ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1323 -1239 ش)، پزشك، نویسنده و مترجم. ملقب به اعلمالدوله. وى به شیوهى پدر، كه از اطباى مشهور ناصرالدین شاه بود، ابتدا طب را در دارالفنون فراگرفت، سپس براى تكمیل تحصیلات به پاریس رفت و در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه به تهران بازگشت و در دستگاه شاهى، مقامى عالى یافت و از سوى شاه به اعلمالدوله ملقب شد. پس از فوت مظفرالدین شاه، طبیب مخصوص ملك منصور میرزا شعاعالسلطنه شد. اعلمالدوله در زمان محمدعلى شاه، به اجبار به فرانسه رفت و در پاریس، به كمك برادرش، دكتر جلیلخان ندیمالسلطان، انجمنى به نام ایران جوان دوم تاسیس كرد و به فعالیت بر ضد محمدعلى شاه پرداخت. پس از فتح تهران، دكتر اعلمالدوله به ایران بازگشت و رئیس اولین بلدیهى قانونى تهران شد. سپس با سمت ژنرال كنسول به سویس رفت. در این ماموریت سى تن از جوانان بختیارى را به منظور ادامهى تحصیل به اروپا برد. ثقفى در زمان رضاشاه مدتى مدیر كل و سپس وزارت معارف و اوقاف بود. وى در اواخر عمر از كارهاى دولتى كناره گرفت و انجمنى به نام انجمنى معرفهالروح تجربتى ایران تاسیس كرد. خلیلخان طبیبى حاذق و نویسندهاى توانا بود. او به زبان فرانسوى تسلط داشت و مقالات و رسایلى به آن زبان نوشته است. سرانجام در تهران وفات یافت و در امامزاده عبدالله در آرامگاه سعدالدوله دفن شد. تالیفات به جاى مانده از وى: «باغ سرور»؛ ترجمهى داستانهایى از ادبیات فارسى به فرانسه؛ «كنت مونت كریستو»، جلد دوم ترجمه از فرانسه به فارسى؛ «فرائد اللغه»؛ «خردنامه جاودان»؛ «هزار و یك حكایت»؛ «كلید زندگى»؛ «كلید شناسایى در علم غیرمرئى هفتاد و یك مقالهى معرفهالروح»؛ «مقالات گوناگون»، شامل حوادث و وقایع تاریخى عهد قاجاریه، به ویژه در دوران سلطنت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، كه در اغلب آنها خود وى شاهد عینى و حاضر و ناظر بوده است.[1] معروف به اعلمالدوله، فرزند میرزا عبدالباقى حكیمباشى، متولد 1236. پس از انجام تحصیلات مقدماتى در تهران، به پاریس رفت و در رشتهى پزشكى درجهى دكترا گرفت. بعد از مراجعت به ایران به استادى رشتهى طب دارالفنون برگزیده شد. مدتها در آن سمت به تعلیم پزشكان ایرانى مشغول بود. در دوران سلطنت مظفرالدین شاه، به جاى میرزا محمودخان حكیمالملك كه ابتدا وزیر دربار و بعد والى گیلان شد، به سمت پزشك مخصوص شاه انتخاب گردید و تدریجاً شاه را عمیقاً زیر نفوذ خود قرار داد و از طرفى چون به حكومت قانون و مشروطه علاقهمند بود، در هر فرصت شاه را تشویق به صدور فرمان مشروطیت مىكرد. مساعى او در تسریع صدور فرمان مشروطیت به گواهى تاریخ بر اهل تحقیق مكتوم نیست. بعد از صدور فرمان مشروطیت، همچنان به كار طبابت و استادى دارالفنون اشتغال داشت. مدتى رئیس انجمن بلدى تهران (انجمن شهر) و زمانى نیز كنسول ایران در سوئیس شد. در 1323 ش در سن 87 سالگى درگذشت. او از مشاهیر و پزشكان دورهى قاجاریه و مشروطیت ایران به شمار مىرود. مردى بود بسیار فاضل، اهل تحقیق و تتبع، نویسندهاى توانا با سبكى روان و شیرین و جذاب. در عمر طولانى خود آثار گرانبهائى از خود به یادگار گذارد كه مهمترین آنها عبارتند از: 1- هزار و یك حكایت؛ 2- صد و پنجاه مقاله یادگار عصر جدید؛ 3- خردنامهى جاویدان؛ 4- مقالات گوناگون؛ 5- فوائدالنصایح؛ 6- تحفهى نوروزى؛ 7- هزار و یك نصیحت و چند اثر دیگر. اعلمالدوله یكى از معتقدان جدى احضار ارواح بود. در تهران، انجمنى به نام انجمن معرفةالروح تشكیل داد. از لحاظ اخلاقى و انسانى از افراد كمنظیرى بود كه سالها مىگذرد و نظیرشان پیدا نمىشود. فرزندش حسین اعزاز ثقفى در حفظ و نگهدارى و ازدیاد كتب و آثار عتیقهى او جدیتى به تمام معمول داشت.