قال على بن الحسين (عليه السلام): تزهر أرض كربلا يوم القيامة كالكوكب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطيبة المباركة التى تضمنت سيد الشهداء و سيد شباب اهل الجنة. امام سجاد (عليه السلام) فرمود: زمين كربلا، در روز رستاخيز، چون ستاره مرواريدى مىدرخشد و ندا مىدهد كه من زمين مقدس خدايم، زمين پاك و مباركى كه پيشواى شهيدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است . ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از كامل الزيارات، ص 268. همچون زيارت خدا قال الامام رضا (عليه السلام) من زار قبر الحسين (ع) بشط الفرات كان كمن زار الله امام رضا (عليه السلام) فرمود: كسى كه قبر امام حسين (عليه السلام) را در كرانه فرات زيارت كند، مثل كسى است كه خدا را زيارت كرده است. مستدرك الوسائل، ج 10، ص 250؛ به نقل از كامل
مكتب معرفت
 قال ابو الحسن موسى بن جعفر(عليه السلام) أدنى ما يثاب به زائر ابى عبد الله (عليه السلام) بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولايته ان يغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز. حضرت امام موسى كاظم (عليه السلام) فرمود: كمترين ثوابى كه به زائر امام حسين (عليه السلام) در كرانه فرات داده مىشود اين است كه تمام گناهان مقدم و موخرش بخشوده مىشود. بشرط اين كه حق و حرمت ولايت آن حضرت را شناخته باشد. مستدرك الوسائل، ج 10 ص 236، به نقل از كامل الزيارات، ص 138 تربت شفا بخش عن موسى بن جعفر (عليه السلام) قال: و لا تأخذوا من تربتى شيئا لتبركوا به فأن كل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسين بن على عليهما السلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشيعتنا و أوليائنا. حضرت امام كاظم (ع) در ضمن حديثى كه از رحلت خويش خبرى مىداد فرمود: چيزى از خاك قبر من برنداريد تا به آن تبرك جوييد چراكه خودرن هر خاكى جز تربت جدم حسين (ع) بر ما حرام است، خداى متعال تنها تربت كربلا را براى شيعيان و دوستان ما شفا قرار داده است. جامع الاحاديث الشيعه، ج 12، ص .533   يكى از چهار نياز قال الامام موسى الكاظم (ع) لا تستغنى شيعتنا عن أربع: خمرة يصلى عليها و خاتم يتختم به و سواك يستاك به و سبحة من طين قبر أبى عبد الله عليه السلام... حضرت امام موسى بن جعفر (عليه السلام) فرمود: پيروان ما از چهار چيز بىنياز نيستند: 1 ـ سجادهاى كه بر روى آن نماز خوانده شود. 2 ـ انگشترى كه در انگشت باشد. 3 ـ مسواكى كه با آن دندانها را مسواك كنند. 4 ـ تسبيحى از خاك مرقد امام حسين (ع) .... تهذيب الاحكام، ج 6، ص 75
شوق زيارت
 قال الامام باقر (عليه السلام): لو يعلم الناس ما فى زيارة قبر الحسين (عليه السلام) من الفضل، لماتوا شوقا اگر مردم مىدانستند كه چه فضيلتى در زيارت مرقد امام حسين (عليه السلام) است از شوق زيارت مىمردند.   حج مقبول و ممتاز قال ابوجعفر (عليه السلام): زيارة قبر رسول الله صلى الله عليه و آله و زيارة قبور الشهداء، و زيارة قبر الحسين بن على عليهما السلام تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلى الله عليه و آله. امام باقر عليه السلام فرمودند: زيارت قبر رسول خدا «ص» و زيارت مزار شهيدان، و زيارت مرقد امام حسين عليه السلام معادل است با حج مقبولى كه همراه رسول خدا «ص» بجا آورده شود مستدرك الوسائل، ج 1 ص، 266 و نيزكامل الزيارات، ص 156   تولدى تازه عن حمران قال: زرت قبر الحسين (عليه السلام) فلما قدمت جاءنى ابو جعفر محمد بن على (عليه السلام).... فقال (عليه السلام) ابشر يا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد (ص) يريد الله بذلك وصلة نبية حرج من ذنوبه كيوم ولدته امه. حمران مىگويد هنگامى كه از سفر زيارت امام حسين (ع) برگشتم، امام باقر (عليه السلام) به ديدارم آمد و فرمود: اى حمران! به تو مژده مىدهم كه هر كس قبور شهيدان آل محمد (ص) را زيارت كند مرادش از اين كار رضايت خدا و تقرب به پيامبر (ص) باشد، از گناهانش بيرون مىآيد چون روزى كه مادرش او را زاد. امالى شيخ طوسى، ج 2، ص 28، چاپ نجف بحار، ج 98، ص 20   زيارت مظلوم عن ابى جعفر و ابى عبد الله (عليهما السلام) يقولان: من احب أن يكون مسكنه و مأواه الجنة، فلا يدع زيارة المظلوم. از امام باقر و امام صادق (ع) نقل شده كه فرمودند: هر كس كه مىخواهد مسكن و مأوايش بهشت باشد، زيارت مظلوم (عليه السلام) را ترك نكند. مستدرك الوسائل، ج 10، ص .253
 
 قال ابوعبدالله (عليه السلام) : الغاضرية من تربة بيت المقدس.   فرات و كربلا قال ابو عبد الله: اءن أرض كربلا وماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارك و تعالى... سرزمين كربلا و آب فرات، اولين زمين و نخستين آبى بودند كه خداوند متعال به آنها قداست وشرافت بخشيد.     كربلا كعبه انبياء قال ابو عبدالله (عليه السلام): ليس نبى فى السموات و الارض و اءلا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين (عليه السلام) ففوج ينزل و فوج يعرج. هيچ پيامبرى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مىخواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين (عليه السلام) مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند.   كربلا، مطاف فرشتگان قال ابو عبدالله (عليه السلام): ليس من ملك فى السموات و الارض إلا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين (عليه السلام) ففوج ينزل و فوج يعرج. هيچ فرشتهاى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مىخواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زيارت امام حسين (عليه السلام) مشرف شود، چنين است كه همواره فوجى از فرشتگان به كربلا فرود آيند و فوجى ديگر عروج كنند و از آنجا اوج گيرند.   راه بهشت قال ابو عبدالله (عليه السلام): موضع قبر الحسين (عليه السلام) ترعة من ترع الجنة. جايگاه قبر امام حسين (عليه السلام) درى از درهاى بهشت است. ادامه در ادامه مطلب
امام صادق (عليه السلام) فرمود:كربلا از خاك بيت المقدس است.
ادامه مطلب
مسلخ عشق
 قال على (عليه السلام): هذا... مصارع عشاق شهداء لا يسبقهم من كان قبلهم و لا يلحقهم من كان بعدهم. حضرت على (عليه السلام) روزى گذرش از كربلا افتاد و فرمود: اينجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهيدان است شهيدانى كه نه شهداى گذشته و نه شهداى آينده به پاى آنها نمىرسند. تهذيب، ج 6، ص،73 و بحار، ج 98، ص .116 عطر عشق قال على (عليه السلام) واها لك ايتها التربة ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب امير المومنين (عليه السلام) خطاب به خاك كربلا فرمود: چه خوشبويى اى خاك! در روز قيامت قومى از تو بپا خيزند كه بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند. 
 
