• English / العربیة / French  




  • ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    انجام واجبات و 
ترک حجاب


    انجام واجبات و ترک حجاب

    در ظاهر به نظر ميرسد چنين شخصي تنها يک واجب را ترک کرده و فقط نسبت به همين مسئله گناه ميکند، اما واجبات و محرمات ديگر را مراعات ميکند و خداوند براي آنها پاداش در نظر ميگيرد و از آن جهات مورد لطف و عنايت خداوند قرار ميگيرد، يک نکته مهم مورد غفلت واقع شده و آن، عدم آگاهي و غفلت شخص از ريشه گناه و پيامدهاي آن است.
    چنين انساني به خوبي خداوند را نشناخته و به او ايمان نياورده و عقل و فهم خود را برتر از علم و آگاهي الهي دانسته است. اگر انسان حقيقتاً خداوند را بشناسد و به اين درک و آگاهي برسد که احکام دين و شريعت اسلام براي خوش بختي و سعادت بشر تشريع گرديده و هر يک از احکام داراي مصلحت و فوائد است که خداوند از آنها آگاه است، به آن احکام عمل ميکند. نيز ميداند که عمل نکردن به هر حکمي از اسلام، به همان اندازه به دين و ايمان انسان، ضربه وارد ميکند. ضربه در دين و ايمان، بي ارتباط با عمل به دستورها و احکام دين اسلام نيست، زيرا مطمئناً در عمل به احکام ديگر در او سستي و ضعف ايجاد ميکند و در ايمان و اعتقاد او خلل وارد ميکند. خداوند در آيات خود از مؤمنان، ايمان حقيقي و واقعي را طلب کرده است. مهم ايمان واقعي و اعمال صالح طبق ايمان است.
    خداوند فرموده است:
    "يا ايها الذين آمنوا امنوا بالله و رسوله؛ اي کساني که ايمان آورديد، ايمان (واقعي) بياوريد به خدا و پيامبرش".
    انسان مؤمن بايد هر لحظه به خود و ايمانش نظر کند که آيا واقعاً به خداوند ايمان دارد و به علم و آگاهي و خيرخواهي و حکمت او ايمان و اعتقاد دارد.
    از طرف ديگر ميتواند از مصالح اجتماعي حجاب آگاهي يابد. آثار و فوايدي بسياري که در حجاب وجود دارد، مانند استحکام بنيان خانواده، اعتماد ميان همسران و بستن راه فريب و شيطاني. هم چنين مضرات بي حجابي که جهان معاصر مورد تهديد جدي قرار داده است.
    رسول خد (ص) فرمود: "زناني که جامه‏هاي نازک بپوشند، با چهره‏هاي نپوشيده و با تکبر شانه‏هاي خود را بجنبانند و سرهاي خويش را با موهايي چون‏کوهان شتر بيارايند، وارد بهشت نميگردند و با اين که بوي بهشت از دور به مشام ميرسد، به مشام چنين زناني نميرسد".(1)
    حجاب يکي از اصول مسلم و احکام قطعي اسلام است و از معدود احکامي ميباشد که در قرآن به لزوم رعايت آن تصريح شده است، از همين رو شبهه و شکي در مورد وجوب رعايت حجاب وجود ندارد. همان طور که ديگر احکام الهي را پذيرفته‏ايد، دليلي ندارد که اين حکم را نپذيريد، زيرا حکم حجاب با حکم نماز تفاوتي ندارد. اگر ما خدا را پذيرفتيم و حقانيت پيامبر (ص) و قرآن و اسلام را باور داشتيم، بايد تکاليف و احکام آن را نيز پذيرا باشيم، هر چند دليل حکم را ندانيم ما نميدانيم چرا بايد نماز صبح را دو رکعت بخوانيم اما ميخوانيم چون دستور خداوند است، گرچه بايد توجه داشت در مورد لزوم رعايت حجاب دلائل محکمي وجود دارد. شما را براي مطالعه بيشتر در اين خصوص به کتاب "حجاب" نوشته استاد شهيد مطهري ارجاع ميدهيم. ما انسانها در آزمايش الهي با مسئله خاصي امتحان ميشويم که شايد اين مسئله براي ديگري امتحان اصلي نباشد.
    براي يکي مقام، براي ديگري پول، براي کسي فرو خوردن خشم، براي ديگري چشم پوشي از نگاه حرام. هر کس به گونه‏اي آزمايش ميشود که ديگري آزمايش نميشود.
    مردان به حفظ نگاه آزمايش ميشوند و در اين معرکه ميلغزند. زنان به خودآرايي و نمايش که ميلي طبيعي و قوي آنان است، ولي بايد بدانيم در همين گردنه‏ها است که انسان از زندگي غير خدا آزاد ميشود.
    در قرآن ميخوانيم: "و ما أدريک ما العقبة فک رقبة؛ و تو چه ميداني که گردنه چيست، آنجا است که گردن انسان رها ميشود". با گذشتن از گردنه‏ها است که به مقام قرب الهي ميتوان رسيد. دنيا براي هر کس به شکلي زينت ميشود. بايد توجه داشته باشيم که خداي نکرده دين خود را به علائق دنيوي وانگذاريم. گاهي يک علاقه طبيعي، سبب ميشود که همه چيز را توجيه کنيم، ولي اگر عاشق خدا شويم و محبت او را در دل زنده کنيم، به هر چه ميگويد، با دل و جان عمل ميکنيم.
    خواهر گرامي، حال و روز عاشقان دنيا را ديده‏ايد؟ اگر نديده‏ايد، نظاره کنيد. ميبينيد وقتي در انسان عاشق هم ميشوند، عاشق فقط به معشوق نگاه ميکند و منتظر است ببيند او چه ميپسندد تا مو به مو عمل کند. عطر فلاني بو، کفش فلان مدل، رنگ لباس خاص و خلاصه "پسندم آنچه را جانان پسندد". اگر خدا را آن طور بخواهيم و بخوانيم و دل ما به محبت او روشن شود و هميشه با او باشيم، غير از خواست او نميخواهيم و خواسته‏هاي خود را بر خواسته او ترجيح نميدهيم. با اين نگاه ديگر احکام، تکليف (کار با مشقت) نيست، بلکه صحنه محبت و عشق عاشق نسبت به معشوق است.

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    حجاب نمادی از 
جنگ تمدن ها


    حجاب نمادی از جنگ تمدن ها

    چندي‌ است‌ که‌ مسئله‌ي‌ حجاب‌ زنان‌ مسلمان‌ در غرب‌ محل‌ چالش‌ دو تمدن‌اسلام‌ و غرب‌ شده‌ است‌. اخيراً در چند کشور اروپايي‌ حجاب‌ را در مدارس‌ يا ادارات‌ دولتي‌ ممنوع‌ کرده‌اند و با انتشار صدها مقاله‌ در جرايد غربي‌ به‌ شدت‌حجاب‌ را مورد تاخت‌ و تاز قرار داده‌اند.
    مسئله‌ي‌ حجاب‌ براي‌ اوّلين‌ بار نيست‌ که‌ صحنه‌ي‌ هماوردي‌ تمدن‌ غرب‌ وتمدن‌ اسلامي‌ قرار مي‌گيرد، لااقل‌ در سه‌ کشور اسلامي‌ ترکيه‌، افغانستان‌ و ايران‌ خودباختگان‌ سياسي‌ که‌ از تمدن‌ شرقي‌ خود احساس‌ حقارت‌ مي‌کردند تنها راه‌جبران‌ عقب‌ماندگي‌هاي‌ ذهني‌ و عيني‌ را شبه‌مدرنيسم‌ مي‌دانستند؛ خصوصاً درايران‌ مسئله‌ي‌ حجاب‌ به‌ جدايي‌ آشتي‌ناپذير بين‌ نيروهاي‌ مذهبي‌ و پهلوي‌ها گرديد. قبل‌ از آن‌ نيز در دوره‌ي‌ مشروطيت‌ عده‌اي‌ از غرب‌زدگان‌ حجاب‌ اسلامي‌ رامورد تاخت‌ و تاز قرار دادند و آزادي‌ و بالندگي‌ زنان‌ را در بي‌حجابي‌ منحصرمي‌ديدند. آن‌ها ده‌ها مقاله‌ و هجونامه‌ را براي‌ بي‌اعتبار کردن‌ حجاب‌ اسلامي‌ منتشرکردند و در مقابل‌ اسلام‌گرايان‌ ده‌ها رساله‌ در وجوب‌ حجاب‌ و پاسخ‌ به‌ شبهات‌پيرامون‌ آن‌ توليد کردند.
    امروز همين‌ مسئله‌ در غرب‌ در حال‌ تکرار شدن‌ است‌، در ماه‌هاي‌ اخير ده‌هامقاله‌ توسط‌ روزنامه‌هاي‌ پرتيراژ غرب‌ عليه‌ حجاب‌ اسلامي‌ منتشر شده‌ است‌. به‌نمونه‌هايي‌ از اين‌ مقالات‌ که‌ فقط‌ در ماه‌ نوامبر منتشر شده‌ است‌ توجه‌ کنيد.
    حزب‌ طرفدار آزادي‌ هلند خواستار ممنوعيت‌ استفاده‌ از روسري‌توسط‌ زنان‌ مسلمان‌ در اين‌ کشور شد (روزنامه‌ اکونوميست‌، مقاله‌ي‌دشمني‌ در داخل‌، 23 نوامبر 2006)
    ذهن‌ انسان‌ با حجاب‌ چگونه‌ کار مي‌کندـ حجاب‌ نماد ظلم‌ به‌ زن‌محسوب‌ مي‌شودـ زنان‌ مسلمان‌ آلمان‌ از حجاب‌ چشم‌پوشي‌ کنند.(تاگس‌ سايتونگ‌، مقاله‌ حقايق‌ و پيش‌داوري‌ها، 30 اکتبر 1385)
    قرآن‌ زنان‌ مسلمان‌ را به‌ حجاب‌ ملزم‌ نمي‌کند (واشنگتن‌ تايمز،مقاله‌ خيزش‌ مذهب‌ در غرب‌، 23 نوامبر 2006)
    حجابي‌ که‌ زنان‌ براي‌ تمايز و تأکيد بر پستي‌ آنان‌ تحميل‌ شده‌ است‌تاريخچه‌اي‌ کهن‌ داردـ اسلام‌گرايان‌ که‌ از حجاب‌ يک‌ فريضه‌ي‌ ديني‌ ويک‌ دستور خدا مي‌سازند بسيار جديد است‌ـ ليلا بابس‌ در کتاب‌ خودثابت‌ مي‌کند که‌ حجاب‌ يک‌ فريضه‌ي‌ ديني‌ نيست‌ چه‌ برسد به‌ يک‌آداب‌ مذهبي‌ـ هيچ‌ متن‌ مذهبي‌ حتي‌ قرآن‌، هيچ‌ رأي‌ فقهي‌ يا هيچ‌مفسر قرآن‌ پذيرفته‌ شده‌ هرگز اين‌ هنجار را معنوي‌ توصيف‌ نکرده‌است‌ـ اين‌ گفته‌ي‌ اصول‌گرايان‌ که‌ حجاب‌ را از حيطه‌ي‌ اخلاق جنسي‌به‌ يک‌ اصل‌ ديني‌ تبديل‌ کرده‌اند، لباس‌ دروغين‌ پوشاندن‌ به‌ دين‌است‌. (لوتان‌، مقاله‌ي‌ حجاب‌ پنج‌ هزار سال‌ فرمانبرداري‌، 21 نوامبر2006)
    اين‌ها نمونه‌هايي‌ از مقالاتي‌ است‌ که‌ فقط‌ در ماه‌ نوامبر در غرب‌ منتشر شده‌است‌. مسئله‌ي‌ ممنوعيت‌ حجاب‌ در کشورهاي‌ غربي‌ و مدعي‌ دمکراسي‌ ما را به‌ياد عملکرد مستبدين‌ تاريخ‌ شرق، رضاشاه‌، کمال‌ آتاتورک‌ و امان‌الله خان‌، شاه‌افغاني‌ مي‌اندازد و مجدداً حملات‌ غرب‌گرايان‌ ايراني‌ و ناسيوناليست‌هاي‌ ترک‌ راعليه‌ حجاب‌ در اذهان‌ زنده‌ مي‌کند. با اين‌ تفاوت‌ که‌ در گذشته‌ ميدان‌ پيکار عليه‌حجاب‌ کشورهاي‌ اسلامي‌ بود و اکنون‌ اين‌ مصاف‌ در کشورهاي‌ غربي‌ روي‌ داده‌است‌ و اين‌ نشان‌ مي‌دهد که‌ تمدن‌ غرب‌ ديروز در حال‌ تهاجم‌ بود و اينک‌ تمدن‌اسلامي‌ دست‌ به‌ تهاجم‌ زده‌ و غرب‌ در حالت‌ تدافعي‌ به‌ سر مي‌برد.
    شايد امروز مسئوليت‌ اسلام‌گرايان‌ در تبيين‌ مسئله‌ي‌ حجاب‌ مسئوليتي‌ مضاعف‌شده‌؛ چه‌ اين‌ که‌ اگر از اين‌ نماد اسلامي‌ پشتيباني‌ فکري‌ نشود، چه‌ بسا از پيشروي‌باز ماند و در زير حملات‌ دفاعي‌ غرب‌ ناچار به‌ عقب‌نشيني‌ يا تسليم‌ شود. از اين‌جهت‌ نکاتي‌ چند براي‌ تبيين‌ حجاب‌ ضروري‌ است‌:
    1ـ حجاب‌ در اسلام‌ هرگز نماد ظلم‌ به‌ زن‌ يا براي‌ تأکيد بر پستي‌ بر زنان‌ تحميل‌نشده‌ است‌. شما در هيچ‌ يک‌ از متون‌ مقبول‌ اسلامي‌ چنين‌ تعبير يا اشاره‌اي‌نخواهيد يافت‌؛ بلکه‌ ده‌ها متن‌ ديني‌ حجاب‌ را نمادي‌ از حرمت‌، احترام‌ و عزّت‌ زن‌مسلمان‌ معرفي‌ مي‌کند.
    جالب‌ اين‌ است‌ که‌ حتي‌' مسئله‌ي‌ حجاب‌ تنها بر مبناي‌ ملاک‌ تمايلات‌ جنسي‌واجب‌ نشده‌ است‌. به‌ همين‌ جهت‌ فقها با اين‌ که‌ نگاه‌ کردن‌ مردان‌ را به‌ زنان‌ نامحرم‌حرام‌ مي‌دانند؛ ولي‌ نگاه‌ به‌ زنان‌ غير مسلمان‌ که‌ حجاب‌ را امري‌ لازم‌ نمي‌دانند و زنان‌ مسلماني‌ که‌ بي‌مبالات‌ هستند و خود حرمت‌ خود را نگه‌ نمي‌دارند جايزمي‌دانند (آيت‌الله خويي‌، منهاج‌الصالحين‌، ج‌ 2، ص‌ 259). بعضي‌ علت‌ اين‌ جواز را پاس‌ نداشتن‌ زن‌ از حرمت‌ خود داشته‌اند.
    و باز به‌ همين‌ جهت‌ است‌ که‌ فقها فتوا داده‌اند که‌ نگاه‌ به‌ تصوير زن‌ مسلمان‌ و آشنا حرام‌ است‌؛ ولي‌ نگاه‌ به‌ تصوير زني‌ که‌ متهتک‌ است و خود حرمت‌ خود را پاس‌نمي‌دارد جايز است‌. (امام‌ خميني‌، تحريرالوسيله‌، ج‌ 2، کتاب‌ النکاح‌)
    2ـ شکي‌ نيست‌ که‌ اسلام‌ براي‌ حفظ‌ کانون‌ خانواده‌ وظايف‌ زنان‌ و مردان‌ را برمبناي‌ طبيعت‌ هر کدام‌ مشخص‌ کرده‌ است‌ و به‌ عبارتي‌ از زن‌ وظيفه‌ي‌ زنانه‌ و ازمرد خدمت‌ مردانه‌ خواسته‌ است‌. به‌ همين‌ جهت‌ از مرد و زن‌ خواسته‌ است‌ تا درمسئله‌ي‌ پوشش‌ و لباس‌ هر کدام‌ هويت‌ خود را حفظ‌ کنند. در واقع‌ اسلام‌ به‌ پيروان‌خود تأکيد مي‌کند که‌ هيچ‌ تفاوتي‌ در ارزش‌ انساني‌ زن‌ و مرد نيست‌ و بايد هيچ‌ کدام‌از جنسيت‌ خود احساس‌ حقارت‌ و از خودبيگانگي‌ نکنند. به‌ همين‌ علّت‌ اسلام‌پوشيدن‌ لباس‌ مردانه‌ را براي‌ زنان‌ و لباس‌ زنانه‌ را براي‌ مردان‌ حرام‌ مي‌داند و حتي‌' نماز خواندن‌ زن‌ در لباس‌ مردانه‌ و نماز خواندن‌ مرد در لباس‌ زنانه‌ را باطل‌ مي‌داند. (عروة‌الوثقي‌، ج‌ 1، في‌ شرايط‌ المصلي‌، مسئله‌ي‌ 42)
    3ـ حجاب‌ اسلامي‌ يعني‌ پوشيدن‌ تمام‌ موهاي‌ سر و تمام‌ بدن‌ به‌ جز صورت‌ ودست‌ها تا مچ‌ و پاها تا مچ‌ از ضروريات‌ فقه‌ اسلامي‌ است‌؛ تمام‌ فقهاي‌ اسلام‌ سني‌و شيعي‌ همه‌ بر وجوب‌ آن‌ فتوا داده‌اند و همه‌ي‌ مفسرين‌ اسلامي‌ شيعه‌ و سني‌ درذيل‌ آيه‌ي‌ 31 سوره‌ي‌ نور و آيه‌ 59 سوره‌ي‌ احزاب‌ دو حکم‌ پوشيدن‌ گلو و سينه‌ باروسري‌ و پوشيدن‌ جلباب‌ يا شال‌ و مقنعه‌اي‌ که‌ سر و سينه‌ تا نيم‌تنه‌ را مي‌پوشاند رابه‌ معناي‌ وجوبي‌ و امر الزامي‌ گرفته‌اند (آلوسي‌، تفسير روح‌المعاني‌، ج‌ 22، ص‌ 88و طبرسي‌، مجمع‌البيان‌، ج‌ 4، ص‌ 369). تاکنون‌ هيچ‌ فقيه‌ و مفسري‌ فتوا يا تفسير وقرائتي‌ که‌ دلالت‌ بر غير الزامي‌ حجاب‌ باشد از خود صادر نکرده‌ است‌. اين‌ ادّعاي‌عجيبي‌ است‌ که‌ جرايد غربي‌ نقل‌ مي‌کنند که‌ اسلام‌ حجاب‌ را الزامي‌ نکرده‌ است‌. واين‌ نيز بايد افزوده‌ شود که‌ در اسلام‌ بين‌ اخلاق عملي‌ و الزام‌ فقهي‌ هيچ‌ تفاوتي‌نيست‌. اگر غيبت‌، تهمت‌، تجسس‌، سرقت‌، خيانت‌، زنا، چشم‌چراني‌، از لحاظ‌اخلاقي‌ امري‌ ناپسند هستند، از لحاظ‌ فقهي‌ نيز امر ممنوع‌ و حرامي‌ هستند. بنابراين‌ادّعاي‌ روزنامه‌ لوتان‌ که‌ حجاب‌ را در حيطه‌ي‌ اخلاق جنسي‌ و خارج‌ از محدوده‌ي‌يک‌ اصل‌ ديني‌ تعريف‌ کرده‌ است‌، نشان‌ از ناآگاهي‌ نويسنده‌ به‌ اسلام‌ است‌.
    راستي‌ جاي‌ تعجب‌ است‌ که‌ غرب‌ از شکستن‌ حرمت‌هاي‌ خانوادگي‌ و متلاشي‌کردن‌ کانون‌ خانواده‌ چه‌ سودي‌ برده‌ است‌ که‌ همچنان‌ بر اين‌ تجربه‌ي‌ تلخ‌ پافشاري‌و استدلال‌ مي‌کنند؟! در آخرين‌ سرشماري‌ که‌ مؤسسه‌ي‌ تحقيقات‌ اجتماعي‌(O.N.S) ارايه‌ داده‌ از هر سه‌ نفر کودک‌ متولد شده‌ در اروپا يک‌ نفر آنان‌ نامشروع‌است‌. آيا آينده‌ي‌ اروپا با اين‌ همه‌ انسان‌هاي‌ بي‌اصل‌ و نسب‌ که‌ هيچ‌ شيرازه‌اي‌ ازمحبت‌ خويشاوندي‌ آن‌ها را به‌ يکديگر پيوند نمي‌زند چه‌ خواهد شد؟ آيا درآينده‌اي‌ نه‌ چندان‌ دور اروپا به‌ دانه‌هاي‌ از هم‌ گسيخته‌ تبديل‌ نخواهد شد؟
    البته‌ پاسخ‌ ديگر جامعه‌ي‌ اروپا قطعاً روي‌آوري‌ به‌ اسلام‌ خواهد بود.
    سال‌ گذشته‌ از ده‌ هزار زن‌ ايتاليايي‌ که‌ اسلام‌ آورده‌ بودند و با مسلمانان‌ ازدواج‌کرده‌ بودند، وقتي‌ سؤال‌ شد چرا؟ آن‌ها چند پاسخ‌ همانند دادند: جوان‌ مسلمان‌ ازهمسر خود چون‌ شيئي‌ مقدس‌ حفاظت‌ مي‌کند ـ مسلمانان‌ بيشتر پاي‌بند به‌همسرانشان‌ هستند ـ مسلمانان‌ به‌ عشق‌ وفادارترند ـ در خانواده‌ي‌ اسلامي‌ آرامش‌حاکم‌ است‌ـ معناي‌ زندگي‌ و عشق‌ را دوباره‌ باز يافته‌اند و...

    منبع : خبرگزاري فارس

           

    غبار اغيار و 
مبارزه ابرار


    غبار اغيار و مبارزه ابرار

    قبل از آنكه كشف حجاب جنبه رسمى به خود بگيرد علما و مردم مشهد مقدس مقاومت شديدى در مقابل اين حركت از خود نشان دادند. روحانيان به سال 1314ه••• .ش در اين ماجرا پيشقدم بودند و اقدام رضاخان را مقابله با اسلام تلقى نمودند. علما و مجتهدان مشهد خصوصا آيت‏اللّه‏ حاج‏آقا حسين قمى، سيديونس اردبيلى و ميرزامحمد آقازاده جلسات متعددى برگزار مى‏نمايند و توطئه حجاب‏زدايى و برپايى جشن كشف حجاب را مورد بررسى قرار مى‏دهند. در يكى از نشستها كه در منزل حاج‏آقاحسين قمى برگزار شد، ايشان از اوضاع پديد آمده براى كشور مسلمان ايران و فشارى كه بر بانوان شيعه وارد آمده به شدت متأثر شده با حالتى اشك‏آلود مى‏گويد: امروز اسلام انسان فداكار مى‏خواهد و بر مردم لازم است كه در برابر اين سيل بنيان‏كن كه خانه ارزشها و دژ استوار ديانت را مورد تهديد قرار داده قيام كنند.(1)
    گردهمايى روحانيان به منظور اتخاذ تصميم نهايى تداوم يافته و در جلسه‏اى كه در منزل آيت‏اللّه‏ سيديونس اردبيلى برگزار مى‏شود مقرر مى‏گردد حاج‏آقاحسين قمى در اعتراض به اقدامات مخرب رضاخان به تهران رفته با او در اين زمينه صحبت كند و چون به قرآن تفأل مى‏كند و استخاره خوب مى‏آيد براى سفر مصمم مى‏گردد و اعلام مى‏كند: اگر رضاخان از اعمال خلاف و رفتارهاى غير شرعى خويش دست برندارد تا پاى جان پايدارى خواهد نمود. سرانجام در شب 29 ربيع‏الاول سال 1354ه••• .ق حاج‏آقاحسين قمى به همراه دو نفر از فرزندان و خادم خود، مشهد را به قصد تهران ترك مى‏نمايد.(2)
    وى پس از ورود به تهران با قيد استخاره راهى شهر رى شده و در جوار بارگاه حضرت عبدالعظيم حسنى در باغ سراج‏الملك اقامت مى‏نمايد. مردم تهران و اطراف و اكناف به اتفاق علما و روحانيان به صورت دسته‏جمعى، پياده و سواره به سوى محل اقامت آقا رهسپار شده و ارادت خود را نسبت به مقام مرجعيت و فقاهت به نمايش مى‏گذارند.(3)
    حضرت امام خمينى(قدس‏سره) به اين موضوع اشاره داشته و فرموده‏اند: «... ايشان [حاج‏آقاحسين قمى] به حضرت عبدالعظيم آمدند و ما رفتيم خدمتشان و ايشان قيام كردند، منتهى حبس كردند ... و بعد هم تبعيدش كردند ...»(4)
    برادرزاده حاج‏آقاحسين (سيدمرتضى برقعى) گفته است وقتى عمويم را در باغ محل اقامتش زيارت كردم مشاهده نمودم چشمان آقا از شدت گريه و ناراحتى متورم شده است، عرض كردم: در ملاقات با رضاخان چه مى‏كنيد؟ آن سيد بزرگوار گفت: اگر قبول نكرد كه از اعمال خلافش دست بردارد خفه‏اش مى‏كنم!(5) در طول مدت اقامت آقا در باغ مورد اشاره، مردم ضمن ديدار با مرجع خويش براى هر گونه جان‏فشانى اعلام آمادگى مى‏نمودند. حضور گسترده ديداركنندگان مشتاق هراس دولت رضاخان را برانگيخت. در نتيجه در ظهر روز دوم ربيع‏الثانى 1354ه••• .ق ملاقات با حاج‏آقاحسين قمى ممنوع گرديد و مأموران دولتى در اجراى دستور جديد در باغ را بسته و تا فرا رسيدن شب محل اقامت ايشان به محاصره كامل عوامل رضاخان در آمد. در مدتى كه اين فقيه فرزانه در باغ سراج‏الملك اقامت اجبارى داشت رضاخان حاضر به مذاكره با وى نگرديد و تنها پيام داد كه چرا قبل از آنكه جواب تلگراف شما داده شود به تهران آمديد؟ حاج‏آقاحسين با صلابت تمام اظهار داشته بود: من تلگراف نكردم كه اجازه بگيرم بلكه بدين وسيله خبر دادم كه عازم تهران هستم!
    با عزيمت اين فقيه باشهامت به تهران، بسيارى از اهالى مشهد در مسجد گوهرشاد اجتماع كرده و به سخنان وعاظ و خطبا كه در مذمت كشف حجاب و اعمال رضاخان بود، گوش فرا مى‏دادند. خبر بازداشت حاج‏آقاحسين قمى به سرعت در شهر مشهد انتشار يافت و مردم اين ديار مقدس را بيش از گذشته نسبت به رفتاردولت وقت عصبانى نمود. همان زمان، شهربانى مشهد بنا به دستور رضاخان گروهى از حاميان حاج‏آقاحسين همچون شيخ‏غلامرضا طبسى و شيخ‏شمس نيشابورى را كه از واعظان مشهور خراسان بودند، دستگير نمود. از سويى عده‏اى از روحانيان با صدور اطلاعيه‏هايى از مردم مى‏خواهند در برابر فاجعه هولناك كشف حجاب و ديگر اقدامات ضد دينى رضاشاه خاموش نمانده و اقداماتى هماهنگ ترتيب دهند.(6)
    مردم به منظور مبارزه با كشف حجاب و اطاعت از علما به صورت خودجوش از مشهد و روستاهاى اطراف به سوى مسجد گوهرشاد مى‏آيند. با توجه به آنكه جمعيت زيادى در اين مكان اجتماع نموده بودند و احتياج به مواد غذايى داشتند مردمانى خيّر و نيكوكار به تأمين مواد خوراكى آنان مبادرت ورزيدند و على‏رغم آنكه ماه دى و فصل سرما بود و در آن موقع سيب مثل حالا فراوان نبود، اهالى مقيم روستاهاى حومه مشهد سيبهاى اندوخته خود را كه معمولاً شب عيد به بازار مى‏بردند تا بفروشند، در دى‏ماه به مسجد گوهرشاد مى‏آوردند و بين مردم توزيع مى‏نمودند. مى‏گويند مرحوم نواب احتشام رضوى ـ پدر همسر شهيد سيدمجتبى نواب‏صفوى ـ براى مردم صحبت مى‏كرد و سه روز متوالى بر فراز منبر بوده و تنها براى تجديد وضو پايين مى‏آمده است.(7) در آن زمان پاكروان استاندار خراسان بود و چون فردى بى‏قيد به امور دينى به شمار مى‏رفت و در غرب پرورش يافته و بنا بر برخى نقلها بهايى بود، از اين‏رو رضاخان او را به سمت والى خراسان منصوب كرد. اين خائن محروم از خرد در به وجود آوردن حوادث مشهد نقش اول را عهده‏دار بود. در زمان وى به مشهد دستور رسيد كه وعاظ معروف شهر هر چه زودتر دستگير شوند. متعاقب اين حركات بود كه مردم چند روز متوالى به عنوان اعتراض در مسجد گوهرشاد تحصن كردند.(8) محمدولى‏خان اسدى كه نيابت توليت آستان قدس رضوى را عهده‏دار بود به رضاخان گفته بود كشف حجاب در شهر مقدس مشهد هنوز زود است و اين برنامه را از شهرهاى ديگر شروع كنيد ولى پاكروان خبيث شديدا با اعمال رضاخان موافق بود و گفته بود: طى چند روز اين كار را عملى مى‏كنم. اگر چه ابتدا استاندار و فرمانده لشكر خراسان ـ سرلشكر ايرج مطبوعى معدوم ـ و رئيس شهربانى سرهنگ دوم حسين‏قلى‏خان بيات مى‏خواستند گناه سركوبى قيام گوهرشاد را به گردن اسدى بيندازند ليكن گذشت زمان پرده از اسرار برداشت و چهره پاكروان و همدستانش بر همگان هويدا گرديد.(9)
    شيخ‏محمدتقى بهلول(10) كه روحانى مبارز و شجاعى بود و مردم مشهد وى را مى‏شناختند در مسجد گوهرشاد طى سخنرانيهاى پرشور و التهابى به كشف حجاب حمله كرد و اين حركت را تهاجمى عليه ديانت و ارزشهاى معنوى دانست. گفته مى‏شود بهلول روى پله آخر منبر بيست و چهار ساعت نشسته بود و جمعيت هم مدام بر حاضرين و مستمعين سخنان وى افزوده مى‏شد. برخى دعا مى‏خواندند و گروهى استراحت مى‏كردند.(11) خود بهلول در خاطراتى مى‏گويد: مردم مرا روى دست گرفته با سلام و صلوات از صحن كهنه بردند و در مسجد گوهرشاد در ايوان مقصوره بالاى منبر صاحب‏الزمانى گذاشتند. رئيس‏اطلاعات شهربانى خود را به من رسانيد و گفت: منبر رفتن ممنوع است، مردم بر سرش ريختند و با كتك و فشار به طرز فجيعى از مسجد بيرون كردند.(12) مردم تحت تأثير بيانات بهلول قرار گرفته و اعلام مى‏كنند تا مسأله كشف حجاب لغو نشود از اينجا خارج نمى‏شويم. فرمانده لشكر مشهد به نام ايرج مطبوعى در اين باره به رضاخان گزارش مى‏دهد. وى هم مى‏گويد: اگر با تهديدات خارج نشوند تيراندازى كنند. ايرج مطبوعى كه بعد از انقلاب دستگير و محاكمه گرديد و در دوم مهر 1358 محكوم به اعدام شد متهم به چند مورد جنايت بود كه از جمله آنها اعزام يك گردان به مسجد گوهرشاد بود كه منجر به شهادت 25 نفر و مجروح گرديدن حدود چهل نفر گرديد.(13)
    حضور زنان مسلمان در اين قيام بسيار چشمگير است. با درخواست آنان چادرى كه در مسجد پيرزن ـ ميان مسجد گوهرشاد ـ نصب مى‏گردد و آنان زير آن مجتمع شده و به سخنرانى بهلول و نواب احتشام رضوى گوش فرا مى‏دهند. در آن موقعى كه سربازان صحن را محاصره كردند و مردم اجازه ندادند اين دو روحانى را ببرند تيراندازى صورت گرفت. در اين وقت حاضرين به مأموران حمله كرده و با چوب، سنگ، داس و بيل آنان را متوارى ساختند.
    روز شنبه در ماه ربيع‏الثانى 1354ه••• .ق مطابق 19/4/1314ه••• .ش ازدحام جمعيت در مسجد گوهرشاد به اوج خود مى‏رسد. عوامل حكومتى از خيزش عمومى و مقاومت مردم نگران شده و چون از مركز كسب دستور مى‏كنند به آنان گفته مى‏شود حاضرين در مسجد را مورد يورش قرار داده، تمامشان را تار و مار كرده، عاملان واقعه را دستگير كرده و مجازات نماييد. عصر شنبه از پشت مسجد عده‏اى سرباز روى سر درب اين مكان آمدند و در چهار سر درب آن تيربار نصب كردند كه لوله‏هاى آنها به سوى پايين كج شده بود. مردم فكر مى‏كردند اين حركات تهديدى بيش نمى‏باشد. حدود ساعت دوازده مأموران يكى از دربهاى مسجد را شكستند و اول كسى كه وارد شد سروان ظلّى، فرمانده هنگ لشكر خراسان بود. مردم با چوب و وسايل ديگر او را كتك زدند. در اين وقت وى دو تير هوايى شليك كرد و ناگهان سربازان به داخل مسجد ريختند. مردم با مأموران درگيرى پيدا كردند و چون انبوه جمعيت از پاى منبر و اطراف به حركت در آمدند تا براى كمك به دالان مسجد بشتابند، مسلسلها شروع به تيراندازى كردند و شدت آن به حدى بود كه فضاى مسجد را روشن كرده بود. از پايين مأموران با سرنيزه مردم را مى‏دريدند و صداى يا على فضاى شهر مقدس مشهد را پر نموده بود. كوهى از اجساد بر زمين ريخته شده و خون چون سيل در جريان بود. بعد از اين كشتار خونين كه دومين يورش به اجتماع كنندگان در مسجد بود قريب 1100 نفر را دستگير كردند، عمامه روحانيون پاره شده و دستهاى آنان را بسته جلوى اسبها انداخته به سوى هنگ بردند. زخميها با بدترين وضع به همراه كشته‏ها در ماشينها ريخته مى‏شدند و هرچه زنده‏ها داد مى‏زدند كه ما زنده‏ايم، كسى به حرف آنان توجهى نمى‏كرد. تعداد شهدا را بين چهار هزار تا شش هزار نفر گفته‏اند. در روز بعد سرهنگ جهانبانى از تهران با هواپيما آمد و در بين اسيران، آنان را كه زوّار امام رضا(ع) بودند پس از سه روز آزاد نمود و افراد تا چهارده ساله را نفرى سى ضربه شلاق زد و مرخص كرد. بقيه تا چند هفته بعد در هنگ با وضع فجيعى در زندان بودند. به گفته برخى شاهدان عينى 56 كاميون جنازه‏هاى اين حادثه را به سوى محله خشت‏مالها و باغ خونى مشهد حمل كردند. اين كشتار در زمان نخست‏وزيرى ذكاءالملك فروغى (فراماسونر) روى داد.(14)
    پس از اين واقعه حوزه علميه مشهد مورد تاخت و تاز قزاقان قرار گرفت و در مشهد حكومت نظامى بر پا گرديد و شهر كاملاً در دست قزاقان بود. مقام معظم رهبرى حضرت آيت‏اللّه‏ خامنه‏اى در اين زمينه مى‏نويسند: «مبارزه و قيام مردم و حوزه علميه به تبع علماى بزرگى مانند آيت‏اللّه‏ حاج‏آقاحسين قمى و آيت‏اللّه‏ ميرزامحمد كفايى در جريان كشف حجاب رضاخانى كه منجر به تبعيد آيت‏اللّه‏ قمى و شهادت آيت‏اللّه‏زاده كفايى گرديد، نمودارى از رشد سياسى و مبارزات عميق روحانيون در سطح حوزه علميه بوده است و در ادامه آن حوادث كشتار بى‏رحمانه مسجد گوهرشاد و شهادت گروهى از طلاب و مردم بى‏پناه مشهد به جرم دفاع از اسلام، نشان‏دهنده اوج بيدارى نهضت اسلامى در ميان مردم مسلمان بوده است ...».(15)
    پس از فاجعه خونين گوهرشاد تا سه روز دربهاى حرم را بسته بودند تا خونهاى مسجد را شستشو دهند. رضايت رضاخان از اين قتل و كشتار فجيع به حدى بود كه فتح‏اللّه‏ پاكروان و همدستان وى مقرب دربار شدند و به آنان مجال داده شد تا نقشه‏هاى ديگر شاه را در خراسان به اجرا بگذارند. آنان چنان مردم را در فشار قرار دادند كه حتى در حرم مطهر هشتمين فروغ امامت به خدمه و پاسداران بعد از ماجراى گوهرشاد هر روز كارمندان يكى از ادارات دولتى را همراه با همسران حجاب‏دار آنها در شير و خورشيد سرخ دعوت مى‏كردند و پس از سخنرانى يكى از سرسپردگان رژيم، ناگهان مردها از سر زنان خود چادر مى‏كشيدند.
    حرم دستور داده بودند تا چادر و چارقد را از سر زنها بكشند.(16) زنان‏معتقدبه‏ارزشهاى‏دينى در مقابل اين فاجعه مقاومت مى‏كردند و از جلو ديد مأموران متوارى مى‏شدند و نمونه‏هايى گزارش شده كه بانوانى پس از تعقيب مأموران دچار بيمارى شده و پس از مدتى فوت نموده‏اند. جالب آن است كه زمان حمله به حرم مطهر و كشتار مردم دقيقا مصادف با روزى است كه ارتش روسيه در سال 1330ه••• .ق به سركردگى ژنرال ردكو به مشهد هجوم آورد(17) و نيز در سى‏ام آبانماه 1357ه••• .ش به دستور محمدرضاشاه پهلوى حرم حضرت امام رضا(ع) به گلوله بسته شد.(18)
    شيخ محمدتقى بافقى پس از شنيدن كشتار گوهرشاد از فرط ناراحتى و دلسوزى نسبت به مسلمانان به خون خفته، دچار سكته شد و براى مدتى بسترى گشت و پس از كسب بهبودى نسبى سه ماه بعد از كشتار، با توجه به اينكه از سوى دولت ممنوع‏الخروج بود، تهران را به طرف مشهد خونين ترك كرد تا از نزديك فضاى خون‏آلود اين ديار ابرار را نظاره‏گر باشد.(19)
    خبر قيام خونين مشهد كه به تهران رسيد، رئيس شهربانى و دادستان كل كشور به حضور حاج‏آقاحسين قمى مى‏روند و مى‏گويند شما مشهد را به شورش وا داشتيد و در اين حركت عده‏اى بى‏گناه كشته شدند كه مقصر شما هستيد؟! حاج‏آقاحسين پس از گريستن بر شهداى به خون خفته اين نهضت، خطاب به آن خطاكاران مى‏گويد: گناه اين كشتار به گردن دولت و شخص رضاخان است، چون من با مسالمت و دست خالى براى مذاكره آمدم ولى شما مرا حبس نموديد و مردم را خشمگين ساختيد و به جاى آنكه خواستهاى منطقى و برحق آنان را مورد رسيدگى قرار دهيد آن مظلومان را گلوله‏باران نموديد.(20) نظر به نفوذ و موقعيت آيت‏اللّه‏ بروجردى و مخابره تلگراف ايشان به رضاخان، دولت از محاصره يك ماهه محل اقامت حاج‏آقاحسين دست بر مى‏دارد ولى او را به حالت تبعيد به عتبات مى‏فرستد.(21)
    مطبوعات وابسته به رژيم و روزنامه‏هاى محروم از استقلال فكرى حقايق اين واقعه را دگرگون جلوه دادند. روزنامه تجدد، در تاريخ 31 تيرماه 1314ه••• .ش نوشت: «شيخ بهلول نامى كه سابقه تحريك دارد مردم را به عنوان وعظ دور خود جمع كرده و ياوه‏سراييهايى در اطراف لباس و كلاه نمود، نظر به اينكه مأمورين موفق نشدند از روى ملايمت او را از اقدام خويش باز دارند تصميم گرفتند آنها را متفرق سازند، در نتيجه چند نفرى مقتول و مجروح شدند و بالاخره در اثر مداخله نظاميان اغلب اشرار را گرفتار ولى شيخ بهلول موفق به فرار شده است.» سرمقاله روزنامه آزادى، چاپ خراسان در تاريخ 28 تير 1314ه••• .ش، شش روز بعد از كشتار، به ستايش از كلاه بين‏الملل و كشف حجاب پرداخت و روى كار آمدن رضاخان را به ظهور كوكب درخشان پهلوى در آسمان ايران تعبير نمود!!
    بعد از ماجراى گوهرشاد هر روز كارمندان يكى از ادارات دولتى را همراه با همسران حجاب‏دار آنها در شير و خورشيد سرخ دعوت مى‏كردند و پس از سخنرانى يكى از سرسپردگان رژيم، ناگهان مردها از سر زنان خود چادر مى‏كشيدند و اين كار همراه با هلهله و هورا كشيدن بود، مردان را نيز وادار مى‏كردند تا كلاه شاپو بر سر نهند. قباى بلند افراد را با چاقو بريده و به شكل كت، كوتاه مى‏كردند.(22)

    مقاومت بانوان

    كشتار مردم مشهد و دستگيرى تعداد زيادى از علما، رعب و وحشت زيادى در ميان مردم پديد آورد و آنها را بيش از پيش وادار به سكوت نمود. در ميان اين اختناق، وحشت و نگرانى زايدالوصف كشف حجاب بانوان در ديماه همان سال (سال 1314ه••• .ش) انجام شد؛ گرچه از مدتها قبل زمينه‏هاى آن فراهم شده بود. در روز هفدهم ديماه 1314ه••• .ش در عمارت دانشسراى عالى تهران با حضور رضاخان مراسمى براى اعطاى ديپلم به فارغ‏التحصيلان برگزار گرديد كه در آن رؤساى مدارس، همسران صاحب‏منصبان عالى‏رتبه و همسر و دختران شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و اين روز، به نام روز آزادى زن و كشف حجاب نامگذارى شد! در مراسم مورد اشاره، رضاخان طى سخنانى اشاره كرد: بسيار شادمان است كه مشاهده مى‏كند زنان به حقوق و مزاياى خود نايل شده‏اند!(23) چند روز بعد شاه دستور داد تا هر كدام از وزارتخانه‏ها جشنى برگزار نموده و كارمندان ادارات همراه زنان بدون حجاب در اين مراسم شركت نمايند، سپس به حكام ولايات و نواحى دستور داده شد كه ترك حجاب را با زور و ارعاب اجرا نمايند و ترتيب مجالس عمومى را فراهم كنند و طى آن طبقات درجه اول مردم دعوت شوند كه با خانمهاى خودشان در مجالس مذكور حاضر شده و كشف حجاب صورت گيرد. دختران دانش‏آموز باحجاب از ورود به مدارس منع شدند و از سوار شدن زنان محجبه به اتوبوس جلوگيرى مى‏كردند. مأموران نيز به محض مشاهده زن يا دخترى باحجاب در معابر، وى را تحت تعقيب قرار داده و چادر و روسرى او را از سرش كشيده و پاره مى‏كردند و حتى زنان را تا داخل منزلشان دنبال كرده و صندوق لباسشان را مورد تفتيش قرار مى‏دادند. اين سختگيرى تنها شامل حال زنان شهرى نبود بلكه بانوان ساكن در روستاها و زنان عشاير كه با لباسهاى سنتى و محلى خويش زندگى مى‏كردند از آزار و ايذاى مأموران مصون نبودند. به عنوان نمونه در كاشمر از متصديان حمامهاى زنانه التزام گرفته شد كه هيچ زنى را بدون كلاه به حمام راه ندهند و در حمامها زنان خبرچين گماردند.(24)
    بسيارى از زنان به نشانه مخالفت و مقاومت در برابر اين اقدام ضد دينى سالها خانه‏نشين شدند. آنان به اين موضوع هم بسنده نكردند و با وجود آنكه پليس دستور محرمانه داشت تا از زنهاى بى‏چادر حمايت كند ولى باز هم دور از نظر مأموران و در كوچه‏هاى خلوت زنان بى‏چادر را در معرض اهانت لفظى يا حمله با چوب و سنگ قرار مى‏دادند. حتى كار به جايى رسيد كه زنان بى‏چادر ناچار مى‏شدند از محلات پايين شهر با چادر از خانه بيرون بروند و در خيابانهاى بالاى شهر چادر را از سر خويش بردارند.(25)
    در تبريز سيد ابوالحسن انگجى و آقاميرزا صادق‏آقا در اعتراض به روند اسلام‏زدايى و كشف حجاب قيام مى‏كنند ولى عمّال رضاخان آن دو بزرگوار را دستگير و تبعيد مى‏نمايند تا بدين وسيله سدى در مقابل مقاومت عمومى ايجاد كنند. البته قبل از آن، مرحوم شيخ غلامحسين تبريزى به دليل اعتراض به تغيير كلاه به مشهد تبعيد شده بود.(26)

    باتلاق طاغوت

    به راستى دفاع زنان جامعه اسلامى ايران از حجاب خويش در قضيه كشف حجاب رضاخانى حماسه‏اى غرورانگيز در تاريخ ملت ما مى‏باشد و ايستادگى زنان مسلمان اين خطّه در مقابل خطر مزبور سند افتخار مردمانى است كه تا پاى جان كوشيدند از معنويت و فرهنگ الهى خود دفاع كنند. چنان كه نوشته‏اند در شهر كوچك كاشمر، رئيس شهربانى وقت (قاتل مدرس) روى تپه مرتفعى در حاشيه اين ديار مى‏ايستاد و با دوربين نگاه مى‏كرد و تا از دور زنى را با چادر در حركت مى‏ديد به پاسبانها فرمان مى‏داد با اسب بتازند و او را دستگير نموده و چادرش را پاره كنند. كم نبودند زنانى كه مأموران چادر آنها را برداشتند و آنان از شدت حزن و افسردگى ناشى از اين حركت دق كردند و دار فانى را وداع گفتند و چه بسيار مادرانى كه از هول و اضطراب، سقط جنين كردند ولى تن به اين ننگ ندادند.(27)
    امام خمينى در اين خصوص فرموده‏اند: «... خدا مى‏داند كه به اين ملت چه گذشت در اين كشف حجاب، حجاب انسانيت را پاره كردند. اينها، خدا مى‏داند كه چه مخدراتى را اينها هتك كردند ... علما را وادار كردند كه با سرنيزه كه با زنهايشان درمجالس‏جشن ـ يك همچو جشنى كه با خون دل مردم، با گريه تمام مى‏شد ـ شركت كنند ... در بعضى از جشنها آن قدر گريه كردند مردم كه اينها از آن جشن اگر حيايى داشتند پشيمان مى‏شدند ...»(28) و در سخنانى ديگر كه در جمع بانوان اهواز ايراد فرموده‏اند، مى‏گويند: «شما شايد اكثرا يادتان نباشد كه در زمان رضاشاه با بانوان چه كردند و چه مصيبتها به بار آوردند ...»(29)
    ايشان در بياناتى ديگر به قيام مردم در مقابل اين حركت اشاره فرموده و گفته‏اند: «... زنهاى ايران هم قيام كردند بر ضدش و تودهنى به او زدند كه ما نمى‏خواهيم اين طور چيزى [كشف حجاب [را، ما بايد آزاد باشيم و اين مردك مى‏گويد آزاديد؛ ليكن بايد حتما بدون چادر و بدون روسرى توى مدارس برويد. اين آزادى است؟! ...»(30)
    رضاخان به على‏اصغر حكمت، وزير فرهنگ وقت، دستور داد كه در مدارس زنانه معلمان و دخترها بايد بدون حجاب باشند و اگر زن يا دخترى امتناع كرد او را در مدارس راه ندهند.(31) از اقدامات ديگر رضاخان تعيين زنانى از طبقات بالا بود كه تحت عنوان دارالمعلمات جمعيتى تشكيل دهند. على‏اصغر حكمت به اين زنان كه در محل دارالمعلمات واقع در خيابان شاه‏آباد سابق و در كوچه ظهيرالاسلام دعوت شده بودند مأموريت داد كه پس از تشكيل جمعيت مزبور، اساسنامه آن را به نظر وزير برسانند و با حمايت دولت، پيشقدم نهضت آزادى زنان ايران باشند. مدارس دارالمعلمات تهران براى تغيير افكار و آداب نوباوگان و دوشيزگان ايرانى اهتمام مى‏كرد.(32) همچنين رضاخان مدارس ابتدايى را مختلط نمود و پسران را مجبور ساخت در مدارس شلوار كوتاه پا كنند.(33)
    روشنفكران بيمار و محروم از رشد فكرى واقعى كه استقلال انديشه خويش را در باتلاق طاغوت از دست داده بودند در جهت دفاع از حجاب‏زدايى و اقدامات ضد ارزشى رضاخان بيكار نبودند و در آن عصر ننگين، رنگين‏نامه‏هاى خود را از تبليغات در اين زمينه پر ساخته بودند؛ چنان كه چنين وضعى از سوى آنان در دوران محمدرضا پهلوى نيز ادامه يافت. امام خمينى(قدس‏سره) مى‏نويسند: «... قلمهاى مسموم خطاكار و گفتار گويندگان بى‏فرهنگ در اين نيم قرن سياه اسارت‏بار عصر ننگين پهلوى، زن را به منزله كالايى خواستند در آورند و آنان را كه آسيب‏پذير بودند به مراكزى كشيدند كه قلم را ياراى آن نيست، هر كس بخواهد شمه‏اى از آن جنايات مطلع شود به روزنامه‏ها و مجله‏ها و شعرهاى اوباش و اراذل زمان رضاخان از روزگار تباه كشف حجاب الزامى به بعد مراجعه كند و از مجالس و محافل و مراكز فساد آن زمان سراغ بگيرد. رويشان سياه و شكسته باد قلمهاى روشنفكرانه آنان. و گمان نشود كه آن جنايات با اسم آزاد زنان و با اسم آزاد مردان بدون نقشه جهانخواران و جنايتكاران بين‏المللى بود...»(34)
    احمد كسروى، مورخ معاصر كه حامى و مشتاق رفتارهاى رضاخان بود از برنامه‏هاى وى به عنوان يك جنبش در حال پيشرفت سخن گفته كه در مبارزه با چادر و پيچه مشكلاتى را در مسير خود داشت و برخلاف ايستادگى ملاّيان و پيروان آنها، در كار خويش موفق گرديد!(35) على دشتى در ديدار با رضاخان حالت چاپلوسى به خود مى‏گيرد و مى‏گويد: قلم و زبان و فكر من در اختيار پيشرفت مقاصد ميهن‏پرستانه حضرت اشرف است و از تقويت و تأييد سياست شما دريغ نخواهم داشت.(36) يحيى دولت‏آبادى به وقايع عصر خود اشاره كرده و مى‏نويسد: اينك در تهران كانون بانوان تأسيس شده و زنها رو گشوده با مردان معاشرت مى‏نمايند و روز به روز دايره رفع حجاب در تهران و ولايات وسعت مى‏گيرد و زنها داخل كارهاى وزارتخانه و دواير دولتى و ديگر مى‏گردند... پس سد حجاب را در ايران شكسته بايد دانست و آتيه روشنى را به زنهاى ايرانى بايد نويد داد.(37)

