مراسم عاشورا در جهان اسلام 

امروزه سوگواری امام حسین علیه‏السلام در شبه قاره هند، آناتولی و آسیای صغیر، مصر و مغرب و کشورهای آفریقایی، ایران، افغانستان، و حتی کشورهای اروپایی رونق دارد و به عنوان یک عامل تأثیرگذار موجب ترویج تشیع در جهان شده است. 
شناخت و پژوهش این مراسم ارزش آن را دارد که پژوهشکده ویژه‏ای بدان اختصاص یابد. تعزیه‏گردانی، شبیه خوانی، نوحه‏گرایی، سینه و زنجیر زنی در شمار ابزارهای انتقال مفاهیم دینی و عرفانی شیعه به جهان شمرده می‏شوند و همین ابزارها با توجه به جنبه‏های نمایش آیینی، زیبایی شناختی و ابعاد هنری و نیز فرصتهایی که برای مشارکت مردم فراهم می‏سازند، هنر مقاومت را به مخاطبان خود آموزش می‏دهند و در مطبوعات و کتابها و اسناد زیادی مورد بحث و گفت و گو قرار گرفته‏اند. 
ما در اینجا فقط به جلوه‏هایی از این مراسم در بخشی از قلمرو وسیع اسلام اشاره می‏کنیم و بدون تردید پژوهش جامع به فرصت و فراغت بیشتری نیازمند است. 
1ـ سوگواری مردم عراق و جهان عرب 
مراسم عزاداری امام حسین علیه‏السلام در روز عاشورا، از زمان شهادت آن حضرت به ویژه پس از دستور متوکل عباسی برای ویرانی قبر او در کربلا و شهرها و روستاها و میان چادرنشینان شکل گرفت و با گذشت زمان هیأتها و اجتماعاتی تشکیل شد. این سنتهای دینی که در محرم و صفر اجرا می‏شوند، در تاریخ العرب فیلیپ حتی، کتاب تاریخ کربلا و حائر الحسین نوشته سید عبدالجواد کلیددار، کتاب مدینة الحسین سید محمد حسین کلیددار آل طعمه، مهزله العقل البشری و دراسة فی طبیعة المجتمع العراقی نوشته دکتر سید علی الوردی و کتاب سیرت سید محسن امین بازتاب یافته است. 
امروزه در همه روزهای محرم و اربعین، مردم عراق از شهرهای مختلف و حتی زائران دیگر کشورهای عربی و اسلامی به سوی کربلا سرازیر می‏شوند و دسته‏های بزرگی به نام دسته انصار به حرکت در می‏آید(1). این حرکت مردمی همراه با آرامش و وقار گریه‏کنان با سرها و پاهای برهنه و لباس سیاه، موجب اندوه عمیق در بیننده می‏شود. پرچمهای سیاه که شعار عزا و سوگواری است در پیش روی هر دسته‏ای حرکت داده می‏شود. 
از مهم‏ترین دسته‏های عزاداری که در روز عاشورای حسینی در کربلا شرکت می‏کنند، عزاداری روستای طویریج معروف به «هندیه» است. دسته‏های این روستا از صبح زود گرد آمده، هروله کنان به سوی کربلا حرکت می‏کنند و هر چه به کربلا نزدیک می‏شوند گروه گروه از عشایر و اهل روستاها به آنها می‏پیوندند و جمعیتی بیش از یک میلیون نفر را به وجود می‏آورند. آنها با پای پیاده خود را به کربلا می‏رسانند. حالت آنها وصف‏ناپذیر است(2) و بیش از سه قرن است که تحت عنوان «عزاداری بنی‏اسد» دوام آورده است. 
نوحه‏سرایی نیز در بزرگداشت یاد امام حسین علیه‏السلام در عراق از رواج برخوردار است و علما توده‏های مردم را به حفظ و توسعه این مراسم تشویق می‏کنند. در سال 1360 ق(3) سید هبة الدین حسینی به ستایش از این سنت اقدام کرد و جوانان را به شرکت در مراسم تشویق نمود. بعدها یاسین هاشمی دستور داد تا دسته‏های زنجیرزنی، قمه‏زنی و شبیه‏سازی فعالیت نکنند، ولی این دستور چندان دوام نیاورد. 
یادبود عاشورا و حماسه محرم از عراق به کشورهای یمن، حجاز، حضرموت، کویت، بحرین، مسقط، عمان، قطر، احساء و قطیف و ایران راه یافت و حسینیه‏ها، امام‏باره‏ها، ماتم‏سراها و تکیه‏ها در این کشورها بنا شد و هر قومی به زبان و سنت خود به احیای این سنتها و حفظ نام حسین و یاد کربلا اقدام نمودند. 
ادامه در ادامه مطلب



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 تعزیه و شبیه خوانی 
تعزیه و تعزیت،هم به معنای تسلیت گفتن به یک داغدار از مصیبت است،هم به‏معنای اجرای نوعی نمایش مذهبی به یاد حادثه عاشورا که‏«شبیه‏خوانی‏»هم گفته‏می‏شود.اما توضیح هر یک: 
تسلیت‏گویی 
اصل تسلیت‏گویی به خاطر مصیبتی که بر کسی وارد شده،در اسلام مستحب است. 
رسول خدا«ص‏»فرمود:«من عزی مصابا فله مثل اجره‏» (1) هر کس مصیبت دیده‏ای راتسلیت گوید،پاداشی همانند او دارد.و نیز طبق حدیثی از امام صادق‏«ع‏»،خداوند به‏حضرت فاطمه‏«ع‏»در سوگ شهادت حسین‏«ع‏»تعزیت گفت. (2) از مستحبات روز عاشورااست که افراد وقتی به هم می‏رسند،نسبت‏به این مصیبت‏بزرگ به یکدیگر تعزیت وتسلیت گویند.این نشانه داغداری در این فاجعه عظیم و همبستگی با جبهه شهدای‏کربلاست.عبارتی که مستحب است در این تسلیت‏گویی گفته شود چنین است:«اعظم‏الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام‏المهدی من آل محمد علیهم السلام‏». (3) در این متن تعزیت،ضمن داغداری در سوگ‏سید الشهداء،مساله خونخواهی آن امام شهید در رکاب حضرت مهدی‏«ع‏»از خداوندخواسته شده است. 
سنت تسلیت‏گویی در میان شیعه،نسبت‏به مناسبتهای دیگری که وفات معصومین‏«ع‏» 
پیش می‏آید رایج است و هنگام دیدار،جمله‏«اعظم الله اجورکم‏»را می‏گویند. 
شبیه‏خوانی تعزیه‏خوانی و شبیه‏خوانی،نمایشی است که در یک محوطه،با حضور مردم توسطچند نفر انجام می‏گیرد که در نقش قهرمانان کربلا و با لباسهای مخصوص و ابزار جنگی وهمراه با دهل و شیپور،نیزه،شمشیر،سپر،سنج،کرنا،سرنا، خنجر،زره،مشک آب واسب،ایفای نقش می‏کنند.صحنه و نمایش،بر مبنای حوادث کربلا و مقتلها تنظیم‏می‏شود. (4) تعزیه، اگر بصورت صحیح و با حفظ موازین و شئون معصومین انجام شود،تاثیر مهم می‏گذارد و وسیله انتقال فرهنگ شهادت به نسلهای آینده است. 
«در فرهنگ شیعه،به معنای نوحه بر امامان شهید،نزدیک قبورشان یا در خانه‏سوگواران است که برای امام حسین‏«ع‏»نوحه می‏خوانند.در فرهنگ مردم،نمونه‏هایی ازتابوتهای سمبلیک برای کشته‏های کربلاست.در شهرهای مختلف شیعه‏نشین،روزعاشورا مراسم خاصی بر پا می‏کنند و هودجها و اسبهایی را راه می‏اندازند.برپایی اینگونه‏مراسم که در اماکن عمومی و مساجد و...به صورت تحریک‏کننده حزن مردم است،«تعزیه‏»نام دارد و با لباسها و...برخی حوادث کربلا را به صورت نمایش ارائه می‏کنند.دراین مراسم،روضه‏خوانی و نوحه‏خوانی هم انجام می‏گیرد و کودکانی هم بعنوان‏«پیشخوان‏»برنامه اجرا می‏کنند و متنهای اجرایی اغلب به صورت شعر است.شکل تکامل‏یافته تعزیه،جدید است.» (5) در باره این نمایش مذهبی نوشته‏اند:«شبیه‏خوانی یا به اصطلاح عامه‏«تعزیه‏خوانی‏»،عبارت از مجسم کردن و نمایش دادن شهادت جانسوز حضرت حسین‏«ع‏»سید الشهدا ویاران آن بزرگوار یا یکی از حوادث مربوط به واقعه کربلا بود... شبیه‏خوانی ناطق،ظاهرادر دوره ناصر الدین شاه در ایران معمول شد،یا اگر قبلا چیز از آن قبیل بود،در دوره‏سلطنت ناصر الدین شاه رونقی بسزا یافت و شبیه‏خوانهای زبردستی پیدا شدند.ظاهر آن‏که مشاهدات شاه در سفرهای خود از تآترهای اروپا در پیشرفت کار تعزیه و شبیه‏خوانی‏بی‏تاثیر نبوده است‏». (6) «شبیه‏خوانی و تعزیه‏خوانی‏»سنت هنری و نمایشی اهل تشیع است‏که سیمای وجیه و معصوم قدیسین را از روزگار کهن تا به امروز در برابر دیدگان اهل معنی‏عیان داشته است.» (7) در باره کیفیت اجرای آن و سنتها و آداب مربوط به تعزیه،تحقیقات ارزشمندی انجام‏گرفته و آثاری تالیف شده است.در یکی از منابع آمده است:«تعزیه به احتمال قوی‏بصورت هیئت فعلی خویش در پایان عصر صفوی پدید آمد و از همه سنتهای کهن نقالی‏و روضه‏خوانی و فضائل و مناقب‏خوانی و موسیقی مدد گرفت و تشکیلاتی محکم برای‏خود ترتیب داد و کارگردانان ورزیده اداره آن را در دست گرفتند...تعداد تعزیه‏های اصلی‏که کمی از صد می‏گذرد،کیفیت تعزیه‏نامه‏ها که غالبا منظوم و در هر حال آهنگین یعنی‏مرکب از بحر طویل و شعر است،دستگاههایی که هر یک از خوانندگان باید شعر خود رادر آن بخوانند،آهنگ مخالف‏خوانان که دارای هیمنه و شکوه حماسی است...» (8) به‏اقتضای نقشی که افراد مختلف در اجرای تعزیه و شبیه‏خوانی داشتند و حال و هوای‏شعرها و نحوه خواندن،اصطلاحات خاصی هم رایج‏بود،مثل:رجزخوانی،شبیه‏خوانی،نوحه‏خوانی،بحر طویل‏خوانی،مقتل‏خوانی،شهادت‏خوانی،هجران‏خوانی(از زبان‏اسرا)،اشقیاخوانی و شمرخوانی(از زبان سران سپاه عمر سعد).آنچه نقل شد،گوشه‏ای‏از کیفیت اجرای آن را نشان می‏دهد.به نقل دیگری توجه کنید:«شبیه‏خوانی و تعزیه درعصر صفویه هنوز در ایران مرسوم نشده بود...برپایی نمایش مذهبی یا تعزیه ظاهرا اززمان پادشاهی کریم‏خان زند در ایران معمول شده است...این نوع عزاداری که بیشترجنبه عامیانه داشته و رواج آن در شهرهای کوچک و قراء و قصبات ایران بیشتر ازشهرهای بزرگ بوده است...صورت ساده آن(شبیه‏سازی)که عنوانی نداشته در عهدصفویه معمول بوده و بعد از سلسله صفویه بصورت نمایش مذهبی روی صحنه آمده‏است...از خصوصیات تعزیه این بود که هر یک نقش خود را با خواندن اشعار مذهبی دریکی از دستگاهها و آوازها... اجرا می‏کردند و...مخالفین در جواب و سؤال با موافقین نیزرعایت‏بحر و قافیه را در اشعار می‏کردند.همچنین شمایل آنها با اصل نیز تناسب داشت. 
مثلا شبیه علی اکبر،جوان هیجده یا نوزده و بیست‏ساله،خوش قیافه و نیکو اندام و...» (9) مساله شبیه‏خوانی از دیدگاه فقهی و اعتقادی نیز مورد بحث و بررسی عالمان شیعه‏قرار گرفته است.برخی آن را تحریم و بعضی تجویز کرده‏اند. (10) تاثیرگذاری عاطفی و نیزروحیه ضد ظلم که در پی دیدن نمایشهای تعزیه در افراد ایجاد می‏شود،از نقاط قوت ومثبت این نمایش مذهبی است.به همین جهت در ایران پس از انقلاب اسلامی،رواج وتوسعه بیشتری یافته و همراه این توسعه، تحولاتی هم در سبک اجرا،هم در محتوای‏اشعار و جهتگیری سیاسی اجتماعی پدید آمده است.در واقع،انقلاب اسلامی به تعزیه‏روح جدیدی بخشید و این هنر جان گرفت.صاحب‏نظران این فن،خود به تاثیر آن درروحیه سربازان و افسران در طول سالهای دفاع مقدس اعتراف کرده‏اند. (11) اجرای تعزیه مخصوص ایران نیست،در کشورهای اسلامی و شیعی دیگری نیز این‏سنت مورد توجه است و با سبکهای گوناگون و اعتقادات و مراسم مختلف و ابزار وادوات دیگری اجرا می‏شود،از جمله در هند و پاکستان،که رواج بیشتری دارد. (12) 
پی‏نوشتها 
1-سفینة البحار،ج 2،ص 188.در این زمینه ر.ک:«باب التعزیة و المآتم‏»در بحار الانوار،ج 79،ص 71 تا 113. 
2-همان. 
3-مفاتیح الجنان،اعمال روز عاشورا. 
4-در باره تاریخچه آن در کشورمان ایران ر.ک:«تعزیه،هنر بومی پیشرو ایران‏»گردآورنده:پنز چلکووسکی.ترجمه: داود حاتمی.نیز«دایرة المعارف تشیع‏»،ج 4. 
5-دائرة المعارف الاسلامیه،ج 5،ص 313(با تلخیص). 
6-از صبا تا نیما،یحیی آرین‏پور،ج 1،ص 322. 
7-درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران،جابر عناصری،ص 86. 
8-فصلنامه هنر،شماره 2،ص 162،مقاله‏«پژوهشی در تعزیه و تعزیه‏خوانی‏». 
9-موسیقی مذهبی ایران،ص 33 تا 35(تلخیص شده)نیز ر.ک:فصلنامه هنر،شماره 2(زمستان 61)ص 156 مقاله‏«پژوهشی در تعزیه و تعزیه‏خوانی‏». 
10-از جمله در باره نظریه علما در باره جواز تعزیه و شبیه‏خوانی و سینه‏زنی و دسته راه انداختن...ر.ک:«فصلنامه هنر» شماره 4(پائیز 1362)مقاله‏«فتاوای علمای سلف در باره عزاداری و شبیه‏خوانی‏»ص 290.همچنین کتاب‏«اسرارالشهاده‏»فاضل دربندی،بحث مبسوطی در این باره‏ها دارد،ص 61 تا 66. 
11-از جمله ر.ک:«کیهان فرهنگی‏»،مهر 63،ص 27،مقاله‏«نشستی در ارزیابی تعزیه‏». 
12-همان،ص 31. 
منبع: فرهنگ عاشورا جواد محدثي 





