ستاره سرخ محشر

قال على بن الحسين (عليه السلام):

تزهر أرض كربلا يوم القيامة كالكوكب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطيبة المباركة التى تضمنت سيد الشهداء و سيد شباب اهل الجنة.

 

امام سجاد (عليه السلام) فرمود:

زمين كربلا، در روز رستاخيز، چون ستاره مرواريدى مى‏درخشد و ندا مى‏دهد كه من زمين مقدس خدايم، زمين پاك و مباركى كه پيشواى شهيدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است .

 

ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از كامل الزيارات، ص 268.

 

همچون زيارت خدا

قال الامام رضا (عليه السلام)

من زار قبر الحسين (ع) بشط الفرات كان كمن زار الله‏

 

امام رضا (عليه السلام) فرمود:

كسى كه قبر امام حسين (عليه السلام) را در كرانه فرات زيارت كند، مثل كسى

است كه خدا را زيارت كرده است.

 

مستدرك الوسائل، ج 10، ص 250؛ به نقل از كامل‏

 

 





نوشته شده در تاريخ یک شنبه 20 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 مكتب معرفت‏

قال ابو الحسن موسى بن جعفر(عليه السلام)

أدنى ما يثاب به زائر ابى عبد الله (عليه السلام) بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولايته ان يغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز.

 

حضرت امام موسى كاظم (عليه السلام) فرمود:

كمترين ثوابى كه به زائر امام حسين (عليه السلام) در كرانه فرات داده مى‏شود اين است كه تمام گناهان مقدم و موخرش بخشوده مى‏شود. بشرط اين كه حق و حرمت ولايت آن حضرت را شناخته باشد.

 

مستدرك الوسائل، ج 10 ص 236، به نقل از كامل الزيارات، ص 138

 

تربت شفا بخش‏

عن موسى بن جعفر (عليه السلام) قال:

و لا تأخذوا من تربتى شيئا لتبركوا به فأن كل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسين بن على عليهما السلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشيعتنا و أوليائنا.

 

حضرت امام كاظم (ع) در ضمن حديثى كه از رحلت خويش خبرى مى‏داد فرمود:

چيزى از خاك قبر من برنداريد تا به آن تبرك جوييد چراكه خودرن هر خاكى جز تربت جدم حسين (ع) بر ما حرام است، خداى متعال تنها تربت كربلا را براى شيعيان و دوستان ما شفا قرار داده است.

 

جامع الاحاديث الشيعه، ج 12، ص .533

 

يكى از چهار نياز

قال الامام موسى الكاظم (ع)

لا تستغنى شيعتنا عن أربع: خمرة يصلى عليها و خاتم يتختم به و سواك يستاك به و سبحة من طين قبر أبى عبد الله عليه السلام...

 

حضرت امام موسى بن جعفر (عليه السلام) فرمود:

پيروان ما از چهار چيز بى‏نياز نيستند:

1 ـ سجاده‏اى كه بر روى آن نماز خوانده شود. 2 ـ انگشترى كه در انگشت باشد.

3 ـ مسواكى كه با آن دندانها را مسواك كنند. 4 ـ تسبيحى از خاك مرقد

امام حسين (ع) ....

 

تهذيب الاحكام، ج 6، ص 75

 





نوشته شده در تاريخ یک شنبه 20 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 شوق زيارت‏

قال الامام باقر (عليه السلام):

لو يعلم الناس ما فى زيارة قبر الحسين (عليه السلام) من الفضل، لماتوا شوقا

 امام باقر (عليه السلام) فرمود:

اگر مردم مى‏دانستند كه چه فضيلتى در زيارت مرقد امام حسين (عليه السلام) است از شوق زيارت مى‏مردند.

 ثواب الاعمال، ص 319؛ به نقل از كامل الزيارات.

 

حج مقبول و ممتاز

قال ابوجعفر (عليه السلام):

زيارة قبر رسول الله صلى الله عليه و آله و زيارة قبور الشهداء، و زيارة قبر الحسين بن على عليهما السلام تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلى الله عليه و آله.

 

امام باقر عليه السلام فرمودند:

زيارت قبر رسول خدا «ص» و زيارت مزار شهيدان، و زيارت مرقد امام حسين عليه السلام معادل است با حج مقبولى كه همراه رسول خدا «ص» بجا آورده شود

 

مستدرك الوسائل، ج 1 ص، 266 و نيزكامل الزيارات، ص 156

 

تولدى تازه‏

عن حمران قال: زرت قبر الحسين (عليه السلام) فلما قدمت جاءنى ابو جعفر محمد بن على (عليه السلام).... فقال (عليه السلام)

ابشر يا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد (ص) يريد الله بذلك وصلة نبية حرج من ذنوبه كيوم ولدته امه.

حمران مى‏گويد هنگامى كه از سفر زيارت امام حسين (ع) برگشتم، امام باقر (عليه السلام) به ديدارم آمد و فرمود:

اى حمران! به تو مژده مى‏دهم كه هر كس قبور شهيدان آل محمد (ص) را زيارت كند مرادش از اين كار رضايت خدا و تقرب به پيامبر (ص) باشد، از گناهانش بيرون مى‏آيد چون روزى كه مادرش او را زاد.

 

امالى شيخ طوسى، ج 2، ص 28، چاپ نجف بحار، ج 98، ص 20

 

زيارت مظلوم‏

عن ابى جعفر و ابى عبد الله (عليهما السلام) يقولان:

من احب أن يكون مسكنه و مأواه الجنة، فلا يدع زيارة المظلوم.

 

از امام باقر و امام صادق (ع) نقل شده كه فرمودند:

هر كس كه مى‏خواهد مسكن و مأوايش بهشت باشد، زيارت مظلوم (عليه السلام) را ترك نكند.

 

مستدرك الوسائل، ج 10، ص .253

 





نوشته شده در تاريخ یک شنبه 20 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

  كربلا وبيت المقدس‏

قال ابوعبدالله (عليه السلام) : الغاضرية من تربة بيت المقدس.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:كربلا از خاك بيت المقدس است.

 كامل الزيارات، ص 269، باب 88 ح،.7

 

فرات و كربلا

قال ابو عبد الله:

اءن أرض كربلا وماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارك و تعالى...

 امام صادق (عليه السلام) فرمود:

سرزمين كربلا و آب فرات، اولين زمين و نخستين آبى بودند كه خداوند متعال به آنها قداست وشرافت بخشيد.

 بحار الانوار، ج،98، ص 109 و نيز كامل الزيارات، ص .269

 

 

كربلا كعبه انبياء

قال ابو عبدالله (عليه السلام):

ليس نبى فى السموات و الارض و اءلا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين (عليه السلام) ففوج ينزل و فوج يعرج.