    بذرهاى ابتذال

    پس از هفدهم ديماه 1314 كه روز «آزادى زن» نام گرفت! و اقسام الگوهاى فرنگى به اشكال فصلى يا ساليانه به درون خانواده‏ها راه يافت آن دسته از دختران و زنانى كه به طور كامل كشف حجاب را پذيرفته بودند از لباسهاى مد روز پيروى مى‏كردند. اقدامات كشف حجاب و اختلاط بين زنان و مردان با افزايش سينماها و تئاتر، برگزارى جشنهاى مختلف و انتشار افكار مدگرايانه در روزنامه‏ها و مجلات و كتب مختلف ادامه پيدا كرد. به رغم آنكه بسيارى از زنان، در مقابل كشف حجاب مقاومت و پايدارى نشان دادند اما گروهى قليل از زنان متجدد كه در آرزوى چنين روزى بودند، موقعيت را براى آراستن و نمايش خود به مردان مساعد ديدند و راه ابتذال را پيمودند. رژيم رضاخان از اين فرصت پديد آمده براى سرگرم كردن مردم و بويژه جوانان و غافل نمودن آنان از سرنوشت حقيقى و براى هويت‏زدايى فرهنگى، كاروانهاى شادى به سبك كشورهاى اروپايى به راه انداخت، زنان هرزه آرايش‏كرده را بر روى كاميونها و ارابه‏هايى كه آراسته به انواع گلها بود قرار مى‏دادند و به همراه دسته‏هاى رقاصه با ساز و آواز و رقص و شادى در خيابانها مى‏گرداندند. از سويى اصناف را مجبور مى‏كردند كه در برپايى اين كاروانها (كارناوالها) پيشقدم شوند. چنان كه به منظور توهين به مقدسات اسلامى متأسفانه در شب عاشورا چند كارناوال به حركت در آمد.(38)
    محمود جم كه پس از فروغى نخست‏وزير شد، ضمن وصف واقعه 17 دى 1314 نوشته است «... جشن 17 دى اولين روزى بود كه زن ايرانى در كنار شوهر خود در يك مراسم رسمى و اجتماعى شركت مى‏جست ... وقتى من در كوكتل پارتيها و مجالس مهمانى مى‏بينم كه خانمها با آرايشهاى اروپايى شانه به شانه مرد گُل مى‏شنوند به ياد آن روز مى‏افتم كه زنان با حالتى ناراحت، خجالتى و نگران در كنار دست شوهران خود ايستاده و براى اولين بار صورت و موى سر خود را در معرض نگاه مردانى ديگر قرار داده بودند ...»(39)
    كشف حجاب و آثار سوء آن را مى‏توان بزرگترين ضربه بر پيكر زن به حساب آورد. آنچه به تقليد و تحميل از غرب شكل گرفت و تحت عنوان مساوات حقوقى و آزادى زن از ممالك بيگانه وارد شد و با دست عمال پليد اجانب زنان را آلوده ساخت و از حريم مقدس تقوا و عفاف به منجلاب فساد كشانيد، چيزى است كه آثار نكبت‏بار آن در جامعه نفوذ كرد و مشاغلى را به عنوان ژست تجددطلبانه و شخصيت كاذب براى زنان به قالب زدند تا جامعه بانوان را دچار مسخ فرهنگى نموده و به آنان چنين القا كنند كه زن باشخصيت، آن است كه بدون هيچ گونه قيدى با مردان معاشرت داشته باشد.
    كشف حجاب، مفاسد فراوانى به بار آورد و مصارف كاذبى در ميان زنان پديد آورد. بخش عمده‏اى از درآمد خانواده‏ها به جاى آنكه صرف سامان‏دهى اقتصاد خانواده شود مصرف تهيه لوازم آرايش و لباسها و مدهاى غربى گرديد، كانونهاى خانواده به سردى گراييد و روابط زناشويى در بسيارى از خانواده‏ها به هم خورد. گرچه تسهيلاتى براى زنان فراهم كردند اما شأن و منزلت زن در جامعه كه تا قبل از آن با هاله‏اى از احترام و وقار توأم بود به يكباره فرو ريخت و به صورت يك كالاى جنسى و فاقد امنيت جانى و اجتماعى بروز نمود. سياست نابخردانه كشف حجاب، گذشته از متزلزل ساختن ارزشهاى خودى و زمينه‏سازى براى تسلط بر منحط‏ترين بخشهاى فرهنگى غربى حداقل اين عوارض منفى را به دنبال داشت كه وقتى جامعه مذهبى و متدين، خود را در مقابل فراگيرى دانش به بهاى برهنگى نواميس خود ديد، بسيارى از آنان راه تحصيل را بر فرزندان خود مسدود نمودند و به اين ترتيب عملاً بر روند رشد تحصيلى كشور لطماتى وارد شد. (40)

    صيانت از سنگر حجاب

    با به قدرت رسيدن محمدرضاشاه چون مشاهده كرد سياستهاى پدرش به دليل توأم بودن با تندى و خشونت كارساز نمى‏باشد؛ از راه نيرنگ و خدعه وارد كار شد و همان توطئه را به شكلى ديگر و به وسيله تبليغات فريبنده‏اى ادامه داد. ورود بى‏رويه محصولات فرهنگى غرب كه با اصول و ارزشهاى دينى و اخلاقى در تباين بود و نيز رسانه‏هاى تبليغى و رنگين‏نامه‏هاى آلوده‏اى كه در انهدام هويت اسلامى و ترويج فساد اخلاقى تلاش گسترده‏اى داشتند، كم‏كم سنتهاى دينى را كم‏رنگ نمود. ولى على‏رغم تأثير زيانبار و نقش تخريبى تهاجم گسترده عليه مذهب و ديانت در جامعه اسلامى با ارشاد و هدايت علماى دينى و خصوصا رهنمودهاى حيات‏بخش حضرت امام خمينى توده مسلمان از هويت دينى حمايت كرده و زمينه‏هاى پيروزى بر ستم را فراهم نمودند. در بحبوحه انقلاب اسلامى بى‏حجابى به عنوان مولود استعمار و حركتى ضد انسانى مطرح شد و حجاب زن مسلمان به
    عنوان شعار مقدس اسلامى متداول گشت و مبارزان و فداكاران در تظاهرات باشكوهى كه ترتيب مى‏دادند با شعارهايى از قبيل خواهرم، حجاب تو از خون من كوبنده‏تر است، و خواهرم، حجاب زينت و زيور توست؛ به نفى و طرد آثار طاغوت‏زدگى از جامعه، ادارات و مدارس پرداختند و خواهران معتقد و متعهد با نشان دادن رشد فكرى و فرهنگى خود ثابت كردند كه با حفظ حجاب اسلامى مى‏توان مسؤوليتهاى اجتماعى و فرهنگى را پذيرفت و نقش فعال خويش را در جهت سازندگى، دفاع، جبهه و پشت جبهه ايفا نمود و در سنگر حجاب همانند حماسه‏آفرينان دفاع مقدس و رزم‏آوران بسيجى به حمايت از مرزهاى عقيدتى، اخلاقى و خانوادگى پرداخت و تن به اسارتهاى تحميلى نداد.
    انسانى كه در جهان‏بينى اسلامى و فرهنگ قرآن و عترت معرفى مى‏شود، وجودى است كه بايد با عنايت به تعاليم وحى به شكوفايى فطرت خويش پرداخته و قله‏هاى كمال را طى كند و اين خصوصيات و تحصيل كمالاتى اين گونه، به گرايشهاى عالى و مختصات روحى افراد بستگى دارد و از اين لحاظ بين زن و مرد تفاوتى نمى‏باشد. در واقع نظام اسلامى ميزان قرب به خداوند را معيار كرامت انسانى مى‏داند و به دست آوردن چنين ويژگى‏اى به درجات تقوا و ايمان افراد بستگى دارد. به فرموده مقام معظم رهبرى، حضرت آيت‏اللّه‏ خامنه‏اى «براى اسلام تكامل انسان مطرح است و براى رسيدن به اين هدف زن و مرد هيچ فرقى با هم ندارند ...»(41)
    انقلاب شكوهمند اسلامى خورشيد درخشانى بود كه در آسمان معنويت اسلام طلوع كرد. شرايط به وجود آمده براى بانوان پس از انقلاب اسلامى بايد مبتنى بر ارزشهاى دينى باشد. اگر اظهارنظر افراد محروم از شناخت قوانين اسلامى كه در برخى محافل مطرح مى‏شود و به مطبوعات و نشريات هم راه يافته در خصوص دفاع از زنان در مجراى درست قرار نگيرد و راه افراط را بپيمايد؛ در آينده شاهد دشواريهاى غير قابل انكارى در نهادهاى اساسى جامعه خواهيم بود، نبايد فراموش كرد كه در نظام غرب ميزان بهره‏دهى اقتصادى عامل ارزش است و چون زن را با اين ديدگاه مى‏شناسند براى كشانيدن وى در ميدان توسعه و بهره‏ورى با جعل قوانين به ظاهر حمايتى و برطرف كننده تبعيض او را از قيد سرپرستى همسر و تربيت فرزند و چشمه پرعطوفت خانواده آزاد مى‏كنند و با شعار سراسر فريب استقلال، وى را روانه بازار كار مى‏نمايند و در واقع به استثمار از او مى‏پردازند، اجراى چنين قوانينى در غرب پى‏آمدهاى اجتماعى و اخلاقى مخرّبى داشته و آسيبهاى متعددى را چون سيلى بنيان‏كن متوجه خانواده‏ها ساخته است.
    نشريات اروپايى اخيرا گزارشهاى جالبى را از موج تمايل بازگشت زنان از محيط كار و مشاغل مختلف به خانه و خانواده و تربيت فرزندان سخن مى‏گويند و اين برنامه كه هر روز در حال گسترش است مبين آن مى‏باشد كه هر گونه افراطى در مورد حقوق زنان دير يا زود با شكست مواجه خواهد شد. به همين دليل است كه رهبرى معظم تأكيد مى‏نمايند: «هر حركتى كه به قصد دفاع از حقوق زنان انجام شود بايد مبتنى بر يك بينش خردمندانه و متكى بر حقايق هستى، طبيعت، فطرت، مسؤوليتها و مشاغل اختصاصى و يا مشترك بين زن و مرد باشد تا به نتايج صحيح و مورد انتظار بيانجامد.»(42) و در ادامه افزوده‏اند: «انجام هر گونه حركت اساسى و حقيقى براى زنان مسلمان، مستلزم الهام گرفتن از احكام اسلام و استفاده خردمندانه از تجربه ديگران است. نگرش غربى در مورد زن مبتنى بر عدم تعادل و متكى بر شعارهاى پوچ و خالى از واقعيت است و حركت غلط و افراطى كه در غرب براى دفاع از زن انجام شده است، حركتى دستپاچه، بى‏منطق، مبتنى بر جهالت و بدون تكيه بر سنتهاى الهى و فطرت و طينت زن و مرد محسوب مى‏شود و بر همين اساس در ايران اسلامى قابل تقليد نيست و بايد طرد شود.»(43)
    ايشان بر اهميت اصلاح قوانين در برخورد با مسأله زن و نيز تبيين حقوق متفاوت زن و مرد بر اساس ديدگاه اسلام و قرآن اصرار ورزيده و خاطرنشان نموده‏اند: «... براى دفاع از زن بايد از ورود به بحثهاى انحرافى اجتناب شود. دفاع اخلاقى و قانون از زن و بخصوص در داخل خانواده‏ها ... ضرورى است و بايد باكسانى كه زن را در خانه مستخدم و بدون تمكن از خودسازى معنوى تلقى مى‏كنند با قوت و شدت و در عين حال كاملاً منطقى و عقلانى برخورد شود ...»(44)

    پی نوشتها :

    1ـ مجله نور علم، سال دوم، شماره اول، ص84.
    2ـ حاج‏آقاحسين قمى، قامت قيام، محمدباقرپورامينى، ص108 ـ 109.
    3ـ نهضت روحانيون ايران، على دوانى، ج2، ص159.
    4ـ صحيفه نور، ج8، ص31.
    5ـ عنصر فضيلت و تقوا، عباس حاجيان دشتى، ص49.
    6ـ چهره‏اى پرفروغ از مشعلداران اسلام و فقاهت و انقلاب، دفتر مدرسه علميه امام اميرالمؤمنين(ع)، مشهد، ص87.
    7ـ قيام گوهرشاد، ص207.
    8ـ اروپاييها و لباس ايرانيان، ص303.
    9ـ استانداران خراسان و نقش ميرزافتح‏اللّه‏خان پاكروان در توطئه كشف حجاب در خراسان، مجله پانزدهم خرداد، سال ... شماره ...، ص48.
    10ـ نگارنده اين روحانى مبارز را شخصا ملاقات كرده‏ام.
    11ـ اظهارات حجت‏الاسلام والمسلمين ميرمحمدحسين حسينى اصفهانى، مندرج در كتاب قيام گوهرشاد، ص104.
    12ـ خاطرات سياسى بهلول، ص60.
    13ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج اول، ص69، پاورقى و نيز مجله سروش، شماره 91، ص88.
    14ـ گفتگو با حسين آستانه‏پرست، مندرج در كتاب قيام گوهرشاد، ص190.
    15ـ گزارشى از سابقه تاريخى و اوضاع كنونى حوزه علميه مشهد، آيت‏اللّه‏ سيدعلى خامنه‏اى، ص136.
    16ـ قيام گوهرشاد، ص152.
    17ـ تاريخ بيست ساله ايران، ج6، ص255.
    18ـ زن از ديدگاه اسلام، على ربانى‏خلخالى، ص144.
    19ـ قيام گوهرشاد، ص39.
    20ـ مجله نور علم، سال دوم، شماره اول، ص87.
    21ـ حاج‏آقاحسين قمى، قامت قيام، ص122.
    22ـ قيام گوهرشاد، ص190 ـ 191.
    23ـ واقعه كشف حجاب، ص27 و نيزدر اين مورد بنگريد به تاريخ بيست ساله ايران، ج6، ص264 ـ 266.
    24ـ زندگينامه سياسى امام خمينى(قدس‏سره)، ج اول، ص56 ـ 57.
    25ـ زن ايرانى از انقلاب مشروطيت تا انقلاب سفيد، ص91 ـ 92.
    26ـ قيام گوهرشاد، ص206 و نيز تاريخ بيست ساله ايران، ج6، ص252.
    27ـ غلامعلى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص48.
    28ـ زن از ديدگاه امام خمينى(قدس‏سره)، ص139، در جستجوى راه از كلام امام (دفتر سوم)، ص65 ـ 66.
    29ـ در جستجوى راه از كلام امام (دفتر سوم زن)، ص36.
    30ـ صحيفه نور، ج2، ص30 و نيز همان مأخذ، ص66.
    31ـ خاطرات صدرالاشراف، ص302.
    32ـ اروپاييها و لباس ايرانيان، ص286؛ واقعه كشف حجاب، ص25.
    33ـ تاريخ سياسى معاصرايران، ج اول، ص118 ـ 119.
    34ـ از پيام امام به مناسبت روز زن، مندرج در كتاب «در جستجوى راه از كلام امام» دفتر سوم، ص39.
    35ـ خواهران و دختران ما، احمد كسروى، ص4.
    36ـ جستارى در افكار و انديشه‏هاى على دشتى، مهرزاد تولايى تهرانى، مجله كيهان فرهنگى، شماره مسلسل 135، ص41.
    37ـ حيات يحيى، ج4، ص434.
    38ـ زندگينامه سياسى امام خمينى(قدس‏سره)، ج اول، ص57 ـ 58.
    39ـ تاريخ بيست ساله ايران، ج6، ص264 ـ 266.
    40ـ به منظور آشنايى با پيامدهاى منفى كشف حجاب بنگريد به آثارى چون: جامعه‏شناسى غرب‏گرايى (جلد دوم)، على‏محمد نقوى، غرب‏زدگى، جلال آل‏احمد، ص101 ـ 102؛ فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل و ... .
    41ـ روزنامه همشهرى، شماره 1389.
    42ـ همان مأخذ.
    43ـ همان.
    44ـ همان.

    غلامرضا گلی زواره - پیام زنان شماره 71

           

    حجاب از دیدگاه 
شهید بهشتی


    حجاب از دیدگاه شهید بهشتی

    خواهران و برادران عزیز! توجه کنید به این مساله که به حجاب و پوشش اسلامی به طور عجیبی ظلم شده است. پوشیده بودن زن در اسلام در حدی است که الآن همسر و دختر من اینجا هستند و می بینید. این پوشیده بودن در اسلام، هرگز محدود کردن زن نیست، حفظ حریم زن است، احترام زن است، اتفاقا این نص آیه قرآن است که به پیغمبر می گوید که به زنانت و زنان مومنین و مسلمین بگو که وقتی بیرون می آیند خودشان را پوشیده تر کنند. می گوید: «ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین...»(احزاب/59) این سبب می شود که اینها شناخته شوند به اینکه زنان پاکی هستند و بنابراین آنها را اذیت نکنند و سراغشان نروند. این خیلی روشن است که اگر خانمی بتواند در پوشش خویشتن، نشانی از پایبندیش به عفت و پاکدامنی با خودش همراه داشته باشد، نشانی است از کمال و احترام. یک وقت است که ما مساله هرزگی زن را و لوندی زن را کمال زن می دانیم! خوب آن یک مکتب است. کدام زن بهتر است؟ آن که لوندتر است. ولی اگر نه، زن بهتر یعنی زن پاکتر، پس زن خودفروش، زن کامل نیست. زنی که برای خودش شخصیت قائل است زنی است که هیچ مردی جز همسرش نمی تواند به او نگاه خریدارانه بکند. اگر واقعا کمال زن این است، در این صورت، پوشیده بودن اندام و زیبایی ها و جاذبه های جنسی زن برای چیست؟
    آیا این برای احترام اوست یا برای تحقیراو؟ بنابراین ملاحظه می کنید دستور پوشش، برای بالا بردن احترام زن در اجتماع است و این امری طبیعی است و من به خانمهای خودمان توصیه می کنم در عین حال که پوشیده هستید، دوست دارم در خیابان گردنتان را راست بگیرید راه بروید! گردن شق راه بروید. خانم های پوشیده! مبادا پوشیده بودن مستلزم این باشد که گردنتان را خم کنید و راه بروید! نمی گویم چشم خیره کنید و مردان و جوانان را بنگرید، می گویم «باشخصیت» راه بروید! بنده همیشه به خانمم، هم به دخترم توصیه می کرده ام در عین حال که باید لباستان برجستگی های بدن را نشان ندهد، لباس برازنده آبرومند بپوشید؛ لباس خوب بپوشید نه لباس جاذبه دار؛ لباس خوب، لباس محترمانه. و بعد هم تاکید می کنم که در کوچه که راه می روید گردن شق راه بروید! معلوم باشد که شما زن مسلمان هستید؛ «العزه الله و لرسوله و للمومنین.» باید عزیز باشید! اتفاقا اینها می دانند که بنده همیشه در اروپا با این لباس بوده ام. حتی یک بار هم با کت و شلوار جایی نرفته ام. هر جا هم که گفتند بد است با این لباس بروی، گفته ام بنده با همین لباسی که می گویید بد است به آنجا می روم. گردنم را هم راست گرفته ام و رفته ام، به طوری که گاهی خانم می گوید تو اصلاً توجه نمی کنی به این که این اطرافیان به تو نگاه می کنند. می گویم واقعا توجه نمی کنم که به من نگاه می کنند. من عادت دارم که شق و رق در خیابان راه بروم برای اینکه «العزه الله و لرسوله و للمومنین». مگر من به این مردم اروپا بدهکارم که حتما باید اینجا مثل آنها راه بروم؟ من خودم لباس و شخصیتی با خودم دارم. آقایان به یاد دارند در جلسه دیدار با کاردینال کونیگ آن شب چگونه برخورد کردم. عرض می شود که باید شخصیت داشته باشیم آقا! باید عادت داشته باشیم سربلند باشیم. چه کم داریم؟ چرا احساس حقارت می کنیم؟ تاکید می کنم که خانمها پوشش داشته باشند اما در خیابان با شخصیت راه بروند، با شخصیت برخورد کنند! به آقایان توصیه می کنم که در تربیت خانم ها و دخترها به آنها میدان عرض اندام کردن و میدان شخصیت داشتن بدهید! بگذارید بتوانند در مجامع حرفشان را بزنند! آنچه قرآن دستور می دهد این است که «لاتخضعن بالقول» یعنی با ادا و اطوار و نازک کردن صدا صحبت نکنید! اما صحبت بکنید، سوال بکنید، حرفتان را بزنید، اظهار نظر بکنید، عقیده تان را بگویید، در مجامعی که حتی به عنوان مجامع اسلامی تشکیل می دهید خانمها نظراتشان را بیان بکنند، حرفهاشان را بگویند. البته باید کوشش کنید مجامعتان در حد اعلای نزاهت، تنزه، طهارت و قداست باقی بماند. در این بعد خودسازی داشته باشید... خانم ها را طوری باید بار بیاوریم که اگر تنها هستند و کسی به آنها کمترین مطلبی می گوید واقعا بتوانند از خودشان دفاع کنند. ما در این قسمت کمبود داریم ولی چاره نیست. باید کوشش کنیم زینب بار بیاوریم. مدلش خود زینب است. شک ندارم که باید در شیوه تربیت دخترها و خانم ها تجدید نظر کرد و باید کوشش کرد که آنها با الگوی زینب تربیت شوند، در هر دو بعد: هم بعد فضیلت و تقوا و ایمان و هم بعد شجاعت و سخنوری و قدرت دفاع از خویشتن.

    کتاب سه گونه اسلام: شهید آیت الله دکتر بهشتی، ص62-65

           



    پدیده كشف حجاب در تاریخ معاصر

    چکیده: جامعه‌ی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، ‌فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه می‌داشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمی‌پوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند كه شئون اساسی را به زنان یادآوری می‌كردند. فقط پس از مسافرت‌های فرهنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد.
    بطور طبیعی ظهور زن در عرصه‌ی حیات ملی ایرانیان همراه حضور مرد در این سامان است، از بدو آفرینش تا به امروز، پیوستگی و وابستگی این دو به یكدیگر هویدا است.1 صاحب نظرانی كه درباره‌ی وضع زنان ایرانی و نحوه پوشش آنان در خلال تاریخ بررسی كرده‌‌اند بر این باورند كه اقوام این مرز و بوم مردمی فكور، پر تلاش و اخلاقی بوده‌اند و گواه بارز بر حیات فكری آنان اعتقاد به وحدانیت خالق و روز رستاخیز می‌باشد. این امتیاز عظیم نشان دهنده‌ی فضل الهی بر مردم این دیار است. «هردوت» و «گزنفوت» و دیگر بیگانگان در آثارشان به رغم دشمنی‌های بین یونان و ایران اذعان داشته‌ا‌ند كه ایرانیان مردمی پایبند به مبانی دینی، سخت كوش ... بوده‌اند و از تقوی، كرامت و عزت انسانی برخوردار بوده‌اند. این گونه خصوصیات تا ظهور اسلام و پذیرش آن از سوی ایرانیان از وجوه تمایز جوامع ایرانی بود. در طی تاریخ هزار و چهارصد ساله به رغم همه‌ی گرفتاری های مردم این مرز و بوم هیچ جهانگرد و مورخ روشن ضمیری نیست كه از صفا و صمیمت ایرانیان سخن نرانده باشد، مرد و زن ایرانی به نجابت، حسن خلق، پاكدامنی و درستكاری ستوده شده‌اند.2
    از نظر پوشش، در فرهنگ پوششی ایل نشینان ایران نه فقط زنان به حفظ حجاب و لباس‌های بلند ملزم بودند بلكه مردان نیز البسه‌ی گشاد به تن می‌كردند حتی بی‌كلاهی را عیب می‌شمردند.3
    دركل، جامعه‌ی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، ‌فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه می‌داشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمی‌پوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند كه شئون اساسی را به زنان یادآوری می‌كردند. فقط پس از مسافرت‌های فرنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد. از این زمان است كه می‌بینیم لباس‌های رقاصگان اروپایی به ذائقه شاه خوش می‌آید و در میان گروهی از «عمله‌ی طرب» مرسوم می‌شود. با وجود این تا زمان كشف حجاب رضا شاهی یك نمونه هم یافت نمی‌شود كه تصویر زنان ایرانی حتی درباری سر برهنه و بی‌حجاب نشان داده شود.4
    اما رضا شاه در جهت تشدید وابستگی به نظام بین‌المللی كه نظام سنتی ایران بزرگ‌ترین رمز آن بود به تجددگرایی روی آورد و پدیده‌ی كشف حجاب با آهنگ تندتری پیگیری شد و اجرای آن با خشونت قرین گشت.5
    هدف استعمار تهاجم به ارزش‌های دینی از جمله «حجاب» زن مسلمان بوده است اقدام رضا شاه علیه پوشیدگی زنان نشانه‌ی عملی و خشن این تهاجم فرهنگی بود. حضور میسیون‌های مذهبی، نشر مطبوعات متأثر از فرهنگ غربی، نهایتا فكر تشبه به غرب از جمله عواملی بود كه به اجرای سیاست كشف حجاب كمك كرد. خواسته‌های نفسانی شهوت‌رانانی چون تیمورتاش و همفكران او نیز به روند كشف حجاب كمك كرد. رضا شاه مدعی بود مردم وقتی لباس متحد‌الشكل بپوشند، كلاه پهلوی برسر گذارند و نسبت به تقیدات دینی مست شوند، متمدن خواهند شد. درك او از تمدن رفتار متجدد مآبانه بود، نه اختراع و اكتشاف. شاه مغرور دل خوش بود كه با تغییر لباس و كنار گذشتن مذهب، جامعه متمدن خواهند شد. گرچه رضا شاه تجدد مآبی را از اوایل سلطنت در سر می‌پروراند، متحدالشكل كردن البسه در سال 1307، حضور خانواده‌اش در حرم حضرت معصومه (س) و دیگر اقدامات او مؤید این مطلب بود، ولی سفر تركیه این تلقی را تقویت كرد. مخبرالسلطنه می‌نویسد: «فكر تشبه به اروپایی از آنجا [تركیه]‌ به سر پهلوی آمد».6
    رضا شاه بعد از مسافرت تركیه، از رفع حجاب زن ها صحبت می‌كرد و به هیأت دولت می‌گفت: «ما باید صوره‌ و سنتا غربی بشویم و باید در قدم اول كلاه‌ها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به رفع حجاب زن‌ها نمود و چون برای عامه‌ی مردم دفعتا مشكل است اقدام كنند، شما وزراء معاونین باید پیشقدم شوید... به حكمت، وزیر فرهنگ، دستور داد كه در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن و دختری امتناع كرد او را در مدارس راه ندهند».7
    غالبا مطالبی كه در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان مورد تأكید قرار می‌گرفت این بودكه وجود حجاب اولا، خلاف تمدن، ثانیا خلاف قانون طبیعت می‌باشد، ثالثا سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه كار می‌شود.
    در خاطرات افراد متعدد كه خود از دست اندركاران حكومت رضا خانی بودند، تحمیلی بودن واقعه‌ی كشف حجاب بیشتر مشهود می‌گردد. بدالملوك بامداد می‌نویسد: «... به اشاره اعلیحضرت رضا شاه ...، عده‌ای از زنان فرنگی انتخاب... و به آنها گفته شد كه مأموریت دارند تا جمعیتی تشكیل بدهند... این جمعیت در جلسات بعد نام كانون آزادی را برای خود اختیار كرد».
    این كانون به ریاست خانم دولت‌آبادی وظیفه داشت برای متجدد كردن بانوان تلاش كند، به دلیل مقاومت اجتماعی، كانون عملا كاری از پیش نبرد، قار شد در مدارس تدریجا مجالس جشن و سرور با روی باز و بدون حجاب برگزار گردد.8
    انتشار این خبر با واكنش‌های اجتماعی مواجه گردید. نخستین واكنش را علمای شیراز بروز دادند.
    در فروردین 1314 دختران مدرسه‌ی «مهر آیین شیراز» را واداشته بودند كه بدون حجاب در مراسمی حاضر شوند. در این رابطه علمای شیراز تلگرافی اعراض آمیز به شاه زدند و این در شرایطی بود كه شاه آماده می‌شد تا بر برداشتن حجاب زنان دربار و ملكه و دخترانش آنان را با غافله‌ی تمدن غربی همراه سازد. جریان اجبار محصلین به كشف حجاب در تهران و شهرها ادامه یافت. در مقابل اجرای این سیاست بود كه واقعه‌ی خونین مسجد گوهرشاد پیش آمد. با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود. اما فقدان رهبری منسجم و خشونت عوامل شاه باعث شد نه تنها این اعتراض تبلور پیدا نكند بلكه شاه را مصمم به اجرای خشونت بار كشف حجاب نماید. مقدمات امر این گونه بودكه در هفده دی ماه 1314 ش. در دانشسرای عالی تهران مراسمی برگزار گردید. در این مراسم همسران صاحب منصبان، همسر و دختران شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و این روز به نام «روز آزادی زن» و «كشف حجاب» نامگذاری شد.
    حكمت كه خود در آفرینش كشف حجاب فعال بود در مورد تبعات این واقعه می‌نویسد:
    «بلافاصله بعد از مراسم 17 دی دو امر پیش آمد كه یكی به حد افراط و دیگری به حد تفریط بود. از یك طرف بعضی از زن‌های معلوم الحال به كافه‌ها و رقاص‌خانه‌ها هجوم آورده و همه در مرئی و منظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقص‌های معمول فرنگستان مشغول دست افشانی و پایكوبی شدند و از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیس‌ها در تهران و ... برحسب دستور وزارت كشور به زنان بی‌خبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به كشف حجاب می‌كردند ....»9
    در كتاب «خاطرات صدر الاشراف» آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمی‌دادند ... بعضی از مأمورین زن‌هایی كه پارچه روی سر انداخته بودند اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها كشیده [و]‌ پاره پاره می‌كردند و اگر زن فرار می‌كرد او را تا توی خانه‌اش تعاقب می‌كردند و به این هم اكتفا نكرده اتاق زن‌ها و صندوق لباس آنها را تفتیش كرده، ... من این حركات وحشیانه‌ی مأمورین پست فطرت را در ولایات زیاد شنیده بودم ...»10
    در این باره هدایت می‌نویسد:
    « پلیس دستور یافت روسری از سر زن‌ها بكشد، ‌روسری‌ها پاره شد و اگر ارزش داشت تصاحب، مدتی زد و خورد بین پلیس و زن‌ها دوام داشت».11
    وقتی منابع دولتی و عوامل مؤثر حكومت به این صراحت از مقاومت سخن می‌گویند معلوم است كه این مقاومت ابعاد بسیار وسیع‌تری داشته است. درست پس از اعلام ضرورت كشف حجاب، مأمورین شهربانی تعرض وسیع را به حریم خانواده‌ها آغاز كردند. اگر ساده اندیشانه بپذیریم كه كشف حجاب خود تمدن بود و یا راه را به سوی متمدن شدن جامعه می‌گشود، نمی‌توانیم این حقیقت را نادیده بگیریم كه هیچ رشد و تمدنی را نمی‌توان و نباید به زور چماق حكومت به جامعه تحمیل كرد. آیا گسترش تمدن با عفت ناسازگار است؟ هدایت اجتماعی به سوی تمدن نه تنها نیاز به زور و فشار ندارد، بلكه به دلیل هماهنگی با طبیعت انسانی، بدون هیچ اجباری و فقط در پرتو مدیریت با شعور سیاسی جامعه به سرعت قابل حصول نیز هست.12
    رضا شاه اگر به راستی به رشد و اعتلای اجتماعی جامعه می‌اندیشد و سیاست فرهنگی او به معنی نابود كردن ارزش‌های اسلامی ـ ملی نبود، می‌باید كه زمینه‌های گسترش كار و تلاش و توسعه‌ی اقتصادی را با توسعه‌ی صنعت و فن‌آوری و انواع فعالیت‌های شهری پدید می‌آورد.13

    تهاجم فرهنگی و كشف حجاب

    بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد كه مقدمات تهاجم فرهنگی در دوران سلطه‌ی قاجار آغاز می‌شد و مسئله «كشف حجاب» را در راستای تهاجم غرب باید بررسی كرد. این تهاجم در زمان رضا شاه با قلدری و در زمان محمدرضا شاه با خدعه، نیرنگ و تبلیغات مسموم كننده انجام گرفت. كشف حجاب نبایستی امری ساده تلقی گردد باید آن را بسان كلیدی دانست كه در صورت قرار گرفتن در دست غرب به راحتی درهای بسته‌ی ملت به روی اجنبی را باز كرد، فساد، فحشا و مواد مخدر را در جامعه رواج داد. منابع انسانی و ثروت‌های این ملت به چپاول و غارت غربی ها رفت. آنها كه در زمان ناصرالدین قرار داد فروش انحصاری توتون را نتوانستند تحمیل كنند اما در قضیه‌ی كشف حجاب موفق می‌شودند، پس باید به خوبی آنها را شناخت و از انگیزه‌هایشان آگاه شد. بی‌تردید در كشف حجاب برای استكبار منافع بسیاری وجود داشته، در هر كشور اسلامی كه رفته از نخستین اقداماتش كشف حجاب بوده، چنانچه فرانسه در الجزایر به همین اقدام دست زد. مستر همفر، جاسوس انگلیس در كشورهای اسلامی، در بخشی از خاطرات خود آنجا كه نقاط قوت مسلمان‌ها را بر می‌شمارد به مورد حجاب اشاره می‌‌كند و می‌گوید: «زنان آنان دارای حجاب محكم هستند كه نفوذ فساد در میانشان ممكن نیست». امروزه تهاجم فرهنگی ابعاد بسیار متنوع و سازمان یافته‌ای به خود گرفته كه مسأله كشف حجاب در این تهاجم به طور مستقمی مطرح نمی‌شود. لكن یك نتیجه‌ی كلی از آن گرفته می‌شود و آن شكستن حریم بین زن و مرد و نشاندن آنها به التذاد جنسی حرام و نامشروع است و ام‌الفساد همین جاست. برداشتن حجاب بین زن و مرد و از بین بردن حیا و عفت مقدمه‌ای است برای تباهی نیروهای انسانی و چپاول ملت‌ها، لذا طرح مسئله كشف حجاب دو فایده‌ی بزرگ خواهد داشت: فایده اول عبرت گرفتن از تاریخ كه به قول امام راحل (ره) [تاریخ]‌ معلم انسان‌هاست. فایده‌ی دوم، فهم این نكته كه این توطئه و این حلقه از تهاجم فرهنگی خاتمه نیافته و دشمن همچنان درصدد است تا با بهره‌گیری از شیوه های جدید به نتایج كشف حجاب دست یابد.14

    پیشینه‌ی كشف حجاب در تاریخ معاصر

    از فتنه‌های مهم بهاییت، فتنه‌ی قره‌العین* بود. وی پس از جذب شدن به بهائیت هسمر خود را به سه فرزند رها كرد و به تبلیغ مرام ساخته‌ی استعمار پرداخت. علت جذب وی به «باب» نه از جهت فكری بلكه به شهوت‌ ـ‌پرستی‌اش بود. خاندان او خاندان عفت، زهد و قناعت بودند و در چنین محیطی وسایل عیش و عشرت برای او مهیا نبود، برای رهایی از این قید و بند به حزبی پیوست كه به هیچ نظم و قاعده‌ای پایبند نبود. لذا قره‌العین به «بابیان» كه دارای مرام اشتراك جنسی بودند پیوست و نخستین نغمه‌های شوم بی‌حجابی زنان را سر داد و خود را به عنوان نخستین زن بی‌حجاب در تاریخ معاصر مطرح كرد كه نه تنها در مجامع بی‌حجاب ظاهر می‌شد و تبلیغ بهاییت می‌كرد، بلكه بدون هیچ واهمه‌ای عقاید و پندارهای سخیف بهاییت را در مورد مرام اشتراك جنسی شرح می‌داد و به حضار بشارت می‌داد كه از این پس نه تنها زنان آزاد و رها می‌توانند در مجامع و اجتماعات حضور یابند بلكه یك زن می‌تواند با چند مرد زندگی زناشویی داشته باشد. بنابراین وی را باید از جمله‌ی نخستین زنانی دانست كه در تاریخ معاصر (در زمان زمامداری ناصرالدین شاه) پوشش از سر و تن برگرفت و سنگ بنای بی‌حجابی را در جامعه اسلامی ایران بر جا گذاشت. بعد از اعدام او، این قضیه خاتمه نیافت و در چهارچوب برنامه‌ی ذكر شده‌، از طرف انجمن‌های فراماسونری و غرب زدگان دنبال شد و رضا شاه مجری و تكمیل كننده‌ی آن گردید. در این راستا در كشورهای اسلامی چون مصر، الجزایر، تركیه و افغانستان و... نیز حركت‌هایی صورت گرفت. در مصر نخستین حركتی كه به عنوان آزادی زنان صورت گرفت در اواخر سلطنت «اسماعیل پاشا» بود. ولی برای اینكه بتواند ملت خود را به شاهراه تمدن برساند، متوسل به افكار غربی‌ها شد و قلم بدستان مزوری در اطراف وی به نوشتن كتب و مقالات پرداختند از جمله‌ی آنها «قاسم بیك امین» بود كه جمله‌ی « هر شرط تحولی رفع حجاب است» از اوست. در الجزایر، نیروهای اشغالگر فرانسه مبارزه‌ی عظیمی علیه حجاب به ویژه چادر شروع كردند. مردم استمار زده مبارزه‌ی منفی خود را بر علیه این اقدامات آغاز كردند. در تركیه مصطفی كمال پاشا كه بعدها به «آتاتورك» لقب یافت، پس از شكست پادشاه عثمانی دست به اسلام‌زدایی زد و دستور داد زن‌ها كشف حجاب كنند و مردان تغییر كلاه به سبك اروپایی دهند.
    در افغانستان نیز امان‌الله خاف پادشاه این كشو رپس از بازگشت از سفر اروپا به اقدامات خود بر علیه حجاب شدت بخشید و انجمن حمایت از نسوان تشكیل داد كه تبلیغ بی‌حجابی را در سر لوحه‌ی كارهایش قرار داده بود. امان‌الله با زنش از ایران دین كردند، بی‌حجابی ملكه در افكار عمومی ایران اثر بدی گذاشت كه پس از بازگشت پادشاه به كشورش مردم بر سر تغییر كلاه و كشف حجاب علیه او قیام كرده و از سلطنت عزل شد.
    در كشور ما نیز همچنان كه گفته شد با حركت‌های سخیف قره‌العین جرقه‌ی این پدیده‌ی شوم زده شد و به طور تدریخی ادامه پیدا كرد. فساد پادشاهان قاجار و گرایش آنها به مظاهرتمدن غربی موجب گسترش آن شد. ناصرالدین شاه با سفر به مسكو ضمن دیدار از نقاط دینی این شهر به تئاتر كارولین می‌رود، لباس بالرین‌ها توجه وی را جلب می‌كند. در برگشت به ایران دستور می‌دهد زنان حرم از این نوع لباس بپوشند، این عمل موجب تغییراتی در لباس زنان جامعه شد ولی این تغییر و تحولات خیلی محدود بود. وضع به همین منوال ادامه داشت تا زمامداری رضا خان فرا رسید. وی كه متعهد به اجرای سیاست‌های استعمار بود، پس از تاجگذاری به حمایت از كانون‌ها و انجمن‌ها پرداخت. این مراكز محل مناسبی برای تبلیغ بی‌حجابی بود، در سال‌های 1305 و 1314 «جمعیت بیداری نسوان» و «كانون بانوان» تأسیس شدند. ریاست كانون با صدیقه دولت آبادی بود، وی از جمله زنانی بود كه چند سال قبل از كشف حجاب رسمی، بی‌حجاب از منزل خارج می‌شد. در این ایام جراید كشور در مراقبت شدید اداره‌ی سانسور شهربانی قرار داشتند و مدیران آنها وابسته به حكومت و فراماسونری بودند و با ارائه‌ی مقالات و عكس‌های زنان بی‌حجاب و گاه عریان زمینه ‌های فساد را مهیا می‌كردند.15
    مهم‌ترین زمینه‌ی كشف حجاب تفسیر لباس مردان در سال‌های 1304 و 1307 و 1314 ش بود. استعمار به خوبی می‌دانست كه مردان نسبت به پوشش زنان خود اهمیت زیادی می‌دهند و یكباره به كشف حجاب تن نمی‌دهند و فشار بدون تهیه‌ی مقدمات همان نتیجه‌ای را خواهد داد كه در افغانستان بر سر امان‌الله خان آمد، لذا بهتر آن دیدند كه از تغییر لباس مردان شروع كنند تا از این رهگذر هم ذهن جامعه را نسبت به تغییرات عمده كه جزء آداب و سنت‌های اجتماعی به شمار می‌رفت آماده سازند، چرا كه مردان بر سر وضع خود و نوع لباس و كلاه... كمتر حساسیت به خرج می‌دهند و این تغییر را بعد از كمی فشار خواهند پذیرفت و این نخستین رخنه در دگرگونی ارزش‌های سنتی و ملی خواهد بود و هم چنین عكس‌العمل مردم را بسنجند. با توجه به اینكه برای متخلفین از آن جریمه‌ی نقدی و حبس مقرر كرده بودند. این خود نوعی فشار بود لذا ابتدا اجبار به تغییر لباس و كلاه را در ادارات اجرا و سپس به صورت عمومی آن را اجباری می‌كردند تا در فاصله‌ی بین دو اجبار عكس‌العمل‌ها را ارزیابی كرده و نتایج حاصله را استخراج كننده بدیهی بود در صورتی كه واكنش‌ها عادی بود بیانگر تغییر تفكر و فرهنگ جامعه به شمار می‌آمد زیرا مسئله‌ لباس، شكل و نوع آن یك مسئله سطحی و ساده نیست بلكه كسی، لباس خود را تغییر می‌دهد كه پیش از آن نوع تفكر و فرهنگ خود را تغییر داده باشد. بالاخره حكومت وابسته‌ی پهلوی با تغییر كلاه پهلوی به شاپور (لگنی)، دگرگونی مورد نظرش را به اجرا گذاشت و زمینه را برای كشف حجاب فراهم نمود تا این كه در 17 دی 1314 رضا شاه به همراه تاج الملكوك، شمس و اشرف به دانشسرای مقدماتی رفتند. ملكه و دخترانش بدون حجاب در آنجا ظاهر شدند. از آن روز فجایع این اقدام ضد اسلامی و ملی در شكل‌های مختلف آغاز شد و همه ی نیروهای امنیتی و نظامی برای اجرای آن بسیج شدند.16
    شاید برخی بر این باور باشند كه تغییر لباس و كشف حجاب امری ساده و سطحی بوده است. این گمان ناشی از عدم شناخت عظمت وجودی زن و مردم و تفاوت‌های آن دو می‌باشد. منتسكیو ضمن اشاره به این تفاوت‌ها بر لزوم حفظ حیا و حجاب تأكید كرده و می‌گوید: «قوانین طبیعت حكم می‌كند زن خوددار باشد. زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیشتری دارد. بنابراین تضاد بین آنها را می‌توان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معقتدند كه زنان باید حیا و حجاب داشته باشند».17
    همچنان كه گفته شد تغییر لباس در زنان و مردان ناشی از تغییر فرهنگ و عقیده‌ی شخصی است، گرچه در ابتدای سیطره‌ی رضاخان این مورد با زور سر نیزه تا حدودی در جامعه پیاده شد ولی «خو» دادن مردم به آن و پذیرش تدریجی آن از سوی مردم موجب ایجاد نوعی تفكر در خصوص فرهنگ و عقیده گردید. آیا استعمار و عامل آن رضا شاه در این مبارزه پیروزگر شدند و با برگرفتن حجاب از سر و تن زن‌ها و گذاشتن و پوشاندن كلاه و لابس اروپایی بر سر و تن مردمان توانستند نور عشق به اسلام را از تن و روح ملت بزدایند.
    ملت و روحانیت در این مبارزه‌ی بی امان حماسه‌هایی خلق كردند كه نمونه‌های آن را در مبارزه آنها با حكومت محمدرضا پهلوی می‌توان سراغ گرفت، قیام مسجد گوهرشاد و كشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع كثیری از آنها نقطه‌ی اوج این مبارزات بود. و از آن واقعه‌ی جانگذاز تا سقوط پهلوی اول و دوم این مبارزه همچنان ادامه داشت تا اینكه خداوند متعال پاداش این مبارزات و از جان گذشتگی‌ها را پیروزی انقلاب اسلامی كه از بی‌نظیرترین انقلابات تاریخ است، قرار داد و آن را مقدمه ای برای ظهور مهدی موعود (عج) قرار داد.18

    كشف حجاب، اوج ابتذال زن ایرانی

    درباره كشف حجاب در عصر پهلوی كتاب‌های متعددی به نگارش در آمده و از مفاد آنها چنین بر می‌آید كه بین رضا شاه و آتاتورك رابطه‌ای صمیمانه وجود داشت. رضا شاه در زمامداری هفده ساله‌ی خود تنها یك بار به خارج از كشور سفر كرد. سفری كه ثمره‌ی آن ابتذال زن ایرانی بود. او به تركیه سفر كرد و آن قدر مجذوب ظواهر آنجا و مردم آن دیار شد كه از همان جا تلگرافی به دولت ایران فرستاد و گفت: «اگر كشاورزان بخواهند هنگام كار زیر نور آفتاب از گناه تمام لبه استفاده كنند، اشكالی ندارد.19
    پیش‌تر گفته شد، تغییر پوشش و تفكر بینابین آن در دوران قاجار شكل گرفت. شاهان قاجار در مسافرت‌های فرنگ مرعوب فرهنگ منحط آنجا شده و از پوشش زنان اروپایی خوش‌شان آمده بود بدشان نمی‌آمد كه زنان حرمسرایشان از آن نوع لباس بپوشند. در عكس‌های برجای مانده از قاجار زنان بالاپوشی به كل سنتی دارند اما به جای شلوار، دامنی كوتاه با جوراب به تن دارند، نیمی قجری و نیمی اروپایی. ا لبته در هیچ یك از تصاویر زنان این دوره زنی بدون روسری دیده نمی‌شود. با وجود این، ابتذال زن ایرانی زمانی شروع شد كه پای او به حرمسراها باز شد. این ابتذال در عصر پهلوی اول نیز بعد از سفر وی به تركیه با تبلیغات دامنه‌دار و گسترده علیه حجاب شروع شد، این مسافرت در واقع زمینه‌ی پذیرش كشف حجاب را فراهم نمود. رضا شاه به كشوری سفر كرده بود كه پدیده‌ی پان تركیسم آن با محوریت مصطفی كمال پاشا می‌رفت تا به سبك اروپا شكل بگیرد. درباره شیفتگی رضا خان به تركیه و اقدامات آتاتورك حتی قبل از اینكه بر اریكه سلطنت ایران تكیه زند، مطالب فراوانی گفته شده است.روزنامه‌ی «مورنینگ پست» در شماره‌ی 12 خود می‌نویسد: «رضا خان به كارهای مصطفی كمال بسیار شیفته شده و در تقلید از برنامه‌ی سیاسی او نیز تردیدی به خود راه نداده است». در شماره‌ی دیگر این نشریه، عدم تقلید كامل رضا خان از وی را در ابتدای تغییر سلطنت خطر بلشویزم می‌داند. آنچه در این سفر بیش از همه توجه رضا شاه را به خود جلب كرد، حضور زنان و دختران بی‌حجاب در مراكز علمی و آموزشی این كشور بود. به همین جهت پس از این بازدیدها خطاب به سفیر كبیر ایران اظهار می‌دارد: «هنوز عقب هستیم و فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم، خصوصا زنان اقدام كنیم». تأثیر این مسافرت در رضا شاه به حدی است كه خطاب به رییس الوزراء می‌گوید: «نزدیك دو سال [است]‌ كه این موضوع ـ‌كشف حجاب ـ‌سخت مرا به خود مشغول داشته است. خصوصا از وقتی كه به تركیه رفتم و زن‌های آنجا را دیدم كه «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته ... دیگر از هر چه چادری است بدم آمده است . اصلا چادر و «چاقچور» دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».20 رضا شاه در دانشسرای عالی تهران گفت:« بسیار مسرورم از این كه می‌بینم زنان به حقوق و مزایای خود نائل شده‌اند». معلوم می‌شود ایشان «برهنگی» را حقوق و مزایای از دست رفته‌ی زنان می‌پنداشت. لازم به یادآوری است قبل از اعلام رسمی كشف حجاب، قانون متحدالشكل شدن البسه در سال 1307 ش. در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده بود، در این مدت هفت ساله رضا شاه كوشید تا كشف حجاب را موجه جلوه دهد اما به دلیل مقاومت روحانیت و مردم مسلمان ایران هرگز جرأت طرح آن را به عنوان یك قانون و تصویب آن در مجلس شورای ملی نیافت و در حد بخشنامه‌ای بیش باقی نماند، دولت نیز تلاش نمود تا قیمت پارچه و البسه گران نشود. در بخشی از بخش‌نامه‌ی دولت به تاریخ بهمن ماه 1314 چنین آمده بود: منظر به اینكه استقبال خانم‌ها در تهیه‌ی لباس تجدد باعث سوء استفاده‌ی اصناف و كسبه واقع شده و قیمت اجناس زنانه... را ترقی داده، بلدیه تهران نرخ معتدلی جهت خیاطان و... وضع نموده و ترتیب خاصی هم جهت فروشندگان اجناس زنان داده... و متخلفین مورد تعقیب واقع می‌شوند».21
    موضوع كشف حجاب سایر مكاتبات اداری سال‌های نخستین این دستور را تحت الشعاع قرار داده بود و استمرار مكاتبات و بخشنامه‌ها حكایت از مقاومت مردم در قبال این واقعه بود.
    قبلا اشاره شد بیشترین دلایل حجاب برداری در ظاهر امر به لحاظ عدم حضور فعال زنان در اجتماع و در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود ولی در واقع بی‌بند و باری و برهنگی كعبه‌ی آمال متولیان عیاش و لجام گسیخته بود. با دقت در تاریخ این دوره معلوم می‌شود زن ایرانی مسلمان با حفظ حجاب در تمامی صحنه‌ها حوری قدرتمند داشت، لكن می‌شود گفت به عمد این موضوع در تاریخ مورد غفلت واقع شده است. «مورگان شوستر» در این زمینه می‌‌گوید: ‌«... در آن ایام تار ظلمانی [هنگام اتمام حجت روس به ایران‌] كه اوهام مردم در تردید بود كه آیا مجلسی باقی خواهد ماند یا منفصل می‌شود؟ زنان ایران با هیجان و حرارت قلبی برای محافظت [از] آزادی و محبت فوق العاده [به] وطن خود، آخرین اقدامی كه آنان را بر مردمان تفوق و برتری دادند و دلیل بر شجاعت‌شان بود، به عرصه‌ی ظهور رساندند. شهرت داشت كه نمایندگان در چند جلسه‌ی سری مجلس قرار داده بودند كه مطالبات روس‌ها را تسلیم نموده و راضی شوند. بازاریان و اهالی پایتخت فرقه فرقه شده بودند... در این موقع زنان ایران جوابی مهیا نموده و سیصد نفر از جنس ضغیف! از خانه و حرمسراهای محصور با افروختگی بشره كه از عزم ثابت شان خبر می‌داد، بیرون آمده درحالتی كه در چادرهای سیاه و نقاب‌های مشبك سفید مستور بوده و حركت نظامی می‌نمودند، بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستین‌های خود تپانچه پنهان داشتند یكسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رییس مجلس خواهش نمودند كه تمام آنها را اجازه‌ی دخول دهد. رییس مجلس به ملاقات نمایندگان ایشان راضی شده... آن هیبت مادران و زوجات و دختران محجوب ایرانی، تپانچه‌های خود را برای تهدید نمایش داده و نقاب‌ها را پاره كرده و دور انداخته و اراده‌ی عزم آخری خود را اظهار و اعتراف كردند كه اگر وكلا مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقرار داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان و خودمان را كشته و اجسادمان را همین جا می‌اندازیم».22
    در بحث‌های اقتصادی و فرهنگی نیز تاریخ گویای این مطلب است كه زنان همیشه در معیشت، اقتصاد جامعه و تعلیم و تربیت نقش محوری داشتند.
    پس از مشروطیت به دلیل امكان ضبط بیشتر حوادث تاریخی، حضور زنان در عرصه‌های فرهنگی، آموزشی، سیاسی، اقتصادی بیشتر عیان و آشكار شد. در تمامی این عرصه‌ها زن ایرانی مسلمان، فرهیخته و روشنفكر با حفظ حجاب و پای فشردن به رعایت حریم جامعه مشاركتی فعال داشت. آنان از رواج بی‌بندوباری كه بنیان‌های اعتقادی، فكری و اخلاقی جامعه را متزلزل می‌كرد به شدت انتقاد می‌كردند. روزنامه‌ی شكوفه، نخستین روزنامه‌ی زنان در ایران، در این باره چنین نوشته است: «این چه رفتار و حركاتی است كه بعضی از زن‌ها یا بعضی از مردها دارند... به چه طریقه و مذهب صحیح است كه در معبر عام، فرق اسلامی را شكسته، پرده‌ی اسلام را دریده، بدون پرده و حجاب، فتح هر باب كرده و بر ضد آیه‌ی شریفه‌ی "ولا یبدین زینتهن الا لبغو لتهن" (باید ظاهر نسازید زیور و زینت‌های خودتان را مگر از برای شوهران خودتان) ... با آن حركات و سكنات مخصوص و از این‌ها بدتر، آن جوانان بی‌غیرت و عصمت، لا مذهب می‌باشند كه خودشان را مانند زنان می‌سازند و هیچ شرم و حیا از خدا نمی‌كنند و از مردم خجالت نمی‌كشند».23
    برای كشف حجاب اجهافات و بد رفتاری‌های بسیاری بر مردم روا می‌شد، با فرا رسیدن شهریور 1320 و با خروج رضا خان از ایران، كشف حجاب وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد و در دوره‌ی پهلوی دوم علی‌رغم اعلام ظاهری لغو اجباری آن، عملا این قانون پیگیری شده و با مخالفین به شدت برخورد می‌شد.

    حجاب زدایی در اندیشه‌ی منورالفكران

    واقعیت این است كه در بسیاری موارد، زن ایرانی نقش چندانی در اجتماع نداشته و به دنبال روزنه‌ای بود تا خود را مطرح نماید. این امر به دست اندیشه‌گران مشروطه كه كم و بیش با تمدن و فرهنگ غرب آشنا شده بودند با شعار حجاب زدایی خود را نمایاند. اینان راه رهایی از عقب ماندگی زن ایرانی و گام نهادن وی را در مسیر ترقی، رفع حجاب فرض نموده و نخستین گام [را] كه برداشتن روبند و نقات بود، عملی كردند. بدین وسیله قبل از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی زمینه‌ی برداشتن چادر نیز فراهم گشت. اقدامات تجددگرایانه رضا شاه روند حجاب زدایی را سرعت بخشید تا جایی كه به عنوان یكی از محورهای اساسی سیاست فرهنگی دولت وی جای گرفت. و همچنان كه قبلا گفته شد در هفده دی ماه 1314 از سوی خانواده و شخص شاه كشف حجاب به طور رسمی اعلام شده و داشتن حجاب منع گردید. علی رغم این اقدام این رضا شاه نبود كه اندیشه‌ی كشف حجاب و حجاب زدایی و حركت به سوی فرهنگ برهنگی را مطرح ساخت بلكه وی این اندیشه را در سطح گسترده‌ای عملی ساخت. این منورالفكران جنبش مشروطه خواهی بودند كه حجاب زدایی را مطرح ساختند. یكی از متقدمان، میرزا ملكم خان بود، وی اعتقاد داشت كه نه تنها باید در حوزه‌ی فنی و فن‌آوری از غرب تقلید كرد؛ كه در حوزه‌ی روابط اجتماعی نیز تقلید ضروری است. به ادعای وی:«غربی‌ها به همان میزان كه در صنایع پیشرفت كرده‌اند، به همان نسبت نیز در روابط اجتماعی پیشرفت نموده‌اند». از منظر این افراد یكی از زمینه‌ها «حقوق زنان» و تبدیل نقش سنتی آنها به نقش امروزی در اجتماع بود. یكی از شیفتگان تمدن جدید غربی كه اصل حجاب را نیز مورد حمله قرار می‌دهد میرزا فتحعلی آخوند‌زاده است، وی در خصوص تمدن غرب معتقد است: «مردم آسیا حریت كامله را یكبارگی گم كرده‌اند و از لذت مساوات و نعمت حقوق بشریت كاملا محرومند. بر شما لازم است كه بزرگ خود (غرب) را بشناسید، همیشه به امر و نهی او مطیع باشید و رسم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید». وی درباره‌ی حجاب می‌گفت: «كسانی كه بعد از اخلاف ما در دین اسلام بانی پروتستاتیسم خواهند شد، آیه‌ی حجاب را منسوخ خواهند كرد». وی درباره ی الگو گرفتن زنان ایرانی از غرب چنین اظهار نظر می‌كند: «امروز در بعضی از دول غرب زنان را به امور مملكت داخل می‌كنید، چنانچه این رسم قبل از غلبه‌ی عرب‌ها در ایران جایز بود». از دیگر افراد این طرز تفكر میرزا آقاخان كرمانی است. وی بیشتر به باستان گرایی توجه دارد تا غرب‌زدگی، نگاه باستان گرایانه‌ی، وی به سلسله‌های قبل از اسلام، به ویژه هخامنشیان و ساسانیان و ... است ... با تأسیس دولت ساسانی تاریخ ایران روشنی مخصوص یافت...»‌ در خصوص اسلام و آیین زند و برتری قائل شدن برای آیین زرتشت میزرا آقاخان می‌نویسد: «در عالم دیانت، قانون زند استوارترین آیین‌نامه‌های ازمندی سابق بود و مدارش بر پروگرام و نظام ترقی قرار داشت». در اندیشه وی انتساب حجاب به عرب‌ها نیز پیداست. این درحالی است كه مخبرالسلطنه «چادر» را رسم ایرانی می‌داند:
    «منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب»
    سخن مشهور وی در ضدیت با حجاب چنین است:
    «هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایران كه دست می‌زنیم ریشه‌ی او كاشته عرب و تخم او بذر مزروع آن تازیان است. یكی از آنها حجاب بی‌مروت زنان است. در ایران باستان، زنان با مردان شریك زندگانی بودند. حال هزار سال است زنان ایران مانند زنده بگوران تازیان در زیر پرده‌ی حجاب و كفن جلباب مستور و در خانه‌ها چون كور محجوب ، مهجور گشته‌اند...»24
    علی‌رغم این كه چنین اندیشه‌گرانی موضوع كشف حجاب را مطرح می‌كردند، اما اقدامات علمی حاكمیت در اواخر دوره‌ی قاجار و مخصوصا رضاخان در تغییر پوشش زنان و مردان، بیش از نظرات ارائه شده مؤثر واقع شد. هر چند اندیشه‌ی كشف حجاب، مقدمه‌ای بر اقدامات عملی در این راستاست.

    پانوشت‌ها:

    1- مرتضی ، جعفری و همكاران ، واقعه كشف حجاب، تهران ، سازمان مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی ، چاپ دوم ، 1373 ، ص هفت
    2- همان ، صص نه ـ ده
    3- همان ، ص شانزده
    4- همان ، ص نوزده
    5- همان ، صص نوزده ـ بیست
    6- همان ، ص بیست و سه
    7- همان ، صص بیست و سه و بیست و چهار
    8- همان ، ص بیست و پنج
    9- همان ، صص بیست و پنج ـ بیست و شش ـ بیست و هفت
    10- همان ، ص بیست و هفت
    11- همان ، ص بیست و هفت
    12- همان ، ص بیست و هشت
    13- همان ، ص بیست و نه
    14- حكایت كشف حجاب، واحد تحقیقات مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، تهران ، مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، 1373، صص 7، 13 و 14
    * ـ نام اصلی او «فاطمه» یا «زرین تاج» بود و در یك خا نواده‌ی روحانی به دنیا آمده بود.
    15- مهستی، ابوذرجمهری و همكاران، نشست تخصصی كشف حجاب، تهران ، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ، چاپ اول، 1384، صص 136-140
    16- همان ، صص 14-142
    17- همان ، ص 142
    18- همان ، صص 148-149
    19- همان ، ص 11
    20- همان ، ص 62
    21- همان ، صص 15، 12 و 16
    22- همان ، صص 22-23
    23-همان ، صص ، 23-24
    24- همان ، صص 55 ، 56 و 57

    پژوهشگر: هوشنگ سعادت
    منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

           


    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:45 AM   |  

    پاسخ به ایراداتی پیرامون مساله حجاب ؟

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد




    پاسخ به ایراداتی پیرامون مساله حجاب ؟

    1- حجاب غیر منطقی است .
    از جمله ایرادات نسبت به حفظ حجاب آن است كه برخی پوشیدگی و حجاب زن را كاری غیرمنطقی و فاقد دلیلی قابل دفاع می دانند كه در پاسخی كوتاه از زبان شهید مطهری (ره) می توان بیان كرد: «حجاب در مفهوم اسلامی آن از جنبه های مختلف روانی و خانوادگی و حتی از جنبه بالارفتن ارزش زن، موضعی منطقی و معقول دارد.»
    2- حجاب با آزادی منافات دارد .
    برخی می گویند حجاب سلب كننده ی حق آزادی زن می باشد كه از حقوق طبیعی هر انسانی است و این پوشیدگی به نوعی او را محبوس و زندانی می كند و به حیثیت انسانی و عزت او لطمه وارد می سازد كه بر اساس عقل و منطق هم هیچ كس حق اسیر كردن و به بردگی درآوردن دیگری را ندارد.
    از نظر اسلام ، آزادی انسان ها در عین محترم بودن در چارچوب دو امر اساسی باید محدود گردد. مراعات حریم انسانی و مراعات مصلحت دیگران (و نه منفعت آنان).
    در پاسخ به این اشكال ابتدا باید دانست كه تعریف ایشان از آزادی چیست كه حجاب را محدود كننده ی آن می دانند. به حتم این تعریف ناظر به عقاید مكاتب غربی است، چرا كه از آن منظر است كه این انتقاد را می نماید. آنان معتقدند آزادی محترم است تا بدانجا كه برای آزادی دیگران محدودیت ایجاد نكند ، یعنی حد آزادی مساوی است با آزادی دیگران.
    از نظر اسلام ، آزادی انسان ها در عین محترم بودن در چارچوب دو امر اساسی باید محدود گردد. مراعات حریم انسانی و مراعات مصلحت دیگران (و نه منفعت آنان). بر این اساس فرق بسیاری است بین به اسارت درآوردن زن، با مقید ساختن او در اتخاذ روشی خاص و پسندیده در معاشرت با دیگران به منظور رعایت پاره ای از مصالح اجتماعی. بدین معنا نه تنها وضع این قانون الهی منافی حیثیت انسانی و محدود كننده آزادی زن نمی باشد ، بلكه بدین وسیله عرصه را برای حضور اجتماعی و فعالیت مفید و مؤثر او در جامعه مهیا می سازد. در عین حال كه به افراد جامعه گوشزد می كند كه با در نظر گرفتن بعد انسانی زن با او تعامل نمایند ، نه با آن بعد از زنانگی زن كه معطوف به كانون خانواده است.
    اسلام با اتخاذ این روش (حفظ حجاب) از خوی تجاوزگری مرد و مورد ظلم واقع شدن زن جلوگیری می نماید و تا آخرین حد ممكن مقام و شرافت انسانی زن را در اجتماع بالا می برد و بدین روش زن را در قالب حجاب تكریم می نماید.
    3- حجاب با اجتماعی شدن در تضاد است .
    مطلب دیگری كه برخی بیان می كنند این است كه حجاب سبب ركود فعالیت های زن و عدم حضور او در فرآیند كار و تولید و به تبع آن فلج شدن نیروی نیمی از افراد اجتماع می شود. و از آن رو كه سعادت بشر در گرو پرورش كلیه استعدادهاست، اسلام با این وسیله مانع به فعلیت رسیدن استعدادهای خدادادی زن در این حوزه می شود.
    باید پاسخ داد كه اسلام با پرورش استعدادها موافق بوده وهرگز باعث تضییع آن نشده است. با توجه به پاسخی كه بر مطلب قبل دادیم استعمال حجاب به منظور حبس زن در خانه و ممانعت از حضور او در اجتماع به هیچ وجه جایگاهی ندارد.
    مبنای حجاب در اسلام آن است كه التذاذات جنسی در محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع با در نظر گرفتن بعد انسانی زن و مرد ، به صورت خالص منحصر به كار و فعالیت باشد. قوانین اسلام در این حوزه به زن اجازه نمی دهد كه پس از خروج از خانه در اجتماع موجبات تحریك مردان را فراهم سازد و همچنین به مرد هم اجازه چشم چرانی نمی دهد. چنین حجابی نه تنها نیروی كار را فلج نمی كند ، بلكه موجب تقویت این نیرو در اجتماع نیز می گردد و به بهانه فلج شدن نیمی از افراد جامعه نمی توان با بی حجابی و بی بند و باری، نیروی تمامی افراد از زن و مرد را فلج كرد.
    4- حجاب بر حرص آدمها می افزاید .
    بعضی ها می گویند ایجاد حریم میان زن و مرد به اشتیاق ها و التهاب ها می افزاید و طبق اصل "الانسان حریص علی ما منع منه" منع و ردع باعث ایجاد حرص و ولع نسبت به مسایل جنسی می گردد و علاوه بر آن سركوب كردن این غرایز نیز به بروز انواع بیماری و اختلالات روحی و روانی می انجامد. پس برای تقلیل این حرص و جلوگیری از ایجاد آن، روابط میان افراد باید آزاد و بی هیچ قید و بندی باشد و با برداشته شدن حجاب معتقدند كه پس از مدت كوتاهی چونان جوامع غربی و اروپایی همه چیز عادی شده و دیگر كسی معترض دیگری نمی شود و از درصد بالای تعدی و تجاوزاتی كه محدودیت حجاب موجب آن می شود ، كاسته می گردد.
    در مقام پاسخ باید پرسید ریشه جمله "الانسان حریص علی ما منع منه" از كجاست؟ و این حرص و ولعی كه از آن یاد می كنند آیا قابل كنترل هست و یا اصلاً می توان از این حرص به نفع انسان بهره برد یا خیر؟ و جایگاه خانواده در كنترل این حرص و ولع به چه میزان است؟
    انسان نسبت به چیزی حرص می ورزد كه هم از آن منع شود و هم به سمت آن تحریك گردد. تا به آنجا كه بررسی شده این جمله منتسب به فرد خاصی نمی باشد و تنها به علت استعمال فراوان توسط عموم مردم به فراخور برخی موضوعات مورد استفاده قرار می گیرد. اما اینكه آیا صحیح است یا خیر، باید گفت كه غلط است اگر بگوییم انسان نسبت به "هر آنچه" از آن منع می شود "همیشه" ولع خواهد داشت، بلكه باید توضیح داد كه انسان نسبت به چیزی حرص می ورزد كه هم از آن منع شود و هم به سمت آن تحریك گردد ، اما اگر امری اصلاً عرضه نگردد و یا كمتر موجب بیداری تمنایی در فرد شود این حس هم كمتر بدان جلب خواهد شد و با فرض چنین امری، بدون شك تبرج و خودنمایی زن در اجتماع و معاشرت های آزاد به مراتب بیشتر از محرومیت و عدم دسترسی سبب انحراف جنسی می شود. كه دلیل آن هم كاملاً مشخص است، چرا كه غریزه جنسی در انسان دارای دو جنبه جسمانی و روحانی است كه غرب از جنبه روحانی آن غافل مانده و به همین دلیل بی حجابی و روابط آزاد را راه حل نهایی فروكش كردن حرص در این زمینه می داند. چرا كه برخلاف بعد جسمانی انسان كه این غریزه در آن اشباع پذیر است، در بعد روحی این احساس به دلیل عدم اشباع پذیری خود را به صورت میل به تنوع طلبی نمایان می سازد و این عطش روحی (هوس) در این غریزه انسان را تا بدانجا پیش می برد كه روح دیگر با هیچ چیز آرام نمی گیرد و عشق به معنای واقعی آن در آدمی می میرد و جای خود را به طبیعتی هرزه و بی بند و بار می دهد.
    اینجاست كه بر خلاف مسیحیت كه نفس را با ریاضت و سختی سركوب می كند ، اسلام به انجام مسایل جنسی در حد طبیعی و در چارچوب مشخص آن و جلوگیری از طغیان و سركشی این میل به وسیله تهییج آن، دستور می دهد. چنان كه گفتیم در این مكتب اصل بر پروراندن استعدادهای انسان بنابر مصلحتش است
    بد نیست كه افراد ی که معتقدند غرب از این روش خود پاسخ گرفته است ،هر از چندگاهی سری به آمارهای واقعی، پلیسی و یا قضایی آن كشورها زنند و خود نظاره كنند كه نسخه غرب برای جلوگیری از عقده های ناشی از محدودیت جنسی كه پیروی و اطاعت مطلق از این غریزه طغیان گر و معاشرت های آزاد و بی بند و باری می باشد ، چه آمار تكان دهنده ای از فجایع و تعرضات در آن جوامع را به بار آورده است.
    و چه زیباست فلسفه ایجاد حریم ها، این حفظ پوشش از جانب زن و كنترل و خودنگهداری توسط مرد كه نتیجه اش رشد احساسی عالی و لطیف و رقیق در انسان باشد كه رغبت به ازدواج را در او بالا برده و با جلوگیری از تبدیل این تمنای شدید به حرص و آز و شهوت رانی، مبدل شدن آن به شور و عشق و تغزل در صحنه عفاف در كانون خانواده ای مستحكم را به تصویر كشد.

    منبع : كانون اندیشه جوان

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:44 AM   |  

    حجاب از نگاه يك نوشيعه‌ي اهل كوزوو

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد



    حجاب از نگاه يك نوشيعه‌ي اهل كوزوو

    «خانم بسا بوتوچي» يك نوشيعه‌ي اهل كوزوو است. وي داراي مدرك كارشناسي ارشد در رشته رياضيات بوده و با وجود اينكه هفده سال سابقه مؤثر در مدارس و دبيرستان‌هاي كوزوو دارد به دليل انتخاب حجاب و پوشش اسلامي از ادامه فعاليت آموزشي در مدارس اين كشور منع گرديده است. ايشان كه همسر «آقاي منصور بوتوچي» از اعضاي مجمع عمومي مجمع جهاني اهل بيت(ع) است در تابستان سال جاري در قالب يك اردو متشكل از شيعيان كوزويي مرتبط با مجمع جهاني اهل بيت(ع) ، براي نخستين باربه ايران سفر نمودو جشن رسمي حجاب‌گذاري خود را در شهر مقدس قم برگزار كرد. آنچه در پي مي‌آيد مقاله‌اي است كه ايشان با موضوع "موقعيت زن در جهان بيني اسلامي و اهل بيت(ع)" به نگارش درآورده‌ است. ......................... به كوشش: عادله شفيعي ثابت (كارشناس اداره كل اروپا ـ آمريكاي مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام )
    مقتضیات عصر ما بر ما فرض نموده است که خیلی از موضوعات را دوباره مطرح نموده و ارزشیابی نمائیم. یکی از این موضوعات موقعیت زن می باشد.
    درمورد حقوق اجتماعی زن باید گفت موضوع مهم این هست که ببینیم ایا حقوق زن با مرد برابری می کند و باید یکی باشد یا نه؟
    پس از قرن هفدهم، نهضتي در غرب تحت عنوان "حقوق بشر" آغاز شد. معتمدگاه ایشان "حقوق انسان ؛ بما هو انسان" بود. یعنی انسان از آن جهت که انسان است از چه حقوقی برخوردار می باشد.همه انسان ها بدون تفاوت در حقوق و آزادی های خود یکسان می باشند.
    در قرن نوزده شاهد حرکت اصلاحی دیگر در ارتباط با حقوق انسانها می باشیم که در آن بیشتر تکیه روی حقوق و آزادیهای انسان فقیر و پرولتار مقابل دولت و طبقه‌ي باصطلاح استثمارگر و سرمایه‌دار می‌باشد.
    در قرن بیستم حرکت دیگري در این عرصه به وجود آمد که آن را فمینیسم می نامند که از حقوق زنان در مقابل مردان جانبداری می کند. در غرب حقوق زن کاملاً از طرف مرد پایمال بوده است و تنها در قرن بیستم مردان به فکر اصلاح این وضع افتادند. این حرکت اصلاحی امیدهای زیادی را نوید می داد جهت رهیافت آزادی و برابری در اجتماع، ولی آنان از یک مطلب مهم غافل بودند. برابری و آزادی در ارتباط و همزیستی دو جنس مختلف در اجتماع تعریف میگردد. زن موجودی هست که اقتضائات خودش را دارد همچنان که مرد موقعیت و اقتضائات مخصوص به خود را دارد.این دو در موجودیت یکسان بوده ولی در داشتن یکسری خواص و استعدادهای ویژه جنس خود تفاوت هایی وجود دارد. یکسانی در وجود نمی تواند به یکسان سازی حقوق آن دو بی ا نجامد. برابری حقوق عمومی به برابری و بیطرفی هست ولی یکسان سازی به معنی این هست که حقوق یک دست و یکی می باشد.
    به این مثال توجه فرمائید: پدری دارد از دنیا می رود و می خواهد وصیت نماید. او میخواهد که به همه حظ و بهره ای ازمال و ملک برساند ولی او مجبور به یکسانی این بهره نیست. اشکالی ندارد که بر اساس توانائی و استعدادهای فرزندان در حظ و بهره از ملک تفاوت در میان ایشان قائل گردد، زیرا یکی به تجارت تمایل دارد، دومی به کشاورزی و سومی به چیز دیگر و این کار او خلاف عدالت نیز محسوب نمی گردد.
    از آنجا كه زن و مرد در خلقت تفاوت‌هایی دارند طبیعی هست که در حقوق نیز به این تفاوتها توجه گردد. برابری بلی ولی نه هم یکسانی.
    در ذیل به برخی تفاوت ها اشاره می‌نمائیم :
    تفاوت‌های فیزیکی : مرد اسکلت بزرگتری دارد و زن بدن نحیف تر، مرد قدش بلندتر میباشد و زن کوتاه تر. مرد صدای غلیظ تری دارد در حالیکه زن صدای رقیق و نازک. پسران دیرتر از دختر ها به سخن می آغازند دختران زودتر به تکامل جنسی وبلوغ می رسند و پسران دیرتر.
    تفاوت‌های روانی : مرد بیشتر به فعالیت فیزیکی تمایل دارد تا زن. احساسات مرد پرابتهاج تر از زنان ابراز می گردد. مرد متشنج تر از زن می باشد و زن آرام تر و مسلط تر بر خود.
    در روایتی از «بیهقی» نقل شده است كه: در جمع اصحاب نشسته بودم که «اسما بنت یزید» وارد شدو به رسول الله(ص) گفت: "پدر و مادرم به فدایت! من به نمایندگی از طرف زن‌ها نزد شما آمده‌ام و می دانم که هیچ زنی در شرق و غرب عالم نیست که حرف من را بشنود و با من هم رأی نباشد. خداوند تو را برای ما مردان و زنان فرستاد تا ما را هدایت نمایی و ماهم به خدا و تو ایمان داریم. ما طایفه زنان در خانه هستیم و لوازم شما را حفظ می‌کنیم و مردان را تمکین و برای مردان بچه می‌آوریم. اما شما مردان بر ما (علی الظاهر) برتری دارید. مثلا نمازهای جمعه وجماعت می‌خوانید ؛ به عیادت بیماران می روید؛ تشییع جنازه می‌روید؛پ یاپی به زیارت خانه خدا می روید و بالاتر از همه اینها جهاد در راه خداست. هرگاه مردی از شما برای حج ، عمره و یا جهاد از خانه بیرون می‌رود ما اموال شما را حفظ می‌کنیم و لباس‌هایتان را می‌دوزیم و فرزندانتان را تربیت می‌کنیم. پس ای رسول خدا! آیا در اجر و ثواب شریک شما نیستیم»؟
    پیامبر رو به اصحاب کرده و فرمودند: «آیا شنیده‌اید که زنی در پرسش از امور دین خود به این خوبی سخن بگوید»؟
    عرض کردند: «ای رسول خدا! گمان نمی کردیم که زنی تا بدین پایه برسد».
    سپس پیامبر رو به اسما کرده و فرمودند: «ای زن! برگرد و به زنانی که تو نماینده آنها هستی اعلام کن: که شوهرداری نیکوي هر یک از شما زنان و جلب رضایت همسرش و پیروی کردن از نظر موافق او، با همه این اعمالي که برای مردان نام بردی برابری می کند».
    اسما در حالی که از شادی تکبیر و تهلیل می گفت نزد زنان برگشت.
    لذا با توجه به تفاوت‌هایی که وجود دارد اسلام بر خود لازم نمی‌داند که مرد و زن در حقوق، یکسان و یکی باشند همچنان که به امتیاز و تبعیض به نفع مرد معتقد نیست. اسلام به برابری حقوق آن دو رای داده ولی نه به اتحاد در حقوق.
    حال ببینیم نظر قرآن دراین مورد چیست:
    در جای دیگر می فرماید خدا همسرانتان را از نفس خودتان قرارداد. (نساء /1 ).
    در برخی آیات نقش اول با زن بوده مانند داستان مادر حضرت موسی (القصص/7 ).
    در مورد حضرت مریم تحدث او را با ملائکه و تأمین ما یحتاجش را از طریق غیبی یادآور می گردد. و نيز موقعیت حضرت خدیجه و یا بلندای جایگاه حضرت فاطمه(س) برای مردان غیر قابل احراز است.
    اسلام می گوید که مرد و زن برای همدیگر آفریده شده اند. (بقره/187).
    البته با توجه به تفاوتهای ظاهری در خلقت طبیعی می باشد که در قوانین و مقررات نسبت به زن و مرد نیز تفاوت هایی داشته باشد. یکی از این تفاوت ها فرق در نحوه لباس پوشیدن می باشد. موضوع پوشش، شکل و گونه آن یک موضوع ساده ای نیست که قابل اغماض و مسامحه بوده باشد. نمی توان آن را مسئله صرفاً ذوقی و سلیقه ای تلقی نمود. اینجا بادو جهان بینی و نگرش کاملاً مخالف و متضاد در تمامی زمینه های حیات سر و کار داریم که یکی از آنها پوشش و گونه آن میباشد.
    عملاً آسان تر این می باشد که پوشش دیگران را تقلید نمائیم،لکن قرون می گذرد و ما می بینیم که نه تنها پوشش اقوام تقلید می گردد، بلکه بر عکس، هر قوم و ملیتی می خواهد که با فرهنگ سنت پوشش مخصوص به خود نیز حفظ گردد.
    کم نیست مواردی که تغییر در پوشش بشارت دهنده تغییر در فرهنگ بوده است و نیز معلوم می باشد که انسان نمی تواند از فرهنگ خود بیگانه گردد تا اینکه نحوه پوشش خود را الغاء ننماید.
    پوشش هر شخص به منزله بیرقی هست که در زادگاه او به اهتزاز در می آید که جلوی ساختمان و ادارجات موطنش نصب می گردد و با آن می خواهد روشن نماید که به چه فرهنگ و ملیتی تعلق دارد. به این نحو انسانی که با غیرت تام از زیر و بم خود و هویت ملی و مذهبی خویش محافظت می کند از پوشش و نحوه لباس پوشیدنش صیانت می نماید و از تشبه به اغیار عار و ننگ دارد، زیرا که از جهان بینی و ارزش های ملی خود دفاع می کند و می خواهد به آنها وفادار بماند.
    گونه و جنس پوشش نیزاز اهمیت بالائی برخوردار می باشد و به عنوان مظهر و نمود شخصیت تلقی می گردد که با آن معروف و شهره می باشد. دو حدیث از احادیث رسول اکرم که ارتباط با پوشش دارد را نقل می کنیم:
    وسیله نقلیه و لباس مکفی هست که به شخص ذلیل و پست آبرو و احترام هبه نماید.
    آنکه بخاطر تبرج و فخر فروشی لباس می پوشد در روز قیامت خداوند او را با لباس آتشین و گداخته محشور می گرداند.
    پوشش درست زن را سعادتمند و جمالش را دائمی می گرداند.
    سؤالی که پیش می آید این هست: یک زن مسلمان چگونه باید لباس بپوشد؟ در قرآن آیاتی از قبیل احزاب 59 و نور 30/31 در این زمینه توضیح داده است. در این آیه ها ضرورت حجاب را می بینیم که خداوند این قانون را در چند آیه جداگانه مورد تأکید قرارداده است و نه در آیه تنها که برخی از احکام به این گونه است. این اهیمت حجاب و پوشش زنان را نشان می دهد.
    مطلب دیگری که حائز اهمیت می باشد این هست که این حکم الهی با مخالفت سرسخت دشمنان اسلام و مورد تخطئه از طرف آنها واقع شده است. غربی ها حجاب را به منزله علم عقب ماندگی تلقی می کنند و می گویند که حجاب موجب بدبختی زن هست، مانع از رشد او می گردد و افترائات بی پایه و اساس دیگر.
    متأسفانه خیلی از دول در سیاست شان این نقطه گنجانده شده است که با حجاب و مسئله زنان برخورد شود و تبلیغات سوئی صورت گیرد.
    هر روز با اخباری مواجه می گردیم که از ممنوعیت حجاب پوشیدن در مدارس و دانشگاه ها حاکی هست و یا شرط ادامه تحصیل دختران مسلمان را برداشتن حجاب اسلامی ذکر می کنند و از کار و اشتغال زنان با پوشش اسلامی جلوگیری به عمل می آورند. سؤال اینجا است که چرا اینهمه جنجال ضد حجاب؟ مگر حجاب مانع از چیست؟ چرا با جرائمی چون روسپیگری و مواد مخدر که ریشه جامعه و تمدن را هدف گرفته است مبارزه صورت نمیگیرد و یا با عوامل سوء دیگری که جان هزاران نفر را به خطر انداخته است هیچ گونه برخوردی صورت نمی گیرد. در حالیکه زن محجبه دو عزت و افتخار کسب می‌کند: 1. موقعیت والا در نزد پروردگار 2.موقعیت در جامعه.
    زن محجبه در نزد خداوند، ائمه اطهار (ع) و ملائکه از عزت و رضایتمندی برخوردار هست چراکه مقابل خداوند کرنش نموده، امر او را امتثال نموده و با حجابی که خداوند مقدرش کرده خود را پوشانده است. هنگام راه رفتن خداوند و رحمتش همواره با او هست و ملائکه دعاگوی او می باشند. (قصص/60 ).
    در جامعه نیز از احترام و عزت برخوردار می باشد زیراکه به اخلاق و عفت مزین بوده و زیبای های طبیعی را که خداوند به او داده را می پوشاند.
    فلسفه حجاب را می توان با مثالهای زیبا توضیح داد. زن به منزله عطر خوشبویی هست که باید داخل ظرف مخصوص باشد، جواهری هست که باید از او مراقبت به عمل آورد و این وظیفه او می باشد که از چیزهای پست و انظار فاسد و غرض آلود خود را صیانت نماید. او از افراد هرزه مانند جواهر و لعل؛ خود را حفاظت می کند. حجاب تنها حافظ او می باشد. زن پوشیده ازنظر افراد هرزه وآلوده در حفاظت می باشد زیرا بدنش پوشیده، زیبائیهای او نیز مستور بوده بطوری که مردها از دیدن آن ناتوان بوده و طمع نمی کنند. بلکه برعکس او را بیشتر احترام نموده گرامی می دارند. حجاب استحکامی هست که تو را از فساد و افراد منحرف و شهوت‌ران نگه می‌دارد. از این جهت خواهران مسلمان را دعوت می کنم که:
    ـ از خدا اطاعت نموده اوامر او را اجرا نمایید زیرا این به نفع و مصلحت خودشان می باشد.
    ـ از اینکه با حجاب شده اند خجالت نکشند، با قاطعیت حجاب را بپوشند هر چند از خانواده کافر بوده باشند، در مدسه باشد و یا در جامعه ای که غیر مسلمین بر آن حاکم هستند. در دین خود عادل و قاطع باشند و در دیدگاه‌های خود استوار.
    (به آيه‌هاي 38 و 112 سوره مباركه هود مراجعه كنيد).
    از این مطالبی که ذکرش رفت می‌توان نتیجه گرفت که راهی که یک خانم مسلمان در غرب باید پیش گیرد تا به حجاب بیانجامد بسيار صعب و همراه با تزکیه و ایثار است. ولی باید در نظر داشت که یک خانم تا وارد "حيات توأم با حجاب" نشود نمی‌تواند معنی سعادت، رضایتمندی، راحتی روحی و آزادی در جامعه را احساس کند. خانم بی‌حجاب گمان می‌کند که از این مسائل برخوردار است، در حالي كه این، خیالی بیش نیست. لذا زن باید اول توبه نموده و سپس با اراده خود حجاب بپوشد. خداوند نيز در اين‌صورت توبه او را قبول نموده از گناهانش می‌گذرد؛ چرا كه:
    وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ـ و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مى‏پذيرد و از گناهان درمى‏گذرد و آنچه مى‏كنيد مى‏داند (شوری/25 ).
           نورپورتال



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:43 AM   |  

    چه كسي مسئول بدحجابي در جامعه است

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


     چه كسي مسئول 
بدحجابي در جامعه است


    چه كسي مسئول بدحجابي در جامعه است

    مبارزه با منكرات و مفاسد اجتماعى و ناهنجارى هاى موجود در جامعه را مى توان در دو بخش انجام داد: 1. تك تك آحاد جامعه موظف اند با هر گونه منكر و مفسده اى مبارزه كنند و به افرادى كه در صدد شكست حريمهاى ارزشى و احكام اسلامى مى باشند، فرصت ندهند. نكته قابل توجه در اين جا اين است كه مبارزه ى عمومى با فساد و تباهى در جامعه شرايط و ضوابطى دارد؛ از جمله: اولا: فردى كه در صدد امر به معروف و نهى از منكر است، به خوبى معروف و منكر را بشناسد. ثانيا، احتمال تائثير امر يا نهى را بدهد. ثالثا، شخصى كه مرتكب منكر يا مفسده اى شده، اصرار بر استمرار آن داشته باشد. رابعا، در امر و نهى او مفسده اى اعم از ضرر جانى يا آبروئى يا مالى قابل توجه وجود نداشته باشد. علاوه بر لزوم مراعات شرايط ياد شده در مقام امر به معروف و نهى از منكر، مراعات مراتب امر به معروف و نهى از منكر نيز لازم است و در صورت حصول مطلوب در مرتبه ى پايين تر، جايز نيست كه به مرتبه ى بالاتر تعدى كند. در مرتبه ى اول ناراحتى قلبى و تنفر خود را از فعل منكر آشكار سازد (مانند عبوس كردن صورت، روى بر گرداندن و از او، ترك رابطه كردن با وى و) در مرتبه ى دوم امر و نهى زبانى، موعظه و ارشاد طرف است و در صورت فايده نداشتن، گفتار خود را غليظ كرده در امر و تهديد و ترساندن شدت به خرج دهد. مرتبه ى سوم، مرحله ى اقدامات عملى است. اگر دو مرتبه ياد شده اثر نداشت، واجب است از اعمال قدرت استفاده كند،(1) البته اين در زمانى است كه حاكميت و اقتدار حكومت اسلامى وجود نداشته باشد. اما اگر حكومت اسلامى وجود داشته باشد (مانند وضعيت فعلى ما) بر مكلفان واجب است به امر و نهى زبانى اكتفا كنند و در صورت نياز به توسل به زور، موضوع را به مسوئولان ذى ربط در نيروى انتظامى و قوه قضائيه ارجاع دهند،(2)
    2. سازمان ها و ارگان هاى ويژه (از قبيل نيروى انتظامى، قوه قضائيه، دستگاههاى اطلاعاتى و امنيتى، ستاد احياى امر به معروف و نهى از منكر، ستاد مبارزه با مواد مخدر و) موظف اند بر اساس وظايف و كاركردهاى مشخص شده در قانون، نسبت به انجام مسوئوليت هاى خود كوشا باشند و از اقدامات عملى و قهرى دريغ نورزند. در پايان گفتنى است كه هر چند در مبارزه با منكرات و مفاسد اجتماعى استفاده از عوامل فيزيكى و نيروهاى نظامى و لازم است، ولى تكيه بر اين عامل به تنهايى نمى تواند راه حل مناسب و اساسى باشد. راه حل نهايى اين قبيل معضلات، مبتنى بر شناخت و ريشه يابى عوامل بروز اين قبيل مفاسد و ارائه راه كارهاى منطقى و واقع بينانه و مناسب با آن است. راه كارهايى از قبيل حل مشكلات اقتصادى، اشتغال، مسكن، ازدواج، تقويت و تثبيت ارزش هاى اسلامى، اجرا شدن فريضه ى امر به معروف و نهى از منكر به صورت گسترده و فراگير، فراهم نمودن امكانات تفريحى و ورزشى سالم براى جوانان و و در نهايت برخورد قاطع دستگاه هاى مربوطه با افراد شرور و مخل به نظم و امنيت اجتماعى و ارزش هاى اسلامى و تهديد كننده ى سلامت جامعه، مطلوب است. در مورد محيط و اطرافيان: مسلما حفظ ايمان و ارزش هاى آن در محيط نامساعد بسى دشوار است ولى ارزش افزون ترى دارد. خداوند در سوره» تحريم «آيه 11 نمونه اى را براى اين گونه افراد يادآورى مى نمايد. خداوند براى موئمنان آسيه همسر فرعون را مثال و نمونه مى آورد هنگامى كه از شوهرش بيزارى جست و عرضه داشت: خدايا من از قصر فرعون و زيورهاى دنيوى گذشتم و تو خانه اى در بهشت براى من بنا كن و مرا از شر فرعون و كردارش و قوم ستمكار نجات بخش. حفظ ارزش ها در محيط مناسب و مساعد هنر نيست. هنر آن است كه در تندباد ضد ارزش ها ارزش ها مطرح شود. بنابراين سعى كنيد با اعتماد به خدا و يقين به درستى راه دين و ايمان خود را حفظ نموده و همواره آن را تقويت كنيد. از مطالعه قرآن و توجه به معانى آن و همچنين كتاب هاى سودمند ديگر و شركت در مجالس وعظ و ديگر محافل دينى غفلت نكنيد. بايد بدانيد كه خداوند قدرت و توان
    مقابله با گناه را در وجود شما قرار داده است، ليكن با عزم و همتى سترگ بايد به مبارزه با گناه برخيزيد و همواره كوشش كنيد كه براى اولين بار كه ميل به گناه آمد با جديت تمام در برابر آن مقاومت كنيد، آن گاه به تدريج مبارزه آسان خواهد شد.

    پی نوشتها :

    (1)) تحريرالوسيله، امام خمينى، ج 2، ص 513).
    (2)) استفتاآت آيت الله خامنه اى، ترجمه ى فارسى، ج 1، ص

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    انتشار نامه منتشرنشده شهيدبهشتي درباره «زن» پس از چهل سال

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    انتشار نامه 
منتشرنشده شهيدبهشتي درباره «زن» پس از چهل سال


    انتشار نامه منتشرنشده شهيدبهشتي درباره «زن» پس از چهل سال

    در سال 1966، يکي از ايرانيان مقيم آلمان، در نامه‌اي از شهيد بهشتي پرسش‌هايي پيرامون حقوق زن در اسلام، مطرح مي‌كند... در نصوص اسلامي، زن به هيچ وجه تحقير نشده است. تنها در برخي از روايات و عبارات ديگر جمله‌هايي به چشم مي‌خورد، اين روايات و عبارات در دست و دهان كساني كه از روي خودخواهي مي‌خواهند زن را استثمار كنند فراوان ديده مي‌شود.
    با پشت سر نهادن بيست‌وششمين سالروز شهادت ايدئولوگ بزرگ جمهوري اسلامي، شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي و در آستانه روز زن، «بازتاب» نامه منتشرنشده ايشان را كه حاوي پاسخ به پرسش‌هايي درباره زن و مربوط به 41 سال پيش است، منتشر مي‌كند.
    همچنين زندگينامه خلاصه و خودنوشت ايشان در پاسخ به عده‌‌اي از دانشجويان مقيم آلمان، در معرض ديد بينندگان گرامي قرار مي‌گيرد.
    در سال 1966، يکي از ايرانيان مسلمان مقيم آلمان، در نامه‌اي از شهيد آيت‌الله دکتر بهشتي، به عنوان رئيس مرکز اسلامي هامبورگ، پرسش‌هايي پيرامون حقوق زن در اسلام، مطرح و درخواست پاسخ مي‌كند:
    جناب آقاي بهشتي (دام عزه العالي)
    هجدهم ژانويه 1966
    با تقديم سلام
    سلامتي و موفقيت جنابعالي را همواره از درگاه ايزد يكتا آرزو دارم. چند روز پيش با عده‌اي از دوستان درباره مسائل زيرکه به صورت سؤال مطرح مي‌شود، بحثي در گرفت. من ناچار براي اين‌كه اين دوستان را قانع كرده باشم، به شما مراجعه و اميدوارم كه جواب صحيح آنها را از شما دريافت كنم.
    1. آيا در دين اسلام، حق طلاق به زن نيز داده شده يا اين‌كه فقط حق طلاق متعلق به مرد است؟
    «من شخصا معتقدم كه دين اسلام حق طلاق را به زن داده است».
    2. آيا حجابي كه امروزه بانوان در كشورهاي اسلامي دارند، مطابق حجابي است كه اسلام آورده است؟ يا اين‌كه حجاب زن از نظر اسلام، پوششي است كه زن مي‌بايد از خود بنمايد، نه به صورتي كه امروزه در كشورهاي اسلامي متداول است، چه اگر زنان اسلامي اين چنين خود را بپوشانند، نمي‌توانند وظيفه خود را در اجتماع و كار كردن دوش به دوش مرد و پيشبرد اجتماع شركت كنند. توضيح شما، ان‌شاءالله قانع‌كننده خواهد بود.
    3. چند دليل براي اين‌كه دختر نصف پسر از سهم پدر و مادر ارث مي‌برد، ذكر كنيد.
    4. آيا اسلام زن را پست و محقر و موجود ضعيف و پست قرار داده يا اين‌كه به زن شخصيت بخشيده و مقامي ارجمند براي زن در اجتماع قايل شده؛ به چه دليل؟
    مي‌توانم در انتظار دريافت جواب قانع‌كننده و درستي ازشما باشم؟ در خاتمه از درگاه خداوند توفيق خدمت به مردم مسلمان و اسلام را براي شما آرزو دارم.دو عدد كتاب «كليات منظوم» و «فضليت صلوه بر ذكر» مدتهاست جهت جنابعالي ارسال داشته‌ام. آيا آنها را دريافت كرده‌ايد؟ ممنونم اگر از رسيدن آن مطلع شوم.
    ارادتمند ـ آقائي

    شهيد آيت‌الله دکتر بهشتي در پاسخ به نامه فوق چنين نوشته است:

    بسمه‌تعالي
    1/2/1966
    آقاي آقايي عزيز
    سلام بر شما و بر دوستان محفل بحث شما. از خداي يكتا خواستارم همواره تندرست و از نشاط ايمان و نيكوكاري بهره‌مند باشيد.
    نامه 18 ژانويه شما رسيد.قبلا نامه ديگري همراه با دو کتاب از شما رسيد و بسي متشكرم. كوشش شما در آشنا ساختن علاقه‌مندان به مسائل اسلامي از راه نشر كتاب‌هاي سودمند و بحث‌هاي جلسات دوستانه، مايه خوشوقتي است و اميدوارم در كار خود موفق باشيد.
    درباره سؤالاتي كه طرح كرده‌ايد، قبلا بايد بگويم كه هر يك از سؤال‌ها، موضوع يك رساله يا مقاله مي‌تواند باشد و پاسخ به آنها طي يك نامه، كافي به نظر نمي‌رسد. در زمينه مسائل مورد نظرتان، رساله‌ها يا مقاله‌هايي كه تا حدودي سودمند است، نوشته شده و به تدريج برايتان خواهيم فرستاد و اينك پاسخ سؤالات به اختصار:
    1. اگر ازدواج به صورت عادي انجام گيرد، زن حق طلاق ندارد، ولي زن مي‌تواند موقع قرارداد ازدواج براي خود، حق طلاق در شرايط خاصي به وجود آورد. در عين حال، حق طلاق مرد نيز شرايط و محدوديت‌هاي خاصي دارد.
    2. حجاب اسلامي اين است كه زنان مسلمان بدون آرايش و ساده بيرون آيند و دست‌ها تا مچ، پاها تا مچ، و غير از صورت، جاهاي ديگرشان در لباس پوشيده باشد و چادر و توابع آن لازم نيست. زن مي‌تواند با داشتن حجاب اسلامي، چنان لباس بپوشد كه هم باحجاب باشد و هم لباسش، دست و پاگير او نباشد و چابك و چالاك بتواند زندگي كند.
    3. از آنجا كه در شرايط عادي زن شوهر دارد و هزينه‌هاي عادي زندگي او با شوهر است، اگر فرض كنيم از دارايي معمولي هر كس، يك سوم خرج هزينه‌هاي جاري زندگي و يك‌سوم خرج هزينه‌هاي تفنني و غيرعادي و يك‌سوم پس‌انداز مي‌شود، بهره زن و مرد يكسان از كار درمي‌آيد. زيرا از مال، يك‌سوم صرف مخارج مشترك زندگي مي‌شود و به مسئول آن، يعني مرد سپرده مي‌شود و يك‌سوم براي خود مرد در نظر گرفته مي‌شود و به خود او داده مي‌شود و يك‌سوم براي خود زن در نظر گرفته و به خود او داده مي‌شود.
    4. در نصوص اسلامي، زن به هيچ وجه تحقير نشده است. تنها در برخي از روايات و عبارات ديگر جمله‌هايي به چشم مي‌خورد كه شايد در نظر انسان اينطور جلوه كند. اين روايات و عبارات در دست و دهان كساني كه از روي خودخواهي مي‌خواهند زن را استثمار كنند فراوان ديده مي‌شود. در صورتي كه اولااين روايات بسيار معدود و كم است ثانيا اصالت آنها معلوم و محرز نيست و ثالثا مفاد آنها آنطور كه اين تحقيركنندگان زن وانمود مي‌كنند، نيست.
    به هر حال آنچه لازم است بگويم، اين است كه تا آنجا كه من مطالعه كرده‌ام و ادعا نمي‌كنم كه مطالعه من صد درصد كامل است، هيچ دليل معتبر اسلامي سراغ ندارم كه زن را انساني كم‌ارزش بشمارد، به اين جهت كه زن است و مرد نيست.
    5. در نظام اجتماعي اسلام، كم و بيش تفاوت‌هايي ميان وضع زن و مرد ديده مي‌شود. اين تفاوت‌ها متناسب با اختلافات طبيعي زن و مرد از يك طرف و عنايت و اهتمام اسلام به فضيلت و پاكي و تكامل انساني مرد و زن از طرف ديگر است و تا آنجا كه من درك مي‌كنم، جنبه كاستن از ارزش شخصي و اجتماعي زن ندارد. اميدوارم اين توضيحات كوتاه و مختصر، مبناي بينش صحيحي درباره حقوق زن در اسلام باشد.
    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
    محمد حسيني بهشتي
    13/11/1344
    در زمان مسئوليت شهيد بهشتي در مركز اسلامي هامبورگ، ايشان از سوي عده‌اي از دانشجويان مسلمان در شهر مونستر آلمان دعوت به سخنراني پيرامون موضوع «ضرورت تحول و انقلاب در برداشت‌هاي اسلامي» مي‌شود و پيشتر از ايشان مي‌خواهند خلاصه‌اي از زندگينامه خود را جهت معرفي ارسال نمايد. شهيد بهشتي در پاسخ چنين نگاشت:
    برادر گرامي آقاي ميراب‌‌زاده
    سلام بر شما و رفقاي عزيز مونستر، از دريافت نامه 15 بهمن شما متشكرم. اطلاعاتي درباره زندگي من براي معرفي خواسته بوديد كه به طور مختصر در اين نامه توضيح مي‌دهم.
    1. تولد: 2 آبان 1307= 24/10/1928، در اصفهان، ايران.
    2. تحصيلات: در اصفهان، سپس در قم (صرف‌نظر از تحصيلات دبستان و دبيرستان )ادبيات عربي و علوم اسلامي، فلسفه و ادبيات اسلامي در اصفهان پنج سال و در قم پانزده سال.
    3. در دانشكده الهيات و معارف اسلامي (معقول و منقول سابق) دوره ليسانس، پايان آن در سال 1330 =1951 و دوره دكتري پايان آن 1338= 1959 موضوع رساله دكتري: مسائل مابعدالطبيعه (متافيزيك)در قرآن.
    4. آمدن به هامبورگ، آوريل 1965 به دعوت مراجع ديني و بدون هيچ‌گونه ارتباط با حكومت.
    5. مركز فعاليت‌هاي اسلامي ما: مسجد هامبورگ (به آدرس بالا) و تحت عنوان مركز اسلامي هامبورگ.
    6. ميدان اصلي فعاليت: منطقه آلماني‌زبان اروپا، آلمان، اطريش و سوئيس.
    7. در عين حال ارتباط با مناطق ديگر در اروپا، آسيا، آفريقا و آمريكا درحدودامكان.
    8. برخي از نشريات مركز به پنج زبان آلماني، انگليسي، عربي، فارسي و تركي منتشر شده است.
    از مطالب بالا آنچه را لازم مي‌دانيد، براي معرفي در اختيار رئيس قسمت دانشجويان خارجي بگذاريد.
    همه دوستان را سلام مي‌گويم.
    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
    محمدحسيني بهشتي

    پایگاه خبری تحلیلی ایران دیپلماسی

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    راه هاي دروني كردن حجاب

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    راه هاي دروني 
كردن حجاب


