تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 11:02 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ ( وقف و جهاد اقتصادی)

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ


1. شصت و يك وقف نامه در اداره كل اصفهان
نزديك به شصت و يك وقف نامه از وقف نامه‏هاى موجود در اداره كل اصفهان متعلق به بانوان مى‏باشد.[ميراث جاويدان، شماره 19و2، ص98]
(البته اين مسئله نشان مى‏دهد كه بانوان از لحاظ اقتصادى داراى آزادى عمل بوده‏اند).

2. 4000 موقوفه از بانوان
4000 موقوفه شامل 25000 رقبه از بانوان به ثبت رسيده.[ميراث جاويدان، ج10، ص4].
لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكتَسَبْنَ[نساء/32].
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 10:49 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ ( وقف و جهاد اقتصادی)

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ


1. هفت باغ حضرت زهرا (س)
از حضرت زهرا(س)و امام موسى بن جعفر(ع)نيز موقوفاتى نقل گشته است.[سفينه، 677].
حضرت زهرا(س)براى هفت باغى كه داشت وقف نامه نوشت به دست امير المومنين (ع) كه مقداد و زبير هم شاهد بودند كه توليت آنها اول به دست على(ع)بعد امام حسن(ع)و بعد امام حسين(ع)و فرزند بعد از فرزند.... واين باغها ظاهرا همان هايى بود كه پيامبر(ص)به او بخشيده بود.[مستدرك الوسائل، ج14، ص51].

2. امام حسن عسگري (ع) اوقافي در قم
احمد بن اسحاق اشعرى از طرف امام حسن عسگرى(ع) نقل کرده است.

3. امام موسي بن جعفر(ع)
از حضرت زهرا(س)و امام موسى بن جعفر(ع)نيز موقوفاتى نقل گشته است.[سفينه، 677].
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 10:49 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ ( وقف و جهاد اقتصادی)

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ


1. ممنوعيت تبديل
فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[بقره/181].

2. ممنوعيت تغيير وازاله
در تحرير امام، ج2، ص56:لا يجوز تغيير الوقف و ابطال رسمه وازالة عنوانه و لو الى عنوان آخر كجعل الدار خانا او دكانا او بالعكس نعم لو كان الوقف وقف منفعة بعنوانه الفعلى مسلوب المنفعة او قليلها فى الغاية لايبعد جواز تبديله الى عنوان اخر ذى منفعه كما اذا صار النسيان من جهة انقطاع الماء عنه لم ينتفع به بخلاف ما اذا جعل دارا او خانا.

3. ممنوعيت وقف زن بدون اجازه شوهر
زن بدون اجازه شوهر چيزى وقف نكند.

4. عدم خروج از وقف با تخريب ملك
ملك با خراب شدن از وقف خارج نمى‏شود.

5. ممنوعيت استفاده وقف خاص براي جاي ديگر
چيزى كه وقف خاص است براى كار ديگر و مكان ديگر استفاده نشود.

6. جواز وقف سهام كارخانه ها
سهام كارخانه‏ها را مى‏توان وقف كرد
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 10:48 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ ( وقف و جهاد اقتصادی)

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ

 

1. توجه به اولويت ها
قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيرٍ فَلِلْوالِدَينِ وَ الأَْقْرَبِينَ وَ الْيتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ[بقره/215].

2. مهر وحكاكي بر وقف
نقش محراب بر فرش مسجد. سلام بر حسين بالا سر آب انبار.

3. منع از تغيير نام وعنوان
نام ها و عنوان هارا تغيير ندهيم

4. پاكسازي از خرافات
بايد موقوفا ت را از خرافات پاك سازي كرد.

5. منع از محدوديت راه ها در وقف
در وقف راه‏ها را محدود نكينم تا در آينده بتوان تغييراتى داد.

6. حفظ هدف واقف
هدف واقف فداى اهداف ديگران نشود.
مثلا درب مسجدى كه براى نماز است مى‏بندد و فقط براى توريستها باز مى‏كند.!!!!!

7. طرح بحث در كتب دانشگاهي
بحث وقف دركتب دانشگاه و مدارس مطرح شود.

8. منع از سهل انگاري در اجاره موقوفه
در اجاره موقوفات سهل انگارى نشود و ارزان به كسى اجاره ندهند.

9. قصد قربت در اموال موقوفه
در اموال موقوفه قصد قربت شود.

10. وقف بهترين ها
بهترين‏ها را وقف كنيد.لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ[آل عمران/92].
در آيه 267 بقره مى‏خوانيم:
لا تَيمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِ‏آخِذِيهِ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ غَنِي حَمِيدٌ[بقره/267].

11. رعايت اعتدال در وقف
در وقف بايد اعتدال رعايت شود.
وَ لا تَجْعَلْ يدَك مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِك وَ لا تَبْسُطْها كلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً[اسراء/29].
وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يسْرِفُوا وَ لَمْ يقْتُرُوا وَ كانَ بَينَ ذلِك قَواماً[فرقان/67].

12. لزوم اخلاص در وقف
در وقف اخلاص لازم است تا بالا رود.
إِلَيهِ يصْعَدُ الْكلِمُ الطَّيبُ[فاطر/10].

13. سعه صدر در وقف
در وقف سعه صدر داشته باشيم. وقف بر بشريت حتى كافر مادامى كه حربى نباشد، زيرا نيكى به آنان نيز خوب است:لا ينْهاكمُ اللّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يقاتِلُوكمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يخْرِجُوكمْ مِنْ دِيارِكمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيهِمْ إِنَّ اللّهَ يحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[ممتحنه/8].

14. وقف گروهي
اگر تنهايى نمى‏توانند، گروهى وقف كنند.

15. پرداخت به موقع حق وقف
حق وقف را به موقع بپردازيد.