 امام صادق (عليه السلام) فرمود:

هيچ پيامبرى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مى‏خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين (عليه السلام) مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند.

 مستدرك الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از كامل الزيارات، ص 111

 

كربلا، مطاف فرشتگان‏

قال ابو عبدالله (عليه السلام):

ليس من ملك فى السموات و الارض إلا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين (عليه السلام) ففوج ينزل و فوج يعرج.

 امام صادق (عليه السلام) فرمود:

هيچ فرشته‏اى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مى‏خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زيارت امام حسين (عليه السلام) مشرف شود، چنين است كه همواره فوجى از فرشتگان به كربلا فرود آيند و فوجى ديگر عروج كنند و از آنجا اوج گيرند.

 مستدرك الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از كامل الزيارات، ص 111

 

راه بهشت

قال ابو عبدالله (عليه السلام):

موضع قبر الحسين (عليه السلام) ترعة من ترع الجنة.

 امام صادق (عليه السلام) فرمود:

جايگاه قبر امام حسين (عليه السلام) درى از درهاى بهشت است.

 كامل الزيارات، ص 271، باب 89، ح 1

ادامه در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 20 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 مسلخ عشق‏

قال على (عليه السلام):

هذا... مصارع عشاق شهداء لا يسبقهم من كان قبلهم و لا يلحقهم من كان بعدهم.

حضرت على (عليه السلام) روزى گذرش از كربلا افتاد و فرمود:

اينجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهيدان است شهيدانى كه نه شهداى گذشته و نه شهداى آينده به پاى آنها نمى‏رسند.

 

تهذيب، ج 6، ص،73 و بحار، ج 98، ص .116

 

 

عطر عشق‏

قال على (عليه السلام)

واها لك ايتها التربة ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب‏

 

امير المومنين (عليه السلام) خطاب به خاك كربلا فرمود:

چه خوشبويى اى خاك! در روز قيامت قومى از تو بپا خيزند كه بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.

شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 4، ص 169

 

 





نوشته شده در تاريخ یک شنبه 20 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

سخن پیرامون عزا و عزاداری برای امام حسین علیه السلام زیاد است. هرسال محرم که می‌شود به موازات پرچم‌های سیاهی که برافراشته می‌شوند، تابلوهایی از مخالفت از هرسو تلاش می‌کنند بلکه این پرچم‌ها را به نوعی بی اعتبار کنند.

حمله کنندگان یک دسته و یک گروه نیستند. هرکدام با یک نگرش خاص موضوع را دنبال می‌کنند ولی هرچه هست در یک هدف باهم مشترک هستند و آن خاموش کردن چراغ عزاست.

در مورد اقسام گروه‌ها روشن‌فکران قرن اخیر خصوصاً آن‌هایی که تحت تاثیر تفکرات پروتستانیسمی هستند و شاگردان جمال الدین اسد آبادی و اقبال لاهوری محسوب می‌شوند اول صف ایستاده‌اند. آن‌ها سعی می‌کنند برداشت‌های اجتماعی را در مقابل آموزه‌های عبادی قرار بدهند و جهت نیل به قدرت‌های مادی، دین را دست‌مایه قرار بدهند. در این میان تاریخ عاشورا به عنوان عامل تاثیرگذار و منحصر به‌فردی است که باید در جهت خواست آن‌ها از برخی مشخصه‌ها از جمله اصل عزاداری زدوده شود. از این رو روشن‌فکران یا بهتر بگوئیم دگراندیشان سعی می‌کنند با اطلاق عزاداری به عنوان یک بدعت صفوی و قجری، ساختار فکری افرادی را که مطالعه کمی نسبت به اعتقادات دارند، سست کنند. آن‌ها مظاهر عزاداری را برگرفته از مسیحیت برمی‌شمرند و عزاداران را با قلم توانمند و قدرت سخن‌وری و هوش فوق‌العاده اجتماعی به باد تمسخر می‌گیرند. در نظر آن‌ها عزاداری یک حماقت و در بهترین حالت یک نادانی سرشار از صداقت است.

گروه دوم اهل سنت و وهابیت هستند که متاسفانه از ابراز دشمنی با شیعیان از هیچ سلاحی صرف‌نظر نکرده‌اند. البته جای خوش‌حالی است که به تازگی بخشی از نقدینگی برادران ما از موضوع انفجار به موضوع رسانه انتقال پیدا کرده است. البته انبوه شبکه‌های اینترنتی و ماهواره‌ای و هم‌چنین در اختیار داشتن سرزمین مکه و حجاز سبب شده است باز هم یک رویارویی غیر منصفانه با این برادران داشته باشیم.
این گروه هم‌چنین با استناد به تولیدات گروه اول سعی می‌کند آن‌ها را با خود هم‌راه و هم‌عقیده نشان دهد.

...

در این میان با دوستانی نیز برخورد می‌کنیم که متاسفانه روضه‌های حسینی را به مراسم‌های تخلیه‌ی انرژی و خودی نشان دادن تبدیل کرده‌اند و گاهی از سبک‌ها و اشعاری استفاده می‌کنند که در شان اهل بیت علیهم السلام نیست. کمبود آگاهی این عزیزان نیز آش گروه‌های بالا را چرب‌تر کرده است.
البته نمی‌خواهیم این عزیزان را خدای ناکرده دشمن دین و عزا نشان دهیم. هرگز! یک موی این عزیزان را با هیچ کسی معاوضه نخواهیم کرد. اما ای‌کاش بدانند که گرچه اصل عملشان در اقامه‌ی عزای حسینی درست است اما نوع اجرایشان راه را برای گروه‌های بالا هموار خواهد کرد. وانگهی؛ عزا و عزاداری را رها کرده‌اند و حال و قال را جایگزین نموده‌اند!

حالا باید چه کنیم؟ سکوت کنیم؟ به امور روزمره زندگی خود بپردازیم؟ و اصلاً برایمان مهم نباشد که این روند روزی به خاموشی چراغ‌های شهر خواهد انجامید.
ما در آن روز نبودیم. ریگ‌های بیابان را حس نکردیم. خاری در پای کودکان ما نرفت. و سر فدای اربابمان نکردیم. ما آن‌روز نبودیم بلکه عباس بن علی علیهماالسلام را یاری کنیم. بلکه برای مشک او را زره شویم. ما نبودیم تا که سینه‌ی خویش را پذیرای تیری کنیم که گلوی شش‌ ماهه را...
امروز اما هستیم. امروز اما نگذاریم که خونی دوباره از حلقوم تاریخ جاری شود...

 





نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

حتماً شنیده‌اید و بسیار خوانده‌اید که برخی مردم می‌گویند عزاداری از دوران صفویه شروع شده است و قدمتی پیش از آن نداشته است و این‌ها همه خرافات است و شما چقدر خرافه پرست هستید و ...
خلاصه از در خانه که با پیراهن مشکی بیرون می‌آیی با انواع و اقسام حرف‌ها مواجه می‌شوید.

اما دانستن این نکته ضروری است که فرهنگ عزای حسینی علیه السلام را ائمه معصومین علیهم السلامپایه گذاری کرده‌اند. به نمونه‌های ذیل که حاصل تحقیق "ماهنامه پرسمان" است توجه کنید:

...

عزادارى بنى‏هاشم در ماتم سیدالشهدا؛ 
از امام صادق علیه‏السلام چنین روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا، هیچ بانویى از بانوان بنى‏هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى‏هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آن که ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته‏ایم».1
عزادارى امام سجاد علیه‏السلام
حزن امام سجاد علیه‏السلام بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء علیه‏السلام بود و آن چه بر عموها، برادران، عموزاده‏ها، عمه‏ها و خواهرانش گذشته بود تا آن‏جا که وقتى آب مى‏آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک‏شان جارى مى‏شد و مى‏فرمود: چگونه بیاشامم؛ در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟2 و مى‏فرمود: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا سلام‏الله‏علیها را به یاد مى‏آورم، گریه‏ام مى‏گیرد».3
امام صادق علیه‏السلام به زراره فرمود: «جدم على‏بن‏الحسین علیهما ‏السلام هرگاه حسین‏بن‏على علیهما ‏السلام را به یاد مى‏آورد، آن قدر اشک مى‏ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى‏شد و بر گریه او حاضران گریه مى‏کردند».4
عزادارى امام محمد باقر علیه‏السلام
امام باقر علیه‏السلام در روز عاشورا براى امام حسین علیه‏السلام مجلس عزا برپا مى‏کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى‏کرد. در یکى از مجالس عزا، در حضور امام باقر علیه‏السلام، کمیت شعر مى‏خواند. وقتى به این‏جا رسید که: «قتیل بالطف ...»، امام باقر علیه‏السلام گریه زیادى کرده، فرمود: «اى کمیت! اگر سرمایه‏اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى‏بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله درباره حسّان‏بن‏ثابت فرمود که همواره به جهت دفاع از ما اهل‏بیت علیهم‏السلام، مورد تأیید روح‏القدس خواهى بود».5
عزادارى امام صادق علیه‏السلام
امام موسى کاظم علیه‏السلام مى‏فرماید: «چون ماه محرم فرا مى‏رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره‏اش نمایان مى‏شد و اشک بر گونه‏اش جارى بود، تا آن‏که روز دهم محرم فرا مى‏رسید. در این روز، مصیبت و اندوه امام به نهایت مى‏رسید. پیوسته مى‏گریست و مى‏فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین‏بن‏على علیه‏السلام به شهادت رسید».6
عزادارى امام موسى کاظم علیه‏السلام
از امام رضا علیه‏السلامنقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى‏رسید، کسى پدرم را خندان نمى‏دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا؛ در این روز، پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى‏گرفت و مى‏گریست و مى‏گفت: در چنین روزى حسین را - که درود خدا بر او باد - کشتند».7
عزادارى امام رضا علیه‏السلام
گریه امام رضا علیه‏السلام در حدى بود که فرمود: «همانا روز مصیبت امام حسین علیه‏السلام ، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».8
دعبل خدمت حضرت رضا علیه‏السلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا علیه‏السلام کلماتى چند فرمود؛ از جمله این‏که: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین علیه‏السلام گریه کند، خداوند گناهان او را مى‏آمرزد» آن گاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده‏اى زد تا بر مصایب امام حسین علیه‏السلام اشک بریزند.
سپس به دعبل فرمود: «براى امام حسین علیه‏السلام مرثیه بخوان که تا زنده‏اى، تو ناصر و مادح ما هستى؛ تا قدرت‏دارى، از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى‏ریخت، قرائت کرد:

أفاطم لوخلت الحسین مجد لا
و قد مات عطشانا بشط فرات
صداى گریه امام رضا علیه‏السلام و اهل‏بیت آن حضرت بلند شد.9



عزادارى امام زمان علیه‏السلام
بنابر روایات، امام زمان علیه‏السلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدّشان گریه مى‏کند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه‏السلام مى‏فرماید:
«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا على ما دهاک؛10 اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى‏ریزم و به جاى اشک، در مصیبت شما خون از دیده مى‏بارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا مى‏کشم».
در سوگ تو، با سوز درون مى‏گریم
از نیل و فرات و شط، فزون مى‏گریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر
از دیده به جاى اشک، خون مى‏گریم11

1. نگا: امام حسن و امام حسین، ص 145.
2. بحارالانوار، ج 44، ص 145.
3. خصال، ج 1، ص 131.
4. بحارالانوار، ج 45، ص 207.
5. مصباح المتهجد، ص 713. 
6. امام حسن و امام حسین، ص 143.
7. حسین، نفس مطمئنة، ص 56. 
8. بحارالانوار، ج 44، ص 284. 
9. همان، ج 45، ص 257. 
10. بحارالانوار، ج 101، ص 320.
11. مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66.
  منبع: ماهنامه پرسمان / شماره 30  اسفند 83 / /پیشینه عزاداری/ محمدرضا کاشفى

 





نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

نویسنده:علی ربانی خلخالی
مرحوم آیة الله حاج میرزا هاشم خراسانى (متوفّاى سال 1352 هجرى قمرى ) در منتخب التواریخ مى نویسد:عالم جلیل ، شیخ محمّد على شامى كه از جملة علما و محصّلین نجف اشرف است به حقیر فرمود: جدّ امّى بلاواسطه من ، جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقى ، كه نسبش منتهى مى شود به سیّد مرتضى علم الهدى و سن شریفش از نود افزون بوده و بسیار شریف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذكور نداشتند.شبى دختر بزرگ ایشان جناب رقیّه بنت الحسین علیهماالسلام را در خواب دید كه فرمود به پدرت بگو به والى بگوید میان قبر و لحد من آب افتاده ، و بدن من در اذیّت است ؛ بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر كند.
دخترش به سیّد عرض كرد، و سیّد از ترس حضرات اهل تسنّن به خواب ترتیب اثرى نداد. شب دوّم ، دختر وسطى سیّد باز همین خواب را دید. به پدر گفت ، و او همچنان ترتیب اثرى نداد. شب سوم ، دختر كوچكتر سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت ، ایضا ترتیب اثرى نداد. شب چهارم ، خود سیّد، مخدّره را در خواب دید كه به طریق عتاب فرمودند: ((چرا والى را خبردار نكردى ؟!)).
صبح سیّد نزد والى شام رفت و خوابش را براى والى شام نقل كرد. والى امر كرد علما و صلحاى شام ، از سنّى و شیعه ، بروند و غسل كنند و لباسهاى نظیف در بر كنند، آنگاه به دست هر كس قفل درب حرم مقدّس باز شد همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند و جسد مطهّرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهّر را تعمیر كنند.
بزرگان و صلحاى شیعه و سنّى ، در كمال آداب غسل نموده و لباس نظیف در بركردند. قفل به دست هیچ یك باز نشد مگر به دست مرحوم سیّد ابراهیم . بعد هم كه به حرم مشرّف شدند، هر كس كلنگ بر قبر مى زد كارگر نمى شد تا آنكه سیّد مزبور كلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر كنده شد. بعد حرم را خلوت كردند و لحد را شكافتند، دیدند بدن نازنین مخدّره میان لحد قرار دارد، و كفن آن مخدّرة مكرّمه صحیح و سالم مى باشد، لكن آب زیادى میان لحد جمع شده است .سیّد بدن شریف مخدّره را از میان لحد بیرون آورده بر روى زانوى خود نهاد و سه روز همین قسم بالاى زانوى خود نگه داشت و متّصل گریه مى كرد تا آنكه لحد مخدّره را از بنیاد تعمیر كردند. اوقات نماز كه مى شد سیّد بدن مخدّره را بر بالاى شى ء نظیفى مى گذاشت و نماز مى گزارد. بعد از فراغ باز بر مى داشت و بر زانو مى نهاد تا آنكه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند. سیّد بدن مخدّره را دفن كرد و از كرامت این مخدّره در این سه روز سیّد نه محتاج به غذا شد و نه محتاج آب و نه محتاج به تجدید وضو. بعد كه خواست مخدّره را دفن كند سیّد دعا كرد خداوند پسرى به او مرحمت فرمود مسمّى به سیّد مصطفى .
در پایان ، والى تفصیل ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانى نوشت ، و او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف رقیّه و مرقد شریف امّ كلثوم و سكینه علیهماالسلام را به سیّد واگذار نمود و فعلا هم آقاى حاج سیّد عبّاس پسر آقا سیّد مصطفى پسر سیّد ابراهیم سابق الذكر متصدّى تولیت این اماكن شریفه است .آیة الله حاج میرزا هاشم خراسانى سپس مى گوید: گویا این قضیّه در حدود سنة هزار و دویست و هشتاد اتّفاق افتاده است . (منتخب التواریخ ، حاج میرزا هاشم خراسانى)
ادامه در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

آیا ازدواج حضرت قاسم (ع) در کربلا واقعیت دارد؟ اگر آری، با کدام یک از دختران امام (ع) بوده است؟



پیام‌های حوادث کربلا در معرفی اسلام ناب محمدی (ص) در مقابل اسلام منافقانه‌ی یزیدی (مانند اسلام آمریکایی امروز) – برداشتن نقاب از صورت مدعیان و معرفی عملی همه‌ی اسلام در یک نیم‌روز از یک سو و در نتیجه نقش و تأثیر مستمر نهضت حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه‌السلام در بیداری مردم در هر عصر و نسلی و جهت‌گیری آنان در مقابل کفار و طواغیت به هر نامی از سوی دیگر، سبب گردیده است تا دشمن هیچ‌گاه از آثار مثبت این نهضت برای مسلمین و نتیجه‌ی سوءاش برای خود مصون نماند، لذا مجبور است دشمنی و ظلم را هم چنان و در عرصه‌های مختلف ادامه دهد.

بدیهی است که ظلم، به کشتن ختم نمی‌گردد، بلکه اصل ظلم، به غصب حق و جایگزینی باطل به انحای متفاوت است که «تحریف» یکی از همان تاکتیک‌ها و سلاح‌های مؤثر محسوب می‌گردد و همیشه مورد استفاده غاصبین زورگو قرار گرفته است. لذا تحریف اهداف و تاریخ کربلا و عاشورای حسینی (ع) از جمله ظلم‌هایی است که به امام (ع)، اسلام و مسلمین به صورت مستمر تحمیل گردیده است.

ماجرای ساختگی دامادی حضرت قاسم (ع) نیز از جمله همین ظلم‌هاست که در راستای تبدیل یک نهضت الهی به یک درام احساسی صرف و بی‌منطق صورت می‌پذیرد!

در بحبوحه‌ای که همه‌ی اسلام (متشکل از امام و عده‌ای کمی از یاران) در مقابل همه کفر (سی‌هزار نفر سپاه تا به دندان مسلح و صدها هزار اذهان عمومی فریب داده شده) روبروی هم ایستاده‌اند و حتی شرایط آن قدر حاد است که امام (ع) فرصت اقامه‌ی نماز ندارد و دو رکعت نماز خوفی می‌خواند که طی آن محافظین‌اش به شهادت می‌رسند، در شرایطی که همگان می‌دانند فردا (عاشورا) همگی کشته خواهند شد و ...، ناگاه امام (ع) [العیاذ بالله] به هوس دامادی برادر زاده‌ی 13 ساله‌ی خود می‌افتد و می‌فرماید سریعاً حجله برپا کنید تا من قبل از شهادت، دامادی او را به چشم ببینم (؟!) درست مثل فیلم‌های هندی و درام‌های عشقی! آیا یک شخص عادی، هر چند مسلمان نباشد و از عقل و درایت کاملی نیز برخوردار نباشد، در چنان شرایطی چنین تصمیمی می‌گیرد؟! چه رسد به امام معصوم (ع)!

لذا این گونه اخبار، تحریفی بیش برای به گمراهی کشیدن مسلمین (به ویژه شیعیان امام) در طول زمان نیست و واقعیت ندارد. برای اطلاع بیشتر می‌توانید کتاب «حماسه‌ی حسینی» و «تحریف‌های عاشورا» به قلم استاد شهید آیت‌الله مطهری (ره) را مطالعه فرمایید.

 منبع:شهید اوینی

 





نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

نویسنده: سید محسن امین
اسامی شهدای کربلا از یاران حسین علیه السلام طبق روایاتی که نگارنده از لابلای کتب تاریخ به دست آورده‏ام از بنی هاشم و غیر بنی هاشم بدین شرح ذکر شده است:

فرزندان امیرالمؤمنین (علیه السلام):

1ـ ابو بکر بن علی (که شهادت وی با شک و تردید ذکر شده است)
2ـ عمر بن علی
3ـ محمد الاصغر بن علی
4ـ عبد الله بن علی
5ـ عباس بن علی
6ـ محمد بن العباس بن علی
7ـ عبد الله بن العباس بن علی
8ـ عبد الله الاصغر
9ـ جعفر بن علی
10ـ عثمان بن علی
(فرزندان امام حسن):
11ـ قاسم بن حسن
12ـ ابو بکر بن حسن
13ـ عبد الله بن حسن
14ـ بشر بن حسن
(فرزندان امام حسین):
15ـ علی بن الحسین الاکبر
16ـ عبد الله الرضیع
17ـ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگری نیز بدان اضافه کرده است) .

