ملیت : ایرانی - قرن : 8 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)
دختر اولجایتو و خواهر ابوسعید ایلخان مغول و از زنان نامى قر. 8 ه. و پانزدهمین و آخرین تن از ایلخانان مغول در ایران (جل. 739 ه.ق/ 1339 م.- عزل 740 ه.ق/ 1339 م.). در سال 737 ه.ق شیخ حسن كوچك (چوپانى) با ساتىبیگ و سیورغان كه مقیم اران بودند متحد شد و قراجرى نامى را بعنوان ساختگى تیمورتاش به سلطنت برداشت، و ساتىبیگ را به عقد او درآورد، ولى شیخ حسن با قراجرى هم نساخت و او را كشت. در سال 739 چوپانیان و امراى هزارهها ساتىبیگ را كه با امیر شیخ حسن بزرگ صفایى نداشت از گرجستان باز آوردند و به مقام ایلخانى برداشتند و خطبه و سكه به نام او كردند و ركنالدین شیخى و غیاثالدین محمد را به وزارت او گماشتند. آذربایجان و اران تحت امر ساتىبیگ و شیخ حسن كوچك درآمد، و آنان زمستان را در اران گذرانیدند و در بهار با اردویى روى به آذربایجان نهادند شیخ حسن بزرگ (ایلكانى) نیز به خدمت ساتىبیگ آمد و دست او را بوسید و پس از عذرخواهى با اردو به اوجان آمد. شیخ حسن كوچك چون مىاندیشید كه امور سلطنت از زنى برنمىآید، ناگهان پس از رسیدن اردو به اوجان دستگاه ساتىبیگ را غارت كرد و یكى از نبیرهزادگان یشموت پسر هولاگو را كه سلیمان خان نام داشت- به ایلخانى منصوب كرد و ساتىبیگ را به زور به زوجیت بدو داد. 740 -739 ق. از زنان فرمانروا. وى دختر الجاتیو سلطان محمد خدابنده (717 -703 ق) و خواهر ابوسعید (736 -717 ق) بود. ابوسعید در 20 رجب 719 ق او را به ازدواج امیر چوپان، وزیر مقرب خود درآورد. اما پس از بدگمانى ابوسعید به امیر چوپان و ایجاد كدورت میان آن دو، امیر چوپان ساتى بیگ را رها كرد و او به سلطانیه نزد برادر بازگشت. بعد از مرگ ابوسعید، ارپاخان (736 ق) به سلطنت رسید و ساتى بیگ را به عقد خویش درآورد. پس از قتل ارپاخان (736 ق)، ساتى بیگ به همراه پسرى كه از امیر چوپان داشت نزد امیر شیخ حسن ایلكانى، معروف به امیر شیخ حسن بزرگ (757 ق) و موسس سلسله آل جلایر رفت. اما وقتى كار امیر شیخ حسن چوپانى، معروف به شیخ حسن كوچك (744 ق) قوت گرفت به او پیوست (737 ق). چندى بعد كه روابط بین امیر شیخ حسن و قراجرى، سردار ترك او، به هم خورد، امیر شیخ حسن بن پیشنهاد امراى هزارهها و چوپانیان ساتى بیگ را به عنوان پانزدهمین ایلخان مغول به سلطنت نشاند و نام او را در خطبه و سكه داخل كرد و از خاندان خواجه رشیدالدین فضلاللَّه، ركنالدین شیخى و از فرزندان خواجه علیشاه، غیاثالدین محمد را هم به وزارت او گماشت. آذربایجان و اران تحت امر ساتى بیگ و شیخ حسن كوچك در آمد و آنان زمستان را در اران گذراندند و در بهار با اردویى روى به آذربایجان نهادند. شیخ حسن بزرگ نیز به خدمت ساتى بیگ آمده و دست او را بوسید و پس از عذرخواهى با اردو به اوجان تبریز آمد. شیخ حسن كه مىپنداشت ساتى بیگ در امر سلطنت ناتوان است پس از رسیدن اردوى شیخ حسن بزرگ به اوجان، ناگهان دستگاه ساتى بیگ را غارت كرد و یكى از نبیرهزادگان هلاكو به نام سلیمان خان را به سلطنت نشاند و ساتى بیگ را به زور به عقد او درآورد. از آن پس اطلاع دیگرى از زندگى او موجود نیست.[1]