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام (قبل از صفویه) 
اشاره 
بدون تردید مراسم عزاداری و روضه‏خوانی در تبیین و تقویت مذهب شیعه و گسترش آن در اعماق جامعه و نفوذ آن در قلبها نقش بسزایی داشته است. همچنین سلاطین صفویه به عنوان زمامدار و روحانیون به عنوان متولی مذهب، در برگزاری آن مؤثر بوده‏اند، ولی با توجه به سابقه دیرین مراسم عزاداری در ادوار پیشین و اهتمام مردم به ویژه شیعیان در اقامه آن، نمی‏توان صفویه را آغازگر این مراسم دانست و آن را وارداتی و گرته‏برداری از غرب تلقی نمود؛ چنان که برخی را عقیده بر این است(1). مقاله حاضر نگاهی دارد به تاریخچه و پیشینه عزاداری در اسلام و چگونگی رسمی شدن آن در عهد آل بویه. 
نگاهی گذرا به عزاداری در اسلام 
عزاداری برای شهدا در اسلام سابقه‏ای دیرین دارد و از اخبار برمی‏آید که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت می‏گماشت. ابن هشام می‏نویسد بعد از تمام جنگ احد که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به خانه خود می‏رفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها ـ که بر کشتگانشان گریه می‏کردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید! 
سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع، و زمانی که به خانه‏های خود باز گشتند، به زنان قبیله‏شان دستور دادند لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده (از آنها سپاسگزاری کرد و) فرمود: «به خانه‏های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید»(2). 
پیامبر در شهادت جعفر طیار نیز هم خود گریست و هم برای عزاداران که در خانه او گرد آمده بودند طعام تهیه کرد(3). بنابر روایت ابن سعد، اندوه و افسردگی پیامبر برای شهدای جنگ موته چندان زیاد بود که اصحاب نیز به شدت اندوهگین و افسرده شدند(4). 
هنگامی که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رحلت کردند، مردم مدینه، از زن و مرد، به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند»(5). و بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند و به سینه و صورت خود می‏زدند(6). 
در شهادت علی علیه‏السلام فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت می‏گریستند(7) و هنگامی که امام حسن علیه‏السلام به شهادت رسید، برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه‏سرایی کرد(8). 
با شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش در محرم 61ق عزاداری وارد مرحله‏ای جدید شد و در گستره‏ای وسیع‏تر از جهان اسلام برگزار گردید، با این تفاوت که دیگر تنها گریه و ندبه برای از دست دادن عزیز یا عزیزان نبود، بلکه از یک سو به ابزاری قاطع برای مبارزه با ستمگران و غاصبان تبدیل شد و از سوی دیگر تبیین‏کننده، حافظ و حامل اسلام راستین گردید. از این رو ائمه طاهرین در اقامه و اشاعه آن از هیچ کوششی دریغ نکردند، چنان که خانواده امام حسین علیه‏السلام همچون زینب و ام کلثوم و امام سجاد علیه‏السلام برای شهدای کربلا به نوحه‏سرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین علیه‏السلام و یارانش نقشی مستقیم داشتند، در کوی و بازار عزاداری می‏کردند. 

ادامه در ادامه مطلب



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 روضه در عزاي حسين(ع) 
منابع مقاله: 
فرهنگ عاشورا ، محدثی، جواد؛ 
روضه و روضه خوانی،به معنای ذکر مصیبت‏سید الشهدا و مرثیه خوانی برای ائمه ومعصومین‏«ع‏»است که مورد تشویق امامان و یکی از عوامل زنده ماندن نهضت‏حسینی وپیوند روحی و عاطفی شیعه با اولیاء دین است.اشک ریختن و گریستن در مصائب‏اهل بیت‏«ع‏»نشانه عشق به آنان است و علاوه بر سازندگیهای تربیتی برای سوگوار،موجب اجر و پاداش الهی در آخرت و بهره‏مندی از شفاعت ابا عبد الله الحسین است.
معنای روضه در اصل،باغ و بوستان است،اما سبب اشتهار مرثیه خوانی به‏«روضه‏»آن‏است که مرثیه خوانان در گذشته، حوادث کربلا را از روی کتابی به نام‏«روضة الشهداء» 
می‏خواندند که تالیف ملا حسین کاشفی است.«ملا حسین کاشفی(متوفای 910 هجری) 
یکی از دانشمندان و خطبای با قریحه و خوش آواز سبزوار در قرن نهم هجری بود،درزمان سلطنت‏سلطان حسین بایقرا(875-911 ه)به هرات،مرکز حکمرانی این پادشاه‏رفت و چون حافظه‏ای توانا و قریحه‏ای سرشار و آوازی گیرنده و مطبوع داشت و خطیبی‏دانشمند بود،بزودی شهرت یافت و مجالس وعظ و ذکر او بسیاری را به خود جلب کرد ومورد توجه پادشاه و شاهزادگان و اعیان و اکابر دولت و وزیر فاضل و هنرمند هنر پرور او«امیر علی شیرنوایی‏»قرار گرفت.کاشفی دانشمندی فصیح و بلیغ و شاعر پرکار بود وبیش از چهل کتاب و رساله تالیف کرد.از جمله آنها«روضة الشهداء»بود.کاشفی کتاب‏روضة الشهدا را در واقعه کربلا به فارسی نوشت و چون مطالب این کتاب را در مجالس‏عزاداری از روی کتاب بر سر منبر می‏خواندند،خوانندگان این کتاب به‏«روضه خوان‏» 
معروف شدند و بتدریج‏خواندن روضه از روی کتاب منسوخ شد و روضه خوانها مطالب‏کتاب را حفظ کرده و در مجالس عزاداری می‏خواندند.در زمان صفویه اقامه عزاداری‏بسیار رواج گرفت.» (1) کتاب روضة الشهدا که حاوی ذکر مقتل و حوادث کربلا بود،در قرن دهم توسطمحمد بن سلیمان فضولی به ترکی ترجمه شد،با نام‏«حدیقة السعداء». (2) در اینجا نمونه‏ای‏از متن روضة الشهدای واعظ کاشفی را جهت آشنایی می‏آوریم،که نثری زیبا و ادبی‏است:«...آخر نظری کن به حسرت آدم صفی و نوحه نوح نجی و در آتش انداختن‏ابراهیم خلیل و قربانی کردن یعقوب در بیت الاحزان و بلیت‏یوسف در چاه و زندان وشبانی و سرگردانی موسی کلیم و بیماری و بی تیماری ایوب و اره شکافنده بر فرق‏زکریای مظلوم و تیغ زهر آبداده بر حلق یحیی معصوم و الم لب و دندان سرور انبیاء،وجگر پاره پاره حمزه سید الشهدا و محنت اهل بیت رسالت و مصیبت‏خانواده عصمت وسرشک درد آلود بتول عذرا و فرق خون آلوده علی مرتضی‏«ع‏»و لب زهر چشیده نوردیده زهرا و رخ به خون آغشته شهید کربلا و دیگر احوال بلاکشان این امت و محنت‏رسیدگان عالی همت همه با جان غم اندوخته در کانون غم و الم سر تا پای سوخته.نظم: 
ز اندوه این ماتم جان گسل روان گردد از دیده‏ها خون دل‏» (3) 
نثر شیوا و ادیبانه‏«روضة الشهدا»ستودنی است،هر چند از نظر نقل،حاوی برخی‏مطالب ضعیف و بی ماخذ است.بعلاوه این کتاب،در تحلیل حادثه عاشورا دیدگاهی‏صوفیانه دارد و حوادث را بیشتر به منشا غیبی و مسائل آزمایش و ابتلاء اولیاء نسبت‏می‏دهد،تا بعد حماسی و اجتماعی و قابل اسوه گیری در مبارزات ضد ظلم. 
از آنجا که مرثیه خوانی و ذکر مصیبت،سنت پسندیده دینی در احیاء خاطره و نام وفضایل اهل بیت پیامبر است،بجاست که اهل منبر و مداحان و ذاکران،با توجه به اهمیت ونقش بسزای روضه خوانی،در ارائه الگوهای شایسته بکوشند و چهره خوبی از ائمه ومعصومین ارائه کنند.در این زمینه،به درستی و صحت مطالب نقل شده،اعتبار منابع مورداستفاده، استواری و زیبایی اشعار انتخابی و دوری کردن از هر حرف و روضه و شعری که‏با مقام والای اولیاء خدا ناسازگار است توجه داشته باشند. (4) در فضیلت گریست و گریاندن‏افراد برای امام حسین‏«ع‏»به این حدیث توجه کنید:امام صادق‏«ع‏»فرمود:«من انشد فی‏الحسین علیه السلام بیت‏شعر فبکی و ابکی عشرة فله و لهم الجنة‏» (5) هر کس در باره‏حسین‏«ع‏»شعری بگوید و گریه کند و ده نفر را بگریاند،برای او و آنان بهشت است. 
پی‏نوشتها 
1-موسیقی مذهبی ایران،ص 8. 
2-فصلنامه هنر(وزارت ارشاد اسلامی)ج 2،ص 157.این ماخذ،مقاله مبسوطی در باره تاریخچه تعزیه خوانی‏دارد،ص 156 تا 173. 
3-در آمدی بر نمایش و نیایش در ایران،جابر عناصری،ص 79. 
4-در زمینه آداب اهل وعظ و منبر،از جمله ر.ک:«لؤلؤ و مرجان‏»،مرحوم میرزا حسین نوری. 
5-کامل الزیارات،ص 105. 





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 عزاداری بر امام حسين(ع) در شبه قاره هندوستان 
شاید بتوان گفت در طول تاریخ اسلام تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی در ایران تأثیری محسوس در میان مسلمانان شبه قاره هند داشته است. در این بین، واقعه جانسوز کربلا و شهادت امام حسین علیه‏السلام و یاران و فرزندان آن حضرت و اسارت بازماندگان آن خاندان مطهر نقطه عطفی در تاریخ محسوب می‏شود، به طوری که نه تنها دل شیعیان و ایرانیان، بلکه قلوب تمام مسلمین از جمله مسلمانان هند را داغدار کرد. 
پس از حادثه کربلا عشق ایرانیان به اهل بیت اطهار علیهم‏السلام زیاد گردید. در قیام مختار برای انتقام از قاتلان شهدای کربلا شمار زیادی از موالی ایرانی از مختار حمایت کردند(1). قیام ایرانیان علیه بنی امیه به رهبری ابومسلم خراسانی به سقوط این سلسله انجامید. امام رضا علیه‏السلام در دوران اقامت خود در خراسان برای اهتمام به ذکر مصیبت شهدای کربلا کوشش فراوان نمودند(2). در تاریخ دوران اسلامی ایران جنبشها و دولتهای شیعه مانند دولتهای علوی طبرستان، سلسله آل بویه، اسپهبدیه، آل‏حسنویه، کاکوئیان، سربداران، حکومت سادات مرعشی، کیائیان و صفویه اهتمام خاصی به عزاداری شهیدان کربلا داشتند. از سال 250 ق به بعد سنتهای عزاداری مانند مرثیه‏خوانی، نوحه‏خوانی، سینه‏زنی و پوشش لباس مشکی در ایام سوگواری در میان ایرانیان رایج شد و برگزاری این سنتها در قرنهای بعدی مستحکم گردید. تشیع در قرنهای هفتم و هشتم هجری به سرعت راه قوت را پیمود و در ایام سوگواری، ساختن و خواندن اشعاری در مرثیه شهیدان کربلا در این دوره‏ها به اوج خود رسید(3). 
مردم هند از صدر اسلام با اهل بیت اطهار علیهم‏السلام رابطه‏ای نزدیک داشتند. در زمان خلافت امام علی بن ابی طالب علیه‏السلام برای اولین بار نیروهای مسلمان از مرزهای سند گذشتند و پس از تسخیر سیستان، نظام اداری آن را بازسازی نمودند. بخشی از مردم «جات» (Jat) در منطقه سند، ارادتی عمیق به امام علی علیه‏السلام داشتند و عشق ایشان به اهل بیت اطهار علیهم‏السلام در عقایدشان ریشه دوانده بود(4). 
در زمان حکومت بنی امیه مردم از سند و ملتان به ملاقات ائمه اطهار علیهم‏السلام می‏رفتند و با روش و مسلک آنان آشنا می‏شدند. در اوائل دوران حکومت بنی عباس با بازداشت و حبس ائمه اطهار علیهم‏السلام ارتباط رهبران شیعه شبه قاره هند با ایشان قطع گردید و شیعیان سند و ملتان به دست حکمرانان بنی عباس قتل عام شدند. 
با حضور محمود غزنوی در غرب هند از سال 401 ق / 1011-1010 م مسلمانان در داخل شبه قاره نفوذ نمودند. سلسله غوریان غلبه تدریجی بر هند را آغاز کردند و آنان از 571 تا 588 ق / 1175 تا 1192 م، اوچ، مولتان، پیشاور و دهلی را تسخیر کردند و در سال 630 ق / 1206 م یکی از فرماندهان غوری به نام قطب الدین آیبک، فاتح دهلی، خود را مستقل خواند و نخستین سلسله از مجموعه حکومتهایی را بنیاد نهاد که با نام پادشاهیهای هند (933-603 ق / 1526-1206 م) شهرت یافت. 
بیشتر مسلمانان هند، اهل سنت و پیرو فقه امام ابو حنیفه بودند، ولی به سادات و فرزندان رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله توجه خاصی داشتند و همواره شهادت مظلومانه امام حسین علیه‏السلام در طول تاریخ هند، احساسات اهل سنت را نسبت به اهل بیت اطهار علیهم‏السلام برانگیخته و باعث به وجود آمدن علاقه آنان به برگزاری مراسم عزاداری شهیدان کربلا شده و این وضعیت از قرن ششم، به صورت یک جریان طبیعی در جامعه اهل سنت رواج داشته است. 

ادامه در ادامه مطلب



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 محرم در ايران 
دامغان 
در حسينيه‌هاي دامغان از ششم ماه محرم مراسم ويژه‌اي تا روز عاشورا برگزار مي‌شود 
عزاداران حسيني تمام علمها را سبزپوش و سياهپوش مي‌کنند و اين کار با بستن پارچه‌ها و دستمالهاي نذري انجام مي‌شود 
دسته‌هاي سينه‌زني در شب تاسوعاي حسيني گهواره نمادين حضرت علي‌اکبر (ع) را با خود حمل مي‌کنند . در شهر نحلي در تکيه دباغان وجود دارد که قدمتي طولاني دارد و گفته مي‌شود آب آن را به محل آورده است . مردم آن را با پارچه مخمل سياهپوش مي‌کنند و بيرون مي‌آورند . زنان نيز عزاداري مخصوص خود را دارند که به (عشوري ) معروف است . اين مراسم از هفت صبح شروع مي‌شود و دو ساعت ادامه دارد 
مازندران 
نواي غمين کرنا در روستاهاي غرب مازندران ، نشانه‌اي است از دعوت براي حضور در مراسم عزاداري به عده‌اي متشکل از پنج تا هفت نفر کرناچي به خصوص شبهاي تاسوعا و عاشورا در حياط مسجد دم‌به‌دم هم مي‌دهند و نوايي در رثاي امام‌حسين (ع) سر مي‌دهند 
دونفر از آنها آهنگ اصلي را با دميدن در کرنا مي‌نوازند و ديگر کرناچيان از آن دو پيروي مي‌کنند . آنان تا زماني که خستگي برايشان چيره نشده به اين کار ادامه مي‌دهند 
چک چکو در استبهال (استان فارس ) 
عصر عاشورا در استبهال حال‌و‌هوايي ويژه دارد . مردم اين شهر مانند ديگر عاشقان در مناطق مختلف کشور به شيوه خود مراسم عزاي‌حسين‌(ع) را برگزار مي‌کنند . برگزاري آيين چک چکو در استبهال از دير باز در اين روزها مرسوم بوده و نوعي نمايش مذهبي است 
عزاداران با در دست گرفتن دوسنگ (يا دو چوب ) به دور فردي که نوحه مي‌خواند حلقه مي‌زنند و با آهنگ او دستها را بالاي سر مي‌برند ، دو بار سنگها را به هم مي‌زنند و سپس از خم شدن ، دوباره آنها را بين پاها به يکديگر مي‌زنند . پس قدمي به جلو و بعد قدمي به عقب بر مي‌دارند . در همين حال مرثيه‌خوان به نوحه خود ادامه مي‌دهد و عزاداران بيت اول نوحة او را تکرار مي‌کنند 
نان نذري عباس علي در آران و بيدگل (کاشان ) 
مردم آران و بيدگل در شب تاسوعاي‌عزاداري سالار شهيدان ديگهاي نذري ترحلوا بر پا مي‌دارند و پاي اين ديگها حاجت مي‌طلبند . صبح هنگام عزاداران و دسته‌ها با اين ترحلوا و ناني که مردم روز تاسوعا به نام حضرت‌ابوالفضل‌العباس‌(ع) مي‌پزند و به آن نان عباس علي مي‌گويند پذيرايي مي‌شوند 
غذاي سنتي آران ، گوشت و لوبياست که در روزهاي عزاداري ، عده‌اي ا زمردم با اين غذا نذري مي‌دهند 
رونق سقا خانه هاي بروجرد 
رسم برپايي سقاخانه‌ها در ماه محرم ، بروجرد را آماده پذيرايي از سوگواران حسيني مي‌کند. با شروع ماه‌محرم خانواده‌هاي عاشق حسين (ع) و خاندانش اتاقي را در منزل سرتاسر با پارچه سياه مي‌پوشانند و با آيات قرآني مزين مي‌کنند . همچنين منبري چوبي در بالاي اتاق مي‌گذارد که روي آن تعدادي چراغ به ياد امام حسين (ع) و ياران باوفايش روشن شده است ، با غروب خورشيد و آمدن شب ، در منازل باز گذاشته مي‌شود و پرچمي سياه و سبز به نشان آماده بودن سقاخانه ، مردم را دعوت به آمدن به داخل مي‌کند. مردم نيز از اين سقاخانه به آن سقاخانه مي‌روند و در مدح امام‌حسين‌(ع) اشعاري مي‌خوانند . گاه زنان در گروههاي جداگانه خود به سقاخانه‌ها سري مي‌زنند ، نذر مي‌کنند و حاجت مي‌‌طلبن 
يکي از نکات جالب اين است که رسم بوده مردم هنگام ورود به سقاخانه با صداي بلند بپرسند : «قليچه يا قولوچه ؟» در صورت شنيدن کلمه « قليچه » اذن دخول داشتند و اگر ( قولوچه ) پاسخ سوال بود حکايت از آمادگي نداشتن مهمان بود . به همين دليل به سقاخانه، «قليچ » هم مي‌گويند و هنگامي که عزاداران وارد سقاخانه مي‌شدند به جاي سلام مي‌گفتند: 
«برقاتلان سيدالشهدا لعنت » و جواب مي‌شنيدند «بش باد » سينه زني ، مداحي ، مرثيه‌خواني و دعا و نذر و حاجت‌خواني از رسوم ديگر اين شب در شهر بروجرد است 
سوختن لاله‌هاي کرمانشاه در تکايا 
تکيه‌هاي متعدد از دوران قاجار درکرمانشاه برپا شده که عزاداري‌ماه‌محرم اکثرا در آنها انجام مي‌شود . با شروع ماه محرم ، تکايا به چلچراغ و لاله‌‌هاي روشن مزين مي‌شوند تا مراسم عزاداري با شکوه بيشتري برگزار شود 
پارچه‌هاي سياه ، آيات قرآني و اشعار مذهبي بر در و ديوار تکايا آويزان و پرچمها بر سر در مغازه‌ها نصب مي‌شون هيأت‌هاي مختلف از اول ماه محرم تا شب نهم در مساجد به روضه‌خواني و سينه‌زني مي‌پردازند . روز عاشورا همه دسته‌ها از محله‌هاي مختلف با علمها وکتلها به سوي مزار شهدا مي‌روند دور تا دور کتل پير مردان ، اشعاري در رثاي امام‌حسين (ع) مي‌خوانند و پشت سر آنان زنان آرام عزاداري مي‌کند. شبيه‌خواني ، تعزيه ، اطعام و حمل گهواره نمادين حضرت علي‌اصغر (ع)از ديگر مراسم رايج در کرمانشاه است 
سيرجان 
اعتقادات : سه روز قبل از محرم را شهادت حضرت مسلم (ع) و سه روز بعد از صفر را پرسة پيامبراکرم‌(ص) دانسته و کارهايي را که با عزاداري مغاير بود انجام نمي‌دادند بنابراين اصلاح سروصورت ورنگ و حنا گذاشتن از بيست وهفتم ذيحجه تا چهارم ربيع الاول انجام نمي‌شد و اين عقيده در بين زن و مرد پابرجا بود 
وظايف مسئولين مجالس روضه خواني : اموري از قبيل برپايي چادر ، تأمين فرش و ظرف تهيه موادغذايي براساس ايام روضه‌خواني و نذورات کارگران هرساله ، مستقيما زير نظر مسئول انجام مي‌گرفت 
وسايل پذيرايي : از سالهاي گذشته در چنين مجالسي به وسيلة چاي ، دم کردة قهوه ، قليان ، گلاب ودر بعضي از مجالس صبحانه از مستمعين پذيرايي مي‌شود که مسئولين در تهية اين وسايل کوتاهي نمي‌کنند 
قهوه : از ضروريات اين مجالس دم کرده قهوه است که با مخلوطي از پودر قهوه و گشنيز و شکر و هل وگلاب آماده مي‌شود و در بين مستمعين توزيع مي‌گردد . پودر قهوه به اندازة کافي قبل از محرم تهيه مي‌گردد 
گلاب : لازمة مجلس روضه خواني ،گلاب است که در فصل گل به ميزان احتياج تهيه مي‌گردد 
کندر : در گذشته قبل از شروع مجلس قطعات کندر را در آتش مي‌ريختند و اصطلاحا «بوي خوش » بر پا مي‌کردند و بر اين عقيده بودند در هر جلسه‌اي که بوي خوش متصاعد شود ملائکة آسماني در آنجا جمع مي‌شوند و دعاي خير مي‌نمايند «اخيرا اين سنت هم منسوخ شده است » 
ترشي بادمجان : در سفره‌هاي غذاي مجالس روضه خواني قديمي ترشي بادمجان به چشم مي‌خورد که قبل از محرم به ميزان احتياج تهيه مي‌گردد 
گيلان 
ازاول محرم ، مراسم عزاداري برپا مي‌شود . مردم ، مختارند به هر مجلس عزا که مايل باشند بروند ولي اغلب مردم به مساجد و تکاياي محلة خودشان مي‌روند و معمولا ساعات برگزاري روضه را طوري ترتيب مي‌دهند که همه بتوانند درک فيض بيشتري‌کنند 
در خانه يا مسجدي که (صبح‌ها روضه مي‌گذارند ) به همه افراد شرکت کننده ، صبحانه ، چاي شيرين وکمي نان (مخصوصا نان تميجون tamigoon = نان لاکو ) مي‌دهند 
روضه‌خوان‌ها ده روز اول ماه محرم را به شهادت مسلم بن عقيل و دو طفلان مسلم ، حربن يزيد رياحي ، علي‌اکبر ، علي اصغر ، قاسم ، ابوالفضل عباس وحسين‌بن‌علي وداع مي کنند ودربارة فضايل و هر يک در همان روز ، سخنراني و در پايان نيز اشاره‌اي به شهادت حضرت حسين بن‌علي (ع) مي‌کنند 
شب عاشورا 
اغلب مردم تا صبح نمي‌خوابند و در تکايا و مساجد عزاداري مي‌کنند و معتقدند که در شب قتل امام حسين(ع) ، خوابيدن حرام است .دسته‌هاي سينه زن وزنجير زن تا صبح از اين تکيه به آن مسجد مي‌روند و بر اين عقيده هستند که پابرهنه بودن در شب قتل ثواب دارد 
ظهر عاشورا 
در اغلب مساجد و تکايا و در اغلب خانه‌هاي روضه‌خواني ، ناهار (پلو) مي‌دهند و دسته‌هاي عزاداران ضمن رفتن به همة تکايا و مساجد ، به جاهائي که ناهار مي‌دهند مي‌روند و ناهار مي‌خورند و بعد متفرق مي‌شوند و تا غروب استراحت مي‌کنند 
غروب عاشورا 
غروب روز عاشورا يعني شب يازدهم ،دسته‌هاي عزادار دگر بار به راه مي‌افتند و (شوم غريبون ) شام غريبان مي‌گيرند و برق را خاموش مي‌کنند. ( در گذشته ، پيچ چراغ فيتيله‌اي و گردسوز يا مشعل را پائين مي‌کشيدند يا خاموش مي‌کردند ) 
عزاداران به چند گروه تقسيم مي شوند : 
دستة اول «مرثيه » مي خواند و مي نشيند و گاه بر سر مي‌زند و گروه بعد ، کار دستة اول را تکرار مي‌کند . دستة اول بر مي‌خيزد و در چندين متر دورتر مي‌نشيند و دستة سوم مرثيه مي‌خواند. 
پايگاه غدير 