(فرزندان عبد الله بن جعفر):

18ـ محمد بن عبد الله بن جعفر
19ـ عون بن عبد الله بن جعفر
20ـ عبید الله بن عبد الله بن جعفر
(فرزندان عقیل بن ابی طالب):
21ـ مسلم بن عقیل
22ـ جعفر بن عقیل
23ـ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وی را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است) .
24ـ عبد الرحمن بن عقیل
25ـ عبد الله الاکبر بن عقیل
26ـ عبد الله بن مسلم بن عقیل
27ـ عون بن مسلم بن عقیل
28ـ محمد بن مسلم بن عقیل
29ـ محمد بن ابی سعید بن عقیل
30ـ احمد بن محمد الهاشمی (هر چند که در میان کتب تاریخی نامی از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکری به میان نیامده اما وی را نیز ابن شهر آشوب آورده است).

یاران امام از غیر بنی هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیده‏اند به ترتیب حروف الفبا

1ـ ابراهیم بن الحصین الاسدی
2ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصاری
3ـ ابو عامر النهشلی
4ـ ادهم بن امیه العبدی
5ـ اسلم الترکی (آزاد شده حسین ع)
6ـ امیة بن سعد الطایی
7ـ أنس بن الحارث الکاهلی
8ـ أنیس بن معقل الاصبحی
9ـ بریر بن خضیر الهمدانی
10ـ بشر بن عبد الله الحضرمی
11ـ بکر بن حی التیمی
12ـ جابر بن الحجاج التیمی
13ـ جبلة بن علی الشیبانی
14ـ جنادة بن الحارث السلمانی
15ـ جنادة بن کعب الانصاری
16ـ جندب بن حجیر الخولانی
17ـ جون (آزاد شده ابی ذر)
18ـ جوین بن مالک التمیمی
19ـ الحارث بن امرئ القیس الکندی
20ـ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)
21ـ الحباب بن الحارث
22ـ الحباب بن عامر الشعبی
23ـ حبشی بن قاسم النهمی
24ـ حبیب بن مظهر الاسدی
25ـ الحجاج بن بدر السعدی
26ـ الحجاج بن مسروق الجعفی
27ـ الحر بن یزید الریاحی
28ـ الحلاس بن عمرو الراسبی
29ـ حنظلة بن اسعد اشبامی
30ـ حنظلة بن عمرو الشیبانی
31ـ رافع (آزاد شده مسلم الازدی)
32ـ زاهر بن عمرو الکندی (آزاد شده عمرو بن حمق)
33ـ زهیر بن لبشر الخثعمی
34ـ زهیر بن سلیم الازدی
35ـ زهیر بن القین البجلی
36ـ زیاد بن عریب الصائدی
37ـ سالم (آزاد شده بنی المدینه الکلبی)
38ـ سالم (آزاد شده عامر عبدی)
39ـ سعد بن الحارث الانصاری
40ـ سعد (آزاد شده علی بن ابی طالب ع)
41ـ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوی)
42ـ سعید بن عبد الله الحنفی
43ـ سلمان بن مضارب البجلی
44ـ سلیمان (آزاد شده حسین ع)
45ـ سوار بن منعم النهمی
46ـ سوید بن عمرو بن ابی المطاع
47ـ سیف بن الحارث بن سریع الجابری
48ـ سیف بن مالک العبدی
49ـ شبیب (آزاد شده حارث جابری)
50ـ شوذب (آزاد شده بنی شاکر)
51ـ الضرغامة بن مالک
52ـ عائذ بن مجمع العائذی
53ـ عالبس بن ابی شبیب الشاکری
54ـ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی
55ـ عامر بن مسلم العبدی
56ـ عباد بن المهاجر الجهنی
57ـ عبد الأعلی بن یزید الکلبی
58ـ عبد الرحمن الارحبی
59ـ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصاری
60ـ عبد الرحمن بن عروة الغفاری
61ـ عبد الرحمن بن مسعود التیمی
62ـ عبد الله بن ابی بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وی از کسانی است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است)
63ـ عهد الله بن بشر الخثعمی
64ـ عبد الله بن عروة الغفاری
65ـ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبی
66ـ عبد الله بن یزید العبدی
67ـ عبید الله بن یزید العبدی
68ـ عقبة بن سمعان
69ـ عقبة بن الصلت الجهنی
70ـ عمارة بن صلخب الازدی
71ـ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعی
72ـ عمار بن حسان الطائی
73ـ عمار بن سلامة الدالانی
74ـ عمرو بن عبد الله الجندعی
75ـ عمرو بن خالد الازدی
76ـ عمرو بن خالد الصیداوی
77ـ عمرو بن قرظة الانصاری
78ـ عمرو بن مطاع الجعفی
79ـ عمرو بن جنادة الانصاری
80ـ عمرو بن ضبیعة الضبعی
81ـ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدی
82ـ قارب (آزاد شده حسین ع)
83ـ قاسط بن زهیر التغلبی
84ـ القاسم بن حبیب الازدی
85ـ کردوس التغلبی
86ـ کنانة بن عتیق التغلبی
87ـ مالک بن ذودان
88ـ مالک بن عبد الله بن سریع الجابری
89ـ مجمع الجهنی
90ـ مجمع بن عبید الله العائذی
91ـ محمد بن بشیر الحضرمی
92ـ مسعود بن الحجاج التیمی
93ـ مسلم بن عوسجه الاسدی
94ـ مسلم بن کثیر الازدی
95ـ مقسط بن زهیر التغلبی
96ـ منجح (آزاد شده امام حسن ع)
97ـ الموقع بن ثمامة الاسدی
98ـ نافع بن هلال الجملی
99ـ نصر (آزاد شده علی ع)
100ـ النعمان بن عمرو الراسبی
101ـ نعیم بن عجلان الانصاری
102ـ واضح الرومی (آزاد شده حارث سلمانی)
103ـ وهب بن حباب الکلبی
104ـ یزید بن ثبیط العبدی
105ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی
106ـ یزید بن مغفل الجعفی
چنانچه سی تن از بنی هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم.تعداد شهدای کربلا به 136 نفر می‏رسد و چون قیس بن مسهر صیداوی و عبد الله بن بقطر و هانی بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به 139 نفر خواهد رسید.
منبع: سیره معصومان

 





نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

بر مؤمنین لازم است از سرودن اشعار نامناسب و سبک و دور از شأن اهل‌‌بیت «علیهم‌‌‌‌السلام» یا کفرآمیز و غلوگونه اجتناب ورزند و از اختلاط زن و مرد در تشکیل محافل، مجالس و دسته‌‏ها پرهیز نمایند و از قمه‌زدن و حرکاتى که موجب وهن شیعه در جهان است و بهانه به دست دشمن مى‏‌دهد و ضرر و زیان بر بدن وارد مى‏‌کند، دورى کنند.

خبرگزاری فارس: چگونه عزاداری کنیم؟

 مراسم عزادارى عاشوراى حسینى که هر سال باشکوه‏تر و فراگیرتر از سال قبل، در میان «اشک و آه» عاشقان مکتب سالار شهیدان برگزار مى‏شود، نباید ما را از روح حماسى آن غافل سازد.
 
اگر یک نگاه اجمالى- ولى با دقّت- به تاریخ کربلا از روز نخست تا امروز بیفکنیم، شاهد تغییر فاحشى در برداشت‏هاى پیرامون این مکتب از این تاریخ خواهیم بود. در آغاز، عاشورا به صورت یک حماسه ظهور کرد؛ سپس فقط به صورت یک حادثه غم‏انگیز توأم با اشک و آه درآمد، و در قرن اخیر بار دیگر چهره آغازین خود را بازیافت، یعنى در میان سیل اشک و آه عاشقان مکتب حسینى، روح حماسى خود را نیز آشکار ساخت و توده‏هاى مسلمین را به حرکت درآورد.
 
شعارهاى انقلابى «هیهات منّا الذلّة» و «إنّ الحیاة عقیدة و جهاد» که برگرفته از تاریخ کربلا بود، در کنار اشعار پر اشک و آه محتشم:
 
          در بارگاه قدس که جاى ملال نیست             سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است‏
 
             جنّ و ملک بر آدمیان نوحه مى‏کنند             گویا عزاى اشرف اولاد آدم است‏
 
چرخشى را در افکار خطبا و شعرا و مدّاحان پدید آورد و ضمن عزادارى با ارزش سنّتى- که هرگز نباید فراموش شود- ابعاد حماسه کربلا نیز تشریح گردید. این حماسه مخصوصاً در انقلاب اسلامى و برنامه‏هاى حزب اللَّه جنوب لبنان و اخیراً در عاشوراها و اربعین‏هاى عراق نقش بسیار مؤثّرى ایفا کرد، و نداى «کلّ أرض، أرض‏کربلا» و «کلّ یوم عاشورا» در فضاى کشورهاى اسلامى طنین انداز شد.
 
آرى! به حق عاشورا یک حماسه بود، زیرا آن روز که امام حسین علیه السلام مى‏خواست مکه را به قصد عراق ترک گوید، فرمود: «مَنْ کَانَ فِینا باذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلى‏ لِقاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا؛ هر کس آماده جانبازى و شهادت و لقاءاللَّه است، با من حرکت کند».(1)
 
در نزدیکى کربلا تأکید دیگرى بر آن نهاد و فرمود: «الا وَ إِنَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ تَرَکَنی بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة؛ ناپاک زاده، فرزند ناپاک زاده مرا در میان شمشیر و ذلّت مخیّر ساخته، به استقبال شمشیرها مى‏روم و هرگز تن به ذلّت نمى‏دهم». (2) و یاران حسین علیه السلام در شب عاشورا این سند را امضا کرده و گفتند: اگر یک بار نه، هفتادبار، بلکه هزاربار کشته شویم و زنده شویم، بازهم دست ازیارى تو برنمى‏داریم.(3) یاران آن حضرت هر کدام در رجزهایشان در صحنه قتال عاشورا، روح تسلیم‏ناپذیرى خود را در برابر دشمن، در قالب الفاظ ریختند و دشمن را در شگفتى فرو بردند.
 
اما امروزه دشمنان اسلام براى محو و نابودى این آیین پاک که مزاحم منافع نامشروع آنهاست، مى‏کوشند مراسم عزاى حسینى را از محتوا خالى کنند و روح حماسى آن را بگیرند و درس‏هایى که در جاى جاى این حماسه بزرگ تاریخى نهفته است، به فراموشى بسپارند. بر خطباى آگاه، مدّاحان با هدف، نویسندگان شجاع و بیدار لازم است که در حفظ محتواى این حماسه بزرگ تاریخ بکوشند و از آن براى نجات ملّت‏هاى مظلوم جهان عموماً و مسلمین ستمدیده خصوصاً بهترین درس‏ها را بگیرند.
  

ادامه در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

پرسش: نام واقعی رقیه دختر امام حسین علیه السلام چیست؟ آیا این نام (رقیه) درست است و صحیح می‌باشد؟

پاسخ: 
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است.[1]
اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و... اختلاف است.
دو خطاب از امام حسین علیه السلام در کربلا در مصادر شیعی آمده است که یکی از دختران حرم خود را با نام رقیه صدا زده است.
1)- “یا اختاه یا ام کلثوم، و انت یا زینب و انت یا رقیه و انت یا فاطمه و انت یا رباب، ...”.[2]
2)- “ثم نادی: یا ام کلثوم و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب یا اهل بیتی علیکن منی السلام”.[3]
اکثر محدثان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین (ع) ذکر کرده‌اند اما علامه ابن شهر آشوب و محمد بن جریر طبری، سه دختر به نامهای سکینه فاطمه و زینب (ع) را برای آن حضرت برشمرده‌اند.
در میان محدثان قدیم تنها علی بن عیسی اربلی ـ صاحب کتاب کشف الغمه (که این کتاب را در سال687 ه ق تألیف کرده است) به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین (ع) شش پسر و چهار دختر داشت ولی او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهای زینب سکینه و فاطمه را نام می‌برد و از چهارمی ذکری به میان نمی‌آورد.
احتمال دارد که چهارمین دختر همین رقیه (ع) بوده است.
علامه حائری در کتاب معالی السبطین می‌نویسد: بعضی مانند محمد بن طلحه شافعی و دیگران از علمای اهل تسنن و شیعه می‌نویسند “امام حسین (ع) دارای ده فرزند، شش پسر، و چهار دختر بوده است.
سپس می‌نویسد: دختران او عبارتند از: سکینه، فاطمه صغری، فاطمه کبری و رقیه علیهن السلام.
آنگاه در ادامه می‌افزاید: رقیه پنج سال یا هفت سال داشت و در شام وفات کرد. مادرش “شاه زنان“ دختر یزجرد بود.[4]
باید دانست که گاهی بعضی از دختران دو نام داشتند مثلاً طبق قرائتی به احتمال قوی همین حضرت رقیه (س) را فاطمه صغری می‌خواندند و شاید همین موضوع باعث غفلت از نام اصلی او شده است.
بهرحال از لحاظ تحقیقی هیچ استبعادی وجود ندارد که نام این دختر امام حسین (ع) رقیه باشد.

پی نوشت : 
[1] کامل بهائی، ج 2، ص 179 
[2] اللهوف، سید بن طاووس ص 140 و 141
[3] مقتل ابن مخنف، ص 131
[4] سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (س) ص 9 به نقل از معالی السبطین، ج 2، ص 214
پایگاه حوزه

 

 





نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

آنچه باید درباره زیارت عاشورا بدانی

زیارت عاشورا، پاداش بزرگ : صالح پسر عُقْبه، از یاران امام پنجم علیه‏السلام به نقل از پدرش می‏گوید: امام باقر علیه‏السلام فرمود: «کسی که در روز عاشورا، از نزدیک امام حسین علیه‏السلام را با چشم گریان زیارت کند، خداوند پاداش بزرگی به او می‏دهد». عُقبه به حضرت عرض کرد: «جانم به قربانت! اگر کسی امکان حضور در کربلا و حرم مطهّر آن حضرت را در روز عاشورا نداشته باشد و بخواهد از راه دور او را زیارت کند، تکلیف او چیست؟» حضرت فرمود: «پیش از ظهر در جای بلندی بایست و پس از اشاره به سوی مرقد آن حضرت بر او سلام کن و بر ستمگران و قاتلان او لعن و نفرین کن. سپس دو رکعت نماز زیارت بخوان و هر چه می‏توانی بر مصیبت امام گریه کن. خاندانت را نیز بر این عمل ترغیب کن». آن‏گاه در پایان افزودند: «من ضمانت می‏کنم هر کسی این کار را انجام دهد، خداوند پاداش یاد شده را به او بدهد». 
 

 
 
   زیارت پیامبران

فردی به نام عَلْقَمه می‏گوید: به امام باقر علیه‏السلام عرض کردم: «اگر قصد زیارت امام حسین علیه‏السلام را از دور یا نزدیک داشتم، چگونه زیارت کنم؟» حضرت فرمودند: «مانند کسی که سلام می‏دهد، به سوی آن حضرت روی کن و با توجه و حضور قلب به آن سوی نگاه کن و پس از گفتن اللّه‏ اکبر این‏گونه بخوان: السلام علیک یا ابا عبداللّه‏... (و متن زیارت عاشورا را به وی می‏آموزد) و پس از آن دو رکعت نماز بگزار». آن‏گاه فرمودند: «فرشتگان نیز آن حضرت را این‏گونه زیارت می‏کنند و پاداش چنین زائری بسیار بزرگ است. خداوند درجات او را بالا می‏برد و نام او را در زمره همراهان امام حسین علیه‏السلام و شهیدان کربلا نگاشته، ثواب زیارت رسولان و پیامبران الهی را برای وی ثبت می‏کند».

وعده خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

صفوان از یاران امام ششم می‏گوید: امام صادق علیه‏السلام با اشاره به سوی قبر امام حسین علیه‏السلام ، این زیارت ـ زیارت عاشورا ـ را خواند و پس از آن دو رکعت نماز گزارد. آن‏گاه فرمود: «هرگاه حاجت و گرفتاری‏ای داشتی، در هر جا که هستی، این زیارت و دعای پس از آن را بخوان و از خدا حاجتت را بخواه. بی‏تردید خدا و پیامبر به وعده خویش عمل می‏کنند و نیازمندی تو را برمی‏آورند».

زیارت عاشورا، حدیث قدسی

محدّث نوری، از استادان مرحوم شیخ عباس قمی می‏گوید: «در فضل و مقام زیارت عاشورا همین بس که از سِنخ دیگر زیارت‏ها نیست که به ظاهر از انشا و املای معصومی باشد. هر چند از قلوب پاک ایشان چیزی جز آنچه از عالَم بالا به آنجا برسد، بیرون نمی‏آید، ولی این زیارت از سنخ احادیث قُدسیه است که به همین ترتیب زیارت و لعن و سلام و دعا از خدای متعالی به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رسیده است و به حسب تجربه، مداومت به آن در چهل روز یا کمتر، در برآوردن حاجات و رسیدن به مقاصد و دفع دشمنان بی‏نظیر است».

مداومت بر زیارت عاشورا

آیت اللّه‏ شبیری زنجانی، از مراجع تقلید می‏گوید: «یکی از چشم‏های فرزند آقای حاج سید محمد بجنوردی بر اثر عارضه‏ای نابینا شده بود و به نظر پزشکان ـ حتی پزشکان خارج از کشور ـ به علت رشد آن عارضه، چشم دیگرش نیز نابینا می‏شد. ولی آن شخص شفا یافت. یکی از بستگان وی، سیدالشهداء را در عالم رؤیا دید که به وی فرمود: «ما به جهت اینکه او به زیارت عاشورا مداومت داشت، سلامتی چشم دیگرش را از خدا گرفتیم».

تنها زیارت عاشورا

یکی از بزرگان حوزه می‏فرماید: امام جماعت مسجد محمدیه قم، جناب حجة‏الاسلام والمسلمین سیدحسین برقعی به من گفتند: «پس از سانحه‏ای که برای من روی داد، به فراموشی شگفت‏آوری دچار شدم؛ به گونه‏ای که تمامی اعضای خانواده و فرزندان خویش را می‏دیدم، ولی هیچ کدام از آنها را نمی‏شناختم. تنها چیزی را که فراموش نکرده بودم، زیارت عاشورا بود که آن را از حفظ می‏خواندم».

ادای دِین

عالم متقی، مرحوم آیت اللّه‏ نجفی قوچانی (نویسنده کتاب سیاحت غرب)، در زندگی‏نامه خود می‏نویسد: «پدرم بسیار مقروض بود و بدهی‏اش پیوسته بیشتر می‏شد. من بنا گذاشتم که چهل روز زیارت عاشورا بخوانم. بدین ترتیب، هر روز دو ساعت پیش از ظهر خواندن دعا را آغاز می‏کردم و هنوز ظهر نشده بود که زیارت تمام می‏شد. پس از چهل روز، نامه‏ای از پدرم دریافت کردم که خبر مسرت‏بخش ادای دِین خودش را برای من نگاشته بود. از آن پس، دل قوی داشتم و هر حاجت مهمی که برایم پیش می‏آمد، به آستان مقدس حسینی علیه‏السلام روی می‏آوردم و با قرائت چهل بار زیارت عاشورا نیازم برآورده می‏شد».

آخرین ذکر، زیارت عاشورا

مرجع بزرگ، آیت اللّه‏ العظمی بهجت درباره زیارت عاشورا می‏گوید: «مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است... در سندها آمده است که زیارت عاشورا از حدیث‏های قُدسی است. برای همین، با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان، آنان همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند. مرحوم آیت اللّه‏ شیخ محمدحسین اصفهانی از خداوند متعالی می‏خواست کلمات پایانی عمرش، زیارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد. خداوند نیز دعای وی را اجابت کرد و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت و قرین رحمت گردید».

همیشه با زیارت عاشورا

صاحبان بصیرت، همیشه به خواندن زیارت عاشورا توجه داشتند و آن را به دیگران نیز سفارش می‏کردند. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که حالات معنوی او مشهور خاص و عام است، در توسل به اهل بیت علیه‏السلام به زیارت عاشورا تأکید فراوانی داشت و می‏فرمود: «در عالم معنا به من توصیه کرده‏اند که زیارت عاشورا بخوان». وی به دیگران نیز سفارش می‏کرد: «تا زنده‏اید زیارت عاشورا را از دست ندهید».
 
 

منبع: سایت موعود  برگرفته از ماهنامه گلبرگ

 





نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

همسر حضرت عباس (ع) که بود و آیا ایشان فرزند هم داشتند و آنها در کربلا بودند؟ چگونه از دنیا رفتند؟

 

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و روحی فداه، با دختری به نام «لبابه» ازدواج نمود.

لبابه، دختر «عبیدالله بن عباس»، پسر عموی پیامبر اعظم (صلوات الله علیه و آله) بود. مادر لبابه، «ام حکیم جویری» نام داشت که «دختر خالد بن قرظ کنانی» بود.

نه تنها پدر و مادر لبابه هر دو اهل ایمان و فضل بودند، بلکه شخص خانم لبابه نیز از با تربیتی که در خانه والدین و سپس خانه‌ی حضرت عباس (ع) یافته بود، خود از بزرگان اهل فضیلت به شمار می‌آمد.

ظاهراً آن حضرت در سن بیست سالگی با خانم لبابه ازدواج کردند. حاصل این ازدواج دو پسر به نام‌های «عبیدالله و فضل» بود و البته در برخی تواریخ از دو فرزند دیگر به نام‌های «محمد و قاسم» نیز نام برده‌اند. و اسنادی دال بر شهادت محمد در کربلا وجود دارد. و برخی اقوال دیگر تأکید دارند که فرزندان ایشان هیچ کدام در کربلا حضور نداشتند. هیچ سندی دال بر این که همسر ایشان در کربلا حضور داشته باشد نیز وجود ندارد، مضافاً بر این که نام ایشان جزء اسرای کربلا نیز ثبت نگردیده است.

بنا بر اسناد تاریخی، لبابه سال‌ها پس از شهادت همسرش، به عقد فرزند امام حسن علیه‌السلام به نام «زید» درآمد و از این ازدواج فرزند دختری به نام «نفیسه» به دنیا آمد و برخی اقوال فرزندی به نام «حسن» را حاصل دیگر این ازدواج می‌دانند و معتقدند «حسن بن زید» فرزند حضرت عباس (ع) نیست، بلکه نوه‌ی امام حسن علیه السلام است.

در هر حال در اقوال مستند تاریخی آمده است: عبید الله فرزند عباس که کنیه اش ابومحمد بود، شخصیتی با کمال ، ورع ، سخی، شجاع و بامروت به حساب می آمد که در سن 55 سالگی درگذشت و فرزندان حضرت عباس نسبشان به او می رسد. و ملاقات ایشان با امام سجاد علیه‌السلام نیز دلیل دیگری بر زنده بودن این فرزند پس از واقعه‌ی کربلا دارد.

یکی از فرزندان عبیدالله، ابو محمد حسن اکبر می‌باشد که از علما و محدثان بزرگ اسلام است. او دارای 8 پسر بود که پراکنده شدن آنها در سرزمین مختلف اسلامی چون: حجاز، مصر، فارس، بغداد، بصره، شام، مغرب، سمرقند و یمن، سبب گردید تا اولاد و نسل آن حضرت در کشورهای مختلف گسترش یابد و بسیاری از آنان نیز از شخصیت‌های برجسته‌ی علمی، سیاسی، قضایی و ... بوده‌اند.

بر اساس اسناد تاریخی، عبیدالله در سن 55 سالگی از دنیا رفت، اما از تاریخ رحلت خانم لبابه،‌ اطلاع دقیقی نداریم.
  منبع:شهید اوینی

 





نوشته شده در تاريخ جمعه 18 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 عاشورا در زمان جاهليت و ميان قريش‏:

در سنن دارمى روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود:

اين روز روز عاشوراست و قريش اين روز را در جاهليت روزه مى‏گرفتند پس هر كدام شما (مسلمين) دوست دارد روزه بگيرد، بگيرد و هر كدام دوست دارد روزه را ترك كند ترك كند.(1)

در كتاب موطأ مالك آمده:إن عائشة قالت: كان يوم عاشوراء يوما تصومه قريش فى الجاهلية و كان رسول الله(ص) يصومه فى الجاهلية...(2)

در صحيح بخارى نقل شده:إن قريشا كانت تصوم يوم عاشوراء فى الجاهلية ثم أمر رسول الله(ص) بصيامه حتى فرض رمضان ...(3)

در كتاب نيل الاوطار آمده:أن اهل الجاهلية كانوا يصومون يوم عاشوراء و إن رسول الله(ص) صامه و المسلمون قبل أن يفرض رمضان.(4)

 

عاشورا بعد از اسلام و قبل از وجوب روزه ماه رمضان‏

در صحيح بخارى از ابن عمر نقل شده: صام النبى(ص) عاشوراء و أمر بصيامه فلما فرض رمضان ترك(5)

و نيز در صحيح بخارى از عايشه نقل شده:

رسول خدا به روزه روز عاشورا امر كرد تا هنگامى كه روزه ماه رمضان واجب شد. آنگاه فرمود : هر كس مى‏خواهد، روز عاشورا را روزه بگيرد و هر كسى مى‏خواهد افطار كند.(6)

در كتاب جامع احاديث الشيعه از كتاب من لا يحضره الفقيه از امام باقر(ع) نقل شده: محمد بن مسلم و زراره از آن حضرت از روزه روز عاشورا سؤال كردند، فرمود: كان صومه قبل شهر رمضان فلما نزل شهر رمضان ترك.(7)

 

ادامه در ادامه مطلب 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
(تعداد کل صفحات:37)      [ <>   [ 10 ]   [ 11 ]   [ 12 ]   [ 13 ]   [ 14 ]   [ 15 ]   [ 16 ]   [ 17 ]   [ 18 ]   [ 19 ]   [ > ]  

.: Weblog Themes By Rasekhoon:.