پیش بینی آینده چندان ساده و آسان نیست، به همین دلیل است که پیشگویان و اختربینان سعی دارند تا حد ممکن پیش بینیهای خود را در هاله یی از ابهام بیان کنند اما در دنیای به سرعت متحول شونده فناوریهای برتر، آینده از آن کسانی است که آن را با دقت و صحت زیاد پیش بینی میکنند. البته باید در نظر داشت که حتی بهترین پیشگویان نیز ممکن است در پیش بینیهای خود اشتباه کنند، در نتیجه میتوان تعداد موارد پیشگویی های این مقاله را چندین برابر کرد. با این همه من در این مقاله چند مورد از پیشگوییهای اشتباه 60 سال اخیر را که توجهم را به خود جلب کرده است، ذکر میکنم .
اولین پیش بینی اشتباه
«فکر میکنم در کل جهان به حدود پنج دستگاه کامپیوتر نیاز باشد ».
توماس واتسون رئیس IBM ، سال 1943
در آغاز دوران صنعت کامپیوتر هیچ کس به درستی نمیدانست این فناوری نوظهور ما را به کجا میبرد. اما انفجار محاسبههای رومیزی که باعث شد طی50 سال گذشته کامپیوترهای شخصی وارد خانه تقریباً همه امریکاییها شود، چیزی بود که بیشتر آینده نگرهای میانه قرن گذشته آن را در نظر نگرفته بودند. گذشته از اینها هنگامیکه توماس واتسون رئیس IBM کلمه «کامپیوتر» را به کار میبرد، منظورش «ماشینهای محاسبه دارای لوله خلأ» بود که به اندازه یک خانه بودند. هنوز هم درست است که بگوییم افراد کمیهستند که بدون توجه به اندازه میز کارشان، خواهان یکی از آن کامپیوترها باشند.البته IBM هنوز هم به کار تجاری خود ادامه میدهد .
دومین پیش بینی اشتباه
«تلویزیون رونق چندانی نخواهد داشت و بازار آن پس از شش ماه کساد میشود. مردم خیلی زود از اینکه هر شب به یک جعبه چوبی زل بزنند، خسته میشوند ».
داریل زاناک مدیر اجرایی فوکس قرن بیستم، سال 1946
در سال 1964 ، موقعیت شغلی داریل زاناک در تاریخ صنعت سرگرمیبه قدر کافی تثبیت شده بود، چراکه وی به عنوان مدیر اجرایی و تهیه کننده فیلم بیش از 100 فیلم سینمایی برای پرده بزرگ نقره یی (سینما) تهیه کرده بود. با این حساب چه کسی میتواند وی را به خاطر کم اهمیت تلقی کردن قدرت صفحه آبی کوچک (تلویزیون) سرزنش کند. من فکر میکنم اگر زاناک امروز زنده بود، او هم مثل همه ما با دیدن برنامه های جدید تلویزیون هیپنوتیزم میشد .
سومین پیش بینی اشتباه
«احتمالاً تا 10سال آینده جاروهایی با نیروی هسته یی تولید و به بازار عرضه میشود ».
الکس لویت رئیس شرکت لوی وکیوم، سال 1955
در دهه 1950 تنها موضوع بدیهی این بود که انرژی اتمیاجتناب ناپذیر است، بنابراین وقتی الکس لویت رئیس شرکت تازه تاسیس جاروسازی نیوجرسی از روزهایی خبر داد که طی آن در خانه هر فرد امریکایی یک جارو با نیروی اتمیهست که خاکروبه ها را میمکد، چندان موجب شگفتی کسی نشد. به یاد داشته باشید این ادعا زمانی مطرح شد که رنگ ها را با رادیوم آغشته میکردند تا بوم نقاشی در تاریکی بدرخشد. در آن زمان کاربردهای صلح آمیز مواد رادیواکتیو را همانند کاربرد آزبست بی خطر میدانستند .
چهارمین پیش بینی اشتباه
«هیچ دلیلی وجود ندارد که کسی بخواهد در خانه اش کامپیوتر داشته باشد ».
کن اولسن بنیانگذار شرکت دیجیتال اکویپمنت در سال 1997
شرکت دیجیتال اکویپمنت با عرضه محصولات جدید در10 سال گذشته مشهور شده است، اما در دهه 1970 این شرکت یکی از شرکت های مهم در عرصه محاسبه بود. توجیه گران این نظر اولسن رئیس شرکت دیجیتال اکویپمنت میگویند وی این سخن را زمانی ابراز کرده است که کامپیوتر های شخصی به شکلی که ما امروزه میشناسیم هنوز اختراع نشده بود اما باید دانست کامپیوترهای شخصی همانند MISA Altair دو سال پیش از آن وارد بازار شده بود. به بازار آمدن کامپیوترهای شخصی IBM چهار سال پس از این ابراز نظر اولسن باعث شد این نظر به عنوان یکی از پیش بینی های بزرگ اشتباه دنیای فناوری شناخته شود .
پنجمین پیش بینی اشتباه
«همه پیش بینیهایی که امروزه درباره سال 1996 صورت میگیرد، بیانگر ادامه رشد شدید اینترنت است. اما من پیش بینی میکنم اینترنت به زودی به سرنوشت ابرنواختر دچار میشود و در سال 1996 مرگ فاجعه بار آن روی میدهد ».
رابرت متکالف بنیانگذار 3com ، سال 1995
متکالف علاوه بر اینکه یکی از پیشگویان افسانه یی تکنولوژی و فناوری است و علاوه بر اینکه به خاطر ابداع اینترنت بسیار از وی تقدیر شد، یکی از ستون نویس های نشریه Infoworld است. و در همین نشریه بود که متکالف تاسف انگیزترین اظهارنظر عمرش را بیان کرد. در حقیقت او حتی قول داد اگر این پیشگویی غلط از آب درآمد، حرفش را پس بگیرد. متکالف برای حفظ اعتبار خود، به قولش عمل کرد و در سال 1999 طی یک سخنرانی کنفرانس بین المللی وب جهان گستر، نسخه یی از پرینت آن مقاله را با آب مخلوط کرد و پیش چشم تعداد زیادی از حاضران خورد .
ششمین پیشگویی اشتباه
«اپل مرده است ».
ناتان میروالد مسوول قبلی فناوری مایکروسافت سال 1997
منصفانه باید اذعان کرد زمانی که ناتان میروالد این گونه اظهارنظر کرد، تقریباً همه کسانی که در صنعت کامپیوتر بودند، فکر میکردند زمان مرگ اپل فرا رسیده است .
چه کسی میتوانست پیش بینی کند یک دهه بعد همان شرکت به شدت سهمش را در بازار کامپیوترهای شخصی افزایش دهد و همزمان بخش عمده بازار موسیقی دیجیتال را به خود اختصاص دهد و به سرعت بر بازار گوشی های هوشمند تلفن همراه مسلط شود؟
هفتمین پیش بینی اشتباه
«تا دو سال دیگر مشکل اسپم حل میشود ».
بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت، سال 2006
طبق تخمین های کنونی حدود 92 درصد از کل پیام های ای میل در سرتاسر جهان را اسپم (پیامهای تبلیغاتی ناخواسته) تشکیل میدهد. و به نظر نمیرسد به این زودی ها نیز این مشکل حل شود .
برگرفته از: cloob.com
هنگامی که از اینترنت برای نخستین بار در مقاصد نظامی استفاده میشد، هیچکس نمی توانست کاربردهای وسیع آن را در آینده ای نزدیک پیشبینی کند. اینترنت، امروزه به عنوان جزء لاینفک زندگی بسیاری از مردم، در سازمانها، شرکت ها و حتی خانه ها راه یافته و زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است.
اینترنت، کاربردهای بسیار زیادی در زندگی مردم دارد. افراد مختلف، بسته به شرایط سنی و مقتضیات کاری و تخصصی خود، از اینترنت استفاده های مختلفی می کنند. پاره ای از کاربردهای معمول اینترنت عبارتند از:
- جستجوی مقالات و مطالب علمی و تخصصی
- آگاهی از جدیدترین اخبار
- تفریح و سرگرمی
- افزایش معلومات عمومی در زمینه های مختلف
- گفتگوی اینترنتی و تشکیل اجتماعات آنلاین
اما نگاه کارآفرینانه به اینترنت چیست؟
اینترنت یک شاهراه کسب درآمد است! از اینترنت می توان پول به دست آورد. می توان یک کسب و کار راه اندازی نمود، خرید و فروش کرد و از طریق آن امرار معاش نمود. بنابراین، اینترنت یک فرصت جدید است. فرصتی که تنها با یک نگاه کارآفرینانه قابل کشف است! یک کارآفرین می تواند از این فرصت استفاده کند و به موفقیتهای بزرگی دست یابد.
کسب و کار اینترنتی چیست؟
کسب و کار اینترنتی به کسب و کاری گفته می شود که به صورت الکترونیکی و از طریق شبکه اینترنت انجام می پذیرد. در این نوع از کسب و کارها، شرکاء، فروشندگان و مشتریان با استفاده از تکنولوژی وب با یکدیگر در تعامل هستند. ارتباط طرفین با یکدیگر در این نوع کسب و کارها بسیار ساده و در 24 ساعت شبانه روز و 7 روز هفته امکان پذیر است.
یک کسب و کار اینترنتی، تنها به خرید و فروش محصولات از طریق اینترنت محدود نمی گردد بلکه ارائه خدمات به مشتریان و تشریک مساعی بین شرکاء کسب و کار را نیز شامل می شود.
تفاوت کسب و کار اینترنتی با تجارت الکترونیکی
بسیاری از افراد، کسب و کار اینترنتی (E-Business ) را با تجارت الکترونیکی (E-Commerce ) اشتباه می گیرند در حالیکه این دو مبحث با یکدیگر متفاوتند. به عبارتی E-Business به مجموعه فعالیتهای مربوط به کسب و کار از جمله مباحث بازاریابی، مالی، خرید و فروش، ارتباط با مشتریان، خدمات پس از فروش، همکاری با سرمایه گذاران و... که از طریق شبکه اینترنت انجام میگیرد اطلاق میشود در حالیکه E-Commerce تنها شامل مسائل مربوط به خرید و فروش از اینترنت می باشد و خود، زیرمجموعه ای از E-Business است.
انواع کسب و کارهای اینترنتی
امروزه، کسب و کارهای اینترنتی بسیار متنوعند. اما به طور کلی آنها را میتوان آنها به 10 گروه عمده تقسیم بندی کرد:
1- ایجاد اجتماعات آنلاین
2- خرید، فروش و حراج کالاهای مختلف
3- تبلیغات اینترنتی
4- ارائه خدمات تخصصی به دیگران
5- ایجاد امپراطوری اطلاعات، اخبار و آموزش
6- تهیه و ارائه نرم افزارهای مختلف
7- چند رسانه ای یا مالتی مدیا
8- پیوستن به شبکه های واسطه گری
9- خدمات مربوط به ایمیل
10- سرمایه گذاری مشترک
هرکدام از کسب و کار اینترنتی را می توان در یکی از این ده گروه جای داد. هر شخصی، بر حسب علاقه و توانایی هایی که دارد میتواند در یکی از این گروهها، کسب و کار خود را پایه ریزی کند. جزئیات بیشتری در مورد انواع کسب و کارهای پر درآمد اینترنتی در بخشهای بعد ارائه شده است.
چرا کسب و کارهای اینترنتی؟
انتخاب یک کسب و کار اینترنتی نسبت به سایر کسب و کارها مزایای زیادی دارد از جمله:
* راه اندازی ساده: یک کسب و کار آنلاین را می توان در چهاردیواری خانه نیز انجام داد. تمام چیزی که نیاز دارید فقط یک کامپیوتر است با امکان دسترسی به اینترنت به اضافه پنج مهارت کسب و کار آینده ساز جامعه اطلاعاتی که در بخش قبل بیان شد.
* سرمایه گذاری مالی اندک: گرانترین تجهیزات مورد نیاز در یک کسب و کار اینترنتی، یک دستگاه کامپیوتر است که امروزه در اکثر خانه ها وجود دارد. برای شروع یک کسب و کار کوچک اینترنتی نیاز به اجاره دفتر کار، مبلمان، تجهیزات اداری، قفسه و ... ندارید.
* پتانسیل رشد زیاد: تصور کنید یک فروشگاه به صورت 24 ساعته و 7 روز در هفته برای مشتریان باز باشد. مشتریان میتوانند در هر لحظه از شبانه روز به اطلاعات کاملی از محصولات شما دسترسی داشته باشند در حالی که شما با آرامش در رختخواب دراز کشیدهاید و هنگامی که شما در حال خواب دیدن هستید به حساب شما پول واریز میشود!
* ساعات کاری انعطاف پذیر: یک کسب و کار آنلاین ساعات و شرایط انعطاف پذیر کاری و مطابق با میلتان را به شما میدهد. دیگر نیازی نیست رأس ساعت 7 صبح در اداره حاضر باشید! می توانید حتی ساعت 2 صبح هنگامی که اطرافیانتان در خواب هستند با آرامش و در حالیکه لباس راحتی بر تن دارید در رختخوابتان دراز بکشید و با استفاده از یک Laptop کارها را انجام دهید!
* رقابت با بزرگان: یک کسب و کار اینترنتی می تواند شما را به یک رقیب برای شرکتهای بزرگ تبدیل سازد. همانگونه که ایجاد کنندگان شرکتهای بزرگی چون Amazon و eBay با استفاده از یک کامپیوتر و یک اتاق کوچک، کار خود را شروع کردند شما نیز می توانید به موفقیتهای بزرگی دست یابید. داشتن یک کسب و کار آنلاین به این معنی است که شما میتوانید حتی یک کسب و کار بینالمللی داشته باشید. در این حالت، مشتریان میتوانند از سراسر دنیا به سایت شما دسترسی داشته باشند.
* ارتباط ساده با مشتری: در کسب و کارهای سنتی، مکانیزم فروش عمدتاً از طریق نمایندگیها و به صورت بسیار محدود صورت می گرفت. اما در دنیای کسب و کارهای اینترنتی، هر مشتری یک بازار هدف فردی است. در حال حاضر، در این بازار با بیش از 600 میلیون کاربر اینترنت که هر کدام یک بازار هدف هستند روبرو می باشید. شما می توانید با استفاده از پست الکترونیکی و سایر قابلیتهای وب، اطلاعات مورد نیاز مشتری را به سادگی برایش ارسال کنید یا او را در جریان روند ارسال سفارش قرار دهید. همچنین ارتباط زنده با مشتری از طریق chat یا سیستم پیغام سریع به سادگی امکان پذیر است. به علاوه می توانید خبرنامه و کاتالوگ محصولات خود را بدون سرو کله زدن با اداره پست برای آنها ارسال کنید.
* قابلیت مکانیزه کردن کارها: یک کسب و کار اینترنتی باعث میشود که شما بتوانید در یک زمان هم مدیر باشید، هم منشی و هم مسئول خدمات پس از فروش! زیرا نرمافزارهای مکانیزاسیون برای اکثر فعالیت های کسب و کارتان به وفور در اینترنت یافت می شوند. همچنین اکثر آنها رایگان بوده و به سادگی قابل دریافت هستند. با استفاده از آنها می توانید در هزینه و زمان تا حد بسیار زیادی صرفه جویی کنید.
با وجود چنین مزایایی، کارآفرینی در اینترنت بسیار ساده تر از کارآفرینی در فضای خارج از اینترنت است؛ به خصوص که این گونه کسب و کارها نیاز زیادی به سرمایه اولیه ندارند. این کتاب به شما کمک می کند تا مسیر های موفقیت در کسب و کار اینترنتی را به سرعت و به طور صحیح طی کنید و از بسیاری از اشتباهات این راه بر حذر باشید.
موانع کسب و کارهای اینترنتی
کسب و کارهای اینترنتی نیز مانند سایر کسب و کارها، موانع مربوط به خود را دارند. این موانع در کشورهای درحال توسعه ممکن است بیشتر از کشورهای توسعه یافته باشد.
در حال حاضر در کشور ما نبودن زیرساختهای مخابراتی مناسب، مشکلات سیستم بانکی در ارائه خدمات الکترونیکی مانند کارتهای اعتباری و فراگیر نشدن فرهنگ خرید و فروش در اینترنت از جمله موانعی هستند که بر سر راه کسب و کارهای اینترنتی قرار دارند. اما با وجود این موانع، افراد زیادی از این طریق کسب درآمد می کنند. این افراد، کارآفرینانی هستند که ثابت کرده اند با وجود چنین موانعی می توان دست به کارآفرینی در اینترنت زد و موفق شد.
البته با نگاهی به آمارهای رو به رشد مربوط به اینترنت از جمله افزایش تعداد کاربران اینترنت و سایتهای ایرانی، افزایش شرکتهای ارائه دهنده خدمات اینترنتی ، بهبود خدمات اینترنتی و فشار نیازهای موجود برای استفاده از اینترنت در خرید و فروش می توان دریافت که دیر یا زود همه این موانع برطرف خواهند شد و در آن زمان کسی برنده است که زودتر شروع کرده باشد. به گفته کارشناسان بازاریابی و کسب و کار:
«سعی کنید اولین باشید. زیرا همیشه اولین نفر، رهبری میکند!»
راز موفقیت در کسب و کارهای اینترنتی
موفقیت در کسب و کارهای اینترنتی نیازمند سه عامل اساسی است:
1- انتخاب کسب و کار مورد علاقه
2- آگاهی، دانش و مهارت لازم
3- تلاش و پشتکار
رازی در کار نیست! تنها با داشتن این سه عامل اساسی می توانید یک کسب و کار موفق اینترنتی را راه اندازی کرده و اداره کنید.
اولین عامل موفقیت، «عشق» است! شما باید کاری را انجام دهید که عاشق آن هستید. کاری که حتی فکر کردن به آن برایتان هیجان داشته باشد. قبل از شروع هر کسب و کاری فکر کنید. آیا واقعاً به آن علاقه دارید؟ آیا عاشق آن هستید؟آیا نسبت به انجام آن کار هیجان دارید؟ مهم نیست چه زمینه کاری را انتخاب کرده باشید! فروش کتاب، سخت افزار، پوشاک یا هر چیز دیگر فرقی نمی کند. مهم این است که شما آن را دوست داشته باشید!
دومین عامل موفقیت داشتن «علم و مهارت کافی» برای انجام کسب و کارهای اینترنتی است. به دلیل وجود تفاوتهای اساسی میان دنیای مجازی اینترنت و دنیای واقعی، بعضی از قوانین کار تا حدودی با هم متفاوتند. کسب و کار در اینترنت دانش خاص خود را می طلبد. البته نگران نباشید! ما آن را در این کتاب به شما خواهیم آموخت. یادگیری این دانش چندان دشوار نیست.
