• English / العربیة / French  



  • ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    رنگ چادر

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    آيا در بهشت 
حجاب وجود دارند


    آيا در بهشت حجاب وجود دارند

    توجه به سه مقدمه جهت پاسخ به اين سؤال ضرورى است:

    الف) در بهشت هر چه انسان درخواست كند به آن مى رسد «ولكم فيها ما تشتهى انفسكم»(1)
    ب) همه چيز آخرت اعم از بهشت و جهنم با دنيا فرق دارد. به عبارت واضح تر آن جا جهان ديگرى است با قوانين خاص خود به طورى كه «ان الاخره لدار الحيوان» آخرت سراى زنده است يعنى حتى درخت در بهشت شعور دارد و وقتى شما اراده كنيد از ميوه آن بخوريد خود درخت ميوه اش را به شما عرضه مى كند.
    ج) آخرت سراى جزا است نه عمل.
    از آن جا كه پوشش بدن از غير از نظر عقلى امرى ممدوح است و نوعى كمال براى انسان محسوب مى شود و بهشت محل خوبى ها است مى توان گفت كه حجاب در بهشت وجود دارد ولى نحوه و حدود آن براى ما معلوم نيست قرآن در مدح حورهاى بهشتى مى فرمايد: «حور مقصورات فى الخيام بهشت داراى زنان بهشتى (حورى ها) است كه در سراپرده هاى خود مستورند»(2)

    پی نوشتها :

    (1)) فصلت 31).
    (2)) الرحمن، آيه 72

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    چرا حجاب برتر


    چرا حجاب برتر

    در ابتدا نکاتي را يادآور ميشويم:

    1- در حجاب مانند بسياري از تکاليف ديگر، حد واجب و مستحب وجود دارد. حد واجب آن پوشاندن اعضاي بدن غير از وجه و کفين (دست‏ها تا مچ و گردي صورت) است. علاوه بر اين پوشش بايد به گونه‏اي باشد که پستي و بلنديهاي بدن را نمايان نسازد و موجب جلب نظر و تحريک نگردد. به طور کلي فلسفه حجاب نوعي اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدين‏وسيله حرمت زن و عفت و سلامت معنوي جامعه تضمين شود. ازاين‏رو هر چه پوشش زن متين‏تر و با وقار بيشتر باشد بهتر است. با توجه به اين مسأله روشن ميشود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کيفيت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاري زن نيز در اين رابطه بسيار مؤثر و مفيد است. اکنون به خوبي روشن است که چادر زن با طريق پوشش متين و به ويژه با رنگ مشکي و سلوک موقرانه زن قويترين اعلام دورباش و تأمين‏کننده حقيقي فلسفه حجاب ميباشد. حد مستحب آن هر شکلي است که اين پوشش به سبک متين‏تر و سنگين‏تري رعايت گردد.
    2- فلسفه حجاب: اولا: چون ما درعقايد خويش براي وحي جايگاهي ويژه قائل هستيم آنچه را که از اين طريق به ما برسد با منت ميپذيريم؛ زيرا ميدانيم که خداوند جز به مصلحت بندگان خويش فرمان نميراند.
    ثانيا: بسياري از حکمت‏ها و فلسفه‏هاي حجاب امروزه روشن شده است:
    الف) پوشش، امري غريزي و فطري براي بشر است؛ کاوش‏هاي باستان شناسي نشان ميدهد که از دير زمان بشر در حد امکان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است و همه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده‏اند.
    ب ) مستور بودن زيباييها و جذبه‏هاي جنسي زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت ميکند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تامين مينمايد.
    ج ) برهنگي، راهبر به سوي بيبند و باري و لجام گسيختگي جنسي است که عواقب شوم و زيانباري دارد.
    مکتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايت‏هاي نورانياش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب‏هاي بيشمار قرار داده است. از همين روست که استعمارگران براي تخدير جوانان، در بند کشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش از بيحجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود ميجويند.

    براي آگاهي بيشتر در اين زمينه ر.ک:

    1- فلسفه حجاب، شهيد مرتضيمطهري
    2- فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل
    3- مجله پرسمان، دي ماه 1380 (مقاله‏اي درخصوص چرائي پوشش)
    4- کتاب‏هاي تفسير قرآن نظير «تفسير نمونه» در ذيل آيات 31، 32، 59 و 60 سوره نور و 32 و 33 سوره احزاب
    3- يکي از ويژگيهاي انسان کمال‏طلبي و کمال‏خواهي اوست و هر چه بيشتر به مظاهر دنيوي مثل مال و ثروت، قدرت و رياست، علم و... دست يابد، خواهان بيشتر آن است و به آن قناعت نميکند و چه بسا رمز و راز ممنوعيت برخي امور در احکام شرعي همين نکته باشد که اگر انسان در مسيري قرار گرفت و لذت چيزي را احساس و درک کرد، ميخواهد به لذت بالاتر و بيشتري دست پيدا کند و در هيچ حدي توقف ندارد مثلاً اگر اسلام قطره‏ي اندکي از شراب را حرام فرموده حتي اگر به مستي نيانجامد شايد به همين علت است که انسان زياده‏خواه نميگويد يک قطره ضرر ندارد اندکي بيشتر بخورم و همين‏طور ميل و اشتياقش بيشتر ميشود، بنابراين از همان ابتدا به طور جد حتي يک قطره آن را حرام کرده است.
    نسبت به موضوع حجاب نيز وضعيت به همين شکل است و اگر اندکي بيتوجهي شود، ميل به بيتوجهي و بيبند و باري گسترش ميکند تا جايي که شايد اصل موضوع به زير سؤال رود. پس بايد از همان ابتدا اهميت مسأله روشن شود تا خطرات ناشي از بيبند و باري دامن‏گير فرد نشود و در لغزش‏گاه‏هاي حساس زندگي و روابط اجتماعي سقوط نکند.
    با توجه به اين 3 نکته بايد به عرضتان برسانيم که فضاي فرهنگي و اجتماعي جامعه کنوني و کثرت ارتباط‏هاي افراد و وجود و مسايل ارتباط جمعي و... به گونه‏اي است که اگر افراد به خودشان اطمينان و اعتماد دارند نميتوان از ناحيه خطرات، نگاه‏هاي شهوت‏آلود ديگران، دام‏هاي شيطاني افراد شيطان‏صفت، در امان بود چه بسا با افرادي روبرو ميشويم که ظاهري آراسته دارند ولي باطني خراب و مخرّب. از همه گذشته يکي از قواي نيرومند و سرکش انسان به خصوص در دوران جواني و بلوغ جنسي همين غريزه جنسي انسان است که هرگز نميتوان از آن در ايمني کامل به سر برد و هر لحظه حتي قويترين افراد ممکن است فريب آن را بخورند.
    به هر حال اگر هم اطمينان به خود داريم، اطمينان به اطراف و اطرافيان نميتوان پيدا کرد و بايد به بهترين شکل (که امکان طمع‏ورزي ديگران نيز سرکوب شود) با اين موضوع برخورد کرد.
    نکته پاياني اين که خواهر شما در سني قرار دارد که احساس ميکند بايد با استدلال و منطق به چرايي مشکلات و مسائل اعتقادي، ديني فرهنگي و علمي پي ببرد شما نيز ضمن احترام گذاشتن به نقطه نظرات جستجوگرانه‏ي وي و ايجاد ارتباط عاطفي و صميمانه با وي و با صبر و حوصله‏ي کامل و تمام به ارائه پاسخي منطقي و قانع‏کننده براي وي بپردازيد و هرگز وي را سرزنش نکنيد.
    مطمئنا مطالعه آنچه معرفي شد به شما کمک خواهد کرد. ضمنا ميتوانيد موضوع را با معلم ديني وي در ميان بگذاريد تا شايد بتواند روي وي تأثير لازم را بگذارد و نخواسته باشيد با سخت‏گيري وي را وادار به عملي کنيد که شما انتظار داريد.

    © کپی رایت توسط .::عروج::. پايگاه تخصصي حجاب

           

    حجاب در مسیحیت و
 یهود


    حجاب در مسیحیت و یهود

    از تاريخ استفاده مى‏شود كه آن‏ها هم نوعى حجاب داشتند. منتها حجاب‏هاى آنان با حجاب‏هاى مسلمين فرق داشته. شايد اين‏كه در روايات اسلامى داريم كنيزها واجب نيست سرشان را بپوشانند، به خاطر اين بوده كه اينان مسلمان نبودند، تحت حكومت اسلامى آمدند و حجاب را در تمام بدن رعايت مى‏كنند، منتها در موهاى سر رعايت نمى‏كردند. اين در حالى است كه ما مى‏بينيم بعضى از اهل كتاب هم پوشش سر را رعايت مى‏كردند. در مورد حكومت اسلامى كه نسبت به اين‏ها چگونه رفتار كردند، به يقين حكومت اسلامى، فشار زيادى روى اهل كتاب و اهل ذمه نداشته و شايد در ميان آن‏ها زنانى بودند كه موهاى خود را نمى‏پوشاندند و در اجتماع ظاهر مى‏شدند ولى گاهى مى‏شود اگر تبعيضى ميان زنان مسلمان و غير مسلمان در يك جامعه واقع شود، به عنوان ثانوى، منشأ مشكلات مى‏شود مثل زنان عصر ما، حكومت اسلامى مى‏تواند از آن‏ها هم بخواهد براى رعايت احترام جامعه اسلامى و همرنگ شدن با مسلمين و براى اين‏كه در محيط تبعيضى نباشد، احتراماً ارزش‏هاى كشورى را كه در آن زندگى مى‏كنند، رعايت كنند كه يكى از آن ارزش‏ها حجاب است.
    طبق تصريح قرآن كريم، نماز و روزه در همه اديان الهى وجود داشته است و بر طبق تورات و انجيل و حتى گفته‏هاى باقى‏مانده از زرتشت، حجاب بر زنان واجب بوده و نگاه به نامحرم حرام بوده است. البته حجاب در اديان الهى گذشته كمى سخت‏تر از حجاب اسلامى بوده است.
    براى آگاهى بيشتر ر. ك: حجاب در اديان الهى، على محمدى آشنانى.
    به استناد قرائن موجود اعم از نمونه‏هاى لباسى كه در گذشته استفاده مى‏شده است و شمايل قديمى حضرت مريمو فرهنگ و تمدن آن زمان در فلسطين مى‏توان به اطمينان گفت كه حضرت مريم حداقل همين حجابى را كه مامى‏شناسيم داشته است.
    چنان كه خود اشاره كرده ايد آيه 31 سوره ى نور حدود پوشش را مشخص مى كند: ب) اقليت هاى مذهبى كه در قلمرو حكومت اسلامى زندگى مى كند موظفند مقررات و قوانين كشور اسلامى را رعايت كنند از جمله مواردى كه اقليت هاى مذهبى در جامعه اسلامى بايد رعايت كنند عبارتند از: 1- رعايت كليه مقررات و قوانين اسلامى، كشورهاى محل اقامت 2- احترام به مقررات و شعائر دينى 3- عدم تظاهر به منكرات، (جواهر الكلام ج 21 كتاب جهاد صفحه 271 و 270 و 269 و 268 شيخ محمد حسن نجفى (ره) انتشارات دارالكتاب الاسلاميه). اقليت هاى مذهبى نمى توانند سنت هاى حاكم بر جامعه اسلامى را بشكنند طبق قراردادشان با حكومت اسلامى نبايد به حدود و احكام اسلامى تجاوز كنند. ج) حجاب زنان، از سنن قديمى تمدن هاى بشرى بوده است و در اديان الهى دين به خصوص زرتشت، يهود و مسيحيت مسئله حجاب و رعايت آن مطرح بوده است در بعضى از اديان مثل دين يهود، مسئله حجاب سخت تر از حجابى است كه اسلام مى گويد.
    البته حجاب در بعضى از اديان الهى گذشته كمى سخت‏تر از حجاب اسلامى بوده است، هر چند امروزه به آن پاى بند نيستند.

    پايگاه تخصصي حجاب

     








    حجاب جزئ فروع 
یا اصول دین


    حجاب جزئ فروع یا اصول دین

    مفهوم ضروريات دين اين است كه به قدرى واضح است كه اين آموزه از واجبات دينى است كه جاى شكى براى كسى نيست مثلا نماز، كسى نمى تواند ادعا كند كه نمى دانسته نماز از واجبات احكام اسلامى است. بسيارى از احكام اسلامى براى شمار فراوانى از مردم روشن نيست بايد توضيح داده و اثبات شود اما روزه، نماز و حجاب از مسلمات است. از اين رو چون جزء دين بودن آن واضح است پس منكر آن در واقع منكر خداى سبحان يا نبوت انبياء است اما مع ذلك: اولا، اصول دين از مقوله اعتقادات قلبى و التزام به آنهاست نه از مقوله عمل، در حالى كه حجاب از مقوله رفتار و عمل است. ثانيا، اصول دين شامل بنيادى ترين اعتقادات و پايه اى ترين آنها است يعنى توحيد، نبوت و معاد و در اصل عدالت و امامت از شاخه هاى توحيد و نبوت اند. اعتقاد به حجاب و ساير اعتقادات، فرع بر پذيرش اين اعتقادات بنيادين است، لذا فروع دين نام گرفته اند. اگر نبوتى نباشد نه از نماز مى توان به عنوان حكم الهى سخن راند و نه از حجاب و زكات و چه اينكه اين احكام توسط پيامبران از سوى خدا بر ما مقرر شد، اگر پيامبرى و نبوت را انكار كنيم جايى براى بحث از اين احكام نخواهد بود

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    حدود پوشش نزد 
محارم


    حدود پوشش نزد محارم

    دختر بر پدر و محارم ديگر محرم است. اگر غير از عورتين، ساير بدن او نزد پدر يا پدر بزرگ يا عمو و دايي پوشيده نباشد (در صورتي که باعث فساد و تهييج شهوت محارم نشود) اشکالي ندارد، ولي بايد احتياط کند و بيش از مقدار معمول و متعارف پيدا نباشد.
    در توضيح المسائل مراجع آمده است: مرد و زني که با يکديگر محرمند، اگر قصد لذّت نداشته باشند، مي توانند غير از عورت به تمامي بدن يکديگر نگاه کنند.(1) برخي از مراجع فرموده اند: احتياطاً به بين ناف و زانوها نگاه نشود. برخي از مراجع گفته اند: احتياط واجب آن استکه به مقدار بيشتر از حد متعارف نگاه نشود. (2)
    در فتواي مراجع غالباً مسئلة نگاه مطرح شده است. از اين مسائل متوجه مي شويم که پوشش دختر و ديگر زنان در مقابل محارم بايد چگونه باشد.
    در هر حال بهتر است که غير از مو و مقداري از دست که به طور معمول در مقابل محارم درجة اوّل باز است، بخش هاي ديگر بدن پوشانده شود. در ضمن در مقابل محارم ديگر مانند عمو و دايي سعي شود که حد متعارف و معمول ميان مردم همان مناطق رعايت شود.

    © پايگاه تخصصي حجاب

           

    منشا ایرانی یا 
اسلامی بودن حجاب


    منشا ایرانی یا اسلامی بودن حجاب

    به كارگيرى كلمه «حجاب»(9) در خصوص پوشش زن اصطلاحى نسبتاً جديد است و همين سبب گرديده بسيارى گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود؛(10) يا مثل «ويل دورانت» بگويند: «اين امر خود مبناى پرده پوشى در ميان مسلمانان به شمار مى‏رود»؛(11) و يا مدّعى شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت كرده است؛ در حالى كه آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است. در عهد جاهليت نيز - همان طور كه ويل دورانت مى‏گويد(12) و كتب تفسير شيعه و سنى(13) تأييد مى‏كند - اعراب چنين پوششى نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمايى بود كه اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏.»(14)
    آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (كتاب الصلوة) و ازدواج (كتاب النكاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليت‏هاى اجتماعى نيست. اين وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازد و مشاركتش در فعاليت‏ها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    راز حجاب داشتن


    راز حجاب داشتن

    براي روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذيل لازم است:
    1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ ديني

    بر اساس فرهنگ اسلامي، انسان موجودي است که براي رسيدن به کمال و معنويّت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسي و توجه به هر يک از آن‏ها در حدّ نياز طبيعي، سبب شکوفايي همه استعدادهاي انسان شده و او را به سوي کمال سوق داده است.
    پوشش مناسب براي زن و مرد عامل مهمي در تعديل و تنظيم اين غريزه است.

    2- توجه به ساختار فيزيولوژي انسان‏

    نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏اي مستقيم با تفاوت‏هاي جسمي و روحي زن و مرد دارد.
    در تحقيقات علمي در مورد فيزيولوژي و نيز روان‏شناسي زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏هاي چشميِ شهوت‏انگيز حساس ترند و چون تأثير حس بينايي زيادتر است و چشم از فاصله دور و ميدان وسيعي قادر به ديدن است، از سوي ديگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتي يکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتي گسترده تحت تأثير محرّک‏هاي شهواني قرار ميگيرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک‏هاي حسي پاسخ ميدهند. حس لامسه بروز زيادي ندارد و فعاليتش محدود به تماس نزديک است.
    از اين گذشته چون هورمون‏هاي جنسي زن به صورت دوره‏اي ترشخ ميشوند و به طور متفاوت عمل ميکنند، تأثير محرّک‏هاي شهواني بر زن صورتي بسيار محدود دارد و نسبت به مردان بسيار کمتر است.
    با توجه به مطالب فوق ميتوان گفت: حجاب در اسلام از يک مسئله کلّي و اساسي ريشه گرفته است. اسلام ميخواهدد انواع التذاذهاي جنسي (چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر) به محيط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص يابد و اجتماع تنها براي کار و فعاليت باشد، بر خلاف سيستم غربي که حضور در جامعه را با لذت جويي جنسي به هم ميآميزد و تعديل و تنظيم امور جنسي را به هم ميريزد.
    اسلام قائل به تفکيک ميان اين دو محيط است و براي تأمين اين هدف، پوشش و حجاب را توصيه نموده است، زيرا بي بند و باري در پوشش به معناي عدم ظابطه در تحريک غريزه و عدم محدوديت در رابطه جنسي است که آثار شوم آن بر کسي پوشيده نيست.
    ج) آثار و فوايد رعايت حجاب و پوشش ديني
    1- بهداشت رواني اجتماع و کاهش هيجان‏ها و التهاب جنسي که سبب کاهش عطش سيري ناپذيري شهوت است.
    2- تحکيم روابط خانوادگي و برقراري صميميت کامل زوجين.
    با رواج بي حجابي و جلوه گري زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعي محدوديت و پايان آزاديهاي جنسي خود تلقّي ميکنند وافراد متأهل هر روز در مقايسه‏اي خطرناک ميان آن چه دارند و ندارند، قرار ميگيرند. اين مقايسه‏ها، هوس را دامن زده و ريشه زندگي را ميسوزاند.
    3- استواري اجتماعي و استيفاي نيروي کار و فعاليّت‏
    دختر و پسري که در محيط کار و دانشگاه تحريک شهواني شوند، از تمرکز و کارآيي آن‏ها کاسته ميشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نيروي فکري و کاري است.
    4- بالارفتن ارزش واقعيت زن و جبران ضعف جسماني او
    حيا، عفاف و حجاب زن ميتواند در نقش عاطفي او و تأثيرگذاري بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقويت تخيّل و عشق در مرد است و حريم نگه داشتن يکي از وسائل مرموز براي حفظ مقام و موقعيّت زن در برابر مرد است.
    اسلام حجاب را براي محدوديّت و حبس زن نياورده، بلکه براي مصونيّت او توصيه کرده است، زيرا اسلام راضي به حبس، رکود و سرکوبي استعدادهاي زن نيست، بلکه با رعايت عفاف و حفظ حريم، اجازه حضور زن را ير اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهواني و تجاري منع کرده است.
    در واقع حجاب موجب محدوديت، مردان هرزه ميباشد که در صدد کام جوييهاي آزاد و بي حد و حصر هستند و مصونيت زنان از دست اين گروه از مردان منظور است.
    علاوه بر مطالب فوق استاد مطهري در بيان اين که چرا حجاب به زنان اختصاص يافته مي گويد: اما علت اين که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است که ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچي، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچي. ميل زن به خود آرايي از حس شکارچيگري او ناشي ميشود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد که مردان لباس‏هاي بدن نما و آرايش‏هاي تحريک کننده به کار برند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود ميخواهد دلبري کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است".(1) به عبارت ديگر: جاذبه و کشش جنسي و زيبايي خاص زنانه و تحريک پذيري جنس مردانه، يکي از علت‏هاي اين حکم است. توصيه و دستور الهي به پوشش و حجاب براي زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايي از اين قبيل که تنها فريب شيطانياند نميباشد، بلکه در واقع براي آگاهي دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که بايد از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. اين کاملاً معقول است که هر چيزي ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشتري را ميطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل يک ابزار براي مطامع سودپرستان در نيايد.
    به ياد داشته باشيم که غريزه جنسي، نيرومند و عميق است. هر چه بيشتر اطاعت شود، سرکش‏تر ميگردد، همچون آتش که هر چه به آن بيشتر هيزم بدهند، شعله ورتر ميشود، و شهوت خود را به صورت يک عطش روحي و خواست اشباع نشدني در ميآورد.(2) و وضعيت جهان معاصر و کشانده شدن عده‏اي به همجنس بازي نشانه آشکاري از اين حالت است.
    بنابراين رعايت نکردن پوشش اسلامي توسط زنان نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغيان غريزه جنسي آنان نيز ميگردد و پس از مدتي باعث دلزدگي و بي معنايي آن خواهد شد.
    در مورد مردان نيز اين گونه نيست که بتوانند با هر نوع لباسي از خانه بيرون آيند و نوع پوشش آنها مي تواند به هر صورتي باشد بلکه مردان نيز در اين جهت با محدوديت هاي خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بيشتر در اجتماع و کارهاي سخت و به جهاتي که در بالا ذکر شد با زنان متفاوت است.

    © پايگاه تخصصي حجاب

           

    چگونه به حجاب 
علاقه مند شویم


    چگونه به حجاب علاقه مند شویم

    دررابطه با مسأله حجاب غالب بحثها دراطراف مصالح رعايت حجاب وآثار مطلوب آن دراجتماع وخانواده ومضرات رعايت نکردن آن مي باشد .

