کونگ فو یا کانگ فو: 功夫 یک عبارت مشهور چینی است که اغلب برای اشاره به انواع هنرهای رزمی چینی بکار میرود. معنای اصلی کونگ فو تا حدی از آنچه که این روزها از این لغت برداشت میشود متفاوت است.کونگ فو در اصل به معنای تخصص فرد در هر مهارتی – نه لزوماً رزمی- میباشداین رشته از تقلید نوع دفاع وحمله حشرات و حیواناتی مانند ملخ وگربه استفاده میکند
چی کونگ دانشی است که به مطالعه وبررسی میدان انرژی در بدن انسان می پردازد وکسب مهارت و تسلط درآن به صرف وقت ( گذشت زمان ) نیاز دارد. « چی کونگ » هنری گسترده ،پیچیده و حساس می باشد. هنرجوی واقعی « چی کونگ » باید کتب، مقالات مختلفی که به ویژه طی سال های اخیر راجع به این هنر به چاپ رسیده و در دسترس عموم قرار گرفته است را جمع آوری و مطالعه نماید .کتاب ها معمولا حاصل سال های متمادی آموزش ،مطالعات و تحقیق هستند و اگر ندانید که چگونه از این نوشته ها و منابع در جهت ارتقای سطح آگاهی خویش به نحو مثبتی بهره جویید ،مطمئنا وقت و انرژی بیشتری را با سردرگمی و آشفته ساختن خود به هدر داده اید و افزون بر چنین دانشی به قول فرزانگان چین باستان چیزی جز آفت نخواهد بود. واژه کونگ فو در زبان چینی به فعالیت ها یا تحرکاتی گفته می شود که همان گونه که در بالا گفته شد احتیاج به زمان و انرژی و شکیبایی زیاد دارند . « چی کونگ » با تلفظ ( chee goong ) به معنی کونگ فوی در گردش انرژی درونی می باشد چی کونگ که برخی آن را نای کونگ ( کونگ فوی درونی ) نیز می نامند ،تمریناتی است با هزاران سال قدمت که توسط مردم چین برای حفظ و افزایش سلامت جسمی و روانی و نیز به دست آوردن قدرت بیشتر در هنرهای رزمی ،انجام می شود . « کونگ » در زبان چینی به معنای کار و چی انرژی درونی بدن می باشد و به صورت ترکیبی ،چی کونگ به معنای تعالی انرژی درونی است
ذن شکلی از آیین بودایی مهایانه است که تاکید فراوانی بر تفکر لحظه به لحظه و ژرف نگری به ماهیت اشیا به وسیله تجربه مستقیم دارد. این مکتب معمولاً تعالیم خود را به صورتهایی تناقضآمیز و فرامنطقی بیان میدارد. ذن را میتوان تمرکزی ناظر بر چهار لایه شرح داد: لایه نخست شاهد بودن بر محیط اطراف شامل صداها، بوها، نورها واحساس سرما وگرما است لایه دوم ناظر بودن بر ذهن است. به این معنی که افکار واندیشهها ستیز نکنیم، از آنها نگریزیم، آنهارا نام گذاری نکنیم (زشت/زیبا) و به خاطر خجالت یا احساس گناه از افکار، آنها را انکار نکنیم. لایه سوم جسم است که بر تک تک نقاط بدن و وانهادگی و آرامش آنها ناظر باشیم لایه چهارم تنفس است که طی آن ریتم وآهنگ طبیعی تنفس را شاهد خواهیم بود
آن گاه که بودی دارما (bodhidharma) برای تبلیغ دین بودا در سال ۵۲۰میلادی ازهند به چین آمد, فرقه ای را به نام چان (chan) که همان دهیانا (dhyana)ی سانسکریت,(تفکر و مراقبه و اندیشه) است بنیاد نهاد, که چون به ژاپن رسید, ذن (zen) نام گرفت. از دیدگاه تاریخی می توان به (ذن یا چن) به عنوان سرانجام و نقطه کمال سنتهای دور و دراز فرهنگ هندی و چینی نگریست. البته اهمیت ژاپن کم تر از آن دو نیست. سرچشمه و اصل ذن, همان اندازه که هندویی (و(دانتایی) و (یوگایی) و (بودایی)) است تائویی هم هست. در ابتدا به پاره ای نگرشهای مردم شناسی و جامعه شناختی راجع به دو فرهنگ هندی و چینی می پردازیم: چینیان: مردمی عملی و اخلاقی تاریخ اندیش شیوه تفکر تحققی, تجربی نگهدارنده پیمان اجتماعی دوستدار صلح و آرامش نگهبان و حافظ زندگی خانوادگی بر بنیاد تکالیف فرزندی و پدر و مادری دارای گرایش شدید به (قانون) این را, همه, مدیون آیین کنفوسیوس هستند, تا آن جا که گفته اند: اگر کنفوسیوس را بشناسیم, چینیان را همه شناخته ایم. هندیان: علاقمند به ما بعد الطبیعه بدبین به جهان و کار جهانیان ریاضت کش و زهدگرا. گرچه همزمان با کنفوسیوس, لائوتزه رقیب وی بوده و تعالیم و آموزه هایش درست برعکس کنفوسیوس بود, اما این گونه نبود که هیچ گاه پیروانی نداشته باشد. گرچه آیین کنفوسیوس تجسم فهم عام و فرزانگی عملی بود, اما این آموزه ها نه ریشه در اندیشه داشت و نه بر بال تخیل پر می کشید. درست در برابر آموزه های لائوتزه از هر دوی این ویژگیهای یاد شده برخوردار بود. (شرح این حکایت در بررسی عرفان چینی آمده است.)هسته اصلی تعالیم لائوتزه پس از (دائو) که تعریف ناشدنی است,(وو وای) (Wu-wei) یعنی عمل (بی عملی) است. رهایی از هر چه می پنداریم (کار) است. کوتاه آن که رهایی از هر بند و زنجیری بر این پندار استوار است که ما می توانیم با دخالت در طبیعت, وضع ناخوشایند موجود را به وضعیت خوشایند بدل کنیم. تائو (دائو) روش اصلی چینیان برای (رهایی) است, که از ترکیب آن با آموزه های (ماهایانا) (ذن) را به وجود آورده است.
از دیدگاه چینیان باستان و تائوباوران، در همهٔ پدیدهها و اشیاء غیر ایستا در جهان هستی، دو اصل متضاد ولی مکمل وجود دارد.
یین و یانگ نشان دهنده قطبهای مخالف و تضادهای جهان هستند. البته این بدان معنا نیست که یانگ خوب است و یین بد است (در حقیقت این تحریفی نادرست است). بلکه یین و یانگ مانند شب و روز یا زمستان و تابستان بخشی از چرخه هستی هستند. وقتی تعادل و احساس خوبی به وجود میآید که تعادل بین یین و یانگ برقرار باشد. نقطههای متضادی که داخل شکل یین و یانگ دیده میشود به این مفهوم است که یین وقتی به حداکثر خودش برسد، و می خواهد تمام شود در درونش یانگ را دارد و وقتی هم که ینگ می خواهد به حداکثر خود برسد در درونش یین را دارد. یعنی وقتی یکی تمام میشود، دیگری در درونش رشد میکند و این چرخه ادامه پیدا میکند.
یین و یانگ به ترتیب نام اصلها یا نیروهای مکمل مادینه و نرینهٔ جهان در فلسقهٔ ذن و تائوئیسم است که همهٔ وجوه زندگی را در بر میگیرد. یین در لغت به معنای سمت سایه گرفتهٔ تپه است و یانگ سمت آفتابرو. یین معمولاً مترادف زمین شمرده میشود که تاریک و سرد است و هر چیز بدی به آن نسبت داده میشود و یانگ مترادف آسمان است و روشن و گرم و خوب شمرده میشود
هیچ چیزی کاملا یین یا کاملا یانگ نیست. مثلا آب سرد در مقابل آب جوش یین است ولی در مقابل یخ یانگ است. یین و یانگ کاملا به هم وابسته اند و هیچ کدام بدون دیگری نمیتوانند وجود داشته باشند. نور بدون تاریکی معنی ندارد. یین و یانگ میتوانند خودشان تقسیم شوند به یین و یانگ: مثلا گرم در برابر سرد ینگ است ولی گرم خود تقسیم میشود به داغ (ینگ) و ولرم (یین)، سرد نیز خود تقسیم میشود به خنک (ینگ) و بسیار سرد (یین)
فنگ شویی (به چینی: 風水) که به معنای باد و آب است، یک فلسفه و فن باستانی در چین است و برای پیدا کردن دکوراسیون مناسب و چیدمان درست اشیا در ساختمانهای مسکونی، تجاری، باغ و غیره استفاده میشود تا بهترین اثر را بر سلامتی، شادی، موفقیت، هماهنگی و به طور کلی انرژی مثبت چی داشته باشد. مهمترین چیزهایی که باید رعایت کرد، پرهیز از بی نظمی و هرگونه انباشتگی، استفاده از رنگهای مناسب، خطوط منحنی، در نظر گرفتن جهتهای مناسب است. البته امروزه به طور رسمی در چین آن را خرافات میدانند
چی
در فلسفه فنگ شوی، چی (Qi یا chi) نوعی انرژی است که اگر در حالت مثبت باشد شنگ چی (Sheng chi) یا (دَم کیهانی) یا (انرژی حیاتی) نامیده میشود و شانس خوب را به انرژی فیزیکی، روابط عاطفی و رفاه مادی تبدیل میکند و جریان داشتن درست و مناسب چی در خانه بسیار مهم است.
اما اگر چی راکد بماند و نتواند جریان آزادانهای داشته باشد به انرژی مخربی تبدیل میشود که شا چی (Sha Chi) یا همان شا نامیده میشود.
انباشتگی و بی نظمی (مثلا اتاق نامرتب و کپههای لباس، یا وسایل بی مصرف در کیف، یا در راهرو و تراس ساختمان) موجب میشوند چی نتواند آزادانه به حرکت درآید و به شا چی تبدیل شود.
برای جریان داشتن چی باید از خطوط نوک تیز اجتناب کرد. مثلا اثاثیهای که لبه گرد دارند بهتر از وسایل نوک تیز است. زیرا چی در خطوط منحنی حرکت میکند و شاچی در خطوط تیز و شکسته