    راه هاي دروني كردن حجاب

    در دو حيطه بايد تلاش شود. يكى در حوزه مبانى نظرى و ديگر در حوزه عمل و رفتار: 1. در حوزه مبانى نظرى در صورتى كه تاكنون درباره اهميت حجاب و فلسفه آن و آثار مثبت آن مطالعه كافى نداشته ايد و يا اگر مطالعه داشته ايد ولى هنوز قانع نشده ايد و يا شبهاتى در اين زمينه داريد، بايد به مطالعه دقيق، گسترده و عميق اين موضوع مهم همت گماريد و مبانى نظرى لزوم و ضرورت حجاب، فلسفه حجاب و آثار آن از نظرگاه هاى مختلف و از جمله از نظر دينى و اخلاقى) كه مهمترين آن هم هست (مورد دقت و مطالعه قرار داده و به شناخت كافى در اين زمينه دست يابيد. زيرا شناخت گام نخست براى عمل و پاى بندى به آن است. البته بايد اين شناخت به باور قلبى منجر شود و از سطح انديشه و تفكر به پيوند قلبى و عقد باطنى بيانجامد. زيرا بسيارى از افراد علم و آگاهى خوبى نسبت به موضوعى دارند ولى عملا پاى بند دانش خود نيستند و برخلاف آن عمل مى كنند و آن به خاطر باور نداشتن است و منتج نبودن علم به باور است. بنابراين در اين زمينه مطالعات خود را عميق تر نماييد و به خصوص از زبان قرآن و آيات و روايات به بررسى موضوع حجاب بپردازيد. ضمنا مطالعه سيره ائمه اطهار) ع (و به خصوص سيره حضرت زهرا) س (و حضرت زينب) س (و يا ديگر زنان پاكدامن مى توانند نقش به سزايى در اين شناخت داشته باشد چه خوب است به كتاب هايى كه در زمينه فلسفه حجاب نوشته شده مثل فلسفه حجاب شهيد مطهرى مراجعه كنيد و مورد مطالعه دقيق قرار دهيد و در صورتى كه سؤالات و شبهاتى در اين زمينه مطرح بوده يا هست و هنوز پاسخ قانع كننده اى براى آن نيافته ايد با كارشناسان اين رشته) از جمله همين مركز (در تماس بوده و در صدد حل آنها باشيد زيرا حضور ويروس شبهه در ذهن بدون يافتن پاسخ و تلاش براى حل آن باعث ورود به ديگر بخش هاى معرفتى و شناختى انسان لطمه مى زند و آنها را سست تر مى كند. پس هر چه زودتر در صدد پاسخ دهى به آنها برآييد.
    2. در حوزه عمل و رفتار پس از روشن شدن مبانى نظرى و فلسفه حجاب و يا به همراه بررسى اين موضوع و كسب شناخت مى توانيد به موارد و راهكارهاى زير توجه نموده و آنها را عملى سازيد. الف. با افرادى كه به اين موضوع كم توجهى مى كنند و رفتارشان تطابقى با ملاك هاى صحيح ندارد كمتر رفت و آمد كنيد مگر به قصد اينكه بخواهيد و بتوانيد روى آنها تأثير مثبت بگذاريد. ب. با افرادى رابطه دوستانه و صميمانه اى داشته باشيد كه به موضوع حجاب به اندازه كافى و حتى بيش از خودتان توجه مى كنند و به آن اهميت مى دهند و در رعات حجاب كوشا هستند. ج. به آثار منفى و پيامدهاى ناگوار بدحجابى به خوبى بيانديشيد و براى خودتان آنها را برجسته كنيد. د. درباره آثار مثبت حجاب خوب تفكر كنيد و حتى با دوستان خود در اين زمينه گفتگو كنيد و ارزش آن را هر روز به خود تذكر دهيد. ه. در انتخاب هم اتاقى ها و هم كلاسى ها و هم درسى هاى خود دقت فرماييد مبادا با افرادى هم اتاق شويد كه به اين موضوع مهم بى توجهى مى كنند و بى بند بار هستند. و. با حضور در جلسات مذهبى و اخلاقى به تقويت باورهاى دينى و اخلاقى تان اقدام نماييد. ز. نمازهاى شبانه روز خود را اول وقت و حتى المقدور به جماعت بخوانيد. ح. به تمسخرها و سرزنش هاى افراد بى بند و بار كه حجاب را به مسخره مى گيرند و يا گوشه و كنايه مى زنند بى توجه باشيد و به خداوند متعال و هستى بخش جهان متكى بوده و از او استمداد كنيد و خود را وامدار ائمه اطهار و حضرت زهرا) س (بدانيد. ط. هر روز به خود تلقين كنيد «حجاب بهترين ارزش براى يك زن مسلمان است و چيزى است كه باعث خرسندى و خوشحالى خداى متعال و اولياى الهى و به ويژه حضرت زهرا) س (مى شود» و كسب رضايت آنان از هر چيز ديگر بهتر و شايسته تر است. اميد است با بيان آنچه ذكر شد بتوانيد در راه درونى كردن حجاب موفق باشيد

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    حیای زن قبل و بعد از ازدواج

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    حیای زن قبل و 
بعد از ازدواج


    حیای زن قبل و بعد از ازدواج

    در آموزه هاي ديني تشکيل جامعه آرماني و حفظ کرامت انساني از اهميت ويژه اي برخوردار است؛ از اين رو همة انبيا و بزرگان دين در صدد تربيت انسان ها و تشکيل جامعه اي مبتني بر خدا محوري و دين مداري بوده اند. براي ايجاد جامعه‌اي مطلوب، نخست بايد با آسيب ها مبارزه شده و به مؤلفه و شاخصه هاي جامعه مطلوب توجه خاص صورت گيرد و جايگاه انسان تعريف شود.
    معصومان(ع) همة مردم، به ويژه زنان را به حيا و عفت فرا خوانده اند تاجامعه اي مطلوب به وجود آيد و حرمت و قداست زن حفظ گردد. بي ترديد يکي از نشانه هاي حرمت زن، در حيا و عفت او ظهور مي‌کند. در فرهنگ ائمه (ع) زن مانند عروسک و کالا نيست که از آن استفادة ابزاري شود، بلکه زن جايگاه بس بلندي دارد که بي عفتي با حرمت و قداست او همخواني ندارد. حياي زن نقش بنيادي در حفظ کرامت و پاکدامني و عفت گرايي و استحکام نظام خانوادگي دارد. حفظ اين عناصر اختصاص به قبل و بعد ازدواج نداشته و لازم است که در همة شرايط حفظ گردد. بر اين اساس معصومان(ع) در گزينش همسر ايده آل به اصالت خانوادگي[1] و پاکدامني[2] و دين مداري[3] توجه نمود اند. بعد از ازدواج نيز زنان و مردان را به عفت عمومي فرا خوانده[4] و حيا را زمينه ساز عفت و پاکدامني دانسته اند. امام علي(ع) فرمود: "سبب العفّة الحياء؛[5] شرم و حيا موجب عفت و پاکدامني است". البته از نشانه هاي عفت نيز شرم و حيا است.
    حياي زن موجب مي شد که خود را در برابر نامحرمان به نمايش نگذاشته و با حياي خود پاکدامني و عفت عمومي را نيز فراهم کند. متأسفانه امروزه يکي از عوامل مهم زمينه ساز ناهنجاري ها، بي حيايي زنان است. از سوي ديگر حياي زن در جلب محبت شوهر نقش کليدي دارد، زيرا غيرت مردم اقتضا مي‌کند که همسر او در معرض لذت گرايي مردان نامحرم قرار نگيرد و با حياي خود بستر محبت شوهر را فراهم کند؛ از اين رو امام صادق(ع) زنان را به حيا دعوت نمود:‌ "بهترين زنان شما کسي است که چون با شوهرش خلوت کند، پيراهن حيا از تن بکند، اما هرگاه بيرون از خانه رود، لباس و زره حيا بپوشد".[6]
    پيامبر اسلام(ص) فرمود: "بهترين زنان شما زن پاکدامني استکه دامن و شرمگاه خود را از نامحرمان حفظ کند".[7]
    معصومان(ع) نه تنها زنان را به عفت و حيا فرا مي خواندند، بلکه فرزندان و خاندان خود را نيز به حيا و عفت فرا مي خواندند. اين فرا خوني در صحنه هاي سياسي و اجتماعي بيشتر ظهور مي‌کرد. امام حسين(ع) به خواهرش زينب (س) و ام‌کلثوم سفارش نمود که: اگر من کشته شدم، گريبان چاک نکنيد و صورت نخراشيد.[8]
    امام سجاد(ع) مراقبت حفظ شئون اهل بيت(ع) به ويژه بانوان بود. امام در کوفه از ابن زياد خواست مرد مسلمان و پاکدامني را همراه زنان بفرستد.[9]
    دعوت معصومان(ع) به حيا و عفت عمومي، به ويژه حياي زنان ريشه قرآني دارد. در قرآن به حيا و حفظ عفت عمومي سفارش شده است[10] و از برخي زنان مانند دختران شعيب به عنوان زنان با حيا ياد شده است.[11]
    حفظ عفت و پاکدامني اختصاص به زمان خاصي ندارد، تا دختران قبل از ازدواج بيشتر مورد توجه قرار دهند و بعد از ازدواج بدان اهميت ندهند، چنانکه در برخي از جوامع چنين وانمود مي شد که دختران بايد بيشتر به حيا توجه نمايند.

    پی نوشتها :

    [1] وسائل الشيعه، ج 14، ص 29.
    [2] همان.
    [4] ‌ قصص (28) آية 30 و 31.
    [5] منتخب الغرر، ص 161.
    [6] وسائل الشيعه، ج 14، ص 15.
    [7] همان.
    [8] موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 406.
    [9] تاريخ طبري، ج 4، ص 305.
    [10] نور (24) آية 30 و 31.
    [11] قصص (38) آية 25.

    © پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    فرهنگ برهنگی و 
برهنگی فرهنگی


    فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی

    کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی نوشته غلامغلی حداد عادل نوشته ای موشکافانه در مقوله خودباختگی فرهنگ در حوزه لباس و پوشش می باشد که برای اولین بار در سال 1359 توسط ایشان نگارش شده است و آنچه در اینجا می خوانید گزارشی از محتوای این کتاب می باشد.
    نويسنده در مقدمه لباس پوشيدن را از ديدگاههاى مختلفى چون‏روانشناسى ، اخلاق ، اقتصاد ، جامعه شناسى ، مذهب ، قانون وجغرافيا قابل مطالعه مى‏داند و مى‏نويسد : «منشا اصلى پيدايش‏لباس نياز به محفوظ ماندن ، عفيف ماندن و زيبابودن است ، امااشتباه است اگر تصور كنيم كه مى‏توانيم اين همه اختلاف و تنوع راكه در لباس افراد در جوامع و دورانهاى مختلف ديده مى‏شود ، تنهابا درنظر گرفتن اين سه اصل توجيه كنيم . رابطه فرهنگ و لباس رادر طول رابطه لباس با ساير عوامل اجتماعى ، اقليمى ، اقتصادى وتاريخى مى‏دانيم نه در عرض آن ، به عبارت ديگر ما تاثير فرهنگ‏را بر لباس مهم‏تر و كلى‏تر از آن مى‏دانيم كه از آن در رديف سايرتاثيرها گفتگو كنيم و معتقديم همه تغييراتى كه در لباس ازناحيه عواملى داخلى غير از فرهنگ ، ايجاد مى‏شود ، تابع رابطه‏لباس و فرهنگ و محاط در چارچوب محدوديتهاى فرهنگى است .»

    رابطه لباس و فرهنگ

    در اين بخش نويسنده فرهنگ را كلى‏ترين بخش و نگرشى كه يك‏جامعه نسبت‏به جهان دارد مى‏داند و از نقش جهان بينى در جنبه‏هاى‏محسوس زندگى سخن مى‏گويد و تاكيد مى‏كند كه اختلاف در لباس جوامع‏علاوه بر عوامل اجتماعى ، اقتصادى و . . . ناشى از فرهنگ‏ها وبينش‏هاى مختلف آنان است و مى‏نويسد :
    «انسان بسته به اين كه براى جهان چه معنايى قائل باشد ،خود را چگونه موجودى بشناسد ، چه سرنوشتى براى خود تصور كند وسعادت خود را درچه بداند ، لباس پوشيدن تفاوت مى‏كند . معتقديم‏كه اگر در جوامع غربى مذهب و قانون تعيين كننده نوع پوشش نيست، نبايد تصور كرد كه مردم در انتخاب لباس آزادند و لباس آنان‏از هيچ معيار و ملاكى تبعيت نمى‏كند و هيچ بينش برآن حاكم نيست ،لباس انسان ، نخست تابع فرهنگ جامعه اوست و سپس تابع سليقه خوداو ، جامعه غربى با لباسى كه برتن دارد ،با ما سخن مى‏گويد اگر به اين سخن گوش دهيم فلسفه و فرهنگ غرب‏را خواهيم شنيد .

    اثبات مدعا

    او نگاهى به دنياى پيرامون خويش مى‏افكند و دو بخش از جهان رادر نظر مى‏گيرد :
    1ك دنياى مادى غرب كه با علم و تكنولوژى و استعمارگرى مشخص‏مى‏شود .
    2ك بخش كه وارث فرهنگ‏ها و تمدن‏هاى كهن است كه مورد هجوم فرهنگ‏غرب واقع شده است و متاسفانه خود را در برابر فرهنگ باخته است‏وى با گذرى بر تصاوير لباسهاى مردم حبشه ، آفريقاى غربى وسرخپوستان آمريكا ، ارمنستان ، چين ، چكسلواكى ، اكوادر ،يونان ، هند ، كرد ، لهستان ، ايران و نخستين نشانه‏هاى تقليداز لباس اروپايى در ايران ، لباس زنان فرايش ، سنگال ، بوليوى‏و پرو و سرانجام لباس زنان سرخپوس آمريكاى شمالى ، به ويژه‏اشتراك لباسهاى ايران در طول تاريخ (چادر ، پيراهن بلند كه تامچ پاى را مى‏پوشاند .) و وجه اشتراك تمام لباسها (بلند ،گشاد ، غيرچسبان ، عموما باسربند ، كلاه و دستار) است .
    وى آنگاه به طرح اين پرسش مى‏پردازد كه چرا انسان غير غربى‏عموما با لباس بلند و گشاد در جامعه ظاهر مى‏شود و انسان غربى‏با لباس تنگ و كوتاه !
    وى مى‏نويسد : «دوختن لباسهاى تنگ براى مردم هزار سال پيش‏كارى چندان دشوار و پيچيده نبوده كه نتوانند از عهده آن برآيندو امروزه هم دشوار نيست . . . علاوه براين مردم قديم هراندازه‏هم‏كه مطابق معيارهاى غربى عقب مانده فرض شوند اين اندازه‏مى‏فهميده‏اند كه اگر شلوار را گشاد ندوزند و دامن پيراهن راكوتاهتر كنند صرفه‏جويى كرده‏اند و اين خود به نفع آنهاست . پس‏نمى‏توان گفت اين تفاوت در شكل لباس ناشى از پيشرفت و عقب‏ماندگى‏است و نمى‏توان گفت كه شرقيان اگر مى‏توانستند آنها هم مثل مردم‏امروز غرب لباس مى‏دوخته‏اند . بايد گفت : اين جهان‏بينى و نظام‏ارزشهاى شرق است كه اقتضاى چنان لباسى را دارد و لباس امروزغرب نيز متناسب با جهان‏بينى و فرهنگ امروز غرب است .»

    رابطه لباس غربى با فرهنگ غربى

    نويسنده در اين بخش به دنبال كشف رابطه لباس تنگ وكوتاه غرب‏با جهان‏بينى آن است . مى‏نويسد : تمدن غرب ، جلوه يك زندگى است‏كه در آن ديگر معنويت و قدس اصالت ندارد و انسان موجودى نيست‏كه حامل «روح الهى‏» باشد و بتواند خليفه خدا در زمين شود .
    » نويسنده حضور جريان‏هاى ضعيفى از انديشه‏هاى معنوى در غرب رانيز انكار نمى‏كند ولى معتقد است اين متفكران پراكنده ستارگان‏كم نورى هستند كه با همه التهاب و اضطراب خويش اين شب تاريك رابه روز روشن مبدل نمى‏كنند .
    نويسنده مى‏افزايد : در چنين فرهنگى كه هيچ فردايى پس از مرگى در انتظار انسان‏نيست و هيچ بهشتى او را به خود دعوت نمى‏كند ، انسان چه مى‏تواندكرد ؟ همه فرصتى كه او براى بودن دارد همين فاصله كوتاه تولدتامرگ است و او كه جز در اين فرصت مجال ديگرى براى بودن ندارد، ناچار است تا مى‏تواند از هر آنچه در اين تبعيت لذت بخش و لذت‏آور است ، بهره‏گيرى نمايد . . . و يكى از چيزهايى كه مى‏تواندبه او لذت ببخشد «تن انسان‏» است .
    نويسنده اين تحول در فرهنگ غرب را همزمان با رنسانس در فرهنگ‏غربى مى‏داند و مجسمه‏هاى ساخته شده در اين دوره را نماينده‏اومانيسم و انسان محورى مى‏داند و مى‏نويسد : «ناگهان از زيرتيشه سنگتراشان هنرمند رنسانس ، مجسمه‏هايى برهنه بيرون مى‏آيدكه بيش از هرچيز مى‏خواهد اين احساس را به بيننده القا كند كه‏انسان همه تن است وهنرمند بايد به تن او توجه داشته باشد . . .
    در نقاشى نيز تفاوت آشكارى ميان آثار اين دوره و آثار قبل ازآن مشهود است‏بهترين راه براى درك تفاوت دوبينش جديد و قديم‏مقايسه صورت‏هايى است كه نقاشان به تخيل خود از مريم مقدس‏كشيده‏اند . اكنون در صورت اين مريم دنيوى شده آن شرم مقدس ديده‏نمى‏شود . حتى ارزش مريم نيز در اين دوران به زيبايى ظاهرى اوبستگى دارد .»
    در اين بخش «زن ، فقط تن‏» است و ارزش او به اندازه ارزش‏تن اوست . در چنين فرهنگى لباس وسيله‏اى براى پوشش تن نيست‏بلكه‏براى آرايش آن است و در چنين حال و هوايى كه شخصيت زن به نمايش‏جسم اوست ، لباس اوبايد تنگ باشد تا همچون لباس خانه تن كه «پوست دوم‏» اوست و لباس به تن مى‏كند تا با كمك آن بعضى ازاندام خود را در «قالب‏» و بعضى ديگر را در «قاب‏» بگيرد. آنچه مدل لباس را تعيين مى‏كند روانشناسى جنسى است و در حقيقت‏مبتكران مدهاى تازه همواره در كار تنظيم نسبت ميان برهنگى وپوشيدگى هستند تا بتوانند حداكثر جلوه و جاذبه را در اين جنس وحد كثر اشتياق را در آن حنس ديگر ايجاد نمايند . اين تنها لباس‏زن نيست كه تابع رابطه «چشم و جسم‏» است كه لباس مردان نيزهست .

    سرمايه‏دارى و لباس

    نظام اقتصادى غرب با بينش مادى آن به ايجاد سرمايه‏دارى منجرشد كه همه قوا و امكانات و غرايز را تنها براى داغتر كردن‏بازار توليد و مصرف به خدمت گرفت از اختلاف جنسيت‏ها به عنوان‏عامل قوى مصر سود برد و زن محكوم چنين اقتصادى شد . بر همين‏اساس سكس جاى عشق را گرفت و هزاران بازار به يارى سكس ايجاد شد
    هنر كه ترجمان عالم معنى بود ، آينه صورت وسيماآينه ابتذال‏شد . «گويرخاصيت عدسى فيلم بردارى اين است كه جز اين گونه‏مناظر را از خود عبور نمى‏دهد و تلويزيون ها سينما را هر شب به‏همه خانه‏ها ارمغان برد و تئاتر نيز كمى ديرتر اما سرانجام‏مغلوب اين غول درنده وحشى شد و نمايش «تنهاى عريان‏» و «صحنه‏هاى آميزش جنسى‏» در تماشاخانه‏ها معمول گشت .»
    وى آنگاه به طرح اين سوال مى‏پردازد كه : از آنان كه همه‏تفاوت هاى شرق و غرب را ناشى از پيشرفت صنعتى غرب و عقب ماندگى‏شرق مى‏دانند بايد پرسيد ، چه رابطه‏اى ميان علم و پيشرفت علمى وبرهنگى وجود دارد ؟
    اكنون در غرب برهنگى و عريانى به جاى زيبايى نشسته و «سكس‏جاى عشق‏» را گرفته و ابتذال و تحريك جنسى نام هنريافته است .
    دريغا در تمدن فرهنگى كه در همه فرهنگها و تمدنهاى جهان را به‏چشم تحقير مى‏نگرد زن به صورت حيوانى در آمده است ه بايد ازجنسيت او بى‏هيچ قيد و شرط و حدومرزى بهره گرفت . . . اگر زندگى‏زن بسته به آن است كه او را نگاه كنند مرد نيز براى آن زنده‏است كه دست كم يك سوم مجلات نيرهاى روزنامه فروشان غربى «چشم‏نامه‏» است و تيراژ اين مجلات از همه نشريات ديگر بيشتر و درآمد آن افزونتر است و كارتا بدانجا بالا مى‏گيرد كه صادرات اين‏گونه مجلات در اقتصاد كشورهاى غربى سهمى عمده پيدا مى‏كند . . .
    » وى آنگاه به نقش سازندگان لوازم آرايش و مد و صنايع نساجى وخياطى اشاره مى‏كند . . .

    زمينه‏هاى تاريخى و بازوهاى علمى و فلسفى

    «اگر كليسا ، ازدواج را امرى مغاير با معنويت محسوب نمى‏كرد. . . شايد اين عكس‏العمل در تمدن جديد به وجود نمى‏آمد . بايدقبول كرد كه لازمه هر تفريطى ، يك افراط است اگر قدسيانى ازقبيل سن ژروم به نام دين تبليغ نمى‏كردند كه «با تبر بكارت‏درخت زناشويى را فرواندازيد» امروز در غرب به نام بى‏ريشى‏درخت زناشويى را با تبر زناكارى فرو نمى‏انداختند .»

    رابطه حجاب با فرهنگ اسلامى

    محدوديت‏هايى كه برا غريزه جنسى در اسلام معين شده براى هدايت‏و رساندن انسان به مقصد است . تن ، تنها بخش از وجود انسان است، و انسان همه تن نيست كه با مرگ فانى شود و تنها مجال براى‏موجود بودن و خوشبخت‏بودن نيز تمتع محدود جهانى ميانى تولد تامرگ نيست . . . لذا وظيفه خود را خطيرتر از آن مى‏بيند كه تنهابه «بدن نمايى‏» و آرايش جسم بپردازد . . . لباس به تن‏نمى‏كند كه تن را عرضه كند ، بلكه لباس مى‏پوشد تا خود را بپوشد، لباس براى او يك حريم است‏به منزله ديوارى و دژى است كه تن‏را از دستبرد محفوظ مى‏دارد و كرامت او را حفظ مى‏كند . لباس‏براى آن است كه تحريك جنسى را كم كند نه آن كه بر قدرت تحريك‏بيفزايد ، لباس پوست دوم انسان نيست ، بلكه خانه اول اوست .
    انسان اسلام كمال خود را در آن نمى‏بيند كه تن خويش را چون كالايى‏تزيين كند و به فروشد ، بلكه به جاى آن كه تن خود را به خلق به‏فروشد ، جان خود را به خداى خويش مى‏فروشد . . .»

    لباس و سر ضمير

    آرايش و نوع لباس از سرضميرانسان خبر مى‏دهد . همچنين لباس‏تحت تاثير فرهنگ و معرف شخصيت افراد هست . ميان شخصيت افراد وفرهنگ عمومى نيز ارتباطى قوى وجود دارد . به نظر نويسنده : نياز به ابراز وجود خود به ديگران در جامعه فاقد ارزش‏هاى معنوى، به اين دليل است كهتنها جامعه اصالت دارد و رصت‏بودن و نشان‏دادن و لذت بردن تنها چند روزى است . لذا مدسازان از اين عطش‏سيرى ناپذير سودجويى مى‏كنند . وى دلايل ديگرى را نيز براى‏مدپرستى بيان مى‏كند كه عقده‏هاى چركين دوران مختلف از آن جمله‏است . مانند مردانى كه نمايش لباس زنان خود را وسيله‏اى براى‏اعلام وجود و جلالت‏خود قرار مى‏دهند . آنگاه به كراهت لباس شهرت‏در اسلام اشاره مى‏كند و به نظر وى اشراف با لباس گران قيمت وضع‏خود را مى‏نمايانند و با لباس خخود را زا دل عموم بيرون مى‏كشندتا بودن خود را ثابت كنند و مردم نيز به دنبال آنان براى تشبه‏به آنان مدام در حركتند و اين دورتلخ همواره ادامه دارد و دربخشى از اين قسمت وى مى‏نويسد : «در جامعه‏هاى غربى كه نظام ادارى محكم و جا افتاده ،ماشينيسم و تسلط نظامهاى اقتصادى و دولتها بر آموزش و پرورش ووسايل ارتباط جمعى ، افراد جامعه را روزبه روز به هم شبيه‏ترمى‏كند . . .» فرد وقتى نتواند خود را از راههاى منطقى ومعقول ممتاز و مشخص كند به هراقدام ديگرى دست مى‏زند و بس ككه‏سعى مى‏كند با ايجاد هرگونه تغييرى در شكل لباس و نوع آرايش سرو صورت توجه ديگران را به خود جلب كند و خود را از گم شدن درجامعه نجات دهد . چرا كه او كه به حقيقتى برتر از جامعه مثلاخدا معتقد نيست ، گم شدن در جامعه را فناى شخصيت و مرگ خودمى‏داند .»

    بى‏حجابى چگونه به ايران آمد ؟

    «يكى از ثمرات هجوم غرب به ايران همين تغيير لباس و رواج‏برهنگى در ميان قشرهايى از جامعه بوده است و از آن در رژيم‏طاغوت تحت عنوان «كشف حجاب‏» و در اين اواخر «رفع حجاب‏»ياد مى‏شد و در حقيقت چيزى جز مبارزه با پوشش اسلامى و ترويج‏لباس غربى نبود . اجراى اين برنامه محتاج دو شرط بود .
    نخست‏يك زمينه فرهنگى و اجتماعى براى پذيرش لباس غربى و دوم‏يك عامل اجرا كه زور داشته باشد و به اسلام اعتقاد نداشته باشد. عامل دوم رضاخان بود . . .
    شرط اول يعنى زمينه فرهنگى و اجتماعى پذيرش لباس‏غربى راعربزده‏ها تامين كردند . آنان اسلام را نمى‏شناختند و به غرب‏خوشبينى مطلق داشتند . بيگانه با خويش وچشم بسته ، دلبسته‏بيگانه بودند . در واقع اين قشر معدود همان قشرى بودند كه قبل‏از فرو رفتن در لباس غربى و قبل از به دست گرفتن پرچم فرهنگ‏غرب ، آن فرهنگ را پذيرفته بودند و تغيير لباس آخرين و بيرونى‏ترين پوسته‏اى بود كه در وجود آنها تغيير مى‏كرد . اين امر به‏ظاهر كم اهميت تنها در جامعه ما اتفاق نيفتاد . در همه مشرق‏زمين ، بسيارى از مردم به دنبال تسليم در برابر فرهنگ غرب ،جامه غربى به تن كردند . . . اگر پذيرش لباس غربى نتيجه سلطه‏فرهنگى غرب و خود باختگى شرق نيست چرا تاكنون ديده نشده است كه‏حتى يك نمونه از خصوصيات لباس شرقى در مغرب زمين پذيرفته شود ؟. . .
    در جامعه ما در سالهاى قبل از 1314 آنها كه تغيير لباس راپذيرفتند همان كسانى بودند كه فرهنگ غربى را پذيرفته بودند وآنها كه نپذيرفتند نيز دقيقا آنهايى بودند كه آن فرهنگ رانپذيرفته بودند و گول اتو به اصطلاح «ترقى‏» و «آزادى‏» و«تساوى حقوق‏» را نخورده بودند .»

    لباس ژاپنى‏ها چگونه غربى شد ؟

    نويسنده براى آن كه مساله تغيير لباس در مقياس جهانى آن درك‏شود ، تاريخ لباس مردم ژاپن رادر اين بخش توضيح مى‏دهد كه بسيارعبرت آموز و تكان دهنده است و خوانندگان را به مطالعه كتاب فرامى‏خوانيم : در ادامه اين بخش مى‏خوانيم : «مى‏بينيد كه مساله ، مساله آزادى فرد و سليقه شخصى نيست، بلكه هجوم يك فرهنگ خالى از معنويت است‏به فرهنگ‏هاى معنوى وسننى و مى‏بينند كه در ژاپن هم كه اسلام در كار نبوده است ، قبل‏از غربزدگى مردان و زنان لباسهاى گشاد و بلند مى‏پوشيده‏اند و به‏دنبال نغوذ غرب . . . خانواده سلطنتى داعيان و اشراف همزمان باتقليد از رقص و موسيقى و عادتهاى اجتماعى غرب ، لباسهاى سنتى‏خود را كنار مى‏گذارند و لباس غربى مى‏پوشند . . .»
    در ادامه نويسنده به حجاب در تمدن‏هاى قديمى ، يونان ، اسپارت‏و ايران نيز اشاره مى‏كند و آنگاه سخنى از امام خمينى (ره) راحسن ختام اين بخش قرار مى‏دهد : «ما مى‏دانيم ك اين سخنان براى كسانى كه با خيانتكارى وشهوت پرستى و نواز و رقص و هزار جور مظاهر فسق و بى‏عفتى بارآمدند ، خيلى‏گران است . البته كه تمدن و تعالى مملكت را به لخت‏شدن زنها در خيابانها مى‏دانند و به گفته بى‏خردانه خودشان باكشف حجاب نصف جمعيت مملكت كارگر مى‏شود (لكن چه كارى همه‏مى‏دانيد و مى‏دانيم) حاضر نيستند مملكت‏با طرز معقولانه و درزير قانون خدا و عقل اداره شود . آنهايى كه اين قدر قوه تميزندارند كه كلاه لكنى را كه پس مانده درندگان اروپاست ، ترقى‏كشور مى‏دانند با آنها ما حرف نداريم . . . آن روز كه كلاه پهلوى‏سرآنها گذاشتند همه مى‏گفتند : مملكت‏بايد يك شعار ملى داشته‏باشد .
    استقلال در پوشش دليل استقلال مملكت و حافظ آن است . چند روزبعد كلاه للنى گذاشتند سرآنها ، يك دفعه حرفها عوض شد . گفتند :ما با اجانب مراوده داريم بايد همه هم شكل شويم تا در جهان باعظمت‏باشيم . مملكتى كه با كلاه عظمت‏براى خود درست مى‏كند يابرايش درست مى‏كنند هر روز كلاهش را ربودند ، عظمتش را هم مى‏برند.»

    منطق عفاف

    نويسنده در پايان كتاب بدون رجوع به تاريخ گذشته و فرهنگ‏هادلايل ديگرى بر لزوم پوشش ارائه مى‏شود از جمله اين كه :
    1ك برهنگى ارزش زن را از بين مى‏برد و او را تا حد يك كالا وجنس پست مى‏كند و ارضاى غريزه جنسى به معنى همگانى و همه‏جايى‏كردن مساله جنسيت نيست . زنى كه تن و اندام خود را در معرض‏ديد مى‏گذارد مى‏خواهد با زنانگى خود جايى براى خود در دل‏ها ياشخصيت‏ها بيابد نه انسانيت‏خود . وقتى كار به اينجا مى‏كشد كه‏ديگر بر زن نه به عنوان يك موجود داراى شخصيت و هويت‏بلكه ازاجزاى بدن او صحبت مى‏آيد و از سكس بودن سر و سينه و پاى زن‏چنان بحث مى‏شود كه از مزه گوشت گردن و قلوه گاو و ران گوسفند .بزرگترين لطمه به خود زن وارد شده است .»
    2ك «بى‏بندوبارى در پوشش ، بى‏بندوبارى در تحريك است وبى‏بندوبارى در تحريك بنياد خانواده را متلاشى مى‏كند . غريزه‏جنسى يكى از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است . اماپس از ازدواج هرچه زمانى مى‏گذرد ، نقش غريزه جنسى در حفظ دوام‏خانواده كمتر مى‏شود و به جاى آن نقش عشق تفاهم و وفادارى دربقاى خانواده بيشتر مى‏شود . هم در اينجا بايد گفت كه بى‏لباسى ،عريانى وخود نمايى ، آفت زندگى خانوادگى است و در يك كلام‏بى‏حجابى ريشه رخت‏خانواده را مى‏خشكاند . . .

    سخن آخر

    نويسنده در پايان كتاب داستانى از كريستين آندرس را نقل‏مى‏كند و در پايان نتيجه مى‏گيرد :
    اينك تمدن غرب ، چنين وانمود مى‏كند كه مى‏خواهد براى انسان‏لباس بدوزد . . . اما در حقيقت‏به جاى آن كه لباس برتن او كند، او را برهنه ساخته است و هيچ كس جرئت نمى‏كند فرياد برآورد كه‏لباس دركار نيست و حاصل اين همه مد و پارچه و چه و چه برهنگى‏انسان است . همه مى‏ترسند كه مبادا خياطان حقه‏بازى كه زرو سيم‏را برده‏اند و مى‏برند ، آنها را به ناپاكى در اصل و نسب متهم‏كنند ، آيا در اين جهان كه همه اسير و شيفته تبليغات غرب‏شده‏اند مردمى پيدا مى‏شوند كه دلى به پاكى آن كودك داشته باشندو فرياد برآورند كه آنچه به نام لباس در غرب به تن انسان‏مى‏پوشانند ، لباس نيست ، بلكه برهنگى است .
    چرا آن مردم ، ما نباشيم ؟

    پایگاه عروج

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    عفت و پاکدامني‌، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    عفت و 
پاکدامني‌، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است


    عفت و پاکدامني‌، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است

    ‌ عفت و پاکدامني‌، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است‌، و در آفرينش او، جايگاه عظيم و بلندي دارد که هم خود زنان خواهان عفت و پاکدامني هستند و هم ديگران زن را با اين ويژگي مي‌خواهند. اسلام نيز آفرينش زن و صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته‌، و حجاب را لازم شمرده تا عفت بروني زن‌، با عفت دروني او هماهنگ و بنيان خانواده مستحکم گردد و زن همچون کالاي ناچيزي در معرض همگان قرار نگيرد.
    قرآن مسأله حجاب را در چند آيه‌، يادآوري و در بعضي از آنها به حکمت و فلسفه آن هم اشاره کرده است که برخي از آنها عبارتند از:
    1. پاکي دلهاي مردان و زنان و آلوده نشدن آنها: در مکتب قرآن‌، علاوه بر بهداشت جسمي (که در دنيا مطرح است‌) يک نوع بهداشت روحي و رواني هم وجود دارد که چنانچه مراعات نشود، روح مسموم مي‌شود، و آثار خطرناکي را در پي دارد که از مسموميت جسمي به مراتب خطرناک‌تر است‌. در برخي آيات‌، به رعايت اين نوع از بهداشت توصيه شده است‌.
    قرآن‌، در آية 53 سوره احزاب در مورد روبرو شدن و صحبت کردن با زنان پيامبر مي‌فرمايد:
    "...وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُن‌َّ مَتَـَعًا فَسْ ?‹َلُوهُن‌َّ مِن وَرَآءِ حِجَاب‌ٍ ذَ َلِکُم‌ْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُم‌ْ وَ قُلُوبِهِن‌َّ...; و هنگامي‌که چيزي ]از وسايل زندگي را به عنوان عاريت‌[ از آنان ]=همسران پيامبر[ مي‌خواهيد، از پشت پرده بخواهيد. اين کار، براي پاکي دلهاي شما و آنها بهتر است‌."
    2. در امان ماندن از اذيت افراد سبکسر: خداوند در آية 59 سوره احزاب مي‌فرمايد: "يَـََّأَيُّهَا النَّبِي‌ُّ قُل لاِ ّ ?َزْوَ َجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَآءِ الْمُؤْمِنِين‌َ يُدْنِين‌َ عَلَيْهِن‌َّ مِن جَلَـَبِيبِهِن‌َّ ذَ َلِکَ أَدْنَي‌ََّ أَن يُعْرَفْن‌َ فَلاَ يُؤْذَيْن‌َ وَ کَان‌َ اللَّه‌ُ غَفُورًا رَّحِيمًا; يعني‌: اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسري‌هاي بلند خود را بر خويش فرو افکنند ]طوري که زير گلو و سينه‌هايشان پيدا نباشد[ اين کار براي اين‌که شناخته شوند و مورد اذيت ]اهل فسق و فجور[ قرار نگيرند، بهتر است‌، (و اگر تاکنون خطا و کوتاهي از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و رحيم است‌."
    3. به طمع نيفتادن افراد سبکسر و بيماردل‌: در آيه 32 سوره احزاب خطاب به زنان پيامبر ـ که در واقع خطاب به همه زنهاست ـ آمده است‌: "...به شکل هوس‌انگيز سخن نگوييد که بيماردلان در شما طمع کنند، و سخن شايسته بگوييد" و در آيه 30 و 31 سوره نور خطاب به پيامبراکرم‌مي‌فرمايد: "قُل لِّلْمُؤْمِنِين‌َ يَغُضُّواْ مِن‌ْ أَبْصَـَرِهِم‌ْ وَ يَحْفَظُواْ فُرُوجَهُم‌ْ ذَ َلِکَ أَزْکَي‌َ لَهُم‌...; به مؤمنان بگو چشمهاي خود را ]از نگاه به نامحرمان‌[ فرو گيرند، عفت خود را حفظ کنند. اين‌، براي آنان پاکيزه‌تر است‌... و به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را ]از نگاه هوس‌آلود[ فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را ـ جز آن مقدار که نمايان است ـ آشکار نکنند، و ]اطراف‌[ روسري‌هاي خود را بر سينه خود افکنند ]تا گردن و سينه با آن پوشانده شود[، و زينت خود را آشکار نسازند; مگر براي شوهرانشان‌، يا پدرانشان‌، يا پدر شوهرانشان‌، يا پسرانشان‌، يا پسران همسرانشان‌، يا برادرانشان‌، يا پسران برادرانشان‌، يا پسران خواهرانشان‌، يا زنان هم‌کيششان‌، يا برده‌گانشان ]کنيزانشان‌[، يا افراد سفيه که تمايلي به زن ندارند، يا کودکاني که از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند، و هنگام راه رفتن‌، پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود ]و صداي خلخال که بر پادارند به گوش رسد[. اي مؤمنان همگي به سوي خدا باز گرديد تا رستگار شويد!"
    علاوه بر آنچه بيان شد، استواري اجتماع و استحکام پيوند خانوادگي‌، جلوگيري از چشم چرانيها، حفظ ارزشها، احترام‌ِ زن ـ که هر اندازه متين‌تر و باوقارتر و عفيف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمايش مرد نامحرم نگذارد به احترامش افزوده مي‌شود ـ از ديگر علتها و فلسفه‌هاي حجاب است که از آيات و روايات استفاده مي‌شود.(جهت آگاهي بيشتر ر.ک‌: مسأله حجاب‌، مرتضي مطهري‌، انتشارات صدرا / فلسفة حجاب‌، علي محمدي‌، انتشارات ارم‌.)
    بدون شک‌، زن‌، زيباتر از مرد است‌; و سيستم وجودي او به گونه‌اي است که مطلوب است‌. اما آيا لازمة زيبائي و جذاب بودن گناه است‌؟! و آيا لازمة زيبائي آن است که صرفاً با ديد جنسي به او نگاه شود؟ اگر چنين باشد، پس نبايد خدائي که خود جميل است جمال آفرين باشد. اصولاً، تمام عالم خلقت زيبا است‌; آيا شايسته است بگوييم پس سبب گناه است‌؟!
    بديهي است‌، از هر زيبائي در مسير مشروع خود بايد استفاده کرد. زن‌، نيز زيباست‌، اما از همة خوبي‌هاي او و از طريق مشروع‌، با حفظ همة حريم‌ها، شايسته است در مسير کمال خواهي استفاده کرد; همان گونه که زن‌ها نسبت به همسران خود اين چنين اند، و هر دو در مسير کمال مکمل يک ديگرند. "هُن‌َّ لِبَاس‌ٌ لَّکُم‌ْ وَأَنتُم‌ْ لِبَاس‌ٌ لَّهُن‌َّ;(بقره‌،187)، آن‌ها لباس شما هستند; و شما لباس آن‌ها هر دو زينت هم و سبب حفظ يک ديگريد."
    دعوت به پوشش‌، نه تنها توهين نيست‌، بلکه احترام است‌. اتفاقاً، از ديدگاه قرآن ]همان طور که قبلاً اشاره شد[ حجاب‌، عبارت است از يک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براي زن که نامحرمان او را از ديد حيواني و جنسي ننگرند.
    در اسلام‌، عصمت و عفت زن "حق الله‌" است‌. يعني حتي اگر خود زن يا شوهر رضايت به بي‌عفتي و بي‌حجابي زن بدهند، کار تمام نيست‌; زيرا زن‌، ناموس خدا است‌، و با رضايت مشروع نمي‌شود. فرق کشورهاي غربي با اسلام اين است که در غرب اگر زني بي‌عفتي کرد، خود او يا پدر و مادر و شوهر او رضايت دادند مشکل حل است‌، امّا در اسلام‌، با رضايت کار تمام نمي‌شود; بلکه‌، حکم خدا بايد جاري شود. اين نشان‌گر آن است که عفت زن از آن‌ِ خدا است و بايد محفوظ بماند.
    همة اين حرف‌ها، حاکي از عظمت زن است که خداوند مي‌خواهد حرمت او حفظ شود; و مردان صرف زيبا بودن و جذاب بودن زن‌، فقط با ديد جنسي و شهواني نگاه نکنند.

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    دلایل قانع کننده برای داشتن حجاب برتر

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    دلایل قانع 
کننده برای داشتن  حجاب برتر


    دلایل قانع کننده برای داشتن حجاب برتر

    حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نيست، بلكه هر لباسى كه غير از وجه و كفين (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحريك و جلب توجه نامحرم نگردد كافى است ولى بايد توجه داشت كه همان طور كه بقيه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند حجاب نيز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى‏گردد. در اين جا چند نكته وجود دارد كه براى روشن شدن آنها بايد ديد اساساً فلسفه حجاب چيست؟ حجاب دو فلسفه اساسى دارد كه با يكديگر ارتباط تام دارند: 1 (مصونيت زن در برابر طمع‏ورزى‏هاى هوس‏بازان. 2 (پيشگيرى از تحريكات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمين سلامت و بهداشت معنوى جامعه. حجاب با چنين نقش و كاركرد مهم و اساسى پيامى قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش» مى‏دهد، اكنون بايد ديد چه عواملى در رساندن اين پيام و اثرگذارى آن مؤثر است: 1) حدود و ميزان پوشش: بدون شك هر اندازه بدن زن پوشيده‏تر باشد نقش نيرومندترى در دورسازى ديدگان نظاره‏گر ايفا مى‏كند. اگر نگاه‏هاى آلوده را همچنان كه در روايات آمده است «تيرهاى زهرآلود شيطان» بدانيم، پوشش زن همانند قوسى است كه تير از آن كمانه مى‏كند و منحرف مى‏شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى‏ماند. بر عكس هر اندازه بدن زن برهنه‏تر باشد تيرهاى شيطانى را بيشتر متوجه خود ساخته و از آن آسيب خواهد ديد. از همين روست كه چادر را حجاب برتر شناخته‏اند، زيرا با وجود شرايط ديگر، بيشترين پوشش و مطمئن‏ترين مصونيت را فراچنگ مى‏آورد.
    2) كيفيت پوشش: ميزان ضخامت و حتى كيفيت دوخت لباس خود بخش مهمى از حجاب را تشكيل مى‏دهد بدون شك لباس‏هاى نازك و تنگ و بدن‏نما فرودگاه پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشم‏هاى هرزه و آلوده و به فساد كشاننده جامعه است. در مقابل لباس‏هاى غيربدن‏نما، ديده‏ها را از خود دور مى‏سازد، و سلامت معنوى نفوس را تأمين مى‏كند. 3) رنگ‏ها: ترديدى نيست كه برخى از رنگ‏ها ديده‏ها را خيره مى‏سازد، و پاره‏اى ديگر نگاه‏ها را از خود مى‏راند و دور مى‏سازد. اكنون سؤال مى‏شود كداميك از اين دو براى تأمين حجاب واقعى و مصونيت معنوى جامعه و خيره نكردن چشم‏ها و بر نيفروختن آتش شهوت مفيدتر است؟ مگر ما در جامعه‏اى زندگى نمى‏كنيم كه ميليونها جوان در اوج غريزه جنسى به سر مى‏برند و در سخت‏ترين شرايط جوانى از امكان ازدواج محرومند و كافى است با اندك جرقه‏اى شعله‏هاى غريزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتى‏ها مبتلا گردند؟ پس چرا به هر وسيله ممكن- حتى با گزينش رنگ مناسب لباس در جامعه- به سلامت دينى و روحى و روانى آنان كمك نكنيم و موجب جلب توجه آنان و قرارگرفتن‏شان در دام مفاسد نشويم؟ در عين حال علماى دين نسبت به خصوص رنگ‏ها تأكيد چندانى نكرده، ولى بر اين مسأله پاى مى‏فشارند كه لباس نبايد موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشى از آن باشد. ازاين‏رو است كه در طول تاريخ زنان مسلمان به ميل خود لباس مشكى را براى حجاب برگزيدند و اين سنت حسنه مورد تقرير و پذيرش پيامبر (ص) و امامان (ع) قرار گرفت، زيرا آنان به اين وسيله احساس امنيت و مصونيت بيشترى مى‏كردند،(1).
    4) شيوه‏هاى رفتارى: طرز صحبت و چگونگى راه رفتن و نيز بخشى از حجاب به معناى وسيع كلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشى را دارد كه پوشش زن دارد و عدم رعايت آن نيز برآيندى چون برهنگى در پى دارد. ازاين‏رو قرآن مجيد يكى از صفات خوب زنان مؤمن را كه در رفتار دختران شعيب بيان مى‏كند همان «حيا» و وقار است.

    پی نوشت :

    (1)) ر. ك: حجاب در اديان الهى، محمدى آشنانى

    © کپی رایت توسط .::عروج::. پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    دوستی با دختران بی حجاب

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    دوستی با دختران
 بی حجاب


    دوستی با دختران بی حجاب

    اگر احساس مى‏كنيد كه با ايجاد ارتباط با اين‏گونه افراد مى‏توانيد روى آنها تأثير بگذاريد و محبت شما با آنها باعث مى‏شود كه در رفتارشان تجديدنظر كنند و از سوى ديگر شما تحت تأثير رفتار غلط آنها قرار نمى‏گيريد، در اين صورت رابطه خود را نه تنها با آنها قطع نكنيد، بلكه سعى كنيد با افراد بيشترى رابطه دوستى برقرار كنيد و در پرتو اين روابط دوستانه، زمينه هدايت و اصلاح رفتار آنها را فراهم كنيد؛ اما در صورتى كه رابطه شما با آنها نه تنها تأثير ندارد، بلكه باعث مى‏شود كه شما از آنها اثر بپذيريد و خداى ناكرده در باورهاى خود سست شويد و كم‏كم در رعايت شئونات شرعى، از جمله حجاب، وضعيت نامطلوبى پيدا كنيد، در اين صورت واجب است روابط خود را با اين گونه افراد قطع كنيد و فقط با كسانى كه رعايت حجاب را مى‏كنند و مقيد به رعايت شئونات اسلامى هستند، رابطه برقرار كنيد.
    بنابراين، با توجه به شناختى كه از خودتان داريد، لحظاتى را با خود خلوت كنيد و ببينيد آيا بيشتر تأثيرگذار هستيد يإ؛ّّس تأثيرپذير و سپس تصميم بگيريد. البته توصيه ما به شما اين است كه هر چه مى‏توانيد رابطه خود را با افراد صالح بيشتر كنيد و در ايجاد ارتباط با افراد ناصالح با احتياط برخورد كنيد؛ زيرا تجربه نشان داده كه افراد زيادى بوده‏اند كه در ابتدا بسيار محجوب، باحيا و مقيد به رعايت شئونات اسلامى بوده‏اند؛ ولى بر اثر معاشرت با اين‏گونه افراد، تغيير پيدا كردند و هم‏رنگ آنها شدند.
    شما اگر داستان حضرت نوح و انحراف پيدا كردن فرزندش را در قرآن مطالعه كنيد، نكات بسيار آموزنده‏اى را به دست خواهيد آورد. پسر نوح با اين كه از نظر خانوادگى در يك شرايط بسيار مناسب بود و فرزند پيامبر خدا بود، ولى بر اثر معاشرت با افراد ناباب، تحت تأثير قرارگرفت و به تدريج از مسير حق منحرف شد؛ به گونه‏اى كه هر چه پدرش او را راهنمايى كرد، مؤثر واقع نشد. تا اين كه خاندان نبوتش گم شد و هنگامى كه به عذاب الهى مبتلا شد و پدرش حضرت نوح از خداوند خواست كه او را نجات دهد و به خداوند عرض كرد: خدايا اين اهل من است؛ يعنى او را نجات بده، خداوند فرمود: او اهل تو نيست و تو نمى‏خواهد نسبت به او دل‏سوزى كنى.
    بنابراين، سعى كنيد در ارتباط با اين‏گونه افراد كه به هر دليلى دچار انحراف اخلاقى شده‏اند و آداب اسلامى را مراعات نمى‏كنند، حداقل ارتباط را داشته باشيد و حتى در صورت تأثيرپذيرى از آنها ارتباط خود را قطع كنيد و فقط در مواردى كه احساس مى‏كنيد ارتباط با برخى از آنها مؤثر است، با كمال احتياط و آگاهى با آنها رابطه برقرار كنيد. البته ايجاد ارتباط عاطفى و دوستانه با برخوردهاى روزمره تفاوت دارد. سعى كنيد در برخوردهاى روزمره با اخلاقى نيك با آنها برخورد كنيد و به آنها نشان دهيد كه هم مى‏توان محجبه بود و هم نشاط داشت؛ هم مى‏توان مقيد به رعايت حدود الهى بود و هم فردى اجتماعى و فعال بود. متدين بودن و محجبه بودن منافاتى با اجتماعى بودن، خوش‏رويى و حسن معاشرت با ديگران ندارد؛ بلكه حسن معاشرت و برخورد خوب با ديگران از چيزهايى است كه مورد تأكيد اسلام است و سيره عملى پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏وآله در روابط اجتماعى حتى با غيرمسلمانان، مؤيد اين حقيقت است. اخلاق اجتماعى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله به گونه‏اى است كه افراد بسيار زيادى به خاطر حسن خلق، خوش‏رويى و برخوردهاى پيامبر با آنها، مجذوب شخصيت ايشان مى‏شدند و سرانجام به اسلام و پيامبر گرامى ايمان مى‏آوردند.

    پايگاه تخصصي حجاب

     











    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    تعداد صفحات :17   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >