ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
نوازنده، موسیقیدان. تولد: 1276. درگذشت: 1364. على اكبر شهنازى از سن هشت سالگى در مكتب پدر یعنى آقا حسینقلى كه خود از بانیان مكتب جدید تارنوازى و نوهى علىاكبرخان فراهانى تارنواز ماهر دوران ناصرى بود، با موسیقى آشنا مىشود. آقا حسینقلى در كنار تشویق فرزند به تحصیل علم، ساز خانوادگى یعنى تار را به امانت علىاكبر مىسپارد و او هم در كنار پدر به تعلیم این ساز مىپردازد. وى در سن چهارده سالگى، زمان حیات چنان تار مىنوازد كه نخستین صفحه از نواختن ساز او در مایهى بیات ترك و افشارى به ضبط مىرسد. بعد از مرگ پدر، علىاكبر شهنازى به تلعیم شاگردان مىپردازد. در كنار تدریس و نواختن موسیقى او به پژوهش و باز شناختن ارزشهاى ناشناختهى موسیقى اصیل ایران مىپردازد، چندان كه به ادعاى خودش از هفت دستگاه موسیقى ایرانى مىتوانست پنج دستگاه آن را به شكل نو ارایه دهد، شكلى كه مكمل دستگاههاى كلاسیك قدیم بود. ساز تخصصى شهنازى تار بود. در آهنگسازى نیز توانا بود. در این میان باید براى نونه از تصنیف مشهور «اى نوع بشر» یاد كرد كه از جملهى ساختههاى استاد به شمار مىرود. متن این تصینف از امیر جاهد است. (1363 -1276 ش)، موسیقیدان و نوازنده. در تهران چشم به جهان گشود و چون روز عید قربان متولد شده بود، به او حاجى مىگفتند. از دوران كودكى تحت نظر پدر هنرمندش به نواختن تار پرداخت و مدت شش سال ردیفها را از پدرش آموخت، به طورى كه در چهارده سالگى به شاگردان پدرش تعلیم مىداد. پس از فوت پدر، نزد عموى خود، میرزا عبداللَّه بود و با وى تمرین ساز مىكرد. استاد شهنازى در سال 1345 ش مدت پنج سال تمام دستگاههاى موسیقى ایرانى را اجرا و همه را به صورتى كاملا مرتب آماده كرد. شهنازى در ساختن پیش درآمد و رنگ و تصنیف ممتاز بود. از شاگردان وى مىتوان، میرزا حسن خان مشار، منتظم الحكماء، حاج آقا محمد، محمدرضا لطفى و فرهنگ شریف را نام برد. استاد شهنازى از دوستان نزدیك عارف قزوینى بود و نغمات و آهنگهاى فراوانى ساخته و با خوانندگانى نظیر اقبالالسلطان، حسینعلى نكیسا، طاهرزاده و ادیب خوانسارى همكارى داشته است. او همچنین به غیر از تار، با سازهاى دیگرى مانند، سه تار و پیانو نیز آشنایى كامل داشت. وى در هشتاد و هفت سالگى درگذشت.[1] به سال 1276 شمسى در تهران خیابان ایران كوچه نصیر حضور، در خانوادهاى هنرمند دیده به جهان گشود. و چون روز عید قربان به دنیا آمده بود به او حاجى على یا حاجى مطلق مىگفتند. پدر بزرگش علىاكبر فراهانى یكى از نوازندگان بنام و استاد دوران ناصرى بود و كنت دوگوبینوى فرانسوى كه در زمان حیات آقا علىاكبر فراهانى در تهران مىزیست مىنویسد: «در میان طبقات متوسط معروفترین نوازندگان تار، علىاكبر است كه خیلى خوب تار مىزند و من دیدهام اروپائیانى كه هیچ به موسیقى مشرق زمین توجه نداشتهاند در موقع شنیدن ساز او دچار تأثر شدهاند». پدرش آقا حسینقلى معروف به جناب میرزا، یكى از اساتید زبردست تار، عمویش آقامیرزا عبداللَّه، پدر موسیقى سنتى ایران كه ردیف موسیقى ایرانى را در هفت دستگاه: «شور، ماهور، سهگاه، چهارگاه، همایون، نوا و راست پنجگاه»، تنظیم كرد و به شاگردان خود آموخت كه میراثى گرانبها است براى ما پسرعمویش استاد احمد عبادى، استاد سهتار و دو برادر كوچكتر از او محمدحسن خان و عبدالحسین شهنازى نوازندهى تار، همسران دو خواهرش باقرخان نوازنده كمانچه و رضاخان نوازندهى تار و عدهاى دیگر از افراد این خانواده كه در موسیقى سنتى و اصیل ایانى شهرت دارند مىباشند. علىاكبر شهنازى در میان خانوادهى هنرمند خود، از سن پنج سالگى زیر نظر پدر هنرمندش آقاحسینقلى مشغول نواختن تار شد و مدت شش سال ردیفها را از پدرش آموخت و با استعداد زیادى كه در این خانواده ارثى بود توانست در مدت كوتاهى از نوازندگان خوب گردد به طورى كه از سن 14 سالگى كلاس موسیقى پدرش را به تنهایى اداره مىكرد و درسها و ردیفهایى را كه از پدر آموخته بود به شاگردان تعلیم مىداد. پس از فوت پدر، علىاكبر غالباً با عموى خود میرزا عبداللَّه دو به دو و ساعتى را تار مىزدند اما بعدها كه آقامیرزا عبداللَّه به رحمت ایزدى پیوست او شاگردان كلاسهاى پدر و عموى خود را به تنهایى تحت تعلیم قرار داد و به راستى هم به شایستگى توانست جانشین پدر و عموى خود گردد، به طورى كه از شاگردان قدیمى او مىتوان از: میرزا حسنخان مشار، میرزا عیسىخان خاتم، باصرالدوله، منتظمالحكماء و حاج محمدآقا. و از جدیدىها: حمید وفا، لطفى، دلنوازى، فرهنگ شریف و ناصر آذر نام برد. استاد علىاكبرخان شهنازى نغمات و آهنگهاى فراوانى ساخت كه از جمله بهترین پیشدرآمدها محسوب مىشد. از جمله: پیشدرآمد «شور»ى است به وزن دو چهارم در (لا) كه بسیار زیبا است، ولى چون نوار و صفحه در آن زمان در ایران موجود نبود از بین رفت. استاد علىاكبر خان شهنازى در سال 1345 مدت پنج سال تمام دستگاههاى موسیقى ایرانى را كه از قدیم به ارث رسیده بود اجرا و همه را به صورتى كاملاً مرتب آماده كرد، استاد بیشتر روى اشعار شعرایى نظیر: ملكالشعراء بهار، حسین مسرور، وحید دستگردى و امیر جاهد آهنگ گذاشته و با خوانندگانى نظیر: اقبالالسلطان، حسینعلىخان نكیسا، رضاقلى ظلى، طاهرزاده و ادیب خوانسارى همكارى داشته و در اوایل در رادیو با اعضاء اركسترى كه عبارت بودند از: ابراهیم منصورى، یگانه، یوسفزاده كار مىكرده ولى بعداً به طور تكنواز با رادیو همكارى داشته. یكى از خاطرات خوش استاد شهنازى كه همیشه از آن با افتخار یاد مىكرد این بوده كه در ساعت 5 بعد از ظهر روز 21 آبان ماه 1353 موزهى صبا در خیابان ظهیرالاسلام به دست او گشایش یافت و مىگفت این براى اولینبار در خاورمیانه است كه یك چنین كار فرهنگى صورت تحقق به خود گرفته است. با گشایش «خانه صبا» نه تنها نسل معاصر بلكه نسلهاى آینده فرصت آن را خواهند داشت تا از مجراى صحیح، یادگارهاى صبا را كه برجاى مانده، مشاهده و حضور او را در وجود خویش زندهتر احساس كنند و آن همه زحماتى را كه در جهت فرهنگ و تعالى موسیقى ملى و سنتى ایران متحمل گشت ارج گذارند. استاد شهنازى یكى از دوستان نزدیك عارف بود و همراه با صداى او آهنگهاى بسیارى نواخت و دربارهى او مىگفت: «عارف داراى دو دانگ صدا بود ولى خیلى با حالت و گرم مىخواند به طورى كه شنونده را به سوى خود جذب مىكرد. وى انسانى بود عصبى و زودرنج و به پول و ثروت اصلاً نمىاندیشید آزادهاى بود كه بیشتر كوشش خود را جهت آرمان آزادیخواهى خود مىكرد.» استاد علىاكبر خان شهنازى غیر از تار به سازهاى دیگرى مانند: سهتار، پیانو، نیز آشنایى كامل داشت و در سال 1332 عازم آبسرد دماوند شد و در آنجا مشغول كشاورزى شد ولى كم و بیش با شاگردان و طرفدارانش همكارى داشت و به كارهاى هنرى نیز مىپرداخت تا در سن هشتاد و هفت سالگى بدرود حیات گفت. روانش شاد.