    به طور کلي عوامل مؤثر علاقه مندي جوانان عبارتند از :

    1 ـ شناخت مصالح رعايت حجاب وتبعات ومضرات عدم رعايت آن ، به اين صورت که اگر مصالح ومضرات اين امر را ازحيث معرفتي خوب تبيين کنيم به آن سيستمي که درساختار وجودي انسانها است توجه کرده ايم زيرا ما انسانها قبل ازاينکه اقدام به عملي کنيم ياازعملي خودداري کنيم درصورت ذهني خود آن عمل راتصور مي کنيم وازتصور مصالح آن عمل ، شوقي دروجود ما برانگيخته مي شود ودرانجام آن عمل ميل ورغبت پيدا مي کنيم يااگر بدانيم که چه عوارض بدي دارد انگيزه ترک واجتناب براي ما ايجاد مي شود اين شناخت ومعرفت مصالح ومضرات يکي ازراههايي است که مابايد ازآن استفاده کنيم به اين صورت که تبعات داشتن حجاب خوب ومناسب وعدم رعايت آن وبازتابش رابتوانيم طوري تشريح کنيم که به صورت واقعي براي آن مستنداتي عيني وجود داشته باشد تا فرد بتواند آن راتصديق کند.
    درمورد اين عامل شهيد مطهري درکتاب مسأله حجاب مي فرمايند:
    " حقيقت امر اين است که درمسأله پوشش ـ وبه اصطلاح عصر اخير حجاب ـ سخن دراين نيست که آيا زن خوب است پوشيده دراجتماع ظاهر شود ياعريان ؟ روح سخن اين است که آيا زن وتمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد ؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد که از هرزني درهر محفلي حداکثر تمتعات را به استثنا زنا ببرد يانه ؟
    اسلام که به روح مسائل مي نگردجواب مي دهد خير، مردان فقط درمحيط خانوادگي ودرکادر قانون ازدواج وهمراه بايک سلسله تعهدات سنگين مي توانند اززنان به عنوان همسران قانوني کامجويي کنند، اما درمحيط اجتماع استفاده اززنان بيگانه ممنوع است وزنان نيز ازاينکه مردان رادرخارج ازکانون خانوادگي کامياب سازند به هرصورت وبه هرشکلي ممنوع مي باشد .
    درست است که صورت ظاهر مسأله اين است که زن چه بکند ؟ پوشيده بيرون بيايد يا عريان ؟ يعني آنکس که مسأله به نام او عنوان مي شود زن است واحياناً مسأله با لحن دلسوزانه اي طرح مي شود که آيا بهتر است زن آزاد باشد يامحکوم واسير درحجاب ؟
    اما روح مسأله وباطن مطلب چيز ديگر است وآن اينکه آيا مردبايد دربهره کشي جنسي اززن ، جز از جهت زنا ، آزادي مطلق داشته باشد يا نه ؟ يعني آنکه دراين مسأله ذي نفع است مرد است نه زن ولااقل مرد اززن دراين مسأله ذي نفع تر است به قول ويل دورانت " دامن هاي کوتاه براي همه جهانيان بجز خياطان نعمتي است " پس روح مسأله ، محدوديت کاميابي ها به محيط خانوادگي وهمسران مشروع ، يا آزاد بودن کاميابي ها وکشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضيه اول است .
    از نظر اسلام محدوديت کاميابي ها ي جنسي به محيط خانوادگي وهمسران مشروع ، ازجنبه رواني به بهداشت رواني اجتماع کمک مي کند وازجنبه خانوادگي سبب تحکيم روابط افراد خانواده وبرقراري صميميت کامل بين زوجين مي گردد وازجنبه اجتماعي موجب حفظ واستيفاء نيروي کاروفعاليت اجتماع مي گردد وازنظر وضع زن دربرابر مرد، سبب مي گردد که ارزش زن دربرابر مرد بالا رود.
    فلسفه پوشش اسلامي به نظر ماچند چيز است بعضي ازآنها جنبه رواني دارد وبعضي جنبه خانه وخانوادگي وبعضي ديگر جنبه اجتماعي وبعضي مربوط است به بالا بردن احترام زن وجلوگيري ازابتذال او.
    حجاب دراسلام ازيک مسأله کلي تر واساسي تري ريشه ميگيرد وآن اينست که اسلام مي خواهد انواع التذاذهاي جنسي ، چه بصري ولمسي وچه نوع ديگر به محيط خانوادگي ودرکادر ازدواج قانوني اختصاص يابد ، اجتماع منحصراً براي کاروفعاليت باشد . برخلاف سيستم غربي عصر حاضر که کار وفعاليت رابا لذتجويي هاي جنسي به هم مي آميزد اسلام مي خواهد اين دو محيط راکاملا ازيکديگر تفکيک کند " 1
    همانطور که ملاحظه مي کنيد درعلاقه مند کردن جوانان به رعايت پوشش دريک محور به بيان مصالح ومفاسد رعايت حجاب وعدم رعايت آن پرداخته مي شود البته اين بحث خيلي گسترده است وجنبه هاي مختلفي را شامل مي شود که دراينجا به تأثيرات آن ، درخانواده مي پردازيم .
    يکي ازتأثيرات رعايت حجاب به محيط خانواده برمي گردد . خانواده به عنوان يک اجتماع کوچک ازاين عامل بسيار متأثر مي شود به عنوان مثال يک خانم وقتي باپوشش مناسب دراجتماع ظاهر مي شود رعايت اين امر موجب آرامش رواني خودش وخانواده اش مي گردد اما اگر خداي نکرده خلاف اين امر باشد يعني زن باعدم رعايت پوشش درجامعه ظاهر شود اين تصور را براي مرد ايجاد مي کند که براي غير، زينت کرده و براي غير ، خودش را عرضه مي کند يا اگر زن نسبت به شوهرش احساس کند که او بدنبال ديگراننکته اي که دراينجا وجود دارد اين است که تبعات اين مسأله خيلي مهم است که اين تبعات عبارتند از:
    1 ـ اين حس هرچقدر تحريک شود و به آن دامن زده شود هميشه قابل امتداد است يعني به هرحال مرد مي بيند دراجتماع به هر مرتبه اي که بوالهوسي وشهوتراني اش را ادامه دهد حدوپاياني ندارد لذا آرامش دروني خود را ازدست مي دهد واين ازهمه تبعات مهم تر است .
    2 ـ آرامش رواني همسرش ازبين مي رود.
    3 ـ اين مسأله تبعاتي نيز نسبت به فرزنداني که دراين خانواده تربيت مي شوند دارد وقتي مرد وزن هردو خودشان رابراي غير زينت کردند ودرجامعه بدنبال غير بودند واعتنايي نسبت به هم نداشتند يکديگر رانمي توانند تحمل کنند وبراي هم آزار دهنده مي شوند واين بخاطر اين است که درجامعه نمونه هاي مناسب تر با امتيازات عالي تر مي بينند اينها همه اثرات بي تقوايي دررعايت پوشش وچشم چراني است که آرامش روحي را به هم مي زند واين عوارض را ايجاد مي کند واگر درخانواده فرزنداني هم باشند نزاع پدرومادر لطمه زيادي به آنها وارد مي کند.
    4 ـ ازتبعات ديگر اين مسأله تبهکاري ، جنايت وکشتار است زيرا بسياري ازآمارهاي مربوط به تبهکاري ، جنايت وکشتارها به اين محرکهاي قوي برمي گردد که افراد رااز ماندن درحدود قانوني وشرعي خود خارج مي کند وعامل ايجا د جرم وجنايت مي شود خلاصه ابعاد مسأله خيلي گسترده است . به طور کلي باعدم رعايت اين مسأله ازيک جهت اجتماع ازکامروايي وکامجويي سالم نمي ماند وازجهت ديگر خود انسانها دچار آشوب وبحران مي شود به طوري که معنويت وراه هدايت دراين آشفتگي وبحران روحي براي آنها قابل درک نيست وفلسفه زندگي ، راه هدايت وسلوک ، تعاليم انبياء وتعليم وتربيتها همه اينها نقض غرض مي شود يعني کلاً معطل باقي مي ماند وقابليت جزم نسبت به اين مسائل ازبين مي رود .
    2 ـ عکس العمل اجتماع ومحيط درمورد مسأله حجاب ، اگر علاقه مندي درجوانها نسبت به اين مسأله بخواهد زياد شود غير ازتبيين خوب بازتاب رعايت حجاب ويا مضرات عدم رعايتش بايد به عامل اجتماع هم اشاره کنيم چگونگي برخورد جامعه عاملي است که مي تواند درعلاقه مندي يا عدم علاقه مندي جوانان ا ثر بگذارد به عنوان مثال اگر خانمي باپوشش مناسب درمحيط دانشگاه يا اداره يا جاهاي مختلف ببينند که به جهت داشتن حجاب مورد تحقير قرار مي گيرد ونسبت به او بي اعتنايي مي شود وبرخوردهاي منفي با او صورت مي گيرد اينها مي تواند موجب بي علاقگي اين فرد به حجاب شود.
    دراين زمينه استاد يوسف غلامي درکتاب مبلغان وپديده کم حجابي مي فرمايند: " دراين مرحله ضروري ترين طرح جلب اعتماد بانوان است هرگاه آنان مطمئن شوند که جامعه ارزشهاي معنوي ايشان را مي شناسد وبه آن ارج مي نهد شتابزده براي اثبات آن ارزشها به جلوه نمايي رو نمي کنند . " 2
    براي ايجاد علاقه مندي بايد سعي کنيم که جامعه خود را از اين نظر متناسب وهماهنگ باايجاد اين علاقه درجوانان قرار دهيم به اين صورت که ، مراکز آموزشي ومحلهايي که جوانها بيشتر درآنجا حضور دارند نسبت به پديده حجاب وپوشش استقبال وديده احترام3ـ عامل سوم که بسيار مهم است تربيت هاي خانوادگي است گاهي اوقات مي بينيد که درخانواده اي پدر ومادر اهتمام جدي دارند به اينکه فرزندانشان افرادي قانونمند باشند يعني درک کنند که درمحيط کوچک خانواده هم قوانيني حاکم
    است از جمله : رعايت حقوق ديگران ، تقسيم کار ، انجام مسئولتها ووظايف و . . . .
    لذا اگر ازدوران کودکي تربيت به اين صورت باشد وشخصيت کودک با اين مبنا شکل بگيرد دراين صورت قبول قيد وبند براي رسيدن به منافع ومصالح حجاب برايش آسان مي شود اما اگر رها شود وپدر ومادر اورا به رعايت ضوابط وقوانيني که لازمه يک زندگي مشترک است مقيد نکنند ، او را بي مسئوليت رهاکنند ودررعايت وعدم رعايت آداب ، رسيدگي لازم را نسبت به او انجام ندهند اين فرد بي پروا وقانون شکن بار مي آيد وچون درمحيط خانواده قانون ورعايت حقوق ديگران را ياد نگرفته است آنچه که راحت ولذت درآن است همان را انتخاب مي کند و پذيرش قيدوبند براي او خيلي مشکل مي شود وبا اين روحيه وساختار شخصيتي رعايت مسأله حجاب مانند همه ارزشهاي ديگر چون باسختي ها ومشقتهايي همراه است براي او امر مشکل وسختي مي شود لذا نسبت به پذيرش حجاب عکس العمل منفي ازخود نشان مي دهد. به عنوان مثال وقتي دختري به سن تکليف برسد وبا اين حال حجابش را رعايت نکند وپدرومادرش هم اهتمامي به اين امر نداشته باشند و ازآن طرف درجامعه نيز فضاي مناسبي براي فرارکردن اززير بار اين مسئوليت وبي قيد وبندي فراهم باشد برگرداندن چنين شخصي وعلاقه مند کردن او به مسأله حجاب امر مشکلي خواهد بود.

    غير ازاين سه عامل مهم عنوان ديگري نيز وجود دارد که به چند مورد اشاره مي شود :

    1 ـ درموارد خاص گاهي مي شود که فردي به خاطر علاقه اش به فرد ديگر وتأمين رضايت او ازحجاب استقبال مي کند يابرعکس حجاب راکنار مي گذارد.
    2 ـ نقش يک مربي ، معلم يادوست يا افرادي که تحصيلات ويژه دارند
    3 ـ بعضي از اغراض شخصي وفردي ، مثلاً فردي به مسأله تمکن مالي خيلي اهميت مي دهد اما براي رسيدن به اين تمکن مالي مي بيند راهش اين است که حجابش را کنار بگذارد مثلاً اقدام به ازدواجي مي کند که با اين ازدواج به تمکن مالي مي رسد اما حجاب رامانع ازرسيدن به مقصودش مي بيند به همين خاطر آنرا کنار مي گذارد يابرعکس داشتن حجاب راوسيله رسيدن به اين مقصود مي بيند لذا آن را انتخاب مي کند غير ازاين سه مورد موارد خاص زياد ديگري نيز وجود دارد که برسر مسأله حجاب تأثير دارد وعوامل کلي هم که بيان شد منحصر دراين سه مورد نيست وممکن است عوامل کلي ديگري نيز وجود داشته باشد که بحث مفصلي مي طلبد

    © کپی رایت توسط .::عروج::. پايگاه تخصصي حجاب

           

    كاركردهاى فردى و
 اجتماعى حجاب


    كاركردهاى فردى و اجتماعى حجاب

    براى حجاب كاركردهايى در دو حوزه فردى و اجتماعى، قابل تصوّر است:

    الف. كاركردهاى فردى همچون: پاسخ گويى به نياز فطرى »خوداستتارى« و تأمين امنيّت در برابر گرما و سرما و...
    ب. كاركردهاى اجتماعى مانند: هويّت‏بخشى و ايجاد امنيّت اجتماعى و.
    زن با عنصر حجاب اسلامى، نه تنها به تهذيب، تزكية نفس و ملكات نفسانى پرداخته و قرب الهى را فراهم مى‏سازد بلكه باعث گسترش روزافزون امنيّت اجتماعى و ايجاد زمينه‏اى جهت رشد معنوى مردان مى‏گردد. خداوند سبحان، خطاب به پيامبر خود مى‏فرمايد: »به مردان مؤمن بگو: تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند كه اين بر پاكيزگى جسم و جان ايشان، بهتر است«.(1) همچنين مى‏فرمايد: »به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو: خويشتن را با چادرهاى خود بپوشانند كه اين كار براى آن است كه آنها به عفّت شناخته شوند تا از تعرّض و جسارت، آزار نكشند )در امنيّت كامل باشند( خداوند در حقّ خلق، آمرزنده و مهربان است«.(2)
    همان‏گونه كه ذكر گرديد، حجاب و پوشش اسلامى براى مردان و زنان، تنها از كاركرد فردى برخوردار نيست و فقط براى سامان‏دهى خلقيّات و ملكات نفسانى آدميان، مؤثر نمى‏باشد بلكه از كاركرد اجتماعى نيز برخوردار است. حجاب، غرايز، التهاب‏هاى جسمى و معاشرت‏هاى بى‏بند و بار را كنترل كرده، بر تحكيم نظام خانواده مى‏افزايد. همچنين از انحلال كانون مستحكم و پايدار زناشويى جلوگيرى كرده، امنيّت اجتماعى را فراهم مى‏سازد. حال اگر كسانى با نگرش دينى، اسلامى يا با رويكرد جامعه‏شناختى و روان‏شناسى به چنين كاركردها و تأثيرات مطلوب به ويژه تأمين امنيّت اجتماعى پى ببرند نه تنها هدفمندانه، زندگى مى‏كنند بلكه براى رفتارها و انديشه‏هايشان دست به گزينش مى‏زنند تا به اهداف متعالى الهى انسانى دست يازند. از اين‏رو به مورد حجاب نيز به عنوان راهبردى كارساز، جهت تأييد و ترويج ارزش‏هاى اجتماعى، تأمين‏كنندة سعادت آدمى و منشأ قرب الهى مى‏نگرند.
    بنابراين پوشش اسلامى به منزله يك حفاظ ظاهرى و باطنى در برابر افراد نامحرم، قلمداد مى‏شود كه مصونيت اخلاقى و خانوادگى و پيوند عميق ميان حجاب ظاهرى و بازدارى باطنى و از همه مهمّ‏تر امنيّت اجتماعى را فراهم مى‏سازد و پيشينة آن به اندازه تاريخ آفرينش انسان است چراكه پوشش و لباس هر بشرى، پرچم كشور وجود او است. پرچمى كه وى بر خانه وجودش نصب كرده و با آن اعلام مى‏دارد كه از كدام فرهنگ تبعيّت مى‏كند.(3)
    در ادامه به بيان هدف و فلسفه اين مصداق مهمّ اسلامى و رابطه فراگير و تنگاتنگ آن با امنيّت اجتماعى از جنبه‏هاى مختلف مى‏پردازيم:

    امنيّت اجتماعى، هدف اساسى وجوب حجاب

    با توجه به آيات قرآن مجيد، به خوبى روشن مى شود كه هدف از تشريع وجوب حكم حجاب اسلامى، دستيابى به تزكيه نفس، طهارت، عفّت و پاكدامنى، جهت استحكام و گسترش امنيّت اجتماعى است: »و اذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُم أطْهَرُ لِقلوبِكُم و قُلُوبِهِنَّ«.(4)
    چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحريك و تهييج جنسى آنان و در نتيجه منجر به فساد و ريشه‏كنى امنيّت اجتماعى مى‏شود، خداوند در كنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نيز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ايشان، حرام كرده است. در اين‏باره از امام رضا )ع( نقل شده است: » حرّم النَّظَر الى شُعورِ النّساء المَحْجوبات بالازْواج و غَيْرهِنَّ مِنَ النّساء لما فيه مِنْ تَهْييجِ الرّجال و ما يَدْعوا التَّهْييج الى الفَساد و الدُّخول فيما لا يحلّ و لا يجمل«(5) »نگاه به موهاى زنان باحجاب ازدواج‏كرده و بانوان ديگر، از آن جهت حرام شده است كه نگاه، مردان را برمى‏انگيزد و آنان را به فساد فرامى‏خواند در آنچه كه ورود در آن نه حلال است و نه شايسته«.
    از مجموع اين گفتار به دست مى آيد كه هدف از وجوب حجاب اسلامى علاوه بر موارد مذكور ايجاد صلاح و پيشگيرى از فساد، جهت تأمين و گسترش امنيّت اجتماعى است.

    امنيّت اجتماعى، فلسفه حقيقى وجوب حجاب

    يكى از فلسفه‏هاى حقيقى وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونيّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشيدن به امنيّت اجتماعى با توسعه آن است زيرا نفس آدمى، دريايى موّاج از تمايلات و خواسته‏هاى او است كه مهم‏ترين آنها به خوراكى‏ها، امور جنسى و مال و جاه و مقام، مربوط مى‏شود و بدون شك بالاترين خواسته‏هاى مردان، تمايل به جنس زن است. در سخنان عرفا آمده است: »أعْظَمُ الشَّهْوَة، شَهْوَة النّساء«(6) »بزرگ‏ترين
    خواسته‏هاى مرد، رغبت به زنان است«.
    ارائه زيبايى‏ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان، دامن مى‏زند و آنها را به يك كانون جدّى خطر، مبدّل مى‏سازد كه به سلب آرامش زن و امنيّت اجتماعى منتهى مى‏گردد. آنچه مى‏تواند از اين نا امنى پيشگيرى كند، پوشش زن از چشمان گرسنه نامحرمان است كه با حجاب كامل اسلامى، عملى خواهد شد.
    پوشش دينى، پيام عفّت، شخصيّت و خداترسى زن مسلمان است و مردان جامعه، نه تنها به چنين بانويى چشم طمع نخواهند داشت كه او را نيرويى بالفعل در هرچه سعت بخشيدن امنيّت اجتماعى دانسته و نجابتش را مى‏ستايند. در اين صورت زن نه تنها در سنگر حجاب خود، از تير نگاه‏هاى زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهاى اراذل جامعه در امان خواهد بود بلكه امنيّت و آرامش درونى خود و اجتماع خويش را برقرار خواهد كرد.
    نكته معنوى و عرفانى قابل ذكر در اين باب، پيام آسمانى، خطاب به زنان است: »اى زن آگاه باش، دنيا خراب‏آبادى است كه هر نقطه آن به مين‏هاى شيطان و نگاه‏هاى آلوده، ناامن گشته است. اما فرشته‏هاى حجاب در محفل انس و ياد خدا در امنيّتى بى‏نظير به سر مى‏برند كه ديگران از طعم آن بى‏خبرند«.(7)
    شب تاريك و بيم موج و گردابى چنين حايل كجا دانند حال ما سبكباران ساحل‏ها

    پايه‏هاى تحقق امنيّت اجتماعى، در سايه‏سار حجاب بانوان

    پوششى كه اسلام آن را به عنوان يك حكم شرعى اعلام كرده است، يك عمل ظاهرى و گسسته از عوامل و پايه‏ها نيست بلكه حجاب، خيمة عفاف بانوانى است كه آن را بر پايه‏هاى خود استوار نموده و باعث ترويج ارزش امنيّت اجتماعى مى‏گردند و به تحقق آن در جامعه اسلامى، كمك مى‏كنند. اين پايه‏هاى اساسى عبارت است از:
    1. ايمان به خدا و جهان آخرت از مهم‏ترين عواملى كه بانوان توسط آن به آرامش روحى و روانى دست يافته، امنيّت اجتماعى جامعه را فراهم مى‏كنند، اين است كه وقتى زن به خداى تعالى و علم و حكمت او ايمان آورد و معتقد گردد احكامى كه براى بشريّت تشريع كرده، بدون نقص و داراى آثار مطلوبى است، از حكم الهى حجاب استقبال كرده، امنيّت اجتماعى جامعه را تضمين مى‏كند.
    2. تقوا پرهيزكارى بانوان، ضامن تأمين امنيّت اجتماعى است و تا اين پايه محكم معنوى در قلب بانوان شكل نگيرد، حجاب را نوعى محدوديّت براى خود قلمداد كرده و امنيّت اجتماعى انسان‏ها را تهديد مى‏كند.
    خانمى كه بداند تقواى الهى پادزهر بيمارى دل‏ها است كه حجاب‏هاى تاريك جان را غرق مى‏كند و لانه‏هاى هوس را برمى‏اندازد آن را به كام جان خود مى‏ريزد تا عالم جانش، گلستان گل‏هاى طاعت و تسليم گردد و خيمه حجابش را برمى‏افروزد تا حافظ بوستان ارزش‏هاى خويشتن و آرامش درونى اجتماع خود شود.
    3. آگاهى شناخت سيماى زن، حقيقت حجاب، فلسفه و آثار آن، از جمله پايه‏هاى مستحكم پوشش دينى و تبلور امنيّت اجتماعى است. وقتى خانمى به پاسخ درونى خود كه چرا بايد پوشيده باشم نايل شود، پايه‏هاى حجاب دينى در او شكل گرفته و با آگاهى كامل به امنيّت اجتماعى ارزش مى‏بخشد و دوام آن را تضمين خواهد كرد. به طور كلّى، آگاهى زن نسبت به آثار مطلوب حجاب و مهم‏تر از آنها مسئلة امنيّت اجتماعى، باعث مى‏شود كه نه تنها احساس سنگينى از پديده حجاب نكند بلكه از آن به خوبى استقبال كرده، وسوسه‏هاى شيطانى را هيچ مى انگارد و آرامش برونى و درونى اجتماع را وسعت مى‏بخشد.
    همچنين اين پيام اصيل و عرفانى را هميشه آويزة گوش‏هاى خود مى‏گرداند: »خواهرم سرزمين جانت را با خورشيد آگاهى، روشن كن تا بر زواياى وجودت بتابد و آن‏چنان كه هستى خود را بشناسى، آن گاه دريابى كه حجاب باله‏هاى شنا به سوى سرچشمه هستى، امنيّت فردى و اجتماعى كامل است و پوشش‏هاى مهيّج، وزنه‏هاى سنگينى است كه زن را غريق ژرفاى مهيب دنيا كرده، امنيّت او و جامعه اش را برهم مى‏زند«.(8)

    پی نوشتها :

    (1) نور (54)، آية 30.
    (2) احزاب (33)، آية 59
    (3) غلامعلى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 40
    (4) احزاب (33)، 53
    (5) بحارالانوار، ج 104، ص 34
    (6) محجة البيضاء، ج 5، ص 177
    (7) محمدرضا اكبرى، تحليلى نو و عملى از حجاب در عصر حاضر، ص 16 41
    (8) برگرفته از: مهدى سلطانى رنانى« مقاله حجاب و امنيّت اجتماعى

    حجاب وفعاليت‏هاى اجتماعى زنان:

    تجربة انقلاب اسلامى اثبات كرد كه به هيچ وجه، حجاب محدوديت نيست و نه تنها هيچ منافاتى با پيشرفت زنان در عرصه‏هاى مختلف ندارد بلكه عاملى مثبت در مصونيت و حفظ كرامت و شخصيت زنان است. حضور زنان بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در همه صحنه‏هاى اجتماعى، اقتصادى، حماسى، سياسى، علمى، هنرى، حقوقى، قانون گذارى و بسيارى صحنه‏هاى ديگر با پوشش دينى، نشان داد كه حجاب، كمترين ركودى در فعاليت‏هاى اجتماعى زن پديد نمى‏آورد بلكه خودنمايى و بى‏حجابى است كه زن را به حواس پرتى و ركود مى‏كشاند و فرصت گران بهاى او را براى تزيين و خودآرايى هدر مى‏دهد و پس از خروج از منزل نيز او را به نمايش تن و حفظ آرايش وا مى‏دارد و به نماياندن جاذبه‏هاى زنانگى خود، فعاليت‏هاى مردان را با ركود رو به رو مى‏سازد به علاوه آثار بسيار مخربى بر فرهنگ، نهاد خانواده و آينده جامعه انسانى به دنبال دارد. بنابراين اين حجاب نيست كه باعث ركود مى‏شود بلكه برعكس بى حجابى است كه سبب ركود فعاليت‏هاى هر دو قشر زن و مرد خواهد شد.(1)
    علاوه بر اينكه حجاب يكى از احكام و ضرورت‏هاى دين مبين اسلام است.

    مقايسه وضعيت زنان كشورمان با زنان ساير كشورهاى غربى

    اگر با نگاهى واقع بينانه اين مسئله را مورد بررسى قرار دهيم، روشن مى‏شود كه زنان جامعه ما كه بعد از انقلاب براساس آشنايى با معارف و آموزه‏هاى اصيل اسلامى با حفظ شخصيت و كرامت خويش در عرصه‏هاى مختلف جامعه وارد و پيشرفت‏هاى درخشانى داشته اند نسبت به زنان جوامع غربى كه سابقه ورود و فعاليت‏هاى اجتماعى چندين قرن دارند و به عنوان نيروى كار ارزان و مطيع و ابزارى براى جهان سرمايه دارى و مطامع آن درآمده اند بسى جلوتر و موفق تراند به خصوص با لحاظ اين نكته مهم كه به دليل حفظ حجاب اسلامى و رعايت حدود الهى، از بسيارى آفات و مشكلات و معضلاتى كه هم اكنون جوامع غربى با آن روبه‏رو بوده و به عنوان بحرانى عظيم، تمدن غرب را با چالش و فروپاشى مواجه ساخته است، به دور مى‏باشند. اين واقعيتى است كه بسيارى از صاحب نظران و انديشمندان غرب به آن معترف اند چنان كه روژه گارودى انديشمند فرانسوى اذعان مى دارد: »تمدن غرب در جهت نابودى انسان حركت مى‏كند«.(2)
    همچنين به نظر پروفسور لاماند: »راهى كه غرب در پيش گرفته است، به نابودى اصول اجتماعى و مدنيت منجر مى‏شود«.(3)
    تا جايى كه براساس آمار »در اتحاديه اروپا عدة بى كاران افزايش يافته و به رقم 8 تا 12 درصد رسيده است. عده بيكاران در اروپاى غربى در چهار دهة قبل كمتر از ده ميليون بود و اين رقم در 1980 به 25 ميليون نفر و اكنون 35 ميليون شده است. ژاپن، ايتاليا، انگلستان و آمريكا به حالت بحرانى رسيده است و با انتقال نظام سرمايه دارى به روسيه و اروپاى شرقى و مركزى، اين كشورها نيز به بيمارى تمدن جديد مبتلا شده اند«.(4)
    مسلم است در چنين جوامعى كه از اول هدف از كشاندن زنان به اجتماع، استشهار آن و تبديل آن به موجودى »شى‏ء گونه« كه فقط براى اميال و اهداف تمدن سرمايه دارى غرب به وجود آمده است آن هم با شعار دروغين »آزادى« و دفاع از »حقوق بشر« بوده است، زن چه وضعيتى مى‏تواند داشته باشد. »براساس برخى آمارهاى پايان دهه 80 ميلادى، زنان و مردان هم سن و سال از لحاظ درآمدى بسيار تفاوت داشتند. براى مثال درآمد زنان 54 45 سال تنها به 59 درصد متوسط درآمدمردان در همان سنين بالغ مى‏شد. اين در صورتى است كه در برخى موارد، زنان بيشتر از مردان كار مى‏كنند. در برخى از كشورها، زنان روزانه تا چهار ساعت، بيشتر از مردان كار مى‏كنند مظلوميت زنان وقتى بيشتر نمايان مى‏شود كه مرد و زن هر دو شاغل باشند زيرا مردان بر حسب عادت ديرينه، با ورود به خانه، كار و وظيفه خود را پايان يافته تلقى مى‏كنند، اما زنان ناگزيرند يا قبل از رفتن به سر كار يا پس از بازگشتن، كار خانه را انجام دهند«(5) اين در حالى است كه با نفى كرامت و شخصيت انسانى زنان در غرب، انواع خشونت‏ها نيز عليه آنان شدت يافته است.(6)

    بررسى مشكلات زنان

    بيان چنين مشكلاتى در جوامع غربى، به معناى منزّه بودن جوامع اسلامى و كشور ما از اين كاستى ها نيست بلكه ما معترفيم متأسفانه اين موضوعات نيز در گوشه و كنار جامعه ما يافت مى‏شود و البته به هيچ
    وجه اينها ناشى از اسلام اصيل نيست زيرا زن در اسلام از نهايت تكريم و احترام برخوردار و داراى حقوق و امتيازات مختلف اجتماعى، اقتصادى و است. حتى نظير آن نيز در هيچ كدام از جوامع به اصطلاح مترقى يافت نمى‏شود. اين معضلات ناشى از سه عامل مهم است:
    1. رسوخ و ادامه سنت‏ها و آداب و رسوم مربوط به زمان قبل از اسلام
    2. عدم نهادينه شدن ارزش‏ها و فرهنگ و آموزه‏هاى متعالى اسلام در اين جوامع
    3. دستاوردها و نتايج فرهنگ وارداتى غرب كه به دنبال خود معضلات و ارزش‏هاى خود را به داخل جوامع اسلامى نيز منتقل كرده است.
    در هر صورت همچنان كه مشاهده شد، به هيچ وجه حجاب نه مانعى براى پيشرفت زنان در جوامع اسلامى است همچنان كه در انقلاب اسلامى ثابت شد و نه برداشتن آن امتياز و پيشرفت براى زنان جوامع غربى.
    آرى اسلام اگر بر ضرورت حجاب زنان تأكيد دارد به دليل مصالحى است كه براى خود زن و اجتماع به دنبال دارد، از قبيل:
    1. حفظ حرمت، شخصيت و كرامت ذاتى او،
    2. حفظ ارزش و منزلت زن،
    3. براى معشوقيت دائمى زن،
    4. حفظ امنيت زن،
    5. نجات از رقابت،
    6. حفظ بهداشت جامعه،
    7. تحكيم خانواده،
    8. كاستن انحرافات،
    9. ابعاد سياسى و اقتصادى و.(7)

    زنان ومسوليت‏هاى سياسى

    در اسلام هيچ گونه تبعيضى بين مرد و زن وجود ندارد بلكه در جنبه‏هاى مختلفى از تساوى برخوردارند: در آفرينش در جنبه‏هاى روانى و معنوى، در شئون همسرى، در همدوشى با مردان در زمينه‏هاى مختلفى از سير و سلوك گرفته تا استقلال اقتصادى و.(8)
    اما هرگز نبايد بين »تساوى« يا »تشابه« اشتباه كرد در اينكه زن و مرد داراى تساوى در حقوق و انسانيت اند، جاى بحث نيست ولى اين سخن به معناى تشابه در حقوق نيست: اصل اين است كه مرد و زن به كمال مقدر خود برسند ولى هر كدام در نظام خاص زيستى، عاطفى و روانى خود.(9)
    مهم ترين مطلب در اينجا كه اسلام به آن توجه خاص شده مسئلة تفاوت هاى روحى و جسمى زنان و مردان و تفاوت وظايف آنان است. حقيقت غير قابل انكار اين است كه مرد و زن از نظر جسمى و شرايط فيزيولوژيك، با يكديگر متفاوت‏اند و هر يك براى انجام دادن وظايف ويژه‏اى آفريده شده‏اند. اينكه برخى اصرار دارند اين دو جنس را مساوى در همه چيز قلمداد كنند، اصرارى به دور از واقعيت است و مطالعات مختلف علمى آن را انكار مى‏كند،(10) آيا با وجود اين تفاوت آشكار مى‏توان گفت: زن و مرد بايد در تمام شئون همراه يكديگر گام برداشته و در تمام كارها مثل هم باشند؟ حتى در جوامعى كه شعار آنها مساوات و برابرى بين زن و مرد در تمام جهات است، در عمل غير آن ديده مى‏شود. براى مثال مديريت سياسى و نظامى بيشتر آنها، در دست مردان است. واقعيت اين است كه جنس زن براى انجام دادن وظايف متفاوتى با مرد آفريده شده و به همين دليل احساسات متفاوتى دارد. قانون آفرينش، گرمى كانون خانواده و پرورش نسل‏ها را بر عهده او گذاشته و به همين دليل سهم بيشترى از عواطف و احساسات به او داده است. در حالى كه وظايف خشن و سنگين اجتماعى، بر عهده جنس مرد گذاشته شده و سهم بيشترى از دورانديشى به او اختصاص يافته است. بنابراين اگر بخواهيم عدالت را اجرا كنيم، بايد پاره‏اى از وظايف اجتماعى كه نياز بيشترى به انديشه و مقاومت و تحمّل شدايد دارد بر عهدة مردان گذاشته شود و وظايفى كه عواطف و احساسات بيشترى را مى‏طلبد، بر عهدة زنان.(11)
    قرآن كريم با تصريح به واقعيت حقوقى زنان، عدالت در وضع قوانين را نيز گوشزد كرده است، با اشاره به اين حقيقت كه لازمه اين عدالت عدم برابرى بين زنان و مردان در برخى حقوق است،(12) آنجا كه مى‏فرمايد: » وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذى عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ« »و براى زنان همانند وظايفى كه بر دوش آنها است، حقوق شايسته‏اى قرار داده شده و مردان بر آنان برترى دارند و خداوند توانا و حكيم است«.(13)
    در تفسير مجمع البيان آمده است:(14) ام سلمه يكى از همسران پيامبر روزى به پيامبر اكرم )ص( عرض كرد: چرا مردان به جهاد مى‏روند و زنان جهاد نمى‏كنند؟ چرا براى ما نصف ميراث آنها مقرر شده است؟ اى كاش ما هم مرد بوديم و همانند آنها به جهاد مى‏رفتيم و موقعيت اجتماعى آنها را داشتيم همانند اين پرسش‏ها را ديگر زنان نيز از پيامبر )ص(
    مطرح كرده بودند كه اين آيه نازل شد: »برترى‏هايى كه خداوند نسبت به برخى از شما بر بعضى ديگر قرار داده، آرزو نكنيد ]اين تفاوت هاى طبيعى و حقوقى براى حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولى با اين حال‏[ مردان و زنان هر كدام بهره‏اى از كوشش‏ها، تلاش‏ها و موقعيت خود دارند ]و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد[ و از فضل ]و رحمت و بركت‏[ خدا درخواست كنيد و خداوند به هر چيز دانا است«.(15)
    همان طور كه در شأن نزول اين آيه آمده است، تفاوت سهم ارث مردان و زنان و ديگر تفاوت ها براى جمعى به صورت يك سؤال در آمده بود. آنها گويا توجه نداشتند كه اين تفاوت به جهت آن است كه هزينه زندگى عموما بر دوش مردان است و ديگر تفاوت‏ها نيز به جهت تفاوت از نظر آفرينش و جنسيت و صفات جسمى و روحى است كه همة آنها، بر طبق عدالت و قانون الهى است و اگر غير آن مصلحت بود، براى شما قرار داده مى‏شد بنابراين آرزوى تغيير آنها، يك نوع مخالفت با مشيّت پروردگار است كه عين حق و عدالت است.
    اما در عين حال اين آيه گوش زد مى‏كند كه نبايد اين تفاوت جنسيت، سبب شود يكى از اين دو جنس، حقوق ديگرى را پايمال كند از اين رو مى‏فرمايد: »مردان و زنان هر كدام بهره‏اى از كوشش‏ها و تلاش‏ها و موقعيت خود دارند«.
    نكته مهم ديگرى كه بايد به آن توجه داشت، اهميت و اهتمام اسلام به حفظ حرمت زن و پاسداشت كرامت وى و تأكيد بر حفظ عفت و پاكدامنى او است. شايد يكى از فلسفه‏هاى قوانينى كه اين گونه محدوديت ها را براى بانوان قرار داده، در صدد توجه دادن آنان به جايگاه بلند و مرتبه والاى آنان در آيين الهى است و توجه دادن به كرامتى است كه خداوند به آنان بخشيده و فراهم آوردن ضمانت‏ها و تعهدات كافى براى حفظ پاكى و پاكدامنى آنان مى‏باشد.(16)

    تصدى قضاوت و ساير مشاغل و مسئوليت‏هاى كلان سياسى از سوى زنان:

    اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح كامل انسانى و اراده و اختيار دانسته، او را در مسير تكامل مى‏بيند. از اين رو هر دو را در يك صف قرار داده و با خطاب هاى » يا ايها الناس« و » يا ايها الذين آمنوا« مخاطب ساخته برنامه‏هاى تربيتى، اخلاقى و علمى را براى آنها لازم كرده است. و با آياتى مثل » مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ«(17) وعدة برخوردار شدن از سعادت كامل را به هر دو جنس داده و با آياتى مانند: » مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ«(18) مى‏گويد: هر كدام از زن و مرد مى‏توانند به دنبال انجام دادن برنامه‏هاى اسلام و وظايف الهى، به تكامل معنوى و مادى برسند و به حياتى طيب و پاكيزه كه سراسر سعادت نور است گام نهند.
    بحث دربارة هر كدام از مشاغلى كه زنان از ديدگاه اسلام و قانون اساسى نمى‏توانند عهده دار آن شوند، به صورت مستقل در اينجا ممكن نيست اما به عنوان نمونه در رابطه با قضاوت زن مى‏توان گفت: هر چند گرايش هاى افراطى به تساوى حقوقى زن و مرد از يك سو و ظلم تاريخى وارد بر زنان از سوى ديگر، ممكن است سخن گفتن از تفاوت‏هاى زن و مرد را با مشكل و قضاوت پيشينى منفى روبه رو سازد اما حقيقت آن است كه واقعيات عينى، تابع احساسات و قضاوت انسان قرار ندارد و تفاوت زن و مرد، هم از نظر جسمى و بدنى و هم از نظر روحى و عاطفى، آن قدر روشن است كه انكار آن، همچون انكار بديهيات است. البته سوء استفادة مردان از اين تفاوت طبيعى و ذاتى، هرگز نمى‏تواند دليلى بر نفى و انكار اين تفاوت‏ها باشد بلكه برعكس فقط با شناخت اين تفاوت است كه مى‏توان به تنظيم روابط حقوقى عادلانه متناسب با اين واقعيات، براى زن و مرد اقدام كرد. تفاوت زن و مرد چه به صورت درست و چه به صورت نادرست از ديرباز مورد توجه دانشمندان و فيلسوفانى همچون افلاطون و ارسطو بوده است و امروز نيز به گونه‏اى ديگر مورد توجه دانشمندان علوم فيزيولوژى، روان‏شناسى و جامعه‏شناسى قرار دارد. از ديدگاه اسلام اين تفاوت، به هيچ وجه به اينكه مرد يا زن جنس برتر است و ديگرى جنس
    پايين‏تر، پست‏تر و ناقص‏تر مربوط نيست. قانون خلقت اين تفاوت‏ها را براى اين به وجود آورده است كه پيوند خانوادگى زن و مرد را محكم‏تر كند و شالوده وحدت آنها را بهتر بريزد.
    تصدى امر قضا به عنوان يك واجب كفايى، بيش از آنكه حق باشد، تكليف است. لذا در برخى روايات با تعبير »ليس على المرئه« يعنى، بر عهدة زنان اين تكليف تحميل نگشته و تعبير »ليس للمرئه« نشده است.
    بر اين اساس زن، وظيفه‏اى براى تصدى امر قضا ندارد. اما سخن اين است كه آيا منصب قضا خاص مردان است؟ مشهور چنين معتقدند، هر چند كسانى هم هستند كه مرد بودن را براى قاضى و قضاوت شرط نمى‏دانند. جداى از بحث‏هاى تخصصى و فقهى، توجه به اين نكته سودمند است كه هر چند هم قضا و هم برخى از امور اجرايى از قبيل وزارت، هر دو از شاخه‏ها و زيرمجموعه‏هاى امامت و رهبرى هستند ولى اين تفاوت اساسى بين آنها وجود دارد كه امور اجرايى، به طور مستقيم يا غيرمستقيم تحت اشراف رهبرى بوده و دخالت و اعمال ولايت توسط رهبر در اين حوزه برابر اصل است. اما مقام و منصب قضاوت، چنين نيست زيرا هر چند قاضى منصوب امام و رهبر است ولى به لحاظ وظيفة قضايى، مستقل است و به همين جهت اشراف بر او و دخالت در كار او، خلاف اصل است. با توجه به اين تفاوت و با توجه به آنكه در قضاوت، از هيجانات احساسى، عاطفى و بهره‏مندى او از حزم و دورانديشى او را در صدور رأى درست كمك مى‏كند، اختصاص اين وظيفه به مردان و معافيت زنان از اين تكليف، كاملًا توجيه‏پذير است. قواعد اجتماعى و قوانين حقوقى بر حسب وضعيت غالب تدوين مى‏شوند از اين رو وجود تعداد زنانى فاضل و صاحب حزم و حاكم بر احساسات و عواطف خود، نمى‏تواند ناقض قانون فوق باشد. در عين حال براساس داده‏هاى علم روان شناسى و نيز آنچه كه همه ما در زندگى اجتماعى مشاهده مى‏كنيم، زنان نوعاً احساساتى تر هستند و اين امر نه تنها نقطه ضعف براى آنان نيست بلكه يك حسن و ضرورت زندگى براى آنان است تا از اين طريق، در ايفاى نقش بى بديل كم نظير پرورش و تربيت عاطفى فرزندان موفق باشند و چون احساساتى تر هستند، بعد عقلانيت آنها تحت تأثير هيجانات، عواطف و احساسات قرار مى‏گيرد.
    مسئلة قاضى نبودن زن، يكى از احكام بسيار حكيمانة اسلام، در حمايت از زن است زيرا قضاوت تنها نيازمند علم نيست بلكه تناسب روان شناختى نيز نياز دارد. برخورد با انواع بزهكاران و صدور احكام خشن در برابر آنان، هرگز با روحيات لطيف زن سازگارى ندارد. تجربه چند ساله اخير نشان داده است كه چند مورد استفاده از زنان در برنامه‏هاى قضايى، موجب ابتلاى برخى از آنان به بيمارى‏هاى شديد عصبى و روانى شده است و برخى از آنها پس از چند روزى، درخواست كناره‏گيرى از اين كار كرده‏اند. بنابراين كشاندن زن در اين صحنه‏ها، امتيازى براى وى نيست بلكه انهدام و نابودى شخصيت او است.

    محدودة فعاليت هاى اجتماعى و سياسى زنان

    به غير از مشاغل خاصى نظير مرجعيت، قضاوت، امامت ظاهرى و رهبرى و رياست جمهورى كه به دليل ويژگى‏هاى خاص اين مشاغل از يك سو و خصوصيات روحى و عاطفى زنان از سوى ديگر در ساير فعاليت‏هاى اجتماعى و سياسى، هيچ گونه محدوديتى براى زنان، از صدر اسلام تاكنون وجود نداشته است. براساس آموزه‏هاى اسلامى، زنان نيز مانند مردان حق دارند تا انتخاب گر باشند و مخالفت يا موافقت خويش را با نظام حاكم بيان كنند.(19)
    البته دو شرط اصلى وجود دارد: 1. رعايت عفت، حجاب و شئون اسلامى، 2. حفظ حقوق شوهر و فرزندان و نهاد خانواده. اگر اين نكات در مشاركت سياسى، اجتماعى زنان رعايت نشود، همان آثار منفى را در پى خواهد داشت كه در كشورهاى غربى شاهد آن هستيم. آنها نيز هم اكنون در حال بيدارى و بازگشت از اين مسير انحرافى مى‏باشند: چنان كه براساس آمار، دو سوم زنان انگليسى، خانه دار بودن را به اندازه شغل بيرون از منزل مهم و مفيد مى‏دانند و معتقدند: مسئوليت آنان در داخل خانه است و كسب درآمد و روزى، وظيفه مردان. همچنين در آمريكا بسيارى از زنانى كه فرزند كوچك دارند، مشاغل خود را رها كرده و به مادران تمام وقت تبديل شده‏اند.(20)
    خانم »ويجديس فينبو گادوتيو« نخستين زنى كه رئيس جمهور ايسلند شد پس از پايان دوره رياست جمهورى خود، اعلام كرد: حاضر
    نيست در دوره بعدى در انتخابات شركت كند چون به نظر او »كار در خانه به مراتب آسان‏تر و لذت بخش‏تراست و در قبال مردم مسئوليت داشتن كمر شكن است، مردم نمى‏دانند كه داشتن يك مقام عمومى، چه قدر دردسر و خودخورى دارد. نه تنها بايد از منافع كشور دفاع كند بلكه بايد مراقب تاريخ هم باشد تا بعد او را مورد انتقاد قرار ندهند و مسئول خرابى‏هاى آينده ندانند«.(21)
    اين درست همان فرمايش امام على )ع( در 1400 سال پيش است كه درباره مشاغل سياسى و اجتماعى زنان فرمود: »المراة ريحانه و ليست بقهرمانه« »زن گلى خوشبو است و قهرمانى زورمند نيست«.(22)

    پى‏نوشت‏ها :

    (1) نگاهى گذرا به شبهات حقوقى پيرامون مسائل زنان، مركز پژوهش‏هاى اسلامى صدا و سيما، 1380، ص 052
    (2) مصاحبه با شبكه دوم سيما، 76 /4 /23
    (3) روزنامه ايران، 75 /5 /7
    (4) پروفسور حميد مولانا، روزنامه كيهان، 78 /9 /25
    (5) جنگ عليه زنان، صص 74 53 زن و رهايى نيروهاى توليد، صص 214 215 بار سنگين زنان شاغل، فيدر شرلى، اسلون، ترجمه مينا اعظامى، 1377، صص 3 ج 7
    (6) سيدهادى حسينى، كتاب زن، على احمد راسخ، انتشارات اميركبير، 1831
    (7) دكتر على قائمى، حيات زن در انديشه اسلامى، انتشارات اميرى، چاپ اول، 1373، صص 375 ج 593
    (8) همان، ص 132
    (9) مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، 4731
    (10) مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، بخش هفتم، صص 167 190، انتشارات حكمت‏
    (11) مكارم شيرازى، تفسير نمونه، جلد 2، ص 164 ذيل آيه 228 سوره بقره، چاپ اول، 1374، چاپخانه مروى، دار الكتب الاسلاميه‏
    (12) تفسير نمونه، جلد 2، ص 157 و 156 ذيل آيه 228 سوره بقره‏
    (13) بقره (2)، آيه 822
    (14) فضل‏بن حسن طبرسى، تفسير مجمع البيان، جلد 3، ص 73، مؤسسه الاعلمى بيروت، 1415 قمرى نگاه كنيد: تفسير نمونه، جلد 3، ص 362، ذيل آيه 32، سوره نساء
    (15) نساء (4)، آية 23
    (16) مقاله: محمدى گيلانى، شايستگى زنان براى عهده‏دارى قضاوت، فصل‏نامه فقه اهل بيت، تابستان 1376، شماره 10، ص 411
    (17) غافر (40)، آية 04
    (18) نحل (16)، آية 79
    (19) سراج، مركز پژوهش‏هاى صدا و سيما، 1380، ص 812
    (20) مجله صبح، ش 75، ص 86
    (21) مجله صبح، ش 75، ص 86
    (22) نهج البلاغه، نامة 31، ص

    © پايگاه تخصصي حجاب

           

    آزادی زن و 
حجاب


    آزادی زن و حجاب

    حجاب پوششي است براي حفظ و صيانت زن که نفع آن در درجه نخست نسبت خود بانوان ميشود و سپس ديگران؛ چرا که با رعايت حجاب، زنان را از تعرض ديگران محفوظ داشته و امنيت آنان را در جامعه حفظ مينمايد. بنابراين ميتوان اذعان کرد که رعايت حجاب نه تنها مخالف آزادي مشروع بانوان نيست بلکه امکان فعاليت آنان را به گونه‏اي خدا پسندانه در اجتماع فراهم ميآورد.
    آيت اله مطهري درباره فلسفه حجاب ميگويد: «فلسفه پوشش اسلامي به نظر ما چند چيز است. بعضي از آنها جنبه رواني دارد و بعضي جنبه خانه و خانوادگي و بعضي جنبه اجتماعي و بعضي مربوط به بالا بردن احترام زن و جلوگيري از ابتذال او».{1}
    ايشان در پاسخ به اين پرسش که حجاب موجب سلب حق آزادي است، ميگويد: «اگر رعايت پاره‏اي مصالح اجتماعي، زن يا مرد را مقيد سازد که در معاشرت، روش خاصي را اتخاذ کنند و طوري راه بروند که آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقي را از بين نبرند، چنين مطلبي را زنداني کردن يا بردگي نميتوان ناميد و آن را منافي حيثيت انساني و اصل آزادي فرد نميتوان دانست... برعکس، پوشيده بودن زن -در همان حدودي که اسلام تعيين کرده است - موجب کرامت و احترام بيشتر او است؛ زيرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق، مصون ميدارد...»{2}.

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    رنگ چادر


    رنگ چادر

    از آيات و روايات فراوان که دربارهء زنان وارد شده است , استفاده مي شود که بايد زنان عفّت و حجاب و پوشش مناسب داشته باشند, به حدّي که براي نامحرمي جلوه نکند. و او را به خود جلب و جذب ننمايند. حال اين پوشش به واسطهء بيرون نيامدن از خانه باشد يا به واسطهء پارچه و لباس , بايد مراعات شود. در جايي قيد نشده است که حتماً بايد لباس آنان به رنگ مشکي باشد يا حتماً چادر باشد, بلکه مقصود پوشش حجم بدن است . کسي ازعلماي دين اصرار نکرده است که حتماً لباس و چادر مشکي پوشيده شود. اگر زن ها بخواهند از خانه بيرون بيايند,بايد پوشش آنان طوري باشد که مردان را به خود جذب مکند و باعث فساد در جامعه نشود. بد نيست چند روايت درزمينهء سلوک زنان ذکر کنيم و بعد نتيجه گيري کنيم : .(1)
    پيامبر6فرمود: .(2)
    ده ها روايت نظير اين ها هست که در کتب شيعه و سني دربارهء بانوان و سلوک و منش آنان آمده است و همگي دلالت دارد خانم ها بايد خود را محافظت کنند تا باعث ايجاد فساد در جامعه نشوند. اگر پوشش زن واجب شده , به ملاحظهء اين مسائل است .
    مفاسد اجتماعي , قتل و غارت ها, خودکشي ها, فرزندان سر راهي , سقط جنين ها, بيماري هاي زنانگي و بروزايدز و پاشيدگي کانون گرم خانواده و مشکلات روحي و رواني شوهران و زنان و فرزندان از آثار هرزگي و برهنگي وبدحجابي است که دامنگير جامعهء بشري شده است و هيچ راه صحيح و معقولي به جز اجراي دستورهاي اسلامي به نظر نمي رسد. پوشش اسلامي براي بانوان از ضروريات ديني است . حال با چادر باشد يا چيز ديگر; لباس مشکي باشد يا لباس رنگي . مهم آن است که نبايد جذابيت داشته باشد, به طوري که مردان را به خود جلب کند و باعث پاشيدگي خانواده اي شود. البته اين که زنان مؤمن ايراني غير ايراني لباس مشکي يا چادر مشکي مي پوشند, به هت اين است که جاذبيت کمتري داشته باشد و از اشاعهء فساد بپرهيزند و نامحرمان را به خود جذب ننمايند.
    اين که فرموده اند: هزاران دلار صرف واردات چادر مشکي مي شود, بسيار عجيب است , زيرا اوّلاً کسي نگفته است چادر مشکي را از خارج وارد کنند. مي توان در داخل توليد کرد
    ثانياً اگر چادر نپوشند, بايد چند برابر آن خرج لباس هاي ديگر بکنند, چون خواه ناخواه بايد لباس هاي جذّاب وبا مدل هاي روز و نو به نو باشد, چون روحيهء زنان زيباپوشي است . بنابراين هزينهء بيشت تري را مي طلبد, امّا چادريک مدل بيش تر ندارد و براي مدت ها کافي است .
    ثالثاً مزيّت چادر اين است که برآمدگي هاي بدن را مي پوشاند
    رابعاً مخارجي که مردم و جامعه بابت بي بندوباري ها بايد هزينه کنند, به مراتب بالاتر از يک يا دو چادر مشکي است .
    اين که فرموده ايد: اسلام به روحيه روان انسان اهميت داده , صحيح است , امّا به معناي اين نيست که مردان بالباس ها و پوشش هاي دختران و زنان مردم روحيهء روان شان را شاد کنند و لذّت ببرند.

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    حجاب در محیط 
خانواده


    حجاب در محیط خانواده

    خاطر نشان مى‏سازد كه محيط خانواده، محيط پرورش است و پرورش فضايى سالم و پاك را مى‏طلبد، البته توجه داريد كه پرورش تنها به پرورش تواناييهاى ذهنى و جسمى محدود نمى‏شود بلكه پرورش اجتماعى، اخلاقى و آداب و معنويت نيز در محيط خانواده فراهم مى‏گردد. روشن است كه تكيه و عمل به معيارهاى الزامى دينى و تكاليف شرعى كه محدود به اعمال خاصى هستند، تنها پرورش دينى و مذهبى را فراهم مى‏سازد. اخلاق دينى و آداب خانوادگى و اجتماعى غير از تكاليف دينى است و معيار در اخلاق و ادب صرف حلال و حرام شرعى نيست. ازاين‏رو شايد از نظر شرعى با رعايت پوشش معين شده مرتكب عمل حرام نشويم، ولى نمى‏توان گفت كه از اين راه مى‏توان به كمال نهايى رسيد و از نظر اخلاقى نيز هرگز مرتكب عمل ناپسندى نشده‏ايم. چه بسيار كارهايى كه از نظر فقهى شايد حرام نباشند ولى از نظر اخلاق دينى و آداب خانوادگى و اجتماعى صددرصد مردود و ناپسند تلقى مى‏گردند. بنابراين در خصوص پوشش صحيح تنها بكارگيرى و رعايت معيارهاى تكليفى و فقهى (حلال و حرام) اوليه كافى نيست، لذا اگر عملى و يا پوششى موجب گمراهى و ترتب مفسده‏اى باشد از نظر شرعى و تكليفى نيز حرام مى‏باشد. خواهر عزيزم خود مى‏دانيد كه اگر كسى به شخصى به قصد شهوت نگاه كند، هر چند آن فرد پوشش داشته باشد و محرم نيز باشد، اين نگاه حرام است (به استثناء زن و شوهر). حال اگر شما با اين شكل از پوشش زمينه نگاه شهوت‏آلود را براى كسى، حتى اهل خانواده خود، فراهم سازيد. بعيد نيست كه مرتكب حرام شده باشيد. خواهر محترمه آيا از نظر شرعى جايز است زنان با لباس چسبان در حالى كه تمام بدن آنها پوشيده است در جامعه ظاهر شوند؟ به يقين مى‏گوييد خير، در حالى كه آنها پوشش دارند و هيچ جاى بدن آنها پيدا نيست. چون پوشش بايد هدف خود را تأمين كند يعنى هدف و منظور از پوشش ايجاد فضاى پاك و سالم معنوى مى‏باشد و زمينه آلودگى را فراهم نكند. حال اگر پوشش به‏گونه‏اى باشد كه زمينه‏ساز گناه است آيا مى‏توان گفت چون پوشيده است پس حرام نيست و گناه نكرده است؟ بى‏ترديد خود تصديق مى‏فرماييد كه تنها پوشش كفايت نمى‏كند. افزون بر اين از نظر احساس علمى و كمال‏طلبى، توجه شما را به اين نكته جلب مى‏كنم كه: رسيدن به كمال و تحصيل فضايل اخلاقى با اكتفا كردن به حلال و حرام هرگز بدست نمى‏آيد، مهم‏تر آنكه چه بسا اين گونه اعمال و پوشش‏ها، چون خود زمينه‏ساز آلودگى را فراهم مى‏نمايد، حرام و گناه است و در برخى موارد پيامدهاى غيرقابل جبرانى را به همراه داشته باشد. لذا توصيه مى‏شود خود را به مرز حلال و حرام محدود نكنيد بلكه براى مصونيّت خود و ديگران از لغزش‏گاه‏ها و وسوسه‏هاى شيطانى از امورى كه احتمال لغزش دارد، بپرهيزيد. خواهر عزيزم خوب است به اين نكته نيز توجه داشته باشيد كه شايد بيان مادر شما و يا شيوه برخورد وى مورد پسند شما نباشد ولى تجارب او را نبايد ناديده گرفت و خود را از آن محروم ساخت. شايد شكل و نحوه گفتار او مورد پسند شما نباشد، اما حقيقت و محتواى آن سخنان توصيه‏هايى است كه از تجارب وى بر مى‏جوشد و در صدد است تا وجود پربها و ثمين دختر خود را مصون بدارد. مردها گرگ نيستند، بلكه خانم‏ها «خانم» هستند. هر دستى نبايد جرأت لمس جواهر را به خود دهد، بلكه بايد با حساسيت و ظرافت شيوه‏اى خاص كه برازنده آن گوهر ارزنده است با او برخورد كرد و او خود بايد اين ارزش را پاس دارد. در پايان اين بخش شما را به رعايت اعتدال در پوشش كه آسيبى به تكاليف شرعى و حدود اخلاقى وارد نسازد، توصيه مى‏كنم تا فضاى خانواده براى همه اعضاى آن محيط پرورش سالم باشد و حتى به صورت ناخودآگاه آنها را از پرورش صحيح محروم سازد. البته جهت حسن بهره‏مندى و استفاده از ارزش‏هاى اخلاقى كه هدف بعثت نبى مكرم اسلام است شما را به مطالعه كتب «قلب سليم» و «ايمان» نوشته شهيد دستغيب دعوت مى‏كنم

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    چادر یا مانتو


    چادر یا مانتو

    ابتدا بايد معيارهاي يک پوشش اسلامي را با هم بررسي نماييم.

    پوشش زن در غير از نماز و در مقابل نامحرم، بايد داراي شرايط زير باشد :

    1-تمام بدن زن را (به جز دستها تا مچ و گردي صورت) بپوشاند. البته اگر دستها و گردي صورت، بدون آرايش و زينت باشند.
    2- لباس بايد نازک و بدن نما نباشد. اميرالمؤمنين علي( مي فرمايند : "برشما باد که [در برابر نامحرم] از لباس ضخيم استفاده کنيد؛ زيرا کسي که لباسش [در برابر نامحرم] نازک شود، دينش نيز سُست مي شود."
    3- غصبي نباشد.
    4- لباس شهرت نباشد. لباس شهرت آن است که از جهت جنس، يا رنگ، يا نوع دوخت ‌و يا کيفيّت پوشيدن، خلاف عرف جامعه باشد، و باعث جلب توجّه ديگران شود.
    5- مرد لباس زن، و زن لباس مرد را نپوشد. شرط حرام بودن اين نوع پوشش، در اين است که آن را به عنوان يک لباس براي خود انتخاب کند.
    با بررسي معيارهاي پوشش، اگر لباسي باشد که اين شرايط را داشته باشد، از آن مي توان به عنوان حجاب استفاده کرد. مانند : مانتوهاي گشاد و ساده اي که بدن را کاملاً مي پوشاند. اما توجه به اين نکته نيز ضروري است، که چادر به عنوان يک حجاب ملّي، براي ما وقار و کمالي دارد، که در ساير پوششها نيست.
    در پايان به ياد داستاني افتادم که در مدينة طيّبه اتفاق افتاده بود.آقاي موسوي همداني در کتاب پاسخ به پرسشهاي ديني، ج2، ص222، اينچنين نقل کرده اند :
    در مدينة طيّبه چند نفر فلسطيني و تونسي و مراکشي با من رفيق شدند، و عصرها در جلوي مهمانخانه اي که منزل کرده بوديم، جمع مي شدند، و از هر دري محبت مي کردند. يک روز بحث آنها دربارة بهترين زيِّ زنان دنيا شد، که کدام زيّ و قيافه اي براي زنان سنگين‌تر و با وقارتر است. همة آنها متفقاً گفتند : "هيچ لباسي با وقارتر از چادر زنان ايراني نيست، و ما وقتي زنان ايراني را با چادر مي بينيم،‌احساس احترام و وقار در آنان مي کنيم."

    © پايگاه تخصصي حجاب

           

    حجاب اقلیت ها در زمان پیامبر

    حجاب اقلیت ها 
در زمان پیامبر
    مذهبى كه در قلمرو حكومت اسلامى زندگى مى‏كند موظفند مقررات و قوانين كشور اسلامى را رعايت كنند از جمله مواردى كه اقليت‏هاى مذهبى در جامعه اسلامى بايد رعايت كنند عبارتند از:
    1- رعايت كليه مقررات و قوانين اسلامى، كشورهاى محل اقامت
    2- احترام به مقررات و شعائر دينى
    3- عدم تظاهر به منكرات،(1). اقليت‏هاى مذهبى نمى‏توانند سنت‏هاى حاكم بر جامعه اسلامى را بشكنند طبق قراردادشان با حكومت اسلامى نبايد به حدود و احكام اسلامى تجاوز كنند.
    ج) حجاب زنان، از سنن قديمى تمدن‏هاى بشرى بوده است و در اديان الهى دين به خصوص زرتشت، يهود و مسيحيت مسئله حجاب و رعايت آن مطرح بوده است در بعضى از اديان مثل دين يهود، مسئله حجاب سخت‏تر از حجابى است كه اسلام مى‏گويد.
    براى آگاهى بيشتر ر. ك: محمد محمدى آشنانى، حجاب در اديان الهى استاد شهيد مطهرى، مسأله حجاب.

    پى‏نوشت‏

    (1)) جواهر الكلام ج 21 كتاب جهاد صفحه 271 و 270 و 269 و 268 شيخ محمد حسن نجفى) ره (انتشارات دارالكتاب الاسلاميه

    پايگاه تخصصي حجاب

           


    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    چرا پوشاندن موها

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    چرا  پوشاندن 
موها


    چرا پوشاندن موها

    چند نكته شايان توجه است:

    1. بر اساس آيات 31 سوره نور و 59 سوره احزاب و روايات مقدار پوشش حجاب براى زنان از سر تا پا به استثناى گردى صورت و دستان تا مچ است. براى نمونه در آيه 59 سوره احزاب آمده است: «اى پيامبر (صلى الله عليه و آله) به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: در پوشش هاى خود را بر خود فروتر گيرند. اين براى آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديك تر است و خدا آمرزنده مهربان است»
    در اين آيه از واژه هاى خمار و «جلابيب» استفاده شده است. خمار به معناى پوشش است و به طور معمول به چيزى مانند روسرى گفته مى شود كه زنان با آن، سر خود را مى پوشانند «جلابيب» به معناى «جلباب» است و معناى متعددى دارد و قدر مسلم چيزى است كه زنان با آن مانند چادر خود را مى پوشانند.
    2. حفظ پاكدامنى زنان منحصر به اين مقدار پوشش نيست بلكه از هر نوع رفتارى كه موجب تحريك و تطميع افراد هوس ران شود بايد اجتناب نمود. مثلا در قرآن كريم، از نرمش در سخن گفتن كه موجب تحريك و تطميع است نهى گرديده است: «زنهار نازك و نرم با مردان سخن مگوييد مبادا آن كه دلش بيمار (هوى و هوس است) در طمع افتد بلكه متين سخن گوييد»(1)
    آهنگ خوش از كام و دهان و لب شيرين ار نغمه كند ور نكند دل بفريبد
    بنابراين خانمى كه ملتزم به ارزش هاى اسلامى است، هيچ گاه زير چادر با لباس هاى رنگارنگ و تنگ كه برآمدگى هاى بدن رانشان دهد و با آرايش ها مهيج در دست و صورت و مو از خانه بيرون نمى آيد. قرآن كريم از تبرج (خودآرايى به منظور خودنمايى) نهى كرده، آن را متعلق به جامعه جاهلى دانسته است.(2)
    حاصل آن كه پوشش با چادر و روسرى و مانتو جزيى از حجاب است حجاب كامل آن چيزى است كه گفته شد.
    3. يكى از زيبايى ها و زينت هاى طبيعى براى آدمى به ويژه زنان، مو است. به همين جهت، زنان از ريزيش مو، كچلى و واهمه دارند و مردان نيز، به زنانى كه از اين زيبايى بى بهره اند رغبتى نشان نمى دهند. يكى از نشانه هاى اهميت مو براى زنان اين است كه شركت هاى تبليغى از اين زيبايى نهايت بهره را برده، و كالاى خود را در كنار زنان سر برهنه نه سرپوشيده تبليغ مى كنند.
    البته، شايد مو يا برخى از اعضاى زن مانند دست ها و صورت براى زنان ديگر زيبايى و جلوه نداشته، محرك نباشد. اما همه اعضاى زن براى مرد جذاب و ديدنى است، حتى دست ها و صورت زن كه معمولا پوشيده نيست و آرايشى ندارد براى مردها جذاب و محرك است. به همين جهت افرادى كه از نظر ايمانى ضعيف هستند، چشم چرانى آنان به صورت و دست هاى آرايش نكرده زنان سيرى ناپذير است.

    پی نوشتها :

    (1)) احزاب، 32)
    (2)) منزلت زن در انديشه اسلامى، محمد فنايى اشكورى، مؤسسه آموزشى امام خمينى، ص 101

    © پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    تعداد صفحات :87      10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   >