عامل سوم موفقیت در کسب و کارهای اینترنتی داشتن «پشتکار زیاد» است. برای موفقیت نیاز نیست حتماً پول زیاد و مدرک دانشگاهی بالا داشته باشید! پشتکار زیاد و ایمان به موفقیت می تواند جای این دو عامل را پر کند. البته داشتن پول و مدرک دانشگاهی به سرعت انجام کار کمک می کند ولی بدون آنها هم می توان موفق شد! کافیست تسلیم شکست نشوید و از پای ننشینید. اگر احساس می کنید که نمیتوانید چنین پشتکاری داشته باشید بهتر است همین حالا با دنیای جذاب کسب و کارهای اینترنتی خداحافظی کنید!
دلایل شکست کسب و کارهای اینترنتی
آیا می دانید 95 درصد از کسب و کارهای اینترنتی در جهان شکست می خورند؟ ناراحت کننده است اما واقعیت دارد! قصد ما از گفتن این مطلب، ترساندن کسانی نیست که می خواهند تازه وارد این کار شوند بلکه به این علت است تا حقایقی را به شما گفته باشیم، قبل از این که دیر شود!
«شتابزدگی» و «نداشتن مهارت کافی» دو عامل اساسی شکست در کسب و کارهای اینترنتی می باشند. پول درآوردن یک کار جدی است؛ خواه در دنیای اینترنت باشد خواه در دنیای واقعی! بنابراین باید نهایت دقت و جدیت را در کار خود داشته باشید.
بی شک، اینترنت یک معدن طلا نیست بلکه مانند یک الماس تراش داده نشده است که برای هرکسی قابل استفاده نمی باشد. کسب و کار در اینترنت بدون داشتن مهارت کافی و یک دیدگاه سیستماتیک، برابر است با از دست دادن زمان و سرمایه. داشتن مهارتهای کسب و کار هم مادرزادی نیست. 99 درصد از انسانهای موفق، مهارتهای لازم را به صورت اکتسابی به دست آورده اند.
برای اینکه شکست نخورید آرزوهای خود را دنبال کنید و آنها را اولویت اصلی خود قرار دهید، صبر داشته باشید، خودتان را باور کنید و هرگز تسلیم نشوید. اگر به این چند قانون ساده عمل کنید مطمئن باشید جزو آن 95 درصد نخواهید بود.
به گفته «رائو » یکی دیگر از کارشناسان کسب و کارهای اینترنتی: «کسی که انرژی و استعداد دارد شاه است، کسی که فقط انرژی دارد شاهزاده است و کسی که فقط استعداد دارد گدا است!»
نقشه راه موفقیت
برای موفقیت و رسیدن به هدف، نیاز به یک نقشه داریم. بسیاری از افراد بدون اینکه مسیر حرکت را بدانند، سعی میکنند یک کسب و کار جدید را شروع نمایند ولی بعد از ماهها تلاش و صرف هزینه و زمان متوجه میشوند راه را اشتباه آمده اند. بنابراین با ناامیدی تسلیم شده و از آن کسب و کار خارج میشوند؛ فقط به این خاطر که راه درست را نمی دانستند و نقشه ای برای حرکت نداشتند.
برای موفقیت در کسب و کارهای اینترنتی باید 10 مرحله را طی کنید. این مراحل تمام آن چیزی است که در زمینه کسب و کارهای اینترنتی لازم است بدانید. ترتیب انجام این مراحل بسیار مهم است بنابراین برای این که در مسیر صحیح قرار داشته باشید این 10 مرحله را به ترتیب انجام دهید.
مسیر حرکت موفقیت در کسب و کارهای اینترنتی به صورت زیر است:
1- شناسایی فرصت ها و انتخاب بازار هدف
2- انتخاب محصول/ خدمات مورد علاقه
3- انتخاب نام دامین و هاستینگ مناسب
4- طراحی یک سایت کسب و کار
5- ایجاد یک موقعیت بی همتا در اینترنت
6- ارائه محصولات رایگان و کتابهای الکترونیکی
7- بازاریابی با استفاده از ایمیل
8- ارتقاء در موتورهای جستجو
9- تبلیغات اینترنتی
10- ارتباط مناسب با مشتریان
مهندس اشکان فرخ حیاتی
نوشته شده توسط رضوی
برگرفته از: portal.razdanesh.com
عمر کارآفرینی در تمام کسب و کارها در کلیه مقیاسها خودش رانشان می دهد، از یک کسب و کار در حال آغاز در یک گاراژ کوچک گرفته تا یک شرکت کارآفرینی که عضو ۵۰۰ شرکت برتر جهان است .
این چرخه با یک کارآفرین آغاز میشود که یک فرصت را کشف میکند، سازمانی را جهت پیگیری این فرصت ایجاد میکند، منابع مورد نیاز را جمع آوری میکند، یک طرح عملی را پیاده میسازد، ریسکها و نتایج مثبت کار را محاسبه می کند و تمام اینکارها را در یک بازه زمانی معین انجام میدهد. در این مقاله، ۷ مرحله ای که در یک چرخه عمرکارآفرینی وجود دارد ارائه شده است :
کارآفرینان در روابط بین مدیریت مالی و تدوین استراتژی کسب و کار نقش فعالی دارند. این مسئله اختلاف عمده بین مدیریت کارآفرینانه با مدیریت در سایر کسب و کارها می باشد. تقریباً در تمامی موارد، شخصی که تصمیم میگیرد، با یک ریسک فردی مواجه است. برترین اتفاقی که برای یک فرد کارمند در این حالت پیش می آید از دست دادن کارش خواهد بود اما برای کارآفرینان از دست دادن خانه، اعتبار فردی، زندگی و همچنین تخریب روابط خانوادگی می باشد.پیتر دراکر خاطر نشان می کند که برای شرکتهای بزرگ موجود، در عبارت «مدیریت کارآفرینانه» تأکید بر روی کلمه کارآفرینانه است. در هر کسب و کار جدید دارای ریسک، کلمه مورد تأکید «مدیریت» است. بنا بر این هدف ما در این مقاله تأکید برواژه «مدیریت» بعنوان یک اصل برای کارآفرینان است. ما مدیریت کارآفرینانه را بمعنای کسب دانش کارآفرینانه و بکار بردن آن در جهت افزایش تأثیر گذاری یک کسب و کار کوچک و یا متوسط و یا یک ایده دارای ریسک تعبیر میکنیم . قلب مدیریت کارآفرینانه برخورد دائم با موضوعات مدیریتی زیر است :
ایده متهورانه شما چیست؟ (مأموریت و ارزشها )
قرار است این ایده به کجا برسد؟ (اهداف و مقاصد )
روش رسیدن به اهداف چیست؟ (استراتژی رشد )
چه چیزهایی مورد نیاز است تا بتوان به این اهداف رسید؟ (افراد و منابع مالی )
چه ساختاری برای آن بهتر است؟ (ظرفیتهای سازمانی )
چه مقدار سرمایه و چه زمانی نیازمند است؟ (استراتژی مالی )
چه زمانی به مقصد نهایی می رسد؟ (چشم انداز موفقیت )
چرخه کارآفرینی
این موضوعات مهم مدیریتی در چرخه کارآفرینی اهمیت زیادی ندارند .
چرخه کارآفرینی در تمام کسب و کارها در کلیه مقیاسها خودش را نشان میدهد، از یک کسب و کار در حال آغاز در یک گاراژ کوچک گرفته تا فعالیتهای کارآفرینی سازمانی در ۵۰۰ شرکت برتردنیا. این چرخه با یک کارآفرین آغاز میشود که فرصتی را کشف میکند، سازمانی را جهت پیگیری این فرصت ایجاد میکند، منابع مورد نیاز را جمع آوری میکند، طرحی عملی را پیاده میسازد، ریسکها و نتایج مثبت کار را محاسبه میکند و تمام این فعالیت ها را در یک بازده زمانی معین انجام میدهد .
بعضی اوقات گفته می شود که کارآفرینی مانند رانندگی سریع، بر روی یک جاده یخ زده است. ماترجیح میدهیم که کارآفرینی را کم خطر تر و روشمند تر بیان کنیم .
کارآفرینی یک فرآیند حل مسئله مداوم است، درست مانند چیدن یک پازل بزرگ. در گذاشتن قطعه اول پازل ماگیج میشویم، راه را نمیدانیم و مسیر به خوبی قابل تشخیص نیست .
تمام فعالیتهای کارآفرینانه از یک فرآیند پیروی نمیکنند اما تحقیقات ما نشان میدهد که مراحلی که ماذیلاً ارائه میکنیم، تقریباً در اکثر کسب و کارهای روبه رشد به چشم میخورد. اندازه، سود دهی، تعهد، پیچیدگی، مقیاس، ساختار سازمانی، کاهش ریسک،افزودن ارزش و درگیری کمتر مؤسس در هر مرحله وجود دارد .
ما بر این باوریم که با دانستن و درک این مراحل کارآفرینان ، مدیران کسب و کار، سرمایهگذاران و مشاوران قادر خواهند بود که تصمیمات آگاهانه تر بگیرند و اغلب آنها خودشان را برای چالشهای پیش رو آماده میسازند .
۷ مرحله چرخه عمر کارآفرینی به شرح زیر است :
مرحله ۱– تشخیص فرصت
دوره شکل گیری تحت عنوان« قبل از آغاز» مورد تحلیل واقع میشود . این مرحله اغلب زمان قابل توجهی نیاز دارد که از یک ماه تا ۱۰ سال متغیر است .
در این مرحله تحقیق و درک ابعاد فرصت و مفهوم آن و تعیین اینکه آیا این فرصت مناسب است یا خیر از اهمیت زیادی برخوردار است. اشخاصی که قصد ایجاد یک کسب و کار را دارند باید از درون به کنکاش خود بپردازند تا بدانند که آیا حقیقتاً آمادگی کارآفرینی را دارند؟ اکثریت غالب مردم از جمله مخترعین معمولاً از این مرحله عقب نشینی نمیکنند و امکان کارآفرینی را بررسی میکنند .
مرحله ۲- تمرکز بر روی فرصت مورد نظر
این مرحله برای کارآفرینان اهمیت زیادی دارد . این مرحله، مرحله شک و تردید است که آنها ایدههای مختلفی را در ذهن دارند و نمیدانند کدامیک را برگزینند .
یکی از سرمایه گزاران خطر پذیر Evgene Kleine میگوید: «تمرکز بر روی یک فرصت بسیار مهم است. ممکن است بعدها این امکان وجود داشته باشد که شاخههای دیگری از کسب و کار را نیز ایجاد نمود اما فاز اول در یک شرکت باید دقیقاً بر روی یک فعالیت خاص متمرکز شود» بهتر است اهداف کسب و کار خود را دقیقاً تعیین نمائید زیرا ممکن است اشخاص مختلف بر روی یک فرصت واحد سرمایه گذاری کنند ولی به نتایج کاملاً متناقضی برسند .
مرحله ۳- تعهد
اغلب کارآفرینان، تشکیل کسب و کار و ترک شغل روزانه خود را تعهد به کسب و کار جدید میدانند. ولی این مرحله، در حقیقت باید با تهیه طرح تجاری آغاز گردد. تفاوت بسیاری میان تشریح یک فرصت و تحقیق و نوشتن یک طرح تجاری(طرح کسب و کار) وجود دارد. نوشتن یک طرح موثر تجاری نیازمند سطح جدیدی از درک و معلومات و همچنین تعهد بسیار میباشد. این فرآیند بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساعت زمان میبرد بنا بر این اگر بعد از ظهرها و تعطیلات آخر هفته را نیز کار کنید این مرحله میتواند به سه تا ۱۲ ماه تقلیل یابد. اشتباهی که معمولاً کارآفرینان مرتکب میشوند آن است که طرح تجاری را نادیده میگیرند. و سپس سایر منابع را جمع آوری می نمایند، ایده مورد نظر را آغاز میکنند و سپس پیگیری نموده و تلاش میکنند نقطه تمرکز فعالیت مورد نظر برای تبدیل ایده به یک کسب و کار تجاری را دقیقاً تعیین نمایند .
مرحله ۴ – ورود به بازار
سود دهی و موفقیت، تعیین کننده این مرحله هستند: فرض کنید کارآفرین کسب و کار کوچکی را با سازمانی ساده ایجاد نموده است، منابع مورد نیاز خود را با توجه به طرح تجاریاش تخصیص داده است و اولین فروش محصولاتش نیز انجام شده است. چیزی که موفقیت کسب و کار را در همان مراحل اولیه تعیین میکند این است: اگر مدل کسب و کار سود ده باشد، اهداف معقولی در نظر گرفته شده باشند و کسب و کار در راه کسب سلامت اقتصادی پیش برود، کارآفرین میتواند در این مرحله به رشد کسب و کار خود و یا کوچک ماندن این کسب و کار به حدی که با سرمایه شخصی قابل تأمین باشد، فکر کند .
مرحله ۵- راه اندازی کامل و رشد
در این مرحله، کارآفرین باید یک راهکار خاص با بیشترین میزان رشد را انتخاب نماید. معمولاً کارآفرین در این مرحله و بهنگام بررسی راههای ممکن، ترجیح میدهد که کسب و کار مورد نظرش کوچک بماند و هیچگاه از این مرحله نمیگذرد و یا احتمالاً تنها مالک کسب و کار باقی میماند. و یا ممکن است این ایده جدید در حد یک کسب و کار و فعالیت ساده بماند، که البته تمام ایدههای جدید نمیتوانند و یا این ظرفیت را ندارند که تبدیل به شرکتهای بزرگ شوند. دلایل عدم رشد سریع ممکن است این باشد که فضای کافی در بازار برای رشد وجود نداشته باشد و یا محصولات و سیستم های مدیریت مورد نظر مقیاس خاصی نداشته باشند و یا اینکه این رشد سریع برای مدیریت چالش بزرگی ایجاد کند که نتواند از عهده آن برآید .
مرحله ۶ – بلوغ و توسعه
اکنون کسب و کار شما تبدیل به رهبر بازار گردیده است. در این حالت رشد یک کسب و کار، در حقیقت گسترش طبیعی یک ایده خوب از طریق روشهای حرفهای مدیریتی خواهد بود. این گروه حرفهای مدیریتی، استراتژی رشد این ایده را از طریق توسعه در سطح جهانی،اخذ تسهیلات و یا ادغام شدن با سایر شرکتها پیاده سازی میکند که از این طریق نقدینگی افزایش و کمبودها رفع میشود .
مرحله ۷ – ارزش
مرحله آخر مرحله بهره برداری از نتیجه کار است. در این مرحله ارزش ایجاد شده در طی مراحل قبلی از طریق ارزیابی خروجی کار مورد بهره برداری قرار میگیرد .
متأسفانه اغلب ادبیات کارآفرینی بر مراحل قبلی تأکید دارد و توجه کمی به خروجی کار معطوف شده است. ما از روی تجربه میدانیم که خروج موفق از یک کسب وکار عامل مهمی در چرخه عمر کارآفرینی است، چه برای کارآفرین وچه برای فردی که سرمایه گذاری نموده است .
مهمترین چالشی که یک کسب و کار جدید با آن مواجه است این است که کارها در جای خود انجام شوند. دانستن اینکه چه کار باید کرد و در چه مرحله ای، بسیار مهم است. به ویژه اینکه کارآفرین معمولاً زمان و منابع محدودی دارد .
آقای کریگ. دبلیو جانسون، رئیس گروه Venture Law ، در جایی گفته است که ایجاد یک شرکت بیشتر شبیه به موشک هوا کردن است. اگر به هنگام پرتاب موشک شما فقط به اندازه کمتر از یک درجه خطا داشته باشید ممکن است هزاران مایل از مسیر منحرف شوید. درک چرخه عمر کارآفرینی به کارآفرین کمک میکند که در مسیر صحیح پیش برود و موفق شود .
منبع: روزنامه تفاهم
نویسنده : Venture Law ، مترجم: مهتا وزوایی
برگرفته از: businessplan.ir
به زبان ساده, ”کارآفرینی“ همان فرآیند تاسیس یک کسبوکار (شرکت) برمبنای یک فکر و ایده نو است. یک یا گروهی از افراد که به آنها ”کارآفرین“ میگوییم, فرصتی نوین را کشف کرده ویا خلق میکنند و برپایه آن شرکت یا موسسهای خصوصی را بنیان نهاده و دل را به دریا زده و وارد عرصه بازار و رقابت میشوند. کارآفرینی نیازمند وجود فرهنگ خاصی است. هر فردی نه توانایی و نه تمایل به کارآفرینی دارد. به همین علت و باتوجه به اهمیت کلیدی کارآفرینی در اقتصادهای نوین (ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط), کشورهای مختلف مصممانه برنامههای مفصلی را برای بسط چنین فرهنگی در جامعه خود تدارک دیدهاند تا بتوانند همچنان مسیر رشد و پویاییشان را ادامه دهند. موفقترین کشور در این زمینه, آمریکا است. متاسفانه در کشور ما, افراد بیشتر روحیه ”کارمندی“ دارند تا کارآفرینی و ریسکپذیری. امیدواریم مدیران کشور بکوشند برمبنای یک برنامهریزی جدی, به ارتقای فرهنگ کارآفرینی در کشور نایل آیند.
تعریف فرهنگ
”فرهنگ“ را میتوان مجموعهای از باورها, آیینها, اندیشهها, آداب و رسوم, و ارزشهای حاکم بر یک جامعه دانست. به دیگر سخن, فرهنگ مقولهای است که در سطح جامعه و گروه, و در تعامل میان آنها معنا مییابد و شیوه برقراری ارتباط و تعامل را میان افراد آن جامعه بیان میکند. برمبنای فرهنگ است که افراد تجارب, تصورات و عقاید خود را با یکدیگر مبادله میکنند. فرهنگ را میتوان نظامی فکری دانست که در گفتار و رفتار جامعه متجلی میشود. در یک نگرش کلی و جامع, ”فرهنگ“ شیوه و اسلوب زندگی است. از این منظر, فرهنگ مقولهای است در حال تحول, که از بسیاری از شرایط اجتماعی, اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه تاثیر میپذیرد.
اگر از دیدگاه ”شیوه زندگی“ به فرهنگ بنگریم نمیتوانیم آن را از مقوله کار و نحوه کسب درآمد جدا بدانیم. کار و فرهنگ همواره و در تمام جوامع بر یکدیگر تاثیر متقابل داشتهاند. روشهای رایج کسب درآمد تا حد زیادی بر نحوه رفتار افراد و تعامل آنها با یکدیگر موثر است. گسترش کارآفرینی نیز به عنوان عامل ایجاد اشتغال و تولید ثروت در جامعه, نتایج فرهنگی ویژهای را در پی خواهد داشت که قابل تامل و بررسی است.
فرهنگ کارآفرینی
ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ, از دو سو قابل بحث است. از یک سو, نتایج کارآفرینی است که بر جامعه تاثیر میگذارد و از سوی دیگر, خود فرآیند کارآفرینی و فرهنگ حاکم بر آن است که هم متاثر از مبانی فرهنگ جامعه است و هم میتواند در آن تحولات اساسی ایجاد کند.
از یک سو, کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی و تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی, پیشزمینهای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است. با برآوردهشدن نیازهای اولیه معیشتی, زمینه برای بروز نیازهای عالیتر انسانی فراهم میشود که اگر در مسیری درست هدایت شود, به شکوفایی و تعالی انسانها و جامعه میانجامد.
علاوه بر این نوآوری که از مشخصههای اساسی کارآفرینی است, منجر به تولید محصولات جدیدتر و ارایه خدمات جدیدتر و متنوعتر شده و به این ترتیب قدرت انتخاب مردم افزایش یافته و زندگی سادهتر میشود. با بالارفتن سطح رفاه و آسایش و افزایش اوقات فراغت, فرصتهای بیشتری برای فعالیتهای فرهنگی ایجاد میشود. این امر در درازمدت موجب تشکیل و گسترش تشکلهای مردمی میشود که با هدایت مناسب آنها میتوان گامهای بلندی در جهت ارتقای فرهنگی جامعه برداشت.
از سوی دیگر, نحوه شکلگیری و ثمربخشی کارآفرینی, روشها و شیوههای خاصی را میطلبد که بر پایه باورها و ارزشهای ویژهای استوار شده است. مجموعه این روشها و باورها را میتوان یک فرهنگ تلقی نمود. در واقع فرآیند کارآفرینی در بطن خود فرهنگ خاصی را نهفته دارد. این فرهنگ را میتوان همان فرهنگ حاکم بر شرکتهای کارآفرینی کوچک دانست: مفهوم مشترکی است که اعضای شرکت پذیرفتهاند و ارزشها, باورها و روشهای مشترکی است که بر فعالیت شرکت حاکم است. ویژگیهای این فرهنگ را به طور خلاصه میتوان در چند عنوان کلی بیان کرد:
1-3. کارآفرینی, فرهنگ درک تغییر و کشف فرصت
کارآفرینان و شرکتهای کارآفرین همگام با تغییرات گام برمیدارند و میکوشند فرصتهای ایجادشده در جریان این تغییرات را کشف و از آنها بهرهبرداری کنند. همگامی با تغییرات مستلزم بستری فرهنگی است که به تغییر بها میدهد و به استقبال آن میرود. بستری که میتواند در صورت لزوم, رهیافتها و عملکردهای سنتی و قدیمی را کنار گذاشته و رهیافتهای نوینی را برگزیند.
در عمیقترین لایههای فرهنگ کارآفرینی یک باور اساسی نهفته است و آن اینکه:
”نمیتوان در امواج سهمگین تحولات, جزیرهای کوچک و باثبات ساخت و با قراردادن حصارهای بهظاهر مستحکم, جامعه را از تبعات مثبت و منفی تحولات مصون نگاه داشت“.
این باور اساسی در جوامعی که به تعمیق و گسترش مبانی فرهنگی خود اهتمام ویژهای دارند, باوری ارزشمند و سرنوشتساز است. دنیا به سوی جهانشدن پیش میرود. با گسترش سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی, مرزهای فرهنگی میان ملتها روزبهروز کمرنگتر میشود. فرهنگها در دنیای آینده تعاملی نزدیک و گسترده دارند. فرهنگ کشورهای پیشرفته و ارزشهای حاکم بر آنها, چه درست و چه نادرست, همچون سیل عظیمی موجودیت فرهنگی سایر ملتها را به خطر خواهد افکند. بنای یک سد عظیم، راه رویارویی با این سیل نیست. بلکه شناخت مسیر و پیریزی آبراههای مناسب بر سر راه آن است که میتواند آن را به سمت و سویی مناسب رهنمون شود. اگر میخواهیم در مسیر تحولات فرهنگی جهان آینده نقشی فعال و مثبت ایفا کنیم، باید این تحولات را بشناسیم، موجودیت آنها را بپذیریم و فرصتهای موجود در آنها را تشخیص دهیم و بهموقع از این فرصتها بهرهبرداری کنیم.
2-3. کارآفرینی، فرهنگ مشارکت
در مسیر کارآفرینی, افراد باید بتوانند در سایه مشارکت و در قالب کار گروهی, فعالیتها را انجام دهند تا شرکت پا بگیرد. بعلاوه در شرکتهای کوچک کارآفرین ساختار سازمانی سادهتری وجود دارد و سلسله مراتب, بسیار مختصر و مفید است. درحالیکه در ساختارهای منسجم و گسترده سازمانهای سنتی، سلسله مراتب گستردهای حکمفرماست. در این سازمانها فرهنگ ”تضمین امنیت شغلی“ در مقابل ”اطاعت“ شکل میگیرد. اما در کارآفرینیها بیشتر ساختار شبکهای وجود دارد و بهجای فرآیندهای عمودی، فرآیندهای افقی در آنها جاری است. با کمشدن سلسله مراتب و برداشتن مرزها، روابط بیشتر بر مبنای مشارکت و درک متقابل شکل میگیرد و اطاعت سهم کمتری در این ساختار تشکیلاتی دارد. در شرکتهای کوچک کارآفرین، کارکنان به تدریج میآموزند که چگونه در مواضع برابر با یکدیگر همکاری و مشارکت کنند و این همکاری را به سوی یک موقعیت برد-برد سوق دهند. بنای فرهنگ بر مفاهمه و گفتگو استوار است.
3-3. کارآفرینی، فرهنگ خلاقیت
فرهنگ کارآفرینی بر بهادادن به خلاقیت و نوآوری استوار است. کارآفرینان افراد خلاقی هستند که ایدههای نو تولید کرده و آن را در قالب یک شرکت به سرانجام میرسانند. بعلاوه در شرکتهای کارآفرین, کارکنان میتوانند به دنبال ناشناختهها بروند و روشهای جدید را به محک تجربه بگذارند. در این شرکتها افراد به خلاقیت و ابتکار عمل تشویق میشوند. بها دادان به خلاقیت نهتنها در درازمدت باعث رشد و توسعه شرکتها میشود، بلکه زمینه مناسبی را برای رشد و شکوفایی استعدادها و ظرفیتهای انسانی فراهم میکند. و این شکوفایی خود بستر مناسبی برای رشد فضایل اخلاقی و معنوی در انسانهاست.
4-3. کارآفرینی، فرهنگ استقلالطلبی و قبول مسؤولیت
کارآفرینان افرادی هستند که روحیه استقلالطلبی (روی پای خود ایستادن) را دارند و حاضرند مسؤولیت کار و اشتغال خود (و حتی دیگران) را برعهده گیرند. این افراد معتقدند باید برپایه تواناییها, شایستگیها و فکرهای خود, امرار معاش کنند و اساساً روحیه ”کارمندی“ ندارند. در ساختار سازمانهای گسترده و سنتی ”امنیت شغلی“ بهایی بود که در مقابل ”اطاعت“ به کارکنان پرداخت میشد. اما در شرکتهای کوچک کارآفرینی نه ”امنیت شغلی“ به معنای فراگیر آن وجود دارد و نه ”اطاعت“. در چنین شرکتی کارکنان, خودگردان، خطرپذیر و مسؤولیتپذیرند و همه خود را در برابر منافع خود و شرکت و جلب رضایت مشتری مسؤول و پاسخگو میدانند. افراد در حیطه کاری خود تصمیم میگیرند و مسؤولیت تصمیمات خود را بر دوش مدیران خود نمیگذارند.
5-3. کارآفرینی, فرهنگ مخاطرهپذیری
کارآفرینان باید مخاطرهپذیر (ریسکپذیر) باشند یعنی بتوانند نسبت به موقعیت, شرایط, امکانات و در یک کلام آینده خود ریسک کرده و برای کسب ”موفقیتی محتمل“ مبارزه نمایند. این یک بعد قضیه است. بعد دیگر آن, مخاطرهپذیری پشتیبانان و حمایتکنندگان است. همواره کارآفرینان قادر به تامین تمامی سرمایه و امکانات موردنیازِ کسبوکار جدید خود نیستند. به این علت, باید دولت یا دیگر حامیان مستقل, حاضر به پذیرش ریسک موردنیاز کارآفرین بوده, ”سرمایه مخاطرهپذیر“ برایش فراهم نموده و او را در مراحل مختلف کارآفرینی همراهی کنند. افرادی که دارای روحیه محافظهکاری ویا کارمندی هستند, اساساً کارآفرینان موفقی نخواهند بود.
علاوه براین ویژگیها، تعمیق و گسترش فرهنگ کارآفرینی، بستری مناسب برای بسط عدالت در جامعه است. در یک جامعه کارآفرین، همه انسانها فرصتهای یکسانی پیش روی خود دارند. در این جامعه، سرمایه یا زمین منشأ تولید ثروت نیست و در چنین جامعهای افراد هوشمند، خلاق و صاحباندیشه و نیز پرتلاش و مصمم، شانس بیشتری برای موفقیت دارند و صاحبان سرمایههای کلان نمیتوانند ثروت را در انحصار خود نگهدارند. تمام اینها در کنار هم یک زمینه مناسب برای بسط عدالت در سطح اجتماع است.
سوتیترها
کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی و تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی, پیشزمینهای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است
کارآفرینان و شرکتهای کارآفرین همگام با تغییرات گام برمیدارند و میکوشند فرصتهای ایجادشده در جریان این تغییرات را کشف و از آنها بهرهبرداری کنند
در شرکتهای کوچک کارآفرین، کارکنان به تدریج میآموزند که چگونه در مواضع برابر با یکدیگر همکاری و مشارکت کنند و این همکاری را به سوی یک موقعیت برد-برد سوق دهند
کارآفرینان معتقدند باید برپایه تواناییها, شایستگیها و فکر خود, امرار معاش کنند و اساساً روحیه ”کارمندی“ ندارند
در شرکتهای کارآفرین, کارکنان میتوانند به دنبال ناشناختهها بروند و روشهای جدید را به محک تجربه بگذارند
باید دولت یا دیگر حامیان مستقل, حاضر به پذیرش ریسک موردنیاز کارآفرین بوده, در صورت امکان ”سرمایه مخاطرهپذیر“ برایش فراهم نموده و او را در مراحل مختلف کارآفرینی همراهی کنند
****
منبع : مقاله " فرهنگ کارآفرینی " تهیه کننده : مرضیه فخرایی -برگرفته از اندیشگاه شریف
برگرفته از: fekreno.org
یک کارآفرین از جنبههای مختلف باافراد اشتغالزا، سرمایهدار، هنرمند، مخترع و کاسب تفاوت دارد که این نوشتار کوتاه ابتدا بهاین تفاوت ها اشاره میکند و سپس به بررسی سه موج قدرتمند در پیشراندن کارآفرینی میپردازد .
تفاوت کارآفرین با اشتغالزا :
واژه کارآفرینی که ترجمه کلمه Entrepreneurship است. در جامعه ما که بیکاری معضل بزرگ اجتماعی محسوب می شود همه اذهان را متوجه اشتغالزایی می کند. در حالی که هر چند این دو مفهوم هر دو با ارزش و با هم مرتبطند اما لزوماً منطبق بر هم نیستند. (اشتغالزایی میتواند یکی از نتایج کارآفرینی باشد )
پس تفاوت این دو را می توان چنین خلاصه کرد :
1) کارآفرین، یک شغل را ایجاد می کند، در حالی که اشتغالزا برای شغل ایجاد شده، جذب نیرو و تکمیل ظرفیت می کند.2) کارآفرینی بیشتر مربوط به بخش خصوصی است، اما اشتغالزایی در بخش دولتی هم می تواند صورت پذیرد. چرا که شاخصه اصلی کارآفرین پذیرش ریسک و تامین سرمایه به امید منفعت زیاد است . در حالی که در مشاغل دولتی سرمایه گذاری و ریسک مشاغل لزوماً درآمد و منافع سرشاری برای مدیر نخواهد داشت. دولت بیشتر می تواند مشوق و زمینه ساز کارآفرینی باشد.3) کارآفرینی، عرضه کالا یا خدمتی نوین از لحاظ زمانی و مکانی است. در حالی که اشتغالزایی لزوماً با نوآوری همراه نیست.4 ) کارآفرینی درک و بهره گیری از فرصت های حال یا آینده بازار به نفع خود و جامعه است، در حالی که منافع اشتغالزایی ممکن است فقط متوجه جامعه باشد.5 ) اشتغالزایی به توزیع ثروت های موجود کمک می کند اما کارآفرینی یک منبع ثروت جدید ایجاد(خلق ارزش) می کند.6) هنر کارآفرین گردآوری و در کنار هم قرار دادن مجموعه ای از منابع انسانی و فیزیکی است که ارزش مجموعه جدید نسبت به گذشته افزون شود. در حالی که اشتغالزایی همیشه با بهره وری همراه نیست.بههمین جهت آقای دکتر احمدپور داریانی برای رفع این شبهه، واژه ارزش آفرین را به جای کارآفرین پیشنهاد می کند .
سرمایه دار :
تفاوت کارآفرین با سرمایه دار در این است که سرمایه دار لزوماً موسس یا گرداننده یک فعالیت اقتصادی نیست. در حالی که کارآفرین علاوه بر تامین سرمایه و دیگر منابع لازم و ادغام آنها با یکدیگر، عهده دار مدیریت آن نیز میشود .
هنرمند و مخترع :
کارآفرین لزوماً هنرمند و مخترع به معنای متداول آن نیست، اما بزرگترین هنر وی اختراع یک روش برای ایجاد ارزش اقتصادی جهت توسعه و بهره گیری از هنر یا ابتکار دیگران است .
کاسب :
بسیاری از مردم دو عبارت کارآفرین و کاسب را مترادف می دانند. هر چند این دو مفهوم نقاط اشتراک زیادی دارند، اما تفاوتهای معنی داری نیز در این دو مفهوم دیده می شود که به مواردی از آن اشاره میشود .
1) تفاوت میزان ثروت (ارزش آفرین) کارآفرین با کاسب :
کسبه سنتی درآمد معمول و متوسطی دارند، اما درآمد یک کارآفرین موفق بیش از حد انتظار است .
2) سرعت ثروت آفرینی:ثروت کاسب معمولاً طی مدت زمان طولانی جمع آوری میشود . اما کارآفرین موفق همین ثروت را طی مدت کوتاه (مثلاً 3 تا 5 سال) کسب می کند .
3) ریسک:اقدامات کارآفرینان ریسک بالایی دارد. در حالی که اقدامات کسبه معمولی چنین ریسکی را ندارد. با این وجود این افراد به خاطر اطمینان از سود قابل توجه آتی و امکان از دست رفتن فرصت های طلایی دست به خطر می زنند. با این همه کارآفرین را نمی توان یک مجنون خطرپذیر دانست . هنر کارآفرین توام با تخمین میزان مخاطره فعالیت ها و دست زدن به ریسک های ارزشمند، عقلائی و محاسبه شده است .
4) نوآوری:معمولاً قوه خلاقه یک کارآفرین در نوآوری بسیار فراتر از یک کسبه معمولی است و همین قوه خلاقه است که قدرت ثروت آفرینی (خلق ارزش) را در وی نسبت به کسبه معمولی فزونی می دهد. قوه خلاقه کارآفرین می تواند در تولید کالا، ارائه خدمت و یا فرایندها بروز نماید .
سه موج در پیش راندن کارآفرینی
تا دهه 1980 سه موج وسیع، کارآفرینی را به جلو هدایت کرده است .
موج اول:انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتاب های زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکت های آنها، چگونگی ایجاد کسب وکار شخصی و شیوه های سریع خلق ثروت که از اواسط دهه 1950 شروع شد .
موج دوم:این موج شامل ارائه رشته های آموزش کارآفرینی در حوزه های مهندسی و بازرگانی است که از دهه 1960 بهپا شد .
موج سوم:این موج شامل افزایش علاقهمندی دولت ها به تحقیقات وسیع تر در زمینه کارآفرینی و بنگاه های کوچک، نشر آموزش ها به شاخههای دیگر علوم اقتصادی، روانشـناسی و مدیریتی، تشویق رشد شرکت های کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوری های صنعتی است که از اوائل دهه 1980 آغاز شد .
دکتر سید محمد حسین حسینی
برگرفته از: tafahomnews.com
در هزاره جدید کار و زندگی به همدیگر وابسته شده به طوری که جداکردن آنها گاه ممکن نیست زیرا فرد کارش را در خانه انجام می دهد؛ علاوه بر آن دیگر نیاز به حضور فیزیکی در محل کار به آن صورت قبلی مطرح نبوده بلکه به جای آن مباحثی همچون کسب و کار الکترونیکی کسب و کار خانگی (HOME BUSINESS) و نظایر آن مورد توجه قرار گرفته است .
زوجهای کارآفرین (CO-PRENEURS) به زوجهایی گفته می شود که همزمان و با هم مدیریت امور زندگی و کسب و کار را برعهده می گیرند . آمار و گزارشها نشان می دهد که تعداد زوجهای کارآفرین در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش است. تخمین زده می شود که صاحبان نزدیک به یک میلیون کسب و کار زن و شوهری هستند که با هم شریکند . (TOMPSON, AND TOMPSON, 2000,p2)
زوجهای کارآفرین با یک نوع چالش مواجه هستند، به طوری که همزمان اهداف زندگی کاری و خانوادگی را با تناقض و مشکل مواجه می سازد. صاحبان کسب و کارهای خانوادگی اینگونه توصیف می شونـــد: تصمیم گیرنده یک نفر است، در حالی که هر دو سختکوش و پرکار بوده و آینده نگر هستند. داشتن ازدواج موفقیت آمیز مستلزم گذراندن اوقات بیشتر باهم، حمایت دوجانبه از یکدیگر در تمام لحظات زندگی و تمرکز لحظات بیشتر زندگی جهت پیوند و ارتباط بیشتر است .
کارآفرینی مشترک به صورت یک مسئله کلی و عمومی در حال افزایش است؛ باوجود این، پرداختن به آن در حوزه عمل بسیار مشکل می باشد. تفکر و شناختی که امروزه درباره کارآفرینی مشترک وجود دارد، بیشتر از روی حکایتها و داستانهایی که در این زمینه بوده، باقی مانده است. فقط مقدار ناچیزی از مطالعات دانشگــاهی به بغرنجی ها و پیچیدگی هایی که در اداره کسب و کار و روابط شخصی و خانوادگی وجود داشته و زن و شوهر با موفقیت هر دو مورد را اداره کرده اند، پرداخته اند. مارشاک (2000) اشاره می کند که درباره این جمعیت (زوجهای کارآفرین) تحقیق جامع و مناسبی انجام نشده است. وی دلایل عدم پرداختن تحقیقات دانشگاهی به این موضوع را ناشی از وجود افسانه در فرهنگ که «حوزه و قلمرو کار و زندگی خانوادگی باید جدا باشد»؛ می داند .
در نشریات بازرگانی نسبت به این موضوع تا حدی توجه بیشتری شده است و معمولاً از دیدگاه تجویزی (PRESCRIPTIVE) بررسی شده است. برحسب مصاحبه های انجام شده و نمونه های در دسترس، ده ها مقاله، قدمها و مهارتهای مورد نیاز برای ادغام زندگی زناشویی با کسب و کار را گزارش کرده اند. در بسیاری از مقالاتی که در نشریات معتبر به این موضوع پرداخته شده است؛ معمولاً نویسندگان این نوع مقالات به متغیر وابسته (عملکرد سازمانی در این نمونه ) اشاره کرده اند و به ندرت رفتار زوجهای کارآفرین موفق را با زوجهای کارآفرین ناموفق مقایسه کرده اند. بیشتر مقالاتی که در این زمینه تدوین شده است؛ کسب و کارهای موفق را که توسط زوجیـن اداره می شود، شناسایـی کــرده اند که چگونه آنها با مهارت و تردستی وظایف کسب و کار و زندگی زناشویی را انجام داده اند .
البته در این زمینه استثناهایی هم وجود دارد که در زیر اشاره خواهد شد. در اینجـــا خلاصه ای از تحقیقاتی ارائه می شود که در زمینه زوجهای کارآفرین وجود دارد. در این تحقیقات نشان داده می شود که کارآفرینی مشترک چگونه کیفیت زندگی زناشویی را بالا برده و رضایت از آن را به دنبال دارد. در این مقاله به نقاط مشترک و سازگار زوجهای کارآفرین و عدم توافقها و ناسازگاریهای بین آنها اشاره شده است. و همچنین در این قسمت عوامل تعیین کننده موفقیت زوجهای کارآفرین نیز بررسی می شود. منظور نویسندگان در غالب فرضیاتی مطرح شده است که دو پیامد مهم متغیرهای مورد مطالعه پژوهش هستند : کیفیت زندگی زناشویی و عملکرد کسب و کار. همان طوری که می دانیم این دو موضوع کاملاً و متقابلاً بر همدیگر تاثیر می گذارند .
کارکردن با همدیگر به زوجها این امکان را می دهد که ویژگیهای شخصیتی متفاوت همدیگر را بپوشانند و مکمل یکدیگر باشند. ممکن است یکی از طرفین گشــاده رو و ریسک پذیر باشد و در حالی که دیگری در کسب و کار محافظه کارانه عمل کند. در این صورت بین این دو نفر رابطه ای شکل می گیرد که برایشان مهم نیست حتی اگر 24 ساعت با همدیگر باشند. در حالی که بیشتر زوجها 70 درصد از این ساعت را از همدیگر جدا هستند (TOMPSON, AND TOMPSON, 2000,p2) .
موفقیت بسیاری از زوجهای کارآفرین ناشی از تحمل بیشتر و تکمیل نقاط ضعف یکدیگر باتوجه به شناختی که از هم دارند میسر می شود. ممکن است یکی از زوجها بسیار خوشبینانه بوده و روابط عمومی بسیار قوی داشته باشد و دیگری ممکن است نسبتاً بدبین بوده اما از مهارتهای فنی بالایی برخوردار باشد. به همین دلیل می توان گفت که عامل و کلید اصلی موفقیت آنان از تفاوتهایی است که در ویژگیهای شخصیتی و توانائیهایشان است و مهمتر از آن، قبول و تحمل این تفاوتها است .
برای هیچ کدام از زوجها هیچ شریکی غیراز آنها نمی تواند امور و مسائل شان را آنگونه که هست درک کند، چون کار و زندگی شان مشترک است. به عنوان مثال، اگر بچه شان مریض شود، آن چیزی که در ابتدا برایشان مهم است فرزندشان است و آنچه که در درجه دوم اهمیت قرار دارد مسائل مربوط به کسب و کارشان است .
تدوین و رعایت مقررات اساسی برای سلامت روانی کارکنان (SANITY) در جایی که شرکت متعلق به زوجهاست بسیار ضروری و مهم است. چرا که کارکردن برای شرکتهایی که صاحبان آنها زن و شوهر باشند ممکن است برای کارکنان گیج کننده باشد بخصوص این امر در مواردی مهم و صادق است که کارکنان ندانند که رئیس اصلی شرکت کدام یک است .
یکی از سخت ترین و دشوارترین بخش در راه اندازی و اداره کسب و کار با همسر خود جایی است که روابط شخصی و خانوادگی را در محیط کار کاملاً کنار بگذارند .
در گذشته، فرض براین بود که هر شخصی باید شخصیت چندگانه ای داشته باشد و در محل کارش خیلی حرفه ای عمل کرده و هنگامی که به خانه بر می گردد صمیمی برخورد کند. اما امروزه این نوع نقش بازی کردن کنار گذاشته شده است و زوجها ممکن است در محل کارشان از شام که در خانه خواهند خورد صحبت کنند و یا در تعطیلات و آخر هفته کارهای مربوط به کسب و کارشان را ادامه دهند .
بنابراین، می توان گفت که این مسئله ضرورتاً کار اشتباهی نیست که زوجها تمام وقت (در محل کار و خانه) درباره کسب و کارشان صحبت کنند. چرا که بعضی زوجها از این طریق هم روابط زناشویی و هم امور مربوط به کسب و کارشان را ارتقاء می بخشند، یعنی راه اندازی کسب و کار باعث تقویت ارتبـاط فی مابین می شود و این مسئله به مانند مشارکت در یک سرگرمی و تفریح است .
البته در بعضی موارد این خطر هم وجود دارد که اگر زوجها تمام وقت شان را به صحبت و امور مربوط به کسب و کار مشترکشان اختصاص دهند عشق و علاقه به ازدواج و زندگی در آنان به سردی (DAMPEN) گراید .
و بالاخره می توان گفت که زوجهایی که با همدیگر کار می کنند هیچ راز وسری ندارند که از همدیگر بپوشانند. در حالی که هنگامی که کار و زندگی خانوادگی خیلی از هم فاصله داشته باشد & هریک از زوجها نمی دانند که دیگری اکثر وقت خود را چه کار می کند. در حالی که وقتی باهم باشند از همدیگر شناخت و اطلاع بیشتری پیدا می کنند .
ارائه پیشنهادها برای زوجهای کارآفرین
مقــــــالاتی که در نشریات معروف کسب و کار درباره زوجهای کارآفرین نوشته شده است، چند ویژگی دارد: اول اینکه براساس مصاحبه هایی که با زوجهای کارآفرین انجام شده بود برخی از آنان در زندگی خانوادگی یا کسب و کار و یا در هر دو با مشکلاتی مواجه شده بودند. از این مشکلات برای ارائه پیشنهادها جهت موفقیت آمیز بودن در زندگی خانوادگی و کسب و کار استفاده شده بود. دوم، تعداد نمونه هایی که با آنها مصاحبه شده بود؛ خیلی کم بود و معمولاً در هربخش با یک تا سه زوج کارآفرین مصاحبه شده بود. سوم، بااینکه تعداد نمونه های زوج آفرین در هر مقاله از سه تا بیشتــــر تجاوز نمی کرد؛ باوجود این، دیدگاه تجویزی داشتند. این پیشنهادها و دستورات به دو صورت که در اکثر مقالاتی که در این زمینه چاپ شده بود فهرست شده است: یعنی اینکه در ابتدا مشخص شده است که زوجهای کارآفرین برای موفق شدن چه باید انجام بدهند و چه نباید انجام دهند. در جدول شماره یک خلاصه ای از دیدگاهها و پیشنهادهایی که از طریق آن زوجهای کارآفرین می توانند همزمان در اداره کسب و کار و زندگی شان موفق باشند، را نمایش می دهد و در جدول شماره دو بایدها و نبایدهایی که در کارآفرینی زن و شوهرها وجود دارد را نشان می دهد. توصیه هایی که در اینجا بیان شده است یک پیش نمایشی از شغل واقعی که زوجهای کارآفرین ممکن است برای خود در نظر بگیرند؛ را نشان می دهد .
در جدول شماره یک به نکات قابل توجهی اشاره شده است. اول اینکه تعدادی از صاحبنظران اشاره کرده اند که: زوجها باید بین زندگی کسب و کار و زندگی خانوادگی مرز مشخص و روشنی قائل شوند. بدون شک مسائل و موضوعها هردو حوزه در یکدیگر دخالت و سرایت پیدا می کنند؛ اما همسران باید تلاش کنند که هر دو حیطه را از همدیگر جدا نگه دارند. اگر اتاق نشیمن خانه یک شعبه دیگری از دفتر شرکت باشد؛ در آن صورت زندگی خانوادگی بسیار آزاردهنده خواهد بود . در مقابل اگر مسائل کم ارزش و عادی زندگی، پیوسته در اداره و محل کار بین زوجها به میان آورده شود، کارکنان و مشتریان پریشان و ناراحت شده و یا ممکن است احترام و شان مالک (رئیس اداره) در نظرشان کم شود. این توصیف معقول به نظر می رسد، اما ممکن است در عمل غیرواقعی باشد. تصور کنید که زوجی روز تعطیل برروی مسئله خاصی در خانه شدیداً با هم مشاجره و دعوا کرده اند و آن را نتوانسته اند تا روز بعد حل کنند. در محل کار آنها باید سعی کنند که به طور معمولی و عادی با همدیگر برخورد کنند، اما آیا ممکن است هیچ تنش و عصبانیتی بین آنها به وجود نیاید؟ مطمئناً این مسائل از روابط زندگی زناشویی به محیط کسب وکار سرایت می کند .

نکاتی برای زوجها
در اینجا به نکــات و توصیه هایی اشاره می شود که در بقای کسب و کار و تداوم زندگی زناشویی مفید به نظر می رسند :
قبل از اینکه به صورت مشترک به کسب و کار بپردازید، از خودتان بپرسید که آیا ارزشهایتان مشترک است؛ یا نه؟
واقعاً درباره کارهایی که باید انجام دهید، مشخص کنید که آن کار را چه کسی و چگونه باید انجام بدهد؟
وقتی را نیز به خانواده خود اختصاص دهید. همان طوری که زمانی را به قراردادها و ملاقات مربوط به کسب و کارتان اختصاص می دهید، برای زمانی که به امور زندگی و خانوادگی اختصاص می دهید، ارزش قائل شوید .
درباره پول به صورت شفاف و واقع گرایانه گفت وگو کنید .
در محل کارتان همچون زن و شوهر رفتار نکنید، نگذارید کارکنانتان زندگی شخصی و خانوادگی شما را در محل کارتان مشاهده کنند .
ارتباطات و گفت وگو بین زوجها کلیدی و حیاتی است. اجازه ندهید مشکلات (حتی ریز و جزئی) روی هم انباشته شوند. سعی کنید روی کوچک ترین مسائل نیز با همدیگر صحبت کرده و نظر طرف مقابل را جویا شده و آن را حل کنید. چرا که معمولاً منشاء مشکلات عمده مسائل ریز هستند (TOMPSON, AND TOMPSON, 2000,p5) .

البته لازم به ذکر است که مطالب و تحقیقاتی که راجع به زوجهای کارآفرین در اینجا آورده شد؛ در کشورهای غربی انجام شده و متناسب با فرهنگ و قوانین خانوادگی و اجتماعی آنهاست و ممکن است خیلی از این موارد با فرهنگ ما ایرانیان متناسب نباشد .
جمع بندی و نتیجه گیری
بــــاتوجه به اینکه مفهوم راه اندازی کسب و کار توسط زوجهای زندگی در سالهای اخیر بیشتر شده است. بنابراین، این گروه در اداره کردن همزمـــان زندگی خانوادگی و کسب و کارشان احتمالاً با چالشهایی مواجه خواهند شد. لذا به نظر می رسد که این گروه از صاحبان کسب و کار قبل از راه انـــدازی کسب و کارشان بهتر است وظایف و مسئولیتهای هرکدام را در هر دو حوزه خانواده و کسب و کار کاملاً برای همدیگر مشخص کنند. مهمتر از آن موفقیت زوج کارآفرین هم در زندگی و هم در کسب و کار بستگی به میزان تحمل همدیگر و داشتن خلاقیت در زندگی زناشویی و پرهیز از روشهای تکراری در تعاملات با همدیگر است. نکته قابل توجه اینست که شناخت خصوصیات و ویژگیهای زوجهای کارآفرین از همدیگر در مقایسه با سایر زوجها خیلی بیشتر است و می شود گفت که اینگونــــه افـراد هیچ گونه موضوع سری و پنهان در برابر یکدیگر ندارند .
منابع
1 - GEORGE H. TOMPSON DETERMINANTS OF SUCCESSFUL CO-PRENEURSHIP UNIVERSITY OF WAIKATO DEPARTMENT OF STRATEGIC MANAGEMENT PRIVATE BAG 3105 HAMILTON NEW ZEALAND HOLLY B. TOMPSON UNIVERSITY OF WAIKATO DEPARTMENT OF STRATEGIC MANAGEMENT PRIVATE BAG 3105 HAMILTON NEW ZEALAND, 2000.
2 - HUSBAND-WIFE COMPANIES HAVE BUILT-IN DURABILITY THIS ARTICLE APPEARED IN THE DOMINION POST NEWSPAPER ON DECEMBER 17,2000. WWW.DOMINIONPOST.COM
3 - MARSHACK, K. COPRENEURS AND DUAL-CAREER COUPLES: ARE THEY DIFFERENT? ENTREPRENEURSHIP THEORY & PRACTICE, 1994 (FALL): 49-60.
4 - HECKMAN, N., BRYSON, R., & BRYSON, J. PROBLEMS OF PROFESSIONAL COUPLES: A CONTENT ANALYSIS. JOURNAL OF MARRIAGE AND THE FAMILY, 1977 (MAY): 328-340.
5 - THOMAS, S., ALBRECHT, K., AND WHITE, P. DETERMINANTS OF MARITAL QUALITY IN DUAL-CAREER COUPLES. FAMILY RELATIONS, 1984 (33): 513-521.
6 - BUSINESS SUCCESS. WWW.VIPGO.NET
دکتر زهرا صباغیان: عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی دکتر محمود احمدپور داریانی: عضو هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر محمد عزیزی: کارشناس ارشد مدیریت آموزش و پژوهشگر مرکز کارآفرینی دانشگاه امیرکبیر
منبع: ماهنامه تدبیر
سازمانها از جمله دانشگاهها برای پاسخگویی به نیازهای جامعه ایجاد میشوند. امروزه، بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهها با مشکل روزافزون بیکاری مواجه هستند. از جمله راهکارهای مناسب برای حل مسأله مزبور، توسعه و پرورش فرهنگ کارآفرینی در دانشگاهها و دانشجویان میباشد. در این مقاله پس از بررسی چهار وهم و واقعیت پیرامون کارآفرینی به تحلیل کلی فعالیتهای آموزشی کارآفرینی در دانشگاهها پرداخته میشود.
تکنولوژي، مجموعه اي از سخت افزار و نرم افزار است که بايد به شکل مناسبي ترکيب شود تا توليد کالا يا خدمات، امکان پذير گردد. اجزاي تکنولوژي عبارت است از:
• تجهيزات، ماشين آلات و ابزار
• مهارت و تجربه ي انساني
• داده ها، دانش، فنون، روش ها و فرآيندها
• سازمان و مديريت
در عمل، ترکيبات متفاوتي از اجزاي مذکور تکنولوژي، يک کسب و کار را شکل می دهد. يکی از تصميمات مهم کارآفرينان در ايجاد کسب و کار، انتخاب تکنولوژی مناسب است. در اين تصميم، کارآفرين بايد ترکيب مناسبي از اجزاي فوق را به کار گيرد تا در راه اندازي و توسعه¬ي کسب و کار جديد، موفق باشد.
تکنولوژي مناسب کارآفريني
انتخاب تکنولوژي مناسب، همواره به عنوان يکي از تصميم گيري هاي مهم کارآفرينان، مطرح بوده است. بيشتر نوشته هاي مربوط به انتخاب تکنولوژي، آميزه اي از به حداکثر رساندن آثار مثبت و به حداقل رساندن آثار منفي براي حال و آينده است. به طور کلي مي توان گفت که تکنولوژي مناسب به معناي تکنولوژي ساده يا پيشرفته، مقياس بزرگ يا کوچک، کاربر يا سرمايه بر و دستي و يا اتوماتيک نيست، بلکه منظور، ترکيب مناسبي از اجزاي تکنولوژي است که در تعامل نقاط قوت و ضعف کسب و کار با تهديدها و فرصت هاي محيطي، مزيت رقابتي پايداری براي کسب و کار جديد ايجاد نمايد. نواز شريف در اين مورد ميگويد: «هر تکنولوژي با زمان پيدايش خويش، مکان و محيطي که در آن زاييده شده و با هدفي که به خاطر آن پديدار گشته است، مناسب ميباشد.»
در يک مکان مشخص، يک تکنولوژي ممکن است در يک زمان، مناسب باشد و در زمان ديگر مناسب نباشد؛ زيرا احتمال تغيير در محيط يا در هدف هاي اصلي وجود دارد. همينطور در يک زمان، يک تکنولوژي در محيط¬هاي متفاوت، مناسبت يکساني ندارد. علت اين امر، همسان يا ناهمسان بودن محيط و متفاوت بودن هدف¬هاست. بنابراين مناسب بودن، يک ويژگي اقتضايي است و ويژگي ذاتيِ خودِ تکنولوژي نيست. مناسب بودن تکنولوژي در ارتباط با محيطي که در آن مورد استفاده قرار مي گيرد و نسبت به هدفي که دارد، معني پيدا مي کند.
براي توليد يک کالا يا خدمت از تکنولوژي هاي گوناگون مي توان استفاده نمود. دامنه ي اين تنوع برحسب تغيير در سطح هر جزء تکنولوژي، گسترده مي شود. به دليل همين تنوع است که انتخاب تکنولوژي مناسب به عنوان يک مسأله ی مهم براي کارآفرينان مطرح است. توسعه¬ي سريع دانش بشري و دسترسي به تکنولوژي هاي جديد، مجموعهي انتخاب را وسيع کرده است و کارآفرينان نيز به دنبال انتخاب تکنولوژي اي هستند که با به کارگيري آن بتوانند در کيفيت يا هزينه ي توليد کالا يا خدمت، تمايز ايجاد کنند.
تصميم گيري براي انتخاب تکنولوژي مناسب
کارآفرين بايد تحليل تصميم گيري را در دو مرحله انجام دهد: مرحلهي اول، تحليل SWOT براي انتخاب تکنولوژي است و مرحلهي دوم، امکان سنجي استقرار تکنولوژي.
در تحليل SWOT نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهديدهای(Threats) مربوط به يک مورد، بررسی می شوند. در اين تحليل براي هر کدام از انتخابهاي ممکن، کارآفرين تأثير انتخاب هر تکنولوژي در موقعيت رقابتي کسب و کار را بررسي مي کند. اين بررسي، امکان مقايسه و رتبهبندي تکنولوژيها را فراهم مي¬کند. در اين بررسي، ابتدا تحليل SWOT کسب و کار نوشته ميشود، آنگاه تأثير مثبت يا منفي هر تکنولوژي در اين تحليل، بررسي ميشود. تکنولوژيای مناسبتر است که ضعفهاي کسب و کار را کاهش دهد، قوتهاي کسب و کار را افزايش دهد، از فرصتها بيشتر استفاده نمايد و تهديدها را کاهش دهد يا آنها را به فرصت، تبديل نمايد. با اين تحليل، چند گزينه که موقعيت رقابتی بهتري ايجاد مينمايند براي بررسي امکان سنجي، انتخاب ميشوند.
در بررسي امکان سنجي، امکان تهيه، استقرار، جذب و توسعهي تکنولوژي، بررسي ميشود، در اين بررسي، هزينهي تهيهي تکنولوژي، مشکلات و محدوديتهاي استقرار و راهاندازي، امکانات و محدوديتهاي جذب تکنولوژي، به ويژه از لحاظ خدمات پشتيبانی و امکان توسعهی تکنولوژی و انجام بهبودهاي تدريجي و جهشي در تکنولوژي، بررسي ميشود. در انتخاب تکنولوژي علاوه بر سطح تکنولوژي، بايد به امکانپذيري فني و اقتصادي توجه شود. در مطالعهي امکان سنجي علاوه بر مسايل هزينهاي و فنی به مسايل سياسي، اجتماعي و فرهنگي هم بايد توجه کرد.
در انتخاب تکنولوژي نه تنها بازار فعلي محصول و منابع موجود در نظر گرفته ميشود، بلکه به چالشهاي رقابتي آينده هم بايد توجه داشت. يکي از چالشهاي مهم کسب و کار جديد، افزايش مداوم عملکرد است. بهبود عملکرد به دو شکل، ممکن است، يک راه افزايش دادههاست و راه ديگر بهبود تکنولوژي است. توسعهي تکنولوژي را ميتوان به عنوان بهبود عملکرد براي منابع يکسان يا کاهش منابع در يک سطح عملکرد دانست. در حال حاضر در تغيير تکنولوژي، تأکيدها از تجهيزات به عمليات، تغيير يافته است.
تکنولوژي بهينه براي کارآفرين به هدفهاي استراتژيک وي بستگي دارد. تحليل هدفهاي بلند مدت کارآفرين در ارتباط با محيط و منابع در دسترس، مناسب بودن تکنولوژي را مشخص ميکند. تکنولوژي انتخاب شده بايد با هدفهاي بلند مدت کارآفرين، همسو باشد و حمايتکنندهی هدفهاي کارآفرين باشد. استقرار و بهکارگيري تکنولوژي با محدوديتهاي متعدي مواجه ميشود. براي کاهش محدوديتهاي اجرايي، بايد قابليتهاي تکنولوژيها در دستيابي به هدفهاي کارآفرين، تحليل گردد.
انتخاب تکنولوژي کسب و کار جديد به منابع دردسترس کارآفرين، بستگي دارد. اين منابع، ممکن است داخلي يا خارجي باشند. منابع داخلي عبارتند از: منابع مالي، قابليتهاي مهندسي، امکانات موجود، قابليتهاي مديريتي و سازمان موجود. در قابليتهاي مهندسي بايد به امکان جذب و تطبيق تکنولوژي توجه شود. منابع خارجي به قابليتهاي موجود در اقتصاد ملي مربوط ميشود. اقتصاد ملي به دليل تأثير در قابليت دسترسي به بازار محصول و بازار عوامل در موفقيت کسب وکار، تأثير ميگذارد. برخي از عوامل اقتصاد ملي عبارتند از: نرخ ارز، نرخ بهره، نرخ رشد اقتصادي، شدت رقابت، قيمت عوامل و سياستهاي اقتصادي دولت.
در مجموع، تکنولوژي انتخاب شده بايد مزيت رقابتي پايداری براي کسب و کار جديد، ايجاد نمايد. اما به طور کلي ميتوان گفت که برخي از ويژگيهاي مطلوب تکنولوژي مناسب، عبارتند از:
• عملکرد بالا در مقايسه با رقبا
• تمايز در کيفيت و قيمت محصول
• استفاده از منابع، انرژي و دانش داخلي
• انطباق با شرايط محلي
• انعطاف پذيري و توانايي تطبيق با تغييرات پيش بيني نشده
• حداقل مشکلات حمل و نقل
• امکانپذيري استقرار و اجرا
• هماهنگ با سياستهاي توسعهاي دولت
نتيجه گيري
انتخاب تکنولوژي، يک انتخاب استراتژيک است و در چارچوب برنامهي استراتژيک کارآفرين بايد انجام شود. با توجه به اقتضايي بودن ماهيت تکنولوژي، نميتوان گفت که يک تکنولوژي براي همه جا و هرزمان، مناسب است. هر کارآفرين بايد در جهت هدفهاي بلند مدت خود و با تحليل استراتژيک و تحليل امکان سنجي، تکنولوژي مناسب را انتخاب نمايد.
اثربخشي تکنولوژي، فقط به مناسب بودن آن بستگي ندارد، اجراي درست آن هم مهم است. کارآفرين بايد در مطالعهي امکان سنجي، همهي ملاحظات اجرايي را در نظر بگيرد و با بررسي دقيق محدوديتها، زمينههاي استقرار و اجراي درست تکنولوژي را فراهم آورد.
منابع:
1. Alsos, G. A. and L. Kolvereid, 1998, The business gestation of novice, serial and paralell business founders, Entrepreuneurship theory and practice, Vol. 22, No.4, pp:101-114
2. Anonymous, 1990, The right technology means smoother flows, J. of Modern Materials Handling, Vol. 45, No.4
3. Burgess J. E. Longhurst, P.J Quarmby J. and Stephenson T., 2000, Innovational adaptation in the UK water and wastewater industry; a case study technovation, Vol 20, No.1, pp:37-45
4. Carter Jr., Franklin J., Jambulingam, Thani, Gupta, Vipul K. and Melone Nancy, 2001, technological innovations: a framework for communicating diffusion effects, information and management, Vol. 338, No.5, pp:277-287
5. Caselli, Francesco and Coleman LL, Wilbur J., 2001, cross-country technology diffusion: the case of computers, the american economic review, Vol. 91, No.2, pp:328-
335
6. Ericson. T. and Nerdrum L., 2002, New Venture Management Valuation, a special case of human capital, venture capital, Vol.3, No.4, pp: 277-290
7. Erikson T, 2002, Entrepreneurial Capital: the emerging organization's most important asset, Journal of business venturing, Vol. 17, No.3, pp: 275-290
8. Lumme, A. Mason, C. and Suomi, M. 1998, Informal Venture Capital: Investors, Investments and Policy in Finland, Dordrecht: Kluwer Academic Publisher
9. Mason and Harrison, 1999, Venture Capital: rational, aims and scope, Venture Capital: An International Journal of Entrepreneurial Finance, Vol.1, pp: 1-46
10. Meredizh, Jack, 1998, The rote of manufacturing technology in competitiveness, IEEE transactions on engineering management, Vol. 35- No.1
11. schaller R.R. 1999, technology roadmaps: implications for innovation, strategy and policy, the institute of public policy, George Mason University
12. Sharif M. N. 1986, Technology Policy Formulation and Planning, Bangalare: Asian and Pacific Center for Transfer and Technology
13. Westphal, L. E. 1978, Research on appropriate technology, United nations .
14. فقيه- نظام الدين، 1368، انتقال، جذب و تطبيق تکنولوژی، دانش مديريت، شمارهی 21
15. مصلح شيرازی- علی نقی و يداللهی فارسی- جهانگير، 1372، استراتژی و انتخاب تکنولوژی در سطح واحدهای توليد صنعتی، مجموعه مقالات دومين سمينار علمی تکنولوژی و توسعه، دانشگاه امير کبير
16. مصلح شيرازی- علی نقی و يداللهی فارسی- جهانگير، 1376، انتخاب تکنولوژی مناسب در واحدهای توليدی، مجلهی برنامه و بودجه، شمارهی 8
جهانگیر یداللهی فارسی
مدیر گروه گروه مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران
در قرون وسطي، شخصي را که مسئوليت پروژههاي توليد انبوه را به عهده ميگرفت، کارآفرين ميناميدند.
در قرن هفدهم اين واژه به کسي اطلاق مي شد که ريسک سود يا ضرر در يک معاهدهی دولتي با قيمت مقطوع را ميپذيرفت.
ريچارد کنتيلون (Richard Cantillon, 1725) اقتصاددان، شخصي را که ريسکهاي تجاري را پذيرا ميشد؛ از کسي که سرمايه را تأمين ميکرد، متمايز دانست.
ژان باتيست سي(Jean Baptiste Say,1803 ) سودهاي حاصل به سبب فرد کارآفرين را از سودهاي سرمايه، تفکيک نمود.
فرنسيس واکر (Francis Walker,1876 ) بين افرادي که وجوه سرمايه را تأمين ميکردند و آناني که به سبب قابليتهاي مديريتي، سود کسب ميکردند، تفاوت قائل شد.
جوزف شوپيتر(Joseph Schumpeter,1934 ) کارآفرين را يک نوآور دانست که فناوريهاي امتحان نشدهاي را به وجود ميآورد.
ديويد مکلهلند,1961) David McClelland)کارآفرين را يک ريسکپذير ميانهرو و موفقيتطلب معرفي کرد.
پيتر دراکر (Peter Drucker, 1964 ) کارآفرين را کسي دانست که از فرصتها حداکثر استفاده را ميبرد.
آلبرت شپيرو(Albert Shapero, 1975 ) کارآفرين را شخصي دانست که پيشگام ميشود؛ فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي را سازماندهي ميکند و ريسک شکست را پذيرا ميشود.
کارل وسپرKarl Vesper, 1980)) کارآفرين را فردي دانست که از ديدگاه اقتصاد دانان، روانشناسان، بازرگانان و سياستمداران، متفاوت تعريف ميشود.
گيفرد پينکات( Gifford Pinchot) کارآفرين سازماني را يک کارآفرين در درون سازماني از پيش تأسيس شده معرفي ميکند.
رابرت هيسريچ(Robert Hisrich, 1985) کارآفريني را فرآيند خلق چيزي جديد و باارزش ميداند که با وقف زمان وکوشش لازم، پذيرش ريسکهاي مالي، رواني و اجتماعي توأم و کسب پاداشهاي مالي و رضايت شخصي، عجين است.
منابع:
• Hisrich, Robert D. & Peters, Michael P. (2002).Entrepreneurship. New York, Mc-Graw Hill.
• Online Etymology Dictionary (2004). http://www.etymonline.com.
ترجمه و گردآوری: دکتر مرتضی جعفرزاده
Creativity (خلاقيت، آفرينندگي):
واژهcreate ( آفريدن، خلق كردن ) در حدود سال 1386م. از واژهي لاتين creatus ، اسم مفعول كلمهي creare به معني ساختن و توليدكردن، مرتبط با واژهي crescere به معني پديدآمدن و رشدكردن گرفته شده است(1).
واژهيcreative از سال 1678م. به معني ”خلاق“ و واژهيcreativityاز سال 1875م. به معني خلاقيت، بهكار برده شده است.(2)
واژهcreate ( آفريدن، خلق كردن ) در حدود سال 1386م. از واژهي لاتين creatus ، اسم مفعول كلمهي creare به معني ساختن و توليدكردن، مرتبط با واژهي crescere به معني پديدآمدن و رشدكردن گرفته شده است(1).
واژهيcreative از سال 1678م. به معني ”خلاق“ و واژهيcreativityاز سال 1875م. به معني خلاقيت، بهكار برده شده است.(2)
براي واژهي خلاقيت (آفرينندگي )، تعاريف متعددي ارائه شده است كه در ذيل، برخي از آنها ذكر ميگردد:
ابتكار هنرمندانه و خردمندانه(3)
فرايندي ذهني كه موجب جهشهاي بزرگ در دانش، مهارتها ، علوم و فناوري شود.
هنر ايجاد ايدهها و اشياي بكر
توانايي سازماندهي محيط كلي (اعم از فيزيكي، بيولوژيكي و روانيـ اجتماعي)، به صورت الگوهاي نوين كه دستكم حقيقتي را براي فردي، افزايش دهد، وليكن هيچ حقيقتي را از كسي كتمان نكند.
امكاندادن به دل و جان و توان خود كه از طريق چهار جزء اصلي جسماني، عاطفي، ذهني و روحي جريان يابد و به عنوان فرايند خلاق در تمامي شكلهاي بيشمارش، ظاهرگردد. (لطفاً مراجعه فرماييد به:http://www.goddirect.org/glossary/c.htm ).
ميزاني كه كاركنان تشويق شوند تا انديشههاي نوآورانهي خود را ابراز كنند.
توانايي خلقكردن
توليد ايدههاي نوين و مفيد بالقوه
توانايي ساختن و يا بهوجودآوردن چيزي نو، اعم از: راهحلي نو براي يك مسئله، روش يا ابزاري نو و يا يك شيئ، يا شكل هنرمندانهي نو(4)
داشتن توانايي يا قدرت خلقكردن
سازنده و خلاقبودن
كيفيت خلاقبودن
خلق يك نظر، ايده، راه، روش و طرح جديد
مهمترين عنصر در يك فرايند خلاق، ابداع يا بينظيربودن است. در فرهنگ معنايي، واژگان ابداع، اختراع، تجسم، فعاليت عقلاني، نيروي ذهني و…. به عنوان مترادفهاي واژهي خلاقيت، ذكر شدهاند.(5)
صورگوناگون واژهي خلاقيت، عبارت است از: Creative ،Creatively ،Creativeness و…. .
در مجموع، خلاقيت، عنصري مهم در فرايند كارآفريني و ايجاد كسب وكار جديد است.
منابع و مآخذ:
1Online Etymology Dictionary.http://www.etymonline.com
2.Merriam_Webster Online. http://www.m-w.com
3. Google Glossary. http://labs.google.com
4. http://www.britanica.com
5. Thesaurus.com. http://theasarus.reference.com
6. http://dictionary.reference.com
گردآوری و ترجمه: دکتر مرتضی جعفرزاده
برگرفته از نشریه مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران
بازی با آب یکی از بهترین، اساسی ترین و لذت بخش ترین کارهایی است که کودکان انجام می دهند. آب جذبه ای سحرآمیز برای آنها دارد . کودکی که با آب بازی می کند، در حال یادگیری علت و معلول گرما و سرما، جاری شدن و فرو رفتن در زمین است. این کودک پس از آنکه به عنوان موجودی کوچک در دنیایی بزرگ، یک روز سخت را پشت سر گذاشت، با آب بازی آرامش می یابد .
آب بازی باعث تسکین عصبانیت های کودک شده و کودک از طریق آن از ناراحتی ها، فشارها و تنش ها رهایی یافته و احساس آرامش می کند. چون کودکان آب بازی را بسیار دوست دارند از این طریق می توان مفاهیم و مطالب بسیاری را به آنها آموخت و موجبات رشد مهارت ها و توانایی های مختلف آنها را فراهم ساخت .
رشد توانایی ها و مهارت های مختلف کودکان به وسیله آب بازی
الف) رشد خلاقیت و ابتکار
آب بازی کمک می کند تا بچه ها افکار خلاقشان را رشد بدهند. از آنجا که آب بازی جذابیت بسیاری برای کودکان دارد، آنها ساعت ها وقتشان را صرف آن می کنند. والدین و مربیان می توانند به وسیله بازی های متنوع و از طریق پرسش های مختلف، تفکر خلاق را در کودکان پرورش دهند. بعضی از این پرسش های پرورش دهنده :
1-چطور باران در آسمان شکل می گیرد؟
2-چه چیزهایی در آب شناورند و چه چیزهایی زیر آب می روند؟
3-چطور باران و برف در آسمان شکل می گیرد؟
4-چه چیزهایی با آب می پزند؟
بعضی از بازی های پرورش دهنده خلاقیت عبارتند از :
1-اشیا گوناگونی به کودک بدهید که آن را داخل آب قرار داده، ببینید که آیا فرو می رود یا روی آب شناور می ماند و درباره آن صحبت کنید "چه اتفاقی می افتد؟ اوه نگاه کن روی آب ایستاده شنا می کند"، "نگاه کن، آن یکی پایین رفت، زیر آب "
2-دو ظرف هم حجم با شکل ظاهری متفاوت انتخاب کنید یکی از ظرف ها را پر از آب کرده و آب آن را در ظرف دیگری بریزید تا کودکان متوجه حجم یکسان هر دو ظرف شوند .
ب) رشد شناختی
کودکان بر اثر کسب تجربه با آب بازی یاد می گیرند که بعضی اشیا در آب فرو رفته و بعضی روی آن شناور می مانند (سنگ، چوب، پلاستیک، فلز و ...) بعضی اجسام مثل: اسفنج، پارچه و کاغذ آب را به خود جذب می کنند و بعضی مثل پلاستیک آب را اصلابه خود جذب نمی کنند. کودک از طریق آب بازی با منابع آب مانند: چشمه، قنات، رود، دریا و دریاچه آشنا می شود .
ج) رشد عاطفی و هیجانی
کودکان عاشق آب بازی هستند. در آب بازی کودکان آرامش یافته و احساس قدرت می کنند. آب بازی باعث بر انگیختن کنجکاوی کودکان شده و از نظر عاطفی برایشان ارضاء کننده است .
د) رشد گویایی و افزایش گنجینه واژگان
زبان جزیی از وجود هر شخص می باشد و محتوای زبانی نه تنها برای ارتباط بلکه برای کمک به تفکر فرد مهم است. کودکان از طریق آب بازی با واژه های جدیدی آشنا می شوند که کمک به تقویت گنجینه لغات آنها می نماید و مفاهیم زیادی مانند: شناکردن، ریختن، شناور شدن، زیر آب رفتن، موج، برف، رود، یخ، دریا و ... را یاد می گیرند .
ه) ایجاد هماهنگی بدنی
کودک می آموزد که هنگام پر کردن دو ظرف هماهنگی چشم و دست لازم است. تسلط بر حرکات ظریف در یادگیری برای ریختن، فشار دادن، تعادل و ... یکی از ویژگی های آب بازی است .
و) رشد اجتماعی
کودکان به هنگام آب بازی یاد می گیرند که چطور با دیگران رابطه برقرار کنند و به وسیله آب بازی حس تعاون، همکاری، مشارکت، اطاعت از قوانین و مقررات بازی، رعایت نوبت و انعطاف پذیری را یاد می گیرند .
مکان آب بازی برای کودکان
آب بازی را می توان در فضای باز و بسته انجام داد. آب بازی در فضای باز راحت تر است. در غیر اینصورت در فضای بسته باید کفپوش مناسبی مورد استفاده قرار گیرد. موزاییک، آسفالت یا کاشی مشبک (حجم دار) می تواند مفید باشد، زیرا در صورت خیس شدن می توان به آسانی آن را خشک کرد. محل آب بازی باید جایی انتخاب شود که مقدار آب ریخته شده از ظرف به داخل چاه فاضلاب برود (کف اتاق یا محل آب بازی باید چاه فاضلاب داشته باشد ).
ظروف و لباس آب بازی برای کودکان
ظرف مخصوص آب بازی باید در کنار لوله های آب باشد تا برداشتن آب آسان تر باشد. اگر آب بازی به صورت شنا یا دست و پا زدن نباشد، پیش بندهای پلاستیکی برای محافظت لباس کودکان بهترین وسیله است، بهتر است پیراهن کودکان آستین کوتاه باشد تا کودک راحت تر بازی کند .
وسایل آب بازی برای کودکان
1-طشت بزرگ یا وان حمام پر از آب .
2-نی نوشابه، آبپاش، لوله، قیف (وسایلی که آب در آنها نمی ماند)
3-انواع بطری های خالی پلاستیکی مانند: بطری شامپو، مایع ظرفشویی، قوری پلاستیکی و ... (وسایلی که وقتی داخل آب قرار می گیرد حباب ایجاد می کند)
4-همزن های پلاستیکی، سرنگ های بدون سر سوزن، قطره چکان، رنگ های خوراکی به منظور تغییر رنگ آب .
5-اسفنج، دستمال کاغذی، قرقره، قاشق و انواع وسایل و اسباب بازی هایی که در آب فرو رفته و یا روی آن شناور می مانند .
6-عروسک، لباس و پارچه برای شست و شو و چگونگی شستن و نظافت اعضای بدن .
7-صابون یا پودر لباسشویی برای تولید کف و انجام بازی های متفاوت با آن .
راه های بازی با آب برای کودکان
راه های متنوعی برای بازی با آب وجود دارد که در ذیل به اختصار به چند نمونه اشاره می کنیم :
1-یک ظرف بزرگ پر از آب با تعدادی اسباب بازی برای کودکتان در نظر بگیرید تا بتواند تجربیاتی با عروسک پلاستیکی شناور و ماشین کوچک غیر شناور، یک تکه چوب، یک تکه صابون و چند قطعه یخ شناور داشته باشد .
2-یک تنگ پلاستیکی شفاف را پر از آب کنید و به کودک نشان دهید که از پشت تنگ آب، دستهایش چقدر بزرگ دیده می شوند .
3-چندین ظرف پلاستیکی کوچک را با آب رنگ پر کرده و در فریزر بگذارید تا یخ ببندند. این یخ ها می توانند به منزله آجرهایی در قلعه برفی باشند یا می توانند به آرامی در وان یا استخر آب شوند .
4-از ظروف مخصوص اسپری برای آبپاشی کردن می توانید استفاده کنید. کودک می تواند برای مثال قسمتی از دیوار خانه را رنگ بزند یا با آبپاش یا اسپری، چمن ها و گیاهان را آبیاری کند .
نکات ایمنی برای آب بازی
1- کودکان خردسال معمولاً در آبی به عمق کم نیز ممکن است غرق شوند، وقتی آنها در کنار هر نوع آب از وان حمام گرفته تا حوض، از جوی گرفته تا استخر و حتی وقتی کنار آکواریوم هستند، آنها را زیر نظر بگیرید .
2- از ظروف نشکن برای آب بازی استفاده کنید، هرگز ظرفی با جنس شیشه، سرامیک، سفال یا چینی و سایر مواد شکننده به کار نبرید .
3- برای نگهداری و مراقبت از بچه های خردسال هرگز به کودکان بزرگتر اعتماد نکنید .
4- حتی بهترین شناگران بزرگسال نیز ممکن است دچار گرفتگی عضلانی شوند، از این رو احتیاط را رعایت نموده و مراقب باشید تا آنها دچار حادثه نشوند .
5- هیچ کودک زیر 8 سالی نباید بدون حضور بزرگتر وارد آب شود .
6- در کنار سواحل دریا مراقب کودکان باشید، حتی اگر شناگران قابلی هستند، به آنها اجازه ندهید بدون همراهی شما وارد آب شوند .
7- وان یا ظرف آب بازی را بعد از اتمام بازی همراه با کودک خالی کنید. تمیز کردن این ظروف قسمتی از مکاشفه کودک است. همراه با او خالی شدن آب را ببنید و شگفت زده شوید .
8- شنا کردن را هر چه زودتر به کودک بیاموزید و به یاد داشته باشید حلقه های بادی و کمربندهای نجات الزاماً جلوی غرق شدن کودک را نمی گیرند .
برگرفته از سایت: www. doost1.com
تهيه و ترجمه: عليرضا حاجي علي محمدي
کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه. آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد. آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها را به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود.
مردم اغلب فکر می کنند کارآفرینان در ابتدا موفق هستند چون آنها کالا یا خدمات تازه ای ابداع می کنند مثل موتور جستجور یاهو. اما اینطور نیست و اغلب کارآفرینان موفق کار خود را با افزایش در کیفیت یک کالا یا محصول ایجاد می کنند بدون اینکه چیز تازه ایجاد کرده باشند. آنها اطلاعات کوچکی روی آنچه دیگران انجام می داده اند ایجاد می کنند.
کارآفرینان پس از شروع کار خود به مشتریان توجه می کنند و با آرامی با اصلاحات دیگر خود را مطرح می سازند. سپس آنها به سرعت آنچه انجام می دهند را متعادل می سازند و این فرایند را بارها تکرار می کنند پیشنهاد بهبود کیفیت مطرح شده از طرف Jerry Greenfild Ben cohen منجر به موفقیت برای آنها شد. آنها شروع به ساختن بستنی با قیمت بالاتر با قطعاتی از میوه روی آن کردند این بستنی ها برای پاسخ به نیاز مشتریانی ساخته شد که بستنی های ساده را دوست نداشتند در آن زمان تولید کنندگان بزرگ بستنی در بازار بستنی میوه ای جدید وجود نداشتند و این بازار جدیدی بود که توسط این دو نفر ایجاد شد.
Jack Burton کار آفرین دیگری است که از Vermont شروع کرد. او با بهبود طراحی کالایی که اولین بار در 14 سالگی با آن آشنا شده بود توانست به موفقیت دست یابد با گذشت مدت کمی ا ز فارغ التحصیلی از نیویورک نقل مکان کرد و تخته اسکی های Burton را درست کرد. او می گوید ? بسیاری از مردم فکر می کنند من تخته اسکی جدیدی اختراع کرده ام در حالی که این درست نمی باشد?
طرح اولیه تخته اسکی ها بوسیله شرکت Brun swick ساخته شد در حالی که این شرکت هیچ گاه پیشرفتی در تخته اسکی های ساخته شده ایجاد نکرد. فلسفه Burton بهبود آنچه جا دارد بر اساس نیازهای واقعی مشتریان بود. Burton این مساله را به همگان یاد داد که: اگر محصولات اصلی برای مردم کسالت آور باشد آنها حاضرند با پرداخت پول بیشتر کالای با کیفیت تری بخرند.
طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کرده اند. از هر شش دانشجوی رشته مشاغل یک نفر می گوید هدف شخصی اش تاسیس یک شرکت اختصاصی است و کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد شوند. به ویژه افزایش فعالیتهای جسورانه ( venture creation ) در بین زنان، مهاجران و اعضای گروههای کوچک و رده پایین پیش بینی می شود. سهم شغل های ایجاد شده بوسیله زنان کارآفرین از 24% در سال 1975 به 40% در سال 2000 افزایش یافته است.
آیا این رشد بیانگر جهش ناگهانی در تولد کارآفرینان است؟
پاسخ منفی است چون سرعت کارآفرینی با شرایط محیط کم یا زیاد می شود. در ایالات متحده سرعت فعالیتهای کارآفرینان در دهه 1920 افزایش یافت و پس از آن در دهه 1930 کاهش یافت و پس از آن و بعد از جنگ جهانی دوم افزایش و پس از آن کاهش چشمگیری از سال 1950 تا 1980 داشت دهه اخیر دوره دیگری از رشد کارآفرینی به علت اختراعات انجام گرفته در تراشه ها، کامپیوترها و وسایل ارتباط جمعی راه دور و تکنولوژی ارتباطات می باشد.
کاهش سرعت سودها و افزایش سرعت مهاجرت ها ب افزایش سرعت فعالیت های کارآفرینانه می انجامد هرچه افراد بیشتری تبدیل به کارآفرینان موفق می شوند ایجاد ساختارهای اجتماعی بهتر دیگران را مجبور می کند تا کارآفرین باشند. همچنین فاکتورهای سیاسی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند. به منظور ایجاد تحریک و انگیزه برای انجام کارآفرینی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی تسهیلات ویژه ای مهیا کرده اند و مالیات هایشان را کاهش داده اند.
هدف دولتها از این سیاست حصول اطمینان در این زمینه است که کشورشان از جهش کارآفرینانه ای که دست یابی به تکنولوژی های جدید آنرا ممکن می سازد عقب نمانند.
به سازمانهایی که کارآفرینان را حمایت می کنند incubator organization گویند. آنها به مشاغل جدید یا کسانی که می خواهند شغل ایجاد کنند به اصطلاح فضا .. می دهند.
یک شرکت حمایت کننده کار آفرینان می تواند یک روز کامل را سپری کند بدون اینکه نیازی به خرید تلفن یا اجاره دستگاه فتوکپی یا استخدام کارمند داشته باشند. حامیانی که هیچ نفعی برای کارآفرینان نمی توانند به همراه داشته باشند این خدمات را رایگان به کارآفرینان می دهند اما اغلب کارآفرینان بخشی از سود خود را با شرکت حمایت کننده که به موفقیت آنها کمک کرده تقسیم می کنند. در شهر نیویورک کارخانه های سرمایه گذاری روی فعالیتهای جسورانه فضای حمایت کننده را برای کارآفرینان ایجاد می کنند تا سرمایه گذاری آنها را پرورش دهند.
برخی سرمایه گذاران این زمینه معتقدند سازمانهای حمایت کننده راههای بدون خطر برای شروع فعالیت کارآفرینانه هستند. که بوسیله آنها می توان دید که آیا این کار در ابتدا توسعه می یابد و پس از آن تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری روی این کار گرفته شود.
صاحبان مشاغل کوچک؛
برخی از مردم به اشتباه واژه کارآفرین را در معنی صاحب مشاغل کوچک به کار می برند. در ایالت متحده مشاغل کوچک به کارخانه هایی که کمتر از 500 کارمند دارند گفته می شود بنابراین واژه صاحب مشاغل کوچک به شخصی که صاحب حق مالکیت کارخانه با زیر 500 کارگر است گفته می شود.
اداره مشاغل کوچک ( SBA) (small business administration ) یک نهاد دولتی است که مسئول حمایت از فعالیتهای مشاغل کوچک است. این نهاد منابع سودمند زیادی برای کسانی که چنین مشاغلی را ایجاد کرده و آنرا به خوبی مدیریت می کنند ارائه می دهد. بر اساس آمارهای سازمان SAB در سال 2000 در آمریکا 24 میلیون شغل کوچک وجود داشته که این تعداد 40% کارخانه های آمریکا و 75% تمام مشاغل جدید ایجاد شده است.
بسیاری از کارآفرینان برای مدت کوتاهی صاحبان مشاغل کوچک هستند. اما تمام صاحبان مشاغل کوچک کارآفرین نخواهند شد به عبارت دیگر همه صاحبان مشاغل کوچک وارد یک فعالیت شغلی جدید نمی شوند. افراد با خرید کارخانه ها صاحب مشاغل کوچک می شوند اما بسیاری از این صاحبان مشاغل تمایل دارند مشاغل خود را کوچک نگه دارند و آنطور که کارآفرینان عمل می کنند شغلشان را توسعه ندهند. این طبیعی است که اعتقاد داشته باشید کارکردن برای خودتان ممکن است بهتر از کارکردن برای دیگران باشد اما حتی اگر شما صاحب شغل نباشید کارکردن در یک کارخانه کوچک متفاوت از کار کردن برای یک کارخانه بزرگ است. یک اختلاف بزرگ در میزان رضایت است. در رأی گیری اخیر انجام شده، کارخاه هایی با کمتر از 50 کارمند دارای کارمندان راضی تری هستند. مشاغل کوچک ضررهایی شامل حقوق کم و امکانات پزشکی و بیمه ای کم یا صفر دارند. اما برای اکثر افراد این زیان ها با رضایت ناشی از فضای خوب کاری خنثی می شود. در مشاغل کوچک از افراد انتظار می رود تمام مهارت های خود را به نمایش بگذارند. آنها به راحتی می توانند ببینند چگونه کارشان روی تبلیغات شرکت اثر میگذارد و یا چگونه عمل آنها روی سود آوری شرکت موثر است.
مشاغل فامیلی؛
مردم اغلب فکر می کنند مشاغل کوچک، مشاغلی فامیلی هستند ولی در واقع مشاغل فامیلی می توانند کوچک یا بزرگ باشند ممکن است شغل فامیلی در اثر فعالیت کارآفرینانه به سرعت رشد کند یا اینکه رشد کندی داشته باشد.
برای دولت تعریضی برای مشاغل فامیلی وجود ندارد ولی اغلب این عنوان برای توضیح دادن شغلی که صاحب و مدیریت آن در دست افرادی است که با یکدیگر رابطه فامیلی دارند به کار می رود. اغلب این مشاغل مسیر اولیه خود را تغییر می دهند. یک نمونه آن کارخانه Kohler ، 125 سال پیش به عنوان مخترع وانهای حمام به سبک مدرن شناخته شد پس از آن کارخانه ساده او تبدیل به کارخانه ای با محصولات متنوع از جمله مبلمان، موتورهای کوچک و زمین های گلف می باشد. و هنوز هم بوسیله یک فامیل کنترل می شود و بسیاری از افرادی که با هم رابطه فامیلی دارند استخدام می کنند.
همانطور که در آینده خواهیم گفت فشارهای توسعه یک شغل می تواند یک استرس بزرگ برای کارآفرینان و افرادی که با ریا برای آنها کار می کنند ایجاد کنند. بویژه گره های کور در اینجا افزایش می یابند برخی مشاغل فامیلی با واگذار کردن مدیریت شروع کارشان به افراد با مهارت به این فشارها غلبه می کنند. فامیلی های دیگر به دنبال راههایی هستند که رشد شغلشان را همراه با کنترل مالکیت و مدیریت نگه دارند.
منبع: Essentials of Organization Theory
همسويي بخشهاي دولتي و غيردولتي خانه پژوهش نواندیش مهتا وزوايی كليد واژهها : كارآفريني، زنان كارآفرين، صنايع كوچك
مقدمه: امروزه مقوله توسعه كارآفريني و كسب و كارهاي كوچك بهعنوان اهرم توسعه اقتصادي در اكثر كشورهاي جهان مورد توجه قرار گرفته است. بهويژه اين مبحث در كشورهاي در حال توسعه و كشورهايي كه از كمبود منابع طبيعي رنج ميبرند، اهميت ويژهاي يافته است. از جمله كشورهاي مطرح در حوزه توسعه كارآفريني كشور هند ميباشد كه به حمايت و ترويج همه جانبه اين مقوله در كليه عرصههاي اقتصادي و اجتماعي پرداخته و حتي به انتقال تجارب خود به ساير كشورها و بهرهگيري از مزاياي ارتباطات بينالمللي نيز اقدام نموده است. در اين راستا مؤسسه ملي توسعه كارآفريني و كسب و كارهاي كوچك (NIESBUD) در هند اقدام به برگزاري دورههاي آموزشي كارآفريني و توسعه بنگاههاي اقتصادي در سطح بين المللي نموده است. مخاطبين اين مؤسسه كه يكي از مجريان برنامههاي آموزشي و ترويجي دولت هند ميباشد مربيان، تسهيلگران بخش خصوصي و دولتي و همچنين كارآفرينان ميباشند كه در توسعه فرهنگ كارآفريني در جامعه نقش عمده را ايفا مينمايند. برنامه آموزشي «زنان و توسعه بنگاههاي اقتصادي (WED) » يكي از دورههاي بينالمللي برگزار شده توسط اين مؤسسه ميباشد كه به مدت ۸ هفته از تاريخ ۱۳ دسامبر ۲۰۰۴ الي ۵ فوريه ۲۰۰۵ و در دوبخش كارگاههاي آموزشي و بازديدهاي ميداني برگزار گرديد. روش اجرا در اين دوره بر اساس برگزاري كارگاه توأم با تمرينهاي عملي به صورت فردي يا گروهي، مطالعات موردي، بحث، بازي، شركت در سمينار و همچنين مشاهده نزديك از طريق تورهاي مطالعاتي و بازديدهاي ميداني بودهاست. در مقالهاي كه پيش رو داريد، به آموختهها و مشاهدات صورت گرفته طي اين دوره آموزشي در زمينه حمايت همهجانبه نهادها و سازمانهاي مرتبط با كسب و كار و كارآفريني و همچنين چالشهاي زنان كارآفرين بهعنوان تجربه كارآفريني در كشور هند پرداخته شده است. محيط کارآفريني و کسب و کار در کشور هند کشور هند بيش از يک ميليارد نفر جمعيت دارد که 1/26 درصد از اين جمعيت زير خط فقر بهسر ميبرند. از اين بين حدود ۴۰٪ با درآمد کمتر از يک دلار در روز، گذران زندگي مينمايند. اين آمار بويژه در بين جامعه زنان حائز اهميت است، به طوريکه ۷۰ درصد از زنان، فقير محسوب ميگردند که بهواسطه دلايلي نظير تجرد، طلاق، عدم حمايت خانواده و . . . به اين وضعيت دچار گرديدهاند [ 1 ] . با توجه به موارد ذکرشده، کارآفرينی و ايجاد کسبوکار، به ويژه کارآفرينی زنان به عنوان محرك توسعه اقتصادي، در رأس اولويتهاي بخش دولتي و حتي بخش خصوصي قرار گرفته است به طوريکه از آن بهعنوان يک حرکت ملي ياد ميشود. از اوايل دهه ۱۹۹۰ بحث حساس سازي نسبت به مسئله کارآفريني در سطح مدارس آغاز و تداوم يافته است. در ميان جمعيت کارآفرينان در هند، زنان 5/10 درصد را به خود اختصاص ميدهند که اين رقم با توجه به اولويتهاي سياستگذاري و ترويجي رو به رشد ميباشد. بر طبق يک بررسي انجام شده، زنان با ايجاد کسب و کارهاي جديد قادرند دارايی شخصي خود را به ميزان 7/19 درصد افزايش بخشند که خود گامي در جهت فقر زدايي و توانمندسازي اقتصادي خانواده ميباشد [2] . الف )سيستمهاي حمايتي از توسعه کارآفريني و صنايع کوچک با توجه به اهميت کارآفريني در رفع معضل عدم اشتغال و همچنين با آگاهي از نقش زنان بهعنوان نيمي ازجمعيت کشور، کارآفريني بهطور عام و کارآفريني زنان بهطور خاص، مورد توجه دولتمردان کشور هند قرار گرفته و به همين دليل سياستهاي متعددي جهت حمايت از آن اتخاذ گرديده است. در اينراستا بحث توانمندسازي زنان مطرح و در دستور کار نهادها و سازمانهاي متعدد قرار گرفته است. دسترسي به منابع مالي خرد( Microfinance ) [2] و [ 3 ] تا قبل از دهه ۱۹۹۰ با ارائه تسهيلات مالي و اعتباري از جانب دولت به افراد کم بضاعت، بسياري از کسبوکارهاي کوچک از بين رفته و دريافت تسهيلات رايگان، جاي کار و فعاليت اقتصادي را گرفته بود. پس از آغاز دهه ۱۹۹۰ با تغيير ديدگاه دولت از سوسيال به ليبرال، ايجاد کسبوکار و درآمدزايي جايگزين سيستم سابق گرديد. از آنجايي که در کشور هند زنان دارايي چنداني ندارند، امکان استفاده از تسهيلات بانکي بدليل عدم امکان ارائه وثيقه براي ايشان بهسادگي ميسر نميباشد. تا سال ۱۹۹۲ افتتاح حساب در بانک، توسط گروههاي غيررسمي غير قانوني تلقي ميگرديد. از آغاز دهه ۱۹۹۰ بحث تشکيل گروههاي خوديار (با استفاده از مدل گرامين در کشور بنگلادش) که مخاطب عمده آن زنان ميباشند مطرح و مؤسسات مالي دولتي و همچنين سازمانها و مؤسسات غير دولتي به تشکيل اين گروهها اقدام نمودند. براي اين منظور، سازمانهاي غيردولتي (NGO ) با حمايت دولت در روستاها و مناطق محروم، به آموزش روستاييان مشغول گرديدند. گروههاي خوديار، متشکل از ۱۰ الي ۱۵ (حدکثر ۲۰ ) نفر از زنان ميباشند که به طور منظم جلساتي را با يکديگر برگزار ميکنند و هدف آنان تأمين منابع مالي خرد (micro finance) جهت رفع نيازهاي معيشتي و همچنين ايجاد کسبوکارهاي کوچک است. در اين مدل، روستاييان پس از آموزش، بهمدت ۶ الي ۱۲ ماه به پسانداز مشغول ميگردند. سپس افراد گروه، دارايي خود را در يک صندوق مشترک قرار داده، بهطور منظم يکديگر را ملاقات ميکنند. در اين جلسات، بنا به اولويت نيازها، گروه اقدام به پرداخت وام به افراد مينمايد. کليه افرادي که وام دريافت نمودهاند موظفند که هر ماه درصدي از آن را به صندوق بازگردانند و کليه افراد گروه بر نحوه انجام کار نظارت دارند. از سال ۱۹۹۲، با شکلگيري منظم اين گروههاي غيررسمي ،بانکها و مؤسسات اعتباري به تخصيص اعتبارات و وام با بهره بسيار اندک به اين گروهها اقدام نمودند. در اين بين بانک ملي کشاورزي و توسعه روستايي (NABARD) که يکي از مؤسسات اعتباري سياستگذار در هند ميباشد، در اين امر پيشقدم گرديده به اعطاي اعتبارات به ۵۰۰ گروه خوديار که موفق عمل نموده بودند اقدام نمود. در کشور هند گروههاي خوديار به سه صورت تشکيل ميگردند: ۱- گروههاي خوديار توسط بانکها ايجاد و تأمين مالي ميگردند. ۲- گروههاي خوديار توسط سازمانهاي غيردولتي و يا مؤسسات دولتي تشکيل و توسط بانکها تأمين اعتبار ميشوند. ۳- تأمين مالي گروههاي خوديار از طريق بانکها صورت ميپذيرد لکن سازمانهاي غيردولتي بعنوان واسطه مالي بين اين گروهها و بانک قرار ميگيرند. ۸۰ درصد از گروههاي خوديار تشکيل شده تحت مدل ۲ و ۳ قرار ميگيرند و سازمانهاي غيردولتي نقشي حياتي را در شکلگيري و توسعه اين گروهها ايفا ميکنند. گروههاي خوديار تشکيل شده نيز با يکديگر ارتباط برقرار نموده اتحاديه گروههاي خوديار را تشکيل ميدهند که دسترسي آنان را به منابع مالي گستردهتر فراهم ميسازد (از جمله اتحاديه DHAN که از ترکيب اين گروهها ايجاد شده است.) اين روند تا به امروز ادامه دارد و يکي از مؤثرترين راهکارها در جهت توسعه دسترسي زنان روستايي به منابع مالي (حدود ۹۰درصد از بهرهگيران از منابع مالي خرد در جهان زنان ميباشند ) ميباشند. امروزه بسياري از کشورهاي در حال توسعه همچون کشورهاي آمريکاي لاتين، آفريقا و جنوب شرقي آسيا از اين مدل پيروي مينمايند. در کشور هند مؤسسات ارائه دهنده تسهيلات مالي خرد (MFI) در دو بخش رسمي و غير رسمي فعاليت دارند که بخش رسمي اين مؤسسات و نهادها، شعب روستايي بانکهاي بازرگاني و يا بانکهاي روستايي و محلي و همچنين مؤسسات اعتباري بخش تعاوني ميباشند. همسويي دولت و بخش خصوصي در توسعه کسب و کارهاي کوچک [ 4 ] (تجربه موفق شرکت توليد کننده محصولات بهداشتي Hindustan Lever Limited ) يکي از ايدههاي بسيار جالب و خلاق در انگيزش زنان روستايي به سمت ايجاد کسبوکارهاي کوچک، سيستم توزيع روستايي است. اين حرکت از سال ۲۰۰۲ با همکاري دولت و بخش خصوصي آغاز شده است و دولت نقش تسهيلگر را ايفا مينمايد. در اين ايده، دولت با بررسي نياز روستاها، به شناسايي شرکتهاي موفق و صاحب نام در بخش خصوصي اقدام مينمايد و سپس از آنها ميخواهد که توزيع محصول خود را در روستاها به زنان توزيعگر بسپارند. دولت با همکاري نزديک با سازمانهاي غيردولتي نسبت به شناسايي گروههاي خوديار تشکيلشده در روستاها اقدام مينمايد و زنان مورد نظر خود را در اين گروهها شناسايي مينمايد. اين زنان به دليل عضويت در گروههاي خوديار به منابع مالي دسترسي دارند و با دريافت وام از گروه، قادرند محصولات شرکت مورد نظر را خريدار نموده به توزيع آن اقدام نمايند و در حقيقت کسب و کار خود را ايجاد کنند. در اين صورت هزينه تبليغات اين محصول به عهده شرکت توليد کننده خواهد بود و اين زنان با ايجاد اين کسب و کار کوچک سودي معادل ۱۰ درصد فروش خود دريافت مينمايند که قادر به تسويه وام اخذ نموده نيز خواهند گرديد. اين زنان بهصورت بالفعل کارآفرين نميباشند و بنابراين فعالان سازمانهاي غيردولتي به توجيه و آموزش اين زنان ميپردازند. آموزشهاي ارائه شده به اين زنان عمدتاًدر زمينه بازاريابي محصول، عرضه و تقاضا ، فروش و حسابداري ميباشد. پس از آموزش هرزن توزيعگر علاوه بر روستاي خود مسئوليت روستاهاي مجاور را نيز بر عهده ميگيرد و مستقل ميگردد. شرکت Hindustan Lever Limited توليد کننده محصولات بهداشتي، يکي از پيشگامان اين طرح ميباشد که تا کنون ۱1000 زن توزيعگر را به عرصه فعاليت وارد نموده است. اين برنامه از جهات متعدد داراي مزيت ميباشد، از جمله کمک به گسترش بهداشت و سلامت عمومي در مناطق محروم، حل معضل بيکاري و کمک به توسعه کسب و کارهاي کوچک، کارآفريني و در نتيجه رشد اقتصادي و همچنين استفاده از ظرفيتهاي بخش خصوصي و تقويت آن در همکاريهاي دو جانبه با دولت. شرکتهاي ديگري نيز در اين عرصه وارد گرديدهاند، از جمله شرکتهايي وجود دارند که با ارائه مواد خام به اين زنان روستايي، از آنان ميخواهند که به توليد محصول تحت امتياز اين شرکت بپردازند و حتي محصولات روستا را به خارج از کشور نيز صادر مينمايند.دولت نيز در کليه مراحل نقش حامي و تسهيلگر را بهعهده دارد. توسعه کارآفريني در بخش صنايع دستي [ 4 ] و [5] سازمان توسعه صنايع دستي در کشور هند، زير نظر وزارتخانه نساجي به فعاليت ميپردازد و هدف آن، گسترش و توسعه صنايع دستي ميباشد. مخاطبين عمده اين بخش زنان هستند و صنايع دستي پس از کشاورزي دومين صنعت اين کشور ميباشد. سازمان توسعه صنايع دستي عمدتاً تمايل به همکاري با سازمانهاي غيردولتي، تعاونيها و سازمانهاي فعال در امر توسعه سازمانهاي غيردولتي دارد. اين بخش نياز به سرمايهگذاري اندکي دارد و در مقابل قادر است با توانمدسازي، سرمايه خارجي را به کشور وارد نمايد. از اين رو دولت توانمند سازي و حمايت از سازمانهاي غيردولتي را در جهت توسعه صنايع دستي در برنامه کار خود قرار داده است که در حال حاضر در بحث صنايع دستي تأکيد بر زنان است. توليد کنندگان صنايع دستي که عمدتاً در روستاها ساکن هستند در ۴ سال اوليه فعاليت خود توسط دولت حمايت مالي ميشوند. اين حمايتها در زمينههايي همچون آموزش طراحي، بروز رساني تکنولوژي توليد، آموزش بازاريابي و عرضه محصولات، فراهم نمودن مواد اوليه، اجاره مکان فعاليت و . . . ميباشد که کليه اين خدمات بهصورت رايگان ارائه ميگردد. آموزش بازاريابي جهت توليد کنندگان صنايع دستي به دو صورت انجام ميپذيرد:
دريافت کنندگان اين تسهيلات قادر به افزايش توليد و بهبود کيفيت محصولات خود گرديده با فرآيند فروش و بازاريابي آشنا ميشوند. يکي از عمده ترين مشکلاتي که هنرمندان پس از توليد با آن مواجه ميگردند، حمل کالاهاي توليد شده و فروش در سطح شهر ميباشد. روستاييان هنرمند در بدو شروع کسب و کار، عموماً بضاعت حمل کالاهاي خود به شهر و بازاريابي را ندارند، از اين رو دولت پروژه نمايشگاههاي دائمي صنايع دستي را در پيش گرفته است. ايده اوليه اين طرح در شهر دهلي نو با نام Delhi Haat در اواخر سال ۱۹۹۰ ارائه گرديد و توسط مؤسسه توسعه توريسم و حمل و نقل دهلي (DTTDC) با همکاري سازمان توسعه شهري دهلي نو (NDMC) به اجرا در آمد که در حال حاضر نمايشگاههاي مشابهي در سرتاسر کشور برگزار مي گردد. Delhi Haat نمايشگاه دائمي صنايع دستي در دهلي نو واقع است. در اين نمايشگاه تعداد ۶۲ غرفه وجود دارد که بهصورت گردشي هر دو هفته يکبار به عده جديدي از هنرمندان واگذار ميشود. روند کار به اين صورت است که سازمانهاي غيردولتي و يا سازمانهاي داوطلب پس از شناسايي هنرمندان و آموزش آنها جهت بهبود کيفيت محصولات خود، آنها را به سازمان مربوطه معرفي مينمايند. در اينصورت سازمان صنايع دستي مسئوليت حمل محصولات از روستا به شهر و اسکان هنرمندان روستايي را بهطور رايگان برعهده گرفته و بهطور همزمان از متخصصين در امور طراحي، بستهبندي، بازاريابي، صادرات و . . . جهت حضور در اين نمايشگاهها دعوت بعمل ميآورد. همچنين زمينه حضور سازمانهايي نظير مؤسسات توريستي، هتلها و غيره را نيز در نمايشگاه جهت مذاکره با هنرمندان فراهم مينمايد. دولت با انجام اين کار در حقيقت چهار هدف عمده را دنبال ميکند: ۱- ايجاد رقابت ميان توليدکنندگان صنايع دستي که در اين فرصت با مقايسه محصول و ميزان فروش خود با کالاي ارائه شده از جانب ساير توليدکنندگان قادر به کشف نقاط ضعف خود و بهبود کيفيت محصولاتشان گردند. ۲- مواجهه توليدکنندگان با متخصصين و طراحان مدعو و بهبود کيفيت کالا و نحوه ارائه مناسب توأم با بستهبندي صحيح ۳- شرکت توليدکنندگان در کلاسهاي آموزشي دائر بهمدت ۲ ساعت در طول روز، جهت آموزش و يادگيري مسائل مالي و مديريتي از جمله: تعيين قيمت تمام شده، قيمتگذاري کالاي توليد شده، تحليل سود بهدست آمده، بهبود کيفيت و بستهبندی و ساير موضوعات مشابه ۴- مذاکره توليدکنندگان جهت دريافت سفارش از سازمانهاي متقاضي و متعاقباً توسعه کسب و کار ايجاد شده توسط کارآفرين هنرمند
يكي از سازمانهاي كليدي فعال در زمينه ارائه خدمات به كسب و كارهاي كوچك، مؤسسه ارائه دهنده خدمات به صنايع كوچك(SISI) ميباشد كه خدمات گوناگوني را قبل و بعد از توليد كالا به كارآفرينان ارائه ميدهد. مؤسسه SISI كه تحت نظر وزارت صنايع كوچك هند قرار دارد، فعاليتهايي را در زمينه توسعه صنايع كوچك نظير آموزش، مشاوره، ترويج، آزمايش محصول، به روز رساني، اطلاع رساني از طريق ايجاد پايگاههاي اطلاعاتي و بهويژه صادارت و بازاريابي در دست انجام دارد. برنامههاي آموزشي اين مؤسسه در كليه زمينههاي مرتبط با توليد و ارائه خدمات ميباشد كه در سه بخش عمومي، مديريتي و فني ارائه ميگردد. يكي از برنامههاي آموزشي عمده در اين مؤسسه برنامه آموزش كارآفريني است كه در اين بخش طرح جداگانهاي نيز جهت زنان كارآفرين وجود دارد. اين طرح در سه بخش زير ارائه ميگردد : · انگيزش و ترويج كارآفريني در بين زنان · آموزش در زمينه ايجاد و توسعه كسب و كار (قبل از فرآيند ايجاد) · آموزش در جهت توسعه مهارتها شامل مهارتهاي فني، تكنولوژيكي و مديريتي(بعد از فرآيند ايجاد) كليه خدمات آموزشي جهت متقاضيان رايگان ميباشد. در زمينه توسعه صادرات، اين مؤسسه خدمات منحصر به فردي را ارائه ميدهد. اين خدمات عبارتند از:
و از همه مهمتر. . . · هماهنگي جهت شركت محصولات برتر در نمايشگاههاي بينالمللي مؤسسه SISI ، تحت برنامهاي هماهنگ و منظم، زمينه حضور توليدكنندگان محصولات حائز كيفيت را در نمايشگاهاي بينالمللي فراهم ميآورد. در اين طرح فرصتي استثنايي در اختيار توليدكنندگاني كه به دلايل محدوديت مالي امكان حضور در نمايشگاههاي بين المللي و صادرات كالاي خود را ندارند فراهم ميگردد. توليدكنندگان ميتوانند در صورت تمايل به حضور در نمايشگاههاي بين المللي درخواست خود را به اين مؤسسه ارائه نمايند. مؤسسه SISI پس از بررسي كالاي مورد نظر و در صورت تأييد كيفيت آن مبني بر وجود پتانسيل فروش اقدام به ارائه آن كالا به نمايشگاه مورد نظر در خارج از كشور مينمايد و كليه هزينههاي مورد نظر را اعم از حمل و نقل كالا و ارجاع آن به دارنده پس از اتمام نمايشگاه، همچنين امور مربوط به اجاره غرفه و ارائه اطلاعات مرتبط محصول را تقبل مي كند. علاوه بر اين، اقدام به برقراري ارتباط با خريداران و متقاضيان نموده اطلاعات اخذ شده را پس از اتمام نمايشگاه به دارنده محصول منتقل مينمايد. در صورت فراهم شدن امكان توسعه اين محصول و توأم با رشد كسب و كار دولت حمايت مالي خود را اندكي كاهش داده و نوبت آينده ۹۵ درصد از هزينه نمايشگاه و صادرات كالا را ميپردازد و ۵ درصد ديگر بايد توسط توليدكننده تقبل گردد و بدين نحو استقلال آينده اين كسب و كار نيز تضمين ميگردد. همچنين در كنار توسعه صادرات، آموزش بازاريابي و ارائه اطلاعات بازار نيز به تناسب موضوع ارائه ميگردد. حمايت از فنآوريهاي نوين [ 8 ] يكي از مؤسسات دولتي مؤثر و حامي كارآفريني در كشور هند مؤسسه ملي تحقيق و توسعه (NRDC) ميباشد. اين مؤسسه تحت نظر دپارتمان تحقيقات علمي و صنعتي هند فعاليت مينمايد و تكنولوژيهاي نوين را از مرحله ظهور تا مرحله ثبت و تبديل به كسب و كارهاي اقتصادي مورد حمايت قرار ميدهد. اين مؤسسه بيش از ۱۰۰ تكنولوژي جديد را مورد حمايت خود قرار داده است كه تا كنون ۵۰ درصد از آنها به موفقيت اقتصادي دست يافته است. اين مؤسسه بويژه جهت زنان كارآفرين كه در كشور هند به دلايل فرهنگي دارايي چنداني ندارند مورد استقبال واقع گرديده است. NRDC با ارائه خدماتي نظير به نمايش گذاردن محصولات نوين و خلاق با هزينه بسيار اندك و برقراري ارتباط با سرمايهگذاران بر روي طرحهاي جديد، چاپ بروشور و تقبل هزينههاي تبليغات، در اختيار قرار دادن امكانات ارتباطي نظير فكس، تلفن، اتاق كنفرانس و . . . ، هماهنگي جهت بازديد سرمايهگذاران و نمايندگان كشورهاي خارجي و درنهايت كمك به ثبت ايده و تبديل آن به كسب و كارهاي اقتصادي در جهت توسعه كارآفريني گام برميدارد. از جمله زنان كارآفريني كه با حمايت اين مؤسسه به موفقيت چشمگيري دست يافته است خانم آناند ميباشد كه با استفاده از تاير فرسوده اتومبيل اقدام به توليد مبلمان و ساير محصولات خانگي نموده و توانسته است به کمک اين مؤسسه، تكنولوژي خود را به ۱۲۰ كشور جهان صادر نمايد. حمايت مؤسسات مالي و اعتباري از كارآفريني زنان [ 9 ] در كشور هند سياستهاي متعدد حمايتي از زنان كارآفرين در دستور كار نهادها و مؤسسات اعتباري از جمله بانكها قراردارد. از جمله مؤسسات مالي سياستگذار كه به اين مهم اقدام نموده است بانك ملي كشاورزي و توسعه روستايي هند (NABARD) ميباشد. يكي از اهداف عمده اين بانك، توانمندسازي زنان در كليه عرصههاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي ميباشد كه در اين راستا تأكيد ويژه بر روي كارآفريني زنان، بويژه زنان روستايي است. به همين جهت و به منظور تأمين اعتبار مورد نياز زنان، در اين سازمان واحد مجزايي به توسعه زنان اختصاص داده شده است كه هدف آن عمدتا تهيه بانك اطلاعاتي از زنان كارآفرين و تعريف قوانين و سياستهاي مورد نياز جهت توسعه اعتبار قابل ارائه به زنان كارآفرين ميباشد. در جهت نيل به اين اهداف، اين سازمان علاوه بر آموزش كاركنان خود جهت حساس سازي آنان نسبت به مشكلات زنان، فعاليتهاي متعددی را جهت توسعه کارآفريني زنان تحت انجام دارد که ذيلاً به برخي از آنها اشاره میشود. : · ظرفيتسازي در جهت توسعه مهارتهای فردي و مديريتي · افزايش دسترسي زنان به اعتبارات مالي از طريق: تشکيل گروههاي خوديار، اعطاي تسهيلات مالي توسط تشکلهاي غير دولتي، اعطاي وام و ساير تسهيلات مالي با بهرههاي کم و . . . · بهبود سيستم ارائه تسهيلات مالي و خدمات به زنان كارآفرين از طريق تشکيل واحدهاي مربوط به زنان در سازمان و جهتگيري مثبت کارگزاران بانک نسبت به زنان کارآفرين · انجام مطالعات و تحقيقات عملي با تأکيد بر جنسيت و در راستای بهبود نحوه ارائه تسهيلات مالي و اعتباري به کارآفرينان · طراحي کارتهاي اعتباري روستايي جهت کارآفرينان زن در روستاها لازم به ذکر است که اين بانک يکي از مؤسسات مالي سياستگذار ميباشد که در رأس سيستم مالي و اعتباري کشور هند قرار دارند. ب) زنان کارآفرين، چالشها و فرصتها در کشور هند ۱۰ درصد از صاحبان کسب و کارهای کوچک زنان هستند که از اين بين ۶۶ درصد شخصاً مالک کسب و کار خود هستند و ۳۴ درصد بقيه بهصورت مشارکتي با ديگران نسبت به ايجاد کسبوکارهاي جديد اقدام کردهاند. از نظر نوع فعاليت بيشترين تعداد در صنايع غذايي (۲۶ درصد از کل) است [10] . تنها 5/9درصد آنان در بخش فني و مهندسي به فعاليتهاي کارآفرينانه پرداختهاند. برخی از چالشهاي عمدهاي که زنان کارآفرين با آن مواجه ميباشند عبارتنداز:
در کشور هند زنان به دلايل اجتماعي و قانوني، از جمله «محروميت قانوني از ارث پدري» توان مالي چنداني ندارند و از اين جهت در ايجاد کسب و کار خود نياز مالي، مهمترين چالشي است که با آن مواجه ميباشند [10] . علاوه بر اين به دليل اهميت بالاي مسئوليتهاي خانوادگي و همچنين سنتي که بر مبناي آن زنان پس از ازدواج مسئوليت خانواده همسر خود را نيز بهعهده خواهند گرفت پس از ايجاد کسب و کار جديد مسئوليت آنان دو چندان ميشود که اين مستلزم تلاش بيشتر و برقراري تعادل بين مسئوليتهاي خانوادگي و کار خارج از منزل ميباشد. به دلايل فوقالذکر اکثر ايشان اقدام به ايجاد کسب و کارهايي مينمايند که در بدو شروع نياز به سرمايه چنداني نداشته باشد و يا با تشکيل گروههاي خوديار در مقياس کوچکتر اقدام به ايجاد کسب و کارهاي جديد مينمايند که در انجام اين مرحله از سازمانهاي غيردولتي و ساير سازمانهاي داوطلب مدد ميجويند. بسياري از زنان کارآفرين که به حمايت مالي بيشتري نياز دارند همسران خود را در کسب و کارشان وارد نموده و يا در صورت داشتن طرح کسب و کار به مؤسسات دولتي حامي و يا مؤسسات ارائه دهنده تسهيلات اعتباري مراجعه مينمايند. گرچه از لحاظ قانوني محدوديتي براي زنان کارآفرين در ايجاد و توسعه کسب و کارهاي جديد وجود ندارد، محدوديتهاي اجتماعي سبب ميگردد که ورود زنان به عرصه کسب و کار دشوارتر از مردان باشد. در همين راستا است که وزارتخانهاي جهت رسيدگي به امور زنان ايجاد گرديده و همچنين طرحهاي متعددي جهت تسهيل دسترسي زنان کارآفرين به ورطه اجرا در آمده است چنانکه کليه مؤسساتي که بر روي توسعه کارآفريني متمرکز هستند طرحهاي جداگانهاي جهت توانمندسازي زنان در حوزههاي مديريتي و کسب وکار بويژه کارآفريني در دست انجام دارند. نکتهاي که بايد به آن اشاره کرد اين است که زنان کارآفريني که در کشور هند در مرحله توسعه قرار ميگيرند عمدتاً اقدام به انجام فعاليتهاي اجتماعي در قالب سازمانهاي غيردولتي مينمايند تا از اين طريق بتوانند زمينه حضور ساير زنان را در عرصه کارآفريني فراهم آورند و حتي برخي از آنان توليد محصولات خود را از طريق سازمانهاي غيردولتي مرتبط، به ساير زنان در سطح روستاها ميسپارند و سعي در وارد نمودن ساير زنان به حوزه کسب و کار و توسعه فضاي کسب و کار و کارآفريني در کشور دارند. نتيجهگيري: در پايان با بررسي مقوله کارآفريني در کشور هند ميتوان عنوان داشت که در توسعه کارآفريني و بويژه کارآفريني زنان سه حوزه حائز اهميت است: ۱- حمايت دولت از توسعه کسب و کار در بخش خصوصي و همچنين تخصيص بودجه جهت حمايت از اين بخش و ايجاد مؤسسات و نهادهاي مرتبط با توسعه کسب و کارهاي جديد، ابداعات و اختراعات، صادرات، و . . . که در حقيقت يک حرکت ملي در راستاي توسعه اقتصادي کشور خوانده ميشود. ۲- همکاري دولت و بخش غير دولتي از جمله سازمانهاي غيردولتي و سازمانهاي داوطلب در توسعه بخشهاي توسعه نيافته از جمله روستاهاست که خود گامي در جهت فقر زدايي و نتيجتاً توسعه اقتصادي کشور خواهد بود. ۳- مسئله آموزش و اهميت توانمندسازي و توسعه مهارتها قبل و بعد از ايجاد کسب و کار که اين مسئله بعنوان سياستي غير قابل چشمپوشي در کليه سازمانها و نهادها مورد توجه قرار گرفته است. نکتهاي که اکثر نهادها و سازمانهاي مرتبط با کارآفريني در کشور هند بر آن اذعان دارند اين است که در زمينه توسعه کارآفريني و کسب و کار در کشور، ميان سازمانهاي دولتي و غير دولتي رقابتي وجود ندارد بلکه دو بخش عمومي و خصوصي همکاري همهجانبهاي را در راستاي توسعه اقتصادي کشور و فقر زدايي در پيش گرفتهاند و دولت در اين راستا اجراي طرحهاي جاري را به سازمانهاي غير دولتي و مؤسسات داوطلب ميسپارد و خود علاوه بر تدوين و تصويب سازوکارهاي متناسب با توسعه بخش خصوصي، به حمايت همهجانبه از آن بويژه در توسعه روستايي و کارآفريني ميپردازد. با توجه به موارد فوقالذكر و با درنظر گرفتن پتانسيلهاي موجود در داخل کشور، لزوم نگرش و تأمل بر روند جاري در کشور هند بهعنوان الگوي توسعه کارآفريني در يک کشور در حال توسعه که موجبات تقدير سازمان ملل متحد را فراهم آورده است احساس ميگردد و اميد است که بتوان با تلاش همهجانبه نسبت به حساسسازي كليه سازمانها و نهادها اعم از دولتي و غير دولتي نسبت به مقوله كارآفريني اقدام و توسعه کارآفريني را مسئلهاي ملي تلقي نموده در راستاي توسعه آن و در نتيجه توسعه اقتصادي کشور گام برداشت.
مراجع 1-Smita Mohanty, PRADAN Professional (An NGO to promote and strengthen livelihoods for the rural poor ), NIESBUD, Noida, India , 2004 – www.pradan.net 2-Dr. N.P Singh, Director General Asian Society for Entrepreneurship and Development, NIESBUD, Noida , India , 2004 3-Mr. Narendra Nath, PRADAN Professional, NIESBUD, Noida , India , 2004 www.pradan.net 4-Mr. Pradeep Kashyap, Managing Director MART, NIESBUD, Noida , India , 2005 www.martrural.com 5-The Office of Development Commissioner (Handicraft) - under the Ministry of Textile – Delhi , India , 2005 6- Mr. P K Mukherjee, Director, Small Industry Service Institute, Mumbai , India , 2005 7-Shri V.D. Narang , Director, Small Industry Service Institute, Jaipur , India , 2005 8-Mr. Govinda Sarma, National Research and Development Corporation(NRDC), Delhi , India , 2005, www.nrdcindia.com 9- S.M.Sheokand, Chief General Manager , NABARD (National Bank for Agriculture and Rural Development), Mumbai , India , 2005 10-Mrs. R. Sengupta, Director of WED Program, Typology of women entrepreneurs in India , NIESBUD, Noida , India , 2004 *این مقاله در اولين همایش کارآفرينی زنان و چالشهای پيشرو ارائه شد. |
ترجمه: خانه پژوهش نواندیش- روح الله یوسفی
کلید واژه ها: کارآفرینی، خلاقیت، بهره وری
كارآفريني مفهومي چند بعدي است كه در زمينههاي مختلف مورد بررسي قرار ميگيرد. زمينه اقتصادي از عمدهترين اين موارد به شمار ميرود. همچنين اين مفهوم در مطالعه انواع سازمان مورد توجه است. كارآفريني درباره مردم است. درباره انتخابها و عمليات آنها در شروع يا به عهده گرفتن مسووليت يك كسب و كار و يا درگيري آنها در تصميمگيري راهبردي يك شركت و موقعيت شغلي. كارآفرينان گروهي ناهمگوناند كه از كليه بخشها و طبقات اجتماعي در اين بخش حضور دارند. تا كنون در منابع مختلف ويژگيهاي عديدهاي براي كارآفرينان برشمرده شده است.آمادگي براي پذيرش خطر و تمايل به استقلال و داشتن اعتماد بهنفس عمدهترين موارد در اين زمينه به شمار ميرود. بر اساس تحقيقات انجام شده در كشور انگلستان افرادي كه به شروع يك كسب و كار جديد اقدام كردهاند و يا به آن تمايل نشان دادهاند شخصيت خود را به مراتب خلاقتر و تواناتر از سايرين دانستهاند. در اين مقاله مفهوم كارآفريني و اهميت آن در قالب ذكر چند ويژگي مهم مورد بررسي قرار ميگيرد.
كارآفريني از خلاقيت و ابداع بهرهگيري ميكند
كارآفريني به منظور كسب موفقيتهاي اقتصادي و توليد ارزشهاي جديد كليه انگيزشها و ظرفيتهاي فردي را تحت پوشش قرار ميدهد كه اين عمل كليه سازمانها و موقعيتهاي مستقل را شامل ميشود. كارآفريني خلاقيت و ابداع را براي رقابت در بازار به كار ميگيرد كه اين عمل ميتواند به توليد بازاري جديد منجر شود. براي اينكه يك ايده كاري به موفقيت منجر شود لازم است خلاقيت و ابداع با مقوله مديريت تركيب شود. همچنين تنظيم و تطبيق اين ايده با شرايط محيط براي بهبود و بيشينه كردن توسعه آن در تمامي بخشهاي زندگي بخش ديگري از زمينههاي اين موفقيت را ايجاد ميكند. بنابراين اين مقوله چيزي فراتر از مديريت عادي روزمره است. كارآفريني با راهبردها و بلندپروازيهاي يك كسب و كار مربوط است.
كارآفريني حضور گستردهاي در فعاليتهاي اقتصادي دارد
كارآفريني در هر بخش و يا نوعي از شغل ايجاد ميشود. اين فعاليت در مشاغل آزاد و يا شركتهايي با هر اندازه و در تمامي مراحل شغلي مانند پيش از آغاز، دوره رشد و حتي دوره انتقال و يا خروج از فعاليت به وجود ميآيد. كارآفريني براي كليه شركتها در هر بخشي مناسب است. مشاغل فني جديد يا سنتي. شركتهاي بزرگ يا كوچك. همچنين اين فعاليت براي انواع ساختارهاي مالكيت مانند فعاليتهاي شغلي خانوادگي، شركتهاي فعال در بازار سهام، بنگاههاي اقتصادي اجتماعي(شامل تعاونيها، انجمنها، بنيادها) و حتي سازمانهاي غير انتفاعي كه سهم مهمي در فعاليتهاي اقتصادي دارند مناسب است. بر اساس گزارش منتشره از سوي مركز نمايشگر كارآفريني جهاني( GEM ) در حدود 7 درصد از كارآفرينان در صورت موفقيت آميز بودن شغلشان بازار يا بخش جديد اقتصادي ايجاد ميكنند. اين موضوع در حالي است كه محصولات يا خدمات موجود در بازار محصول توليد 70 درصد شركتهاي جديد است. آن هم در بازاري كه پيش از آن رقابت در آن وجود داشته است و همچنين فناوريهاي حساس براي افزون بر يك سال در دسترس بوده است
كارآفريني خلاقيتهاي كاري را رشد و توسعه ميدهد
شركتهاي كوچك اصليترين توليد كنندگان مشاغل جديد ميباشند. بر اساس آمار و اطلاعات موجود كشورهايي كه آمار بالاتري در زمينه افزايش كارآفريني دارند رشد بيكاري در آنها به ميزان قابل توجهي كمتر است. در دهه 90 ميلادي شركتهاي با رشد سريع به ميزان قابل توجهي مشاغل جديد ايجاد ميكردهاند. براي نمونه در كشور هلند در سالهاي 1994 تا 1998 ميلادي 8 درصد شركتهاي با رشد سريع، افزون بر 60 درصد رشد كار در ميان شركتهاي موجود را به خود اختصاص دادند. در كشور آمريكا در سالهاي 1993 تا 1996 ميلادي در حدود 350 هزار شركت با رشد سريع توليد افزون بر دوسوم كل مشاغل جديد را به خود اختصاص دادند. از اين رو تحقيقات نشان ميدهد كه كارآفريني بر رشد اقتصادي اثر مثبت ميگذارد. در خور توجه است كه رشد اقتصادي با توجه به شاخصهايي مانند توليد ناخالص داخلي به عوامل عديدهاي ديگري نيز مربوط ميشود.
علاوه بر اين كارآفريني ميتواند به همگرايي اجتماعي و اقتصادي در كشورهايي كه به لحاظ توسعه عقب هستند كمك كند. اين كمك با تشويق به فعاليتهاي اقتصادي و توليد مشاغل جديد و يا فعال ساختن بيكاران و محرومان اجتماعي براي كسب و كار بروز پيدا ميكند.
كارآفريني رقابت در كسب و كار را تقويت ميكند
فعاليتهاي جديد كارآفرينانه و يا آغاز مجدد يك كسب و كار(حتي پس از انتقال يك واحد اقتصادي به مالك جديد) به افزايش بهرهوري كمك قابل توجهي ميكند. اين فعاليتها فشار را براي افزايش رقابت افزايش ميدهد و همچنين واحدهاي ديگر را وادار ميكنند كه يا كارايي خود را افزايش دهند و يا دست به ابداع بزنند. افزايش بهرهوري و ابداع در واحدهاي شغلي چه در سازمانها، توليدات، خدمات و يا بازار توان رقابت يك اقتصاد به طور كلان را افزايش ميدهد. اين فرايند به مصرفكنندگان امكان بهرهگيري زياد با قدرت انتخاب بالا و قيمتهاي پايين را ميدهد.
كارآفريني تواناييهاي انباشته فردي را آزاد ميكند
يك شغل تنها راهي براي انباشت پول و سرمايه نيست. معيارهاي ديگري نيز مانند امنيت، ميزان استقلال، تنوع كارها و علايق نيز در يك كسب و كار مورد نظر است.سطح درآمدي بالاتر، افراد را به ارضاي نيازهاي بيشتري هدايت ميكند. نيازهايي مانند استقلال و اتكا به نفس نمونههايي هستند كه با توسعه كارآفريني در افراد امكان بروز پيدا ميكنند. بر اساس تحقيقات انجام شده در ميان خانوارهاي كشور انگلستان افراد در كنار انگيزههاي مادي مانند پول و سمت كارآفريني را راهي براي ارضاي برخي نيازهاي معنوي خود مانند آزادي، استقلال و كسب جنب و جوش در زندگي انتخاب ميكنند. در خور توجه است براي كساني كه نتوانستهاند شغل دلخواه خود را انتخاب كنند كارآفرين شدن ممكن است برخاسته از نيازهاي اقتصادي باشد. كارآفريني ممكن است فرصت يافتن موقعيتهاي شغلي بهتري را به آنها بدهد. رضايت شغلي در ميان كارآفرينان در مقايسه با كارمندان به مراتب بيشتر است. بر اساس تحقيقات انجام شده در حدود 33 درصد افرادي كه شغل آزاد دارند و كارمندي ندارند و 45 درصد افرادي كه شغل آزاد دارند و كارمند نيز دارند از شغل خود رضايت دارند. اين در حالي است كه اين ميزان براي كارمندان در حدود 27 درصد است.