ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1368 -1293 ش)، نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه. در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى و متوسطه، در 1310 ش با محصلین اعزامى رهسپار فرانسه شد و در 1316 ش از دانشگاه دیژن موفق به اخذ لیسانس ادبیات گردید. بعد به آلمان رفت و در 1322 ش دكتراى فلسفه و ادبیات خود را از دانشگاه برلن دریافت كرد. پس از خاتمهى جنگ جهانى دوم و افتتاح دانشگاه مونیخ، در 1326 ش، یك قسمت از تدریس ایرانشناسى در آن دانشگاه به وى واگذار شد و در 1328 ش براى تدریس زبان فارسى به دانشگاه اسكندریهى مصر رفت و در 1330 ش به ایران بازگشت. پس از مراجعت به ایران جمعیت سیاسى سومكا (مختصر شدهى حزب سوسیالیست ملى كارگران ایران) را تشكیل داد. از آثار وى: «دربدر در پى بهشت»؛ «پیكار با اهریمن»؛ «كمونیسم و لیبرالیسم»؛ «خط سومكا»؛ «پسر گمشده»، ترجمه؛ «داریوش یكم»، پادشاه پارسها، ترجمه؛ «دوراندیشى در تكنیك»، ترجمه؛ «طغیان تودهها»، ترجمه؛ «آسیا در كشمكش با اروپا»، هونها با ساسانیان، ترجمه.[1] محقق. تولد: 6 شهریور 1293، تهران. درگذشت: 29 تیر 1368، اوپسالا. داود منشىزاده، فرزند ابراهیم (میرزا ابراهیمخان منشىزاده از فعالان انقلاب مشروطیت بود و چون یكى از مؤسسان كمیته مجازات بود، تیرباران شد)، تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در تهران به پایان رسانید و در سال 1310 با محصلین اعزامى رهسپار فرانسه شد و در سال 1316 از دانشگاه دیژن (فرانسه) به اخذ درجهى لیسانس ادبیات (فلسفه) نایل شد و در اواخر همان سال به آلمان رفت و در سال 1322 دكتراى فلسفه و ادبیات خود را از دانشگاه برلین گرفت و در آلمان متأهل شد. در موقع سقوط برلین هفت روز به خاتمهى جنگ مانده مجروح شد و دو سال تمام در بیمارستانهاى پستدام و برلین و مونیخ به سر برد. در سال 1326 كه دانشگاه مونیخ پس از جنگ افتتاح مىشد، یك قسمت از تدریس ایرانشناسى به وى واگذار شد. در سال 1328 براى یك سال و چند ماه براى تدریس زبان فارسى با رتبهى استاد میهمان به دانشگاه اسكندریه مصر رفت و در سال 1330 به ایران مراجعت نمود و بلافاصله جمعیت سیاسى «سومكا» را تشكیل داد كه مختصر شدهى حزب سوسیالیست ملى كارگران ایران بود. سپس از ایران خارج شد و در دانشگاه اوپسالا به مقام استادى دانشگاه رسید و تدریس فرهنگ ایران زمین باستان را بر عهده داشت. وى در سال 1359 بازنشسته شد. از آثار اوست: آسیا در كشمكش با اروپا (هونها، ساسانیان) (از فرانتس آلتهایم، 1343)؛ انتلكتول و دیگرى (خوزه اتكااى گاست، 1322)؛ پسر گمشده (آندره ژید، 1336)؛ پیكار با اهریمن (1330)؛ جهاندارى پارسها (نوشته ه. ه. شدر، 1335)؛ خط سومكا (1333)؛ داریوش یكم پادشاه پارسها (پترویولیوس یونگه، 1334)؛ دربدر در پى بهشت (1332)؛ دوراندیشى در تكنیك (خوزه اتكااى گاست، 1332)؛ طغیان تودهها (خوزه اتكااى گاست، 1334)؛ كمونیسم و لیبرالیسم (1336)؛ گیل گمش كهنهترین حماسهى بشرى (گئورك بوركهارت، 1334)؛ مایا دختر گریز آنكندو (والدمایر نسلس، ترجمه با امضاى د. م.، 1332)؛ وهرود و ارنگ (پژوهشى از ژوزف ماركوات، 1368). از دكتر منشىزاده، مقالههاى ادبى در مجلهى «یادگار» و مجلهى «دانش» به طبع رسیده است. وى همچنین آثارى به زبان آلمانى دارد. فرزند میرزا ابراهیم خان منشىزاده، در 1293 در تهران متولد شد. وقتى پنج ساله بود پدرش كه از اعضاى برجسته و مغز متفكر كمیته مجازات بود، به قتل رسید. داود در سن هفده سالگى دیپلم متوسطه دریافت نمود و در مسابقه اعزام محصل به خارج شركت نمود و از طرف دولت براى انجام تحصیلات عالیه به فرانسه اعزام شد. وى در پاریس درجهى لیسانس در ادبیات فرانسه گرفت و بعد به آلمان عزیمت نمود و سرانجام در 1322 از دانشگاه برلن به دریافت درجهى دكتراى ادبیات و فلسفه نائل شد و از سال 1326 به تدریس ایرانشناسى در دانشگاه مونیخ پرداخت و چندى هم استاد مدعو در دانشگاه اسكندریه مصر بود. منشىزاده پس از بیست سال توقف در اروپا كه قسمت اعظم آن در آلمان سپرى شده بود با افكار فاشیستى به ایران بازگشت و لدىالورود به تشكیل حزب سومكا (حزب سوسیالیست ملى كارگران ایران) پرداخت و عدهى زیادى از جوانان در این حزب عضویت یافتند و با لباس و آرم مخصوصى در تظاهرات مردمى شركت مىكردند. بعضى وقتها تندرویهاى زیادى از آنها بروز مىنمود كه طبعا پلیس از آن جلوگیرى و احیانا به زدوخورد منجر مىشد. رهبر حزب هم روى همین اصل، چند بار از طرف حكومت نظامى بازداشت شد. در سال 1331 از شكم حزب سومكا، حزب دیگرى به رهبرى هادى سپهر بنام آریا با همان برنامه طرفدارى از آلمان متولد شد. حزب سومكا روزنامهاى به همین نام منتشر مىكرد. از جوانان تند و تیزى كه در آن ایام در آن حزب فعالیت مىكردند، یكى دكتر داریوش همایون و دیگرى دكتر امیر شاپور زندنیا بودند. منشىزاده بعد از كودتاى 1332 ایران را ترك كرد و در دانشگاه اوپسالا به استادى رسید و فرهنگ ایران زمین را تدریس مىكرد. در 1368 در 75 سالگى درگذشت. از وى آثار زیادى به زبان آلمانى و فرانسه و فارسى باقى مانده است كه از بیست جلد متجاوز است. در سال 1342 كه تیمور بختیار علیه شاه مشغول فعالیت شد، دكتر منشىزاده همكارى بختیار را پذیرفت و در زمره مخالفان شاه شد.