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 امام خمينى و احياى نگرش سياسى به عاشورا و تشكل بخشى به شيعه 
امام‏خمينى كه فرهنگ عاشورا را گنجينه عظيم سياسى دينى و پشتوانه فرهنگ غنى و انسان ساز اسلام مى‏دانست‏با بهره‏گيرى از آموزه‏هاى عاشورايى، حماسه حسينى را اساس قيام و مبارزه خويش قرار داده به احياى دين پرداخت. 
نويسنده در اين مقاله با نگاه به نهضت امام‏خمينى از دريچه الهام‏گيرى از نهضت‏حسينى، احياى روح سياسى نهضت عاشورايى توسط حضرت امام را تحليل كرده است و گامهاى عملى ايشان در اين راستا را بر مى‏شمارد. وى تربيت‏شاگردان، طرح تئورى حكومت اسلامى و ولايت فقيه، بهره‏بردارى صحيح از مناسبت‏هاى اسلامى در جهت هدايت و به كارگيرى مردم و الگودهى منطبق بر آموزه‏هاى قيام حسينى را به عنوان اقدامات عملى حضرت امام در تشكل بخشى شيعه، مورد بررسى قرار مى‏دهد. 
وى در همين بستر تشكيل نظام جمهورى اسلامى را برخاسته از متن مكتب حسينى و استمرار آن را آمادگى براى ظهور ولى مطلق الهى قلمداد مى‏كند. 
رمز و راز جاودانگى حادثه عظيم و حماسى عاشورا در گستره تاريخ بشريت، الهى بودن اين رويداد مهم تاريخى است هر چند در تاريخ پس از عاشورا با نگرش‏هاى متفاوت و از جنبه‏هاى گوناگون درباره ابعاد و عظمت اين حماسه بزرگ سخن گفته شده است كه هر كدام به نوعى داراى نكات بديع است; اكنون نيز با هر رويكردى به نهضت عاشوراى حسينى، مشاهده مى‏گردد كه نكات ناگفته بسيارى وجود دارد كه به تحقيق گسترده نياز دارد تا جوانب مختلف اين واقعه شناسانده شود. سؤالاتى كه از عنوان اين مقاله به ذهن متبادر مى‏شود و اين مقاله در صدد روشن ساختن و پاسخ‏گويى به آن‏هاست عبارتند از: 
1. نگرش سياسى امام به عاشورا چيست و چگونه آن را احيا كرد؟ 
2. امام با بهره‏گيرى از اين نگرش سياسى به چه شيوه‏اى به شيعه تشكل بخشيد؟ 
3. تشكل‏بخشى شيعه به چه شكلى تبلور يافت؟ 

ادامه در ادامه مطلب



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 فلسفه قيام حسين(ع) دارا بودن نگاه سياسي سالم است 
اگر بخواهيم احياگر عزاداري راستين و عاشورايي باشيم بايد در مجالس عزاداري هم از مقامات ملكوتي امامان بگوييم و هم از مقامات ملكي آنان! 
بايد از جنبه الگويي و اسوه بودن آنها بگوييم و نبايد به صرف ابراز عشق اكتفا نماييم. مجالس عزاداري حسين نه تنها نام سيدالشهدا(ع) را پرآوازه نگاه داشته بلكه سبب ماندگاري پيام اسلام عزيز شده است. با توجه به جايگاه رفيع عزاداري و گوهر ارزشمندي كه در آن نهفته است بديهي است كه دشمنان تلاش گسترده در جهت تخريب و تحريف آن داشته باشند، وظيفه ما در اين برهه از زمان جلوگيري از تحريف در عزاي حسيني و برپايي هر چه باشكوه‌تر مجلس عزاداري امام‌حسين(ع) است. عزاداري و برپايي مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولياء خدا امري است كه ريشه در قرآن و سيره نبوي(ص) و سيره امامان(ع) دارد. اين مراسم مصداق مودت اهل بيت است در خصوص تبيين جايگاه مسايل سياسي و انتخابات در ايام محرم و برنامه‌هاي صدا و سيما در اين باره به گفتگويي با مهندس عزت‌ا... ضرغامي رئيس صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران مي‌پردازيم كه در متن زير مي‌خوانيد. 
به عنوان نخستين سؤال آسيب‌پذيري سياسي در ايام محرم و صفر چه ناحيه‌اي است؟ 
متأسفانه اين روزها در دنيا، منطقه و در داخل كشور حتي دست‌هايي در كارند كه مي‌خواهند وحدت ملي كشور را از بين برده و بين گروه‌ها اختلاف بياندازند واز هر موضوع كوچكي براي تفرقه انداختن ميان كارها سوء استفاده مي‌كنند. 
براي ايجاد وحدت به خصوص در اين ايام چه بايد كرد؟ 
در واقع ايجاد وحدت ملي از موضوعات بزرگ سياسي است و داشتن نگاه سياسي سالم جزئي از فلسفه قيام امام‌حسين(ع) است و از اين جهت دارا بودن نگاه سياسي سالم يك ضرورت است كه تمام بزرگان، مراجع و رهبر انقلاب به آن توصيه كرده‌اند و آنچه همواره در اين مسير نفي مي‌شود استفاده سوء از آن براي جريانهاي حزبي است. 
آستان قدس رضوي چه كمكي در اين مورد مي‌تواند انجام دهد؟ 
تبيين فرهنگ عاشورا از طريق رسانه‌هاي جمعي رسالتي است كه از سوي تمام نهادهاي فرهنگي نظير آستان قدس رضوي پيگيري شده و اين نهاد مقدس در ترويج آن نقش بسيار مهمي دارد. 
چگونه مي‌توان هويت واقعي مجالس عزاداري محرم را حفظ نمود؟ 
مجالس عزاداري محرم و صفر با پرداختن به تبيين رفتار امام حسين(ع) در واقع بسياري از توصيه‌هايي كه متضمن امور سياسي است مثل امر به معروف و نهي از منكر نسبت به حكومت‌هاي جاعل را در خود منتشر ساخته است و در واقع بايد نگاه سياسي در مفهوم همان سياستي كه مدرس مي‌گفت عين ديانت است باشد و نبايد با موضوعات سياسي‌گري و تبليغات گروهي و حزبي خلط شود، تنها در اين صورت است كه اين مجالس هويت واقع خود را مي‌يابد. 
با توجه به شور خاصي كه در بين مردم در ايام محرم به وجود مي‌آيد در ترويج فرهنگ عاشورا چه بايدكرد؟
بايستي تلاش شود كه در مجالس تكايا و جلسات عزاداري به بهانه تكريم و تعظيم به شخصيت امام حسين و يارانش، ضمن پرداختن به عزاداري و مرثيه‌خواني كه فوايد بسيار دارد، بهره‌برداري‌هاي مناسب در جهت سيره و رفتاري كه سفارش آن بزرگان بوده نيز مورد توجه بيشتري قرار گيرد. 
در اين راستا چه اقداماتي در صدا و سيما صورت گرفته است؟ 
طرح مجموعه‌اي تحت عنوان بايدها و نبايدهاي محرم كه چند سال است تدوين شده و براي آموزش افراد مورد استفاده قرار گرفته است و در واقع يك نظارت جامع در اجراي صحيح آن سامان داده شده است و لذا در اين حوزه برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري شده و شبكه‌ها و گروههاي معارف اسلامي از مدت‌ها قبل خود را آماده كرده‌اند كه متناسب با شرايط در اين 10 روز سعي كنند يك سري برنامه‌هاي جامع و مؤثري را براي ايام محرم داشته باشند. 

منبع:آستان قدس رضوی





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 جغرافياي كربلا (سفرنامه) 
سيري ملكوتي در لحظات عاشورا 
زندگيست به والايي‌ترين. لحظاتش مي‌رسد وقتي پا به كربلا مي‌گذاري و سروري آميخته با خون تك تك سلولهاي بدنت را پر مي‌كند. كربلا، قسمتي از بهشت، جايي كه عطر گلهاي پرپر شده محمدي شيفته و شيدايت مي‌كند. 
نگاهت را به اطراف كه مي‌پاشي، خيمه‌گاه، تل زينبيه، قتل‌گاه همه و همه زيباترين عشق بازي را برايت تصوير مي‌كنند. زيبايي كه حضرت زينب از بلنداي تل زينبيه به تماشا ايستاده بود. 
به سوي گودال قتلگاه گام برمي‌داري، جايي كه سيه كشتي هدايت چاك شد و سر از بدنش جدا شد. 
گرچه گودال قتلگاه در دل حرم است، اما هنوز هم كمي گودتر از صحن اصلي است، وارد مي‌شوي در انتهاي راهرو ضريحي مي‌بيني به سوي ضريح مي‌روي پنجه در مشبكهاي آن فرو مي‌بري سنگ مرمرين سفيدرنگي كه بر روي آن لامپ قرمز روشن است درونت را آتش مي‌زند. مي‌سوزي، بغض در گلويت فرياد مي‌شود. اشكها هم نمي‌توانند آرامت كنند. حسين چه زيبا عشق را در رگهاي منجمد زمان جاري كرد و سبزي و بركت را براي عالميان به ارمغان آورد. 
گويي هنوز صداي «هل من ناصر» حسين به گوش مي‌رسد. بيش از گذشته عشق به حسين در رگهايت جاري مي‌شود. سر به ضريح مي‌گذاري و آنقدر مي‌گريي تا كمي آرام شوي. از قتلگاه كه بيرون مي‌آيي رو به قبله مستقيم مي‌روي و از حرم خارج مي‌شوي رو به رويت تل زينبيه قرار دارد. بر تابلوي سفيد رنگي كه بر بالاي بنا قرار دارد نوشته شود: 
«السلام عليك يا زينب الحورا»، «السلام عليك يا بنت علي مرتضي»، نما و گنبد تل زينبيه با كاشي‌كاري‌هاي زيبا تزيين شده است. قسمت بالاي او ستون سنگي سفيد رنگي كه روي پله‌ها قرار دارد، مقرنس‌كاري شده است از پله‌هاي سنگي كه بالا مي‌روي يك در سمت چپ براي ورود آقايان قرار دارد و يك در چوبي نيز قسمت راست براي ورود خواهران، وارد كه مي‌شوي، در انتهاي اتاق، در قسمت ؟؟ محراب مانندي قرار دارد كه جلو آن پنجره ؟؟ نقره‌اي نصب شده است. اين جا مركز ديد حضرت زينب(س) است كه در گذشته تپه‌اي حدودا شش متري بوده است. حضرت بر فراز اين تل تسلط كامل بر ميدان جنگ داشته و شهادت عزيزان خود را با تمام وجود درك مي‌نموده است و دردناكترين صحنه تاريخ كه همانا جدا شدن سر برادرش از بدن است را حضرت در فاصله هفتاد و پنج متري‌اش ديده است. بر بلنداي اين تل كه مي‌ايستي، تصوير رفتن جوانان بني هاشم و اذن ميدان گرفتن آنها را نيز مي‌تواني ببيني چرا كه تل زينبيه بين ميدان جنگ و خيمه‌گاه قرار داشته است و از تل زينبيه هم صحنه قابل رؤيت بوده است و هم خيمه‌گاه. 
خيمه‌گاه در دست تعمير است. در بزرگ قهوه‌اي رنگي كه مقابل خيابان اصلي است به علت تعميرات و بازسازي بسته است، از در داخل كوچه وارد مي‌شوي. محوطه‌اي بزرگ داراي دو گنبد، يكي متعلق به حضرت ابوالفضل كه در سمت راست قرار دارد و در واقع نزديكترين محل به ميدان جنگ بوده است و ديگري كه بر فراز ساختماني در سمت چپ قرار دارد كه بر فراز آن پرچم سرخ رنگ حسيني برافراشته شده است. اين گنبد متعلق به حضرت سيدالشهدا مي‌باشد. وارد خيمه حضرت ابوالفضل مي‌شوي، ديوارهايش پر است از دل شكسته آيينه‌ها، اينجا خيمه امير لشگر است، اين جا خيمه علمدار است، خيمه‌گاه محل برپايي خيمه جوانان بني‌هاشمي و خاندان امام حسين و اصحاب و ياران اوست. 
وارد مي‌شوي به دو محراب به هم پيوسته كه دو پنجره مقابل آن است مي‌رسي، يكي متعلق به امام حسين و ديگير متعلق به خواهر بزرگوارش حضرت زينب است. كمي آن سوتر كه بگذري در غرب، خيمه امام سجاد است كه محرابي بر محل عبادت آن حضرت ساخته‌اند. خيمه قاسم بن الحسن در شمال غربي محل خيمه‌گاه قرار دارد. گر چه اين قسمت نيز به ساير خيمه‌ها پيوسته است ولي دورتر از ساير محرابها قرار دارد. بر خيمه قاسم بن الحسن طاقچه‌اي تعبيه شده است كه پر از گلدانهايي از گل محمدي است. گوشه‌اي مي‌ايستي و به ديوار تكيه مي‌زني. سر ظهر است و اينجا خلوت. خادمها با جاروبرقي مشغول نظافتند. به آسمان نگاه مي‌كني. همه جا پر از دل شكسته آيينه‌هاست. دلت مي‌شكند، اوج مي‌گيرد و كنار آيينه‌ها مي‌نشيند. احساس مي‌كني تمام ذرات وجودت روشن شده است. هيجان عجيبي درونت را پر مي‌كند. در اينجا هنرمندي شيفتگاني را مي‌بيني كه عشق‌ورزي و ايمان و اعتقاد و ارادت خود را كه از جان و دلشان نشأت مي‌گيرد را در سرپنجه‌هاي هنرمندشان در قالب آينه‌كار و كاشي نهاده‌اند. احساس مي‌كني اينجا مي‌شود جرعه‌اي معرفت نوشد. جام چشمهايت مملو از اشك مي‌شود. پلك كه برهم مي‌گذاري دانه هاي درشت اشك روي گونه‌ات مي‌دود. تصوير زماني كه سر امام را از بدن جدا كرده‌اند و حمله دشمنان به خيمه‌گاه دوباره درونت را شعله‌ور مي‌كند. احساس مي‌كني صداي فرياد رقيه و كودكان بني‌هاشمي هنوز در فضاست. اينجا مي‌توان آواز پر فرشتگان را شنيد، نه اينجا مي‌توان صداي ناله و فغان آنها را شنيد. از خيمه‌گاه بيرون مي‌آيي. خيمه‌گاه حسيني تا حرم حدود پانصد متر فاصله دارد. از خيمه‌گاه گلدسته‌هاي والايي بارگاه امام حسين(ع) پيداست. 
خيابان شمالي حرم مطهر امام حسين را پشت سر مي‌گذاري، قلبت تندتر از هميشه در سينه مي‌زند، وارد كوچه‌اي باريك مي‌شوي، يكي دو كوچه را پشت سر مي‌گذاري، اين جا مقام علي اكبر است در شمالي‌ترين نقطه ميدان جنگ كه حدود ششصد يا هفتصد متر از تل زينبيه فاصله دارد. ديوارها با كاشي آبي مزين شده است كه در مركز كاشيها پنجره‌اي نقره‌اي قرار دارد. از پنجره داخل را مي‌نگري يك اتاق كوچك كه در آن چند تصوير از ميدان نبرد قرار دارد، در گوشه‌اي ديگر صحنه كارزار و رسيدن امام‌حسين(ع) به بالين علي اكبر نقش شده است. بالاي پنجره نوشته شده، «مقام علي اكبر» دورتادور پنجره با اسماء چهارده معصوم بر دل كاشي مزين شده است. نگاهت توي اتاق سكته مي‌كند، صدا در گوشت مي‌پيچد: «جوانان بني‌هاشم بياييد علي را بر در خيمه رسانيد». اينجا اشك فرشتگان در وداع پدر و پسر زمين را خيس كرده است و ديدن اين صحنه در ياد فرشتگان لحظه وداع ابراهيم و اسماعيل را جان بخشيده است. امام بر بالين علي اكبر چنان خون گريست كه دامنش پر از لاله سرخ شد. كوچه‌هاي باريك و پر از پيچ و خم را پشت سر مي‌گذاري، كوچه‌هاي شلوغ و پر ازدحام با صداي متناوب موتورهاي برق، از دور ديوار كاشي‌كاري شده كه بر آن نوشته شده، «هنا مقام علي الاصغر شهيد الكربلا» چشمانت را مي‌نوازد و دلت را به ميهماني مي‌خواند. نزديكتر مي‌روي به ايواني مي‌رسي كه دو گهواره بر آن نهاده شده است. يك گهواره كوچك و سبزپوش و ديگري نقره‌فام و بزرگ و در يك سمت چند لباس كودك و نوزاد قرار دارد. از پله‌ها بالا مي‌روي و سر به گهواره مي‌گذاري، صداي لالايي رباب را مي‌شنوي كه در غربت خويش گهواره خالي علي اصغر را مي‌جنباند. اين جا خون كوچكترين شهيد روز عاشورا به زمين كه نه به آسمان پاشيده شده است. اين جا كوچكترين غنچه گلستان محمدي پرپر شده است. 
در سمت ديگر حرم حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) در مقابل باب زينبيه، باب ؟؟ قرار دارد. شارع السدره، خياباني است كه در امتداد اين باب مي‌باشد كه در انتهاي آن بناي زيبايي است كه بر بالاي آن با چراغهاي سبز نوشته شده «السلام عليك يا صاحب الزمان» بر فراز مقام امام زمان گنبد زيبايي بنا نهاده شده است. اين جا هم مانند ساير زيارتگاهها داراي محرابي يم‌باشد كه در جلوي آن ضريح نقره‌اي قرار دارد. نفس عميقي مي‌كشي، جانت پر از بوي گل نرگس مي‌شود كه روزي او اين جا قامت نماز بسته است. دلت مي‌‌خواهد همه هوا را ببلعي و در كنار مقام امام زمان(عج) نهر علقمه و سپس خياباني است كه پر از دكانهاي موقت و يا دايمي است. زائران زيادي در اين محل در رفت و آمدند كه اكثرا ايراني هستند و سعي دارند براي چشم انتظارهاشان هديه‌اي بخرند. در انتهاي اين خيابان در سمت راست باغي قرار دارد كه معروف به مقام امام صادق(ع) است. اين جا محل درس و عبادت حضرت امام صادق(ع) است كه شامل اتاقي است كه در انتهاي آن محرابي قرار دارد كه پنجره‌اي مقابل آن قرار داده شده است. اين جا محل عبادت حضرت مي‌باشد. در پشت ديوار محراب ايوان بزرگي است كه به نخلستان مشرف است. 
كم كم خورشيد چهره در نقاب فرو مي‌برد، از مقام امام صادق خارج مي‌شوي و به سوي مقام امام زمان مي‌روي. در سمت چپت، مقابل مقام امام زمان نهري آرام و گل آلود روان است. هيأتهاي عزاداري و كاروانهاي ايراني بر روي پلكان كنار شهر نشسته‌اند و عزاداري مي‌كنند. از پله‌ها پايين مي‌روي و بر لب آب مي‌نشيني، دست در آب فرو مي‌بري، اين آبي است كه روز عاشورا از طفلان امام مضايقه شد. مي‌انديشي كه شهادت زيباترين لحظات است در سير ملكوتي كه انسان را از خاك جدا كرده و تا خدا مي‌برد. دانه‌هاي اشكت در آب فرو مي‌چكد. تجديد وضو مي‌كني و جاري مي‌شوي. صدا مي‌آيد، صداي پاي اسب عمو است از علقمه آب برداشته و به سوي خيمه‌گاه مي‌رود. دويست متر از نهر فاصله گرفته است. تا اين جا توانسته مشك آب را در ميان مأموران محافظت نمايد اما زيد بن ؟؟ يكباره از كمين‌گاه بيرون آمده با شمشير ناجوانمردانه دست حضرت را قطع مي‌كند. اين محل در شمال‌شرقي بارگاه مطهر حضرت قرار دارد و دورترين نقطه از خيمه‌گاه امام مي‌باشد. فاصله آن تا خيمه‌گاه هفتصد متر است كه حال به صورت اتاقكي است كه با كاشيهاي آبي آراسته شده و تابلوي زيبايي كه نشان‌دهنده است قطع شده مي‌باشد. در ضلع شرقي آن نصب مي‌باشد. حضرت مشك را به دست چپ مي‌گيرد و مستقيم پيش مي‌رود. هنوز حدود صد و هفتاد متر راه را نرفته است كه توفل از كمين‌گاه نخله بيرون آمده و دست چپ حضرت را قطع مي‌كند. حضرت مشك را به دندان مي‌گيرد، عمو به بچه‌ها قول داده كه آب برايشان مي‌آورد پس به طرف خيمه‌گاه حركت مي‌كند هنوز راهي نرفته كه مشك به وسيله تير پاره مي‌شود. حضرت به طرف شمال كه شريعه فرات باشد پيش مي‌رود و بر اثر ضربات بعدي از اسب به زمين افتاده و به شهادت مي‌رسد. محل شهادت حضرت تا تل زينبيه تنها پانصد متر فاصله دارد. بر محل دست چپ جدا از بدن حضرت كه در شرق بارگاه مطهرش مي‌باشند، ستوني كوتاه چند ضعلي سنگي است كه بر فراز پنجره‌هاي نقره فامش گنبد آبي كوچكي قرار دارد و بر فراز گنبد است زيبايي نهاده شده است. گره ستون مي‌چرخي و پروانه‌وار سماع مي‌كني. قلبت در آتش عشق به اهل بيت مي‌سوزد، اشكهايت را به ياري مي‌طلبي، اشك مي‌ريزي، دل كوچكت در اين سير ملكوتي يقين حاصل كرد كه شهادت يعني جاودانه شدن، شهادت يعني آغاز يك بودن بي پايان.





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 جلوگيرى از آب 
كتاب: سيره معصومان، ج 4، ص 144 
عبيد الله بن زياد به عمر بن سعد نامه ديگرى نوشت و گفت: ميان حسين و ياران وى و آب حايل شو كه يك قطره از آن ننوشند، همچنان كه با پاكيزه‏خوى متقى، عثمان بن عفان رفتار كردند.پس بى درنگ عمر بن سعد، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار فرستاد كه آبگاه را گرفتند و ميان حسين ع و ياران وى و آب حايل شدند، تا به اين وسيله حسين ع و ياران او نتوانند به آب دست يابند، و اين واقعه سه روز پيش از شهادت امام حسين ع بود. 
همين كه تشنگى بر حسين و يارانش سخت شد، عباس بن على ع برادر خويش را پيش خواند و با بيست نفر همراه با بيست مشك و سى سوار شبانگاه برفتند و نزديك آب رسيدند.نافع بن هلال جملى با پرچم پيشاپيش مى‏رفت.عمرو بن حجاج با مشاهده او گفت: كيستى و براى چه آمده‏اى؟ گفت: من نافع بن هلال هستم.آمده‏ايم از اين آب كه ما را از آن منع كرده‏ايد بنوشيم.گفت : بنوش، نوش جانت. 
نافع گفت: نه، به خدا سوگند تا حسين ع و يارانش تشنه‏اند يك قطره نخواهم نوشيد.عمرو گفت: نه، راهى براى آب دادن اينان نيست.ما را اينجا گذاشته‏اند كه آب را از ايشان منع كنيم. 
نافع بلافاصله به ياران خود گفت: مشكها را پر كنيد.آنها مشكها را پر كردند.عمرو بن حجاج و يارانش پيش دويدند و مى‏خواستند راه بازگشت را بر آنان ببندند.عباس بن على ع و نافع بن هلال به آنها حمله بردند كه بر جاى خويش بازگشتند و راه را گشودند.يك بار ديگر باز هم عمرو و يارانش جلو آمدند و قصد حمله داشتند، اما عباس و يارانش با آنان مقابله كردند و ميان آنها درگيرى شد.به هر حال ياران حسين ع با مشكها آمدند و آب را پيش وى بردند .اما چنان كه سبط ابن جوزى مى‏گويد: بر سر آب ميان دو گروه مبارزه در گرفت، و سرانجام نتوانستند به آب دست يابند. 
بدين ترتيب، آن قوم، حسين ع را به شدت در سختى و فشار قرار دادند تا آنجا كه تشنگى بر امام و يارانش غلبه كرد.در اين اثنا برير بن خضير همدانى به حسين ع گفت: اى فرزند پيمبر خدا، آيا اجازه مى‏دهيد كه نزد اين قوم بروم و با آنان گفتگو كنم؟ حضرت وى را اجازه داد.پس نزد قوم رفت و خطاب به آنان گفت: اى گروه مردم، خداى عز و جل، محمد ص را به حق به پيامبر برگزيد تا مردم را بشارت دهند و بيم دهنده باشد.او با اذن خدا، مردم را به سوى خداوند دعوت كرد و خود براى همه چراغى فروزان بود.اكنون ميان آب فرات و فرزند رسول الله ص حايل شده و آب را بر آنها بسته‏اند.آبى كه بر خوكها و سگهاى بيابان رواست. 
مردم با تندى به وى گفتند: اى برير، زياد سخن گفتى.ساكت باش.به خدا سوگند همان طور كه پيش از حسين از آب محروم شدند اينك حسين نيز تشنه خواهد ماند. 
آنگاه امام حسين ع به برير امر به سكوت فرمود و گفت: اى برير بنشين.سپس در حالى كه بر شمشير خود تكيه كرده بود رو كرد به قوم و با صداى بلند گفت: 
شما را به خدا سوگند مى‏دهم آيا مرا مى‏شناسيد؟ 
گفتند: آرى، تو فرزند پيمبر خدا و نواده او هستى. 
ـ شما را به خدا آيا مى‏دانيد جد من رسول الله ص است؟ 
ـ آرى. 
ـ شما را به خدا سوگند، آيا مى‏دانيد كه مادرم فاطمه دختر محمد ص است؟ 
ـ آرى مى‏دانيم. 
ـ شما را به خدا آيا مى‏دانيد كه پدرم على بن ابى طالب ع است؟ 
ـ آرى. 
ـ شما را به خداى سوگند مى‏دهم.آيا مى‏دانيد كه جده من خديجه دختر خويلد نخستين بانوى اين امت است كه اسلام آورد؟ 
ـ آرى. 
امام ادامه داده فرمود: 
شما را سوگند به خداى، آيا مى‏دانيد كه حمزه سيد الشهداء عموى پدرم بوده است؟ 
قوم گفتند: آرى. 
ـ شما را به خدا قسم مى‏دهم آيا اطلاع داريد كه اين شمشير از آن رسول الله ص بوده است؟ 
ـ آرى. 
ـ شما را به خدا، آيا مى‏دانيد كه اين عمامه‏اى كه بر سر دارم مخصوص پيامبر خدا ص بوده است؟ 
ـ آرى. 
ـ شما را به خدا، آيا مى‏دانيد كه على ع نخستين كسى بود كه از ميان امت به اسلام گرويد؟ آيا مى‏دانيد كه در علم و دانش و حلم و بردبارى از همه برتر و والاتر بود، و بر هر كس، ولى خواهد بود؟ 
قوم همگى گفتند: آرى همه را مى‏دانيم. 
امام فرمود: پس از روى چه دليل خون مرا مباح مى‏سازيد؟ با اينكه پدرم ساقى و پاسدار حوض كوثر است.از بسيارى از افراد حمايت و پشتيبانى خواهد كرد، همچنان كه ساربان، شتران را از سراب مى‏راند، و در قيامت پدرم پيشاپيش كسانى است كه حمد و سپاس خداوند را به جا آورده‏اند. 
گفتند: آرى همه اين مطالب را مى‏دانيم با اين وصف دست از تو برنداريم تا با لب تشنه جان دهى. 
در اين وقت كه امام حسين ع به ايراد خطابه خود پرداخته بود، دختران و خواهران آن حضرت با شنيدن سخنان وى به شدت مى‏گريستند و صداى ناله آنان بالا مى‏گرفت.چنانچه امام متوجه آنان شد.پس برادر خود عباس و فرزند خود على را پيش خواند و از آن دو خواست كه آنان را ساكت سازند و ادامه داده گفت: به جان خودم از اين پس آنها بسيار خواهند گريست. 





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 کربلا کجاست؟ 
منابع مقاله: 
قبله اهل حقیقت کربلاست کربلا،او قبله اهل ولاست گر چه دارد کعبه،مروه با صفا لیک،کی دارد منای کربلا؟ کعبه را گر زمزم است آب حیات کربلا را آب خضر آمد فرات رو نما عارف،صلات رکعتین در خم ابروی محراب حسین 
«کربلا»،مدفن سید الشهداست،سرزمینی که عظیمترین حماسه خدایی بشر،درعاشورای سال 61 در آن اتفاق افتاد و موجش سراسر تاریخ و پهنه جهان را فرا گرفت. 
خاک آن،بوی خون می‏دهد و تربت کربلا مقدس و الهام‏بخش است و در فضیلت آن،روایات بسیاری نقل شده است. (1) امام علی‏«ع‏»پس از جنگ صفین،هنگام عبور از کربلا همراه برخی همراهان،چشمانش پر از اشگ شد و فرمود:اینجاست محل فرودآمدنشان...و اینجاست‏شهادتگاه‏عاشقان بی‏نظیر که در گذشته و آینده،نمونه ندارند:«...مصارع عشاق شهداء لا تسبقهم من‏کان قبلهم و لا یلحقهم من بعدهم...» (2) و به همین خاطر،«کربلا»سمبل ایثار و جانبازی وشهادت‏طلبی و شوق و شور حماسی شناخته شده است و در طول تاریخ نیز،کانون‏عشقهای برتر بوده و همچون مغناطیسی،دلهای مشتاق و شیدای معرفت را به سوی خودکشیده است.در حماسه دفاع مقدس ایران نیز،بسیاری از رزمندگان اسلام،به شوق کربلاو زیارت حرم حسینی،جبهه‏ها را درمی‏نوردیدند و با بعثیان کافر می‏جنگیدند و رو به‏کعبه عشق،کربلای سید الشهدا«ع‏»شهید می‏شدند،چون کربلا سمبل هر جایی است که‏صحنه دیگری حق و باطل باشد. 
در حسرت کوی کربلا می‏رفتند مشتاق به سوی کربلا می‏رفتند گلگون تن و خونین کفن و بی‏پر و بال اینگونه به سوی کربلا می‏رفتند (3) 
در روایات آمده است که سید الشهدا«ع‏»نواحی اطراف قبر خویش را از اهل نینوا وغاضریه به مبلغ شصت هزار درهم خریداری کرد و به خود آنان صدقه داد و با آنان شرطکرد که مردم را به جایگاه قبرش راهنمایی کنند و هر که را به زیارت آن حضرت آید،سه‏روز مهمان نمایند و پذیرایی کنند. (4) باری،کربلا نام یکی از شهرهای کشور عراق است که در کنار رودخانه فرات قرارداشته است.این شهر،تا سال 61 هجری،بیابان بوده است.از آن زمان به بعد،بر اثرشهادت حسین بن علی‏«ع‏»در آن محل،بتدریج مورد توجه شیعیان آل علی قرار گرفت وپس از بنای مرقدهای شهدا،متدرجا مرکز جمعیت گردید و امروز،یکی از شهرهای‏زیارتی عراق می‏باشد که قریب 65000 تن جمعیت دارد و در ماههای محرم و صفر وهنگام زمستان،به سبب ورود زایران،جمعیت‏شهر به 000/100 تن می‏رسد. (5) در این که‏«کربلا»یعنی چه و ریشه لغوی آن چیست و از چه گرفته شده،بحثهای‏مفصلی انجام گرفته است. (6) طبق برخی نقلها،این نام از ترکیب‏«کرب‏»و«ال‏»ساخته شده‏است، یعنی حرم الله،یا مقدس الله،«کرب‏»در لغت‏سامی به معنای‏«قرب‏»در عربی‏است(کرب:قرب).اگر«ال‏»هم به معنای‏«الله‏»باشد،کربلا به معنای محلی است که نزدخدا،مقدس و مقرب است،یا«حرم خدا»است. (7) برخی هم آن را ترکیب یافته از«کوربابل‏»دانسته‏اند،یعنی مجموعه‏ای از آبادیها و روستاهای بابل.موقعیتی که کربلا در آن‏قرار دارد،در بین النهرین است.این منطقه در گذشته‏های دور،مهد حوادث و احیاناتمدنها بوده است و بخشهای گوناگونی از این ناحیه، نامهای مختلف داشته است.کربلا،کور بابل،نینوا،غاضریه،کربله،نواویس،حیر،طف،شفیه،عقر،نهر علقمی،عمورا،ماریه‏و...که بعضی از اینها نام روستاها و آبادیهایی در این منطقه وسیع بوده است. (8) حرم مطهر امام حسین‏«ع‏»که در این شهر قرار دارد،تاریخچه‏ای مفصل دارد و دردوره‏های مختلف تاریخی،بنای آن تغییرات و تعمیراتی یافته است.کربلا،شهری است که‏خاندانهای ریشه‏دار در آن ساکن بوده‏اند.حوزه علمیه داشته و خانواده‏هایی شریف،ادیب و علمای برجسته از آن برخاسته و در آن زیسته‏اند.قبر حضرت عباس‏«ع‏»نیز درهمین شهر است.در قرون اخیر نیز شاهد تعدادی حوادث و انقلابها و فتنه‏ها بوده است. (9) ولی به هر حال،در کربلا بیش از نشانهای جغرافیایی و تاریخی،باید مفاهیم والای انسانی‏و شورگستریها و الهام‏بخشیهای قداست آفرین را سراغ گرفت. 
پی‏نوشتها 
1- ر.ک:سفینة البحار،ج 2،ص 11 و 475.معروفست که:«کل ارض کربلاء و کل یوم عاشورا».در باره این مرقد مطهر ازجمله‏«چهل حدیث کربلا»،نشر معروف نیز منتشر شده است. 
2- همان،ص 197 و 475. 
3- علی مرادی. 
4- مجمع البحرین،طریحی،واژه‏«کربل‏». 
5- فرهنگ فارسی،معین.برای آشنایی با تاریخ این شهر از دیر باز تا عصر حاضر،ر.ک:«تراث کربلا»از سلمان هادی‏الطعمه(این کتاب به فارسی هم ترجمه شده است:میراث کربلا)همچنین ر.ک:«موسوعة العتبات المقدسه‏»جلد 8(قسم کربلا)از جعفر الخلیلی. 
6- از جمله ر.ک:«موسوعة العتبات المقدسه‏»،ج 8،ص 9 به بعد. 
7- همان،ص 10. 
8- تراث کربلا،ص 19. 
9- ر.ک:«تراث کربلا»،سلمان هادی الطعمه. 
منبع: فرهنگ عاشورا جواد محدثي 





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 مزار امام حسين (عليه السلام) از آغازين روز 
پس از شهادت امام حسين(ع) در روز دهم محرم الحرام سال 61 هجرى و ترك لشكر ابن سعد از ميدان جنگ، پيكر مطهر امام حسين(ع) و ياران او بر زمين ماند. 
آنگاه تعدادى از قبيله بنى‏اسد كه از قديمى‏ترين قبايل عربى ساكن در شهر كربلا به شمار مى‏رفته، به آنجا آمده و سه گودال قبر مهيا كردند. يكى از آنها براى شهداى بنى هاشم، ديگرى جهت مابقى ياران امام حسين(ع) و يكى نيز براى تدفين امام(ع) بود. 
انتقال يكباره جسد مبارك امام حسين(ع)براى آنها غير ممكن بود زيرا جسد پاره پاره شده بود. لذا آنها را داخل حصيرى گذاشته و به طرف قبر برده و در آنجا دفن كردند. 
افراد قبيله پس از تدفين، سريعا به طرف مزارع خود رفته از بيم اينكه اتباع ابن‏زياد آنها را ببينيد...پس از هفته‏ها صحابى جليل جابربن عبدالله انصارى به زيارت امام(ع) رفته و گريه‏كنان بركنار قبر شريف او نشست... سپس او هم به جهت اينكه در ديد اتباع ابن زياد قرار نگيرد، شبانه آنجا را ترك كرد. 
1- قبر شريف، حالت معمولى داشت تا اينكه سليمان بن صرد خزاعى و گروهش كه بعدها به توابين مشهور شدند به آنجا آمده و جايگاه مخصوصى براى مزار درست كردند. در همانجا آنها هم پيمان شدند كه انتقام حسين(ع) را از ابن زياد و آل مروان بگيرند. 
2- پس از آنها، مختار به سال 66 هجرى قيام كرد و براى مزار، علاماتى جهت راهنمايى زائرين، درست كرد و مرقد مطهر امام را به مكانى معلوم و مشخص تبديل ساخت. 
از آن پس قافله‏هاى مسلمان براى تبرك و زيارت قبر امام به آنجا رهسپار مى‏شدند. هيچ يك از واليان اموى، اقدامى در مورد مزار به عمل نياوردند بلكه تلاش بسيار مى‏نمودند كه از آمدن زائرين به طرف قبر شريف خوددارى كنند. اما زائران با دادن اجناس و هدايا به سربازان اموى، به زيارت قبر امام(ع) مى‏رفتند. 
3- پس از سقوط امويان به سال 132 هجرى و تأسيس حكومت عباسى، اقبال مسلمانان به زيارت مرقد امام حسين(ع) رو به ازدياد گذاشت. خلفاى عباسى براى زائرين تسهيلاتى را فراهم كردند جز اين تعدادى از خلفاى آنها، زايران امام حسين(ع) را از زيارت منع كرده و برخى نيز قبر ايشان را ويران ساختند. كينه ورزترين خلفاى عباسى نسبت به امام حسين(ع) متوكل بوده، پس از قتل متوكل پسرش مستنصر كه بر عكس پدرش دوستار امام حسين(ع) بود به تخت نشست او به زيارت مرقد امام(ع) رفته و مبالغ قابل توجهى براى بناى مرقد مطهر تخصيص داد. 
4- پس از مدتى به حكومت رسيدن مسترشد عباسى وى اموال و هدايايى كه حاكمان،وزرا و اشراف به هنگام زيارت مرقد شريف به آن مكان بخشيده بودند مصادره و آنها را به خزينه دولت افزود و صرف امور لشكر نمود. 
5 - در سال 273 هجرى بنايى كه مستنصر خليفه عباسى در آن مكان ساخته بود ويران شد. سپس يكى از واليان خليفه عباسى يعنى المعتضدبالله در سال 283 هجرى آنرا تجديد بنا كرد پس از آن زائران بر قبر شريف ازدحام مى‏كردند، به طوريكه آن مكان ميان مسلمانان مشهور شد. خليفه عباسى المعتضد بالله نه تنها مانع زائرين نمى‏شد بلكه مبالغى جهت هزينه كردن براى زائرين قبر شريف اختصاص داد. 
6- در سال 368 هجرى عضدالدوله قبر شريف را زيارت كرد و دستور داد تعدادى اقامتگاه عمومى بسازند و تسهيلاتى را براى زائرين فراهم آورد. همچنين اموال بسيارى براى بناى مرقد مطهر و به كارگيرى زيور آلات زيباى اسلامى در گنبد مبارك كه مرقد مطهر را در بر گرفته، اختصاص داد. 
7- در سال 369 هجرى ضبة الأسدى به مرقد شريف يورش برده و تمامى هدايا و جواهرات را به سرقت برد و مرقد را به آتش كشيد و فرار كرد. پس از اينكه فهميد گروهى نظامى از بغداد به قصد دستگيرى او راهى شده‏اند به شهر «عين تمر» فرار كرد. 
8 - در سال 401 هجرى، عمران بن شاهين بطائحى، رواقى را در مرقد امام(ع) بناكرد. اين رواق از آن پس تا اوايل قرن 13 هجرى به نام رواق ابن شاهين معروف بود. 
9- در سال 407 هجرى، حرم شريف به جهت دو شمع بزرگى كه به هنگام شب افتاده بودند، دچار آتش سوزى شد به طوريكه آتش تا بقعه و رواقها زبانه كشيد و تمامى فرش‏ها و تحفه‏هاى موجود را سوزاند. 
10- در سال 489 هجرى جماعتى از عشيره خفاجه مرقد مقدس را غارت كردند. اينها كه از دزدان قافله‏ها بودند هرآنچه در داخل مرقد شريف بود را ربوده و گوشه‏اى از آنرا ويران كردند و در آنجا به اعمال زشت و منكر پرداخته و زائرين را كشته، اموال آنها را به غارت بردند... 
11- در سال 553 هجرى خليفه عباسى المستنصر بالله، به زيارت مرقد مطهر رفته و دستور داد كه مرقد را تعمير نمايند و مبالغى را براى هزينه مرقد و خادمان حرم مطهر اختصاص داد. 
12- در سال 653 هجرى ناصر ايوبى از حلب به زيارت مرقد شريف رفت و مبالغ هنگفتى براى تعمير مرقد مقدس و خادمان آن اختصاص داد. 
13- در سال 767 هجرى سلطان اويس ايلكانى، دستور داد كه مرقد مطهر را كه در اثر آتش سوزى بزرگى كه در آنجا رخ داده بود دچار آسيب‏هاى فراوانى شده بود، تعمير و ساخت و ساز كنند. پس از اين زمان يعنى زيارت پادشاه ايوبى، مرقد مبارك مورد تعرض واقع نشد و بلكه آنجا مورد پاسداشت و احترام مسلمانان قرار گرفت و هزاران زائر به آنجا تردد كردند. اين وضعيت تا آغاز قرن نهم هجرى تداوم يافت. 
14- در آغاز قرن نهم، على بن محمد بن فلاح مشعشعى، مرقد مقدس را مورد تهاجم قرار داد و تمامى اشياى گرانبها و فرش‏ها و... را به غارت برد و تعدادى از ابواب صحن مطهر حسينى را از جاى كند و بسيارى از زائرينى كه داخل حرم شريف بودند را به قتل رسانيد. 
15- در سال 914 هجرى قمرى شاه اسماعيل صفوى - مؤسس حكومت صفوى - مرقد مطهر را با فرش‏هاى فاخر و جارهاى زيبا و دل‏انگيز تزيين كرد و حرم مبارك را از جميع جهات آراست. پس از اين دوره، عراق تحت نفوذ دولت عثمانى درآمد و شهر كربلا به آرامش رسيد و كسى به مرقد مطهر، آسيبى نرساند جز اينكه برخى حوادث جزئى رخ داد اما مرقد مقدس به حرمت خود باقى ماند. 
16- در سال 1048 هجرى قمرى، شاه اسماعيل اول به زيارت كربلا رفته و دستور ساخت دو مرقد مطهر روضه حسينى و عباسى را صادر كرد و مبالغى را در اين راستا هزينه كرد. 
17- در اواخر سال 1048 هجرى قمرى، سلطان عثمانى گنبد مبارك را تعمير و تجديد بنا كرد و آنرا از بيرون گچ برى كرد. از اين پس حرم مطهر مورد تعرض احدى قرار نگرفت. 
18- در سال 1216 هجرى قمرى، ابن سعود به شهر كربلا هجوم آورد و به مرقد مطهر داخل شد و خزاين ذى قيمت آنرا به غارت برد. مورخين آورده‏اند كه ابن سعود و ياران او تعداد بيست شمشير محلى به طلاى خالص و مزين با سنگهاى قيمتى را از آنجا دزديدند نيز ظروف طلا و نقره و فيروزه‏ها و الماس‏ها و قطعات نادر ديگرى را به غارت بردند. همچنين درهاى طلايى و بخشى از ضريح را از بين بردند سپس خزاين مرقد مقدس را باز كرد و تعداد زيادى از مواد آنرا به سرقت بردند. گفته مى‏شود كه در آن خزانه‏ها تعداد 400 شال كشميرى، 300 شمشير نقره، و تعداد زيادى اسلحه و مهمات نادر موجود بوده است. 
19 - در سال 1241 هجرى قمرى، واقعه مناخور رخ داد و سپاه عثمانى شهر كربلا را محاصره كردند. 
پس از اينكه اهالى كربلا بر ضد حكومت، اعلان قيام كردند به داخل مرقد مطهر حسينى پناه بردند آنگاه توپخانه عثمانى‏ها حرمت مرقد مقدس را نگاه نداشته و به سوى مرقد شليك كردند كه در نتيجه آن برخى از صحن شريف آسيب ديد و درپى بمبارانهاى پياپى آنها در طول چندين ماه، قواى تركيه داخل شهر كربلا شده و به متحصنين مرقد امام حسين(ع) هجوم آورده و تعدادى از آنها را كشته و به مرقد مطهر، آسيب‏هاى فراوانى رساندند. پس از آرامش اوضاع تعدادى از ساكنين شهر و علماى دينى به جمع آورى اموال پرداخته و ويرانيهاى مرقد مطهر را كه توسط نيروهاى تركى وارد آمده بود ترميم كردند. 
20 - در سال 1258 هجرى قمرى، اهالى شهر كربلا از پرداخت ماليات به حكومت عثمانى امتناع ورزيدند. حاكم عراق در اين دوره نجيب پاشا بود. هنگامى كه اين حاكم از قانع كردن مردم براى پرداخت ماليات شكست خورد با لشكر بزرگى جهت نابود كردن شهر روانه آنجا شد. اهال شهر كربلا دفاع سرسخت و جان سوزى در مقابل آنها به عمل آوردند. اما به دليل كثرت سپاه و وجود سلاح‏هاى پيشرفته، نجيب پاشا وارد شهر شد. اهال شهر با مشاهده لشكر به مرقد امام حسين(ع) پناه بردند. به طوريكه هزاران نفر از زنان، كودكان و پيران به آنجا پناه آوردند. اما با اين وجود نجيب پاشا قداست مرقد شريف را محترم نشمارد، به لشكر خود دستور داد با اسبهاى خود به مرقد وارد شوند و تمامى پناهندگان را به قتل برسانند. لشكر به دستور وى داخل صحن شريف شدند و بر پناهندگان آتش گشودند و صدها نفر را به قتل رساندند و به قبر شريف آسيب فراوان رسانيدند. نيز مناره‏ها از شدت بمباران، و بخش بزرگى از صحن مطهر ويران شد و سربازان، عتيقه‏ها و فرش‏هاى گرانبهاى موجود در مرقد مبارك را به غارت برده و پس از حرمت شكنى‏هاى فراوان آنجا را ترك گفتند، اما طولى نكشيد كه پس از ترك لشكر، اهال شهر به تعمير خرابى‏هاى ايجاد شده پرداختند. 
21- در سال 1259 هجرى قمرى، ملك اود درهاى داخلى صحن داخلى دو مرقد مطهر حسينى و عباسى را به آب طلا مزين كرد. 
22- در سال 1920 ميلادى يعنى پس از جنگ بيستم، شهر كربلا پايتخت انقلاب شد به طوريكه سران انقلاب در آنجا تجمع كردند. همچنانكه امام شيخ محمد تقى حائرى رهبر انقلاب كه براى شهر كربلا اهميت زيادى قائل بودند حضور داشت. شهر كربلا در اين زمان در مقابل قواى بريتانى مقاومت كرد اما در نهايت نيروهاى انگليسى اين قيام را سركوب كردند و به شهر كربلا يورش بردند. و آنگاه شهر را به بمب بستند. لذا بسيارى از اهالى شهر به صحن حضرت حسين(ع) وحضرت عباس(ع) گريختند و به آنجا پناه بردند. اما نيروهاى انگليسى حرمت اين دو مرقد را نگه نداشته و توپخانه‏ها به سمت آنجا نشانه رفت و زيانهاى فراوان به آنجا وارد كردند و قسمتهاى زيادى از دو مرقد شريف ويران شد. اين ويرانيها تا مدت‏هاى زياد باقى ماند تا اينكه برخى از علماى دينى با جمع آورى عايدات، به تعمير مرقد مطهر پرداختند. 
23- در سال 1260 ه.ق. سيد كاظم رشتى از علماى مبرز دينى در آن زمان به تجديد بناى قسمت شرقى صحن شريف حسينى پرداخت. دراين باره تعداد زيادى از تجار شهر كربلا به حمايت‏هاى مالى پرداختند. 
24- در سال 1281 ه.ق. مادر سلطان عثمانى عبدالحميد پاشاه در قسمت جنوبى صحن شريف حسينى، نسبت به ساخت آبخورى اقدام كرد و مبالغى را براى تعمير پاره‏اى از مكانها، اختصاص داد. 
25- در سال 1296 ه.ق. ديوار غربى صحن با سنگ مرمر كاشانى پوشانده شد و بر زيبايى مرقد مطهر افزود. 
26- در سال 1297 ه.ق، پرده دار و خادم حرم حسينى از ميان گنبد بالاى ضريح، پنجره‏هائى را ايجاد كرد.
27- در سال 1309 ه.ق، مأذنهاى شرقى و غربى توسط يكى از تجار مسلمان با طلا پوشانده شد. 
28- در سال 1320 ه.ق، بخش پائينى مأذن شرقى توسط يكى از تجار هندى طلائى شد. 
29 - در سال 1355 ه.ق ورودى‏هاى حرم شريف را توسعه دادند و پايه‏هاى گنبد مطهر را با سيمان بنا كردند و تمامى ديوارهاى حرم شريف و رواق‏ها را به دليل از بين رفتن قسمت‏هائى از آن با آجر و سيمان تجديد بنا كردند. 
30- در سال 1361 ه.ق زمين حرم شريف توسط يكى از تجار مسلمان با سنگ مرمر بلژيكى سنگ فرش شد. 
31- در سال 1365 ه.ق ترميم قسمت سوخته صندوق خاتم كه بالاى سر آرامگاه مطهر قرار داشت، به اتمام رسيد و نيز در همين سال در داخل محفظه‏هايى كه با چوب ساگ ساخته شده و با چوب نارنج خاتم كارى شده بود، جام‏هاى شيشه‏اى قرار دادند. 
32- در سال 1948 م، سه در ورودى جديد به صحن شريف اضافه شد اين به دليل ازدحام زائرين مرقد مطهر و تسهيل در ورود و خروج به صحن مبارك بود. 
گفتنى است كه صحن مقدس داراى 10 باب (در) است كه هر يك داراى اسم ويژه‏اى است و شامل: 
باب قبله: كه در سمت قبله صحن واقع است. 
باب زينبيه: كه در سمت غربى صحن واقع است. 
باب سلطانيه: كه آن نيز در سمت غربى واقع است. 
وجه تسميه آن به علت منسوب بودن در به سازنده آن كه يكى از سلاطين عثمانى است مى‏باشد. 
باب سدره: اين در در زاويه صحن شريف از قسمت شمال غربى واقع است. 
باب شهداء: كه در سمت شرقى صحن شريف قرار دارد. 
باب قاضى الحاجات: كه در قسمت شرقى واقع است از درهاى قديمى صحن مى‏باشد. 
باب رأس الشريف: كه ما بين باب زينبيه و سلطانيه يعنى در ضلع غربى صحن شريف قرار داد. 
باب كرانه: كه در زاويه شمال شرقى صحن مقدس واقع است. 
باب رجانه: در زاويه جنوبى صحن مقدس قرار دارد. 
باب صالحين: كه در سمت شمال صحن شريف واقع است و در سال 1960 ميلادى افتتاح شده است. 
33- در سال 1949 ميلادى برخى از درهاى حرم شريف و تمامى درهاى حجره‏هاى صحن توسط بخش تعميرات مرقد مطهر با چوب ساگ ترميم شد. 
34- در سال 1950 ميلادى جبهه شرقى به حرم اضافه شد و ايوان‏ها ساخته و با كاشى نفيس مزين شد. 
35- در سال 1953 ميلادى، بخش بالائى ايوان جلوئى (قبلى) حرم شريف طلاكارى شد. 
36- در سال 1963 ميلادى ديوارهاى خارجى مشرف به حرم شريف با سنگهاى زيباى مرمر ايتاليائى تزيين شد(پوشانده شد). 
37- در سال 1974 ميلادى بناى طارمى جلوئى مرقد شريف حسينى با مرمر ايتاليايى و اردنى به اتمام رسيد. 
پى نوشت: 
1. مقى 17:5. 
2. قرمس 19:10-17. 
3. جلاتيان 10:3. 
4. جلاتيان 4:5. 
5. اعمال 37-36. 
6. اعمال 4/36. 
7. اعمال 9/27. 
8. اعمال 11/24-22. 
9. اعمال 15/29. 
10. 1859 ميلادي. 
منبع: كتاب (هذاالحسين) 
مترجم: حسين علينقيان‏ 





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 همگرايى عقل و عشق در نهضت ‏حسينى 
قيام كربلا، قيامى جاودانه است كه به دليل لايه‏ها و جنبه‏هاى فراگير و متكثرش تفسيرهاى مختلف مى‏پذيرد و مى‏توان با رويكردهاى كلامى، فلسفى، عرفانى، تاريخى، فرهنگى و اجتماعى و سياسى به آن نگريست . 
بديهى است در طول تاريخ على‏رغم رويكردها و منظرهاى مختلف پردازش و تحليل حادثه عاشورا، انحراف‌ها و تحريف‌ها، افراط و تفريط‌ها و خبط و خطا نيز در تحليل قيام عاشورا شده است كه از جمله آن، افراط و تفريط‌هاى مربوط به تحليل عقلانى محض يا عاشقانه و عارفانه صرف آن حادثه عظيم است و هر دو به نوبه خود پيامدهاى فكرى و اجتماعى منفى و آفات و آسيب‌هايى دارد . 
اين مقاله بر اساس پيش گفته يادشده بر آن است تا شبهه تضاد عقل و عشق در فهم شناخت، ارزيابى و تحليل قيام امام حسين را نفى و تعاضد و همگرايى عقل و عشق را در نهضت امام ‏حسين نشان دهد .
مقدمه 
نهادم عقل را ره توشه از مى 
ز شهر هستى‏اش كردم روانه (2) 
حقيقت آن است كه نهضت امام حسين‏عليه السلام در كربلا از يك فراگيرى و جامعيتى برخوردار است كه مى‏توان از افقهاى متنوع به آن نگريست و با رويكردهاى متكثر به تفسير و تحليل آن پرداخت چه اين كه حركتى جامع، جاودانه، داراى وجوه و مراتب گوناگون ظاهر و باطن، شهادت و غيب، ملك و ملكوت و به بيان ديگر اشارات، لطافت و حقيقتى دارد كه هر انسانى با ظرفيت وجودى خويش و استعدادهاى بالقوه و بالفعلى كه دارد توان تصور و تصوير و سپس بهره‏بردارى از آن را دارد . به تعبير متفكر شهيد استاد مطهرى‏رحمه الله «نهضت‏حسينى، نهضتى متشابه است‏» (3) و تشابه را بر محور تفسير علامه طباطبايى‏رحمه الله در به معناى بطون داشتن و معانى طولانى داشتن گرفته‏اند . (5) به همين دليل در طول تاريخ با نگرش‌هاى مختلف به قيام جاودانه كربلا نگريسته‏اند، مورخان، متكلمان، فقيهان، حكيمان، هنرمندان، عارفان، شاعران، سياستمداران و حتى انقلابيون و آزاديخواهان و عدالت‏گرايان به سهم خويش تحليل و برداشت ويژه‏اى از آن داشته‏اند و قيام كربلا نيز آيينه‏اى كامل از انسان كامل و مكمل و اسلام ناب نبوى و علوى شد تا حق و عدل را به صورت فراگير در خويش به نمايش بگذارد . 
ناگفته نماند گاهى تحليل‌هاى تاريخى و حتى گزارش‌هاى تاريخى (تاريخ نقلى، علمى، فلسفى) دچار آفت كتمان و قلب و تحريف لفظى و معنوى نيز شده‏اند . (6) و حتى در تفسيرهاى التقاطى بر محور ماترياليسم ديالكتيك و تاريخى نيز از امام حسين‏عليه السلام و قيام كربلا سخن به ميان آمده است (7) و پرسش‌هايى چون آيا امام حسين‏عليه السلام علم به فرجام قيامش; يعنى شهادت داشت‏يا نه؟ آيا امام براى رسيدن به حكومت قيام كرد يا نه؟ آيا صرفا انگيزه وظيفه‏شناسى و تكليف‏گرايى در حدوث نهضت‏حسين نقش داشت‏يا نه؟ چه بحث‌ها و قرائت‌هايى، حركت عظيم و عاشورايى امام را به وجود آورد و در عين حال مايه تعميق انديشه‏اى و تحليلى در بررسى واقعه عاشورا گشته است . 
مقوله «تكليف محور» بودن و دفاع از اسلام ناب نبوى در برابر اسلام نقابدارانه اموى و تقابل حق و باطل در تفسير انگيزه يا انگيزه‏شناسى نهضت‏حسينى برجسته و شاخص شده است . (8) در دوران ما كه بر اساس طرح جامعه مدنى، مقوله تسامح و تساهل و مدارا و در برابر آن خشونت و توطئه مطرح شد عده‏اى افراطگرايانه اتهام «خشونت‏طلبى و جنگ‏افروزى‏» را نيز به امام حسين‏عليه السلام در قيام عليه ظلم و استبداد و فسق و فجور و ضد ارزش‌ها زده‏اند و فرهنگ شهادت را خشونت آفرين دانسته‏اند (9) يا عاشورا را نماد زنده در آتش سوختن سياوش قلمداد كرده‏اند . (10) يا با طرد جنبه‏هاى عاطفى عاشورا و كافى دانستن آن تا به امروز، طرح پرداختن از زاويه عقلانى را مطرح (11) و جوانب ديگر را نديده گرفته‏اند، در حالى كه جنبه‏هاى عاطفى، عقلانى، عرفانى، فرهنگى، سياسى و اجتماعى همه با هم مى‏تواند تفسيرى جامع و نگاهى نوين از قيام كربلا را در معرض انديشه‏ها و افكار و آرا قرار دهد و آثار جامع بر جاى بگذارد . 
از اين رو، تفسيرهاى افراطى يا تفريطى نهايتا به تحريف لايه‏هاى مختلف عاشورا مى‏انجامد چنان كه زمان زدگى و التقاط انديشى و علم پرستى در تفسير واقعه كربلا محكوم و محدود نگرى است . تفسيرهاى متحجرانه، واپس‏گرايانه و جمود محورانه نيز منشا بسيارى تحريف‌ها و كم رنگ شدن نتايج مثبت‏حماسى، عدالت‏خواهانه، آزادى طلبانه و ظلم و استبداد ستيزانه خواهد شد . پس نه نگرش فقهى محض و نه نگرش عرفانى صرف و نه نگرش سياسى و اجتماعى محض و نگرش‌هاى هنرمندانه و شاعرانه هيچ كدام به تنهايى مفسر قيام كربلا نخواهد شد; بلكه همه نگرش‌ها بايد باشد و به بررسى و تحليل همه جنبه‏هاى قيام حسينى بايد توجه داشت تا مقوله «اصلاح امت اسلامى‏» و «احياى انديشه ناب دينى‏» و دميدن روح توحيد، عدالت، كرامت و آزادى در كالبد جامعه منسوب به پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله، على‏عليه السلام و ائمه معصومين‏عليهم السلام تفسير و توجيه صحيح يابد . چه اين كه قيام كربلا با توجه به ذو وجوه بودن تاب تحمل نگاه‌هاى مختلف و تفسيرهاى گوناگون را دارا است و «انسان كامل‏» براى احيا و زنده نگه داشتن «اسلام كامل‏» آن قيام را خلق كرد و خون خويش را هديه نمود تا فرهنگ، ارزش‌ها، منش‌ها و گرايش‌هاى اصيل و زلال ناب اسلامى احيا و بيمه گردد . 
از سوى ديگر يك سؤال جدى و محورى در تفسير و تحليل قيام جاودانه و جامع ابا عبد الله الحسين‏عليه السلام مطرح است كه آيا نهضت امام حسين‏عليه السلام عقلانى بود يا عاشقانه يا هر دو؟ ; يعنى در قيام كربلا عقل و عشق تواما حضور و ظهور داشته‏اند كه هم از دفتر عقل و هم از آيت عشق مى‏توان قيام كربلا را به تحليل و تفسير كشاند؟ 
احساس، ادراك و اشراق ساحت‌هاى گوناگونى هستند كه جنبه‏هاى عاطفى، عقلانى و عرفانى يا عاشقانه را در نگرشى جامع به قيام كربلا به هم گره مى‏زنند تا قيام حسين در هر عصر و زمانى سرچشمه جوشان درسها، عبرتها و جلوات مثبت و سازنده‏اى باشد . اين نوع نگاه خود در تحريف‏زدايى، التقاط ستيزى، جمود ستيزى و جهالت‏گريزى در تفسير و تصوير نهضت امام حسين‏عليه السلام نقش بسزايى را ايفا مى‏نمايد و چه بسا سرآغاز پاسخ به برخى شبهات و پرسش‌ها پيرامون پاسداشت قيام كربلا، مراسم عزادارى سنتى در محرم و صفر كه بيمه كننده فرهنگ ناب شيعى در طول تاريخ بوده است و فلسفه گريه و در عين حال حدوث و تكوين قيام‌هاى عدالت‏خواهانه و آزادى طلبانه خواهد شد تا از كژروي‌ها، كج‏انديشي‌ها، تجدد و تحجر نسبت‏به حادثه شگرف و شگفت كربلا جلوگيرى نماييم و به راه برون رفتنى از افراط و تفريط‌ها و ورود به تفكر اعتدالى دست‏يازيم . 

ادامه در ادامه مطلب



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 انگيزه اصلي قيام امام حسين(ع) اصلاح امت جدشان نبي اكرم(ص) بود 
حجه الاسلام واعظ موسوي گفت: دليل اصلي قيام امام حسين(ع) در كنار پاسخ به دعوت كوفيان و درخواست آنان براي رفتن امام حسين(ع) به كوفه، امر به معروف و نهي از منكر با اصلاح امت جدشان رسول‌ا...(ص) بود. 
وي با بيان انحراف امت پيامبر در زمان امام حسين(ع) كه به اوج رسيده بود افزود: امام حسين(ع) مشكل انحراف آن را با امر به معروف و نهي از منكر به وسيله گفتار قابل حمل ندانست و جامعه را آنچنان دچار ضعف اساسي ديد كه تنها با جانبازي و خون دادن توانست به جامعه سروسامان دهد. 
وي در خصوص اصرار يزيد در بيعت گرفتن با امام حسين(ع) اذعان داشت: بعد از مرگ معاويه به دليل مشروعيت بخشيدن به حكومت يزيد از استاندار خواست كه با امام حسين(ع) بيعت بگيرد اما امام سرباز زدند. 
وي تصريح كرد: امام حسين(ع) به اين دليل با يزيد بيعت نكردند كه بيعت با وي تأييد حكومت او و در معناي نفي اسلام و باورهاي اسلامي بود و اينكه آن فرد فاسد در جايگاه پيامبر تكيه زده و حريم اسلام را شكسته بود. 
وي با اشاره بر سخن امام حسين(ع) در پاسخ به اين درخواست يزيد تصريح كرد: امام حسين(ع) مي‌فرمودند فاتحه اسلام را بايد خواند كه يزيد حاكم بر مسلمانان باشد و در اين حال امام چاره‌اي جز قيام بر عليه باطلي كه آنها ساخته بودند نداشتند. 
حجه الاسلام واعظ موسوي اظهار داشت: از ديدگاه امام حسين(ع) يكي از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر اجراي آن در مورد رهبران ديني است زيرا در صورت فساد آنها بدترين منكرها اتفاق خواهد افتاد. 





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 «پله پله تا رسيدن به خدا» 
پيرامون فاجعه عاشورا و اوضاع سياسي و شخصيت امام حسين(ع) مطالب بيشماري وجود دارد كه در مقالات مختلف و كتب گوناگون علمي مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته است. اما مسئله حاشيه‌اي در اين مهم به نظر مي‌رسد كه جاي صحبت و بررسي را دارد و آن مسير حركت حسين‌بن‌علي(ع) از مكه به كربلاست. در اين گزارش سعي شده است با توجه به منابع مختلف اين موضوع بررسي شود. 
امام حسين(ع) پس از 4 ماه و ده روز اقامت در كنار خانه خدا يعني از سوم شعبان تا هشتم ذي‌الحجه سال 60 هجري قصد عزيمت به كوفه فرمود. در اين مدت گروهي از مردم حجاز و بصره نزدش گرد آمدند و به خاندان و دوستانش پيوستند. 
هنگامي كه امام حسين(ع) اراده فرمود كه از مكه به سوي عراق رهسپار شود، طواف كرد و ميان صفا و مروه را سعي نمود و از احرام خود بيرون آمد و احرام حج را به عمره مبدل ساخت، زيرا نمي توانست حج را تمام كند و اين از آن جهت بود كه بيم داشت ايادي يزيد او را دستگير كرده و به نزد وي ببرند و يا به قتل برسانند. بنابراين امام(ع) همزمان با قيام مسلم بن‌عقيل در كوفه كه روز سه‌شنبه هشتم ذي‌الحجه سال 60 هجري، به همراه خاندان و فرزندان خود و با شيعياني كه به او پيوسته بودند از مكه خارج شد و اين در حالي بود كه هنوز خبر شهادت مسلم به آن امام نرسيده بود. 
پس ابتداي اين سفر فاجعه باز مكه بود. امام روز نهم ذي‌الحجه (مصادف با روز عرفه) از مكه خارج شدند. 
دومين منزل امام مكاني به نام تنعيم بود كه در چند كيلومتري مكه قرار گرفته است. 
سومين منزل شهير است به نام صفاح. امام حسين(ع) در اين شهر با شاعري مرزوق نام ملاقات فرمود و از او از احوال مردم عراق پرسيده و او پاسخ داد: دلهاي مردم با توست و ليكن شمشيرشان با بني اميه است. 
پس از آن امام(ع) به دره رحه رسيد و در آن مدت كوتاهي اقامت كرد و سپس به سمت راه ادامه داد در ادامه در نزديكي يكي از رودخانه‌هاي عرب اتراق موقتي فرمود و پس از آن به سمت خزيمه حركت كرد. 
اما هفتمين منزلگاه اين سفر زرود بود و امام در روز دوشنبه بيست و يكم ذي‌الحجه به اين شهر رسيد در اين شهر زهيربن قيس به سپاه امام حسين(ع) پيوست. 
فرداي آن روز يعني سه‌شنبه بيست و دوم ذي‌الحجه سال 60 ه.ق امام و سپاهيانش به منزل هشتم رسيدند و آن ثعلبيه بود و در اين شهر اخبار شوم و فاجعه‌بار و اندوهباري به امام(ع) رسيد. پس از ورود به اين شهر مردم ثعلبيه امام را از شهادت مسلم بن عقيل و هاني بن عروه آگاه ساختند و امام در سوگ دو يار گرامي‌اش نشست. اما به راهش ادامه داد. در همان روز يعني 22 ذي‌الحجه امام و يارانش به راه خود ادامه داده و به منزلگاه نهم رسيدند كه مكاني به نام زباله بود در اين مكان ايشان خبر شهادت عبدا... بن بقطر را به يارانش دادند. 
منزلگاه دهم دره عقبه بود و پس از آن شهري به نام شراف در اين شهر سپاه حر با هزار سوار براي جلوگيري از حركت امام(ع) به تعقيب كاروان پرداختند. 
آخرين منزلگاه امام در عربستان مكاني بود به نام ذوحشم و امام پس از گذران ساعاتي از آنجا به سمت خاك عراق راهي شدند و در شهري به نام بيضه در عراق منزل كردند. 
قصر بني مقاتل چهاردهمين استراحتگاه سفر فاجعه‌بار و عظيم علي بن حسين بود. امام در روز چهارشنبه اول محرم الحرام سال 61 هجري به اين منطقه رسيد. 
آخرين استراحتگاه آن امام همام نينوا بود شهر خون و شمشير. امام روز پنج‌شنبه دوم محرم الحرام سال 61 ه.ق وارد كربلا شد و در روز سوم محرم عمر بن سعد با چهل هزار سوار به آنجا رسيد. 
انتهاي داستان را همه مي‌دانيم و مي‌دانيم كه انتهاي راه حسين بن علي(ع) منزلگاه قرب الهي است كه با خون و شرف و اقتدرا و سربلندي بنيان نهاده شد. 
منابع: 
1- پيشوايان هدايت حضرت امام حسين(ع) [سيدمنذر حكيم با همكاري سيدشهاب الدين حسيني] 
2- دايره المعارف تشيع (حسين بن علي) 
3- معجزه تاريخ امام عظيم حسين بن علي(ع) (حاج ميرزا خليل كمره‌اي) 





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
(تعداد کل صفحات:15)      [ <>   [ 6 ]   [ 7 ]   [ 8 ]   [ 9 ]   [ 10 ]   [ 11 ]   [ 12 ]   [ 13 ]   [ 14 ]   [ 15 ]  

.: Weblog Themes By Rasekhoon:.