16. مراعات اقليت ها ومعذورين
مراعات اقليت ها و افرادى كه عذر دارند بشود.
 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 10:48 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ ( وقف و جهاد اقتصادی)

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ


1. از خود گذشتگي در امور عام المنفعه
عمويم از حضرت آيت الله العظمى بروجردى(رضوان الله عليه)حكايت مى‏كرد: روزگارى كه در اصفهان درس مى‏خواندم، پدرم ماهى سه تومان به حواله يكى از بازرگانان ثروتمند آن شهر برايم مى‏فرستاد. من چون پيش ازظهر و بعد از ظهر به درس و بحث مشغول بودم، اول ظهر هر ماه براى گرفتن پول نزد آن حاجى مي رفتم و مى‏ديدم وى كاسه گلينى پر از دوغ در پيش نهاد و با تعجب به اومى‏نگريستم كه با اين ثروت هنگفت چرا چنين برخود سخت مى‏گيرد، اما چيزى نمى‏گفتم. سالى يكى از پلهاى بين راه نزديك اصفهان را آب برد (عمويم نام پل را هم گفت، متاسفانه من فراموش كرده‏ام) در آن روزها هزينه ساختن پل را سى هزار تومان تخمين زدند.
طبق معمول تنى چند به دوره افتادند و به سر وقت اين و آن رفتند
و مايوسانه سرى هم به حاجى زدند. حاجى پرسيد: چقدر پول مى‏خواهيد؟ گفتند: سى هزار تومان. پرسيد: چقدر تعهد كرده‏اند؟ گفتند: فلان مبلغ. حاجى گفت: آن تعهدها را رها كنيد، همه هزينه را من عهده دار مى‏شوم.
هر چند اين جوانمردى از چنان شخصى شگفت به نظر مى‏رسيد، ولى شگفتى بيشتر در قسمت بعدى داستان است. مرحوم بروجردى فرموده بودند:
ماه ديگر كه براى گرفتن مقررى نزد آن حاجى رفتم مرا كنار كشيد و گفت: آقا سيد! من مى‏ديدم تو به نان و دوغ خوردن من به تعجب نگاه مى‏كنى، حالا از تو مى‏پرسم: من عمرى برخود سخت بگيرم و بندگان خدا از پول من آسايش بيابند بهتر است، يا خوب بخورم و بپوشم و احيانا اندكى را هم در راه خير بدهم؟

2. مصرف موقوفات طبق نيت واقف
سال ها پيش يكى از دوستانم مى‏گفت: (والعهدة عليه). در دانشگاه (سربن) واقع در فرانسه بخشى است كه در آن هيئت بطليموس و فلسفه ارسطو تدريس مى‏شود و كشيشى تدريس آن را عهده دارد و دو سه تن در درس او حاضر مى‏شوند. كسى از مسئول دانشگاه پرسيده بود، سود اين درسى كه علم، اساس آن را به هم زده چيست؟ گفته بود ما هم متوجه اين نكته هستيم؛
ليكن هزينه اين كلاس از موقوفه تامين مى‏شود. اگر ما آن را به هم برنيم واقف هايى كه مى‏خواهند موقوفه آنان پايدار باشد ديگر بدين كار رغبت نخواهند كرد، چرا كه احتمال مى‏دهندبا موقوفه آنها هم نظير همين كار را بكنند
 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 1:14 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ



دلايل اهميت زكات،
هيچ كتاب دينى و غير دينى، مردم را دعوت به انفاق و كمك به محرومان نكرده است.
أَنْفِقُوا، 19 بار.
ينْفِقُونَ، 22 بار.
و حدود 70 مرتبه از انفاق صحبت شده است.
و عدد 70 علامت كثرت است.
ائمه، گاهى هم مال و گاهى نصف مال را مى‏دادند.
از نظر انسانى چه چيز بهتر از انفاق موجب
تعادل، اشتغال، دعاى مردم و جلوگيرى از مفاسد مى‏شود؟
امنيت و آرامش اجتماعى در سايه انفاق ايجاد مى‏شود
زكات: رابطه با خدا در كنار رابطه با مردم است.

سؤال:
چگونه مردم را به زكات ترغيب كنيم؟
ـ بيان احكام و اسرار و آثار و خطر ترك آن.
ـ بيان آيات و روايات زكات و تبليغ.
ـ تشويق مردم.

سؤال:
آيا زكات مردمى است يا دولتى و حكومتى؟
ـ ولى مسلمين مأمور مى‏فرستد، اما حكم جلب ندارد و بايد حرف مردم را قبول كرد و اساس بر تربيت اين است.

سؤال:
آيا رسيدگى به فقرا جداى از زكات است كه در سوره بقره چنين آمده:
آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيتامى وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ[بقره، 177].
ـ در آيه بر،آتَى الْمالَ عَلى حُبِّه[بقره، 177].
سيماى ابرار است.

سؤال:
آيا ماليات جاى خمس و زكات را مى‏گيرد؟
از نظر فقهى نه.
اولا در دولت‏هاى قبلى، عشريه و خراج بود، ولى فقها زكات را واجب مي دانستند.
اگر جايگزين بود، ائمه مى‏گفتند با وجود خراج ديگر خمس ندهيد.
ثانيا، ماليات‏ها هزينه زندگى شماست، ولى زكات جبران كمبودهاست.
(با توجه به مصارف زكات)
ثالثا، در ماليات قصد قربت نيست؛ ماليات را مى‏گيرند، ولى زكات را با اخلاص مى‏دهند.
رابعا،در ماليات تفاوت بين ضعيف و قوى نيست، از همه ماليات مى‏گيرند؛ فقير و غنى.
خامسا، بر فرض كه ماليات دولت، همان خمس و زكات باشد، دوبار دادنش چه اشكالى دارد؟
سادسا، در تمام كشورهاى پيشرفته، غير از ماليات، جا براى مؤسسات خيريه هست.

سؤال:
آيا صدقه و انفاق و زكات يكى است؟
انفاق اعم است و شامل كمك‏هاى غير مالى، واجب و مستحب و...است.