 سخن پیرامون عزا و عزاداری برای امام حسین علیه السلام زیاد است. هرسال محرم که میشود به موازات پرچمهای سیاهی که برافراشته میشوند، تابلوهایی از مخالفت از هرسو تلاش میکنند بلکه این پرچمها را به نوعی بی اعتبار کنند. حمله کنندگان یک دسته و یک گروه نیستند. هرکدام با یک نگرش خاص موضوع را دنبال میکنند ولی هرچه هست در یک هدف باهم مشترک هستند و آن خاموش کردن چراغ عزاست. گروه دوم اهل سنت و وهابیت هستند که متاسفانه از ابراز دشمنی با شیعیان از هیچ سلاحی صرفنظر نکردهاند. البته جای خوشحالی است که به تازگی بخشی از نقدینگی برادران ما از موضوع انفجار به موضوع رسانه انتقال پیدا کرده است. البته انبوه شبکههای اینترنتی و ماهوارهای و همچنین در اختیار داشتن سرزمین مکه و حجاز سبب شده است باز هم یک رویارویی غیر منصفانه با این برادران داشته باشیم. در این میان با دوستانی نیز برخورد میکنیم که متاسفانه روضههای حسینی را به مراسمهای تخلیهی انرژی و خودی نشان دادن تبدیل کردهاند و گاهی از سبکها و اشعاری استفاده میکنند که در شان اهل بیت علیهم السلام نیست. کمبود آگاهی این عزیزان نیز آش گروههای بالا را چربتر کرده است. حالا باید چه کنیم؟ سکوت کنیم؟ به امور روزمره زندگی خود بپردازیم؟ و اصلاً برایمان مهم نباشد که این روند روزی به خاموشی چراغهای شهر خواهد انجامید.
در مورد اقسام گروهها روشنفکران قرن اخیر خصوصاً آنهایی که تحت تاثیر تفکرات پروتستانیسمی هستند و شاگردان جمال الدین اسد آبادی و اقبال لاهوری محسوب میشوند اول صف ایستادهاند. آنها سعی میکنند برداشتهای اجتماعی را در مقابل آموزههای عبادی قرار بدهند و جهت نیل به قدرتهای مادی، دین را دستمایه قرار بدهند. در این میان تاریخ عاشورا به عنوان عامل تاثیرگذار و منحصر بهفردی است که باید در جهت خواست آنها از برخی مشخصهها از جمله اصل عزاداری زدوده شود. از این رو روشنفکران یا بهتر بگوئیم دگراندیشان سعی میکنند با اطلاق عزاداری به عنوان یک بدعت صفوی و قجری، ساختار فکری افرادی را که مطالعه کمی نسبت به اعتقادات دارند، سست کنند. آنها مظاهر عزاداری را برگرفته از مسیحیت برمیشمرند و عزاداران را با قلم توانمند و قدرت سخنوری و هوش فوقالعاده اجتماعی به باد تمسخر میگیرند. در نظر آنها عزاداری یک حماقت و در بهترین حالت یک نادانی سرشار از صداقت است.
این گروه همچنین با استناد به تولیدات گروه اول سعی میکند آنها را با خود همراه و همعقیده نشان دهد.
البته نمیخواهیم این عزیزان را خدای ناکرده دشمن دین و عزا نشان دهیم. هرگز! یک موی این عزیزان را با هیچ کسی معاوضه نخواهیم کرد. اما ایکاش بدانند که گرچه اصل عملشان در اقامهی عزای حسینی درست است اما نوع اجرایشان راه را برای گروههای بالا هموار خواهد کرد. وانگهی؛ عزا و عزاداری را رها کردهاند و حال و قال را جایگزین نمودهاند!
ما در آن روز نبودیم. ریگهای بیابان را حس نکردیم. خاری در پای کودکان ما نرفت. و سر فدای اربابمان نکردیم. ما آنروز نبودیم بلکه عباس بن علی علیهماالسلام را یاری کنیم. بلکه برای مشک او را زره شویم. ما نبودیم تا که سینهی خویش را پذیرای تیری کنیم که گلوی شش ماهه را...
امروز اما هستیم. امروز اما نگذاریم که خونی دوباره از حلقوم تاریخ جاری شود...
 حتماً شنیدهاید و بسیار خواندهاید که برخی مردم میگویند عزاداری از دوران صفویه شروع شده است و قدمتی پیش از آن نداشته است و اینها همه خرافات است و شما چقدر خرافه پرست هستید و ... اما دانستن این نکته ضروری است که فرهنگ عزای حسینی علیه السلام را ائمه معصومین علیهم السلامپایه گذاری کردهاند. به نمونههای ذیل که حاصل تحقیق "ماهنامه پرسمان" است توجه کنید: عزادارى بنىهاشم در ماتم سیدالشهدا؛  
خلاصه از در خانه که با پیراهن مشکی بیرون میآیی با انواع و اقسام حرفها مواجه میشوید.
از امام صادق علیهالسلام چنین روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا، هیچ بانویى از بانوان بنىهاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنىهاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آن که ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشتهایم».1
عزادارى امام سجاد علیهالسلام
حزن امام سجاد علیهالسلام بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء علیهالسلام بود و آن چه بر عموها، برادران، عموزادهها، عمهها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مىآوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارکشان جارى مىشد و مىفرمود: چگونه بیاشامم؛ در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟2 و مىفرمود: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را به یاد مىآورم، گریهام مىگیرد».3
امام صادق علیهالسلام به زراره فرمود: «جدم علىبنالحسین علیهما السلام هرگاه حسینبنعلى علیهما السلام را به یاد مىآورد، آن قدر اشک مىریخت که محاسن شریفش پر از اشک مىشد و بر گریه او حاضران گریه مىکردند».4
عزادارى امام محمد باقر علیهالسلام
امام باقر علیهالسلام در روز عاشورا براى امام حسین علیهالسلام مجلس عزا برپا مىکرد و بر مصایب آن حضرت گریه مىکرد. در یکى از مجالس عزا، در حضور امام باقر علیهالسلام، کمیت شعر مىخواند. وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف ...»، امام باقر علیهالسلام گریه زیادى کرده، فرمود: «اى کمیت! اگر سرمایهاى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مىبخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله درباره حسّانبنثابت فرمود که همواره به جهت دفاع از ما اهلبیت علیهمالسلام، مورد تأیید روحالقدس خواهى بود».5
عزادارى امام صادق علیهالسلام
امام موسى کاظم علیهالسلام مىفرماید: «چون ماه محرم فرا مىرسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهرهاش نمایان مىشد و اشک بر گونهاش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مىرسید. در این روز، مصیبت و اندوه امام به نهایت مىرسید. پیوسته مىگریست و مىفرمود: امروز، روزى است که جدم حسینبنعلى علیهالسلام به شهادت رسید».6
عزادارى امام موسى کاظم علیهالسلام
از امام رضا علیهالسلامنقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مىرسید، کسى پدرم را خندان نمىدید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا؛ در این روز، پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مىگرفت و مىگریست و مىگفت: در چنین روزى حسین را - که درود خدا بر او باد - کشتند».7
عزادارى امام رضا علیهالسلام
گریه امام رضا علیهالسلام در حدى بود که فرمود: «همانا روز مصیبت امام حسین علیهالسلام ، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».8
دعبل خدمت حضرت رضا علیهالسلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا علیهالسلام کلماتى چند فرمود؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین علیهالسلام گریه کند، خداوند گناهان او را مىآمرزد» آن گاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پردهاى زد تا بر مصایب امام حسین علیهالسلام اشک بریزند.
سپس به دعبل فرمود: «براى امام حسین علیهالسلام مرثیه بخوان که تا زندهاى، تو ناصر و مادح ما هستى؛ تا قدرتدارى، از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مىریخت، قرائت کرد:
أفاطم لوخلت الحسین مجد لا
و قد مات عطشانا بشط فرات
صداى گریه امام رضا علیهالسلام و اهلبیت آن حضرت بلند شد.9
بنابر روایات، امام زمان علیهالسلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدّشان گریه مىکند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیهالسلام مىفرماید:
«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا على ما دهاک؛10 اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مىریزم و به جاى اشک، در مصیبت شما خون از دیده مىبارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا مىکشم».
در سوگ تو، با سوز درون مىگریم
از نیل و فرات و شط، فزون مىگریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر
از دیده به جاى اشک، خون مىگریم11
1. نگا: امام حسن و امام حسین، ص 145.
2. بحارالانوار، ج 44، ص 145.
3. خصال، ج 1، ص 131.
4. بحارالانوار، ج 45، ص 207.
5. مصباح المتهجد، ص 713. 
6. امام حسن و امام حسین، ص 143.
7. حسین، نفس مطمئنة، ص 56. 
8. بحارالانوار، ج 44، ص 284. 
9. همان، ج 45، ص 257. 
10. بحارالانوار، ج 101، ص 320.
11. مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66.
  منبع: ماهنامه پرسمان / شماره 30  اسفند 83 / /پیشینه عزاداری/ محمدرضا کاشفى
دخترش به سیّد عرض كرد، و سیّد از ترس حضرات اهل تسنّن به خواب ترتیب اثرى نداد. شب دوّم ، دختر وسطى سیّد باز همین خواب را دید. به پدر گفت ، و او همچنان ترتیب اثرى نداد. شب سوم ، دختر كوچكتر سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت ، ایضا ترتیب اثرى نداد. شب چهارم ، خود سیّد، مخدّره را در خواب دید كه به طریق عتاب فرمودند: ((چرا والى را خبردار نكردى ؟!)).
صبح سیّد نزد والى شام رفت و خوابش را براى والى شام نقل كرد. والى امر كرد علما و صلحاى شام ، از سنّى و شیعه ، بروند و غسل كنند و لباسهاى نظیف در بر كنند، آنگاه به دست هر كس قفل درب حرم مقدّس باز شد همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند و جسد مطهّرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهّر را تعمیر كنند.
بزرگان و صلحاى شیعه و سنّى ، در كمال آداب غسل نموده و لباس نظیف در بركردند. قفل به دست هیچ یك باز نشد مگر به دست مرحوم سیّد ابراهیم . بعد هم كه به حرم مشرّف شدند، هر كس كلنگ بر قبر مى زد كارگر نمى شد تا آنكه سیّد مزبور كلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر كنده شد. بعد حرم را خلوت كردند و لحد را شكافتند، دیدند بدن نازنین مخدّره میان لحد قرار دارد، و كفن آن مخدّرة مكرّمه صحیح و سالم مى باشد، لكن آب زیادى میان لحد جمع شده است .سیّد بدن شریف مخدّره را از میان لحد بیرون آورده بر روى زانوى خود نهاد و سه روز همین قسم بالاى زانوى خود نگه داشت و متّصل گریه مى كرد تا آنكه لحد مخدّره را از بنیاد تعمیر كردند. اوقات نماز كه مى شد سیّد بدن مخدّره را بر بالاى شى ء نظیفى مى گذاشت و نماز مى گزارد. بعد از فراغ باز بر مى داشت و بر زانو مى نهاد تا آنكه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند. سیّد بدن مخدّره را دفن كرد و از كرامت این مخدّره در این سه روز سیّد نه محتاج به غذا شد و نه محتاج آب و نه محتاج به تجدید وضو. بعد كه خواست مخدّره را دفن كند سیّد دعا كرد خداوند پسرى به او مرحمت فرمود مسمّى به سیّد مصطفى .
در پایان ، والى تفصیل ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانى نوشت ، و او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف رقیّه و مرقد شریف امّ كلثوم و سكینه علیهماالسلام را به سیّد واگذار نمود و فعلا هم آقاى حاج سیّد عبّاس پسر آقا سیّد مصطفى پسر سیّد ابراهیم سابق الذكر متصدّى تولیت این اماكن شریفه است .آیة الله حاج میرزا هاشم خراسانى سپس مى گوید: گویا این قضیّه در حدود سنة هزار و دویست و هشتاد اتّفاق افتاده است . (منتخب التواریخ ، حاج میرزا هاشم خراسانى)
ادامه مطلب
 آیا ازدواج حضرت قاسم (ع) در کربلا واقعیت دارد؟ اگر آری، با کدام یک از دختران امام (ع) بوده است؟
پیامهای حوادث کربلا در معرفی اسلام ناب محمدی (ص) در مقابل اسلام منافقانهی یزیدی (مانند اسلام آمریکایی امروز) – برداشتن نقاب از صورت مدعیان و معرفی عملی همهی اسلام در یک نیمروز از یک سو و در نتیجه نقش و تأثیر مستمر نهضت حضرت سیدالشهداء امام حسین علیهالسلام در بیداری مردم در هر عصر و نسلی و جهتگیری آنان در مقابل کفار و طواغیت به هر نامی از سوی دیگر، سبب گردیده است تا دشمن هیچگاه از آثار مثبت این نهضت برای مسلمین و نتیجهی سوءاش برای خود مصون نماند، لذا مجبور است دشمنی و ظلم را هم چنان و در عرصههای مختلف ادامه دهد.
بدیهی است که ظلم، به کشتن ختم نمیگردد، بلکه اصل ظلم، به غصب حق و جایگزینی باطل به انحای متفاوت است که «تحریف» یکی از همان تاکتیکها و سلاحهای مؤثر محسوب میگردد و همیشه مورد استفاده غاصبین زورگو قرار گرفته است. لذا تحریف اهداف و تاریخ کربلا و عاشورای حسینی (ع) از جمله ظلمهایی است که به امام (ع)، اسلام و مسلمین به صورت مستمر تحمیل گردیده است.
ماجرای ساختگی دامادی حضرت قاسم (ع) نیز از جمله همین ظلمهاست که در راستای تبدیل یک نهضت الهی به یک درام احساسی صرف و بیمنطق صورت میپذیرد!
در بحبوحهای که همهی اسلام (متشکل از امام و عدهای کمی از یاران) در مقابل همه کفر (سیهزار نفر سپاه تا به دندان مسلح و صدها هزار اذهان عمومی فریب داده شده) روبروی هم ایستادهاند و حتی شرایط آن قدر حاد است که امام (ع) فرصت اقامهی نماز ندارد و دو رکعت نماز خوفی میخواند که طی آن محافظیناش به شهادت میرسند، در شرایطی که همگان میدانند فردا (عاشورا) همگی کشته خواهند شد و ...، ناگاه امام (ع) [العیاذ بالله] به هوس دامادی برادر زادهی 13 سالهی خود میافتد و میفرماید سریعاً حجله برپا کنید تا من قبل از شهادت، دامادی او را به چشم ببینم (؟!) درست مثل فیلمهای هندی و درامهای عشقی! آیا یک شخص عادی، هر چند مسلمان نباشد و از عقل و درایت کاملی نیز برخوردار نباشد، در چنان شرایطی چنین تصمیمی میگیرد؟! چه رسد به امام معصوم (ع)!
