ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد چهارم)
هستند هنرمندان صاحبنام ولى گمنام و ناشناس در گوشه و كنار كشور كه اگر به سراغ ایشان بروم و به صداى ساز آنان گوش فراداریم، خواهیم شنید كه با ساز خویش حرف مىزنند و با شنونده سخنها دارند. یكى از این هنرمندان خوب و باارزش، حبیباللَّه جعفرى است كه به سال 1322 در ملایر متولد شد. وى دوازده بهار از سنش گذشته بود كه در یك شب مهتابى در نیمههاى شب كه مردم به خواب فرورفته بودند. از صحرا به شهر مىآمد و از كوچه و پسكوچههاى باغات ملایر گذر مىكرد، صداى نفیر نىنواز ناشناسى را شنید كه قدمهایش را بر روى زمین سست كرد و آهسته آهسته او را دنبال صدا كشانید، تا به در منزل صاحب صدا رسید. آنقدر ایستاد و به صداى نى گوش فراداد تا دیگر صدا خاموش شد. وقتى به خود آمد دید كه سپیده صبح دمیده است، آن وقت سوى منزل روان گشت و دیگر آن حبیب چند ساعت پیش نبود، بلكه حبیبى بود كه «حبیب» او نى گشته بود. و بدون این كه به بستر رود و خستگى را از جسم و جان بدر كند در فكر تهیه و خرید نى جهت نواختن گردید. همان روز یك نىلبك 5 ریالى پلاستیكى خریدارى كرد و نزد خود شروع به نواختن آهنگهاى محلى زادگاه خویش كرد. آنقدر نزد خود به تمرین پرداخت و آهنگهاى مختلف و گوناگون را نواخت تا مكتب نرفته و استاد ندیده توانست در سایه استعداد خدادادى و كوشش و ممارست خود با این ساز آشنایى پیدا نمود. سال 1340 به تهران آمد، در میدان گمرك از یك پیرمرد نىفروش یك نى بلند به قیمت یكصد ریال خرید و از این به بعد با آن شروع به نواختن آهنگها كرد، تا اینكه در سال 1342 از میدان بهارستان كه گذر مىكرد، در مغازه دلشاد نىهاى متعددى پشت شیشه نظر او را به سوى خود جلب نمود و سؤال كرد كه این نىها چگونه است؟ در جواب به او گفته شد: «كه این نىها، به نام نى هفتبند مشهور است و صدایشان بسیار خوب مىباشد و باید با دندان نواخته شود». حبیب با خرید یك نى یكهزار و پانصد ریال به منزل رفت و خود مىگوید: «در راه منزل با تعجب به خود مىگفتم مگر مىشود كه نى را با دندان نواخت، تاكنون هرچه نىزن دیدهام و خودم هم نى نواختهام با لب بوده، چگونه اینها مىگویند كه باید اینها را با دندان نواخت». به هر حال در منزل نى را گذاشتم لاى دندانهاى جلویى خود و صداى نى را درآوردم، مدتها به این طریق نزد خود تمرین كردم تا این كه سال 1350 به كلاس استاد اسماعیل مهرتاش جهت نتخوانى و فراگرفتن گوشهها و ردیفهاى آواز ایرانى رفتم و مدت دو سال در كلاس آن استاد دلسوز مشغول فراگیرى نت گردیدم. سپس در سال 1352 به وزارت فرهنگ و هنر وقت رفتم و در امتحانى كه توسط آقایان: مصطفى پورتراب و زندهیاد رادمرد از من به عمل آوردند، قبول شدم و از آن تاریخ در اركسترهاى این وزارتخانه بخصوص با اركستر آقاى مهرافشان و آقاى حسین فرهادپور آغاز همكارى نمودم و در خلال این همكارىها نزد آقاى حسن ناهید هنرمند چیرهدست نى مشغول فراگیرى نواختن صحیح نى و نت و سبك و سیاق نوازندگى ایشان را به مدت یك سال و نیم ادامه دادم و هر سال به شهر هنرمندپرور اصفهان مىرفتم و سه- چهار روز نزد استاد حسن كسائى مىماندم و كسب فیض مىكردم. و همكارى مداوم در برنامههاى فرهنگى هنرى خود را ادامه مىدادم و همراه سایر هنرمندان كنسرتهاى متعددى در شهرهاى: بوشهر، شیراز، بندرعباس در سالنها و مؤسسات فرهنگى هنرى آن دیار شركت كردم و این همكارىها ادامه داشت تا این كه از سال 1357 به شغل آزاد برگشتم و اكنون ساز «نى» را گاهگاهى براى دل خود مىزنم و از گذشته خویش حكایت مىكنم و از روزگار شكایت مىكنم».