سؤال:
آيا زكات منحصر در 9 چيز است؟
فقها منحصر دانسته‏اند، ولى بعضى از آن‏ها، مال التجارة را مشمول زكات دانسته، مانند آيت الله سيستانى و ديگر فقها در غير از اين مورد، احتياط مستحب دانسته‏اند.
اين همه گرسنه با وضع زكات فعلى چه مى‏شود؛ با توجه به اين كه طلا و نقره و انعام قابل زكات نيست؟
پاسخ: خمس جانشين زكات است.
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيهِمْ إِنَّ صَلاتَك سَكنٌ لَهُمْ وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[توبه، 103].
ـ بعضى از متعصبان اهل سنت، صلوات بر آل پيامبر را مستقلا جايز نمى‏دانند؛ يعنى اگر كسى بگويداللهم صل على على امير المؤمنينيااللهم صل على فاطمةاو را منع مى‏كنند. در حالى كه منع دليل مى‏خواهد، نه جواز.
قرآن به افراد عادى كه بخشى از مال را داده‏اند صلوات پيامبر را جايز مى‏داند، به اهل بيتى كه همه چيز خود را در راه خدا داده‏اند، صلوات جايز نيست.
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 3
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 12:40 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ



1. مصارف زكات
1ـإِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيها وَ الْمُولَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَكيمٌ[توبه، 60].
ـ فقرا به حسب روايات نادارانى هستند كه چندان در تنگنا قرار نگرفته‏اند تا سئوال كنند، ولى مساكين به نادارانى كه سائلند مى‏گويند.
ـ امام باقر(ع)فرمود: زكات بر صاحب حرفه و كسي كه قوّه كار و اعضاي سالم دارند، حلال نيست.[وسائل؟؟]
ـ از امام كاظم(ع)پرسيدند: مخارج شخصى را ديگرى از فاميل مى‏دهد. آيا او مى‏تواند براى توسعه زكات بگيرد؟ فرمود: عيبى ندارد.
ـ زكات بر كسى كه خرج سال را دارد نبايد داد و زكات فطره دادن بر چنين شخصى واجب است.[وسائل، ص184].
2ـفى تحرير الوسيلة امام خمينى: و الثانى (المسكين) اسوء حالا من الاول و هم الذين لا يملكون مؤنة سنتهم اللائقة بحالهم لهم و لمن يقومون به لا فعلا و لا قوة.
ـ به فقرائى كه در اثر تن پرورى فقيرند، هرگز:
قال فى التحرير: لو كان قادر على الاكتساب لكن لم يفعل تكاسلا فلا يترك الاحتياط بالاجتناب عن اخذها و اعطاءها اياه بل عدم الجواز لا يخلوا من قوة. كسانى كه مى‏توانند بدون مشقت حرفه‏اى را فرا گيرند و از آن امرار معاش كنند، لازم است آن حرفه را فرا گيرند...[تحرير].
...در شناسائى فقير گمانى كه از ظاهر حال به دست آيد، كافى است و لباس و منزل و مركب مانع فقر و دادن زكات نيست.[تحرير].
3ـوَ الْعامِلِينَ عَلَيها
و ان كانوا اغنياء لاجل عملهم[تحرير]
4ـوَ الْمُولَّفَةِ قُلُوبُهُمْ
الكفار و المسلمون الذين عقائدهم ضعيفة[تحرير]
5ـوَ فِي الرِّقاب
المكاتب العاجز عن اداء مال الكتابة و غيرهم[تحرير]
6ـوَ الْغارِمِينَ
الذين علمتهم الذيون فى غير معصية و لا اسراف[تحرير]
7ـوَ فِي سَبِيلِ اللّهِ
المصالح العامة كايجاد القنطره و الشوارع و دفع الفتن و تعظيم شعائر و علو كلمة الاسلام لا مطلق القربات كالاصلاح بين الزوجين و الولد و الوالد[تحرير]
8ـوَ ابْنِ السَّبِيل
اذا كان سفره مباحا[تحرير؟؟]
رُوِي عَنْ عَلِي بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي الرِّضَا (ع) أَنَّهُمَا قَالَا: "مَنْ قَالَ بِالْجِسْمِ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكاةِ وَ لَا تُصَلُّوا وَرَاءَهُ"[تهذيب الاحكام، ج3، ص283].
قَال‏الرِّضَا(ع):مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكاةِ شَيئاً وَ لَا تَقْبَلُوا لَهُ شَهَادَةً أَبَداً[بحار الانوار، ج101، ص315].

2. حرمت مصرف درغير مورد خودش
رُوِي عَنْ عَلِي بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي الرِّضَا (ع) أَنَّهُمَا قَالَا: "مَنْ قَالَ بِالْجِسْمِ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكاةِ وَ لَا تُصَلُّوا وَرَاءَهُد"[تهذيب الاحكام، ج3، ص283].
قَال‏الرِّضَا(ع):مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكاةِ شَيئاً وَ لَا تَقْبَلُوا لَهُ شَهَادَةً أَبَداً[بحار الانوار، ج101، ص315].
1ـ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)قَالَ:تُعْطِيهِ مِنَ الزَّكاةِ حَتَّى تُغْنِيهُ[كافى، ج3، ص548].
2ـيتَزَوَّجُ بِهَا وَ يحُجُّ مِنْهَا[كافى، ج3، ص556].
3ـ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى(ع)قَالَ:أَغْنِهِ إِنْ قَدَرْتَ أَنْ تُغْنِيهُ[كافى، ج3، ص548]
ـلا تجوز الصدقة على غنى و لا على ذى مرة سوى
صدقه بر توانگر و تواناى درست اندام، جايز نيست.
ـ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كلَّهُ عَلَى النَّاسِ[كافى، ج5، ص72].
ـ گدايى نزد پيامبر آمد. حضرت يك درهم به او داد و فرمود: ريسمانى بخر و هيزم كشى كن و فرمود:لئن يحتطب الرجل على ظهره فيبيعه و يستغني به و يتصدق بفضله خير من أن يسأل رجلا آتاه الله من فضله فيعطيه أو يمنعه إن اليد العليا خير من اليد السفلى[مجموعه ورام، ج2، ص229].
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 12:40 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ

رعايت احترام زكات دهنده :
1ـ تخمين از خود انسان است.
2ـ ؟؟ مصرف با نظارت خود انسان است.
3ـ هدف خداوند است.
4ـ با اراده پرداخت مى‏شود.
جامعه محتاج به هزينه است. (هر گونه كه باشد.)
جوامع غير دينى به عنوان باج سرانه يا به اسم ماليات يا خراج يا عشرية؛ اما اسلام، خمس و زكات را بر اساس:
ايمانِ دهنده.
اختيارِ دهنده.
اعتمادِ بر دهنده (بدون بازرس)
و از طريق افراد عالم زاهد متقى مى‏گيرد.
گاهى به خود فرد اجازه داده مى‏شود كه به افرادى كه مى‏شناسند، بپردازد.
ايجاد تعادل و توازن.
يا تثبيت تعادل و توازن همراه با اعتماد، اخلاص، انتخاب.
ممكن است در هشت گروه گيرنده زكات، نام هر كس مقدم است، رمز اولويت باشد.
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 12:40 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ

آداب پرداخت زكات :
ـ زكات دهنده نمى‏تواند احساس برترى و گيرنده احساس خوارى داشته باشد، چون:
الَّذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ لا يتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ[بقره، 262].
ـ براى جلوگيرى از تن پرورى و بى كارى، اسلام از افراط و تفريط در امر زكات خود دارى كرده.[الفردوس الاعلى علامه كاشف الغطاء، ص180].
1ـ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):نَهَى أَنْ يخْفِي الْمَرْءُ زَكاتَهُ عَنْ إِمَامِهِ وَ قَالَ إِخْفَاءُ ذَلِك مِنَ النِّفَاقِ[بحار الانوار، ج93، ص28].
2ـعَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: "قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يا إِسْحَاقُ كيفَ تَصْنَعُ بِزَكاةِ مَالِك إِذَا حَضَرَتْ قَالَ يأْتُونِّي إِلَى الْمَنْزِلِ فَأُعْطِيهِمْ فَقَالَ لِي مَا أَرَاك يا إِسْحَاقُ إِلَّا قَدْ أَذْلَلْتَ الْمُومِنِينَ فَإِياك إِياك إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يقُولُ مَنْ أَذَلَّ لِي وَلِياً فَقَدْ أَرْصَدَ لِي بِالْمُحَارَبَةِ"[أمالى مفيد، ص177].
3ـ از محمد حنفيه، هنگامى كه حضرت على(ع)را غسل مى‏داد، پرسيدند كه اين كبودى و تورم روى شانه امام چيست؟ گفت: اثر غذارسانى و حمل خواروبار به فقرا است.
عن محمد بن علي:" أنه لما غسل أباه عليا (ع) نظروا إلى مواضع المساجد من ركبتيه و ظاهر قدميه كأنها مبارك البعير و نظروا إلى عاتقه و فيه مثل ذلك فقالوا لمحمد يا ابن رسول الله (ص) قد عرفنا أن هذا من إدمان السجود فما هذا الذي ترى على عاتقه قال أما لو لا أنه مات ما حدثتكم عنه كان لا يمر به يوم إلا أشبع فيه مسكينا فصاعدا ما أمكنه و إذا كان الليل نظر إلى ما فضل عن قوت عياله فجعله في جراب فإذا هدأ الناس وضعه على عاتقه و تخلل المدينة و قصد قوما "لا يسْئَلُونَ النّاسَ إِلْحافا" (بقره/273) و فرغه فيهم من حيث لا يعلمون من هو و لا يعلم بذلك أحد من أهله غيري فإني كنت اطلعت على ذلك منه يرجو بذلك فضل إعطاء الصدقة بيده و دفعها سرا و كان يقول إن صدقة السر تطفى غضب الرب كما يطفى الماء النار فإذا تصدق أحدكم فأعطى بيمينه فليخفها عن شماله"[بحار الانوار، ج93، ص23].
4ـعَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ: "مَا كانَ مِنَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ أَعْمَالِ الْبِرِّ كلِّهَا تَطَوُّعاً فَأَفْضَلُهَا مَا كانَ سِرّاً وَ مَا كانَ مِنْ ذَلِك وَاجِباً مَفْرُوضاً فَأَفْضَلُهُ أَنْ يعْلَنَ بِهِ"[بحار الانوار، ج93، ص24].
5ـيستحب دفع لها على وجه الصلة ظاهرا و الزكاة واقعا (فى القصد و النية) اذا كان ممن يترفع و يدخله الحياء منها (زكوة)[تحرير الوسيلة، ج1، ص319].
6ـ تعجيل در پرداخت:
اظهارا للرغبة فى الامتثال[محجه، ج2، ص77 تا 93].
1ـ فورى تا:
ـ شيطان او را وسوسه و پشيمان نكند.
ـ فقرا از اضطراب راحت شوند.
ـ فقرا آبروى خود را با سؤال نزد اين و آن نريزند.
2ـ حفظ آبرو:
امام باقرعليه السلام، فرمود: اگر از كلمه زكات خجالت مى‏كشد به او نگو زكات است.[جامع السعادات نراقى؟؟]
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكمْ بِالْمَنِّ وَ الأَْذى[بقره، 264].
3ـ كار خود را بزرگ نپندارد، خودش را نيز برتر نداند، زيرا كه از مال آن چه ممدوح است، (كفاف) براى فقير هست
4ـ مال مرغوب بدهد:
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ[آل عمران، 92].
وَ يجْعَلُونَ لِلّهِ ما يكرَهُونَ[نحل، 62].
5ـ بستگان اولويت دارند.
6ـ به كمك مالى اكتفا نكند، از علم و آبروى خود نيز انفاق كند.
7ـ پنهان داشتن:
حفظا عن الريا (در صدقات مستحب)[محجه، ج2، ص77 تا 93].
8ـ اظهار علنى، اگر در ترغيب مردم مؤثر باشد.[محجه، ج2، ص77 تا 93].
9ـ عدم افساد آن با منت گذاشتن.[محجه، ج2، ص77 تا 93].
10ـ كوچك شمردن عطيه خود.[محجه، ج2، ص77 تا 93].
11ـ بهترين را انتخاب كردن:[محجه، ج2، ص77 تا 93].
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ[آل عمران، 92].
12ـ به بهترين اشخاص دادن.[محجه، ج2، ص77 تا 93].
13ـ پس از پرداخت دست را بوسيدن.[محجه، ج2، ص77 تا 93].

 

 متصدي زكات و آداب زكات گرفتن
1ـ شخص پيامبر(ص)، متصدى مقام رياست:
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً[توبه، 103].
و يكى از مصارف زكات و العاملين عليها و عامل از طرف مقام حكومت است.
همين كه آيهخُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةًنازل شد، به مردم اعلام كردند و پس از يك سال عاملان صدقات براى جمع آورى از طرف پيامبر اكرم(ص)به اطراف فرستاده شد و به دليل نامه على(ع)به مالك اشتر و رواياتى كه براى تخمين مقدار بار درخت‏هاى انگور و خرما آمده، همه دليل آن است كه متصدى مقام جمع و توزيع مقام رهبر اسلامى مانند پيامبر و امام و نايب آنها... بوده‏اند.
در نهج البلاغه، حدود 20 دستور براى عاملان زكات بيان فرموده.
جواهر از اكثر فقهاى عامه نقل مى‏كند كه مردم واجب است زكات را به حكام خود (گر چه حكام جور باشد)، بپردازند. رواياتى كه مى‏گويند خود زكوة دهنده متصدى پرداخت به طبقه ضعيف است همه و همه محمول بر زمان تقيه است كه رساندن زكات به امام درد سر داشته و لذا دستور مى‏دادند كه مسلمانان با دست خود بپردازند.[ص76].
راوى به امام رضا(ع)مى‏نويسد: زكات فطره و قيمت آن نزد من جمع شده. چه كنم؟ فرمود: آن چه به شهرت مى‏انجامد، صدايش را در نياور. هر كس داده به اهلش برسان و هر كه نداد، ساكت بمان. امثال اين روايات دليل بر اين است كه اگر مخاطره نبود، بايد به دست امام برسد و گر نه خود طرف بپردازد.[وسايل الشيعه].
الْعامِلِينَ عَلَيها[توبه، 60].
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً[توبه، 103].
1ـ تشويق و محبت از زكات ده:
وَ صَلِّ عَلَيهِمْ إِنَّ صَلاتَك سَكنٌ لَهُمْ[توبه، 103].
2ـ با ارعاب و ژست هرگز.
مهمان آنان شدن، هرگز.
با سلام و متانت و وقار مى‏روى و مى‏گوئى من فرستاده ولى خدا...:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):ثُمَّ امْضِ إِلَيهِمْ بِالسَّكينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَينَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيةِ لَهُمْ ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيكمْ وَلِي اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِ‏آخُذَ مِنْكمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكمْ مِنْ حَقٍّ فَتُودُّوهُ إِلَى وَلِيهِ[نهج البلاغه، نامه 25].
3ـ قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيك لَهُ[نهج البلاغه، نامه25].
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً[نهج البلاغه، نامه25].
4ـفى تحرير الوسيلة: لا يؤخذ المريضه من نصاب السليم و لا الهرمة من نصاب الشاب و لا ذات العوار من نصاب الصحيح... اما لو النصاب جميعه مريضا... اجزأت"
5ـ همراه با تقوا:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيك لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً[نهج البلاغه، نامه 25].
6ـ احدى را نترسان:
وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً[نهج البلاغه، نامه 25].
7ـ وارد منزل كسى نشوى، بلكه كنار آب آنها منزل كن:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى الْحَي فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْياتَهُمْ[نهج البلاغه، نامه25].
8ـ با وقار وارد شو و سلام كن:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):ثُمَّ امْضِ إِلَيهِمْ بِالسَّكينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَينَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيهِمْ[نهج البلاغه، نامه25].
9ـ مأموريت خود را براى وصول اعلام كن و اگر گفتند زكات نداريم،...:
فَتُودُّوهُ إِلَى وَلِيهِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ[نهج البلاغه، نامه25].
10ـ اگر مهمان كسى شوى، او را نترسان و وعده هم به او نده:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):وَ إِنْ أَنْعَمَ لَك مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ[نهج البلاغه، نامه25].
11ـ هر گاه چهار پا دارد، بدون اجازه او وارد بر حصار آنها نشو:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):فَإِنْ كانَ لَهُ مَاشِيةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ[نهج البلاغه، نامه25].
12ـ اگر اجازه داد با تسلط و عنف وارد نشو و چهار پايان را...:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):فَإِذَا أَتَيتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيهِ وَ لَا عَنِيفٍ بِهِ وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا وَ لَا تَسُوأَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا[نهج البلاغه، نامه25].
13ـ حيوانات را دو قسمت كن. هر كدام را صاحبش قبول كرد، طرف ديگر را تو بردار و همين طور تا سهم زكات را با رفق او دريافت كنى:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):وَ اصْدَعِ الْمَالَ صَدْعَينِ ثُمَّ خَيرْهُ فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ ثُمَّ اصْدَعِ الْبَاقِي صَدْعَينِ ثُمَّ خَيرْهُ فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ فَلَا تَزَالُ كذَلِك حَتَّى يبْقَى مَا فِيهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ فَاقْبِضْ حَقَّ اللَّهِ مِنْهُ[نهج البلاغه، نامه25].
14ـ اگر تقاضاى اقاله كرد و خواست دوباره تقسيمات شروع شود، قبول كن:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):فَإِنِ اسْتَقَالَك فَأَقِلْهُ ثُمَّ اخْلِطْهُمَا ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِي مَالِهِ[نهج البلاغه، نامه25].
15ـ حيوانات پير و شاخ شكسته را قبول نكن:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):لَا تَأْخُذَنَّ عَوْداً وَ لَا هَرِمَةً وَ لَا مَكسُورَةً وَ لَا مَهْلُوسَةً وَ لَا ذَاتَ عَوَارٍ[نهج البلاغه، نامه25].
16ـ در راهى كه آنها را مى‏آورى، آزار نده:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):وَ لَا يجْهَدَنَّهَا رُكوباً وَ لْيعْدِلْ بَينَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِك وَ بَينَهَا[نهج البلاغه، نامه25].
17ـ هنگامى كه چهار پايان را مى‏آورى نزد من، ميان راه بين آن‏ها و اطفالشان جدائى نينداز و از شير خوردن آن‏ها از مادرشان جلوگيرى نكن:
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُك فَأَوْعِزْ إِلَيهِ أَلَّا يحُولَ بَينَ نَاقَةٍ وَ بَينَ فَصِيلِهَا وَ لَا يمْصُرَ لَبَنَهَا فَيضُرَّ [فَيضِرَّ] ذَلِك بِوَلَدِهَا[نهج البلاغه، نامه25].
18ـ به هنگام خوردن از سبزى‏هاى زمين آن‏ها را باز ندار.
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):لَا يعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الْأَرْضِ‏إِلَى جَوَادِّ الطُّرُقِ[نهج البلاغه، نامه25].
19ـ اگر خواستى آن‏ها را توسط كسى بفرستى آن شخص مورد اطمينان باشد و سفارشات لازم را به او بنما. به هنگامى كه مال زكات به دست ما رسيد، طبق قانون خدا و سنت پيامبر(ص)عمل مى‏كنيم.
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):لَا تَأْمَنَنَّ عَلَيهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى يوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيهِمْ فَيقْسِمَهُ بَينَهُمْ وَ لَا تُوَكلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظاً غَيرَ مُعْنِفٍ وَ لَا مُجْحِفٍ وَ لَا مُلْغِبٍ وَ لَا مُتْعِبٍ ثُمَّ احْدُرْ إِلَينَا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَك نُصَيرْهُ حَيثُ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ[نهج البلاغه، نامه25].
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 12:40 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ

 به چه چيزهايي زكات واجب است؟

ـ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)قَالَ:وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الزَّكاةَ عَلَى تِسْعَةِ أَشْياءَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ وَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ وَ عَفَا عَمَّا سِوَى ذَلِك قَالَ يونُسُ مَعْنَى قَوْلِهِ إِنَّ الزَّكاةَ فِي تِسْعَةِ أَشْياءَ وَ عَفَا عَمَّا سِوَى ذَلِك إِنَّمَا كانَ ذَلِك فِي أَوَّلِ النُّبُوَّةِ كمَا كانَتِ الصَّلَاةُ رَكعَتَينِ ثُمَّ زَادَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِيهَا سَبْعَ رَكعَاتٍ وَ كذَلِك الزَّكاةُ وَضَعَهَا وَ سَنَّهَا فِي أَوَّلِ نُبُوَّتِهِ عَلَى تِسْعَةِ أَشْياءَ ثُمَّ وَضَعَهَا عَلَى جَمِيعِ الْحُبُوبِ[كافى، ج3، ص509].
ـ قَالَ الصَّادِقُ(ع):جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الصَّدَقَةَ فِي كلِّ شَيءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا الْخُضَرَ وَ الْبُقُولَ وَ كلَّ شَيءٍ يفْسُدُ مِنْ يوْمِهِ[تهذيب الاحكام، ج4، ص65].
1ـ نه چيز:
گندم، جو، خرما، كشمش، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند.
ولى از بعض روايات معتبره استفاده مى‏شود كه زكات بنا به اصل تشريع براى تمام محصولات زمينى بوده نه منحصر به 9 چيز و نبى اكرم ‏از غير 9 چيز كه بخشيده قهرا بخشش او بخشش حكومتى است و دولت اسلامى هر زمان به حسب صلاح ديد و نياز مجتمع اسلامى مى‏تواند بخشش را بردارد و از روئيدنى‏هاى ديگر هم زكات بگيرد.[مالكيت اسلام، على تهرانى]
2ـ دسته‏اى ديگر از روايات مى‏گويند زكات بر هر چيز غير از سبزى و امثال آن است. از آن طرف در آخر روايات كه زكات را بر 9 چيز مى‏داند، جمله:عفى رسول اللهآمده. جمع اين دو دسته به اين است كه بگوئيم:
زكوة و مقدار و تعيين آن به دست حكومت اسلامى است و شخص پيامبر چون در زمان حكومتش زكوة 9 چيز براى مصرف اهدافش كافى بود، از بقيه عفو كرد. شاهدش اين كه:
الف: على(ع)بر اسبان عربى، دو دينار و غير عربى، 1 دينار ماليات بست. از متن حديث استفاده مى‏شود كه قبل از حضرت در زمان پيامبر(ص)بر اسب ماليات نبوده و بر حسب صلاح ديد مقام حكومت، ماليات اضافه شده.
على بن مهزيار، گويد: عبد الله بن محمد، به امام رضا(ع)نوشت كه امام صادق(ع)فرموده كه زكات بر 9 چيز است و زكات باقى اموال را عفو فرمود. كسى از امام صادق(ع)پرسيد كه در مناطق ما برنج چند برابر گندم موجود است. آيا زكات ندهند؟ فرمود: عجبا من به تو مى‏گويم پيامبر از باقى اموال عفو فرمود، تو مى‏گوئى برنج داريم؟ هر چه دارى،...داشته باش. پيامبر مى‏دانست كه بعضى مناطق، برنج دارند، ولى در عين حال عفو فرمود. آرى اين ماجرا را به امام رضا(ع)مى‏نويسد. امام رضا(ع)بعد از تصديق سخنان و نقل و بيان كار پيامبر و امام صادق(ع)مى‏فرمايد: ولى زكات بر هر چيزى است كه با صاع كيل شود. اشاره به اينكه كار پيامبر(ص)و امام صادق در زمان حكومت آن دو بزرگوار، صحيح است، ولى در زمان حكومت من برنج و هر چيزى كه با صاع كيل شود، بايد زكاتش داده شود:
عَنْ عَلِي بْنِ مَهْزِيارَ قَالَ: "قَرَأْتُ فِي كتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاك رُوِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الزَّكاةَ عَلَى تِسْعَةِ أَشْياءَ عَلَى الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ وَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْغَنَمِ وَ الْبَقَرِ وَ الْإِبِلِ وَ عَفَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَمَّا سِوَى ذَلِك فَقَالَ لَهُ الْقَائِلُ عِنْدَنَا شَيءٌ كثِيرٌ يكونُ بِأَضْعَافِ ذَلِك فَقَالَ لَهُ مَا هُوَ فَقَالَ لَهُ الْأَرُزُّ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَقُولُ لَك إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَضَعَ الصَّدَقَةَ عَلَى تِسْعَةِ أَشْياءَ وَ عَفَا عَمَّا سِوَى ذَلِك وَ تَقُولُ إِنَّ عِنْدَنَا أَرُزّاً وَ عِنْدَنَا ذُرَةً قَدْ كانَتِ الذُّرَةُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ‏فَوَقَّعَ‏كذَلِك هُوَ وَ الزَّكاةُ فِي كلِّ مَا كيلَ بِالصَّاعِ"[تهذيب الاحكام، ج4، ص5].
ولى اكثر فقها عموم زكات را حمل بر استحباب كرده‏اند، نظير اينكه رواياتى آمده در تحليل خمس. با اينكه متن و صريح قرآن است و مصارفش در هر زمانى هست. پس تحليل موسمى و حكومتى بوده تا شيعيانش كه پول به امام مى‏رساندند شناخته نشوند و خطرى براى امام و خودشان پيش نيايد؛ زيرا در آن روايات آمده كه اگر ما در اين زمان شما را به دادن خمس وادار كنيم، با انصاف با شما عمل نكرده‏ايم. زيرا از يك سو پرداخت مشكل است و از سوى ديگر اگر تحليل نكنيم، مال مخلوط و سبب عدم طهارت ولد مى‏شود. (و رواياتى كه تحليل كلى را در تمام سال‏ها مى‏داند، ضعيف السند است.)
ـ گر چه طبق فتاواى مراجع، زكات به 9 چيز تعلق مى‏گيرد، ولى به گفته علامه محمد تقى جعفرى، چون دليل زكات، در آيات و روايات آمده، (فقر زدايى) تا آنجا كه مى‏خوانيم: اگر زكات پرداخت شود، فقيرى باقى نمى‏ماند و اگر خدا مى‏دانست اين مقدار كافى نيست، مقدار زكات را بيشتر مى‏كرد.
اين دليل مى‏تواند با محوريت و اصل فقر زدايى، دست فقيه را بازگذارد كه به مقدار نياز بگيرد و بپردازد.
ـ در اصطلاح اصولى، آن جا كه حكمى همراه با علت است و به اصطلاح منصوص العلة است، تا محقق شدن معلول، قدرت مانور هست.
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 12:40 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ


معيار تشخيص مؤمن از منافق :

يقْبِضُونَ أَيدِيهُمْ[توبه، 67].
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يأْمُرُونَ بِالْمُنْكرِ وَ ينْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يقْبِضُونَ أَيدِيهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِيهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ[توبه، 67].
وَ يقْبِضُونَ أَيدِيهُمْ نَسُوا اللّهَ[توبه، 67].
يوتُونَ الزَّكاة[توبه، 71].
وَ الْمُومِنُونَ وَ الْمُومِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكرِ وَ يقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يوتُونَ الزَّكاةَ وَ يطِيعُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِك سَيرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكيمٌ[توبه، 71].
يوتُونَ الزَّكاةَ وَ يطِيعُونَ اللّهَ وَ رَسُولَه[توبه، 71].

چند نكته مهم:
1ـ نماز معيار تشخيص مؤمن از منافق نيست. (ممكن است منافق نماز بخواند. در آيه سخنى از نخواندن نماز در كار نيست.)

2ـ معيار پول دادن و ندادن است.يقبضون.... يؤتون، يطيعون الله

3ـ فراموش كردن فقرا، فراموش كردن خدا است.يقبضون... نسوا الله

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 12:03 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ


 تفاوت خمس با زكات :

1ـ زكات ماليات بر مال است، خمس ماليات بر پس انداز.

2ـ زكات براى جامعه است، خمس براى حكومت.

3ـ زكات مصرف خاص دارد، خمس، زير نظر حاكم اسلامى، مصرف عام‏ترى دارد.

4ـ زكات براى غير سادات است، از خمس سادات فقير مى‏توانند به قدر كفاف بردارند.
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 1
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 12:02 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ

 آثار منع پرداخت زكات :
1. در دنيا
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):اللَّهَ اللَّهَ فِي الزَّكاةِ فَإِنَّهَا تُطْفِىُ غَضَبَ رَبِّكمْ اللَّهَ[كافى، ج7، ص51].
عَنْ أَبِي ذَرٍّ قَالَ: "رَأَيتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ هُوَ جَالِسٌ فِي ظِلِّ الْكعْبَةِ وَ هُوَ يقُولُ هُمُ الْأَخْسَرُونَ وَ رَبِّ الْكعْبَةِ فَقُلْتُ مَنْ هُمْ يا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ مَا مِنْ صَاحِبِ إِبِلٍ أَوْ غَنَمٍ لَا يودِّي زَكاتَهُ إِلَّا جَاءَتْ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْظَمَ مَا كانَتْ وَ أَسْمَنَهُ تَنْطَحُهُ بِقُرُونِهَا وَ تَطَوهُ بِأَخْفَافِهَا كلَّمَا نَفِدَتْ عَلَيهِ آخِرُهَا أُعِيدَتْ أَوَّلُهَا"[مستدرك الوسائل، ج7، ص20].
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: "سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل" سَيطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يوْمَ الْقِيامَة" ( آل عمران -180) فَقَالَ يا مُحَمَّدُ مَا مِنْ أَحَدٍ يمْنَعُ مِنْ زَكاةِ مَالِهِ شَيئاً إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِك يوْمَ الْقِيامَةِ ثُعْبَاناً مِنْ نَارٍ مُطَوَّقاً فِي عُنُقِهِ ينْهَشُ مِنْ لَحْمِهِ حَتَّى يفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ"[كافى، ج3، ص502].
ابوذر از لقمان: دنيا دريائى است كه بسيارى در آن غرق مى‏شوند. بايد سوار كشتى نجات شوى. كشتى، ايمان است و اركان كشتى زكات و نماز و روزه است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):ثَمَانِيةٌ لَا تُقْبَلُ لَهُمْ صَلَاةٌ الْعَبْدُ الْ‏آبِقُ حَتَّى يرْجِعَ إِلَى مَوْلَاهُ وَ النَّاشِزُ عَنْ زَوْجِهَا وَ هُوَ عَلَيهَا سَاخِطٌ وَ مَانِعُ الزَّكاةِ وَ....[بحار الانوار، ج77، ص232].
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):أَوَّلَ مَنْ يدْخُلُ النَّارَ ثَلَاثَةً أَمِيرٌ مُتَسَلِّطٌ لَمْ يعْدِلْ وَ صَاحِبُ مَالٍ لَا يعْطِي زَكاةَ مَالِهِ وَ فَقِيرٌ مُتَكبِّرٌ[مستدرك الوسائل، ج7، ص23].
ما سَلَككمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَك مِنَ الْمُصَلِّينَ وَ لَمْ نَك نُطْعِمُ الْمِسْكينَ[مدثر، 44-42].
وَ أَمّا مَنْ أُوتِي كتابَهُ بِشِمالِهِ فَيقُولُ يا لَيتَنِي لَمْ أُوتَ كتابِيهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيهْ يا لَيتَها كانَتِ الْقاضِيةَ ما أَغْنى عَنِّي مالِيهْ هَلَك عَنِّي سُلْطانِيهْ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكوهُ وَ لا يحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكينِ[حاقه، 34-25].
وَ الَّذِينَ يكنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا ينْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ[توبه، 34].

2. درآخرت
قال النبى(ص):اذا اديت زكات مالك فقد اذهبت عنك شره[كنز، ج6، ص293. و مستدرك، ج1، ص506].
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):مَنْ أَدَّى زَكاةَ مَالِهِ وَ قَرَى الضَّيفَ وَ أَعْطَى فِي النَّائِبَةِ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ الشُّحِّ[مستدرك الوسائل، ج16، ص242].
قَالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ(ع):‏إِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخَذَ مَانِعَ الزَّكاةِ فَضَرَبَ عُنُقَهُ[بحار الانوار، ج93، ص21].
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 8 اردیبهشت 1390  | 12:02 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ


1. نماز
ماه رمضان، قانون زكات آمد. منادى به امر پيامبر فرياد زد:
أَنَّ اللَّهَ تَبَارَك وَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ عَلَيكمُ الزَّكاةَ كمَا فَرَضَ عَلَيكمُ الصَّلَاةَ[من لايحضره الفقيه، ج2، ص13].
أَيهَا الْمُسْلِمُونَ زَكوا أَمْوَالَكمْ تُقْبَلْ صَلَاتُكمْ[من لايحضره الفقيه، ج2، ص13].
بعد از يك سال مهلت، مأمور وصول به اطراف فرستاد.
قال النبى(ص):لا يقبل الله الايمان و الصلوة الا بالزكاة[كنز، ج6، ص298].
ـ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)فِي خُطْبَةِ الْوَدَاعِ:أَيهَا النَّاسُ أَدُّوا زَكاةَ أَمْوَالِكمْ فَمَنْ لَا يزَكي لَا صَلَاةَ لَهُ وَ مَنْ لَا صَلَاةَ لَهُ لَا دِينَ لَهُ وَ مَنْ لَا دِينَ لَهُ لَا حَجَّ وَ لَا جِهَادَ لَهُ[مستدرك الوسائل، ج7، ص11].

2. ايمان
ـ منكر زكات كافر است.[تحرير الوسيله امام(ره)].
پيامبر(ص)روزى در مسجد افرادى را با جمله قم يا فلان ( كه زكات نمى‏دادند) از مسجد بيرون كرد.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)قَالَ:بَينَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي الْمَسْجِدِ إِذْ قَالَ قُمْ يا فُلَانُ قُمْ يا فُلَانُ قُمْ يا فُلَانُ حَتَّى أَخْرَجَ خَمْسَةَ نَفَرٍ فَقَالَ اخْرُجُوا مِنْ مَسْجِدِنَا لَا تُصَلُّوا فِيهِ وَ أَنْتُمْ لَا تُزَكونَ[كافى، ج3، ص503].
قَالَ الصَّادِقُ(ع):مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكاةِ فَلَيسَ بِمُومِنٍ وَ لَا مُسْلِمٍ[كافى، ج3، ص503].
فى وصيه النبى(ص)لعلى(ع):يا عَلِي كفَرَ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَشَرَةٌ الْقَتَّاتُ وَ السَّاحِرُ وَ الدَّيوثُ وَ نَاكحُ الْمَرْأَةِ حَرَاماً فِي دُبُرِهَا وَ نَاكحُ الْبَهِيمَةِ وَ مَنْ نَكحَ ذَاتَ مَحْرَمٍ وَ السَّاعِي فِي الْفِتْنَةِ وَ بَائِعُ السِّلَاحِ مِنْ أَهْلِ الْحَرْبِ وَ مَانِعُ الزَّكاة[من لايحضره الفقيه، ج4، ص356].
عَنْ عَلِي (ع) عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنَّ رَجُلًا سَأَلَهُ فَقَالَ يا رَسُولَ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَيلٌ لِلْمُشْرِكينَ الَّذِينَ لا يوتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ قَالَ لَا يعَاقِبُ اللَّهُ الْمُشْرِكينَ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَهُ فَوَيلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ الَّذِينَ هُمْ يراونَ وَ يمْنَعُونَ الْماعُونَ أَلَا إِنَّ الْمَاعُونَ الزَّكاةُ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيدِهِ مَا خَانَ اللَّهَ أَحَدٌ شَيئاً مِنْ زَكاةِ مَالِهِ إِلَّا مُشْرِك بِاللَّهِ[بحار الانوار، ج93، ص29].
قال الامام فى تحريره: ... الزكوة فى الجملة من ضروريات الدين و منكرها، مندرج فى الكفار.[ج1، ص311].
قال الصادق(ع)فى قوله تعالى:"إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كفْرا" (نساء/137) مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَمْرَ حَرَامٌ ثُمَّ شَرِبَهَا وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الزِّنَا حَرَامٌ ثُمَّ زَنَى وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الزَّكاةَ حَقٌّ وَ لَمْ يودِّهَا[بحار الانوار، ج70، ص360].
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)يوْماً لِأَصْحَابِهِ:مَلْعُونٌ كلُّ مَالٍ لَا يزَكى مَلْعُونٌ كلُّ جَسَدٍ لَا يزَكى وَ لَوْ فِي كلِّ أَرْبَعِينَ يوْماً مَرَّةً[كافى، ج2، ص258].
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 4 :: 1 2 3 4