مشاهیر ایران و جهان - البرز، عباس

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

از افسران و امراى سختگیر و شقاوت پیشه‏ى دوران رضاشاه پهلوى. مدارج اولیه را در قزاقخانه طى كرد. پس از جلوس رضاشاه به سلطنت در زمره‏ى نزدیكان و محارم قرار گرفت و به ریاست اداره‏ى كل دژبان منصوب شد. در این سمت از آزار و اذیت زندانیان دژبان كوتاهى نمى‏كرد و حداقل مجازات روزانه‏ى او ریختن آب داخل زندان‏ها بود. مدتى فرمانده تیپ فارس شد و سپس به فرماندهى لشكر كرمان و مكران منصوب گردید. در 1313 مركز از اوضاع آشفته و درهم بلوچستان و گزارش‏هایى كه مى‏رسید نگران شده بود؛ قضایاى سردار عبید و ریگى و طوایف ناروئى هنوز به طور قطعى حل نشده بود؛ ناچار براى سركوبى ایلات به سرتیپ البرز اختیارات تام داده شد. او پس از زد و خورد مختصرى، نقشه‏اى شیطانى براى نابودى آنها طرح كرد و قرآن به نام خود (عباس) مهر كرد و پس از آنكه آنها را مطمئن نمود و تأمین جانى و مالى داد، ایلات از قلعه خارج شدند و براى اظهار اطاعت به حضور فرمانده لشكر رسیدند. البرز دستور توقیف همه‏ى آنها را داد و همان روز چهل نفر از سران ایلات و عشایر را از دم تیغ گذرانید و به مال و جان هیچ كدام رحم نمود. پس از انجام كار فتح‏نامه‏اى تهیه و به مركز فرستاد و براى افسران و درجه‏داران زیردست تقاضاى نشان و مدال نمود. او در این مأموریت چنان سبعانه عمل نموده بود كه حتى با اعتراض رضاشاه روبرو شد و شاه در حاشیه‏ى گزارش او نوشته بود: «این قبیل قضایا و تأمین‏هاى دروغى باعث سلب اعتماد عشایر از دولت مركزى خواهد شد.» ولى این قضیه به وسیله‏ى سرلشكر عزیزاللَّه ضرغامى رئیس ستاد ارتش كه از دوستان و منسوبان البرز بود ماست‏مالى شد و در بوته‏ى فراموشى قرار گرفت. با این حال، البرز به تهران احضار گردید. در 1314 كه قیام مسجد گوهرشاد پیش آمد و كاسه و كوزه را سر مرحوم اسدى شكستند، قرار شد دیوان حرب در مشهد تشكیل شود و محاكمه در آنجا انجام بگیرد. این بار هم این مأموریت شنیع به سرتیپ البرز سپرده شد و او در معیت میرزا آقاخان خلعتبرى به مشهد رفت و دادگاهى به ریاست البرز تشكیل گردید. به شهادت شهود عینى، براى اقرار گرفتن مرحوم اسدى همه‏گونه شكنجه درباره‏ى او اجرا كردند. سرانجام حكم اعدام اسدى را صادر و به مرحله‏ى اجرا درآورد و به تهران مراجعت كرد. تا رضاشاه در ایران بود و سرلشكر ضرغامى در رأس ستاد ارتش قرار داشت، كسى قدرت اعتراض به البرز را نداشت، ولى پس از رفتن رضاشاه سر و صداى بلوچ‏ها بلند شد و مطبوعات جریان قتل‏عام آنها را نوشتند و دولت و مسئولان ارتش در مقابل افكار عمومى تاب مقاومت نیاورده و البرز را به پاى میز محاكمه كشاندند. محكمه‏ى بدوى او را به اعدام محكوم نمود. در محكمه‏ى تجدید نظر به او دو درجه تخفیف دادند و به پانزده سال زندان محكوم گردید. چند سالى در زندان بود تا مورد عفو واقع شد و آزاد گردید، ولى پس از مدت كوتاهى مرد.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 13 مهر 1395  - 10:57 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی