تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق چیزی جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن. به عبارت دیگر، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و باارزش است که با اختصاص زمان و تلاش لازم و در نظر گرفتن ریسک های مالی، روانی و اجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال به ثمر می رسد. این تعریف دارای چهار جنبه اساسی است :

کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هر چیز ارزشمند و جدید. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد .


کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است .


درنظر گرفتن ریسک های اجتناب ناپذیر لازمه کارآفرینی است .


در کارآفرینی، رضایت شخصی از استقلال کاری به وجود می آید .


چند جنبه مشترک در همه تعاریف کارآفرینی وجود دارد: ریسک‌پذیری، خلاقیت، استقلال و پاداش .


2- کارآفرین کیست؟


کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد می کند .


کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تاسیس و اداره می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است .


کارآفرین کسی است که سیاستگذاری کسب و کار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را به عهده می گیرد .


کارآفرین کسی است که موسسه اقتصادی، خصوصاً کسب و کاری را که معمولاً مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می کند .


3- وجوه مشترک کارآفرینان


ریسک پذیری (ریسک های متوسط و حساب شده )


نیاز به توفیق


نوآوری، خلاقیت، ایده سازی


اعتماد به نفس


پشتکار زیاد


آرمان گرایی


پیشقدم بودن


فرصت گرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصتها هستند تا تهدیدات )


نتیجه گرا بودن


اهل کار و عمل بودن


آینده گرایی


4- صفات اشخاص کارآفرین


کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح می دهند. فعالیتهای بامیزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا می کند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیله مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه کار جزء مسئولیتهای خود شخص باشد .


کارآفرینان از خطر استقبال می کنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد. به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیتهایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمی گیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرأت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــی زنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنابر تناسبشان، آنها را طبقه بندی می کنند. کارآفرینــان مسئولیت شخصی را قبول مـــی کنند .


یکی از انگیزه های اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح می دهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار می گیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـی‌تواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است .


کارآفرینان اعتماد به نفس دارند. کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها براین باورند که می توانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر می گیرند. ظاهراً کارآفرینان واقعی به خاطر اعتماد به نفس بالایی که در خود می بینند و برای دیگران غیرقابل لمس است، موفق می شوند .


کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند. کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه کار برای آنها خیلی مشکل است .


کارآفرینان در هر کاری که انجام می دهند، هدفگرا هستند. بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می دهند، در راستای اهداف آینده شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولاً عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز مـــــی نامند .


کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می گیرند. آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و بر اساس مرغوبیت و راندمان رقابت می کنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت می برند .


کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیتها از راهها و روشهای جدید استفاده مــی کنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت می برند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راههای جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده می کنند. آنها پر از پرسش هستند .


کارآفرینـان خستگی را زیاد احساس نمــــی کنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام می کنند. آنها می دانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید .


5- وظایف کارآفرین


هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد :


از موقعیتهای محیط آگاه می شود


برای استفاده از این موقعیتها خود را به خطر می اندازد


برای کار سرمایه گذاری می کند


نوآوریها را معرفی می کند


کار و تولید را نظم می بخشد


تصمیم می گیرد


برای آینده برنامه ریزی می کند


محصولات خود را با سود می فروشد


6- انگیزه های مهم کارآفرینی


سه انگیزه اولیه باعث می شود که افراد، کارآفرین شوند :


نیاز به پیشرفت


علاقه به آزادی و استقلال


احتیاج به رضایت شغلی


7- سرچشمه کارآفرینی


کارآفرینان از کجا می آیند؟ اشخاص چگونه کارآفرین می شوند؟ آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته می شوند؟ زمانی بود که تصور می شد کارآفرینان به جای ساخته شدن، متولد می شوند. صفات آنها به قدری نادر بودند که در هر جایی یافت نمــی شدند. امروزه، شواهد کافی وجود دارد که نشان دهد صفات کارآفرینی را می توان با آموزش، پرورش داد .


8- نقش‌های کارآفرینان در جامعه


کارآفرینان نقشهای ذیل را در جامعه ایفا خواهند کرد :


عامل اشتغال زایی


عامل انتقال فناوری


عامل ترغیب و تشویق سرمایه گذاری


عامل شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید


عامل تعادل در اقتصادهای پویا


عامل کاهش بوروکراسی اداری (کاهش پشت میزنشینی و شوق عمل گرایی و ...)


عامل نوآوری و روان کننده تغییر


عامل تحریک و تشویق حس رقابت


عامل ساماندهی منابع و استفاده اثربخش از آنها




برگرفته از سایت:روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
 
الگوهای که تاکنون در رابطه با کارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شده‌اند، بر محور چهار کلید واژه بنگاه مشتق از دانشگاه، دانشگاه کارآفرینی، تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی و دانشگاه نوآور شکل گرفته‌اند. هر یک از این الگوها تنها جزیی از سیستم وسیع و پیچیده کارآفرینی مبتنی بر عمل را مورد توجه و تاکید قرار داده‌اند. در این قسمت ضمن اشاره به بعضی از الگوهای گذشته، سعی می‌شود یک الگوی جامع و پویا از کارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شود. این الگو، سیستم کارآفرینی مبتنی بر علم نامیده می‌شود. طبق این الگوی کارآفرینی مبتنی بر علم زیرسیستمی از سیستم کارآفرینی به مفهوم عامل است . در ادامه مقاله مولفه‌های مهم سیستم کارآفرینی مبتنی بر علم از نظر کارکردی در قالب نهادها، فرایند و ستانده به اختصار تشریح می‌شود. با توجه به اینکه تا وقتی فرایند کارآفرینی روشن نباشد نمی‌توان نهاد و ستانده‌های سیستم کارآفرینی را تعیین کرد،ابتدا فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم بررسی می‌شود. لذا در این قسمت از مقاله در رابطه با این موضوع بحث خواهد شد، به بحث نهاده‌ها و ستانده‌های کارآفرینی مبتنی بر علم در قسمت‌های سوم و چهارم پرداخته خواهد شد .
فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم

کارآفرینی به مفهوم عام فرایندی است که طی آن فرصت‌های تجاری برای تولید کالا و خدمات آینده کشف، ارزیابی و بهره‌برداری شود. این فرآیند شامل تمام وظایف، فعالیت‌ها و اعمالی است که در راستای کشف و بهره‌برداری از فرصت تجاری جدید و تاسیس سازمان جدید انجام می‌شود. در کل دو نوع فرایند کارآفرینی را می‌توان از هم تمییز داد: کارآفرینی فرد و کار‌آفرینی سازمانی. اگر فرایند کارآفرینی به وسیله فردی مستقل از سازمان خاص سازماندهی شود، فرایند کارآفرینی فردی نامیده می‌شود. کارآفرینی فردی سابقه‌ای به طول عمل بنگاه اقتصادی دارد .کارآفرینی سازمانی خود بر دو نوع است: کارآفرینی در سازمان و کارآفرینی توسط سازمان. کارآفرینی در سازمان به معنی آغاز فعالیت اقتصادی جدید یا دیگر گرایشات و فعالیت‌های نوآوری توسط فردی یا گروهی از افراد به عنوان عضوی از سازمان، در دورن سازمان موجود است. این سازمان، سازمان مادر نامیده می‌شود. به فرد یا افرادی که به فعالیت کارآفرینی اقدام کرده است، کارآفرین سازمانی گفته می‌شود. کارآفرین سازمانی در سازمان‌های بزرگ مانند دانشگاه همچون یک کارآفرین مستقل عمل می‌کند و بنگاه‌های اقتصادی جدیدی را بر مبنای محصول جدید، خدمات جدید یا فرایند جدید ایجاد می‌نماید. البته دانشگاه یا سازمان مادر در ستانده کارآفرینی با کارآفرین یا کارآفرینان شریک است و آنان را در زمینه‌های مختلف اقتصادی و فنی حمایت می‌کند. بنگاه نوپایی که توسط کارآفرین سازمانی تاسیس می‌شود بنگاه مشتقه نامیده می‌شود .کارآفرینی توسط سازمان که کارآفرینی شرکتی نیز نامیده می‌شود، به این معنی است که سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی اقدام به ایجاد فعالیت جدید اقتصادی (بنگاه جدید، کارخانه جدید یا اداره جدید) می‌کند. در این حالت یک تیم کارآفرینی وجود دارد. این تیم متشکل از مدیر میانی سازمان، مخترع یا صاحب ایده و سرمایه‌دار مخاطره پذیر است. در این حالت سازمان مالک ستانده کارآفرینی است. البته مخترع یا صاحب ایده و سرمایه‌دار مخاطره‌پذیر نیز در آن سهم دارند .در کارآفرین مبتنی بر علم نیز هر دو نوع کارآفرینی قابل تصور است. اما کارآفرینی سازمانی از جایگاه بالاتری برخوردار است. در دانشگاه‌های کشورهای پیشرفته هر دو حالت از کارآفرینی سازمانی سابقه دارد. کارآفرینی در دانشگاه‌های تحقیقاتی ایالات متحده آمریکا عمدتا از نوع کارآفرینی توسط سازمان است. در حالی که کارآفرینی در اکثر دانشگا‌ه‌های اروپا از نوع کارآفرینی در سازمان است .در واقع کارآفرینی مبتنی بر علم یک فراینده یادگیری، تکاملی است که در دانشگاه یا توسط دانشگاه (به عنوان سازمان) شکل می‌گیرد. اعضای دانشگاه (اعضای هیات علمی یا دانشجویان یا کارکنان) و مدیریت دانشگاه و سرمایه‌گذار خطرپذیر خارج از دانشگاه سه بازیگر اصلی در فرایندکارآفرینی مبتنی بر علم هستند. اعضای دانشگاه معمولا در یکی از نقش‌های مخترع یا کارآفرین ظاهر می‌شوند. مدیریت دانشگاه نیز به نمایندگی از شخصیت حقوقی دانشگاه ممکن است در یک یا چند نقش از نقش‌هایی مانند کارآفرین، سرمایه‌گذار، شکل دهنده و حمایت کننده فرایند کارآفرینی ظاهر شود. در بعضی از دانشگاه‌ها بنگاه‌هایی که توسط اعضای هیات علمی یا دانشجویان تشکیل می‌شود، دانشگاه و عضو هیات علمی سهم برابر می‌برند. در بعضی مواقع دانشگاه‌ها نقش سرمایه‌دار خطرپذیر را بازی می‌کنند. در بعضی دیگر بنگاه مشتقه به نام دانشگاه ثبت می شود و دانشگاه‌ها به طور مستقیم در فعالیت‌های اقتصادی مشارکت می‌کنند .کارآفرینی مبتنی بر علم فرایند طولانی از زمان و فعالیت است که از مراحل و اقدامات مختلف شکل می‌گیرد. به عنوان نمونه شن و همکارانش فرایند کارآفرینی را به سه مرحله شناسایی فرصت کارآفرینی، توسعه ایده برای چگونگی پیگیری فرصت تجاری، و بهره برداری از فرصت تجاری تجزیه کرده‌اند. مرحله بهره‌برداری از فرصت، خود شامل چهار اقدام، یعنی، فراهم سازی، طراحی سازمانی، بررسی بازار و توسعه محصول است. از نظر هیندل و ینکن فرایند کارآفرینی مبتنی بر عمل از پنج مرحله شکل گرفته است: ایجاد دانش جدید به وسیله تحقیقات علمی، تبدیل دانش به ایده‌های تجاری، ایجاد فرصت‌های جدید بر مبنای ایده‌های تجاری،دستیابی به بینش تجاری به وسیله تعریف پروژه بر مبنای فرصت ایجاد شده، و توسعه تکنولوژی بر مبنای پروژه تعریف شده. به نظر ندونزوا و همکارانش فرایند ایجاد بنگاه مشتق از دانشگاه که همان فرایند کارآفرینی است، به چهار مرحله قابل تجزیه است. این مراحل عبارتند از : ایجاد ایده‌های تجاری از تحقیقات، طراحی پروژه‌های مخاطره‌آمیز جدید ناشی از ایده‌ها، شروع بنگاه‌های مشتقه از پروژه‌ها و تحکیم و تقویت ایجاد ارزش اقتصادی به وسیله بنگاه‌های مشتقه . واهورا و همکارانش (2004) در یک مطالعه تجربی دو عنصر مهم از سیستم کارآفرینی مبتنی بر علم را تحلیل کرده‌اند. اولا آنها نشان داده‌اند که فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم (فرایند اشتقاق کارآفرینی) یک فرایند غیرخطی است که از پنج مرحله توسعه شکل گرفته است. این مراحل عبارتند از: تحقیقات، قالب بندی فرصت‌ها، پیش سازمان، جهت گیری مجدد و بازده پایدار. هر مرحله بازگو کننده گروه معینی از فعالیت‌ها و کانون‌های استراتژیک است که قبل از حرکت به مرحله بعدی بایستی به طور کامل اجرا شوند. در هر مرحله، فعالیت‌ها و تصمیمات انجام شده در گام‌های آخر مرحله قبل بایستی تکرار شود، البته ماهیت فعالیت متفاوت است. این امر بیانگر پیوستگی مراحل به یکدیگر است. به عنوان نمونه در مرحله اول تنها فعالیت‌های تحقیقاتی انجام می‌شود. اما در مرحله دوم که فرصت تجاری شکل می‌گیرد، برای یافتن موضوعات تجاری مناسب و شناخت منابع تجاری مناسب بایستی فعالیت‌های تحقیقاتی اضافی انجام شود. در مرحله پیش سازمان نیز فرایند تحقیق برای توسعه و کسب منابع ضروری تکرار می شود .همچنین واهورا و همکارانش نشان دادند برای اینکه جنین بنگاه‌ مشتقه رشد کند و به مرحله بعدی توسعه برسد، نیازمند کسب منابع و ظرفیت‌های خاصی است. اما همیشه منابع و ظرفیت‌های مورد نیاز فراهم نیست و مشکلاتی در فرایند کارآفرینی به وجود می‌آید. آنها خلل ناشی از فقدان منابع و ظرفیت‌های حیاتی برای گذار از یک مرحله به مرحله دیگر را اتصالات بحرانی نامیده‌اند . به نظر آنها اگر اتصالات بحرانی برای مدت طولانی حل نشده باقی بمانند، فرایند کارآفرینی مختل شده و تشکیل بنگاه مشتقه با شکست مواجه می‌شود . بنابراین برای تضمین تبدیل جنین بنگاه مشتقه به یک بنگاه مشتقه بالغ با بازدهی پایدار، بایستی این اتصالات از میان بر داشته شوند .آنها همچنین نشان داده‌اند که ماهیت اتصالات بحرانی در مراحل مختلف متفاوت است و عموما به دلیل نقص در سرمایه اجتماعی، ضعف منابع و ناکافی بودن ظرفیت‌های داخلی به وجود می‌آیند. این عوامل در تعامل با یکدیگر مانع شکل گیری فرایند ایجاد ارزش اقتصادی می‌شوند .با توجه به مباحث بالا، در مقاله حاضر فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم به عنوان یک فرایند ماتریسی با خواص یادگیری پویا، در نظر گرفته می‌شود . ستون‌های ماتریس پیشرفت فعالیت در طول زمان و سطرهای آن تفکر و بازاندیشی در رابطه فعالیت‌ها در یک مقطع را نشان می‌دهند. بنابراین، در فرایندی با ساختار ماتریسی، مرحله کارآفرینی جایگاهی ندارد و درایه ماتریس کارآفرینی، جایگزین مرحله کارآفرینی می‌شود. هر درایه از مجموعه فعالیت‌ها و تصمیمات و اقدامات مشخص تشکیل شده است که در طول زمان انجام می شود. بنابراین هر یک از این درایه‌های کارآفرینی کارکرد خاص خود را در ماتریس کارآفرینی دارند و تابعی از یک سری عوامل فردی، سازمانی و محیطی هستند. در یک مفهوم پیشرفته این درایه را نرون و ماتریس کارآفرینی را شبکه عصبی می‌توان نامید. اما در اینجا از این تعبیر و تعمیم اجتناب می‌کنیم .ماتریس کارآفرینی مبتنی بر علم مورد نظر در این مقاله، بیست و پنج درایه دارد. از این بیست و پنج درایه اصلی و مابقی کمکی هستند. درایه‌های در قطر ماتریس کارآفرینی و درایه کمک در اطراف درایه‌های اصلی قرار دارند و آنها را از نظر دانش پیشین، اطلاعاتی وآینده نگری حمایت می‌کنند. درایه اصلی آغازین فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم تحقیقات علمی است (درایه 11)، دومی درایه اصلی توسعه ایده است که در موقعیت 22 قرار گرفته است. سومین درایه اصلی طراحی پروژه کارآفرینی است که در موقعیت 33 قرار دارد. چهارمین درایه اصلی تاسیس بنگاه مشتقه است که در موقعیت 44 جای گرفته است. در نهایت پنجمین و آخرین درایه اصلی تقویت و تحکیم بازدهی است که در موقعیت 55 قرار گرفته است. در درایه اصلی دوم از میان انبوه دانش و اطلاعات موجود (نتایج تحقیقات سابق) و جدید (نتایج تحقیقات جاری) تعدادی محدودی ایده تجاری استخراج می‌شود، در درایه سوم ابتدا ایده‌ها بررسی می‌شوند، سپس بهترین و محتمل ترین آنها به پروژه‌های کارآفرینی عینی تبدیل می‌شوند، در درایه اصلی چهارم پروژه‌های کارآفرینی بررسی و بهترین آنها اجرا و به بنگاه اقتصادی تبدیل می‌شوند (طراحی سازمانی) و در نهایت در درایه پنجم ارزش اقتصادی ایجاد شده به وسیله بنگاه‌های جدید، تقویت و تحکیم پیدا می‌کند (بازدهی پایدار ).درایه‌های بیست و پنج گانه به طور شبکه‌ای به یکدیگر متصل هستند. بازدهی اقتصادی پایدار وابسته به کیفیت بنگاه ایجاد شده و اطلاعات و دانش پیشین دریافت شده از درایه‌های اصلی قبلی است، کیفیت بنگاه ایجاد شده به کیفیت پروژه‌های نهایی شده واطلاعات و دانش دریافت شده از درایه‌های قبلی بستگی دارد، این خود وابسته به کیفیت ایده اولیه و اطلاعات دانش دریافت شده از درایه‌های قبلی است، کیفیت ایده اولیه تابعی از کیفیت دانش انباشت شده در دانشگاه است و در نهایت کیفیت دانش تولید شده وابسته آینده نگری در رابطه با درایه اصلی بعدی است .این الگو بر این فرض مبتنی است که کارآفرینی یا تیم کارآفرینی، یادگیرنده و دارای انتظارات عقلایی هستند و از روش مبتنی بر دانش پیروی می‌کنند، لذا در هنگام فعالیت جدی و رسمی در یک مرحله از کارآفرینی به مراحل دیگر (قبل یا بعد) می‌اندیشند، به آینده‌نگری می‌پردازند و پیش زمینه‌های لازم را برای مراحل قبلی فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کارآفرین در هنگام تحقیقات به قصد کارآفرینی، در رابطه با تبدیل آن به فرصت تجاری مطلوب فکر می‌کنند و به طور غیررسمی و با جدیت کمتر برای آن تلاش می‌نماید. بنابراین منظور از طراحی سازمانی به عنوان یک مرحله کارآفرینی، آن است که کارآفرینی به طور رسمی و جدی در رابطه با طراحی سازمان بنگاه مشتقه فعالیت می‌کند و به طور غیررسمی تحقیقاتی نیز انجام می‌دهد و در رابطه با مراحل قبلی باز اندیشی می‌کند .

1-تحقیقات علمی

دانش علمی و تکنولوژیک به عنوان نطفه بنگاه مشتقه و کاتالیزور فرایند کارآفرینی، محصول تحقیقات دانشگاهی است. بنابراین تحقیقات نه تنها نقطه آغاز فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم است. بلکه عنصر همیشه حاضر در فرایند تشکیل بنگاه مشتقه است. دانش حاصل از فرایند تحقیقات بر دو نوع است: دانش آشکار و دانش ضمنی. دانش آشکار محصول اصلی و مستقیم فرایند تحقیقات است و به عنوان کشف و اختراع نمود پیدا می‌کند و در قالب گزارش تحقیقاتی و مقاله یا کتاب بیان و منتشر می‌شود. اما دانش ضمنی محصول فرعی و غیرمستقیم فرایند تحقیقات است و در اثر یادگیری به وسیله انجام در وجود محققان نهادینه می‌شود و قابل کدگذاری و انتقال به دیگران نمی‌باشند. در بعضی مواقع در فرایند کارآفرینی دانش ضمنی اهمیت کلیدی و بیشتری از دانش آشکار پیدا می‌کند .

2-توسعه ایده‌های تجاری

فعالیت اصلی دو در فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم توسعه ایده تجاری است. این فعالیت خود شامل سه اقدام ایجاد ایده، ارزیابی ایده و پیشنهاد آن به کمیته علمی مربوطه است. ایده تجاری از باز اندیشی و پردازش مجدد دانش علمی و تکنولوژی موجود و جدید حاصل می‌شود. تمام ایده‌هایی که بر مبنای نتایج تحقیقات ایجاد می‌شوند پتانسیل اقتصادی مناسب برای بهره‌برداری را دارا نیستند. لذا بایستی ارزیابی و گزینش شوند. معمولا ایده‌ها از سه جنبه علایق فردی پتانسیل فنی و پتانسیل تجاری مورد ارزشیابی قرار می‌گیرند. هر ایده‌ای از نظر پتانسیل اقتصادی منحصر به فرد است. یک ایده ممکن است از نقطه نظر فنی برجسته باشد اما از نظر تجاری غیرعملی باشد و همچنین ایده‌ای ممکن است از نظر علمی جالب و جذاب نباشد اما از نظر تجاری محتمل باشد . ارزیابی تکنولوژیک کاری پیچیده است که به مهارت‌های خاص نیاز دارد و در اکثر مواقع امکان سنجی آن نیازمند تحقیق وتوسعه مستقل است. ارزیابی تکنولوژی ضروری است اما برای اعتبار بخشی به پتانسیل اقتصادی ایده کفایت نمی‌کند و بایستی از نظر پتانسیل تجاری (وجود بازاری پایدار در آینده) نیز ارزش‌یابی شود. در این مرحله بایستی به چند سوال پاسخ داده شود: تکنولوژی معین چه کاربردهای مختلفی دارد؟ کدام یک محتمل‌تر است؟ چه کسانی بازی کنان کلیدی در این بازارها هستند؟ موانع ورود به این بازارها چه قدر جدی و پایدار هستند؟ آیا پتانسیل لازم برای تاسیس شرکت پایدار وجود دارد؟اما برای اغلب دانشگاه‌های ایران که عادت دارند به طور سنتی از تحقیقات خود بهره‌برداری کنند، توسعه ایده تجاری بسیار مشکل است. لازمه این کار وجود پاردایم علمی جدید، فرهنگ کارآفرینی، عقلانیت جدید اقتصادی در دانشگاه‌ها و ظرفیت (آزادی و امنیت طرح ایده توسط اعضای هیات علمی و محققان بیرونی) و توانایی آنها به تبدیل دانش و ارزشیابی پتانسیل تجاری ایده‌ها است. در رابطه با این مساله در قسمت نهاده‌های کارآفرینی مبتنی بر علم به تفضیل بحث خواهد شد .

3-طراحی پروژه‌های تاسیس بنگاه

ایده‌های ایجاد شده در فعالیت اصلی دوم عموما از ساختار مطلوبی برخوردار نیستند و دارای ابهام می‌باشند. چنین ایده‌هایی معمولا شامل عناصر علمی و تکنولوژیک است که پتانسیل شان برای ایجاد ارزش اقتصادی چندان شناخته شده نیست. در این فعالیت اصلی صرفا یک احساس یا فرض ناهموار در رابطه پتانسیل اقتصادی نتایج تحقیقات به نمایش گذاشته می‌شود. این فرض در پروژه تجاری نمود عینی پیدا می‌کند .بنابراین هدف فعالیت اصلی دوم انتقال ایده خوب تعریف نشده به ایده منسجم و سازمند در قالب یک پروژه ایجاد بنگاه است که به دو موضوع خاص اشاره دارد: حفاظت از ایده و عینیت بخشی به ایده. این فعالیت اولین گام بزرگ جهت انتقال از قلمرو تحقیق به قلمرو تجاری در فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم دلالت دارد . اجرای این فعالیت نیازمند سرمایه‌گذاری زیادی است .در اغلب اوقات پتانسیل سودمندی یک ایده وابسته به حافظت از ایده است. در دانشگاه‌های ایران مکانیسمی برای حفاظت از ایده تجاری وجود ندارد و اصولا معلوم نیست که مالکیت ایده بایستی متعلق به دانشگاه باشد یا محقق. حفاظت از ایده بر دو مساله مهم تاکید می‌کند:1-چگونگی شناخت مالکان ایده‌ها 2-چگونگی حفاظت کارآمد این نتایج از جعل، کپی و تقلید. در رابطه با مساله اول این سوال مطرح است که چه کسی مالک ایده تجاری است. پاسخ ساده به این سوال این است که کسی مالک ایده است که مالک نتایج تحقیقات منجر به ایده تجاری باشد. اما مجددا این سوال مطرح می‌شود که چه کسی مالک ایده است که مالک نتایج تحقیقات منجر به ایده تجاری باشد. اما مجددا این سوال مطرح می‌شود که چه کسی مالک نتایج تحقیقات است. جوان این سوال چندان روشن نیست و چند عنصر مبهم در آن وجود دارد که عبارتند از: کثرت تامین کنندگان مالی، قراردادهای منعقد شده بین سازمان‌های تامین کننده مالی و تیم‌های محققان، مشارکت بین مراکز مختلف تحقیقاتی (عمومی و خصوصی) ، وضعیت افراد مختلف (استادان، محققان قراردادی، دانشجویان دکترا و غیره) که فعالیت‌های تحقیقاتی را انجام داده‌اند و نهایتا ویژگی ناملموس بیشترین نتایج . تمام عناصر فوق به پیچیده شدن وظیفه حفاظت از مالکیت فکری کمک می‌کند. بنابراین برای تعیین اینکه چه کسی مالک نتایج است به تحلیل عمیق نیاز است .به محض اینکه مالک یا مالکان نتایج به صراحت مشخص شد، مساله بعدی حفاظت از این نتایج است. در این رابطه دو حالت متفاوت مورد توجه قرار می‌گیرد : حفاظت طبیعی و حفاظت مصنوعی. حفاظت طبیعی بر دو مورد سطح تکنولوژی نتایج (درجه نوآوری) و موانع در برابر تقلید تاکید دارد که هدایت تکنولوژیک را برای دوره قابل توجهی از زمان و مالکان نتایج ارایه می‌کند .به محض اینکه پتانسیل اقتصادی ایده شناخته شد و قانونا حفاظت شد، باید در رابطه با بهره‌برداری مطلوب از آن تصمیم‌گیری شود. در این تصمیم‌ سه گزینه قابل تصور است: فروش حق امتیاز، ارایه لیسانس و تاسیس بنگاه مشتقه. اگر گزینه بنگاه مشتقه انتخاب شود قدم بعدی تبدیل ایده به پروژه اصلی کارآفرینی است. این انتقال شامل موارد زیر است: 1-توسعه تکنولوژی که با ایجاد پیش نمونه برای محصول، خدمت یا فرایند نمود پیدا می‌کند 2-توسعه تجاری یعنی ساخت نقشه تجاری. هدف از توسعه تکنولوژی بازبینی امکانات بهره‌برداری صنعتی است. با ایجاد پیش نمونه، می‌توان پتانسیل گسترش تولید به «مقایس بزرگ» را مورد بررسی قرار داد و به مشتریان و شریکان بالقوه اطمینان داد تکنولوژی جدید دست یافتنی و بازدهی مناسب قابل تحقق است .توسعه تکنولوژی تابع دو گروه عوامل مادی و غیرمادی است. عوامل مادی موجودی ظرفیت‌های فنی (مانند تجهیزات ، آلات دقیق، ماشین آلات و غیره) مربوط می‌شود که برای ایجاد پیش نمونه ضروری هستند. البته این ظرفیت‌ها بسیار پیشرفته، پیچیده و پرهزینه هستند. عوامل غیرمادی مربوط به مدت زمانی است که تکنولوژی توسعه پیدا می‌کند. آماده سازی نتایج تحقیقات برای بهره برداری ممکن است چند ماه (حتی چند سال) به طول انجامد. طولانی شدن زمان بهره‌برداری، این خطر را به وجود می‌آورد که محققان از توسعه پیش نمونه (از لحاظ فنی) در زمان مقرر اجتناب کنند یا اینکه تکنولوژی ایجاد شده قبل از بهره‌برداری از نظر فنی و تجاری منسوخ شود .هدف از توسعه تجاری تعیین راهی در نقشه تجاری است که این فرصت به طور واقعی به بهره‌برداری می‌رسد. یک نقشه تجاری خوب دو نقش مهم بازی می‌کند. یکی اینکه به طراحی استراتژی‌های مربوطه کمک می‌کند و عناصر کلیدی مانند سرمایه‌گذاری، هزینه عملیات، بازدهی و غیره را به دقت برآورد می‌کند. دیگری اینکه صورت واقعی به فروش سند برای بانک‌ها و سرمایه‌گذاران می‌دهد .توسعه تکنولوژی و توسعه تجاری هزینه بالایی را طلب می‌کنند. اکثر دانشگاه‌ها در تامین مالی آن با مشکل مواجه می‌شوند. هر چند که اغلب دانشگاه‌ها در چارچوب سیاست‌های حمایتی از دارایی فکری هزینه‌های گوناگونی را تامین مالی می‌کنند، اما تعداد اندکی از آنها می‌توانند از عهده تامین مالی توسعه تکنولوژی و توسعه تجاری (پیش نمونه و نقشه تجاری) برآیند. چرا که عمده بودجه دانشگاه‌ها به منظور اجرای دو ماموریت سنتی آموزش و تحقیقات تخصیص داده می‌شود. این در حالی است که به دلیل عدم توانایی پیش بینی و عدم ثبات بازارهای تکنولوژی پیشرفته و ظرفیت نسبتا پایین محققان برای کارآفرینی، تعداد کمی از عاملان بخش خصوصی (یعنی سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر) در این فرایند سرمایه‌گذاری می‌کنند. بدون شک این شکاف مالی مساله کلیدی در توسعه پروژه‌های کارآفرینی است. البته با دخالت دولت این مساله قابل حل است .

4-تاسیس بنگاه مشتقه

در فعالیت اصلی چهارم، پروژه کارآفرینی تهیه شده در فعالیت اصلی سوم، اجرا می‌شود. در این فعالیت بنگاه مشتقه رسما دایر می‌شود. برای این منظور سه اقدام اصلی، یعنی طراحی سازمانی، گردآوری منابع و بازاریابی ضروری است . طراحی سازمان یادگیرنده، پویا و کارآمد، گردآوری منابع کافی و کیفی و ترکیب مطلوب آنها و بازاریابی اصولی سه رکن کلیدی برای موفقیت کارآفرینی به طور عامل و بنگاه مشتقه به طور خاص است .دسترسی به منابع و شکل گیری تعامل پویا بین بنگاه مشتقه و سازمان مادر دو عنصر بسیار مهمی در این مرحله هستند. برای اینکه پروژه‌های کارآفرینی به عنوان واقعیت‌های اقتصادی شکل بگیرند و پایدار بمانند، نیاز به منابع دارند . منابع مورد نیاز را به دو بخش می‌توان تقسیم کرد: منابع ناملموس و منابع ملموس. منابع ناملموس شامل سرمایه انسانی، مدیریت، سرمایه‌ اجتماعی، سرمایه ساختاری و غیره است. تحقیقات زیادی نشان داده‌اند که علت اصلی شکست بنگاه‌های مشتق از دانشگاه فقر کیفیت مدیریت بوده است نه فقر کیفیت فرصت تجاری. توسعه فعالیت تجاری جدید بدون کارشناسان مدیریت (دانش چگونگی مدیریت) و شبکه‌های اجتماعی خوب (دانش چگونگی) موفق نمی‌شوند . منابع ملموس شامل سرمایه مالی و سرمایه‌ فیزیکی است. سرمایه فیزیکی شامل تجهیزات آزمایشگاهی، لوازم آزمایش، آلات دقیق اندازه‌گیری و غیره است که بسیار پرهزینه هستند. فراهم سازی این سرمایه نیاز به سرمایه مالی دارد که به دلیل عدم اطمینان بالا در فعالیت‌های نوآوری و کارآفرینی مبتنی بر علم فراهم سازی سرمایه مالی که سرمایه خطرپذیر نامیده می‌شود بسیار مشکل است .در رابطه با شکل گیری تعامل بنگاه مشتقه و دانشگاه مادر لازم به ذکر است که ممکن است علاقه متضادی بین دانشگاه و بنگاه مشتق از آن بوجود آید. لذا دانشگاه بایستی برای جلوگیری واجتناب از آن تدابیری بیندیشند. معمولا بنگاه‌های مشتقه به تدریج رابطه خود را با محیط آکادمیک را قطع می‌کنند، اما در بعضی از زمینه‌ها این رابطه در سطح نهادی (بین دانشگاه و بنگاه مشتقه) در سطح فردی (بین محقق و دانشگاه) کماکان پایدار باقی می‌ماند :- دانشگاه‌ها بخشی از نیازهای مالی بنگاه مشتقه را تامین می‌کنند (برابر یا نابرابر ) - بنگاه مشتقه از حق امتیاز متعلق به دانشگاه بهره‌برداری می‌کند (منابع ناملموس )- بنگاه مشتقه از بعضی از ظرفیت‌های موجود در دانشگاه استفاده می‌کند. (منابع مادی ) 5-بازدهی اقتصادی پایدارگرچه با ایجاد بنگاه مبتنی بر تکنولوژی فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم به پایان می‌رسد اما از نظر توسعه ارزش اقتصادی خاتمه یافته نیست. چرا که بنگاه مشتقه بایستی در محیط اقتصادی به حیات خود ادامه دهد و بالنده شود و مزیت‌های قابل لمس (از قبیل شغل‌ها، سرمایه‌گذاری و مالیات و غیره) و مزیت‌های ناملموس (مانند تجدید اقتصادی ، دینامیسم کارآفرینی، کمک مراکز علمی و غیره) را برای اقتصاد ملی ایجاد کند. در این فعالیت اصلی کارآفرین یا تیم کارآفرینی در جریان تولید، بازار محصول و کارکرد بنگاه را مورد مطالعه و بر اساس بازخوردهای به عمل آمده اصلاحات لازم را انجام می‌دهد .نقش‌ها در فرایند کارآفرینی مبتنی بر علمدر فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم پنج نقش مهم وجود دارد که در تعامل با یکدیگر موجب شکل‌گیری ، رشد و موفقیت فرایند کارآفرینی می‌شوند. این نقش‌ها به ترتیب ورود به بازی کارآفرینی عبارتند از :1-مخترع، فرد یا گروهی که نتایج تحقیقات بنیادی وکاربردی را به مصنوع (قابل لمس یا غیره قابل لمس) تبدیل می‌کنند. مخترع نقش خود را در مرحله اول فرایند کارآفرینی بازی می‌کند .2-کارآفرین، فردی یا گروهی از افراد که بر مبنای اختراع و ایده شکل گرفته برای ایجاد پروژه تجاری جدید تلاش می‌کنند. در واقع نقش کارآفرین، تبدیل تکنولوژی عرضه شده به کالا و خدمات جدید قابل عرضه در بازار، یا کاربرد تکنولوژی فرایند در تولید کالا یا خدمات موجود است، در واقع وظیفه کارآفرین یا تیم کارآفرینی شناخت، کسب، ترکیب منابع جهت ایجاد دارایی‌های استراتژیک و ظرفیت‌های داخلی است که بنگاه نوظهور را به سوی رقابت موثر و کسب حداکثر سود ممکن هدایت می‌کند .3-سازمان مادر، سازمانی که در آن فعالیت‌های تحقیقاتی به اختراع منجر می‌شود و خدماتی مانند ثبت اختراع و غیره را برای شرکت مشتقه فراهم می‌آورد. نقش اصلی سازمان مادر تسهیل در تبدیل حقوق مالکیت فکری به نوآوری تکنولوژیک است. لذا هم ابداع کننده تکنولوژی و هم کارآفرین در این سازمان جای دارند .4-سرمایه‌گذار خطرپذیر، فرد یا سازمانی است که منابع مالی لازم را جهت تاسیس شرکت مشتقه فراهم می‌نماید و ممکن است تجربه مورد نیاز مدیریت تجاری را عرضه نماید .5-سیاست‌گذار، نقش سیاست گذار ایجاد انگیزه و زمینه مناسب برای فعالیت نقش‌های قبلی است . لذا توسعه فرایند اشتقاق، سیاست‌های مناسب دولت را طلب می‌کند .در فرایند اشتقاق کارآفرینی، یک فرد یا سازمان ممکن است بیش از یک نقش را بازی کند. بعضی مواقع سازمان مادر علاوه بر واگذاری حقوق مالکیت فکری منابع لازم را برای تاسیس شرکت مشتقه فراهم می‌کند. همچنین یک کارآفرین ممکن است، مخترع نیز باشد .همچنانکه ملاحظه شد فرایند تبدیل نتایج تحقیقات به ارزش اقتصادی به سهولت و سادگی شکل نمی‌گیرد بلکه کل این فرایند و هر مرحله از این فرایند، گذار از یک مرحله به مرحله دیگر با موانع، مشکلات، محدودیت‌ها، تهدیدها و دیگر منابع مقاومت مواجه است. برای اینکه دانشگاه‌ها بتوانند از نتایج تحقیقات خود در راستای فعالیت اقتصادی استفاده کنند، بایستی تغییرات اساسی را در روش‌های سنتی استفاده از نتایج تحقیقاتشان به وجود آورند بهره‌برداری تجاری از تحقیقات به نزدیکتر شدن دو مفهوم متضاد از علم وابسته است، یعنی مفهومی که علم را به عنوان ستانده فرایند آکادمیک مورد توجه قرار می‌دهد و مفهوم اقتصادی که علم را نهاده فرایند اقتصادی در نظر می‌گیرد. بنابراین یکی از مسایل مهم در فرایند تجاری سازی چگونگی سازگار سازی این دو مفهوم با یکدیگر است .


نویسنده : یعقوب انتظاری
برگرفته از:kar-afarini.com
 


نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
شما تصمیم گرفته‌‌اید که یک کارآفرین بشوید. همه چیز مهیاست. ایده مناسب، ابزارهای کارآمد، گرایش درست و پول کافی برای شروع، اینها دقیقا ابزارها و ملزومات شروع یک کسب وکار مستقلند. اما یک چیز هست که غالبا از نظرها پنهان می‌ماند. فکر کنید و ببینید که این ویژگی کلیدی در وجود شما هست یا نه: «هر اتفاقی افتاد، تسلیم نشو» به عبارتی ویژگی سرسختی و پشتکار .
همه کسانی که کارآفرین هستند و چه به شکل آن‌لاین و چه به صورت سنتی فعالیت می‌کنند، یک حرف به شما می‌زنند و آن اینست که هر قدر هم که کار و کاسبیتان خوب باشد و درآمد دلخواهتان را داشته باشید، باز هم موقعیتی پیش می‌آید که روی دیگر سکه دیده می‌شود. همه چیز درست برعکس شده حس می‌کنید که کسب و کارتان رو به سقوط است. برای این اوضاع آماده باشید. انعطاف‌پذیری را فراموش نکنید و مثل یک توپ عمل کنید که وقتی به زمین می خورد دوباره بالا می‌جهد. یک توپ حتی اگر بارها زمین بخورد باز هم بالا می‌رود. یک کارآفرین هم باید اینچنین باشد. هروقت که از اسب شما را به زمین زد، بازهم برخیزید و اسب سرکش را زیر لگام بگیرید. اما به هر حال دروقت شکست ناامیدی و دلسردی برای هر کسی پیش می‌آید و یک کاسب نیز اینچنین است ولی اگر به توصیه‌های زیر توجه کرده به کارشان گیرید، راحت‌تر می‌توانید این حس مخرب را از وجودتان بیرون بیندازید :
1- اگر دیدید که حالتان خوب نیست و کسب و کار هم درمعرض ورشکستگی است، با خودتان خلوت کنید و تمدد اعصابی داشته باشید. در عوض این که با زور و زحمت دو برابر کار انجام دهید، ساعات کاری را تقلیل دهید و به خود بپردازید .
2- در هنگام خشم، افسردگی و فرسودگی چند نفس عمیق بکشید. نفس‌هایی آرام که در آن‌ها فقط به آرامش فکر می‌کنید و بر دم و بازدم خود تمرکز خواهید کرد .
3- ورزش و نرمش هم یکی دیگر از این آرام بخش‌های طبیعی و سودمند است. اگر هر روز و به شکل مرتب ورزش‌های سبکی انجام دهید، فشار عصبی، نگرانی‌ها و افکار یاس‌آورتان کمرنگ‌تر می‌شوند .
4- در عوض این که همه فکر و ذکرتان را به کار و مشکلاتش معطوف نمایید، به چیزهایی که خوشحالتان می‌کنند و از آنها لذت می‌برید، توجه کنید. هر چیزی که بتواند حواستان را از این اوضاع درهم ریخته منحرف سازد، مفید خواهد برد .
5- به خودتان بگویید که تسلیم نمی‌شوید، میدان را خالی نمی‌کنید، کسانی که با بروز مشکلات دست از کار می‌ کشند و صورت مسئله را پاک می‌کنند، بازنده خواهند بود و شما جزء تیم برنده هستید و این که در هر حال و در هر شرایطی مدال پیروزی را بر گردن خواهید آویخت .
6- و در آخر این که فقط به این اتاق شلوغ و در هم ریخته نگاه نکنید. موفقیت ممکن است در هر گوشه از این اتاق به انتظارتان نشسته باشد و شاید در هر گوشه از این ذهن ناامید و پریشان هم راه حلی وجود داشته باشد، پس جانزنید .
در بسیاری از همین شرایط سخت، می‌توان با تلاش و پشتکار، به موفقیتی دست یافت که در یک قدمی شما قرار گرفته است. اگر یک کارآفرین با بروز دشواری‌ها، تلاش نکند و این پیروزی نزدیک را از دست بدهد، واقعا شرم‌آورست. از همه بدتر این که یک کسی که به سختی کسب و کاری به راه انداخته و با سعی و کوشش در جهت تداوم آن زحمت کشیده، این گام آخر را برندارد و دست از کار بکشد.این گام آخر سرنوشت‌سازست و می‌تواند موفقیت یک کسب و کار را رقم بزند. به عبارت دیگر پیروزی و کامیابی تنها یک قدم با ما فاصله دارد پس ادامه بدهید .
7- کتاب‌هایی که در زمینه موفقیت و انگیزه کار و استقامت نوشته شده‌اند هم می‌توانند مفید باشند. بسیاری از این کتاب‌ها الهام می‌گیرند .
8- بدانید که ابرقدرتمندهای ثروت جهان هم بارها و بارها شکست خورده‌اند اما این ثروت و شهرت کنونی رامدیون همین استقامت و سرسختی خود هستند. هرگاه که خواستید صحنه را خالی کرده سلاح را زمین بگذارید، به این افراد فکر کنید .
9- ترک میدان مسابقه آسان‌ترین ولی بدترین راه است. به جای این که اسباب‌هایتان را جمع کنید و از یک کارآفرین به یک کارمند تبدیل شوید، بررسی کنید و راه‌حل‌های تازه را جویا شوید. از کارآفرینان موفق الگو بگیرید و به کارتان روح تازه‌ای بدهید .


By:Tal Fighel
مترجم: آذین صحابی
برگرفته از : روزنامه تفاهم

 




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
مقاله حاضر اشاره به مطالعه ای دارد که به یک رشته مسایل اقتصادی ایران از زاویه کارآفرینی پرداخته است . در این مقاله نشان داده می شود که کارآفرینها از چه ویژگیهایی برخوردارند و از اینرو می توانند موتور حرکت توسعه باشند. این افراد به شرایطی محیطی مطلوب نیاز دارند تا استعدادهای خود را بروز دهند. این شرایط شامل ساختار اقتصادی وبویژه وفور بنگاههای خرد و متوسط، و وجود اقتصاد آزاد می شود. در ایران ساختار در هرسه بخش مناسب به نظر می رسد درحالی که سیاستهای دولت فاصله ای ملموس با کارکرداقتصاد آزاد دارد .
مطالعه اجمالی کشورهای دیگر نشان می دهد که بنیان کار آنها متکی بر اقتصاد آزاداست . از اینرو با تقویت سازوکار بازار آزاد، یک رشته سیاستهایی را درپیش گرفته اند تاتولیدکنندگان خرد تقویت شوند، مانند اعطای وام و تسهیلات بانکی ، ارائه خدمات مشاوره ای ، پشتیبانی علمی و تکنولوژیک ، آموزشی و همه این فعالیتها ازطریق یک سازمان واحد صورت می گیرد که مستقیم یا غیرمستقیم امور مزبور را تدارک می بیند .
تصور بر این است که در ایران نیز می توان با برپایی یک سازمان واحد، بنگاههای خرد و همچنین کسانی که با پذیرش ریسک می خواهند پیشتاز باشند، کارآفرینی راتقویت کرد . آموزش می تواند تنها یکی از وظایف این سازمان باشد، درحالی که ایجادتسهیلات برای گرفتن وام ، ارائه خدمات مشاوره ای ، اجرای سخنرانیهای متعدد،راهنمائیهای اقتصادی و بازرگانی ، و غیره ابزارهای دیگری برای تحقق این هدف به شمارمی آیند .
نگاهی گذرا به تاریخ چنددهه اخیر ایران به روشنی نشان می دهد که فرایند توسعه آن در چارچوب برنامه های عمرانی و توسعه ای و نیز برپایه سیاستهای دولت طی شده است .شالوده این فرایند را درآمدهای کلان ارزی حاصل از صدور نفت تشکیل می دهد. این درآمد هنگفت در دست دولت می باشد، و بنابراین پرچمدار توسعه دولت بوده است ، که در بیشتر زمینه ها و موارد به طورمستقیم دست به کار می شود. این شرایط دو مشکل بنیانی دارد: یکی آنکه درآمدهای ارزی به این شکل ، اساسا موجب اختلال در قیمت نسبی عوامل شده و درنتیجه از کاربرد بهینه عوامل تولید جلوگیری کرده است ; و دوم آنکه ، حضور مستقیم دولت موجب گردیده تا فعالان اقتصادی تحت الشعاع قرار گیرند و یاحتی تبدیل به رانت جویان پرتوانی گردند. این جریان تاهنگامی که درآمد نفتی سرشارباشد، تداوم دارد و نارسائیهای آن نمود نمی کند. ولی در این زمان تمام پیامدهای منفی وغیرعقلایی آن کم کم خود را می نمایاند و جامعه ما را با این مساله روبرو کرده است که باید درپی چاره اندیشی باشد و فرایند متفاوتی را درپیش گیرد .

کارآفرینی و توسعه
این واقعیت عینی ، بسیاری از اندیشمندان جامعه را بر آن داشته است تا برپایه یک رشته دیدگاههای نظری و نیز تجربه شماری از کشورهای موفق در گذشته وحال ، نقش کارآفرینان را در فرایند واقعی توسعه مطرح کنند. یعنی عناصری که در شرایط مناسب می توانند با تکیه بر توان ذهنی و نیز ریسک پذیری ذاتی خود، به عنوان موتور "یا پیشرانه "حرکت جامعه مسئولیت بپذیرند و سازوکاری را به جریان اندازند که مستقل از دولت و باتکیه بر نیروی مادی و ذهنی مردم موجب اعتلای جامعه شود. ولی کارآفرینی چیست وکارآفرینان از چه ویژگیهایی برخوردارند؟ آیا امکاناتی در جامعه ما برای آنها وجود دارد؟و سرانجام تجربه دیگران چه درسهایی برای ما دارد؟ این پرسشهایی است که در زیربه آنها پرداخته خواهدشد .
شماری از اندیشمندان ، کارآفرینی را نوعی رفتار و شیوه زندگی می دانند، گروهی دیگر آن را کاری هنری می انگارند. ولی پیتر دراکر کارآفرینی را به معنای جستجوی دائمی برای تغییر، واکنش دربرابر آن و بهره برداری از آن به عنوان یک فرصت بیان می کند. ازسوی دیگر شومپیتر، به عنوان کسی که برای نخستین بار این مقوله را در نظریات خود به صورت علمی بیان کرد، کارآفرینی را فرایند تخریب خلاق می داند. طبق نظر وی ، در فرایندکارآفرینی در آغاز نوآوری صورت می گیرد، خلاقیت و انحصاری گذرا را به وجود می آوردو درپی آن سودهای انحصاری حاصل می شود، و سپس با گسترش این نوآوری ، سودهای انحصاری از میان می روند، و امکان نوآوریهای بیشتری فراهم می آید. در کارآفرینی از یک سو فرد قرار دارد و از سوی دیگر محیط وی مطرح می شود که بیان هر دو ضروری می نماید .
کارآفرین به طورکلی از مدیر متمایز می شود. کارآفرین را عمدتا عامل شتاب دهنده تغییر در عرصه فعالیتهای اقتصادی می انگارند زیرا وی شجاعت انجام واکنشی متفاوت از دیگران را دربرابر رویدادها دارد. کارآفرین درحقیقت عنصری اقتصادی است که بابه کارگیری عوامل تولید و بهره گیری از فرصتهای بوجود آمده در بازار، در بنگاه خود دست به کارهای تولیدی و تجاری می زند. وی پیشتاز است چون ریسک پذیری بالایی دارد. درمتون اقتصادی به طور معمول ویژگیهای زیر را برای کارآفرین برمی شمارند :
ابتکار عمل داشتن و فراتر از وظایف شغلی حرکت کردن ;
قدرت تصمیم گیری و پیگیریهای فردی داشتن ;
فرصتها را به خوبی تشخیص دادن و به موقع عمل کردن ;
با ریسک های حساب شده حرکت کردن ;
دقت در کارها داشتن و نگران کیفیتها بودن ;
نسبت به انجام به موقع قراردادها و توافقها نگران بودن و تعهد داشتن ;
نسبت به عوامل سودوزیان و بازدهی در کارها حساس بودن ;
اتکا به نفس داشتن و به توانائیهای درونی خود اعتماد کردن ;
انعطاف پذیربودن و انتقادات را با روی باز پذیرفتن ;
در بیان عقاید و نظرات خود شجاعت و جسارت داشتن ;
با نفوذ کلام ، قابلیت قانع ساختن دیگران را داشتن ;
از استراتژی های نفوذی و اثرگذار بر دیگران استفاده کردن ;
با برنامه ریزیهای منظم ، مشکلات بزرگ را جزبه جز کردن و موانع را از سر راه برداشتن .
کارآفرین با این ویژگیها، هشت وظیفه کلی زیر را برعهده می گیرد: از موقعیتهای محیطی آگاه می شود; برای استفاده از این موقعیتها پذیرای ریسک می شود; سرمایه گذاری می کند; نوآوری می کند; کار و تولید را نظم می بخشد; تصمیم می گیرد ; برای آینده برنامه ریزی می کند و سود خود را با سود می فروشد .
ولی تمام این قدرت آفرینندگی در محیط ویژه ای عینیت پیدا می کند. این محیط از دوزاویه باید موردتامل قرار گیرد. نخست ساختار اقتصادی جامعه است ، به این مفهوم که تولیدکنندگان در چه مقیاسی فعالیت می کنند و در چه گروههایی از لحاظ اندازه طبقه بندی می شوند، در چه مناطقی و در چه حوزه هایی از فعالیتهای اقتصادی متمرکز هستند، و چه رابطه ای با یکدیگر دارند. و دوم چه فضای سیاستگذاری بر آنها سایه انداخته است : آیاسیاست آزاد اقتصادی حاکم است و سازوکار بازار حکم می راند یا اقتصاد دستوری تسلطدارد؟ مفاد نظریه نشان می دهد که کارآفرین می تواند در محیطی به بهترین وجه خلاقیت خود را عینیت بخشد و فضایی پررقابت آماده کند که متکی بر سازوکار بازار آزاد باشد .

ساختار اقتصادی ایران
با این نگرش ، می توان اقتصاد ایران را موردبررسی اجمالی قرار داد، و در سطح کلان عوامل مثبت و منفی موثر بر فعالیت کارآفرینی را تحلیل کرد. برای این منظور نخست نگاهی به ساختار اقتصادی می اندازیم و سپس اشاره ای به سیاستهای دولت و میزان حمایت آنها از نظام اقتصادی آزاد خواهیم کرد .
اقتصاد ایران را همچون اقتصاد بسیاری از کشورها می توان به سه بخش کشاورزی ،صنعت ، و خدمات تفکیک کرد. این تفکیک به این دلیل صورت می گیرد که هریک از این سه بخش از ویژگیهای خاصی برخوردار است که در چارچوب آنها می توان روشن تر به فرصتها و تهدیدات پی برد. درهرحال ، نقطه شروع می تواند بخش سنتی تر یعنی کشاورزی باشد .
الف " بهره برداران کشاورزی : در سال 1375 حدود 38.3رصد از جمعیت کشور "برابر ب23.2 میلیون نفر" دربیش از86 هزار آبادی در سراسر کشور زندگی می کردند. جمعیت شاغل این بخش را عمدتا مردان تشکیل می دادند درحالی زنان تنها 8/8 درصد سهم داشتند. بخش بزرگی از این جمعیت شاغل یعن34.5 درصد بیش از 05 سال داشتنددرحالی که 62.4 درصد دیگر در گروه سنی 15-49 قرار می گرفتند. این نیروی کار نسبتاسالخورده درحد87 درصد ماهر و حدود نیمی از آنها باسواد بودند. درصد ناچیزی از این شاغلان کارفرما و یا حقوق بگیر بودند، درحالی که65 درصد آنان به طور مستقل و 14.6درصد دیگر به صورت فامیلی کار می کردند .
اکثر شاغلان به روی زمین کار می کنند که بسیار خرد و پراکنده است . به عبارت دیگردر روستاهای ایران حدو2.8 میلیون مترمربع زمین قابل بهره برداری است ک85 درصدبه خرده مالکان "با مساحتی کمتر ا10 هکتار"، 14 درصد دیگر، به مالکان دارای 10 تا50 هکتار و یک درصد بقیه نیز مربوط به مالکان بزرگ تعلق دارد. علی رغم تعداد زیادکشاورزان خرده پا، مساحت زمین تحت اختیارشان درحد 37.2 درصد اراضی زراعی است ، درحالی که گروه میانی بیش از 45 درصد را دراختیار دارد .
گروههای بزرگتر از50 هکتار، نیروی کار کمتری را به استخدام می گیرند و مالک بقیه اراضی هستند. چنین ساختاری نشان می دهد که بخش بزرگی از فعالیتها در مقیاس خردانجام می گیرد که اشتغال زایی بالایی هم دارند. خردبودن بهره برداران را می توان به عنوان یک امکان مناسب ارزیابی کرد بویژه آنکه بسیاری از آنها ازسوی مالکان اداره می شوندتولیداتشان هم عمدتا روانه بازار می شود و در فصولی از سال خود نیز به عنوان نیروی کاردر بازار کار حضور پیدا می کنند. ولی محدودیتهای این بخش را نیز باید درنظر آورد که اهم آنها عبارتند از: پراکندگی جغرافیایی آبادیها و پایین بودن جمعیت در هر روستا;مهاجرت به مراکز شهری که درحقیقت موجب خروج نیروهای فعال تر روستایی به شهرمی شود ; ساختار سنی جمعیت روستایی که روبه پیرشدن گذارده است ; و نیز سطح نسبتابالایی از اراضی که دردست واحدهای بزرگ قرار دارد .
غیر از این ساختار، می توان نگاهی هم به وضعیت تولیدکنندگان صنعتی انداخت تافرصتها و محدودیتها در آن حوزه نیز مشخص شود .
ب " کارگاههای صنعتی : برخلاف بخش کشاورزی ، در صنعت نقش زمین کم اهمیت تراست و اثرپذیری کمتری از رویدادهای طبیعی دارد. با این مقدمه ، می توان نگاهی به آمارهای کارگاههای صنعتی که بنابر شماری از نظریه های توسعه ، قرار بوده که موتورحرکت رشد اقتصادی باشند، می اندازیم . برپایه آمارهای رسمی در سا1373 حدود365 هزار کارگاه صنعتی در ایران فعال بوده است . طبقه بندی این کارگاهها نشان می دهدکه حدود 91.6 درصد آنها کمتر از 6 نفر کارگر، حدود4.8 درصد، 6تا9 نفر و 3 درصدبین 10 تا 94 نفر مشغول به کار بودند. و 0.6 درصد را نیز کارگاههای بزرگ تشکیل می دادند که بیش از 50 نفر در آن کار می کردند. به این ترتیب انبوهی از کارگاههای خردوجود داشت که علی القاعده به دور از هرگونه بوروکراسی و در بازاری که می تواند به "بازار رقابت کامل " نزدیک تر باشد فعالیت می کردند. نکته قابل توجه آن است که در این کارگاههای کوچک که از لحاظ اشتغال زایی حائزاهمیت است بیش از 50 درصد ازشاغلان کار می کردند. ولی با وجود آنکه تعداد کارگاههای بزرگ بسیار اندک بود با این حال حدود 38.8 درصد از شاغلان در آن مشغول به کار بودند .
پراکندگی جغرافیایی کارگاههای صنعتی شاید درهمان حد اندازه آنها ناهمگون باشد.به عبارت دیگر 27 درصد از کل این کارگاهها در تهران 12.7 درصد در استان خراسان و10.5 درصد در اصفهان قرار دارند. به این ترتیب سه استان مزبور 50 درصد کارگاهها رادر خود جای داده اند درحالی که در پایین ترین رده ها استانهایی مانند هرمزگان ، بوشهر قراردارند که سهم شان درحد نیم درصد می شود .
از سوی دیگر توزیع نیروی انسانی در رشته های نه گانه صنعتی نیز جالب توجه است :صنایع نساجی بیشترین سهم "یعنی43.2 درصد " از شاغلان صنعتی را دارد، و دررده های بعدی ماشین آلات "17.4 درصد" و سپس موادغذایی "12.5 درصد" قرار دارند.به این ترتیب دیده می شود که حدود بیش از 55 درصد شاغلان بخش صنعت در حوزه غذایی و نساجی فعالیت می کنند که از تکنولوژی نسبتا ساده ای برخوردارند و آنها رامی توان کاربر به شمار آورد . این دو رشته درعین حال بیشترین پیوند را با بخش کشاورزی هم دارند. و سرانجام آنکه بهره وری سرمایه ، به عنوان یک عامل کمیاب در جامعه ما، درکارگاههای کوچک "بویژه در صنایعی همچون غذایی و نساجی " به مراتب بیشتر ازکارگاههای بزرگ است . به عبارت دیگر کارگاههای کوچک بهره برداری اقتصادی تری ازسرمایه خود می کنند، درحالی که می توان تصور کرد همین کارگاهها از لحاظ تامین سرمایه خود کمترین اتکا را به دولت دارند; وبرعکس کارگاههای بزرگ که تاحد بالایی به دولت و منابع مالی و ارزی آن تکیه دارند، کمترین بهره وری را از سرمایه می کنند و درعین حال تحصیل کرده ترین نیروی انسانی را هم به خود اختصاص داده اند .
به هرحال این نگاه اجمالی هم نشان می دهد که در صنعت هم مانند کشاورزی انبوهی از تولیدکنندگان خرد وجود دارند که با پراکندگی جغرافیایی بسیار ناموزون دربرابراندکی تولیدکنندگان بزرگ قرار گرفته اند. با این ملاحظات اکنون می توانیم نگاهی هم به بخش خدمات بیندازیم . یعنی بخشی که بیش ا43.8 درصد از شاغلان را در خود جای داده است .
ج " بخش خدمات : در سرشماریهای نفوس و مسکن ، فعالیتهای بخش خدمات به زیرمجموعه های زیر تقسیم شده است : بازرگانی ، رستوران و هتلداری ; حمل ونقل ،انبارداری و ارتباطات ; خدمات موسسات مالی و پولی ; خدمات مستغلات ; حرفه ای وتخصصی ; خدمات عمومی ; و خدمات اجتماعی ، شخصی و خانگی . در سال1375 دراین مجموعه حدود 6.388 میلیون نفر مشغول به کار بودند. از این تعداد، 46.4 درصددر بخش خدمات عمومی 30.2 درصد در بخش بازرگانی ، رستوران و هتلداری15.2درصد در بخش حمل ونقل ، انبارداری و ارتباطات فعالیت می کردند. سهم دیگر فعالیتهابویژه آنهایی که تخصص بالایی را هم می طلبد بسیار اندک است . به این ترتیب دیده می شود که قطبی بودن شاغلان در این بخش بیش از دو بخش دیگر است . نیروی انسانی این بخش برخلاف بخش کشاورزی جوان است و حتی در برابر بخش صنعت نیز جوان تربه نظر می رسد .
غیر از بخش عمومی که اساسا متشکل از مزدوحقوق بگیران است ، دو گروه اصلی دیگر این بخش که در بالا ذکر شد، به طور محدود دولتی هستند مزد و حقوق بگیران آن درحد 20 تا 25 درصد است و در مقابل بخش بزرگی از فعالان آن را کارکنان مستقل وکارفرمایان تشکیل می دهند. به این ترتیب در این بخش اگرچه در یک سوی آن بخش عمومی قرار دارد که اساسا فعالان آن مزدوحقوق بگیر هستند، ولی در سوی دیگر آن دوفعالیت یعنی "بازرگانی ، رستوران و هتلداری " و "حمل ونقل ، انبارداری و ارتباطات " قراردارد که انبوهی از فعالیتهای خرد با شمار زیادی از کارکنان مستقل را در خود جای داده است . جالب توجه است که همین دو گروه که ظاهرا به تخصص کمتری نیاز دارند، به ترتیب ارزش افزوده ای برابر با 21.5 درصد و 21.6 درصد از کل ارزش افزوده بخش خدمات داشته اند که این مقدار بیش از سهم خدمات عمومی "19.9 درصد" است . و نیزجای شگفتی ندارد که گروه "خدمات مستغلات ، حرفه ای و تخصصی " نزدیک به 30درصد از ارزش افزوده این بخش را به خود اختصاص داده است . طبیعی است که همین گروه بیشترین بهره وری نیروی کار را هم داشته باشد و از این لحاظ در نقطه مقابل خدمات عمومی قرار می گیرد .
د" جمع بندی : تصویر ساده و بسیار اجمالی ساختار اقتصادی ایران را می توان چنین نمایش داد: در کشاورزی انبوهی از تولیدکنندگان خرد قرار دارند که بهره وری کار و زمین در آنها بالا است و با تکنولوژی پایین و سرمایه اندک کار می کنند; در صنعت بخش بزرگی از تولیدکنندگان خرد "که اکثریت مطلق کارگاهها را تشکیل می دهند" در صنایع غذایی ونساجی که بیشترین پیوند را با کشاورزی دارد، فعالیت می کنند. بهره وری سرمایه در این صنایع به طور نسبی بالاتر از دیگران است ; و سرانجام هم در بخش خدمات دو گروه که فی نفسه پیوند تنگاتنگی با فعالیتهای کشاورزی و صنایع غذایی و نساجی دارند، حدودبیش از 54 درصد نیروی کار را در خود جای داده اند. این نیروی کار که عمدتا جوان هم هستند از تخصص بالایی برخوردار نیستند. به این ترتیب به نظر می رسد که سیاستگذاری در این سه حوزه می تواند آثار مفیدی درپی داشته باشد بویژه آنکه همه آنها عمدتادردست فعالان اقتصادی خرده پا قرار دارد. ولی رونق یا رکود در میان این مولدین خرد تااندازه ای هم به سیاستگذاریهای دولت بستگی دارد که در بخش ذیل به آن می پردازیم .

سیاستهای اقتصادی
همان طور که گفته شد محیط مناسب برای کارآفرینی غیر از ساختار اقتصادی ، بعددیگری هم دارد که عمدتا به سیاستگذاریهای دولت مربوط می شود. در بند پیشین ساختار اقتصادی ایران گفته شد که این ساختار به لحاظ خردبودن و همچنین کاربر بودن چند حوزه از فعالیت در هر سه بخش که انسجام تنگاتنگی هم با هم دارند، شرایطمناسبی را برای کارآفرینی می تواند فراهم آورد. حال در اینجا نگاه اجمالی هم به سیاستهای دولت می اندازیم تا ببینیم این بعد تاچه حد می تواند توسعه بخش کارآفرینی باشد .
در آغاز باید گفته شود که به طور معمول و بویژه در الگوهای اقتصادی ، وضعیت اقتصاد آزاد مناسب ترین شرایط برای فعالیت کارآفرینان محسوب می شود. کارآفرین باید باموانع غیراقتصادی روبرو نباشد، کارآفرین نباید درگیر بوروکراسی دولت شود، کارآفرین باید بداند که شرایط آینده بازار صرفا برپایه سازوکار آن تعیین می شود،... در این شرایطاست که چنین فعالیتی تمام نیرو و ابتکار خود را در راه رقابت به کار می گیرند و برای تحقق اهداف خود، خلاقیت عینیت پیدا می کند .
با این ذهنیت می توان نگاهی اجمالی به ایران دو دهه گذشته انداخت . سالهای اولیه انقلاب اسلامی و نیز دوره پرتلاطم جنگ از قوانین خاص خود پیروی می کرد: سیاست انبساطی ، کسری بودجه ، ملی کردن بسیاری از صنایع ، کنترلهای ارزی ، قیمت گذاری کالاها و... به طور معمول در هر جامعه ای که با جنگ و انقلاب روبرو باشد، دیده می شود.ولی با پایان گرفتن این دوران ، و آغاز دوره سازندگی ، تصور بر این است که دولت ازصحنه اقتصادی فاصله بگیرد و صرفا با سیاستگذاریهای خود، نیروهای خلاق جامعه رابه حرکت وادارد. ولی ، مطالعه این دوره از تاریخ ایران نشان می دهد که دخالتها از یک سوو ناتوانیها از سوی دیگر همچنان ادامه دارد .
دخالتهای دولت را می توان شامل اعمال سیاست ارزی و کنترل ، تعیین و تغییربوروکراتیک نرخ ارز، اعمال نظر در قیمت گذاری و یا حتی تعیین قیمت ، ایجاد انحصارات از دو طریق یعنی مالکیت خود و نیز جلوگیری از واردات برخی کالاها، پرداخت انواع یارانه های مستقیم و غیرمستقیم یا آشکار و پنهان به تولیدکنندگان دانست . این مجموعه بویژه ایجاد انحصار و سازوکار تسهیم ارز با نرخهای دولتی موجب شده است تاکارآفرینی در جامعه ما درقالب رانت جویی متجلی شود; فعالیتی که اثر بازدارنده براقتصاد کشور دارد و از سوی دیگر، ما ناتوانیهای دولت را هم می توانیم در سیاستهای مالیاتی آن "که نمی تواند بخش غیررسمی را زیرپوشش بگیرد" کسری بودجه ، اعوجاج درسیاستگذاریها، و نیز فقدان اراده و برنامه ای هدفمند برای اجرای سیاست خصوصی سازی مشاهده کنیم .
به این ترتیب دیده می شود که علی رغم وجود بستر مناسب برای کارآفرینی ،سیاستهای دولت فاصله زیادی با اقتصاد آزاد داشته است و این اقدامات موجب شده است که سرمایه جذب حوزه تولید نشود، نیروی کار نتواند ظرفیت بالقوه خود را بروزدهد، نیروی بیکار گسترش پیدا کند، و بر شمار عظیم بیکاران هم افزوده شود. به منظورپاسخ به این مشکل ، سیاست کارآفرینی در چند کشور موردمطالعه قرار گرفته است تاشاید از این طریق بتوان چاره ای اندیشید .

سیاست کارآفرینی در چند کشور
برای بررسی سیاست کارآفرینی ، 9 کشور خارجی موردمطالعه قرار گرفته است . این مجموعه کشورها را می توان به دو گروه تقسیم کرد: در گروه نخست کشورهای استرالیا،امریکا، کانادا، انگلیس و ژاپن قرار دارند که در تاریخ اقتصادی به عنوان کشورهای پیشرفته معروف هستند. این کشورها از آغاز دوره کلاسیک به منظور پیشرفت ، فضای آزاد را برای رشد و توسعه صنایع فراهم آوردند و از اینرو در زمان حاضر ابعاد خردتری همچون مسایل فرهنگی در آنها اهمیت پیدا می کند. و گروه دوم ، کشورهای درحال توسعه یانوصنعتی مطرح شده اند که آنها نیز دو استراتژی متفاوت "یعنی استراتژی توسعه صادرات و استراتژی جایگزینی واردات " را برای توسعه خود برگزیده اند. جالب آنکه درهر دو گروه از این کشورها، سیاست کارآفرینی از مشابهت های زیادی برخوردار هستند .
نکته مشترک تمام این کشورها در حوزه سیاستگذاری برای کارآفرینی آن است که تمام آن ها "بنگاههای خرد" را به عنوان هدف برگزیده اند اگرچه هریک بنابر تعبیر خود،تعریف خاصی از خردبودن بنگاهها دارند. علاوه بر این ، تمام کشورهای مزبور تعدادشاغلان را اساسا ملاک اندازه بنگاه قرار داده اند. در بسیاری از این کشورها، مانند ایران ،همین بنگاههای خرد سهم بزرگی در تولید و اشتغال دارند. و سرانجام اقتصاد آزاد در تمام این کشورها یا ریشه ای دیرینه ای دارد "مانند کشورهای پیشرفته " و یا طی دو یا سه دهه اخیر با عزمی راسخ پی ریزی شده است "مانند کره جنوبی ، فیلیپین ". بنابراین مقایسه آنها باسیاستهای اقتصادی جاری در ایران اساسا بیهوده است . ولی روشن است که باید گامهای بعدی که آنها برداشته اند موردتاکید قرار گیرد. آنچه در زیر می آید نگاهی اجمالی به سیاستها و اقدامات کشورهایی است که در زمینه توسعه و ترویج کارآفرینی موردمطالعه قرار گرفته اند .
چنین می نماید که نقطه آغاز حرکت تمام این کشورها در روند توسعه و ترویج کارآفرینی ، پی ریزی یک سازمان یا مرکز مسئول و متولی سیاستگذاری توسعه کارآفرینی باشد زیرا در تمام آنها دست کم یک مرکز یا سازمان ، چنین مسئولیت مهمی را برعهده دارد. این مرکز اساسا وسیله ای برای تحقق اهداف موردنظر تلقی می شود. چنین مرکزی اساسا به امور بنگاههای خرد می پردازد و تمام سیاستهای دولت در این زمینه از مجرای آن می گذرد. عمده ترین اقداماتی که در کشورهای موردمطالعه ، مشاهده شده است درحوزه های زیر بوده است :
وام و اعتبارات : یکی از بارزترین اقدامات کمک به بنگاههای خرد برای دستیابی به سرمایه مالی است . این اقدام متکی بر این بینش است که بنگاههای خرد به طور نسبی ازسوی کسانی هدایت و مدیریت می شود که توان مالی محدودی دارند و به همین لحاظمیل به کاربرد تکنولوژی ها کاربر دارند. از این رو سهولت در دادن وام ، وابسته نکردن وام به دارائیهای ثابت و مانند آنها، از ویژگیهای ظرفیت سازی سرمایه مالی تلقی می شود .
تکنولوژی : در کشورهای موردمطالعه ، مراکز مسئول کارآفرینی بر کاربرد تکنولوژی وکاربر آن تاکید دارند و به شیوه های گوناگون مانند دادن وام برای ماشین آلات نو می کوشنداین هدف تحقق پذیرد .
خدمات مشاوره ای : در کشورهای موردمطالعه مراکز کارآفرینی خدمات مشاوره ای درزمینه هایی مانند مدیریت ، امورمالی ، فعالیتهای تجاری و بازاریابی ، و گاه تهیه طراحهای توجیهی ارائه می کنند و هزینه ارائه این خدمات از سوی دولت پرداخت می گردد .
حمایتهای اطلاعاتی : علاوه بر خدمات مشاوره ای ، حمایتهای اطلاع رسانی برای فعالیتهای خرد نیز متداول است این اطلاع رسانی شامل مواردی همچون وضعیت تجاری ، مدیریتی و فنی می شود .
پیوندهای درون بخشی : ایجاد و تقویت پیوند در میان تولیدکنندگان یک جامعه رامی توان از اساسی ترین پایه های توسعه به شمار آورد. از این رو، در سیاست کارآفرینی این اصل مدنظر قرار می گیرد و در برخی موارد ایجاد پیوند بین بنگاههای خرد و بنگاههای بزرگ درشمار وظایف مراکز کارآفرینی قرار گرفته است .
ظرفیت سازی علمی : در راستای تقویت تکنولوژیک و حمایتهای اطلاع رسانی ، تلاش شده است تا میان بنگاههای خرد از یک سو و مراکز علمی و فنی از سوی دیگر پیوندبرقرار شود. این ارتباط ازطریق مرکز توسعه کارآفرینی و در حوزه هایی مانند تحقیق ،آموزش و توسعه صنعتی برقرار می شود .
تسهیلات برای تاسیس شرکتها: نوسانات بازار و مشکلات حاصل از آن به طور طبیعی موجب ورشکستگی دائمی شماری از بنگاههای خرد می شود. از این رو برخی دولتها باالهام از یکی از اصول اقتصاد آزاد یعنی برداشتن موانع ورودیه بازار، کوشیده اند تا مقررات دست وپاگیر برای تاسیس یا انحلال شرکتها را به حداقل برسانند .
آموزش : آموزش کارآفرینی سیاستی است که به طور مستقیم بر کمیت و کیفیت عرضه کارآفرین در یک جامعه اثر می گذارد. به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها بویژه کشورهای پیشرفته که حتی الامکان موانع و مشکلات برطرف شده اند، دولتها به شکوفاکردن توان بالقوه مردم پرداخته اند .
در چارچوب این مجموعه اقدامات است که در بسیاری از کشورها هدفهای گوناگون اقتصادی - اجتماعی دولت مانند افزایش صادرات ، توسعه مناطق محروم ، تحقق می پذیرد .

نتیجه گیری و پیشنهاد
مسایل نظری درباره کارآفرینی و شرایط لازم برای فعالیت سازنده پیشتازان اقتصادی یعنی کارآفرینان بیان شد . درپی آن ساختار اقتصادی ایران و سیاستهای اقتصادی دولت مطرح گردید. حاصل آن بود که ساختار اقتصادی شرایط لازم برای فعالیتهای خرد را بویژه در حوزه هایی که بیشترین پیوند درونی را برقرار کرده اند، دارد; ولی سیاستهای اقتصادی هدفمند و مشوق این گونه فعالیتها نیست . و سرانجام نگاهی هم به دیگر کشورها شد که جملگی با برپایی یک مرکز مسئول و با سیاستهای گوناگون می کوشند تا کارآفرینان را به عنوان موتور حرکت جامعه تقویت کنند. تکیه بر بنگاههای خرد "و متوسط" اصل اساسی در این کشورهاست .
حال با تکیه بر این دیدگاه که دولت به جای دخالت در اقتصاد باید فعالیت خود راصرفا به سیاستگذاری و نقش هدایتی محدود کند و در این راه درجهت تقویت سازوکاربازار آزاد گام بردارد، یک رشته پیشنهادهایی مطرح می شود تا شرایط لازم برای فعالیت پیشتازان اقتصادی فراهم آید :
1 - برپایی سازمانی که اساسا مسئولیت تمام وجوه کارآفرینی و تقویت بنگاههای خرد ومتوسط را برعهده گیرد . این سازمان می تواند متمرکز عمل کند و یا در سطح استانی وغیرمتمرکز باشد .
2 - اعطای وام و تسهیلات بانکی همانند کشورهای دیگر باید برای تولیدکنندگان خردایرانی فراهم آید به طوری که کارآفرینان بتوانند به دور از هرگونه ضوابط دست وپاگیر وزیرنظر یا نظارت مرکز مسئول ، از آن بهره مند شوند .
3 - ارائه خدمات مشاوره ای یکی از مرسوم ترین سیاستها بوده است و دلیل آن هم در بنیه ضعیف بنگاههای خرد برای برخورداری از این خدمات نهفته است . این خدمات می بایست شامل مواردی مانند مدیریت ، امورمالی ، فعالیتهای تجاری و بازاریابی ، و حتی تدوین طرحهای توجیهی باشد. مشاوره مستقیم و یا کمک به بنگاههای خرد برای بهره مندشدن از خدمات مشاوره ای سازمانهای حرفه ای از شیوه های مرسوم می تواندباشد .
4 - حمایتهای اطلاعاتی یکی از بنیانهای فعالیت این بنگاهها را تشکیل می دهد که بایدازطرق مختلف صورت گیرد و عمدتا شامل اطلاعات مربوط به مسایل تجاری ، مدیریتی و فنی و نیز کاربرد تکنولوژی اطلاعات می شود .
5 - تکنولوژی و دانش فنی هم از مواردی است که باید زمینه های تدارک آن برای بنگاههای موردنظر فراهم آید. ناآشنابودن با تکنولوژی و دانش فنی و یا فقدان امکان استفاده از آن در ایران کاملا محسوس است که باید موردتاکید قرار گیرد. لذا اقداماتی ماننداعطای وام ، خدمات مشاوره ای و آموزش می تواند در این راستا جهت گیری شود .
6 - آموزش به تولیدکنندگان کوچک بسیار اهمیت دارد. با اجرای این سیاست همواره می توان به اهداف گوناگونی مانند شناخت فرصتها و چگونگی بهره برداری از آنها، آشنایی با تکنولوژی و دانش فنی جدید و چگونگی بکارگیری آنها، روشهای جدید علمی مدیریتی و بازرگانی ، جامه عمل پوشید. آموزش می تواند بلندمدت "مانند آموزش از دوره دبیرستان به بعد" و یا کوتاه مدت "مانند سخنرانیهای ادواری " باشد .
این موارد اساسا شامل موارد کلانی می شود که تنها با اتخاذ یک رشته سیاستها وقانونگذاریها می تواند از قوه به فعل درآید. ویژگیهای بارز این موارد عبارتند از: تکیه برسازوکار بازار، کم هزینه بودن آن برای دولت ، استقلال نسبی کارکرد آن از دولت ،اشتغال زایی و تقویت روند بروز استعدادها و خلاقیتها با اجرای یک رشته سیاستها،احتمالا می توان تولیدکنندگان خردی را تقویت کرد که از لحاظ ارتباطات اقتصادی بیشترین پیوند را با یکدیگر دارند .
نویسنده: دکتر سیاوش مریدی

برگرفته از:kar-afarini.com

 




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
موضوع سرمایه‌گذاری، یافتن شریکان قوی و حامیان مالی، از دلمشغولیها و نگرانیهای اساسی کارآفرینان است. وقتی که یک کارآفرین کسب و کاری به راه می‌ا‌ندازد به جستجوی نیرویی برمی‌آید که او را از این به بعد همراهی نموده اوضاع کنونی کسب و کارش را بهتر کند. او با بودجه مشخصی شروع کرده، قدری کارش را هدایت نموده به جلو رانده و برای توسعه و رونق کار به بودجه و سرمایه بیشتری نیاز دارد .
شراکت و جلب یک شرکت قوی و پولدار بهترین راهست .

این کار به هیچ وجه آسان نیست چرا که سرمایه‌گذاران به آسانی شرکت مراجعه‌کننده را نمی‌پذیرند تا با آن قرارداد و توافقنامه شراکت امضا کنند. نوسانات گوناگون بازار عامل اصلی این سختگیری‌های سرمایه‌گذارانست .


کارآفرینان خواهان همکاری سرمایه‌گذاران، مجبورند که توجه آن‌ها را جلب کنند تا در مذاکره موفق شوند .


به واقع آن چه مورد توجه سرمایه‌گذاران واقع می‌شود "کیفیت" کار مراجعه‌کننده است. کارآفرینی در این گفت و گوها موفق خواهد شد که شایستگی و کیفیت مناسب کارش را به آن‌ها ثابت کند. شرکت‌های قوی- چه خصوصی و چه دولتی- در این ویژگی‌ مشترک هستند. سوالی کلیدی وجود دارد که مورد نظر سرمایه‌گذاران است و پاسخ کارآفرین به آن سرنوشت مذاکره را تعیین می‌کند: سرمایه‌گذار می‌خواهد بداند که "چرا باید با شما قرارداد ببندم و چرا حالا؟" این سوال‌کننده پولدار و قدرتمند سعی می‌کند جواب سوالش را از میان گفته‌های کارآفرین کوچک بیرون بکشد. شاید این پرسش در نگاه اول ساده به نظر آید ولی حقیقت اینست که پاسخ دادن به این سوال دشواریها و پیچیدگی‌های بسیاری به همراه دارد .


تیم مدیریت این کسب و کار نوپا یا حتی مدیر آن به تنهایی در جلسه مذاکره و گفت و گو حاضر می‌شوند. آن‌ها کار سختی پیش رو دارند و باید به نهایت دقت، جزو به جزو عناصر کسب و کار و نقشه این پروژه جدیدشان را شرح دهند. هدف از این قسمت ثابت کردن ارزش و اهمیت و سودآوری طرحشان است و این که الان بهترین زمان سرمایه‌گذاری است. توضیح فرصت‌های خلق شده در طی انجام پروژه و فرصت‌هایی که پس از آن به وجود خواهند آمد، هم در جلب نظر سرمایه‌گذاران موثر است .


سرمایه‌گذاران نکات دیگری را هم مدنظر دارند و کلیدی‌ترین آن‌ها راجع به مناسب بودن زمان سرمایه‌گذاریست. آن‌ها باید قانع شوند که الان مناسب‌ترین زمانست، اگر این کار چند وقت پیش انجام می‌شد، شکست می‌خورد و در ردیف‌های پایین بازار جای می‌گرفت و این که آینده پروژه و سرمایه‌گذاری‌های روی آن خواب است و کالای حاصل از این سرمایه‌گذاری طرفدار خواهد داشت. سرمایه‌گذار نگران زمان عرضه و فروش نرفتن کالاهاست که در این صورت سرمایه او چند مدت و یا حتی چند سال به حال تعلیق درخواهد آمد. مثلا این که پروژه مورد اشاره چند سال بعد باید انجام گیرد و روند کند فروش آن سرمایه‌اش را ساکن نگه خواهد داشت. لازمست که سخنگویان شرکت به توضیح این نکات هم کاملا دقت کنند. توضیح علت وجود امکان موفقیت بسیار مهم است و تیم مدیریت باید قابلیت‌ها و خصوصیات ویژه کالایش را شرح دهد؛ همان‌هایی که آن را از بقیه متمایز می‌کند. وجود یک ویژگی منحصر به فرد و به کارگیری یک فن‌آوری جدید و سهل که کار مشتریان را راحت می‌کند و دیگران از آن استفاده نکرده‌اند، می‌توانند سرمایه‌گذاران را علاقه‌مند سازند .


قابلیت‌های خود تیم مدیریت و شیوه و استراتژی بازاریابی و مدیریت کسب و کارشان نیز برای سرمایه‌گذار اهمیت دارد. اگر شرکت با سرمایه‌گذار دیگری هم مشارکت داشته باشد، دقت نظر سرمایه‌گذار احتمالی کنونی بیشتر خواهد شد .


به عبارت ساده‌تر، تیم مدیریت باید سرمایه‌گذار آن سوی میز را قانع کند که کسب و کارشان با دیگران فرق دارد و متمایز از بقیه بوده موفق خواهند شد. شرح این حقیقت باید با عرضه شواهد و مدارکی از موفقیت‌های پیشین انجام گیرد و در صورت سابقه همکاری با یک سرمایه‌گذار دیگر، باید دستاورد درخشان آن فعالیت به تمامی عرضه گردد .


همان‌طور که گفتیم نحوه پاسخ به آن پرسش تعیین‌کننده سرمایه‌گذار است که شکست مذاکره یا عقد توافق‌نامه را رقم می‌زند. اگر سرمایه‌گذار پاسخ دلخواهش را پیدا نکند، نتیجه می‌گیرد که این شرکت، گزینه خوبی برای سرمایه‌گذاری نیست حالا موقعیت مناسبی برای این کار نیست .


کارآفرین موفق در این مقوله کسی است که ثابت می‌کند شرکت "خودش" بهترین محل سرمایه‌گذاری است و "اکنون" وقت سرمایه‌گذاری است .




by:Dave Lavinsky


مترجم: آذین صحابی


برگرفته از : روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
کارآفرینی موتور توسعه‌ اقتصادی است. آنچه کارآفرینان مخاطره‌جو انجام دهند نوعی "تخریب خلاق" در نظام اقتصادی و ایجاد ساختارها و مناسبات اقتصادی جدید است. کارآفرینی فرزند ایده‌های تجاری جدید است و همواره در سیمای کسب‌وکارهای نو تجلی می‌کند. اما شکفتن ایده‌های نو، اغلب نیازمند استفاده از تکنولوژی‌های جدید است و اصطلاحاً به "کارآفرینی تکنولوژیک" منجر می‌شود. مقاله کوتاه حاضر دریچه زیبایی را به‌سوی کارآفرینی باز می‌کند .
وقتی انسان‌های اولیه "ابزارسازی" را کشف کردند، اولین کارآفرینان تکنولوژیک ظهور نمودند . آنان ابزارهایی را برای دیگران می‌ساختند و آن ابزارها را با غذا و سایر مایحتاج خود معاوضه می‌کردند [cardullo,P3].
قدمت واژه‌ی کارآفرین به سال 1709 میلادی برمی‌گردد. سی ] ، اقتصاددان قرن هجدهم، کارآفرین را فردی تعریف کرد که "منابع اقتصادی را از حوزه‌ای با بهره‌وری پایین‌تر بیرون می‌کشد و آن‌ها را به حوزه‌ای با بهره‌وری و سود بیشتر منتقل می‌کند " [Drucker 1985, P.277]. در نیمه اول قرن بیستم، شومپیتر اقتصاددان و نظریه‌پرداز اجتماعی، مطالب گسترده‌ای پیرامون کارآفرینی و تأثیر آن بر اقتصاد نوشت. تز شومپیتر این بود که کارآفرینانِ نوآور موجب نوعی "عدم تعادل پویا در اقتصاد می‌شوند. وی، فرد کارآفرین را یک "تخریب‌گر خلاق قلمداد می‌کرد که با تجاری‌سازی نوآوری و جاانداختن آن در محیطی که قبلاً فاقد آن بوده، تعادل اقتصادی را بر هم می‌زند . بعد از شومپیتر، محققان زیادی مباحث کارآفرینی را دنبال کردند. پیتر دراکر، پیر مدیریت، در سال 1985 کتابی پیرامون اصول نوآوری و کارآفرینی نوشت [Drucker 1985] . صاحب‌نظران در مباحث استراتژیک، همچون مینتزبرگ نیز مباحث کارآفرینی را در آثار خود مطرح کردند [cardullo 1999,P7] . هم‌اکنون ادبیات گسترده‌‌ای در این زمینه در سطح بین‌المللی وجود دارد که مقوله‌ی کارآفرینی را به‌طور اعم و مقوله‌ی کارآفرینی تکنولوژیک را به‌طور اخص مورد بحث قرار می‌دهد .

در طول تاریخ، کارآفرینان از تبار نخبگان بوده‌اند. نخبگانِ کارآفرینِ سنتی که به دوران اولین انقلاب صنعتی تعلق داشتند و با صنایع سنگین آن زمان در ارتباط بودند، از سیاست‌های حمایت از صنایع داخلی جانبداری می‌کردند. آنان با ایجاد نوعی روابط "کارتل‌گونه تلاش می‌کردند قیمت‌ها را در سطح ملی بالا ببرند [cardullo,P6]. با ورق خوردن تاریخ، نسل دیگری از کارآفرینان ظهور کرده‌اند که با "صنایع مبتنی بر دانش ارتباط دارند. این نخبگانِ کارآفرین در ابتدا از حوزه‌هایی چون شیمی، برق و خودرو سر برآوردند. در آخرین دهه‌های قرن بییستم، با رونق تکنولوژی اطلاعات، سرفصل دیگری در مبحث کارآفرینی تکنولوژیک پدید آمد. کارآفرینانی چون بیل گیتس، مفهوم تخریب خلاقانه‌ی شومپیتر را با تکیه بر تکنولوژی اطلاعات به تصویر کشیدند. در سال‌های اخیر، رشد کارآفرینی تکنولوژیک بر مبنای تکنولوژی اطلاعات به حدی بوده است که برخی صاحب‌نظران، اطلاق "عصر کارآفرینی" به عصر حاضر را ناشی از همین رویداد می‌دانند .

در یک نگاه تاریخی به کارآفرینی تکنولوژیک، دو الگوی عمده را تشخیص می‌دهیم . در دویست سال گذشته، کارآفرینی از الگوی "مخترع ـ کارآفرین" به سمت الگوی "نوآور ـ کارآفرین" متمایل شده است [cardullo,P11]. الگوی "مخترع ـ کارآفرین" با افرادی مثل آلفرد نوبل (مخترع دینامیت ) ، گراهام‌بل (مخترع تلفن) و توماس ادیسون (مخترع چراغ برق و غیره) مشخص می‌شود. الگوی "نوآور ـ کارآفرین" نیز با افرادی مثل بیل گیتس (پدیدآورنده سیستم‌های عامل کامپیوتر) و گوردن مور (پدیدآورنده‌ی ریزپردازنده‌ها) مشخص می‌گردد . هرچند مخترعان هنوز هم بنگاههای کارآفرینی تکنولوژیک تأسیس می‌کنند، عمده‌ی تازه‌واردان به بازار را نوآوران کارآفرین تشکیل می‌دهند .
نویسنده: مهندس علیرضا بوشهری

برگرفته از:kar-afarini.com

 




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
شرکتها، هنگام تأسیس برای مدت نامحدود تشکیل می شوند و مدیران هنگام اخذ وام و یا افزایش سرمایه به ذینفعان نشان می دهند که به ازای دریافت این منابع در آینده بازده خوبی خواهند داشت .
فروشندگان همواره به خریداران نشان می دهند که چگونه کارهای آنها می‌تواند منافع آتی آنها را تامین کند . اعطاکنندگان لیسانس، ضمانت می دهند که فرایندهای آنها بهترین، بیشترین و باکیفیت ترین بازده را ارائه خواهد داد .
ولی سرمایه گذاران، وام دهندگان و خریداران هنگام تصمیم گیری، سوال دیگری مطرح می کنند: اگر آنچه که طرف مقابل می گوید تحقق نیابد چه می‌شود؟
در اینجا همان اتفاقی می افتد که موردانتظار است؛ تجزیه وتحلیل ریسک انجام کار قبل از تصمیم به انجام آن. ولی سوال مهمتری که در حوزه مدیریت مطرح می‌شود این است که آیا تصمیم گیری ما (مثبت، منفی، رد یا قبول) رابطه مستقیمی با میزان ریسک اندازه گیری شده دارد؟ این سوال را به طور ساده و خلاصه، به عنوان یکی از صورتهای مالی داده است: صورت سودو زیان. یعنی صورتهای مالی پذیرفته اند که مدیران همواره در حاشیه سود بسر نمی برند. بلکه احتمال زیاندهی شرکت هم می رود. قانون تجارت هم حدی برای زیان‌های سالیانه قائل شده است. براساس ماده 921 قانون تجارت، اگر شرکتی ظرف سه سال بیش از 5 درصد سرمایه را زیان دهد باید تصمیم بگیرد: یا کاهش سرمایه به میزان زیان و یا افزایش سرمایه برای جبران زیان. در بازار (به معنای وسیع آن) اعتماد حرف اول را می زند. اگر موسسات و شرکتها و تجار وارد بازار شوند، زیان بدهند، خسارت ببینند، ورشکسته شوند، و آنگاه از بازار خارج شوند، دیگر نمی‌توان امیدوار بود که فضای اقتصادی جامعه ای، باثبات و قابل اعتماد باشد .
در این گونه موارد حتی قانونگذار با این قبیل اشخاص حقیقی و حقوقی به عنوان مخل امنیت اقتصادی برخورد می‌کند. ولی این همه ماجرا نیست و همه این تمهیدات جلودار و بازدارنده فعالان اقتصادی نمی شود. چون ریسک در ذات هر فعالیت اقتصادی است. و از آنجا که هیچ جامعه ای بدون فعالیت اقتصادی موجودیت ندارد، پس عاملان اقتصادی همواره کوشیده اند تا راه حلهایی برای تسهیل، تسریع، و افزایش حجم فعالیتهایشان بیابند . بدین ترتیب، آنها ریسک روی آوردن به راه حلهای جدید را پذیرفته اند . پیشتازان این امر را کارآفرین می نامند. در ادبیات اقتصاد توسعه، کارآفرینان عاملان اصلی تحرک و پویایی اقتصاد جامعه هستند. نوآوران و خطرپذیرانی که ایده های نو را در بازار تبدیل به خدمت و محصول جدید می کنند و شهروندان را ترغیب می کنند تا آن خدمت یا محصول را بپذیرند. به باور لاپتن: «... فهم ریسک، فرایندی ذهنی است و آنچه که ما درباره ریسک و واکنش به آن شناسایی کرده ایم، اغلب به مسئله قضاوت شخصی باز می‌گردد تا واقعیت». و وقتی نظر گیدنز را که می گوید: «... زیستن در دنیای متجدد کنونی» زیست در محیطی آکنده از شانس و خطرهای احتمالی است.... و مفهوم خطر کردن، شالوده رفتار و اعمال افراد ساده و متخصصانی را تشکیل می دهد که سازماندهی دنیای اجتماعی را برعهده دارند، در کنار نظر لاپتن می‌گذاریم، آنگاه به اهمیت حضور کارآفرینان و خطرپذیران اقتصادی جامعه بیشتر پی‌می‌بریم .
زیرا پذیرش ریسک برای اینگونه افراد رابطه مستقیمی با میزان آن ندارد و این همان نکته اساسی است که باید به آن پرداخت. یعنی مدیریت ریسک سازمانی و سازمان یافته را که بیشتر در موسسات بانک و بیمه جریان دارد نمی‌توان به آسانی و به سادگی در کنار مدیریت ریسک موسسات اقتصادی کارآفرینان قرار داد. زیرا گروه اول - که می‌تواند موسسات و صنایع دیگری را نیز دربرگیرد - در چارچوب مدلهای آمار و ریاضی و به روی احتمالات تصمیم‌گیری می کنند، در حالی که گروه دوم امکان زیاد دارد که علی رغم ریسک بالا، انجام کاری را بپذیرند و به عهده گیرند .
پس بر مشاوران و آینده نگران کشور فرض است که در تعریف و تحلیل و تدریس مدیریت ریسک، به روش یکسان برخورد نکنند، همانگونه که در خیلی از کشورها رایج است .



برگرفته از:kar-afarini.com

 




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
 
 
 
 
 
 
 
 
چند ویژگی عمده کارآفرینی چاپ ارسال به دوست
Friday, 30 November 2007
کار‌آفرینی مفهومی چند بعدی است که در زمینه‌های مختلف مورد بررسی قرار می‌گیرد . زمینه اقتصادی از عمده‌ترین این موارد به شمار می‌رود. همچنین این مفهوم در مطالعه انواع سازمان مورد توجه است. کارآفرینی درباره مردم است. درباره انتخاب‌ها و عملیات آن‌ها در شروع یا به عهده گرفتن مسوولیت یک کسب و کار و یا درگیری آن‌ها در تصمیم‌گیری راهبردی یک شرکت و موقعیت شغلی . کارآفرینان گروهی ناهمگون‌اند که از کلیه بخش‌ها و طبقات اجتماعی در این بخش حضور دارند. تا کنون در منابع مختلف ویژگی‌های عدیده‌ای برای کارآفرینان برشمرده شده است.
 آمادگی برای پذیرش خطر و تمایل به استقلال و داشتن اعتماد به‌نفس عمده‌ترین موارد در این زمینه به شمار می‌رود. بر اساس تحقیقات انجام شده در کشور انگلستان افرادی که به شروع یک کسب و کار جدید اقدام کرده‌اند و یا به آن تمایل نشان داده‌اند شخصیت خود را به مراتب خلاق‌تر و تواناتر از سایرین دانسته‌اند. در این مقاله مفهوم کارآفرینی و اهمیت آن در قالب ذکر چند ویژگی مهم مورد بررسی قرار می‌گیرد . کارآفرینی از خلاقیت و ابداع بهره‌گیری می‌کند کارآفرینی به منظور کسب موفقیت‌های اقتصادی و تولید ارزش‌های جدید کلیه انگیزش‌ها و ظرفیت‌‌های فردی را تحت پوشش قرار می‌دهد که این عمل کلیه سازمان‌ها و موقعیت‌های مستقل را شامل می‌شود. کارآفرینی خلاقیت و ابداع را برای رقابت در بازار به کار می‌گیرد که این عمل می‌تواند به تولید بازاری جدید منجر شود. برای این‌که یک ایده کاری به موفقیت منجر شود لازم است خلاقیت و ابداع با مقوله مدیریت ترکیب شود. همچنین تنظیم و تطبیق این ایده با شرایط محیط برای بهبود و بیشینه کردن توسعه آن در تمامی بخش‌های زندگی بخش دیگری از زمینه‌های این موفقیت را ایجاد می‌کند. بنابراین این مقوله چیزی فراتر از مدیریت عادی روزمره است. کارآفرینی با راهبرد‌ها و بلندپروازی‌های یک کسب و کار مربوط است . کارآفرینی حضور گسترده‌ای در فعالیت‌های اقتصادی دارد کارآفرینی در هر بخش و یا نوعی از شغل ایجاد می‌شود. این فعالیت در مشاغل آزاد و یا شرکت‌هایی با هر اندازه و در تمامی مراحل شغلی مانند پیش از آغاز، دوره رشد و حتی دوره انتقال و یا خروج از فعالیت به وجود می‌آید. کارآفرینی برای کلیه شرکت‌ها در هر بخشی مناسب است. مشاغل فنی جدید یا سنتی . شرکت‌های بزرگ یا کوچک. همچنین این فعالیت برای انواع ساختارهای مالکیت مانند فعالیت‌های شغلی خانوادگی، شرکت‌های فعال در بازار سهام، بنگاه‌های اقتصادی اجتماعی(شامل تعاونی‌ها، انجمن‌ها، بنیاد‌ها) و حتی سازمان‌های غیر انتفاعی که سهم مهمی در فعالیت‌های اقتصادی دارند مناسب است. بر اساس گزارش منتشره از سوی مرکز نمایش‌گر کارآفرینی جهانی ( GEM ) در حدود 7 درصد از کارآفرینان در صورت موفقیت آمیز بودن شغلشان بازار یا بخش جدید اقتصادی ایجاد می‌کنند. این موضوع در حالی است که محصولات یا خدمات موجود در بازار محصول تولید 70 درصد شرکت‌های جدید است. آن هم در بازاری که پیش از آن رقابت‌ در آن وجود داشته است و همچنین فناوری‌های حساس برای افزون بر یک سال در دسترس بوده است کارآفرینی خلاقیت‌های کاری را رشد و توسعه می‌دهد شرکت‌های کوچک اصلی‌ترین تولید کنندگان مشاغل جدید می‌باشند. بر اساس آمار و اطلاعات موجود کشور‌هایی که آمار بالاتری در زمینه افزایش کارآفرینی دارند رشد بیکاری در آن‌ها به میزان قابل توجهی کمتر است. در دهه 90 میلادی شرکت‌های با رشد سریع به میزان قابل توجهی مشاغل جدید ایجاد می‌کرده‌اند . برای نمونه در کشور هلند در سال‌های 1994 تا 1998 میلادی 8 درصد شرکت‌های با رشد سریع، افزون بر 60 درصد رشد کار در میان شرکت‌های موجود را به خود اختصاص دادند. در کشور آمریکا در سال‌های 1993 تا 1996 میلادی در حدود 350 هزار شرکت با رشد سریع تولید افزون بر دوسوم کل مشاغل جدید را به خود اختصاص دادند. از این رو تحقیقات نشان می‌دهد که کارآفرینی بر رشد اقتصادی اثر مثبت می‌گذارد. در خور توجه است که رشد اقتصادی با توجه به شاخص‌هایی مانند تولید ناخالص داخلی به عوامل عدید‌ه‌ای دیگری نیز مربوط می‌شود . علاوه بر این کارآفرینی می‌تواند به همگرایی اجتماعی و اقتصادی در کشور‌هایی که به لحاظ توسعه عقب هستند کمک کند. این کمک با تشویق به فعالیت‌های اقتصادی و تولید مشاغل جدید و یا فعال ساختن بیکاران و محرومان اجتماعی برای کسب و کار بروز پیدا می‌کند . کارآفرینی رقابت در کسب و کار را تقویت می‌کند فعالیت‌های جدید کارآفرینانه و یا آغاز مجدد یک کسب‌ و کار(حتی پس از انتقال یک واحد اقتصادی به مالک جدید) به افزایش بهره‌وری کمک قابل توجهی می‌کند. این فعالیت‌ها فشار را برای افزایش رقابت افزایش می‌دهد و همچنین واحد‌های دیگر را وادار می‌کنند که یا کارایی خود را افزایش دهند و یا دست به ابداع بزنند. افزایش بهره‌وری و ابداع در واحد‌های شغلی چه در سازمان‌ها، تولید‌ات، خدمات و یا بازار توان رقابت یک اقتصاد به طور کلان را افزایش می‌دهد. این فرایند به مصرف‌کنندگان امکان بهره‌گیری زیاد با قدرت انتخاب بالا و قیمت‌های پایین را می‌دهد . کارآفرینی توانایی‌های انباشته فردی را آزاد می‌کند
یک شغل تنها راهی برای انباشت پول و سرمایه نیست. معیار‌های دیگری نیز مانند امنیت، میزان استقلال، تنوع کار‌ها و علایق نیز در یک کسب و کار مورد نظر است.سطح درآمدی بالاتر، افراد را به ارضای نیازهای بیشتری هدایت می‌کند . نیاز‌هایی مانند استقلال و اتکا به نفس نمونه‌هایی هستند که با توسعه کارآفرینی در افراد امکان بروز پیدا می‌کنند. بر اساس تحقیقات انجام شده در میان خانوار‌های کشور انگلستان افراد در کنار انگیز‌‌ه‌های مادی مانند پول و سمت کارآفرینی را راهی برای ارضای برخی نیاز‌های معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش در زندگی انتخاب می‌کنند. در خور توجه است برای کسانی که نتوانسته‌اند شغل دلخواه خود را انتخاب کنند کارآفرین شدن ممکن است برخاسته از نیاز‌های اقتصادی باشد. کارآفرینی ممکن است فرصت یافتن موقعیت‌های شغلی بهتری را به آن‌ها بدهد. رضایت شغلی در میان کارآفرینان در مقایسه با کارمندان به مراتب بیشتر است. بر اساس تحقیقات انجام شده در حدود 33 درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمندی ندارند و 45 درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمند نیز دارند از شغل خود رضایت دارند. این در حالی است که این میزان برای کارمندان در حدود 27 درصد است .


برگرفته از:kar-afarini.com
 
< بعد   قبل >


نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را می‌توان به پنج دوره تقسیم نمود :
دوره اول:قرون 15 و 16 میلادی: در این دوره به صاحبان پروژه‌های بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژه‌ها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، ‌تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید، کارآفرین اطلاق می‌شد، در تعاریف این دوره، پذیرش مخاطره لحاظ نشده است .

دوره دوم ( قرن 17 میلادی): این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی می‌باشد .


دوره سوم( قرون 18و 19 میلادی): در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره می‌کند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین می‌کند. بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایه‌گذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد .


دوره چهارم ( دهه‌های میانی قرن بیستم میلادی): در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است .


دوره پنجم(دوران معاصر از اواخر دهه 1970 تاکنون ): در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب وکار و روند کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار، توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه ‌شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نموده‌اند .



سه موج وسیع در جلو راندن موضوع کارآفرینی


تا دهه 1980 سه موج وسیع ، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است :


موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوه‌های سریع پولدار شدن می‌باشد. این موج از اواسط دهه 1950 شروع می‌شود .


موج دوم: این موج که شروع آن ازدهه 1960 بوده شامل ارائه رشته‌های آموزش کارآفرینی در حوزه‌های مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزه‌ها به سایر رشته‌ها نیز تسری یافته است .


موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکت‌های کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوری‌های صنعتی می‌شود که از اواخر دهه 1970 آغاز شده است .


سابقه کارآفرینی در ایران:


علی‌رغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود . حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعا لیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش‌بینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ‌جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیت‌های آنها، مطرح شده است .


متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمه‌ای از کلمه Entrepreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغال‌زایی از این واژه برداشت ‌شود. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغال‌زایی است . این برداشت نا صحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانش‌آموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامه‌ها و سخنرانی‌های مسئولان در این خصوص ، صرفاً جنبه اشتغال‌زایی برای آن در نظر گرفته شود . در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند : بارورشدن خلاقیت‌ها ، ترغیب به نوآوری و توسعه آن ، افزایش اعتماد به نفس ، ایجاد و توسعه تکنولوژی ، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبه اشتغال‌زایی آن توجعه شود ، از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند .


سابقه کارآفرینی در دانشگاههای کشور


در کشور ما در چند ساله اخیر به موضوع کارآفرینی توجه شده و قبل از آن، به جز چند مورد خاص، تقریباً سابقه‌ای در زمینه فعالیت در خصوص آن وجود نداشته است .متأسفانه عده زیادی از مسوولین، مردم و حتی تحصیلکرده‌ها و اساتید دانشگاهی برداشت و تلقی غلط از کارآفرینی دارند، زیرا این واژه که ترجمه اغوا کننده‌ای ازکلمه Entrepreneurship است را به معنی ایجاد کار یا اشتغال‌زایی می‌دانند. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از برداشت فوق از این کلمه است. این برداشت ناصحیح از کارآفرینی و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه (بخصوص در بین دانش‌آموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز برنامه‌های تدوین شده ، بخشنامه‌ها و سخنرانی‌های مسوولان در این خصوص، صرفاً جنبه اشتغال‌آفرینی برای آن در نظر گرفته شود. حتی در دانشگاههای کشور که می‌بایست در زمینه توسعه کارآفرینی به مفهوم واقعی آن و جهت دهی مناسب دیدگاهها و برداشتها از این موضوع پیشتاز باشند نیز متأسفانه این معضل به شکل ناخوشایندی وجود دارد.


شرایط اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهگی کشور در سالهای اخیر موجب گردیده که در برنامه سوم توسعه ، به کارآفرینی ، خصوصاً در ابعاد پژوهشی و آموزش و پرورش کارآفرینان توجه شود و اعتباراتی نیز در این راستا پیش بینی گردد. علاوه بر آن منابع اعتباری برای پژوهش ، اشاعه فرهنگ کارآفرینی و نیز برنامه‌ریزی و حمایت از کارآفرینان توسط دستگاههای اجرایی مختلف(ستادی ، صنعتی،کشاورزی و ...) در نظر گرفته شده‌ است .


براساس برنامه سوم توسعه ، طرحی تحت عنوان " طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور " که به اختصار "کاراد " نام گرفت، تدوین واجرای آن با نظر سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در12 دانشگاه کشور شروع و مسوولیت پیگیری اجرا و امور ستادی آن از سوی وزارت علوم در اواخر سال 1379 به سازمان سنجش آموزش کشور واگذار گردید.




برگرفته از: کارآفرین توان گستر




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
این نوشتار شامل پرسشها و پاسخهایی است درباره هرآنچه که صاحبان کسب و کار می بایست در مورد حقوق اسرار تجاری بدانند .
1 - اسرار تجاری چیست؟
در اغلب ایـالتهای آمریکا، اسرار تجاری می تواند شامل هر فرمول، طرح (مدل، نقشه)، ابزار فیزیکی (مهارت عینی ) ، ایده، فرایند یا گردآوری اطلاعاتی باشد، مشروط به دو ویژگی زیر :

برای صاحب آن اطلاعات، در بازار، مزیت رقابتی فراهم کند؛


با آن اطلاعات به گونه ای رفتار و برخورد شود که به صورت متعارف می توان انتظار داشت، از اینکه عموم مردم یا رقبا از آن آگاه شوند، ممانعت شود و همچنین از اکتساب ناروا (IMPROPER ACQUISITION) یا دزدیده شدن آنها، جلوگیری به عمل آید .


برخی از نمونه های بالقوه اسرار تجاری عبارتند از :


- فرمول یک نوشیدنی خاص ورزشکاران؛


- روشهای نظرسنجی مورد استفاده توسط ماموران حرفه ای سنجش افکار عمومی؛ - طرز تهیه غذا؛


- اختراع جدیدی که هنوز به ثبت نرسیده است .


- راهبردهای بازاریابی؛


- شیوه های تولید؛


- الگوریتم های رایانه ای .


برخلاف دیگر شکل های مالکیت معنوی از قبیل پروانه اختراع، حق تالیف و علائم تجاری، محرمانه نگهداشتن اطلاعات تجاری، دارای شکلی از حمایت از جانب دارنده آن است. شما اسرار تجاری خود را نزد دولت ثبت نمی کنید تا از آن حمایت کند، شما به همین سادگی این اطلاعات را محرمانه نگه می دارید .



حمایت از اسرار تجاری تا زمانی ادامـــه می یابد که این اسرار محرمانه نگه داشته شوند. به محض اینکه اسرار تجاری در دسترس عموم قرار گیـــرد، حمایت از اسرار تجاری خاتمه می یابد .



2 - بازرگانان چگونه می توانند از اسرار تجاری استفاده کنند؟


اسرار تجاری اغلب، حمایت از اطلاعات کاربردی باارزشی را شامل می شود که بااستفاده از دیگر اشکال حقوق مالکیت معنوی نمی توان از آنها حفاظت کرد، از قبیل فرمول کوکاکولا، اسرار تجاری همچنین :


از ایده هایی حمایت می کند که به یک تجارت، مزیت رقابتی اعطا می کند تا آن شرکت یا فرد را قادر سازد تا در میدان رقابت از دیگران جلو بیفتد. به عنوان مثال، یک ایده برای تولید نوع جدیدی از محصول یا یک وب سایت جدید .


مانع از آن می شود که رقبا دریابند که یک محصول یا خدمت، در حال توسعه و بهبود است و از افشای کارکرد و ویژگیهای فنی آن جلوگیری می کند. برای نمونه، اینکه یک نرم افزار جدید چگونه کار می کند؟


از اطلاعات تجارتی باارزش مانند طرحهای بازاریابی، اطلاعات هزینه و قیمت و فهرستهای مشتری حفاظت می کند. به عنوان نمونه، طرح و نقشه یک شرکت برای راه اندازی یک خط تولید جدید .


حمایت می کند از دانش فنی سلبی (NEGATIVE KNOW-HOW) ، یعنی اطلاعاتی که شما پیرامون یک رشته از اقدامات تحقیق و توسعه فراگرفته اید که چه کارهایی را نباید انجام دهید و درباره آنچه که در حد مطلوب کار نمی کند .



به عنوان مثال: تحقیقاتی که نشان می دهد نوع جدیدی از یک دارو بـــی اثر است . حمایت می کند از هر اطلاعات دیگری که تا حدودی ارزش دارد و معمولاً رقبای شما از آن اطلاعی ندارند. به عنوان مثال، فهرست مشتریان که براساس سوددهی تنظیم شده است .



3 - صاحبان اسرار تجاری چه حقوقی دارند؟


دارنده یک راز تجاری می تواند گروههای زیر را ممنوع کند از کپی کردن، استفاده کردن یا منفعت بردن از اسرار تجاری یا افشاکردن آنها نزد دیگران بدون اجازه قبلی :



اشخاصی که به صورت خودبه خودی، وظیفه آنها محرمانه نگه داشتن اسرار است تا اطلاعات اسرار تجاری را افشا یا استفاده نکنند. نظیر مستخدمانی که به طور عادی با اسرار تجاری کارفرمایان به عنوان بخشی از شغل خود، در ارتباط هستند .


اشخاصی که اسرار تجاری را بااستفاده از شیوه های ناروا از قبیل دزدیدن، جاسوسی صنعتی یا ارتشا به دست می آورند .


اشخاصی که آگاهانه و از روی قصد، اسرار تجاری را از افرادی که حق افشای آنها را ندارند، به دست می آورند .


اشخاصی که از روی تصادف یا به اشتباه از اســــرار تجاری آگاه می شوند اما به دلائلی می دانسته اند که این اطلاعات به عنوان اسرار تجاری تحت حمایت هستند .


اشخاصی که موافقتنامه های عدم افشا را امضا کرده اند (که اغلب به موافقتنامه های محرمانه نگهداشتن، معروف هستند) و بدین ترتیب متعهد شده اند که اسرار تجاری را بدون اجازه مالک آن، افشا نکنند. این ممکن است بهترین راهی باشد که مالک اسرار تجاری، تعهد به محرمانه نگهداشتن اطلاعات را ایجاد می کند. بااینکه کارکنان شرکت، به طور ضمنی متعهد به عدم افشای اطلاعات حساس هستند، اما تمامی کارکنانی که بااسرار تجاری شرکت سروکار دارند .



- از جمله کارکنان سطح بالا و رؤســای شرکت - می بایست موافقتنامه عدم افشای اطلاعات را امضا کنند. این موافقتنامه ها کارکنان شرکت را روشن می کند که اسرار تجاری شرکت را بایستی محرمانه نگه دارند. به علاوه، وام دهندگان به شرکت، سرمایه گذاران و سرمایه گذاران احتمالی نیز ممکن است کارکنان را به امضای موافقتنامه های عدم افشا، ملزم کنند .



تنهـــا یک گروه از اشخاص هستند که نمی توان آنها را به موجب قوانین حمایت از اسرار تجاری، از استفاده از اسرار تجاری منع کرد. اینها اشخاصی هستند که به اسرار تجاری مستقلا، یعنی بدون استفاده از شیوه های غیرقانونـی یا نقض قراردادها و حقوق ایالت پی می برند. به عنوان نمونه، تجزیه کردن (یا مهندسی معکوس) هر محصولی که به صورت قانونی به دست آمده و مشخص کردن اسرار تجاری آن، نقض قوانین اسرار تجاری محسوب نمی شود . مثال :


شرکت چسب XCEL ، دارنده راز تجاری یک فرمول حمایت شده است . آقای فیل که یک شیمیدان است، محتویات چسب XCEL را تجزیه و ترکیبات آن را مشخص کرده و فرمول آن را بازسازی می کند. آقای فیل می تواند قانوناً از این اطلاعات برای ساخت و فروش چسب خود، استفاده کند .



4 - یک شرکت چگونه می تواند از اسـرار تجاری اش حمایت کند؟


همین که به سادگی اعلام شود که این اطلاعات اسرار تجاری است، موجب نمی شود که آنها به عنوان اسرار تجاری شناخته شوند. یک شرکت باید به صورت ایجابی به گونه ای رفتار کند که تمایلش را برای مخفی نگهداشتن اطلاعات به اثبات برساند. برخی از شرکتها این کار را به منتهای درجه انجام می دهند، به عنوان مثال، فرمول کوکاکولا (که شاید مشهورترین راز تجاری در جهان باشد ) در جای امنی در گاوصندوق یک بانک نگهداری می شود که فقط با صلاحدید هیئت مدیره شرکت کوکاکولا باز می شود. فقط دو نفر از کارکنان کوکاکولا همزمان از این فرمول اطلاع دارند که هویت آنها برای عموم افشا نمی شود و آنها مجاز نیستند که با یک هواپیما پرواز کنند .


چنین حفاظت فوق العاده ای از اسرار تجاری ضروریست. هرچند که شما می بایست تدابیر احتیاطی معقولی را برای حفاظت از اطلاعاتی که به عنوان اسرار تجاری مدنظر شماست، اتخاذ کنید، در عین حال شما مجبور نیستید که دفتر کارتان را برای این امر به یک پایگاه نظامی، تبدیل کنید. اقدامات احتیاطی معقول شامل این موارد است: اسنادی که حاوی اسرار تجاری هستند با عبارت »محرمانه « علامت گذاری شوند، مدارک و اقلامی که متضمن اسرار تجاری هستند پس از ساعات اداری در جای امنی نگهداری شوند، رایانه ها به صورت امن حفظ شوند و دسترسی به اسرار توسط اشخاص، به میزان متعارفی که به آن نیاز دارند، محدود شود .



اما بهترین وسیله برای حفاظت از اسرار تجاری، استفاده از موافقتنامه های عدم افشا است. دادگاهها کــــراراً اعلام کرده اند که بهره مندی از موافقتنامه های عدم افشا، مهمترین راه حفاظت از مخفی نگهداشتن اطلاعات محرمانه است. یا در صورت استفاده از شیوه دیگر، بدون بهره مندی از موافقتنامه های عدم افشا، احتمال از بین رفتن اطلاعاتی که از نظر شما برای کسب و کارتان بی نهایت ارزشمند است، بایستی بدون حمایت قانونی فرض شوند .



5 - چگونه یک شرکت می تواند حقوقش را در مواقعی که شخصی اطلاعات محرمانه اش را بدزدد یا افشا کند، به اجرا درآورد؟



هریک از ایالتها، قانونی را در زمینه ممنوع ساختن دزدی یا افشای اسرار تجاری به تصویب رسانده اند. اغلب این قوانین از قانون متحدالشکل اسرار تجاری (UTSA) نشات گرفته اند، قانون نمونه ای که توسط متخصصان حقوقی تدوین شده است .



مالک یک راز تجاری می تواند حقوقش را در مقابل شخصی که اطلاعات محرمانه اش را دزدیده است، با درخواست از یک دادگاه برای صدور رای (ISSUE AN ORDER) (حکم رسمی) مبنی بر جلوگیری از افشای بیشتر، اعمال و اجرا کند .


به عنوان مثال: اگر شرکت الف متوجه شود که یک کارمند، اسرار تجاری اش را به شرکت ب فرستاده است، شرکت الف می تواند، حکمی را برای جلوگیری از استفاده از اسرار تجاری توسط شرکت ب از دادگاه اخذ کند .


همچنین یک مالک اسرار تجاری می تواند، غرامتهایی را بابت آسیب های اقتصادی که متحمل شده به عنوان نتیجه اکتساب ناروا و استفاده از اسرار تجاری، دریافت کند. در اینجا، نمونه هایی از وقایعی ارائه می شود که می تواند به طرح دعوی (LAWSUITS) منجر گردد :



سارا، کارمند سابق شرکت C ، اسرار تجاری شرکت C را برای کارفرمای جدیدش افشــا می کند .



ماری، از طریق ورود به شبکه، به یک شرکت رایانه ای دستبرد می زند و گزارش مربوط به یک تراشه سیلیکنی جدید را به رایانه خود منتقل می کند. او این اطلاعات را به شخص ثالث می فروشد که یک شرکت رقیب است .



! شلدون یک برنامه نویس رایانه ای است که به عنوان یک پیمانکار مستقل برای شرکت دیسکو کار می کند. شلدون موافقتنامه عدم افشا اطلاعات را با دیسکو به امضا می رساند اما بعداً اسرار تجاری دیسکو را برای رقیب، افشا مـــی کند .



برای پیروز شدن در یک شکایت نقض (INFRINGEMENT SUIT) (حقوق اسرار تجاری ) ، مالک اسرار تجاری باید نشان دهد که اولاً، اطلاعاتی که ادعا می شود محرمانه هستند، مزیت رقابتی ایجاد می کند و ثانیاً این اطلاعات واقعاً به صورت محرمانه و مخفیانه نگهداری می شوند. به علاوه، مالک اسرار تجاری باید نشان دهد که این اطلاعات یا به صورت ناروا توسط خوانده، به دست آمده اند (اگر خوانده متهم شده که از این اسرار، استفاده تجاری کرده است) یا به صورت ناروا به وسیله خوانده، افشا شده اند (اگر خوانده متهم شده که اطلاعات را فاش کرده است ).



دکترین افشا اجتناب ناپذیر


برخی از موارد، یک شرکت ممکن است از کارکردن کارمند سابقش برای شرکت رقیب، جلوگیری کند، مشروط به اینکه بتواند اثبات کند که استخدام شدن نزد رقیب، به صورت اجتناب ناپذیری به افشای اسرار تجاری منجر خـــــواهد شد. در پرونده قضایی 1995، پپسی کولا استدلال کرده است که مدیر اجرایی سابقش نمی تواند به عنوان مدیر ارشد اجرایی شرکت گاتورید - اسناپل، کار بکند، زیرا مدیر اجرایی وقتی که روند جدیدی را برای شرکت گاتورید - اسناپل، ترسیم می کند، نمی تواند بدون استفاده از اسرار تجاری پپسی کولا باشد و این امر یک امتیاز غیرمنصفانه ای را به ضرر پپسی کولا به رقیب او می دهد .



برخی از ایالتها دکترین افشای اجتناب ناپذیر را رد کرده اند زیرا این نظریه در چالش با آزادی بنیادین کارمندان برای تغییر کارفرماست .


در یک پرونده قضایی، دادگاه اجرای این دکترین را مردود اعلام کرد مگر اینکه علاوه بر این، سوء نیت یا معامله مخفیانه یا به کارگیری به وسیله رقیب به علت فقدان فناوری قابل مقایسه، به اثبات برسد .


6 - آیا سرقت اسرار تجاری جرم است؟



سرقت عمدی اسرار تجاری می تواند به موجب قوانین فدرال و هم قوانین ایالتی جرم محسوب شود. مهم ترین قانون فدرال که مرتبط با سرقت اسرار تجاری است، قانون جاسوسی اقتصادی (ECONOMIC ESPIONAGE ACT=EEA) مصوب 1996 است. (18 U.S.C. SECTIONS 1831 TO 1839) قانون جاسوسی اقتصادی به دادستان کل ایالات متحده، اختیارات گسترده ای داده تا تحت تعقیب قرار دهد، هر شخص یا شرکتی را که درگیر سوء استفاده از اسرار تجاری شده و دزدی عمدی، کپی کردن و دریافت کننده اسرار تجاری را مجازات کند .



مجازاتهای نقض، سنگین است: افـراد ممکن است به حداکثر 500 هزار دلار و شرکتها ممکن است به حداکثر 5 میلیون دلار محکوم شوند. نقض کننده ممکن است همچنین برای مدت حداکثر 10 سال به زندان فرستاده شود. همه اموال و درآمدهای (PROCEEDS) ناشی از این سرقت می تواند توسط دولت توقیف و فروخته شود .



قانون جاسوسی اقتصادی نه تنها در مورد سرقتهایی جاری می گردد که در ایالات متحده به وقوع می پیوندد، بلکه همچنین در مورد سرقتهای خارج از این کشور نیز اگر سارق شهروند یا شرکت دارای تابعیت ایالات متحده باشد یا اگر اقدامی موجب تسهیل وقوع جرم در ایالات متحده بشود، اعمال می گردد. اگر سرقت به خاطر (به سود - به نمایندگی از) یک دولت یا نهاد خارجی، تحقق یابد، شرکت ممکن است، به میزان دو برابر (جریمه مالی) محکوم و حداکثر زمان (مجازات زندان ) به 15 سال افزایش یابد .



بسیاری از ایالتها، همچنین قوانینی را تصویب کرده اند که نقض اسرار تجاری را جرم می داند. برای مثال، در کالیفرنیا به دست آوردن، افشا کردن و استفاده از اسرار تجاری بدون اجازه، جرم است .



نقض کننده ممکن است بــه حداکثر 5000 دلار و یا به حداکثر یکسال زندان و یا هردو، محکوم شود . (CAL.PENAL CODE SECTION 499 C.) ،



مقاله حاضر از سایت WWW.LAW FOR ALL.COM تهیه و ترجمه شده است .




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی
سازمان های عصرحاضرباتحولات وتهدیدات گسترده بین المللی روبروهستند . تضمین وتداوم حیات وبقاء سازمان ها نیازمند راه حلها وروشهای جدید مقابله با مشکلات است که به نوآوری وابداع , خلق محصولات , فرآیندها وروشهای جدید بستگی زیادی دارد . یکی از نقشهای اصلی فاصله زیادمدیران نقش کارآفرینی آنها فاصله زیادست . کارآفرینان به عنوان موتورحرکت توسعه اقتصادی محسوب می شوند درواقع کارآفرین عامل اصلی ، ایجادخلاقیت ونوآوری است .
ازآنجایی که خلاقیت ونوآوری وتوان کشف فرصت های جدید از بارزترین ویژگیهای رفتاری این گونه افراد -کارآفرینان است وازآنجا که اصولاً خصوصیات روانی ( ازقبیل استقلال طلبی ، نیاز به پیشرفت , ریسک پذیری و ... ) وماهیت طبیعی نوآوری ، شرایط خاص ومتفاوتی رامی طلبد , لذا شناخت ویژگی ها بستری مناسب برای جذب ورشد کارآفرینان است که اولین قدم واساسی ترین مساله است .
باتوجه به ویژگیهای کارآفرینان که شامل توفیق طلبی ، مرکزکنترل,ریسک پذیری ، نیازبه استقلال , خلاقیت و تحمل ابهام است بطور مختصربه تعریف هرکدام ازآنها می پردازیم :
1- نیازبه توفیق عبارت است ازتمایل به انجام کاردراستانداردهای عالی جهت موفقیت درموقعیتهای رقابتی .
می نامند . 2- عقیده فرد نسبت به این که وی تحت کنترل وقایع خارجی می باشد را مرکزکنترل
عبارت است از مخاطره های معتدل که می توانندازطریق تلاشهای شخصی مهارشوند . 3- ریسک پذیری
4- نیازبه استقلال ازویژگیهایی است که به عنوان یک نیروی بسیاربرانگیزاننده مورد تأکید واقع شده است . تمایل به استقلال ، یک نیروی انگیزشی برای کارآفرینان معاصراست ، لذا آزادی عمل ، پاداش دیگرکارآفرینی است . درواقع نیازبه استقلال ، عاملی است که سبب می شود تا کارآفرینان به اهداف ورویاهای خوددست یابند .
خلاقیت همانا توانایی خلق ایده های 5- جدید است که این ایده ها ممکن است به محصولات یاخدمات جدید نیزمنجرشوند . درواقع خلاقیت نیرویی است که درپس نوآوری نهفته است .
6- قدرت تحمل ابهام عبارت است ازپذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی اززندگی ، توانایی ادامه حیات با دانشی ناقص درباره محیط وتمایل به آغاز فعالیتی مستقل بی آنکه شخص بداند آیا موفق خواهدشد یاخیر .

برگرفته از سایت:کارآفرینی


نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 6:06 PM | نویسنده : قاسمعلی

 

نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف روشنی از آن است. کارآفرینی مانند سایر واژه‌های مطرح در علوم انسانی هنگامی قابل تحلیل و تبیین است که بتوان تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه کرد. در مورد کارآفرینی تعریف واحدی وجود ندارد و از ابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از دیدگاه‌های گوناگون برای آن بیان گردیده است.

 اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق، نو‌‌آور و مبتکر به عنوان کار‌آفرینان منشاء تحولات بزرگی در زمینه‌های تولیدی و خدماتی شده‌اند که از ‌آنها به عنوان قهرمانان ملی یاد می‌شود. طی سال‌های 1960 – 1980 در هندوستان، تنها 500 مؤ‌سسه کارآفرینی شروع به کار کرده‌اند، و حتی شرکت‌های بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آورده‌اند. در واقع چرخ‌های توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت در می‌آیند. در ایالات متحده هر سال بیش از یک میلیون فعالیت تجاری جدید شروع به کار می‌کند. این در حالی است که در ایران حتی یک مؤ‌سسه کارآفرینی در دهه‌های اخیر نداشته‌ایم. از سوی دیگر تغییر فراگیر روش‌ها و نگرش‌ها طی دو دهه اخیر، توجه بسیاری را به آموزش و پرورش و نیز جذب و به کارگیری مدیران کارآفرین سوق داده ‌است. بنابراین از ابتدای دهه 60 توجه بیشتری به کارآفرینان مبذول شد. توجه به کارآفرینی و ایجاد و توسعه آن علیرغم وجود بعضی انگیزه‌های مشخص گام مثبتی در جهت ایجاد فضای مناسب جهت توسعه، افزایش منابع ملی، کاهش نرخ بیکاری، تعادل ساختاری و توسعه در شهرها و روستاها خواهد بود .


2- کارآفرین


واژه کارآفرین از کلمهEntrepreneur (به معنای متعهد شدن) مشتق شده که در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبان‌ها راه یافته ‌است. انگلیسی‌ها سه اصطلاح با نام‌های ماجراجو، متعهد و کارفرما را در مورد کارآفرین به کار می‌بردند. از نظر آنها، کارآفرین کسی است که متعهد می‌شود مخاطره‌های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند .


در واقع کارآفرین کسی است که نوآوری خاص داشته باشد. این نوآوری می‌تواند در ارائه یک محصول جدید، ارائه یک خدمت جدید، در طراحی یک فرآیند نوین و یا نوآوری در رضایت مشتری و... باشد .


کارآفرینان در واقع به تغییر به عنوان مقوله تعیین کننده می‌نگرند، آنها ارزش‌ها را تغییر می‌دهند و ماهیت آنها را دچار تحول می‌کنند. آنان برای تحقق این ایده، قدرت ریسک‌پذیری خود را به کار می‌گیرند. به درستی تصمیم‌گیری می‌کنند و از این رو هر کس به درستی اتخاذ تصمیم نماید به نوعی کارآفرین تلقی می‌شود .


از نظر «شومیتر» کارآفرین نیروی محرکه و موتور توسعه اقتصادی است. وی مشخصه کارآفرین را نوآوری می‌داند. همچنین «جفری تیمونز» معتقد است که کارآفرین فردی است که باعث خلق بینشی ارزشمند از هیچ می‌شود .


3- کارآفرینی


فرآیندی که بتواند با استفاده از خلاقیت، چیز نویی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری همراهان بوجود آورد کارآفرینی گویند. کارآفرینی فقط فردی نیست. سازمانی هم می‌تواند باشد حتی شرکت‌های بزرگ اعم از دولتی و خصوصی هم می‌توانند به کارآفرینی دست زنند. امروزه حتی صحبت از دولت کارآفرین به میان آمده است .


به عقیده «ارتورکول » کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. «روبرت نشتات» کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصت‌ها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یک کسب ‌و ‌کار می‌داند. از نظر «پیتر دراکر» کارآفرینی یک رفتار می‌باشد و در واقع بکاربردن مفاهیم و تکنیک‌های مدیریتی، استانداردسازی محصول، بنا نهادن کار بر پایه آموزش می‌باشد .


4- عوامل کلیدی کارآفرینی


شش عامل کلیدی در مورد کارآفرینی وجود دارد که عبارتند از :


• شناخت هدف


• داشتن افق


• بکارگیری خلاقیت‌های ذهنی


• جامعه‌گرا و جامعه‌پذیر بودن


• شهامت، ابتکار، امیدوار و ریسک‌پذیر بودن


• واقع‌بینانه برخورد کردن با تفاوت بین خلاقیت‌ها و فرصت‌ها


5- ویژگی‌های کارآفرینان


تا به حال ویژگی زیادی در خصوص کارآفرینان بیان شده است. همه کارآفرینان در صفات فردی یکسان نیستند اما ویژگی‌های عمومی در آنها وجود دارد که عبارتند از :


• خلاقیت و نوآوری


• هدف‌گرایی


• ریسک‌پذیری


• فرصت‌گرایی و فرصت‌شناسی


• آینده‌نگری و دوراندیشی


• انعطاف‌پذیری


• اهل کار و عمل


• اعتماد به نفس و خودباوری


• واقع‌بینی


6- مزایا و منافع کارآفرینی


• کارآفرینی عامل ترغیب و تشویق سرمایه گذاری است .


• کارآفرینی عامل تحریک و تشویق حس رقابت است .


• کارآفرینی عامل تغییر و نوآوری است .


• کارآفرینی باعث ایجاد اشتغال می‌شود .


• کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشد .


• کارآفرینی موجب توزیع مناسب درآمد می‌شود .


بنابر منافع مذکور، امروزه در تمام سرمایه‌گذاری‌های دنیا سعی بر این است که مغزهای متفکر صنعتی را شناسایی و جذب کنند به دلیل اینکه دنیای امروز، جهان علم و تکنولوژی است و ارزش اصلی تولید در مغز انسان‌ها نهفته است .


7- نقش کارآفرینی در اشتغال


زمانی که کارآفرینان یک شغل جدید را شروع می‌کنند بالطبع حداقل به یک یا چند نیروی استخدامی نیاز دارند تا کارهای خود را سامان بخشند. کارآفرینان به علت قابلیت اشتغال‌زایی که دارند، به کاهش نرخ بیکاری که از اهداف کلان اقتصادی، اجتماعی، دولت‌ها است کمک می‌کنند. بنابراین، کارآفرینی می‌تواند زمینه‌ساز اشتغال نیروی کار باشد و نو‌آوری که در یک فعالیت اقتصادی توسط خود فرد ایجاد می‌شود منجر به ایجاد اشتغال در جامعه می‌شود. بر اساس آخرین نظرسنجی که تحت عنوان فرهنگ کار و نگاه ایرانیان در آن انجام شده است فقط 42 درصد از جمعیت ایران خواهان شغل‌های ثابت اداری و یا در چارچوب شغل‌های وظیفه‌گرایی هستند. این در حالی است که در سال2000 بیش از62 درصد از جمعیت دنیا اظهار داشتند که می‌خواهند دارای شغل مستقل (فعالیت خوداشتغالی) باشند، 34 درصد از کل جمعیت بالا آماده پذیرش ریسک به منظور دستیابی به رضایت شغلی متکی بر فعالیت‌های فردی تأکید داشتند. امروزه روحیه کارآفرینی به شدت در میان جمعیت جوان ایران در حال گسترش است. از طرفی با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی کشور در حال حاضر، توجه به کارآفرینی بیش از پیش حائز اهمیت شده است. با عنایت به اعمال سیاست‌ کاهش تصدی‌گری دولت و همچنین محدودیت‌های سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی، سوق‌دهی جوانان و زنان جویای کار به سمت مشاغل کارآفرینی و خود‌اشتغالی ضرورت می‌یابد. مملکتی که یکی از آغاز کنندگان تمدن بشری بوده احتیاج به جوانانی دارد که کانون‌های تولید و اشتغال را در جامعه تشکیل دهند .


8- آموزش کارآفرینی


پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مهمترین عامل مؤثر در حرکت کارآفرینی از قوه به فعل، بروز روحیه کارآفرینی در افراد از طریق آموزش می‌باشد. سازمان بین‌المللی کار (ILO) به منظور ارتقاء کارآفرینی مدیران صنایع کوچک، برنامه‌های آموزشی و مشاوره‌ای با عنوان SIYB در کشورهای مختلف بوجود آورده است. این برنامه‌ها که عملکرد مؤسسات کوچک اقتصادی را بهبود می‌بخشد برحسب توانایی مدیران صنایع کوچک و نوع فعالیت طراحی شده‌اند. قابل توجه است که با طی دوره SIYB ، 90 درصد شرکت‌کنندگان با اصول اولیه کسب و کار آشنا شده‌اند و 50 درصد از کارآفرینان مهارت‌های خاص مدیریتی را فرا گرفته‌اند. در حال حاضر ILO در 70 کشور دنیا برنامه SIYB را که هدف آن رشد کارآفرینی در صنایع کوچک است به اجرا آورده است .


9- کارآفرینی در ایران


طی یک دهه از اجرای برنامه SIYB توسط ILO در کشورهای مختلف جهان، بیش از صد هزار کارآفرین تحت آموزش قرار گرفته‌اند. با استفاده از الگوی SIYB و تجارب ارزنده‌ای که از اجرای آن بدست آمده و با توجه به شرایط اقتصاد ایران، چارچوبی برای تشکیل دوره‌های آموزشی کارآفرینی در ایران در قالب طرح «ستاد آموزش کارآْفرینی ایران » (SAKA) طراحی و ارائه شده است. همچنین مؤسسه کار و تأمین اجتماعی با استفاده از منابع بین‌المللی کار (ILO) ، طرح آموزش کارآفرینی را در سال 1367 ارائه نمود و همزمان با تدوین نظام جدید آموزشی، در سال 1368 «کارآفرینی» را به عنوان یکی از دروس رشته کار و دانش پیشنهاد کرد. در طرح آموزش کارآفرینی تأکید شده است که «آموزش برای ایجاد اشتغال با مزد» دیگر تنها راه حل مقابله با مشکل فزاینده بیکاری نبوده و قلمرو آموزش از فرهنگ «برای دیگران کار کردن» فراتر رفته است .


وزارت کار و امور اجتماعی نیز در راستای وظایف و اهداف خود، به کارآفرینی به عنوان یک راهکار مؤثر در ایجاد اشتغال نگریسته و در این زمینه اقداماتی به عمل آورده است. از جمله اهم این اقدامات می‌توان به برگزاری جشنواره اشتغال و کارآفرینی در مهر ماه سال 1383 اشاره کرد. این جشنواره که در تاریخ 14 و 15 مهر ماه سال 1383 در مجموعه فرهنگی ورزشی وزارت متبوع با همکاری سازمان همیاری اشتغال فارغ‌التحصیلان برگزار شد، اهداف زیر را دنبال می‌کرد :


• شناسایی و معرفی طرح‌ها و تلاش‌گران برگزیده در حوزه اشتغال و کارآفرینی


• ترویج و اشاعه فرهنگ کارآفرینی به منظور ایجاد اشتغال بیشتر


• فراهم ساختن زمینه مناسب برای رقابت سازنده در این عرصه .


این جشنواره دارای برنامه‌های آموزشی و ترویجی نیز بود از جمله سه کارگاه آموزشی در زمینه‌های :


• روش جذب و تأمین سرمایه برای راه‌اندازی کسب و کار


• روش تهیه طرح کسب و کار


• مدیریت توسعه بنگاه‌های اقتصادی کوچک و متوسط (SMEs)


همچنین جلسات و نشست‌های تخصصی در زمینه‌های اخلاق و فرهنگ کار، مشاوره شغلی، حقوق و قوانین کار و ... نیز برگزار شد .


10- تجارب چند کشور جهان


اولین کشوری که ترویج فرهنگ کارآفرینی را از سطح دبیرستان شروع کرد ژاپن بود . اولین مؤسسه در توکیو در سال 1956 میلادی آغاز به کار کرد. در سال 1958 سازمان آموزش و پرورش ژاپن طرحی را برای اشاعه فرهنگ کارآفرینی تحت عنوان سربازان فداکار اقتصادی ژاپن، پیاده و اجرا کرد. براساس این طرح از افراد از سطح دبیرستان‌ها به مسئله کارآفرینی پرداخته و آموزش دیدند که در حین تحصیل چگونه کار کنند و به دنبال کسب سود باشند و چگونه کشورشان را از وابستگی صنعتی رهایی دهند. به تدریج مسئله کارآفرینی در ژاپن به سطح دانشگاه‌ها هم کشیده شد. اکنون در ژاپن بیش از 250 مؤسسه بزرگ کارآفرینی وجود دارد .


بین سال‌های 1970 تا 1992 میلادی بیش از 96 درصد نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برتر تبدیل کند توسط کارآفرینان صورت گرفت. البته ناگفته نماند حمایت‌های دولت هم در این زمینه نقش مهمی داشته است .


در انگلستان، دولت به دانشگاه‌ها جهت آموزش و کارآفرینی یارانه‌هایی می‌پردازد. در هلند، برای پرسنل SMEها آموزش‌های حرفه‌ای گذاشته شد به طوری که در سال 1998، 32 درصد از SMEها درگیر آموزش حرفه‌ای بوده‌اند. همچنین در ایتالیا، 855 دوره کسب و کار برای 10000 نفر شرکت کننده در بیش از 20 دانشگاه ارائه شده است .


11- راهکارهای ترویج کارآفرینی


با ضرورت روزافزون نیاز به افراد کارآفرین در جامعه ما به ویژه بعد از انقلاب و دوران سازندگی که با رشد صنعت مواجه هستیم باید تمامی ارگان‌ها با همکاری هم در این زمینه قدم بردارند و هر کدام نقشی را بر عهده گیرند و نقش دولت در این میان از همه مهمتر است. از جمله :


• تنظیم و تدوین سیاست‌های بلند مدت و میان مدت در خصوص حمایت از فعالیت‌های کارآفرینی و کارآْفرینان نوپا .


• ترویج فرهنگ کارآفرینی و معرفی کارآفرینان نمونه از طریق مطبوعات و قدردانی از آنها .


• ساختن فیلم و سریال در مورد زندگی کارآفرینان نمونه و تشویق مردم به سوی کارآفرینی توسط صدا و سیما .


• وارد کردن مضامین کارآفرینی در کتاب‌های درسی می‌تواند بذر ایجاد انگیزه کارآفرینی را در کودکان بارور کند .


• تبیین شرایط محیطی لازم برای پرورش و رشد استعدادهای کارآفرینی .


• برگزاری سمینار، نشر مقاله و ارائه سخنرانی به منظور تغییر دانش و معرفت مدیران و سیاستگذاران و کارگزاران مؤسسات .


• گسترش فرهنگ کارآفرینی در بخش دولتی و تعاونی .


• تدوین دوره‌های آموزشی بلند مدت در چارچوب دوره‌های تحصیلی کارشناسی،‌ کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه‌ها، ایجاد مراکز آموزشی مستقل و مراکز آموزشی مدیریت در سطح دبیرستان‌ها و مدارس راهنمایی و ابتدایی .


• حمایت‌های دولتی و خصوصی جهت فعالیت بیشتر و مطلوب‌تر کارآفرینان .


• ایجاد و گسترش صنایع کوچک به منظور بهره‌برداری از ظرفیت‌های خالی اقتصاد کشور .


• اصلاح سیاست‌ها و قوانین دست و پاگیر دولتی .


• برگزاری جلساتی با حضور کارآفرینان و بیان مشکلات موجود بر سر راه آنان و ارائه شیوه‌های مقابله با آن مشکلات .


• معرفی یک روز به عنوان روز کارآفرین تا به عمل آنها ارزش و اعتبار بخشیم . در خاتمه امید آن می‌رود که فضای کشور به گونه‌ای فراهم شود که کارآفرینان بتوانند رشد نمایند و این امر مستلزم همکاری نزدیک محافل علمی و مؤسسات اجرایی برای شناسایی و پرورش و توسعه استعدادهای افراد است تا بتوانیم هر چه بهتر و بیشتر از این ذخایر گرانبها به نحو احسن استفاده نماییم .



منبع : سایت «راهکار مدیریت »


برگرفته از سایت:روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 5:54 PM | نویسنده : قاسمعلی
مارک تواین روزگاری در یکی از داستان هایش گفته بود «کسی که کار ها را به انجام می رساند، صبر نمی کند حالش برای انجام آن مساعد شود، خودش زمینه را برای مساعد شدن حالش آماده می کند» بعدها شومپیتر در فرازی از کتاب خود یادآور شد: کارآفرینان الزاما نوآور نیستند . در حقیقت اکثر آنها یک فرصت فعالیت بازرگانی را مشاهده می کنند و از منابع موجود جهت ارائه خدمات به بازار بهره می برند .
این جملات به علاوه هزاران سخن نغز و گرانبهای دیگر پیرامون کارآفرینی وجود دارد که نویسندگان کتاب در جمع آوری آن همت گماشته اند و به کتاب معنا بخشیده اند. شاید مفهوم این جملات و عبارات فشرده این باشد که «فرصت منبع نوآوری است». به روایت نویسندگان کتاب، این جمله ای است که بارها در محافل کارآفرینی مطرح می شود و بسیاری از تئوری های اصلی آنان برپایه این عقیده است که فرصت و نگاه فرصت گرایانه به امور، زمینه ساز بسیاری از خلاقیت ها و نوآوری ها است. به همین دلیل نوع نگاه کارآفرینان به وقایع و اشیای اطراف به میزان قابل توجهی با دیگر افراد متفاوت است. کارآفرین هنگام برخورد با وقایع به این می اندیشد که از این موضوع به چه صورت می توان سود جست و به نهایت سود رسید. کارآفرین در یک نگاه فرصت گرایانه به همه شرایط به عنوان یک عامل برای رسیدن به هدف می نگرد. در بسیاری مواقع تنها کارآفرین است که می داند از یک موضوع چگونه استفاده کند. حتی در مواقعی که وقایع اطراف را پیش بینی می کند و خطر ناشی از نوسانات آن را به عهده می گیرد و در فرآیند تولید عامل سامان دهی و مسوول تصمیماتی از این قبیل: چه تولید شود؟ چقدر تولید شود؟ و روش تولید چیست؟ است.نویسنده کتاب هدف کارآفرین را در این می داند که در زندگی فردی موثر باشد و تنها شخصی می تواند همواره پیشرفت کند که زندگی خود را به وسیله قوانین خود محدود نکند. اگر همواره احساس بدی نسبت به خود و اعمال خود داشته باشیم، پیشرفت برای ما بسیار سخت خواهد بود. باید کاری کنیم که احساس بد داشتن بسیار سخت و نامطلوب به نظر برسد و دستیابی به احساس خوب بسیار راحت و آسان باشد.کتاب کارآفرینی یک دقیقه ای به واقع به مولفه های حول و حوش یک کارآفرین می پردازد که او در فرآیند کارآفرینی با آن مواجه می شود، یکی از آن مولفه ها، مفهوم تغییر است. اینان معتقدند که قابلیت تغییر و انعطاف پذیری یعنی استعداد تولید ایده ها و روش های بسیار گوناگون و جدید. پیتر دراکر معتقد است که «همه ما باید بپذیریم که تحول و دگرگونی گریزناپذیر است».تغییر مانند مرگ و مالیات است که ما فقط می توانیم آن را عقب بیاندازیم. دگرگونی پذیرش گسترده ندارد ولی در دوران خیزش های بزرگ آن گونه که اکنون زندگی ما دچار آن است، دگرگونی حالتی به هنجار به خود گرفته است. بدون تردید این پدیده دردآور و پرخطر است و نیاز به کار سخت و طاقت فرسا دارد .



نویسنده: مجید یوسفی
برگرفته از:kar-afarini.com

 




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 5:54 PM | نویسنده : قاسمعلی
چرخه عمر کارآفرینی در تمام کسب و کارها در کلیه مقیاسها خودش رانشان می‌هد، از یک کسب و کار در حال آغاز در یک گاراژ کوچک گرفته تا یک شرکت کارآفرینی که عضو ۵۰۰ شرکت برتر جهان است . این چرخه با یک کارآفرین آغاز می‌شود که یک فرصت را کشف می‌کند، سازمانی را جهت پیگیری این فرصت ایجاد می‌کند، منابع مورد نیاز را جمع آوری می‌کند، یک طرح عملی را پیاده می‌سازد، ریسکها و نتایج مثبت کار را محاسبه می کند و تمام اینکارها را در یک بازه زمانی معین انجام می‌دهد. در این مقاله، ۷ مرحله ای که در یک چرخه عمرکارآفرینی وجود دارد ارائه شده است :
کارآفرینان در روابط بین مدیریت مالی و تدوین استراتژی کسب و کار نقش فعالی دارند. این مسئله اختلاف عمده بین مدیریت کارآفرینانه با مدیریت در سایر کسب و کارها می باشد. تقریباً در تمامی موارد، شخصی که تصمیم می‌گیرد، با یک ریسک فردی مواجه است. برترین اتفاقی که برای یک فرد کارمند در این حالت پیش می آید از دست دادن کارش خواهد بود اما برای کارآفرینان از دست دادن خانه، اعتبار فردی، زندگی و همچنین تخریب روابط خانوادگی می باشد.پیتر دراکر خاطر نشان می کند که برای شرکتهای بزرگ موجود، در عبارت «مدیریت کارآفرینانه» تأکید بر روی کلمه کارآفرینانه است. در هر کسب و کار جدید دارای ریسک، کلمه مورد تأکید «مدیریت» است. بنا بر این هدف ما در این مقاله تأکید برواژه «مدیریت » بعنوان یک اصل برای کارآفرینان است. ما مدیریت کارآفرینانه را بمعنای کسب دانش کارآفرینانه و بکار بردن آن در جهت افزایش تأثیر گذاری یک کسب و کار کوچک و یا متوسط و یا یک ایده دارای ریسک تعبیر می‌کنیم. قلب مدیریت کارآفرینانه برخورد دائم با موضوعات مدیریتی زیر است : • ایده متهورانه شما چیست؟ (مأموریت و ارزشها ) • قرار است این ایده به کجا برسد؟ (اهداف و مقاصد ) • روش رسیدن به اهداف چیست؟ (استراتژی رشد ) • چه چیزهایی مورد نیاز است تا بتوان به این اهداف رسید؟ (افراد و منابع مالی ) • چه ساختاری برای آن بهتر است؟ (ظرفیتهای سازمانی ) • چه مقدار سرمایه و چه زمانی نیازمند است؟ (استراتژی مالی ) • چه زمانی به مقصد نهایی می رسد؟ (چشم انداز موفقیت ) چرخه کارآفرینی این موضوعات مهم مدیریتی در چرخه کارآفرینی اهمیت زیادی ندارند . چرخه کارآفرینی در تمام کسب و کارها در کلیه مقیاسها خودش را نشان می‌دهد، از یک کسب و کار در حال آغاز در یک گاراژ کوچک گرفته تا فعالیتهای کارآفرینی سازمانی در ۵۰۰ شرکت برتردنیا. این چرخه با یک کارآفرین آغاز می‌شود که فرصتی را کشف می‌کند، سازمانی را جهت پیگیری این فرصت ایجاد می‌کند، منابع مورد نیاز را جمع آوری می‌کند، طرحی عملی را پیاده می‌سازد، ریسکها و نتایج مثبت کار را محاسبه می‌کند و تمام این فعالیت ها را در یک بازده زمانی معین انجام می‌دهد . بعضی اوقات گفته می شود که کارآفرینی مانند رانندگی سریع، بر روی یک جاده یخ زده است. ماترجیح می‌دهیم که کارآفرینی را کم خطر تر و روشمند تر بیان کنیم . کارآفرینی یک فرآیند حل مسئله مداوم است، درست مانند چیدن یک پازل بزرگ. در گذاشتن قطعه اول پازل ماگیج می‌شویم، راه را نمی‌دانیم و مسیر به خوبی قابل تشخیص نیست . تمام فعالیتهای کارآفرینانه از یک فرآیند پیروی نمی‌کنند اما تحقیقات ما نشان می‌دهد که مراحلی که ماذیلاً ارائه می‌کنیم، تقریباً در اکثر کسب و کارهای روبه رشد به چشم می‌خورد. اندازه، سود دهی، تعهد، پیچیدگی، مقیاس، ساختار سازمانی، کاهش ریسک،افزودن ارزش و درگیری کمتر مؤسس در هر مرحله وجود دارد . ما بر این باوریم که با دانستن و درک این مراحل کارآفرینان ، مدیران کسب و کار، سرمایه‌گذاران و مشاوران قادر خواهند بود که تصمیمات آگاهانه تر بگیرند و اغلب آنها خودشان را برای چالشهای پیش رو آماده می‌سازند . ۷ مرحله چرخه عمر کارآفرینی به شرح زیر است : مرحله۱– تشخیص فرصت دوره شکل گیری تحت عنوان« قبل از آغاز» مورد تحلیل واقع می‌شود. این مرحله اغلب زمان قابل توجهی نیاز دارد که از یک ماه تا ۱۰ سال متغیر است . در این مرحله تحقیق و درک ابعاد فرصت و مفهوم آن و تعیین اینکه آیا این فرصت مناسب است یا خیر از اهمیت زیادی برخوردار است. اشخاصی که قصد ایجاد یک کسب و کار را دارند باید از درون به کنکاش خود بپردازند تا بدانند که آیا حقیقتاً آمادگی کارآفرینی را دارند؟ اکثریت غالب مردم از جمله مخترعین معمولاً از این مرحله عقب نشینی نمی‌کنند و امکان کارآفرینی را بررسی می‌کنند . مرحله۲- تمرکز بر روی فرصت مورد نظر این مرحله برای کارآفرینان اهمیت زیادی دارد . این مرحله، مرحله شک و تردید است که آنها ایده‌های مختلفی را در ذهن دارند و نمی‌دانند کدامیک را برگزینند . یکی از سرمایه گزاران خطر پذیر Evgene Kleine می‌گوید : «تمرکز بر روی یک فرصت بسیار مهم است. ممکن است بعدها این امکان وجود داشته باشد که شاخه‌های دیگری از کسب و کار را نیز ایجاد نمود اما فاز اول در یک شرکت باید دقیقاً بر روی یک فعالیت خاص متمرکز شود» بهتر است اهداف کسب و کار خود را دقیقاً تعیین نمائید زیرا ممکن است اشخاص مختلف بر روی یک فرصت واحد سرمایه گذاری کنند ولی به نتایج کاملاً متناقضی برسند . مرحله۳-تعهد اغلب کارآفرینان، تشکیل کسب و کار و ترک شغل روزانه خود را تعهد به کسب و کار جدید می‌دانند. ولی این مرحله، در حقیقت باید با تهیه طرح تجاری آغاز گردد. تفاوت بسیاری میان تشریح یک فرصت و تحقیق و نوشتن یک طرح تجاری(طرح کسب و کار) وجود دارد. نوشتن یک طرح موثر تجاری نیازمند سطح جدیدی از درک و معلومات و همچنین تعهد بسیار می‌باشد. این فرآیند بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساعت زمان می‌برد بنا بر این اگر بعد از ظهرها و تعطیلات آخر هفته را نیز کار کنید این مرحله می‌تواند به سه تا ۱۲ ماه تقلیل یابد. اشتباهی که معمولاً کارآفرینان مرتکب می‌شوند آن است که طرح تجاری را نادیده می‌گیرند. و سپس سایر منابع را جمع آوری می نمایند، ایده مورد نظر را آغاز می‌کنند و سپس پیگیری نموده و تلاش می‌کنند نقطه تمرکز فعالیت مورد نظر برای تبدیل ایده به یک کسب و کار تجاری را دقیقاً تعیین نمایند . مرحله۴ – ورود به بازار سود دهی و موفقیت، تعیین کننده این مرحله هستند: فرض کنید کارآفرین کسب و کار کوچکی را با سازمانی ساده ایجاد نموده است، منابع مورد نیاز خود را با توجه به طرح تجاری‌اش تخصیص داده است و اولین فروش محصولاتش نیز انجام شده است. چیزی که موفقیت کسب و کار را در همان مراحل اولیه تعیین می‌کند این است: اگر مدل کسب و کار سود ده باشد، اهداف معقولی در نظر گرفته شده باشند و کسب و کار در راه کسب سلامت اقتصادی پیش برود، کارآفرین می‌تواند در این مرحله به رشد کسب و کار خود و یا کوچک ماندن این کسب و کار به حدی که با سرمایه شخصی قابل تأمین باشد، فکر کند . مرحله۵- راه اندازی کامل و رشد در این مرحله، کارآفرین باید یک راهکار خاص با بیشترین میزان رشد را انتخاب نماید. معمولاً کارآفرین در این مرحله و بهنگام بررسی راههای ممکن، ترجیح می‌دهد که کسب و کار مورد نظرش کوچک بماند و هیچگاه از این مرحله نمی‌گذرد و یا احتمالاً تنها مالک کسب و کار باقی می‌ماند. و یا ممکن است این ایده جدید در حد یک کسب و کار و فعالیت ساده بماند، که البته تمام ایده‌های جدید نمی‌توانند و یا این ظرفیت را ندارند که تبدیل به شرکتهای بزرگ شوند . دلایل عدم رشد سریع ممکن است این باشد که فضای کافی در بازار برای رشد وجود نداشته باشد و یا محصولات و سیستم های مدیریت مورد نظر مقیاس خاصی نداشته باشند و یا اینکه این رشد سریع برای مدیریت چالش بزرگی ایجاد کند که نتواند از عهده آن برآید . مرحله۶ – بلوغ و توسعه اکنون کسب و کار شما تبدیل به رهبر بازار گردیده است. در این حالت رشد یک کسب و کار، در حقیقت گسترش طبیعی یک ایده خوب از طریق روشهای حرفه‌ای مدیریتی خواهد بود. این گروه حرفه‌ای مدیریتی، استراتژی رشد این ایده را از طریق توسعه در سطح جهانی،اخذ تسهیلات و یا ادغام شدن با سایر شرکتها پیاده سازی می‌کند که از این طریق نقدینگی افزایش و کمبودها رفع می‌شود . مرحله۷ – ارزش مرحله آخر مرحله بهره برداری از نتیجه کار است. در این مرحله ارزش ایجاد شده در طی مراحل قبلی از طریق ارزیابی خروجی کار مورد بهره برداری قرار می‌گیرد . متأسفانه اغلب ادبیات کارآفرینی بر مراحل قبلی تأکید دارد و توجه کمی به خروجی کار معطوف شده است. ما از روی تجربه می‌دانیم که خروج موفق از یک کسب وکار عامل مهمی در چرخه عمر کارآفرینی است، چه برای کارآفرین وچه برای فردی که سرمایه گذاری نموده است . مهمترین چالشی که یک کسب و کار جدید با آن مواجه است این است که کارها در جای خود انجام شوند. دانستن اینکه چه کار باید کرد و در چه مرحله ای، بسیار مهم است. به ویژه اینکه کارآفرین معمولاً زمان و منابع محدودی دارد . آقای کریگ. دبلیو جانسون، رئیس گروه Venture Law ، در جایی گفته است که ایجاد یک شرکت بیشتر شبیه به موشک هوا کردن است. اگر به هنگام پرتاب موشک شما فقط به اندازه کمتر از یک درجه خطا داشته باشید ممکن است هزاران مایل از مسیر منحرف شوید. درک چرخه عمر کارآفرینی به کارآفرین کمک می‌کند که در مسیر صحیح پیش برود و موفق شود .


برگرفته از:kar-afarini.com
 


نظرات 0

تعداد کل صفحات : 22 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >