانواده مشغول خدمت و انجام وظیفه می باشند.
در گذشته، زن، غالبا نقش مادر و همسر را به عهده داشت و به انجام امور خانه می پرداخت. اگر هم در اموری مانند کشاورزی و دامداری و امثال آن شرکت داشت، دامنه چنین مشارکت هایی در حدی بسیار محدود و منحصر به تأمین نیازهای خانواده بود اما با تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی و پیچیده تر شدن تقسیم کار، امروزه زنان علاوه بر ایفای نقش های فوق، پذیرای مسئولیت های عمده تر نظیر اشتغال در بیرون از خانه می باشند.
منظور از اشتغال، حرفه یا کار است که فرد در عوض آن حقوق یا خدمتی دریافت می کند.
اشتغال زنان با پیشرفت جوامع، تغییر و تحول پیدا کرده است. ورود ماشین و صنعت بر اشتغال زنان اثر گذاشته و آنان را از مشاغل سنتی به سوی بخش های صنعتی سوق داده است.
نیل به تعادل های اساسی جغرافیایی، افزایش مشارکت های آگاهانه سیاسی و اجتماعی در برنامه ریزی های توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور، ریشه کن کردن بی سوادی و گسترش آموزش های فنی و حرفه ای با افزایش میزان اشتغال زنان و مشارکت های اقتصادی آنان، رابطه تنگاتنگ و در هم تنیده دارد و همین طور بهبود الگوی معیشتی خانواده، نحوه تنظیم روابط درون خانواده و تربیت فرزندان از جمله مواردی است که ارتباط نزدیک با میزان سواد و تحصیلات و مشارکت های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان در بیرون از خانوار دارد.
زنان باید در تصمیم گیری، به ویژه در امور مربوط به توزیع کار، منابع، درآمد و هزینه، مشارکت بیشتری پیدا کنند. چنین مشارکتی را باید هم از طریق سازمان هایی که خودِ زنان تشکیل می دهند و هم از راه عضویت آنها در سازمان های دیگر تشویق کرد.
در تقسیم بندی مشاغل، به مشاغل بخش های سنتی و کمتر توسعه یافته و بخش های نوین، مشاهده می شود که هر گاه مشاغل مربوط به امور آموزشی و درمانی را از قلمرو مقایسه خارج کنیم، اکثریت قریب به اتفاق فرصت های شغلی زنان در مشاغل سنتی و غیر متشکل است. آنچه در تحولات اخیر اشتغال زنان، بیش از هر نکته دیگر چشمگیر و قابل توجه می باشد، استقبال زنان از افزایش سطح تحصیلی و دسترسی به مشاغل جدید حرفه ای و فنی می باشد. گرایش زنان و دختران به تحصیلات و تخصص های فنی و حرفه ای، فرصتی است که می توان با استفاده صحیح از آن نه تنها مشکلات فعلی اشتغال را حل کرد، بلکه در جهت ایجاد تعادل بیشتر اجتماعی و فرهنگی از نظر تساوی حقوق زن و مرد و بهبود روابط خانوادگی، گام های بزرگی برداشت.
اشتغال زنان در مشاغل فنی و حرفه ای و تولیدات صنعتی جدید رو به افزایش است. این امر نشان می دهد که زنان به تعدادی از مشاغل که تا زمان های گذشته در قلمرو مردان بوده، دسترسی پیدا کرده اند.
بر اساس بررسی های آماری انجام شده 38/82 درصد زنانِ شاغل در بخش آموزشی و فرهنگی کار می کنند و در بخش های خدمات فنی، مهندسی، حرفه ای و کشاورزی، کمتر از 5 درصد اشتغال دارند. به عبارت دیگر، زنان در مشاغل فنی و مهندسی، خدمات فنی و حرفه ای و کشاورزی کمتر تمرکز یافته اند؛ (البته لازم به ذکر است که این آمار مربوط به مشمولین استخدام رسمی کشور می باشد و بنابراین گروه کثیری که در امر کشاورزی و صنایع روستایی دست اندرکارند را شامل نمی شود.)
تاریخچه اشتغال زنان در ایران
در گذشته در ایران نیز، کوشش مربیان بیشتر این بود که دختران را فقط برای زندگی سالم خانوادگی آماده کنند و به کارهای علمی و فکری آنان توجه لازم نمی شد، زیرا تصور می کردند که زن تنها برای خانه داری و تولید مثل و پرورش کودک خلق شده است و حضور اجتماعی او مفید نبوده یا مضر می باشد. در دوران قاجار، بریدگی زنان مرفه شهری از اجتماع به درجه ای بود که تنها هنگام حمام رفتن، شرکت در جلسات مذهبی یا میهمانی های زنانه می توانستند در کوچه و بازار ظاهر شوند. در میان زنان طبقات محروم و متوسط جامعه، برای تأمین هزینه زندگی و رفع ضروریات، کار در مزارع جالیز و شالی و یا
کارگاههای بافندگی و صنایع کوچک دستی الزامی بوده است.
«کلارا رایس» در کتاب «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنها» می گوید: «ضمن کارهای مربوط به داخل خانه، بافتن و پشم ریسی، پختن نان، تهیه لبنیات و غیره به عهده آنان بود. زنان وابسته به طبقات پایین بنا به نوع تولیدات منطقه زیستی خویش در کارگاههای خانوادگی مشغول کار بودند و از این طریق به اقتصاد بی جان خانواده کمک می کردند.» و همچنین اضافه می کند: «هیچ گونه قانونی برای کار وجود ندارد. کارگران مزد بسیار ناچیزی می گیرند، لذا زنان بسیاری باید به کسب معاش خود بپردازند و آنچه را به اجبار به آنها می دهند، دریافت و تحمل کنند.» گشایش جامعه ایران به سوی آورده های تمدن جدید، دگرگونی های بسیار به بار آورده است که از مهم ترین آنها حضور اجتماعی محسوس و دستیابی به بازار اشتغال است.
ورود زنان به بازار کار و صنعت و اشتغال در ایران یک قرن بعد از حضور گسترده زنان غربی بود زیرا ورود فن آوری به ایران با این فاصله صورت گرفت. البته سیر صعودی اشتغال زنان در ایران به کُندی و آهسته پیش می رفت زیرا شرایط برای تولید انبوه که با ساخت یا ورود فن آوری ارتباط مستقیم دارد، تا مدت ها مهیا نبوده و بازار کار ظرفیت جذب نیروی کار زنان بیشتری را نداشت. تحولات کُند و آهسته اقتصادی، توأم با ریشه های تناور سنتی که همواره در ایران روند ضد اشتغال زنان را طی کرده است، زن را از بازار کار دور نگه داشته اند و در مراحلی که زن به طور جدی در بازار کار جلوه گر شده و جمعی از مدیران به افزایش حضور او تأکید ورزیده اند، ناگهان سدها و موانع سنتی و حقوقی به شکل ها و صورت های خاص بر سر راهش قرار گرفته و گاهی او را تا قهقرا پس رانده اند.
در کشور ما، گرایش زنان به اشتغال همگام با دسترسی بیشتر آنان به سازمان های آموزشی (مدارس و دانشگاهها) در طی مدت به نسبت کوتاه در اغلب شهرهای بزرگ شدت یافت. اما از آنجا که این امر با شتاب زدگی در میان برخی از گروهها مطرح گردید، در عین حال شرایط اجتماعی ـ فرهنگی جامعه در خیلی از موارد پویایی متناسب با آن را نداشت، اشتغال زنان از سویی با مسائل حاد مواجه گردید و اختلاف عقیده را در میان توده های مختلف مردم موجب شد.
مردان از زمانی که وارد بازار کار می شوند معمولاً تا هنگام بازنشستگی به صورت پیوسته در بازار کار باقی می مانند و تحولات زندگی، این حضور پیوسته را مختل نمی کند در صورتی که زنان دارای مشارکت ناپیوسته و قطعه قطعه هستند و تحت تأثیر تغییرات زندگی مثل وضع تأهل، تعداد فرزندان و غیره، الگوی مشارکت شان تغییر می کند.
«گری بکر» می گوید: «اگر یک کارفرما به طور مستقیم یا غیر مستقیم تمایل داشته باشد که به یک کارکن نسبت به کارکن دیگر، بیشتر حقوق پرداخت کند می گوییم تبعیض وجود دارد.» و این در حالی است که در قانون کار مصوب 1337، ماده 23 و مصوب 1369 ماده 38 عنوان شده «تبعیض در تعیین میزان فرد فرد بر اساس سن، جنس، نژاد، قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.»
وجود تبعیض در بازار کار، موجب کاهش کارآیی نیروی فعال و ایجاد محدودیت اشتغال زنان و نهایتا کاهش رشد اقتصادی است.
اعتقاد به نابرابری مردان و زنان از نظر قوای بدنی و فکری سبب شده است که درهای بسیاری از مشاغل به روی زنان بسته شود و حتی خودِ زنان نیز در بسته بودن این
بر اساس بررسی های آماری انجام شده 38/82 درصد زنانِ شاغل در بخش آموزشی و فرهنگی کار می کنند و در بخش های خدمات فنی، مهندسی، حرفه ای و کشاورزی، کمتر از 5 درصد اشتغال دارند.
درها بی تأثیر نیستند.
تغییرات بافت اقتصادی اشتغال زنان در سال های اخیر نشان می دهد که اشتغال زنان کشور توسعه نمی یابد مگر اینکه فعالیت های صنعتی رشد و پیشرفت اقتصادی مناسبی پیدا کند. یعنی اگر در جستجوی این هستیم که زنان سهم و جایگاه مناسبی در تولید کشور داشته باشند و به نرخ های مشارکت درخور توجهی دست پیدا کنند، بایستی فعالیت های کشور توسعه پیدا کند و متناسب با آن سهم زنان از مجموعه فعالیت های صنعتی افزایش یابد. در شرایط قرار گرفتن در مسیر توسعه، هر گاه فقط انتظار ایفای نقش های سنتی از زنان داشته باشیم، تفکر مردود و غیر منطقی خواهیم داشت.
عوامل مؤثر در نرخ اشتغال زنان
الف ـ شرایط اجتماعی و فرهنگی: سطح اقتصادی کشور، چگونگی رشد و عوامل ناشی از آن از قبیل شهرنشینی، احتیاج به کارهای مخصوص زنان و غیره از عوامل مؤثر در اشتغال زایی زنان می باشند.
ب ـ شرایط ازدواج: نرخ اشتغال زنان مجرد خیلی بیشتر از زنان متأهل است. زنان شوهردار معمولاً خودشان هم رغبت کمتری به کار خارج از خانه نشان می دهند و شرایط زندگی هم فرصت و اجازه چنین اشتغالی را به آنها نمی دهد.
ج ـ سطح تحصیلات: هر قدر میزان تحصیلات زنان بالاتر رفته، سطح اشتغال آنها نیز بالاتر رفته است. دسترسی داشتن به فرصت های تحصیلی و آموزشی نه تنها وضعیت اشتغال زنان را ارتقا داده، بلکه در زمینه بهداشت، حقوق زناشویی و خانوادگی نیز برای آنان دستاوردهای مثبتی داشته است.
د ـ تعداد موالید: در اینکه نرخ اشتغال زنان و نرخ موالید با یکدیگر رابطه معکوس دارند، تردیدی نیست ولی باید به این نکته هم توجه کرد که میزان باروری و حاملگی زنان، ارتباط با معلومات آنها دارد و سواد و معلومات زنان هم به میزان زیاد ارتباط به این دارد که آیا آنها مشغول به کاری هستند یا فقط در چارچوب خانه به سر می برند. سطح اشتغال زنان شوهرداری که بچه ندارند حتی از آنهایی که یک بچه هم دارند خیلی بالاتر است.
موانع اشتغال زنان
1ـ پایین بودن سطح تحصیلات و مهارت زنان.
2ـ عوامل اجتماعی و خانوادگی
مانند میزان درآمد شوهر (در صورت ازدواج)، تعداد فرزندان، سن بچه ها و سطح فکر افراد خانواده از عوامل مؤثر در اشتغال زنان است. در اشتغال زنان جوان (کمتر از 20 سال) بیش از هر چیز درآمد پدر و مادر آنها مؤثر بوده است و خانواده هایی که توانایی مالی کافی ندارند، غالبا ناچار می شوند که دختران خود را به جای تحصیل، به کار بگمارند. در مورد زنانی که دارای شوهر و فرزند هستند، مسئولیت نگهداری و تربیت بچه ها به زنان محول می شود و آنها دیگر فرصت کار کردن را نخواهند داشت. علاوه بر آن اگر زنی فرصت اشتغال داشته باشد ولی درآمد شوهرش کافی باشد، نگهداری بچه ها و شوهر خود را به کار کردن در خارج از خانه ترجیح می دهد.
3ـ بحران های اقتصادی:
در شرایط عادی اقتصادی و روند کند توسعه، زنان به عنوان نیروی کار ذخیره بالقوه تلقی می شوند و در شرایط بحران اقتصادی، این محدودیت برای زنان بیش از پیش مطرح خواهد بود زیرا تأمین شرایط کار مساوی (با مردان) برای زنان بسیار مشکل است. در بین این عوامل باید گرایش عمومی کارفرمایان را به ویژه در بخش خصوصی جهت به کارگیری نیروی کار مردان و ارجحیتی که برای آنان قائلند را اضافه کرد.
البته کارفرمایان کوچک که خارج از شمول قانون کار هستند، مشتاق به کارگیری زنان هستند زیرا آنان هم بیشتر و طولانی مدت تر کار می کنند و هم با مزد کمتری قانع می شوند و ... .
4ـ عادات، رسوم، سنت ها:
والدین مخصوصا در جوامعی نظیر ایران بخصوص در شهرستان ها و روستاها دوست ندارند فرزندان دخترشان بیش از حد مجاز که سنت ها در هر منطقه و محله آن را تعیین می کنند، از خانه دور شوند، لذا هر چند آمار مدارس در روستاها و شهرستان های دورافتاده امیدوارکننده است، در صورتی که در دسترس دختران قرار نگیرد، نمی تواند زنان آینده را برای ورود به بازار کار و تحقق مشارکت با مفهوم تخصصی آن آماده سازد.
5ـ قوانین ناظر بر خانواده:
زنان بر اساس قوانین ناظر بر خانواده، نمی توانند بدون طلب رضایت شوهر، به کار اشتغال ورزند. در قانون 1117 قانون مدنی آمده است: «شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند.»
6ـ میزان سواد زنان شاغل:
یکی از علل کاهش میزان اشتغال زنان، عمومیت یافتن سواد و بالا رفتن میزان تحصیلات آنان می باشد. 60 درصد زنان شاغل باسوادند که اکثریت در سطح دبیرستان تحصیل کرده اند. در حالی که 50% مردان شاغل، باسوادند.
یافته های پژوهشی حاکی از این است که نرخ اشتغال زنانی که شوهران شان تحصیلات دانشگاهی دارند نسبت به زنانی که شوهران شان فاقد تحصیلات دانشگاهی می باشند، سه برابر بیشتر است.
بنا بر توضیحات ارائه شده در مورد عوامل مؤثر در اشتغال زنان، همان طور که اشاره کردیم شرایط اجتماعی و فرهنگی یک جامعه ایجاب می کند گاهی زنان به اشتغال رو بیاورند و با توجه به وضعیت کنونی اقتصادی و اجتماعی جامعه ما، درصد موافقت مردان با اشتغال زنان افزایش یافته و این حاکی از نیاز به فعالیت اقتصادی زن جهت تأمین مخارج خانواده است؛ احتمال دیگری که می رود، تغییر دیدگاه مردان و مثبت اندیشی بیشتر در آنان در مورد اشتغال زنان می باشد.
به طوری که 72 درصد از مردان دارای تحصیلات دانشگاهی و فاقد تحصیلات دانشگاهی با اشتغال همسران خود موافقند و این در حالی است که فقط 28 درصد مردان هر دو گروه فوق الذکر با اشتغال همسران خود مخالف می باشند. البته جای این سؤال باقی است که با توجه به اینکه بسیاری از افراد مورد نمونه گیری را مردان مجرد (27 نفر) تشکیل می دهند، در مقابل (23 نفر متأهل) هنوز مشخص نیست آیا این مردان هنگام و پس از ازدواج با اشتغال همسر خود موافق باشند یا خیر؟
22 درصد از مردان معتقدند زن برای کمک به خانواده باید کار کند، 28 درصد اعتقاد دارند که کار باعث نشاط در زندگی زنان می شود و 26 درصد اعتقاد دارند که اشتغال زن باعث می شود زن وظایف خود را به خوبی انجام ندهد. 24 درصد اعتقاد دارند زن برای استقلال باید کار کند. 52 درصد از مردان مناسب ترین شغل برای زن را فعالیت فرهنگی می دانند. 18 درصد فعالیت هنری، 6 درصد فعالیت اداری و 24 درصد خانه داری و بچه داری را مناسب ترین شغل برای زنان می دانند.
همچنین 56 درصد از کل مردان اعتقاد دارند که زن وظیفه ای در تأمین مخارج ندارد و 44 درصد از کل مردان معتقدند که بهتر است زن همپای مرد در تأمین مخارج بکوشد.
38 درصد از کل مردان اعتقاد دارند که اشتغال زن تأثیر مثبتی به همراه دارد. 25 درصد معتقدند اشتغال زن تا حدودی تأثیر مثبت دارد و 10 درصد معتقدند اشتغال زنان هیچ گونه تأثیر مثبتی ندارد.
بعد از مقایسه توصیفی پاسخ های مردان در مورد اشتغال زنان، اکنون نوبت مقایسه توصیفی پاسخ های زنان می رسد:
46 درصد شوهران زنان با اشتغال زنان خود موافقند و این در حالی است که 54 درصد از شوهران آنها با اشتغال زنان خود مخالف می باشند.
18 درصد زنان معتقدند زن برای کمک به خانواده باید کار کند، 14 درصد معتقدند کار باعث نشاط در زندگی زنان می شود، 4 درصد معتقدند اشتغال زن باعث می شود وظایف خانوادگی خود را به خوبی انجام ندهد و 64 درصد زنان معتقدند زنان برای استقلال باید کار کنند.
56 درصد زنان مناسب ترین شغل را برای زنان فعالیت فرهنگی، 16 درصد فعالیت هنری، 10 درصد فعالیت اداری و 18 درصد خانه داری و بچه داری می دانند.
46 درصد از زنان معتقدند زن وظیفه ای در تأمین مخارج خانه ندارد، 54 درصد معتقدند زن باید همپای مرد در تأمین مخارج بکوشد.
68 درصد زنان هر دو گروه معتقدند اشتغال زنان تأثیر مثبتی دارد و 30 درصد این تأثیر را تا حدودی می دانند و این در حالی است که فقط 2 درصد زنان این تأثیر را مثبت ارزیابی نمی کنند.
با توجه به تمامی مطالب عنوان شده و نظرسنجی که در مورد اشتغال زنان از مردان و زنان دارای تحصیلات دانشگاهی و فاقد تحصیلات دانشگاهی به عمل آمد، گویای این است که با تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نوع برخورد و دید مردان و زنان در مورد اشتغال زنان تغییر مثبتی را نمایان می سازد هر چند در بعضی جوانب تضاد فاحشی بین دیدگاه زنان و مردان وجود دارد؛ مثلاً در حالی که 28 درصد مردان مخالف با اشتغال زنان می باشند، زنان در 54 درصد موارد موافق با اشتغالند و این موارد همچنان
اگر در جستجوی این هستیم که زنان سهم و جایگاه مناسبی در تولید کشور داشته باشند و به نرخ های مشارکت درخور توجهی دست پیدا کنند، بایستی فعالیت های کشور توسعه پیدا کند.
نشان دهنده وجود موانع اشتغال زنان می باشد. همین طور بر اساس نتایج مذکور متوجه می شویم زنان در جهت تحول و شرکت در فعالیت های اجتماعی گام هایی را برداشته اند، اما با این وجود هنوز به خودباوری لازم برای استقلال نرسیده اند. مثلاً 2 درصد زنان معتقدند اشتغال زنان تأثیری ندارد در حالی که اشتغال زنان از نظر مردان دارای تأثیر مثبت تری می باشد.
یا زنان معتقدند اشتغال مانع انجام وظایف آنها می شود (4 درصد موارد) در حالی که دیدگاه مردان نسبت به سؤال مذکور مثبت تر می باشد و با اینکه دیدگاه مردان نسبت به اشتغال زنان مثبت تر گشته (72 درصد) هنوز درصد نه چندان اندکی از زنان با اشتغال خود مخالفند. (54 درصد)
* *
پیام زن: در جامعه و در شرایطی که نرخ بالای بیکاری دشواری های فراوانی را برای جامعه و خانواده ها فراهم ساخته، و در حالی که در نظام حقوقی ما که کاملاً نیز درست است، مرد مسئولیت تأمین مخارج زندگی را دارد، طبعا اولویت با اشتغال مردان و تلاش برای کاهش خیل بیکاران مرد است.
پدیدآورنده: نادیا مدنی پور
پیام زن :: مرداد 1385، شماره 173
محور : زنان و اشتغال
برای استفاده از زنان در سطوح مدیریت و تصمیم گیری، شرایطی باید فراهم شود تا بتوانند تواناییهای خود را بشناسانند. در درجه اول باید خانمها دانش خودشان را افزایش دهند و بر تجربیات خود بیفزایند تا شرایط احراز این مشاغل را پیدا کنند. البته این مسأله، شرط لازم است ولی کافی نیست. شرط کافی این است که کسانی که می خواهند افراد را به عنوان مدیر انتخاب یا نصب کنند، به شرایط آنها و کیفیت کارشان توجه کنند: یعنی جنسیت
یک عامل تعیین کننده نباشد.
در تحقیقی که خانم دکتر شمس السادات زاهدی، عضو هیأت علمی دانشگاه طباطبایی، در مورد «موقعیت زنان در جامعه دانشگاهی» انجام داده به این نتیجه رسیده است که در خیلی از موارد، اولین عامل تعیین کننده برای انتخاب افراد در جامعه دانشگاهی جنسیت است. اگر شرایط احراز، ملاک انتخابها باشد زنان نیز می توانند به مشاغل کلیدی و مدیریتی راه پیدا کنند. به طور کلی شرایط استفاده از زنان در مشاغل مدیریتی فراهم نیست. قبول این موضوع که بانوان در مشاغل مدیریت قرار بگیرند هم برای زنان مشکل است و هم برای آقایان. متأسفانه خود زنان هم گاهی با این
قضیه برخورد مناسبی ندارند. یعنی به جای اینکه خودشان یکدیگر را تشویق و حمایت کنند و پشتیبان هم باشند، همیشه این طور نیستند. آقایان هم به طور کلی همیشه مدیریت مردان را بر مدیریت زنان ترجیح می دهند. یکی از دلایل، مربوط به عدم امکانات آموزشی برابر برای زنان و مردان می شود. چون معمولاً امکانات آموزشی مساوی با مردان برای زنان فراهم نبوده است، آنها نتوانسته اند تواناییهای یکسان با مردان را احراز کنند. علاوه بر این، بعضی از زنان وقتی در پست مدیریت قرار گرفته اند عملکرد مناسبی نداشته اند. البته تعداد این افراد به قدری کم است که قابل استناد نیست. شاید انتظاری که از این دست بانوان وجود داشته، بیش از حد لازم بوده است. ما در خیلی از موارد مشاهده می کنیم یک زن در موقعیتی که قرار گرفته به شدت تلاش کرده تا توانسته وجود خودش را به اثبات برساند. به طوری که شاید یک مرد لازم نبوده یک چندم آن تلاش را داشته باشد. وقتی عملکرد یک زن مدیر مطلوب نباشد این مسأله تا اندازه ای به تجربیات کاری او و به طور کلی مشکلات زنان ما در اشتغال مربوط می شود. مقدار زیادی از آنچه ما یاد می گیریم بیش از تجربیاتی است که کسب کرده ایم. وقتی فرصت تجربه کردن به بانوان داده نمی شود، طبیعتا بر میزان آگاهیهای آنها اثر می گذارد. البته ما نمی گوییم که بانوان از راه آزمایش و خطا، دانش خودشان را افزایش دهند و عمل کنند. این کار، نه تنها به صلاح بلکه به صرفه هم نیست. باید زنان آموزش ببینند و بعد از آموخته های خود در کار استفاده کنند. ولی به عنوان یک عامل مهم و قابل توجه، باید به این مسأله توجه کرد که اصولاً فرصت تجربه کردن به زنان داده نشده است. یعنی آنها در موقعیتی قرار نگرفته اند که فرصت تمرین کردن و یادگیری داشته باشند. علاوه بر این چون آموزش کافی هم ندیده اند، طبیعی است که نتوانند موفق شوند.
به این نکته نیز باید توجه داشت که اصولاً میزان انتظار و توقع از زنان همیشه بیشتر است. این مسأله را ما در شرایط کاری خود نیز تجربه کرده ایم. بدین صورت که از آنها انتظار می رود چند برابر یک مرد، موجه و ذی صلاح و توانمند باشند تا مساوی با یک مرد با آنها رفتار شود. دلیلش هم این است که به طور کلی برای بسیاری از افراد، مشکل است که بپذیرند یک زن در موقعیت مشابه و مساوی با یک مرد قرار بگیرد و در ضمن، ضعفهای آقایان را بهتر می پذیرند. این مسأله شاید به همان مورد برگردد؛ یعنی اینکه بعضی از زنان در پست مدیریت، ضعیف عمل کردند. در آن موارد، شاید ملاک انتخابها درست نبوده، شاید مسایل دیگری غیر از ضابطه های دقیق استخدامی مطرح بوده، شاید گزینشها مبتنی بر واقع بینی نبوده است و به همین دلیل، این گروه از بانوان نتوانستند در موضعی که بودند به شکل مؤثری عمل کنند. آن وقت عملکرد اینها به کل موارد، تعمیم داده شده است و این امری صحیح نیست. در انتخابها، باید شرایط احراز یک پست و شرایط کسانی که قرار است در آن پست به کار مشغول شوند را بررسی کنند و بهترین فرد را برای پست مزبور انتخاب کنند. حالا این بهترین، ممکن است مرد باشد یا زن. چه فرقی می کند. در هر حال این سؤال مطرح است که آیا واقعا ویژگیهای جنسیتی در احراز پست مدیریت دخیل نیست؟ از نظر بیولوژیکی و طبیعی بین زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد که قابل انکار نیست و این تفاوتها برای بقاء نسل و ادامه حیات لازم است. اما این تفاوتها دلیل نمی شود که یکی برتر یا پایین تر از دیگری باشد. اینها با هم، کامل کننده یک واحد و لازم و ملزوم یکدیگر هستند. و تفاوتهای فیزیولوژیکی که بین زن و مرد وجود دارد نمی تواند تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی را توجیه کند. اصولاً پذیرش اشتباه از جانب یک زن مدیر بسیار کمتر از یک مرد مدیر است. میزان پذیرش اشتباه از جانب بانوان و درجه تحمل جامعه در این زمینه خیلی کمتر است اما در مقابل، اغماض و گذشت نسبت به عملکرد آقایان خیلی بیشتر است. اگر یک زن در سمت مدیریت قرار گیرد، گویا همه منتظرند که آمار خطاها و اشتباهاتش را یادداشت کرده و آنها را بزرگ کنند و به اطلاع همه برسانند. به طور کلی می شود گفت که در همه جوامع، بانوان از موقعیت یکسانی با مردها برخوردار نیستند. اما این عدم برخورداری در بعضی جاها خیلی زیاد است و در بعضی جاها خفیف تر است. یعنی در بعضی از کشورها زنان در پستهای مدیریت نقش مؤثری دارند و در برخی از کشورها نقش آنان کمرنگ است. متأسفانه کشور ما از آن دسته کشورهایی است که بانوان هنوز با موقعیتی که باید داشته باشند، فاصله دارند. این مسأله باعث می شود که بانوان باورشان نسبت به خودشان سلب شود و کم کم اعتماد به نفسشان را از دست بدهند. وقتی یک زن در نقش تصمیم گیرنده عمل کند، حضور او مشوقی برای زنان دیگر می شود. وقتی آحاد یک جامعه به این سمت حرکت کنند که زن را در موضع تصمیم گیرنده ببینند، مجموعه آن جامعه هم چنین گرایشی پیدا می کند. برای به راه افتادن حرکت توسعه ای در جامعه لازم
است که قبل از آن تحولی در روحیه، شخصیت و نظام ارزش گذاری ایجاد شود و در این تحول، اقدامات و رفتارهایی که به توسعه منجر می شوند، ارزش و اهمیت بیشتری پیدا کنند.
تعبیر «مک کُله لند»، روانشناس آمریکایی این است که لازم است نوعی نگرش «نیاز به موفقیت» به مثابه یک ویروس در اذهان مختلف پراکنده شده و شیوع یابد. بدیهی است که در یک سیستم اجتماعی مبتنی بر نابرابری و ایجاد محدودیت در ابعاد مختلف برای زنان، آنان نه تنها نگرش «نیاز به موفقیت» را پیدا نمی کنند بلکه به دلیل تحقیرها، سرزنشها و افسردگیهایی که در جنبه های مختلف زندگی با آن روبه رو می شوند، از سنین نوجوانی و حتی کودکی خود را محکوم به شکست در هر نوع حرکتی می دانند و در نتیجه منزوی شده و نسبت به وجود و ماهیت خود دچار احساسی «غیر خوب» می شوند. برای جلوگیری از چنین مسایلی بهتر است در زنان ما این باور را ایجاد کرد که می توانند و در سایه این توانمندی است که قادرند مدارج عالیه را طی کرده و پستهای کلیدی و مهم را در دست گرفته و جامعه را از
رکود، سستی و پوچی رهایی بخشند؛ فقط به شرط احساس توانمند بودن.
برای توسعه اشتغال زنان، چه تدابیری باید پیش گرفت؟
از آنجا که الگوهای ارایه شده اشتغال زنان در دو نظام شرق و غرب ناشی از نگرش یک بعدی آنان تأکید بر رشد اقتصادی است موجبات افزایش اشتغال آنان را فراهم ساخته اند ولی مشکلات جدیدی آفریده اند که در بسیاری از موارد سبب انحراف و عقب ماندگی ذهنی زنان و اضمحلال نظام خانواده شده و نهایتا بر توسعه اقتصادی اثر نامطلوب بر جای گذاشته است. لذا هر چند که به طور مقطعی از برخی سیاستهای اتخاذ شده جهت اشتغال زنان می توان استفاده کرد ولی در مجموع سیاستهای آنان نمی تواند الگوی مناسبی برای اشتغال زنان باشد. ما باید به دنبال الگوی رشدی باشیم که همه جوانب را در بر گیرد. در این جهت لازم است به دنبال تدوین نظریه ای مبتنی بر اصالت وی برآییم. چنین الگویی نه تنها می تواند موجبات مشارکت زنان را در رشد اقتصادی فراهم سازد
بلکه موجبات رشد و تعالی فکری زنان و بهبود نظام خانواده را فراهم می کند. سایر اقدامات را می توان در دو گروه کوتاه مدت و بلندمدت به این شرح انجام داد:
اقدامات کوتاه مدت
1ـ قبل از هر چیز، برای جذب زنان متخصص به بازار کار، باید قوانینی را که در زمان رکود اقتصادی برای حذف زنان از بازار کار وضع شده بود لغو کرد. زیرا در دوره شکوفایی اقتصادی و بازسازی کشور، کناره گیری زنان متخصص از بازار کار، صدمات زیادی بر رشد اقتصادی وارد می سازد. باید قوانینی تصویب شود که موجبات جذب زنان متخصص به بازار را کار را فراهم سازد. با توجه به اینکه قسمت عمده زنان شاغل در بخش دولتی را دارندگان مدرک دیپلم به بالا، درصد بزرگی را دارندگان مدرک لیسانس و بالاتر تشکیل می دهند باید در قوانین و مقررات حاکم بر بازار کار، اصلاحاتی از قبیل حذف قوانین تبعیض که عامل مهمی در کاهش کارآیی تخصصی است، انجام شود.
2ـ لازم است که خدمات اجتماعی و رفاهی همانند مهدکودک، کودکستان، شرکتهای تعاونی و غیره تأسیس شود تا زنان با فراغت و آرامش بیشتری کار و خانواده را با هم تطبیق دهند.
3ـ باید امکان کار نیمه وقت برای بانوان فراهم شود تا در دوران مختلف زندگی خانوادگی خود، با توجه به سن فرزندان و نیاز خانواده، ترکیب مطلوبی بین اشتغال و انجام امور خانه انتخاب کنند. این قانون باید به نحوی تنظیم مجدد شود که اولاً کلیه زنان شاغل را در برگیرد، ثانیا امکان استفاده از آن عملی تر باشد.
4ـ آموزشهای مجدد حین کار که در حال حاضر اکثرا منحصر به مردان است، برای ارتقای کیفی خدمات زنان افزایش یابد.
اقدامات بلندمدت
1ـ برای درک اهمیت اشتغال زنان لازم است در زمینه جمع آوری اطلاعات مربوط به اشتغال، اشتغال نامکفی و بیکاری زنان، اصلاحاتی انجام شود. ضرورت دارد که اطلاعات مربوط به بازار کار در رشته های مختلف در اختیار زنان قرار گیرد تا آنان به طور آگاهانه، رشته های تحصیلی خود را مطابق با امکانات موجود در زمینه اشتغال و میزان موفقیت در هر رشته انتخاب کنند. لازم است نرخ بازگشت به تحصیلات در رشته های مختلف تحصیلی محاسبه شود. این امر به زنان کمک می کند تا با توجه به منافعشان، رشته ای متناسب با تواناییهای خود انتخاب کنند. زیرا منافع این روش بیشتر از روشهای دستوری مانند منع قانونی ورود زنان به برخی از رشته ها می باشد. در چنین حالتی است که ما در جامعه، به سمت تخصیص بهینه نیروی کار حرکت خواهیم کرد و گرنه هر گونه تبعیضی که مبنای آن طبیعی و در نتیجه کارآیی نباشد بر ملاکهای ذهنی استوار است و ما را از تخصیص بهینه نیروی کار که عامل مهمی در رشد اقتصادی است دور می کند.
2ـ نبود هماهنگی بین تحصیلات و اشتغال یکی از مشکلات اصلی برای جمعیتی
است که قادر به یافتن شغل در زمینه استعدادها و آموزشهای خود نیست. بنابراین، برنامه ریزی آموزشی نقش مهمی در ایجاد این هماهنگی دارد.
3ـ نباید تصور کرد که منظور از اشتغال این است که سهم زنان در مشاغل اداری دولتی افزایش یابد. بلکه باید امکان تحصیلات زنان در زمینه هایی که بتواند در مشاغل خصوصی به فعالیت بپردازند، فراهم شود. بنابراین، لازم است برنامه ریزیهای آموزشی و اشتغال با یکدیگر هماهنگی کامل داشته باشند تا هم از تمامی نیروی کار جامعه استفاده شود و هم سرمایه گذاریهای زیادی که در آموزش زنان می شود، بازدهی بیشتری برای جامعه داشته باشد.
می دانیم زنان برای اشتغال خود با چنین موانعی روبه رو هستند؛ حال برای رفع این موانع چه کار باید کرد؟ در بسیاری از محیطهای کاری ترجیح می دهند به جای یک زن متخصص در یک سمت خاص، یک مرد استخدام کنند چرا که فکر می کنند زنان نمی توانند از عهده کار برآیند. این مسأله در زمینه فعالیتهای فنی بسیار برجسته تر است. در حالی که وجود بسیاری از خانمهای متخصص در تمام زمینه های شغلی عکس این قضیه را ثابت کرده است. در درجه اول به نظر می رسد خود بانوان باید نشان بدهند که چنین تفکری غلط است و یک زن نیز می تواند از نظر علمی کارا توانا باشد. نتایج یک تحقیق علمی در مورد کار بانوان که به وسیله دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس انجام شده حاکی از این است که 72 درصد از پاسخ دهندگان سرعت انجام کار بانوان را متوسط به بالا، 70 درصد توانایی انجام کار بانوان را متوسط و زیاد و 91 درصد از آنها نحوه انجام کار بانوان را متوسط و بالا ارزیابی کرده اند. لازم به ذکر است که جامعه آماری در این تحقیق شامل 56 درصد از مردان و 44 درصد از زنان بوده اند. این نتایج
نشان می دهد که برعکس تصور بعضی از افراد، زنان در انجام کار دقیقتر و سریعتر هستند و توانایی انجام کار را دارند. البته ناگفته نماند که وجود امکانات لازم بسیار ضروری است با ایجاد امکانات لازم و تلاش خود زنان فعالیت علمی و اجتماعی شان در جهت مثبت پیش می رود و تأثیر کلی خود را بر اجتماع می گذارد. بنابراین، باید برنامه ریزی کرد، امکانات در اختیار زنان گذاشت و محیط را برای آنها آماده ساخت. در این صورت یک زن می تواند تمام کارهایی را که تصور می شود از عهده او خارج است، انجام دهد. اینکه می گویند بعضی از زنانی که تخصص دارند، حاضر به پذیرفتن مقام مدیریت نیستند درست است زیرا زنان به جایی رسیده اند که دیگر کار اجرایی برای آنان جاذبه ندارد و ترجیح می دهند وقتشان را صرف کارهای علمی و پژوهشی کنند. عده ای دیگر، کار اجرایی را نمی پذیرند چون فکر می کنند کار کردن با مردانی که به توانایی زنان اعتقاد ندارند، مشکل است و یکی از دلایل مهم این قضیه، عدم اطمینان زنان به همکاری همسرانشان است. اگر محیط، امکاناتی فراهم کند که زنان از این جنبه، نگرانی نداشته باشند، چه بسا بیشتر پا به عرصه فعالیتهای اجتماعی بگذارند و پستهای کلیدی را قبول کنند و از این طریق نیز در جامعه مؤثر باشند.
در پایان این پیشنهادها را برای کل جامعه می توان ارائه کرد:
1ـ از آنجا که نقش زنان در جامعه ما به درستی شناخته شده نیست باید فعالیتهای آنان به گونه ای معرفی و شناسانده شود که نقش زنان برای عموم مردم مرئی باشد.
2ـ چون مسأله تبعیض و نابرابری در مورد زنان، یک مشکل ملی است، باید با همین دیدگاه نیز برای آن راه حلهای مناسبی پیدا کرد. بنابراین ضرورت دارد که زنان جامعه با انسجام و تشکلهای گروهی خود بر قوانین و مقررات و ذهنیتهای منفی و هنجارهای جامعه تأثیر بگذارند.
3ـ از میان بردن نابرابری در عمل، یکی از کارهای مهمی است که باید در جامعه ما انجام پذیرد. البته تفاوت بین عمل و قانون در بسیاری از کشورها مشاهده می شود. مثلاً در آمریکا دستمزد دریافتی زنان برای کار مساوی با مردان بخصوص در مشاغل سطوح متوسط و پایین از حدود 61% مزد مردان در سال 1349 به حدود 70% در سال 1365 رسیده و قرار است در سال 1379 به حدود 85% برسد. البته در ایالات مختلف آمریکا، این آمار متفاوت است. در قانون اساسی 1326 ژاپن و همچنین در قانون فرصتهای شغلی برابر در سال 1364 این کشور از برابری زن و مرد سخن گفته شده است، اما این برابری، در مورد دستمزدها وجود ندارد و دستمزد زنان گاهی تا 60% مزد مردان کاهش پیدا می کند. البته توجه دارید که هر چقدر مشاغل، تخصصی تر باشد و نیاز به دانش و آگاهی بیشتری داشته باشد، تفاوت بین دریافتی زن و مرد کمتر می شود.
4ـ برای رفع تبعیضها علیه زنان، مهمترین کاری که باید انجام بشود، تغییر و تحول فرهنگی است. در این جهت لازم است مصلحان جامعه برای ایجاد تغییر در اذهان آحاد مردم راههای مناسبی اتخاذ کنند برای این کار می توانند از آنچه مورد وثوق مردم است از جمله نهادهای ملی و مردمی، مذهبی، علمی، دانشگاهی و غیره استفاده کنند.
این نوشته را با کلام رسای رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنه ای به پایان می رسانیم.
«بله، ما امروز باید مطرح کنیم که چرا زنها مسؤولیتها و مدیریتهای کلیدی را ندارند؟ این یک سؤال قابل قبولی است. اگر چنانچه صلاحیتهای خوبی دارند، نه اینکه ما تعصب بورزیم بگوییم که باید حتما زن یک جایی باشد. نه، اگر چنانچه صلاحیتهایی در زنان هست، آنجایی که منع اسلامی ندارند تا سطوح بالا را شامل می شود.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
ـ متن سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در جمع زنان به مناسبت ولادت حضرت فاطمه(س).
ـ صادقی اردستانی، احمد، موانع و عوامل رشد زنان، صص9.
ـ رزاقی، ابراهیم، ضرورت تحول در مدیریت توسعه اقتصادی کشور، صص55 و 56 اردیبهشت 1371.
ـ باقریان، میترا، «مقدمه بررسی ویژگیهای اشتغال زنان در ایران» سازمان برنامه و بودجه.
ـ زنان در کشورهای در حال توسعه، زن روز شماره 1387.
ـ زاهدی، شمس السادات، «موقعیت زنان در جامعه دانشگاهی» فصلنامه تحول اداری، نشریه سازمان برنامه و بودجه.
پدیدآورنده: باسمه امیدی پور
پیام زن :: اردیبهشت 1378، شماره 86
محور : زنان و اشتغال
به سوی آینده
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه پس از پایان دفاع مقدس و در دوران سازندگی، موضوع لزوم مشارکت زنان در فعالیت های اجتماعی و سیاسی به طور جدی طرح و پیگیری شد و بسترهای جدیدی برای فعالیت و رشد زنان فراهم آمد . این رویکرد از آن رو لازم و منطقی به نظر می رسید که در دوران ستم شاهی، زنان نقش های نمادین و بسیار کم رنگی در فعالیت های مثبت اجتماعی داشتند و نوع نگاه به آنها، نگاهی ابزاری بود و از آنان برای به نمایش درآوردن به اصطلاح تمدن و ترقی شاهنشاهی استفاده می کردند .
طبیعی بود که این روند، پس از انقلاب و در دوران سازندگی، جای خود را به روالی منطقی بسپارد . اما متاسفانه کنترل نشدن شعارها، تبلیغات و رفتارهای سیاست مداران و برنامه ریزان، باعث نوعی گرایش افراطی در این حوزه شد و حتی گاه زنان به سمت فعالیت هایی سوق داده شدند که با خلق و خلق آن ها تطابق چندانی نداشت . این گرایش، تبعات و معضلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به همراه داشته که اثرات آن به صورت های گوناگون نمود پیدا کرده است .
...
ادامه مطلب
محور : زنان و اشتغال
علل و ویژگی ها
در شماره پیشین، گزیده مبانی حضرت امام خمینی (قدس سره) را در مورد زن و اشتغال بیان کردیم . در این شماره، قصد داریم که تاریخچه، علل و انگیزه ها و نیز ویژگی های اشتغال زنان را بررسی کنیم .
...
ادامه مطلب
محور : زنان و اشتغال
واقعیت ها و پندارها
در شماره قبل علل و انگیزه روی آوردن زنان به کار در خارج از منزل و نیز برخی از آثار اشتغال زنان بویژه مادران را بررسی کردیم . در این قسمت، بر آنیم تا وضعیت موجود کشور را در دو جنبه بررسی کنیم; یکی حوزه واقعیت که شامل زنان جویای کار و نیز شاغل می شود و دیگری حوزه برنامه ریزی کلان و قانون گذاری که دولت و مجلس عهده دار آن می باشند . انطباق هر چه بیشتر این دو حوزه، امکان حل سریع تر مشکلات و مسائل زنان و مادران شاغل را فراهم می آورد .
...
ادامه مطلب
محور : زنان و اشتغال
امروزه، اشتغال زنان در ادبیات توسعه جایگاه مهمی یافته است، به این معنا که بخش عمده ای از توسعه معطوف به زنان گردیده و ایشان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه بشری، می بایست در ایجاد توسعه پایدار در زمینه های مختلف اجتماعی و اقتصادی، نقش داشته باشند . به این ترتیب، برنامه های توسعه و روند جهانی شدن، زنان را به حضور در اجتماع و بازار کار فراخوانده اند . دعوت زنان به مشارکت و سازندگی در امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، ترسیم دورنماهایی روشن و پرامید و فراهم شدن امنیت و آرامش اجتماعی پس از دوران جنگ تحمیلی، باعث روی آوردن خیل عظیم زنان و دختران مسلمان ایرانی به یکی از اصیل ترین و شریف ترین نیازها و خواسته های بشر، یعنی کسب علم شده است . امروزه، تعداد دخترانی که به دانشگاه ها، مدارس عالی و مدارس علمیه روی می آورند، روز به روز در حال افزایش است . روند پذیرفته شدگان زن در کنکور سراسری، از سال 1372 سیر صعودی پیدا کرده و تا به حال ادامه دارد . در آزمون سراسری سال 1381، میزان زنان شرکت کننده 62 درصد بود و پیش بینی می شود در سال 1382 استقبال زنان بیش از این باشد . (1) اثرات و نتایج این روند صعودی، در نخستین آزمون ادواری استخدامی که در پاییز امسال برگزار گردید، مشخص شد: «زنان 64 درصد از شرکت کنندگان در اولین آزمون را تشکیل می دادند و در سه سال آینده، 75 درصد متقاضیان کار در کشور زنان خواهند بود» . (2) و این در حالی است که در مورد متقاضیان ورود به مدارس علمیه دینی و علاقه مندان به اشتغال در این زمینه، آمار رسمی منتشر نشده است .
...
ادامه مطلب
محور : زنان و اشتغال
گفتگویی کوتاه با خواهر روح انگیز عزیزی
یکی از ارگانهای مهم و اساسی در بالا بردن سطح فرهنگ جامعه اسلامی ما که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به فرمان حضرت امام خمینی(ره) تأسیس شد، نهضت سوادآموزی است. این نهاد از ابتدای تأسیس تاکنون با همکاری و همراهی آموزشیاران نهضت، توانسته است بخش زیادی از بی سوادان جامعه را به سوی سوادآموزی سوق دهد. آموزشیارانی که همواره با عشق و ایثار علاوه بر تحمل مشکلات توانسته اند خلاقیتهای خاصی را در جذب سوادآموزان ارائه دهند. به همین مناسبت هر ساله تعدادی از آموزشیارانی که بیش از همه موفق بوده اند به عنوان «آموزشیار نمونه» انتخاب و معرفی می شوند. یکی از این عزیزانی که در سال گذشته انتخاب شد خانم روح انگیز عزیزی
است.
ـ خانم عزیزی، چند سال است که در
نهضت سوادآموزی خدمت می کنید و چگونه شد که وارد این کار شدید؟
ـ من حدود 6 سال است که آموزشیار هستم. در سال 1368 دیپلم گرفتم و دو سال برای کنکور درس می خواندم. در سال 1369 وقتی که پیام حضرت امام را به مناسبت روز نهضت سوادآموزی از تلویزیون شنیدم تصمیم
گرفتم وارد نهضت شوم. در همان سال در آزمون شرکت کردم و در سال 1370 جواب قبولی ام را گرفتم و از مهر 1370 شروع به کار نمودم.
ـ آیا از ابتدای کار خود خاطره ای به یاد
دارید؟
ـ بله خاطره ام بیشتر در مورد مشکلاتی است که در اول کارم با آنها مواجه بودم و همچنین تشویقهای پدر و مادرم که همیشه می گفتند حالا که پسر نداریم ما می خواهیم تو مثل یک پسر اما در پشت جبهه خدمت کنی. به هر حال خاطره ام از روز اول کارم است که نتوانستم در مرحله اول هیچ خانم بی سوادی را جذب کلاس کنم اما ناامید نشدم و با کمک خواهرم به در خانه ها رفتیم و با صمیمیت و رابطه عاطفی که با آنها ایجاد کردیم، توانستیم 42 نفر را جذب کلاسها کنیم. اما از این 42 نفر چند نفر به خاطر مستأجر بودن و چند نفر هم
به خاطر بارداری نتوانستند به کلاسها بیایند و در آخر تعداد سوادآموزان به 36 نفر رسید و من در همان لحظه امدادهای غیبی و کمکهای خداوند را در کنار خودم احساس کردم.
ـ به نظر شما آموزشیار موفق چه کسی
است؟
ـ به نظر من آموزشیار موفق باید هنرها و ابتکارهای خاصی را در کلاس پیاده کند. او نباید باعث خستگی و کسالت سوادآموزان شود. آموزشیار موفق باید به خواسته های سوادآموزان بپردازد و مشکلات آنان را در نظر بگیرد. همچنین باید علاوه بر دستورالعملهای تدریس، به فعالیتهای فوق برنامه بپردازد، به نحوی که علاقه سوادآموزان را جلب کند.
ـ ملاک انتخاب آموزشیار نمونه چیست؟
ـ ملاک ارزیابی کار آموزشیار از روی دفترچه هایی است که در ابتدای هر دوره به آموزشیار داده می شود تا همه برنامه ها و مطالب را دقیقا در آن ثبت کند و این دفترچه ها در پایان هر دوره مورد ارزیابی قرار می گیرد. همچنین تعداد سوادآموزانی که در ابتدا ثبت نام کرده اند، نباید کم شود. همچنین نمرات و معدل هر سوادآموز و میزان رضایت آنها از کلاس نیز مهم است.
ـ چه عواملی باعث شد شما به عنوان
آموزشیار نمونه انتخاب شوید؟
ـ جذب خوب سوادآموزان از راههای مختلف مثل برپایی کارهای فوق برنامه آشپزی، شیرینی پزی و گلدوزی و مسائل مورد علاقه سوادآموزان که بیشتر در امور مذهبی است. در این زمینه روزنامه دیواری هم پیرامون قرآن، احادیث، تسبیحات حضرت زهرا(س) و زندگانی امامان(ع) تهیه شد. در این رابطه نیز نوشتن سوره های کوچک توسط سوادآموزان در کلاس پیاده شد که این کار دو مزیت داشت: اول اینکه همه سوادآموزان با وضو سر کلاس می آمدند، دیگر اینکه به راحتی توانستند نوشتن، خواندن و قرائت سوره ها را یاد بگیرند و آنها را به راحتی حفظ کنند.
همچنین تهیه مواد خواندنی، تهیه یک جزوه پیرامون انضباط کاری و وجدان اجتماعی و تهیه و تنظیم اهم وظایف و کارهای اداری به طور خلاصه که به طور سراسری چاپ شد.
ضمنا ایجاد ارتباط صمیمی و قوی با سوادآموزان باعث شد که آنان همواره در کلاس حاضر شوند و تمام مشکلاتشان را با مشورت دیگر سوادآموزان و من حل کنند. این کار ضمن بالا بردن درصد قبولی سوادآموزان که بیش از 80% است، باعث شد تا اضطراب و نگرانی آنها هنگام حضور راهنمای تعلیماتی در کلاس از بین برود.
ـ خانم عزیزی، به نظر شما مشکلات
آموزشیاران نهضت چیست؟
تنها مشکلشان در رسمی شدن آنان است چرا که هنوز آموزشیاران قراردادی هستند و برای رسمی شدن بعد از 6 سال می توانند وارد آموزش و پرورش شوند و رسمی بشوند اما هنوز هم خبری نیست. همچنین نداشتن مرخصی و تعطیلات از مشکلات عمده آموزشیاران بخصوص خانمهای آموزشیار است که عموما دارای خانواده و فرزند هستند.
ـ به نظر شما سوادآموزی چه تأثیری روی
زنان گذاشته است؟
ـ زنان و مادران عامل بالا بردن سطح فرهنگ خانواده و جامعه هستند. بنابراین باسوادی باعث بالا رفتن سطح آگاهی زنان جامعه شده و این امر مستقیما در فرزندان آنان نیز مؤثر است.
ـ با آرزوی موفقیت برای شما و همه
عزیزان آموزشیار.
پدیدآورنده: مریم حقیقت گو
پیام زن :: شهریور 1376، شماره 66
محور : زنان و اشتغال
چکیده
توجه به نقش زنان در تشکیل خانواده و تربیت فرزندان و تفاوت نگرش در این زمینه، مسئله اشتغال زنان را تحت تأثیر قرار داده است. نویسنده سعی کرده است تا با توجه به جایگاه زن مسلمان ایرانی و سیاست گذاری های دولت جمهوری اسلامی ایران، بررسی باورهای دینی و توجه به قوانین حقوقی ناظر بر امور خانواده، به برخی از معضلات توجه کرده، آراء متفاوت در این زمینه را بیان و نقد کند.
در بررسی باورهای دینی و باورهای فرهنگی، به نمونه هایی از قرآن کریم و سنت نبوی، مراجعه شده است تا معلوم شود هر نوع سیاست گذاری در خصوص زنان، حقوق و وظایف آنان و به ویژه مسئله اشتغال، مبتنی بر نوع نگرش نسبت به زن است. اساسا این بحث در گرو نگرش به انسان و جایگاه او در نظام هستی است. بررسی موانع فرهنگی اشتغال زنان و پیشنهادهایی برای رفع آن، هدف اساسی مقاله می باشد.
کلیدواژه ها: زن، دین، فرهنگ، اشتغال.
....
ادامه مطلب
محور : زنان و اشتغال
هر یک از انسانها با توجه به نقش و مسؤولیتی که در جامعه ایفا می کنند، دارای حقوقی نیز می باشند که تدوین و ارایه این حقوق و دفاع از آن، از وظایف نظام اسلامی است. از این رو با توجه به آنکه اسلام در هیچ مرحله ای از فعالیتهای اقتصادی از تولید، مبادله وتوزیع حضور زنان را منع نکرده است و برای هیچ فعالیت اقتصادی «مرد بودن» را به عنوان «شرط» قرار نداده است. لذا بانوان نیز می توانند در زمینه های اشتغال و کار، به تلاش بپردازند؛ البته تدوین حقوق آنان در این رابطه از اهمیت خاصی برخوردار است.
به طور کلی در فعالیتهای خارج از منزل زنان، دو نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد:
1ـ اشتغال زنان باید متناسب با تواناییهای جسمی و ویژگیهای روحی آنها انجام شود؛ لذا بکارگیری بانوان در مشاغل توان فرسا، و همچنین فعالیتهایی که با ظرافتهای روحی آنان نامناسب است، صحیح نیست.
2ـ از آنجا که «زن» به عنوان «همسر» و «مادر» بیشترین نقش را در کانون خانواده ایفا می کند، به گونه ای که هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند جایگزین او در محیط خانه گردد؛ لذا در هر فعالیت بیرون از خانه، رعایت حقوق اعضاء خانواده ضروری است و شاید فلسفه اینکه در اسلام هزینه زندگی به عهده مرد قرار گرفته و در این زمینه، زن مسؤولیت و وظیفه ای به عهده ندارد، با توجه به همین نکته باشد تا او با خیالی آسوده، همت خود را در جهت سامان دادن و رشد محیط خانواده به کار گیرد.
از این رو در مقدمه قانون اساسی آمده است:
«خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است ... زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت «شی ءبودن» و یا «ابزار کار بودن» در خدمت اشاعه مصرف زدگی و استثمار خارج شده و ضمن باز یافتن وظیفه خطیر و پرارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی پیش آهنگ و خود همرزم مردان در میدانهای فعال حیات می باشد».
شرایط کار زنان:
قانون کار که پس از یک دوران طولانی پنج ساله و نیمه در مجلس، بالاخره در تاریخ 29/8/69 مورد تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت، در مبحث چهارم از فصل سوم آن «شرایط کار زنان» مشخص شده است، مواد این مبحث، با توجه به اصل بیست و یکم قانون اساسی تنظیم شده است:
«اصل 21: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
1ـ ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.
2ـ حمایت مادران بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند ...».
بر این اساس، در قانون کار جمهوری اسلامی ایران، موارد زیر مطرح شده است:
در ماده 75، انجام کارهای خطرناک، سخت و زیان آور و نیز حمل بار بیشتر از حد مجاز با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگران زن ممنوع گردیده است.
در ماده 76، مرخصی بارداری و زایمان کارگران زن جمعا 90 روز قرار گرفته، که پس از پایان مرخصی، کارگر زن به کار سابق خود باز می گردد و این مدت جزء سوابق خدمت وی محسوب، و حقوق ایام مرخصی طبق مقررات سازمان تأمین اجتماعی پرداخت می شود.
بر اساس ماده 77، اگر پزشک سازمان تأمین اجتماعی، نوع کار را برای کارگر باردار خطرناک یا سخت تشخیص دهد، کارفرما بدون کسر حق السعی، کار سبکتری به او ارجاع می دهد.
طبق ماده 78، کارفرما مکلف است به مادران شیرده، پس از هر سه ساعت، نیم ساعت فرصت شیردادن بدهد، و این فرصت جزء ساعات کار آنها به حساب می آید، به علاوه کارفرما موظف است که مراکزی جهت نگهداری کودکان ایجاد کند.
در یازدهم اسفندماه 1327 نیز قانون کاری به تصویب مجلسین رسیده بود که اهم موارد اختلاف این دو قانون کار در «شرایط کار زنان» عبارت است از:
1ـ بر اساس قانون کار گذشته، مدت مرخصی دوران بارداری و زایمان مجموعا 70 روز، و در قانون کار فعلی، این مدت به 90 روز افزایش یافته است.
2ـ ایجاد مراکز نگهداری کودکان، در صورتی که از ده نفر تجاوز کنند، در گذشته لازم شمرده می شد، در حالی که بر اساس قانون جدید، حداقلی برای آن وجود ندارد.
3ـ طبق قانون جدید، اگر نوع کار کارگر زن در دوران بارداری خطرناک و سخت باشد، به او کار سبکتری ارجاع می شود، در حالی که در گذشته چنین ماده قانونی وجود نداشته است.
4ـ در قانون جدید کار به پرداخت حقوق ایام مرخصی، و احتساب این مدت، جزء سوابق خدمت تصریح شده است.
5ـ در قانون کار گذشته آمده بود: «کار شب، بین ساعت 22 تا 6 صبح، برای زنان ممنوع است جز در مورد زنان پرستار بیمارستانها و مشاغل دیگری که طبق تشخیص وزارت کار تعیین خواهد شد». این موضوع در مصوبه مجلس شورای اسلامی مصوب 2/7/1368 نیز مورد توجه قرار گرفته که «انجام کار شب برای کارگران زن به استثنای امور بهداشتی، درمانی، فرهنگی و نظایر آن ممنوع است».
ولی این «ماده» در مصوبه مجمع تشخیص مصلحت، دیده نمی شود، در حالی که بر اساس توصیه سازمان بین المللی کار نیز «کار زنان در کارگاههای صنعتی، خصوصی یا عمومی حداقل به مدت 11 ساعت که بین ساعت 10 شب تا 5 صبح جز در آن است، به جزء مشاغل مدیریت و خدمات بهداشتی و رفاه عمومی، ممنوع است».
قابل ذکر است که موارد «مبحث چهارم» از فصل سوم قانون کار در باره «شرایط کار زنان» عمدتا در مقاوله نامه 3 ـ 1919 و 13 ـ 192 سازمان بین المللی کار مطرح شده است.
ضرورت تدوین الگوی اشتغال زنان
هر چند آنچه در قانون کار جمهوری اسلامی آمده است، گام مثبت و ارزنده ای در جهت حقوق زنان شاغل تلقی می شود، ولی نمی توان انکار کرد که هنوز نیاز به مقررات دیگری نیز بر اساس قوانین مترقی اسلام وجود دارد، از این رو پیشنهاد می شود:
1ـ رابطه اشتغال زنان با نقش آنان در خانواده، از نظر حقوقی، اخلاقی و تربیتی نیازمند بررسی است و چون اساس رشد و تعالی افراد بشر در محیط خانه شکل می گیرد، و مادر نقش اول را در این زمینه ایفا می کند، لذا کار بیرون باید در حدی باشد که به ایفاء این مسؤولیت آسیبی نرساند. بدیهی است که روابط خانوادگی خشک و بی روح در دنیای غرب که به سستی بنیان خانواده منجر گردیده، نمی تواند برای ما الگو باشد.
2ـ از آنجا که اسلام کرامت انسانی زن را با «حفظ حریم» برای وی تضمین نموده و «اختلاط زن و مرد» را زمینه مفاسد و آلودگیهای اخلاقی و اجتماعی می داند، لذا زنان باید در مشاغل و بخشهایی به کار بپردازند که این حریم حفظ گردد.
3ـ در دنیای صنعتی غرب، از زن به عنوان ابزاری در جهت سود و منافع مادی بیشتر استفاده می شود، و کمتر خلاقیت و فعالیت سازنده او مورد توجه آنان قرار دارد، و چون از نظر اسلام این گونه برخورد تحقیرآمیز، با کرامت و منزلت واقعی زن، ناسازگار است، لذا زنان باید در بخشهایی به کار گرفته شوند که شائبه ابزار جذب مشتری وجود نداشته باشد، و به تعبیر دیگر، مرز فعالیت سالم اقتصادی زنان، با سوء استفاده از آنها به عنوان ابزار تبلیغاتی و سودطلبی، باید مشخص شود.
4ـ با توجه به نکات فوق، ضرورت تهیه «الگوی اشتغال بانوان» آشکار می گردد تا بر اساس آن، ردیف اولویت حضور زنان در بخشهای مختلف مشخص، و چارچوب شکل فعالیت آنان با توجه به دیدگاههای اسلام تبیین گردد. آنچه اینک در جامعه ما در این باره می گذرد، بدون شک هنوز از سیاستهای تباهی آفرین رژیم طاغوت متأثر است. از این رو تهیه «الگوی اشتغال» بر اساس «نظام ارزشی اسلام» تجربه نوینی برای حضور زن در جامعه اسلامی خواهد بود.
پیام زن :: اردیبهشت 1371، شماره 2