لذا این گونه اخبار، تحریفی بیش برای به گمراهی کشیدن مسلمین (به ویژه شیعیان امام) در طول زمان نیست و واقعیت ندارد. برای اطلاع بیشتر میتوانید کتاب «حماسهی حسینی» و «تحریفهای عاشورا» به قلم استاد شهید آیتالله مطهری (ره) را مطالعه فرمایید.
 منبع:شهید اوینی
 فرزندان امیرالمؤمنین (علیه السلام): (فرزندان عبد الله بن جعفر): یاران امام از غیر بنی هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیدهاند به ترتیب حروف الفبا
2ـ عمر بن علی
3ـ محمد الاصغر بن علی
4ـ عبد الله بن علی
5ـ عباس بن علی
6ـ محمد بن العباس بن علی
7ـ عبد الله بن العباس بن علی
8ـ عبد الله الاصغر
9ـ جعفر بن علی
10ـ عثمان بن علی
(فرزندان امام حسن):
11ـ قاسم بن حسن
12ـ ابو بکر بن حسن
13ـ عبد الله بن حسن
14ـ بشر بن حسن
(فرزندان امام حسین):
15ـ علی بن الحسین الاکبر
16ـ عبد الله الرضیع
17ـ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگری نیز بدان اضافه کرده است) .
19ـ عون بن عبد الله بن جعفر
20ـ عبید الله بن عبد الله بن جعفر
(فرزندان عقیل بن ابی طالب):
21ـ مسلم بن عقیل
22ـ جعفر بن عقیل
23ـ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وی را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است) .
24ـ عبد الرحمن بن عقیل
25ـ عبد الله الاکبر بن عقیل
26ـ عبد الله بن مسلم بن عقیل
27ـ عون بن مسلم بن عقیل
28ـ محمد بن مسلم بن عقیل
29ـ محمد بن ابی سعید بن عقیل
30ـ احمد بن محمد الهاشمی (هر چند که در میان کتب تاریخی نامی از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکری به میان نیامده اما وی را نیز ابن شهر آشوب آورده است).
2ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصاری
3ـ ابو عامر النهشلی
4ـ ادهم بن امیه العبدی
5ـ اسلم الترکی (آزاد شده حسین ع)
6ـ امیة بن سعد الطایی
7ـ أنس بن الحارث الکاهلی
8ـ أنیس بن معقل الاصبحی
9ـ بریر بن خضیر الهمدانی
10ـ بشر بن عبد الله الحضرمی
11ـ بکر بن حی التیمی
12ـ جابر بن الحجاج التیمی
13ـ جبلة بن علی الشیبانی
14ـ جنادة بن الحارث السلمانی
15ـ جنادة بن کعب الانصاری
16ـ جندب بن حجیر الخولانی
17ـ جون (آزاد شده ابی ذر)
18ـ جوین بن مالک التمیمی
19ـ الحارث بن امرئ القیس الکندی
20ـ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)
21ـ الحباب بن الحارث
22ـ الحباب بن عامر الشعبی
23ـ حبشی بن قاسم النهمی
24ـ حبیب بن مظهر الاسدی
25ـ الحجاج بن بدر السعدی
26ـ الحجاج بن مسروق الجعفی
27ـ الحر بن یزید الریاحی
28ـ الحلاس بن عمرو الراسبی
29ـ حنظلة بن اسعد اشبامی
30ـ حنظلة بن عمرو الشیبانی
31ـ رافع (آزاد شده مسلم الازدی)
32ـ زاهر بن عمرو الکندی (آزاد شده عمرو بن حمق)
33ـ زهیر بن لبشر الخثعمی
34ـ زهیر بن سلیم الازدی
35ـ زهیر بن القین البجلی
36ـ زیاد بن عریب الصائدی
37ـ سالم (آزاد شده بنی المدینه الکلبی)
38ـ سالم (آزاد شده عامر عبدی)
39ـ سعد بن الحارث الانصاری
40ـ سعد (آزاد شده علی بن ابی طالب ع)
41ـ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوی)
42ـ سعید بن عبد الله الحنفی
43ـ سلمان بن مضارب البجلی
44ـ سلیمان (آزاد شده حسین ع)
45ـ سوار بن منعم النهمی
46ـ سوید بن عمرو بن ابی المطاع
47ـ سیف بن الحارث بن سریع الجابری
48ـ سیف بن مالک العبدی
49ـ شبیب (آزاد شده حارث جابری)
50ـ شوذب (آزاد شده بنی شاکر)
51ـ الضرغامة بن مالک
52ـ عائذ بن مجمع العائذی
53ـ عالبس بن ابی شبیب الشاکری
54ـ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی
55ـ عامر بن مسلم العبدی
56ـ عباد بن المهاجر الجهنی
57ـ عبد الأعلی بن یزید الکلبی
58ـ عبد الرحمن الارحبی
59ـ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصاری
60ـ عبد الرحمن بن عروة الغفاری
61ـ عبد الرحمن بن مسعود التیمی
62ـ عبد الله بن ابی بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وی از کسانی است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است)
63ـ عهد الله بن بشر الخثعمی
64ـ عبد الله بن عروة الغفاری
65ـ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبی
66ـ عبد الله بن یزید العبدی
67ـ عبید الله بن یزید العبدی
68ـ عقبة بن سمعان
69ـ عقبة بن الصلت الجهنی
70ـ عمارة بن صلخب الازدی
71ـ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعی
72ـ عمار بن حسان الطائی
73ـ عمار بن سلامة الدالانی
74ـ عمرو بن عبد الله الجندعی
75ـ عمرو بن خالد الازدی
76ـ عمرو بن خالد الصیداوی
77ـ عمرو بن قرظة الانصاری
78ـ عمرو بن مطاع الجعفی
79ـ عمرو بن جنادة الانصاری
80ـ عمرو بن ضبیعة الضبعی
81ـ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدی
82ـ قارب (آزاد شده حسین ع)
83ـ قاسط بن زهیر التغلبی
84ـ القاسم بن حبیب الازدی
85ـ کردوس التغلبی
86ـ کنانة بن عتیق التغلبی
87ـ مالک بن ذودان
88ـ مالک بن عبد الله بن سریع الجابری
89ـ مجمع الجهنی
90ـ مجمع بن عبید الله العائذی
91ـ محمد بن بشیر الحضرمی
92ـ مسعود بن الحجاج التیمی
93ـ مسلم بن عوسجه الاسدی
94ـ مسلم بن کثیر الازدی
95ـ مقسط بن زهیر التغلبی
96ـ منجح (آزاد شده امام حسن ع)
97ـ الموقع بن ثمامة الاسدی
98ـ نافع بن هلال الجملی
99ـ نصر (آزاد شده علی ع)
100ـ النعمان بن عمرو الراسبی
101ـ نعیم بن عجلان الانصاری
102ـ واضح الرومی (آزاد شده حارث سلمانی)
103ـ وهب بن حباب الکلبی
104ـ یزید بن ثبیط العبدی
105ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی
106ـ یزید بن مغفل الجعفی
چنانچه سی تن از بنی هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم.تعداد شهدای کربلا به 136 نفر میرسد و چون قیس بن مسهر صیداوی و عبد الله بن بقطر و هانی بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به 139 نفر خواهد رسید.
منبع: سیره معصومان
 بر مؤمنین لازم است از سرودن اشعار نامناسب و سبک و دور از شأن اهلبیت «علیهمالسلام» یا کفرآمیز و غلوگونه اجتناب ورزند و از اختلاط زن و مرد در تشکیل محافل، مجالس و دستهها پرهیز نمایند و از قمهزدن و حرکاتى که موجب وهن شیعه در جهان است و بهانه به دست دشمن مىدهد و ضرر و زیان بر بدن وارد مىکند، دورى کنند.  مراسم عزادارى عاشوراى حسینى که هر سال باشکوهتر و فراگیرتر از سال قبل، در میان «اشک و آه» عاشقان مکتب سالار شهیدان برگزار مىشود، نباید ما را از روح حماسى آن غافل سازد. ادامه در ادامه مطلب
 
اگر یک نگاه اجمالى- ولى با دقّت- به تاریخ کربلا از روز نخست تا امروز بیفکنیم، شاهد تغییر فاحشى در برداشتهاى پیرامون این مکتب از این تاریخ خواهیم بود. در آغاز، عاشورا به صورت یک حماسه ظهور کرد؛ سپس فقط به صورت یک حادثه غمانگیز توأم با اشک و آه درآمد، و در قرن اخیر بار دیگر چهره آغازین خود را بازیافت، یعنى در میان سیل اشک و آه عاشقان مکتب حسینى، روح حماسى خود را نیز آشکار ساخت و تودههاى مسلمین را به حرکت درآورد.
 
شعارهاى انقلابى «هیهات منّا الذلّة» و «إنّ الحیاة عقیدة و جهاد» که برگرفته از تاریخ کربلا بود، در کنار اشعار پر اشک و آه محتشم:
 
          در بارگاه قدس که جاى ملال نیست             سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است
 
             جنّ و ملک بر آدمیان نوحه مىکنند             گویا عزاى اشرف اولاد آدم است
 
چرخشى را در افکار خطبا و شعرا و مدّاحان پدید آورد و ضمن عزادارى با ارزش سنّتى- که هرگز نباید فراموش شود- ابعاد حماسه کربلا نیز تشریح گردید. این حماسه مخصوصاً در انقلاب اسلامى و برنامههاى حزب اللَّه جنوب لبنان و اخیراً در عاشوراها و اربعینهاى عراق نقش بسیار مؤثّرى ایفا کرد، و نداى «کلّ أرض، أرضکربلا» و «کلّ یوم عاشورا» در فضاى کشورهاى اسلامى طنین انداز شد.
 
آرى! به حق عاشورا یک حماسه بود، زیرا آن روز که امام حسین علیه السلام مىخواست مکه را به قصد عراق ترک گوید، فرمود: «مَنْ کَانَ فِینا باذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا؛ هر کس آماده جانبازى و شهادت و لقاءاللَّه است، با من حرکت کند».(1)
 
در نزدیکى کربلا تأکید دیگرى بر آن نهاد و فرمود: «الا وَ إِنَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ تَرَکَنی بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة؛ ناپاک زاده، فرزند ناپاک زاده مرا در میان شمشیر و ذلّت مخیّر ساخته، به استقبال شمشیرها مىروم و هرگز تن به ذلّت نمىدهم». (2) و یاران حسین علیه السلام در شب عاشورا این سند را امضا کرده و گفتند: اگر یک بار نه، هفتادبار، بلکه هزاربار کشته شویم و زنده شویم، بازهم دست ازیارى تو برنمىداریم.(3) یاران آن حضرت هر کدام در رجزهایشان در صحنه قتال عاشورا، روح تسلیمناپذیرى خود را در برابر دشمن، در قالب الفاظ ریختند و دشمن را در شگفتى فرو بردند.
 
اما امروزه دشمنان اسلام براى محو و نابودى این آیین پاک که مزاحم منافع نامشروع آنهاست، مىکوشند مراسم عزاى حسینى را از محتوا خالى کنند و روح حماسى آن را بگیرند و درسهایى که در جاى جاى این حماسه بزرگ تاریخى نهفته است، به فراموشى بسپارند. بر خطباى آگاه، مدّاحان با هدف، نویسندگان شجاع و بیدار لازم است که در حفظ محتواى این حماسه بزرگ تاریخ بکوشند و از آن براى نجات ملّتهاى مظلوم جهان عموماً و مسلمین ستمدیده خصوصاً بهترین درسها را بگیرند.
  
ادامه مطلب
 پرسش: نام واقعی رقیه دختر امام حسین علیه السلام چیست؟ آیا این نام (رقیه) درست است و صحیح میباشد؟ پی نوشت :   
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است.[1]
اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و... اختلاف است.
دو خطاب از امام حسین علیه السلام در کربلا در مصادر شیعی آمده است که یکی از دختران حرم خود را با نام رقیه صدا زده است.
1)- “یا اختاه یا ام کلثوم، و انت یا زینب و انت یا رقیه و انت یا فاطمه و انت یا رباب، ...”.[2]
2)- “ثم نادی: یا ام کلثوم و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب یا اهل بیتی علیکن منی السلام”.[3]
اکثر محدثان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین (ع) ذکر کردهاند اما علامه ابن شهر آشوب و محمد بن جریر طبری، سه دختر به نامهای سکینه فاطمه و زینب (ع) را برای آن حضرت برشمردهاند.
در میان محدثان قدیم تنها علی بن عیسی اربلی ـ صاحب کتاب کشف الغمه (که این کتاب را در سال687 ه ق تألیف کرده است) به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین (ع) شش پسر و چهار دختر داشت ولی او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهای زینب سکینه و فاطمه را نام میبرد و از چهارمی ذکری به میان نمیآورد.
احتمال دارد که چهارمین دختر همین رقیه (ع) بوده است.
علامه حائری در کتاب معالی السبطین مینویسد: بعضی مانند محمد بن طلحه شافعی و دیگران از علمای اهل تسنن و شیعه مینویسند “امام حسین (ع) دارای ده فرزند، شش پسر، و چهار دختر بوده است.
سپس مینویسد: دختران او عبارتند از: سکینه، فاطمه صغری، فاطمه کبری و رقیه علیهن السلام.
آنگاه در ادامه میافزاید: رقیه پنج سال یا هفت سال داشت و در شام وفات کرد. مادرش “شاه زنان“ دختر یزجرد بود.[4]
باید دانست که گاهی بعضی از دختران دو نام داشتند مثلاً طبق قرائتی به احتمال قوی همین حضرت رقیه (س) را فاطمه صغری میخواندند و شاید همین موضوع باعث غفلت از نام اصلی او شده است.
بهرحال از لحاظ تحقیقی هیچ استبعادی وجود ندارد که نام این دختر امام حسین (ع) رقیه باشد.
[1] کامل بهائی، ج 2، ص 179 
[2] اللهوف، سید بن طاووس ص 140 و 141
[3] مقتل ابن مخنف، ص 131
[4] سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (س) ص 9 به نقل از معالی السبطین، ج 2، ص 214
پایگاه حوزه
 آنچه باید درباره زیارت عاشورا بدانی زیارت عاشورا، پاداش بزرگ : صالح پسر عُقْبه، از یاران امام پنجم علیهالسلام به نقل از پدرش میگوید: امام باقر علیهالسلام فرمود: «کسی که در روز عاشورا، از نزدیک امام حسین علیهالسلام را با چشم گریان زیارت کند، خداوند پاداش بزرگی به او میدهد». عُقبه به حضرت عرض کرد: «جانم به قربانت! اگر کسی امکان حضور در کربلا و حرم مطهّر آن حضرت را در روز عاشورا نداشته باشد و بخواهد از راه دور او را زیارت کند، تکلیف او چیست؟» حضرت فرمود: «پیش از ظهر در جای بلندی بایست و پس از اشاره به سوی مرقد آن حضرت بر او سلام کن و بر ستمگران و قاتلان او لعن و نفرین کن. سپس دو رکعت نماز زیارت بخوان و هر چه میتوانی بر مصیبت امام گریه کن. خاندانت را نیز بر این عمل ترغیب کن». آنگاه در پایان افزودند: «من ضمانت میکنم هر کسی این کار را انجام دهد، خداوند پاداش یاد شده را به او بدهد».  منبع: سایت موعود  برگرفته از ماهنامه گلبرگ
    
        
             
        
             
        
             
        
             
        
                
                    
            
                         
                
            
                         
                        
                           
                    
             
        
             
        
            
            فردی به نام عَلْقَمه میگوید: به امام باقر علیهالسلام عرض کردم: «اگر قصد زیارت امام حسین علیهالسلام را از دور یا نزدیک داشتم، چگونه زیارت کنم؟» حضرت فرمودند: «مانند کسی که سلام میدهد، به سوی آن حضرت روی کن و با توجه و حضور قلب به آن سوی نگاه کن و پس از گفتن اللّه اکبر اینگونه بخوان: السلام علیک یا ابا عبداللّه... (و متن زیارت عاشورا را به وی میآموزد) و پس از آن دو رکعت نماز بگزار». آنگاه فرمودند: «فرشتگان نیز آن حضرت را اینگونه زیارت میکنند و پاداش چنین زائری بسیار بزرگ است. خداوند درجات او را بالا میبرد و نام او را در زمره همراهان امام حسین علیهالسلام و شهیدان کربلا نگاشته، ثواب زیارت رسولان و پیامبران الهی را برای وی ثبت میکند».
            
            وعده خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
            
            صفوان از یاران امام ششم میگوید: امام صادق علیهالسلام با اشاره به سوی قبر امام حسین علیهالسلام ، این زیارت ـ زیارت عاشورا ـ را خواند و پس از آن دو رکعت نماز گزارد. آنگاه فرمود: «هرگاه حاجت و گرفتاریای داشتی، در هر جا که هستی، این زیارت و دعای پس از آن را بخوان و از خدا حاجتت را بخواه. بیتردید خدا و پیامبر به وعده خویش عمل میکنند و نیازمندی تو را برمیآورند».
            
            زیارت عاشورا، حدیث قدسی
            
            محدّث نوری، از استادان مرحوم شیخ عباس قمی میگوید: «در فضل و مقام زیارت عاشورا همین بس که از سِنخ دیگر زیارتها نیست که به ظاهر از انشا و املای معصومی باشد. هر چند از قلوب پاک ایشان چیزی جز آنچه از عالَم بالا به آنجا برسد، بیرون نمیآید، ولی این زیارت از سنخ احادیث قُدسیه است که به همین ترتیب زیارت و لعن و سلام و دعا از خدای متعالی به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسیده است و به حسب تجربه، مداومت به آن در چهل روز یا کمتر، در برآوردن حاجات و رسیدن به مقاصد و دفع دشمنان بینظیر است».
            
            مداومت بر زیارت عاشورا
            
            آیت اللّه شبیری زنجانی، از مراجع تقلید میگوید: «یکی از چشمهای فرزند آقای حاج سید محمد بجنوردی بر اثر عارضهای نابینا شده بود و به نظر پزشکان ـ حتی پزشکان خارج از کشور ـ به علت رشد آن عارضه، چشم دیگرش نیز نابینا میشد. ولی آن شخص شفا یافت. یکی از بستگان وی، سیدالشهداء را در عالم رؤیا دید که به وی فرمود: «ما به جهت اینکه او به زیارت عاشورا مداومت داشت، سلامتی چشم دیگرش را از خدا گرفتیم».
            
            تنها زیارت عاشورا
            
            یکی از بزرگان حوزه میفرماید: امام جماعت مسجد محمدیه قم، جناب حجةالاسلام والمسلمین سیدحسین برقعی به من گفتند: «پس از سانحهای که برای من روی داد، به فراموشی شگفتآوری دچار شدم؛ به گونهای که تمامی اعضای خانواده و فرزندان خویش را میدیدم، ولی هیچ کدام از آنها را نمیشناختم. تنها چیزی را که فراموش نکرده بودم، زیارت عاشورا بود که آن را از حفظ میخواندم».
            
            ادای دِین
            
            عالم متقی، مرحوم آیت اللّه نجفی قوچانی (نویسنده کتاب سیاحت غرب)، در زندگینامه خود مینویسد: «پدرم بسیار مقروض بود و بدهیاش پیوسته بیشتر میشد. من بنا گذاشتم که چهل روز زیارت عاشورا بخوانم. بدین ترتیب، هر روز دو ساعت پیش از ظهر خواندن دعا را آغاز میکردم و هنوز ظهر نشده بود که زیارت تمام میشد. پس از چهل روز، نامهای از پدرم دریافت کردم که خبر مسرتبخش ادای دِین خودش را برای من نگاشته بود. از آن پس، دل قوی داشتم و هر حاجت مهمی که برایم پیش میآمد، به آستان مقدس حسینی علیهالسلام روی میآوردم و با قرائت چهل بار زیارت عاشورا نیازم برآورده میشد».
            
            آخرین ذکر، زیارت عاشورا
            
            مرجع بزرگ، آیت اللّه العظمی بهجت درباره زیارت عاشورا میگوید: «مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است... در سندها آمده است که زیارت عاشورا از حدیثهای قُدسی است. برای همین، با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان، آنان همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند. مرحوم آیت اللّه شیخ محمدحسین اصفهانی از خداوند متعالی میخواست کلمات پایانی عمرش، زیارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد. خداوند نیز دعای وی را اجابت کرد و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت و قرین رحمت گردید».
            
            همیشه با زیارت عاشورا
            
            صاحبان بصیرت، همیشه به خواندن زیارت عاشورا توجه داشتند و آن را به دیگران نیز سفارش میکردند. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که حالات معنوی او مشهور خاص و عام است، در توسل به اهل بیت علیهالسلام به زیارت عاشورا تأکید فراوانی داشت و میفرمود: «در عالم معنا به من توصیه کردهاند که زیارت عاشورا بخوان». وی به دیگران نیز سفارش میکرد: «تا زندهاید زیارت عاشورا را از دست ندهید».
             
             
          
        
             
    
             
        
 همسر حضرت عباس (ع) که بود و آیا ایشان فرزند هم داشتند و آنها در کربلا بودند؟ چگونه از دنیا رفتند؟ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و روحی فداه، با دختری به نام «لبابه» ازدواج نمود.
 
لبابه، دختر «عبیدالله بن عباس»، پسر عموی پیامبر اعظم (صلوات الله علیه و آله) بود. مادر لبابه، «ام حکیم جویری» نام داشت که «دختر خالد بن قرظ کنانی» بود.
نه تنها پدر و مادر لبابه هر دو اهل ایمان و فضل بودند، بلکه شخص خانم لبابه نیز از با تربیتی که در خانه والدین و سپس خانهی حضرت عباس (ع) یافته بود، خود از بزرگان اهل فضیلت به شمار میآمد.
ظاهراً آن حضرت در سن بیست سالگی با خانم لبابه ازدواج کردند. حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای «عبیدالله و فضل» بود و البته در برخی تواریخ از دو فرزند دیگر به نامهای «محمد و قاسم» نیز نام بردهاند. و اسنادی دال بر شهادت محمد در کربلا وجود دارد. و برخی اقوال دیگر تأکید دارند که فرزندان ایشان هیچ کدام در کربلا حضور نداشتند. هیچ سندی دال بر این که همسر ایشان در کربلا حضور داشته باشد نیز وجود ندارد، مضافاً بر این که نام ایشان جزء اسرای کربلا نیز ثبت نگردیده است.
بنا بر اسناد تاریخی، لبابه سالها پس از شهادت همسرش، به عقد فرزند امام حسن علیهالسلام به نام «زید» درآمد و از این ازدواج فرزند دختری به نام «نفیسه» به دنیا آمد و برخی اقوال فرزندی به نام «حسن» را حاصل دیگر این ازدواج میدانند و معتقدند «حسن بن زید» فرزند حضرت عباس (ع) نیست، بلکه نوهی امام حسن علیه السلام است.
در هر حال در اقوال مستند تاریخی آمده است: عبید الله فرزند عباس که کنیه اش ابومحمد بود، شخصیتی با کمال ، ورع ، سخی، شجاع و بامروت به حساب می آمد که در سن 55 سالگی درگذشت و فرزندان حضرت عباس نسبشان به او می رسد. و ملاقات ایشان با امام سجاد علیهالسلام نیز دلیل دیگری بر زنده بودن این فرزند پس از واقعهی کربلا دارد.
یکی از فرزندان عبیدالله، ابو محمد حسن اکبر میباشد که از علما و محدثان بزرگ اسلام است. او دارای 8 پسر بود که پراکنده شدن آنها در سرزمین مختلف اسلامی چون: حجاز، مصر، فارس، بغداد، بصره، شام، مغرب، سمرقند و یمن، سبب گردید تا اولاد و نسل آن حضرت در کشورهای مختلف گسترش یابد و بسیاری از آنان نیز از شخصیتهای برجستهی علمی، سیاسی، قضایی و ... بودهاند.
بر اساس اسناد تاریخی، عبیدالله در سن 55 سالگی از دنیا رفت، اما از تاریخ رحلت خانم لبابه، اطلاع دقیقی نداریم.
  منبع:شهید اوینی
عاشورا در زمان جاهليت و ميان قريش:
 در سنن دارمى روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: اين روز روز عاشوراست و قريش اين روز را در جاهليت روزه مىگرفتند پس هر كدام شما (مسلمين) دوست دارد روزه بگيرد، بگيرد و هر كدام دوست دارد روزه را ترك كند ترك كند.(1) در كتاب موطأ مالك آمده:إن عائشة قالت: كان يوم عاشوراء يوما تصومه قريش فى الجاهلية و كان رسول الله(ص) يصومه فى الجاهلية...(2) در صحيح بخارى نقل شده:إن قريشا كانت تصوم يوم عاشوراء فى الجاهلية ثم أمر رسول الله(ص) بصيامه حتى فرض رمضان ...(3) در كتاب نيل الاوطار آمده:أن اهل الجاهلية كانوا يصومون يوم عاشوراء و إن رسول الله(ص) صامه و المسلمون قبل أن يفرض رمضان.(4) عاشورا بعد از اسلام و قبل از وجوب روزه ماه رمضان در صحيح بخارى از ابن عمر نقل شده: صام النبى(ص) عاشوراء و أمر بصيامه فلما فرض رمضان ترك(5) و نيز در صحيح بخارى از عايشه نقل شده: رسول خدا به روزه روز عاشورا امر كرد تا هنگامى كه روزه ماه رمضان واجب شد. آنگاه فرمود : هر كس مىخواهد، روز عاشورا را روزه بگيرد و هر كسى مىخواهد افطار كند.(6) در كتاب جامع احاديث الشيعه از كتاب من لا يحضره الفقيه از امام باقر(ع) نقل شده: محمد بن مسلم و زراره از آن حضرت از روزه روز عاشورا سؤال كردند، فرمود: كان صومه قبل شهر رمضان فلما نزل شهر رمضان ترك.(7)  
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب

