
«گریه» مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان است، و علتها و انگیزههاى مختلفى دارد كه هر یك از آنها نشاندهنده حالتى خاص است. در روایات، بعضى از انواع گریه تحسین شده و از صفات پسندیده بندگان پاكدل خداوند به حساب آمده است، و بعضى از انواع گریه مذموم شمرده شده است.
گریه، از حالات و انفعالات انسانى است كه با مقدمهاى از اندوه و ناراحتى روانى به طور طبیعى به ظهور مىرسد، و گاه ممكن است انگیزهاش هیجانات تند روانى باشد. مثل شوق و ذوقى كه از دیدار محبوب پس از زمانى طولانى ناشى مىشود. همچنین گاهى هم گریه كردن حاكى از عقاید مذهبى انسان است با این توصیف، از آنجایى كه گریه عملى طبیعى و اى بسا غیر ارادى است؛ لذا نمىشود مورد امر و نهى و حسن و قبح قرار گیرد، بلكه آنچه كه مورد حسن و قبح است، مقدمات و انگیزههاى گریه مىباشد. چنانكه گفتهاند: «تو آنى كه در بند آنى.»
در اینجا براى این كه بدانیم گریه بر سیدالشهدا علیه السلام چگونه گریهاى است و چه تأثیرات و بركاتى مىتواند داشته باشد، بهتر آن است كه اشارهاى به انواع گریه كنیم تا بعد از آن، نوع گریه بر آن حضرت برایمان معلوم گردد.
1- گریه طفولیت: زندگى انسان با گریه شروع مىشود كه همان گریه، نشانه سلامت و تندرستى نوزاد است، و در واقع گریه در آن زمان، زبان طفل است .
2- گریه شوق: مانند گریه مادرى كه از دیدن فرزند گمشده خویش پس از چندین سال سرداده مىشود . و این گریهاى است كه از روى هیجان و احیاناً جهت سرور و شادى به انسان دست مىدهد.
3- گریه عاطفى و محبت: محبت از عواطف اصیل انسانى است كه با گریه انس دیرینه دارد. مثلاً محبت حقیقى به خداوند حسن آفرین است و براى قرب به او باید اشك محبت ریخت.
4- گریه معرفت و خشیت: انجام عبادات خالصانه و تفكر در عظمت آفرینش و كبریایى خداوند، و همچنین اهمیت تكالیف و مسئولیتهاى انسانى باعث مىگردد كه نوع خاصى از خوف، در درون انسان ایجاد شود و این خوف، خوفى است كه از روى معرفت به خداوند و تهذیب نفس به دست مىآید كه «خشیت» نامیده مىشود.
5- گریه ندامت: از عوامل اندوهزدایى كه منجر به گریه مىگردد، محاسبه نفس و حسابرسى شخصى است، و همین حسابرسى باعث مىشود كه انسان به گذشته خود فكر كند و با حسابرسى، جبران كوتاهى و خطاها را بكند و اشك حسرت و ندامت از چشمانش جارى نماید، این گریه، نتیجه توبه و بازگشت به خداست.
اشك میغلتد به مژگانم به جرم رو سیاهى اى پناه بى پناهان، مو سپید روسیاهم
روز و شب از دیدگان اشك پشیمانى فشانم تا بشویم شاید از اشك پشیمانى گناهم
6- گریه پیوند با هدف:گاهى قطرههاى اشك انسان، پیام آور هدفهاست. گریه بر شهید از این نوع گریه است. گریه بر شهید خوى حماسه را در انسان زنده مىكند و گریستن بر سیدالشهدا علیه السلام خوى حسینى را در انسان احیا مىكند، و خوى حسینى چنان است كه نه ستم مىكند و نه ستم مىپذیرد. آن كسى كه با شنیدن حادثه كربلا قطره اشكى از درون دل بیرون مىفرستد، صادقانه این پیوند با هدف والاى سیدالشهدا علیه السلام را بیان مىكند.
7- گریه ذلت و شكست:گریه افراد ضعیف و ناتوانى كه از رسیدن به اهداف خود ماندهاند و روح و شهامتى براى پیشرفت در خود نمىبینند.
با ذكر این مطلب، حال باید بررسى كرد كه گریه بر حسین علیه السلام از چه نوع گریه است. هر كس با اندك توجهى خواهد دانست كه گریه بر حسین علیه السلام گریه محبت است، آن محبتى كه در دلهاى عاشقانش به ثبت رسیده است. گریه بر او، گریه شوق است، زیرا قسمت زیادى از حماسههاى كربلا، شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشك شوق به خاطر آن همه رشادت، فداكارى، شجاعت و سخنرانیهاى آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، از دیدگان شنونده سرازیر مىگردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالى و انسان ساز او است؛ و به تعبیر امام خمینى(ره) گریه سیاسى است كه فرمود: «ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم كه با همین اشكها، سیل جریان مىدهیم و سدهایى را كه در مقابل اسلام ایستاده است خرد مىكنیم.»
هزار سال فزون شد ز وقعه عاشورا ولى ز تعزیه هر روز، روز عاشوراست
هیهات كه گریه بر حسین علیه السلام گریه ذلت و شكست باشد، بلكه گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، كه گویا است، گریه سرد كننده نیست، كه حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، كه گریه شجاعان است، گریه یأس و ناامیدى نیست كه گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در عزاى حسین علیه السلام از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیرى مىكند و شاید به همین جهت باشد كه در فضیلت گریه بر سیدالشهدا علیه السلام روایات متعددى وارد شده است. از آن جمله، روایتى است كه امام صادق علیه السلام فرمود: «گریه و بىتابى در هر مصیبت براى بنده مكروه است، مگر گریه بر حسین بن على علیه السلام كه اجر و ثواب نیز دارد.»(1)
گریه و عزادارى براى سیدالشهدا علیه السلام داراى آثار و بركات مهمى است كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب

اگر چه قبر حقیقى سیدالشهدا علیه السلام در دلها و قلبهاست كه بناى آن از دوران كودكى در سرزمین دل شیعیان و عاشقانش گذارده شد؛ اما مرقد شریف آن حضرت همواره از آثار و بركات متعددى برخوردار بوده است .
ضریح مقدس و حرم مطهر امام حسین علیه السلام یادگارى از جان نثارى و فداكارى او و یارانش در راه خدا مىباشد. مرقدى كه جاى عترت آدمیان براى ابد و دوام خواهد بود، و سزاوار است كه این بارگاه شریف و غمانگیز و شور آفرین، همواره زیارتگاه مردم جهان شده و انسانها، فداكارى و عشق و صفا را از خفتگان این مرقدهاى شریف، سرمشق گیرند.
حرم حسین كعبه دلهاست. و این كعبه طوافگاه زائران و قبله امیدواران و دارالشفاى دردمندان و پناهگاه توبه كنندگان و گنهكاران است.
آرى، عاشقان كویش و دلباختگان رویش، پروانهوار خود را در اطراف ضریح مطهرش گردانیده و به آتش عشق و محبت او، پر و بال خویش را مىسوزانند و اشك شوق و اشتیاق بر چهره و رخسار مىافشانند، و بر مظلومى و مصیبتهاى او و خاندانش ناله سر مىدهند به راستى «این چه شمعى است كه جانها همه پروانه اوست.»
بر گرد حریم تو، كه دست طلب ماست چون دامن شمعى است، كه پروانه بگیرد
فضل و شرافت كربلا و مرقد مطهر سیدالشهدا علیه السلام چنان است كه امام صادق علیه السلام فرمود: «قبر ابى عبدالله الحسین علیه السلام از آن روزى كه در آنجا دفن شد، باغى از باغهاى بهشتى است.»(1)
با ذكر این مختصر، شایسته است جهت آگاهى و آشنایى با چگونگى حرم و مرقد شریف امام حسین علیهالسلام و تحولات عمارت شریف، مطالبى به طور اجمال ذكر گردد.
محل دفن آن حضرت كه همان گودال قتلگاه است، اكنون داراى سقفى است كه روى آن صندوق مبارك نهاده شده و روى صندوق، ضریح در میان روضه منوره، و روضه نیز در بین مسجد (مسجد بالا سر و مسجد پشت سر) و در طرف پایین پا در زاویه روضه قبور شهدا مىباشد این مجموعه هم اكنون حرم امام حسین علیه السلام را تشكیل مىدهد، و حرم نیز میان رواق و رواق در وسط صحن و صحن محور آبادانى زمین كربلا بوده و مىباشد.
ضریح مقدس در وسط واقع است و از نقره خالص ساخته شده كه در پیش روى آن با طلا و به خط نسخ نوشته شده: «ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»، و در بالاى سر، «آیه نور» نوشته شده است .
صحن مطهر حسین علیه السلام داراى هفت باب است كه عبارتند از: 1- باب قبله كه ساعتى بر فراز آن نصب است، 2- باب قاضى الحاجات 3- باب زینبیه كه در حدود تل زینبیه قرار دارد 4- باب سلطانى 5- باب بازار بزازها 6- باب سدره كه در شمال صحن بوده و به بازار و اطراف راه دارد 7- باب صافى كه به در بینالحرمین نیز معروف است.
از اخبار چنین بر مىآید كه بارگاه حسینى هفت مرتبه - به غیر از عمارت موجود - بنا نهاده شده است .
عمارت اول: بارگاه سیدالشهدا علیه السلام پس از ساختن قبر شریف آن حضرت براى اولین بار در دوران بنى امیه بنا گردید، اخبار و روایات بسیارى آمده كه در زمان بنى امیه سقفى بر روى مزار امام و مسجدى (ظاهراً توسط بنى اسد) نزدیك آن ساخته شد و تا زمان هارون الرشید (سال 193 ) همچنان باقى بود.
عمارت دوم: بعد از تخریب مرقد شریف، توسط هارون، در زمان مأمون خلیفه عباسى، عمارت دوم بنا شد، و تا سال 232 باقى بود . اما از آن سال تا سال 247 متوكل چهار بار امر به خرابى و انهدام قبر كرد، و اوقاف حایر مبارك را برد و ذخایر آن را تاراج كرد.
عمارت سوم: سومین بار مرقد مطهر امام به دست «منتصر» تجدید بنا شد، و تا سال 273 باقى بود.
عمارت چهارم: تجدید بناى مرقد امام براى چهارمین بار به دست محمد بن زید بن حسن بن محمد بن اسماعیل بن زید بن على بن الحسین بن على بن ابیطالب، ملقب به «داعى صغیر» پادشاه طبرستان انجام گرفت.
عمارت پنجم: بناى عضدالدوله دیلمى بود، كه در سال 369 بنا شد، و در زمان او بود كه رواقى به دست عمران بن شاهین معروف به «رواق عمران» در حایر حسین ساخته شد.
عمارت ششم: ششمین بار بارگاه امام حسین به دست حسن بن مفضل بن سهلان ابومحمد رامهرمزى، وزیر سلطان الدوله دیلمى نوسازى شد.
عمارت هفتم: عمارت موجود است كه در سال 767 بعد از سرنگونى دولت آل بویه به سال 310 به دستور سلطان اویس ایلخانى ساخته شد، و در سال 786 فرزندش احمد بن اویس در تكمیل آن كوشید و تاریخ آن در بالاى محراب و نزدیك سر شریف آن حضرت نگاشته شده است.(2)
و اما آثار و بركات مرقد شریف و حرم مطهر سیدالشهدا علیه السلام عبارتند از:
مرقد حسینى، نیروبخش است
با ذكر اجمالى از تحولات كه در عمارت مرقد مطهر امام حسین علیه السلام صورت گرفته است به خوبى معلوم مىگردد كه زیارت قبر آن حضرت در مبارزه با حكومت بنى عباس تأثیر مهمى داشته است، و به همین دلیل بود كه عباسیان قبر آن امام را دشمن خود مىدانستند و به ویرانى آن دست مىزدند، زیرا این قبر شریف به مركز تجمع مخالفان و مبارزان تبدیل شده بود.
مشاهده مزار و مرقد شهیدان كربلا و به نظر در آوردن آن مصائب جانگذار، حالت بیننده را دگرگون ساخته و استقامت حال او را به هم زده و وارونه مى سازد، كه چگونه عدهاى قلیل در مقابل جمعى كثیر و سپاهى مجهز و مهیا تن به مرگ داده و روى عقیده و ایمان خود ثبات قدم داشته و تا آخرین قطره خون خود مبارزه و جانفشانى نمودند.
محل نزول فرشتگان الهى
امام صادق علیه السلام فرمود: «ما بین قبر حسین علیه السلام تا آسمان، محل رفت و آمد فرشتگان الهى است.»(3)
و نیز فرمود: «قبر حسین بن على علیه السلام بیست ذراع در بیست ذراع است. آن باغى از باغهاى بهشت، و محل عروج فرشتگان به آسمان مىباشد هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلى نیست جز آن كه از خدا مىخواهد كه او را زیارت كند پس گروهى فرود مىآیند و گروهى بالا مىروند.»(4)
نماز قبول مىشود
اگر انسان زائر، حق امام را شناخته و با معرفت و ولایت او در كنار قبر مطهرش نماز گزارد، مورد قبول حق تعالى قرار مىگیرد. چنانكه امام صادق علیه السلام در شأن و مقام كسى كه به مرقد و بارگاه شریف حضرت مشرف شده و نماز بخواند، فرمود: «خداوند متعال اجر نمازش را قبولى آن قرار مىدهد.»(5)
تمام خواندن نماز
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «نماز در چهار مكان كامل خوانده مىشود (یعنى اگر چه از حد مسافت شرعى هم بیشتر باشد اما شكسته نمىشود): 1- مسجد الحرام (مكه)، 2- مسجدالرسول (مدینه)، 3- مسجد كوفه، 4- حرم امام حسین علیه السلام.»(6)
و نیز روایت شده كه «ابن شبل» از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا قبر امام حسین علیه السلام را زیارت كنم؟ فرمود: پاك و خوب زیارت كن و نمازت را در حرمش تمام بخوان. پرسید نمازم را تمام بخوانم؟ فرمود: تمام. عرض كرد: بعضى از اصحاب و شیعیان شكسته مىخوانند؟ فرمود: اینان دو چندان عمل مىكنند.»(7)
لذا چنانكه در رسالههاى عملیه نیز آمده است، در حرم امام حسین علیه السلام مىتوان نماز را، هم شكسته خواند و هم به بركت آن حضرت تمام بجا آورد.
اجابت دعا و برآورده شدن حاجت
خداوند سبحان در ازاى ایثار و فداكارى سیدالشهدا علیه السلام و تحمل هرگونه سختى چون تشنگى و غم و اندوه فراوان براى حفظ اسلام، در مرقد شریفش بركاتى را قرار داده كه از جمله آنها اجابت دعا و برآورده شدن حاجات است. چنانكه امام صادق علیه السلام فرمود: «هر كس دو ركعت كنار قبر حسین علیه السلام نماز بخواند، از خداوند چیزى را مسئلت نكند جز این كه به او عطا شود.»(8)
و نیز فرمود: «خداوند در عوض قتل امام حسین علیه السلام، امامت را در ذریه آن حضرت، شفا را در تربتش، اجابت دعا را در كنار مرقدش قرار داده، و ایام زیارت كنندگان او از عمرشان حساب نمىشود.»(9)
پىنوشتها:
1- سیره امامان (ترجمه اعیان الشیعه)، علامه سید محسن امین، ص 220 / و زندگانى چهارده معصوم،
عمادزاده، ج 2، ص 137.
2- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 10، ص 323.
3- منتخب كامل الزیارات، ابن قولویه، ص 195.
4- منتخب كامل الزیارات، ابن قولویه، ص 252.
5- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 10، ص 549.
6- كامل الزیارات، ابن قولویه، ص 248.
7- كامل الزیارات، ابن قولویه، ص 123.
8- امالى شیخ طوسى، ص 317.
9- امالى شیخ طوسى، ص 319.

سجده بر خاك تو شایسته بود وقت نماز اى كه از خون جبینت به جبین آب وضوست
فضیلت و آثار و بركاتى كه براى تربت حسینى است، براى هیچ تربتى و قطعهاى از قطعات زمین نیست. خاك كربلا قطعهاى از بهشت است كه خداوند قادر متعال به واسطه قدردانى از یك فداكار در راه دین كه تمام هستى خود را فدا كرده، در آن خاك، بركت و فضیلت و شفا قرار داده است .
كربلایش قطعهاى از جنت است باب نور و باب لطف و رحمت است
اما در این كه چرا تنها این خاك داراى چنین ویژگیها و آثار و بركات است؟ باید گفت: هر چیزى كه در این عالم، شرافت ظاهرى و یا معنوى پیدا مىكند، یا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتى است، و یا به خاطر وقوع امر خارقالعاده و مهمى است كه به آن شرافت و بركت داده است .
در تربت كربلاى سیدالشهدا علیه السلام هر دو امر محقق شده است، زیرا خاك كربلا بنا بر روایاتى، هم شرافت ذاتى و خدادادى، و هم امر عظیم و واقعهاى مهم در آنجا واقع گردیده كه آن شهادت حسین بن على علیه السلام و یاران وفادارش مىباشد، لذا داراى فضیلت و آثارى خاص است .
آمده است كه چون بر قبر امام حسین علیه السلام آب بستند، پس از چهل روز آب فرو نشست و اثر قبر محو گردید، یكى از اعراب بنى اسد آمد و از خاك قبضه قبضه برداشت و بویید تا بر قبر حسین رسید، و چون او را مىبوسید گریه مىكرد و مىگفت: پدر و مادرم به فدایت، چه قدر خوشبویى كه قبر و تربت تو چنین خوشبو است، سپس شروع كرد به سرودن:
خواهند نهان سازند قبرش ز حبیبش خوشبویى خاك قبر گردیده دلیلش
آرى خاك مزار حسین علیه السلام سرمه چشم عاشقان و شیفتگانش بوده و ایشان را مجنون وار به سوى خود مىكشاند.
از آنجایى كه هدف این كتاب بر شمردن آثار و بركات سیدالشهدا علیه السلام است، از تفصیل در مطلب پرهیز كرده و علاقهمندان به این مقوله را به كتابهاى مربوط ارجاع مىدهد.
و اما آثار و بركاتى كه مىتوان براى تربت پاك حسینى برشمرد عبارتند از:
تأثیر تماس اعضاى بدن با تربت
یكى از آثار و بركات تربت سیدالشهدا علیه السلام این است كه متبرك نمودن بدن و صورت با آن تربت شریف تأثیر معنوى زیادى بر انسان خواهد گذاشت، از این رو از بعضى بزرگان دین و امامان معصوم نقل شده كه بعد از نماز، بدن و صورت خویش را با مهر كربلا متبرك مىكنند. و نیز دستور دادهاند كه قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسیده و با اعضاى بدن تماس داده شود.
امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسین علیه السلام را شفاى هر درد، و ایمنى از هر خوفى قرار داده است؛ پس هرگاه یكى از شما خواست از آن خاك تناول كند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر سایر اعضاى بدنش تماس دهد...»(1)
سجده بر تربت
یكى دیگر از بركات و آثار خاك مزار امام حسین علیه السلام این است كه سجده بر آن تربت پاك حجابهاى ظلمانى را كنار زده و در توجه حق تعالى به نمازگزار مؤثر است. امام صادق علیه السلام در این باره مىفرماید: «همانا سجود بر تربت حسین علیه السلام حجابهاى هفتگانه را پاره مىكند.»(2)
لازم به ذكر است كه مراد از «حجاب» در كتاب و سنت، همان حجابهایى است كه بین بنده و خالق حایل شده و او را از شهود خداوند محجوب مىسازد كه در مرحله اول، حجابهاى ظلمانى و در مرحله دوم، حجابهاى نورانى برطرف مىشود اما مراد از حجابهاى هفتگانه، ظاهراً حجابهاى ظلمانى است. سجده بر تربت حضرت سیدالشهدا علیه السلام این خاصیت را دارد كه در صورت معرفت به حق حضرت و ولایت او، حجابها را دریده و راهگشاى وصول به كمالات انسانى باشد.
سجده بر خاك سر كوى تو آرند خلایق جان فداى تو كه هم قبله و هم قبله نمایى
و اما در خصوص این كه در میان شیعه معمول است از خاك مقدس كربلا یعنى تربت كنار قبر سیدالشهدا علیه السلام خاك برداشته و با آن مُهر درست كرده و غالباً در نماز، به آن سجده مىكنند بدین خاطر است كه از خاك زمین بوده و به تمامى خاكها مىتوان سجده كرد، و از طرفى خاك كربلا به لحاظ شهادت امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش شرافت پیدا كرده است، به طورى كه اهلبیت علیهم السلام نیز به ما فرمودهاند در هر نمازى كه سجده بر تربت كربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول مىكند. چنانكه حضرت صادق علیه السلام از خاك كربلا درون كیسهاى ریخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن كیسه را باز مىكرد و بر آن سجده مىنمود.
شفا یافتن
از جمله آثار و بركات قطعى تربت پاك سیدالشهدا علیه السلام شفا بودن آن براى دردها و آلام انسان است. روایاتى كه دلالت بر این امر دارند به سه دسته تقسیم مىشوند:
1- روایاتى است كه شفا بودن را براى تربتى كه از خود قبر شریف برداشته شود مخصوص كرده است، چنانكه امام صادق علیه السلام فرمود: «به درستى كه نزد سر حسین علیه السلام تربت سرخى است كه شفاى هر دردى غیر از مرگ مىباشد.»(3)
2- روایاتى است كه با تعبیرات مختلف توسعهاى از بیست ذراع تا پنج فرسخ و یا ده میل را براى آن قائل است. چنانكه امام صادق علیه السلام فرمود: «حریم مزار حسین علیه السلام پنج فرسخ از چهار جانب قبر است.»(4)
3- روایاتى است كه به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نمودهاند. چنانكه امام صادق علیه السلام فرمود: «خاك مزار امام حسین علیه السلام براى هر دردى شفاست.»(5)
تا شفا بخشد روان و جسم هر بیمار را در حریم وصل خود خاك شفا دارد حسین
و نیز امام رضا علیه السلام فرمود: «خوردن گِل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك، حرام است مگر گِل مزار حسین علیه السلام، به درستى كه در آن شفاى هر درد و امنیت از هر ترسى است.»(6)
حكایت
عالم زاهد پرهیزگار حجةالاسلام والمسلمین مرحوم آقاى حاج شیخ محمدحسن عالم نجف آبادى(ره) نقل فرمودند: «من در زمان مرجعیت مرحوم آیة الله آخوندى خراسانى (ره) كه در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم مریض شدم و این بیمارى مدتى طول كشید و پرستارى مرا بعضى از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند. پس از چندى بیمارى من به قدرى شدید شد كه اطبا از شفا یافتنم مأیوس شدند و دیگر براى معالجهام نیامدند، و من در حال تب شدید گاهى بیهوش مىشدم و گاهى به هوش مىآمدم.
یكى از رفقا كه مرا پرستارى مىكرد شنیده بود كه عالم زاهد مرحوم آیة الله آقاى حاج على محمد نجف آبادى قدس سره مقدارى از تربت اصلى حضرت سیدالشهدا علیه السلام را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وى خواسته بود كه قدرى از آن تربت را بدهد كه به من بخورانند تا شفا یابم. ایشان فرموده بود: من به قدر یك عدس تربت دارم و آن را گذاشتهام كه بعد از مرگم در كفنم بگذارند. آن آقا ناراحت شده و گفته بود: حالا كه ما از همه جا مأیوس شده و به شما پناه آوردهایم شما هم از دادن تربت خوددارى مىكنید؟ این بیمار در حال احتضار است و مىمیرد.
مرحوم آیة الله آقاى حاج على محمد، دلش به حال بیمار سوخته و قدرى از آن تربت كه از جان خودش عزیزترش مى داشت به آن شخص داده بود. تربت را با آب مخصوصى كه وارد شده در آب حل كرده و به حلق من ریخته بودند. من كه در حال بیهوشى به سر مىبردم، ناگهان چشمان خود را باز كرده و دیدم رفقا اطراف بسترم نشستهاند، خوب دقیق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را كه به حلقم ریخته بودند برایم شرح دادند.
كم كم در خود احساس نیرو و نشاط كردم و حركتى به خود داده، نشستم، دیدم نشاط بیشترى دارم برخاستم و ایستادم، و چون یقین كردم كه به بركت تربت مقدس امام حسین علیه السلام شفا یافتم حال خوشى پیدا كردم و به رفقا گفتم: از شما خواهش مىكنم كه از حجره بیرون بروید، چون مىخواهم زیارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بیرون رفتند و من در حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشى كه قابل وصف كردن نیست مشغول خواندن زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام شدم.»(7)
آرى، شفاى بیماران به وسیله تربت آن حضرت یكى از بركاتى است كه خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین علیه السلام به وى عطا فرموده است .
تأثیر كام برداشتن اطفال با تربت
كام برداشتن اطفال با تربت امام حسین علیه السلام موجب ایمنى كودك مىشود چنانكه امام صادق علیهالسلام فرمود:
«كام فرزندانتان را با تربت حسین علیه السلام باز كنید كه آن امان است.»(8)
تأثیر تربت حسین ، همراه جنازه
صاحب كتاب «مدارك الاحكام» مىنویسد: در زمان حضرت صادق علیه السلام زن زاینهاى بود، بچههایى كه از زنا به دنیا مىآورد در تنور مىانداخت و مىسوزانید. وقتى كه مُرد، پس از غسل و كفن او را به خاك سپردند، اما زمین جنازهاش را بیرون انداخت. جاى دیگر او را دفن كردند باز زمین او را نپذیرفت تا سه مرتبه، آنگاه مادرش به امام صادق علیه السلام متمسك شد: اى پسر پیغمبر به فریادم برس.
فرمود: كارش چه بود؟ عرض كردند زنا و سوزاندن بچههاى حرامزاده. فرمود: هیچ مخلوقى حق ندارد مخلوقى را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض كرد حالا چه كنم؟ فرمود: مقدارى از تربت حسین علیه السلام با او در قبر بگذارید. تربت حسین علیه السلام امان است. همراهش گذاشتند زمین او را پذیرفت.
در توقیع مبارك حضرت حجة بن الحسن(عج) نیز اذن داده شده است. یكى از شیعیان به حضرت (در زمان غیبت صغرى توسط نایب خاص حضرت) مىنویسد: آیا جایز است ما تربت حسین علیه السلام را با میت در قبر بگذاریم، یا با تربت حسین روى كفن بنویسیم؟
حضرت در پاسخ مرقوم مىفرمایند: هر دو كار پسندیده است. البته باید رعایت احترام تربت بشود. مُهر یا تربت، مقابل یا زیر صورت میت باشد، بلكه به بركت خاك قبر حسین علیه السلام قبر میت محل امنى از هر بلا و آفت و عذابى گردد.(9)
تسبیح تربت
از حضرت صاحب الزمان(عج) روایت شده كه فرمود: «هر كس تسبیح تربت امام حسین علیه السلام را در دست گیرد و ذكر را فراموش كند، ثواب ذكر براى او نوشته مىشود.»(10)
و امام صادق فرمود: «یك ذكر یا استغفار كه با تسبیح تربت حسین علیه السلام گفته شود برابر است با هفتاد ذكر كه با چیز دیگر گفته شود.»
پىنوشتها:
1- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 4، ص 1033.
2- كافى، مرحوم كلینى، ج 4، ص 588.
3- كامل الزیارات، ابن قولویه، ص 272.
4- مكارم الاخلاق، طبرسى، ج 1، ص 360.
5- كافى، مرحوم كلینى، ج 1، ص 360.
6- تهذیب الاحكام، شیخ طوسى، ج 6، ص 74.
7- نقل از كتاب "سیدالشهدا"، آیت الله شهید دستغیب، ص 166.
8- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 4، ص 1033.
9- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 4، ص 1033.
10- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 44، ص 280.

اى غمین ز اشتیاق حضرت او روز و شب مایل به زیارت او
تو از او دور نیستى بالله «قبره فى قلوب من والاه »
در طول تاریخ انسان هایى بوده و هستند كه پس از مرگشان، زندگى و حیاتشان ادامه پیدا كرده و با مرگ بدنشان، وجودشان و شخصیت و اندیشهشان ادامه یافته است. مردان خدا و شخصیت هاى الهى، همانگونه كه در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند، در زمان پس از مرگ نیز آرامگاه و زیارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است. و در این میان، زیارت مشهد حسینى از ویژگی هاى برجستهاى برخوردار است. آنان كه توفیق پیدا مى كنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند، روى به آستان امام حسین علیه السلام آورده و به جانب این مدرسه عشق و فضیلت و دانشگاه كمال و تربیت مىگرایند. اینگونه تربیت اجتماعى و یك چنین موسسه تهذیب اخلاق و ادب، براى هیچ ملتى از ملل گیتى میسر و مقدور نیست .
البته ملحدین و معاندین و مخالفین مكتب تشیع به خیال خود شبهات و اشكال هاى مى كنند و مى گویند: «زیارت قبور، بت پرستى است؟!» در حالى كه هر كس كه به زیارت قبور ائمه علیهم السلام مى رود هرگز به عنوان «بت» آنها را زیارت نمىكند. چه كسى است كه حسین بن على علیه السلام را خدا بداند؟!! شیعه، امام را مقرب درگاه خدا مىداند و با توسل به او قربى به خدا پیدا مى كند، همانطور كه خودش در قرآن مجید فرمود: «به سوى او وسیله بگیرید.»(1) امام را وسیله الهى مىداند. زیرا توسل و شفاعت، بعدى از ابعاد زیارت است كه زائر از این طریق خود را به درگاه الهى نزدیك مىكند، و پیشوایان ما وعده فرمودهاند كه از زائران خود دستگیرى كنند.
امام رضا علیه السلام مى رماید: «هر امامى بر گردن دوستان و پیروانش عهد و پیمانى دارد و وفاى به این عهد، با زیارت قبر آنان ممكن مىباشد. و كسى كه به شوق زیارت آنها و با تصدیق به فضیلت آنها به سوى قبور آنها برود مورد شفاعت ائمه در قیامت قرار مىگیرد.
پس هر زائرى باید بكوشد تا از این شفاخانه فیض، استشفاى دردهاى درونى و امراض قلبى و اندرونى خود را خواسته، خواستار آن شود كه صفاى دل و دوستى خاطر و پاكیزگى روح و قداست روان و سلامت تن، از خدمت آفریدگار جهان به وى عطا گردد، تا این كه هم ظاهر او به جمال و كمال آراسته شود و هم باطن وى از آلودگىها پاك و مصفا گردد.
از طرفى زیارتنامههاى وارده، و خواندن هر كدام از آنها، خواننده و زائر را به دقت و تفكر واداشته، متذكر تاریخ و احوال انبیا و اولیاى معصوم مىگرداند. تأمل در زیارت عاشورا و دیگر زیارات، این مطلب را به خوبى روشن مى سازد كه امامان به این وسیله در صدد ساختن انسان هاى مؤمن و متعهد بودهاند، لذا به آنها تعلیم دادهاند كه در زیارت امام حسین علیه السلام از خداوند بخواهند كه زندگى و مرگشان را «حسین گونه» قرار دهد، و آنها را در دینا و آخرت همراه آن حضرت بدارد: «اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد، و مماتى ممات محمد و آل محمد ... و ان یجعلنى معكم فى الدنیا و الاخرة.»
به امید این كه خداوند متعال توفیق زیارت حضرتش را در دنیا و شفاعتش را در روز قیامت نصیب ما گرداند، به آثار و بركاتى كه زیارت سیدالشهدا علیه السلام به دنبال دارد مىپردازیم:
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب

چراغ هدایت و كشتى نجات
من آن نورم كه در شبهاى تاریك چراغ رهنماى كاروانم
در این دریا منم آن ناخدایى كه كشتى را به ساحل مىرسانم
روایت شده كه امام حسین علیه السلام فرمود: «خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شدم در حالی كه ابى بن كعب هم آنجا بود. حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: مرحبا به تو، اى اباعبدالله، اى زینت آسمانها و زمین. ابى گفت: چگونه او زینت آسمانها و زمین است در صورتى كه كسى غیر از تو چنین نیست؟ حضرت فرمود: اى ابى، قسم به كسى كه مرا به حق به نبوت مبعوث كرد، حسین بن على در آسمان بزرگتر از روى زمین است، و همانا بر طرف راست عرش الهى نوشته شده است كه او چراغ هدایت و كشتى نجات است.»(1)
یكى از بركات فردى حضرت سیدالشهدا علیه السلام این است كه او «چراغ هدایت» و «كشتى نجات» است. اگر چه همه پیامبران و امامان علیه السلام چراغها و انوار هدایت و كشتیهاى نجات و رهایىاند، چنان كه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «انما مثل اهل بیتى فیكم كمثل سفینة نوح من دخلها نجا، و من تخلف عنها هلك.» (2)
همانا خانداون و اهلبیت من در میان شما مانند كتشى نوح است كه هر كس داخل آن شود نجات پیدا كرده و هر كس كه از آن تخلف كند هلاك خواهد شد.
اما كشتى نجات حسین علیه السلام حركتش بر امواج توفنده و گسترده دریا، سریعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهاى نجات آسانتر بوده و دایره بهرهورى و استفاده از نور مشعل وجود حسین علیهالسلام وسیعتر است.
در آن زمانى كه امواج بلند و سهمگین فساد و گناه بر پیكره نیمه جان جامعه اسلامى، و جان و دل مسلمانان، تازیانه مرگ مىزد و گرداب حوادث و توطئهها و پلیدیها، خفتگان در بستر غفلت را بىرحمانه به قعر تاریكى و تباهى مىكشید، این حسین بود كه با قیام و نهضت الهى خود و شهادت و اسارت اهلبیت خویش، گرفتاران در این اوضاع خطرناك را از دریاى پر تلاطم ساخته شده به دست فتنهگر «بنى امیه» نجات بخشید و با كشتى رهایى خود، این خفتگان و غافلان و گرفتاران را به ساحل نجات رهنمون نمود.
آرى، حسین علیه السلام «مصباح الهدى» است تا در این ظلمتكده خاك، دلیل و راهنماى راه باشد؛ و «سفینة النجاة» است تا در اقیانوس متلاطم فتنهها و ضلالتها، غرق شدگان را كه كشتى شكسته بودند فریادرس باشد.
اى كه مصباح هدایت هستى و فلك نجات از چه با این اشكها ایجاد طوفان مىكنى؟
زنده در قبر دل ما بدن كشته تو است جان مایى و ترا قبر حقیقت دل ماست
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
عظمت ، معرفت و منزلتی که او داشت نخستین زائر مزار حضرت سیدالشهدا ( علیه السلام ) دوست بدار دوستدار آل محمد(ص) را تا هنگامي که دوستشان ميدارد و دشمن بدار دشمن آل محمد(ص) تا هنگامي که دشمنشان ميدارد؛ هر چند روزهدار و نمازگزار باشد. |
|
عنوان نخستين زائر تنها بر مردي شريف و عارفي کامل يعني صحابي بزرگ و برجسته، جابر بن عبد الله انصاري-رضوان الله عليه- منطبق است که به منظور زيارت قبر سيد الشهدا(ع) از مدينه به کربلا رفت. بسياري از علما تصريح کردهاند که او نخستين کسي است که عنوان زائر قبر حسين(ع) را کسب کرد؛ اين شرافت و افتخار و ذخيره او را بس است.
|
نگاهی تاریخی به موضوع عطش و تشنگی در کربلاآب و تاب! از گزارشهای معتبر تاریخی، چنین به دست میآید که سه روز قبل از شهادت امام حسین(ع) (در روز هفتم محرّم) دستوری از عبیداللَّه بن زیاد از این قرار به عمر بن سعد ابلاغ شد که:«بین حسین و آب فاصله انداز و مگذار که قطرهای از آن بنوشند» و این عمل را نوعی انتقام در مقابل بستن آب بر عثمان تلقی کرد!!بلاذری، ج 3، ص 180. |
|
ابن سعد به مجرد دریافت این دستور، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار، مأمور مراقبت از شریعه فرات به منظور جلوگیری از دسترسی امام(ع) و یارانش به آب کرد.همانها. در این دو سه روز امام(ع) و یارانش از طرق مختلف سعی در دسترسی به آب داشتند؛ زیرا تحمل تشنگی در آن بیابان سوزان - به ویژه با آن کاروان مشتمل بر زنان و کودکان - بسیار طاقت فرسا بود. |
یادداشتی از محمد روحانی نژاد،خبرنگار صداو سیماحسین در آنسوی مرزهاست کربلا و محرم فقط نام مکان و زمان نیست بلکه نماد ، آرمان و مفهوم است به همین دلیل سرزمین و کشور ومرز نمی شناسد درهرجای این عالم کافی است با نام دلربای "حسین " علیه السلام آشنا باشی... |
|
کربلا و محرم فقط نام مکان و زمان نیست بلکه نماد ، آرمان و مفهوم است به همین دلیل سرزمین و کشور ومرز نمی شناسد درهرجای این عالم کافی است با نام دلربای "حسین " علیه السلام آشنا باشی آنگاه از غروب روزقبل از آغاز محرم ، صدای کوبیدن میخ ها وبرپاشدن خیمه های اندوه در دل شنیده می شود ، همهمه یک کاروان خسته واز راه رسیده با طنین صدای دلربای قافله سالارنام آشنای این کاروان درسکوت فرو می رود وقتی که می پرسد این وادی را چه می نامند ، پاسخ شنید "نینوا" و دیگری گفت " کربلا" هم می گویند. همان وادی غریب و گمنامی که قرن هاست خاک معطرش به سراسر این کره خاکی فخر می فروشد و البته از آن سو خارهای بی رحمش به سبب آزردن پای کودکان معصوم وفراری ازخصم نفرین شده اند. محرمی دیگر و موسم بیرق عزا، سوز دل واشک دیده رسید. |
محرم ماه عشق و ایثار،ماه اشک های حسینی و بیتوته در هیئت های حسینی.روضه ها و احادیثی که در این شب ها در حسینیه ها نقل می شوند با توجه به نامی است که به آن روز تعلق گرفته است.روز دوم محرم روز به ورود به کربلا نام گذاری شده است.
ورود امام به کربلا
بدانکه در روز ورود آن حضرت به کربلا خلاف است واصح اقوال آنست که ورود آن جناب به کربلا در روز دوم محرم الحرام سال شصت و یکم هجرت بوده و چون به آن زمین رسید پرسید که این زمین چه نام دارد؟ عرض کردند کربلا مینامندش، چون حضرت نام کربلا شنید گفت: اّلّلهُمَّ اِنّ اَعُوذُبِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَالْبَلآءِ
پس فرمود که این موضوع کرب و بلا و محل محنت و عنا است فرود آئید که اینجا منزل و محل خیام ما است، و این زمین جای ریختن خون ما است. و در این مکان واقع خواهد شد قبرهای ما، جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اینها پس در آنجا فرود آمدند. و جز نیز با اصحابش در طرف دیگر نزول کردند و چون روز دیگر شد عمر بن سعد (ملعون) با چهار هزار مرد سوار به کربلا رسید و در برابر لشکر آن امام مظلوم فرود آمدند.........

ادامه مطلب
گنجينه هاي ماندگار ادامه در ادامه مطلب

اشاره:
در بخش نخست اين مقاله بيان داشتيم كه نامه هاي امامان معصوم عليهم السلام و از جمله نامه هاي امام حسين عليه السلام گنجينه هاي ماندگار و قابل استفاده براي امروز است. و سپس نامه هاي امام حسين عليه السلام به امام حسن مجتبي عليه السلام، جعده، معاويه، و يزيد را به ترتيب زماني بررسي كرديم. اينك ادامه بحث را پي مي گيريم.
5. نامه اوّل به كوفيان
بعد از مرگ معاويه، مردم كوفه به امام عليه السلام نامه هايي نوشته و تقاضاي قيام كردند، امام پذيرفت و در جواب ابن زبير نوشت: "اَتَتْني بَيْعَةُ اَرْبَعينَ اَلْفاً يَحْلِفُونَ لي بِالطَّلاقِ وَ الْعِتاقِ مِنْ اَهْلِ الْكُوفةِ؛(1) به من خبر دادند كه چهل هزار نفر از مردم كوفه، با من بيعت كردند و سوگند ياد كرده اند كه زن طلاق و برده آزاد باشند [اگر عهدشان را شكستند]". (2)
ادامه مطلب
قيام كربلا ادامه در ادامه مطلب

از گنجينه هاي ماندگار و قابل بهره، نوشته ها و نامه هايي است كه از امامان معصوم عليهم السلام تحت عنوان توقيعات، كتب، وصيتنامه ها و... براي شيعيان به يادگار مانده است. اين نامه ها در كتب مختلف روايي و تاريخي پراكنده است و كمتر به صورت مجموعه اي گرد آوري شده است. بخشي از نامه هاي امير مؤمنان عليه السلام در نهج البلاغه گرد آوري شده است و برخي از نويسندگان نيز در رابطه با ديگر امامان اقدام به اين كار نموده اند.
جا دارد در ايام محرم، مبلّغان گرامي از نامه هاي به يادگار مانده از امام حسين عليه السلام بهره ببرند. در اينجا قصد داريم به بخش مهمي از نامه هاي امام حسين عليه السلام اشاره نمائيم.
با ذكر اين نكته كه نامه هاي آن حضرت گاه اخلاقي است؛ مانند نامه اوّل، و گاه سياسي.
نامه هاي سياسي نيز يك بخش مربوط به تأييد صلح امام حسن مجتبي عليه السلام و تن دادن شيعيان به اين مسئله مي شود؛ مانند نامه دوّم (نامه به جعده) و بخش ديگر مربوط به معاويه و افشاگري عليه او و فرزندش يزيد، و افشا نمودن جنايت او؛ مانند نامه هاي سوّم و چهارم و...
قسمت ديگر نامه هاي آن حضرت مربوط به وصيتها و اهداف قيام اوست؛ مانند نامه ششم، (نامه به محمد حنفيه) و نامه به عبدالله جعفر و بخش ديگر نيز براي زمينه سازي قيام كربلا و دعوت مردم براي ملحق شدن به آن است؛ مانند نامه نهم (نامه به بني هاشم)، نامه هاي مختلف به مردم كوفه و بصره، و نامه به حبيب بن مظاهر و... .
ترتيب انتخابي در بيان نامه ها ترتيب تاريخي است، يعني هر كدام مربوط به دوران صلح امام حسن عليه السلام و خلافت غاصبانه معاويه مي شود، در بخش ابتدايي، و آنچه مربوط به قيام كربلا مي شود، به ترتيب تاريخ نگارش، در قسمت بعدي آمده است.
ادامه مطلب
امام حسين عليه السلام،گنجينه اسرار وحي ادامه در ادامه مطلب

قرآن و اهل بيت عليهم السلام همانند دو بال پرنده اي هستند كه اگر هر دو يا يكي از آنها نباشد پرواز به سوي سعادت و كمال امكان پذير نخواهد بود. معادله قرآن منهاي اهل بيت و اهل بيت جداي از قرآن در قاموس تشيّع معنا ندارد. هر جا سخن از اهلبيت باشد پشتوانه آن كلام وحي است و اگر سخن از وحي است، مفسر و ترجماني همانند اهل بيت عليهم السلام را مي طلبد. (1)
ارتباط تنگاتنگ اهل بيت عليهم السلام و قرآن آنچنان مستحكم است كه هر كسي با اندكي تأمل و بررسي آن را در مي يابد. آن گراميان در روز ولادت آيات وحي را زمزمه مي كردند و در طول حيات با آيات قرآن زندگي كرده و خودشان ناطق قرآن بودند. و در آخرين لحظات زندگي نيز با نغمه قرآن دار فاني را وداع مي كردند. حديث ثقلين يكي از روشن ترين دلائل اين ادعاست كه قرآن و اهل بيت عليهم السلام هرگز از هم جدا نخواهند شد. حضرت رسول صلي الله عليه وآله فرمود: "هُمْ مَعَ الْقُرآنِ وَ الْقُرآنُ مَعَهُمْ لا يُفارِقُونَهُ وَ لا يُفارقُهُمْ(2)؛ آنان (اهل بيت عليهم السلام) همراه قرآنند و قرآن نيز همراه آنان، آنان از قرآن جدا نمي شوند و قرآن نيز از آنان." هر دو سفينه نجات، سراج منير، حبل اللَّه، مصباح هدايت، جلوه اي از رحمت الهي، كانون حكمت، كوثر زلال الهي و منادي انسانيت، عدالت، زندگي شرافتمندانه و سعادتمندانه هستند.
در اين نوشتار ارتباط امام حسين عليه السلام را با قرآن بررسي مي كنيم. نخست برخي از آيات قرآن را كه در مورد شخصيت آن حضرت تفسير و تأويل شده مي خوانيم و در بخش دوم، برخي از آداب تلاوت قرآن و تفسير آيات آن را از منظر حضرت ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام به نظاره خواهيم نشست. و در بخش سوم، برخي از آياتي را كه امام در تبيين فلسفه نهضت عاشورا بيان فرموده بررسي مي كنيم.
البته ارتباط امام با قرآن آنچنان نزديك است كه نيازي به ذكر دليل و برهان نيست. چرا كه هر دو امانت و سرمايه جاويدان پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله هستند. در شب نزول قرآن - كه شب قدر است - فرشتگان و روح الامين نازل شدند و در شب تولد حضرت ابا عبداللَّه عليه السلام نيز فرشتگان و روح الامين نازل شدند و به رسول خداصلي الله عليه وآله تبريك و تهنيت گفتند. (3)
قرآن كلام خاموش خداوند است و حسين عليه السلام قرآن ناطق مي باشد. قرآن معيار شناخت حق و باطل و امام حسين عليه السلام نيز ميزان حق و باطل است. هر كس قرآن را تلاوت كند و حق تلاوت را ادا نمايد، قرآن از او شفاعت مي كند و هر كس حضرت سيد الشهداءعليه السلام را عارفانه و عاشقانه زيارت كند و بر او سوگواري نمايد، حضرت او را شفاعت مي كند.
قرآن جاودانه است و هرگز كهنه و ملال آور نخواهد شد و هميشه تازه و صفا بخش است، حضرت ابا عبداللَّه عليه السلام نيز هميشه نامش زنده است و مصيبتهايش تازه بوده و با تكرار و ياد آوري خسته كننده نيست؛ بلكه در هر زمان تازه و روح بخش بوده و به دلها طراوت و نشاط و اميد مي بخشد. (4)
ادامه مطلب
درس هاي مکتب حسيني ادامه در ادامه مطلب
امام حسين عليه السلام و حکومت اسلامي

اوّل. نياز به شناخت
شناخت سيدالشهداء از مهم ترين نيازهاي بشر در طول تاريخ است. اصولاً شناخت چهره هاي تأثيرگذار در تاريخ، چه مثبت و چه منفي از آگاهيهاي ضروري براي زندگي انسانهاست. شناخت و معرفت حضرت سيدالشهداء، آب حيات امت اسلامي است و پيشنهاد ما اين است كه در كل كشور اسلامي دانشگاهي ويژه شناخت اهل بيت پيامبر اعظم به ويژه امام حسين عليه السلام تأسيس شود و "امام حسين شناسي" به عنوان يك گرايش مهم در تاريخ پيشوايان اسلام مورد توجه نظام آموزش و پژوهش كشورهاي اسلامي قرار گيرد.
ادامه مطلب
سوگواري امام حسين عليه السلام در عصر معصومين عليهم السلام (1) ادامه در ادامه مطلب

سنّت پسنديده
سوگواري براي شخصيتهاي مقدّسي كه در راه تحقق ارزشهاي الهي و خاموش نمودن آتش شرارت، مصايب زيادي را تحمّل كردهاند، داراي ارزش و اهميت فراوان است. بديهي است آدمي به دليل برخي تمايلات و نيز جلوههاي دنيايي، دچار فراموشي ميگردد و غبار غفلت، براي فطرت او حجابي خواهد شد؛ در اين مواقع، تكريم حماسههاي شكوهمندي كه در اصلاح جوامع و احياي امر به معروف و نهي از منكر، فداكاريهاي ارزشمندي را به نمايش گذاشتهاند بسيار مفيد و آموزنده خواهد بود.
اين نكته، بُعدي از حكمت عزاداري را ترسيم مينمايد و اين سنّت با بركت، اگرچه در ميان جوامع شيعي رواج و گسترش افزونتري دارد؛ امّا مختص مذهب يا مرام خاصي نميباشد. سوگواري گرچه جزء اصول دين و فروع دين نيست ولي بيارتباط با اعتقادات و موازين شرعي نميباشد. تعظيم مرام و منش اهل بيت رسول اكرم صلي الله عليه و آله جز از راه تولّا و تبرّي امكانپذير نخواهد بود و عزاداري، بارزترين تجسّم عيني اين اصل ميباشد و قادر است در ژرف بخشيدن باورهاي مردم در عرصه امامت و ولايت، نقش مهمي را ايفا كند.
قرآن پيروان خويش را به بزرگ شمردن شعائر الهي فرا ميخواند. طبيعي است عزاداري براي امامي كه واسطه فيض خداوند و مدافع ارزشهاي قرآني بوده، ميتواند در اين مقوله قرار گيرد. رسول اكرم صلي الله عليه و آله نيز اجر رسالت را دوستي با خاندان خود معرفي ميكند و اين علاقه و محبّت با شادي در مواقع سرور آن بزرگان و گريستن در زمان مصائبشان نمايان ميگردد.
حجّت استوار ديگري كه شيعيان را براي عزاداريهاي باشكوه در هنگام مصائب ائمه تشويق مينمايد و سوگواريهاي محرم و صفر، و حزن و اندوه نشان دادن در ماجراي كربلا و به شهادت رسيدن امام حسين عليه السلام و ياران باوفايش را سنتي مستمر و مفيد و پربار معرفي ميكند، سخن و سيره معصومين عليه السلام در اينباره است. آن بزرگان علاوه بر اينكه اقامه مجالس عزا براي سيد الشهداء عليه السلام را مورد تأكيد و توجه قرار دادهاند، خود نيز عملاً با منعقد نمودن محافل سوگواري، اهميت اين امر را نشان داده و آن را به عنوان سنّتي شايسته در جامعه اسلامي تثبيت نمودهاند. پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام گاهي قبل از آنكه حادثه كربلا روي دهد، با ذكر زمان و مكان و كيفيت اين رخداد، بر چنين مصيبتي گريسته و ديگران را نيز به جاري ساختن اشك تشويق كردهاند. ائمه عليهم السلام پس از امام حسين عليه السلام از طريق برپايي مجالس سوگواري و هزينه كردن براي چنين برنامههايي و تشويق شاعران به مرثيه سرايي و بيان ثواب و فضيلت گريه نمودن بر امام حسين عليه السلام به ترويج سنّت مذكور پرداختند.
ادامه مطلب
ادامه در ادامه مطلب
حضرت سيد الشهداء عليه السلام آيت عبوديت و عرفان

طليعه
جبرئيل آمد كه اي سلطان عشق
يكّهتاز عرصه ميدان عشق
دارم از حق بر تو اي فرخ امام
هم سلام و هم تحيت، هم پيام
گويد اي جان، حضرت جانآفرين
مر تو را بر جسم و بر جان آفرين (1)
نگاهي به سيره و سخن امام حسين عليه السلام از ولادت تا شهادت، نشانگر اوج بندگي، خلوص، عبوديت، معرفت و مناجات و توجه مطلق به مبداء هستي است. اين مقال مروري كوتاه به نجواهاي عاشقانه و عبادتهاي عارفانه آن گرامي، در طول زندگي با بركت خويش بهويژه، در روز عاشورا دارد. چراكه اين ويژگيِ وجود مقدس حضرت سيد الشهدا عليه السلام (عشق به مناجات و عبادت)، از نشانههاي بارزِ انسانهاي كامل و بندگان خاص الهي است كه امام حسين عليه السلام سرآمد آنان است.
خداوند متعال در سوره فرقان درباره بندگان خود ميفرمايد: «وَ الَّذينَ يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً»؛ (2) «آنان كساني هستند كه شبها براي خدا بيدار مانده و به سجده و قيام ميپردازند.»
آثار تربيتي راز و نياز
از منظر فرهنگ روحپرور قرآن و اهلبيت عليهم السلام ، عبادت پروردگار داراي آثار ويژه تربيتي و مايه تكامل روحي و معنوي انسان است. عبادت و نيايش، روح و روان بندگان را با قدرت بيمنتهاي الهي و كمال مطلق پيوند ميدهد. انسان را از مركب غرور و خودخواهي به پايين آورده و در سلك خوبان عالم و دلدادگان حضرت حق قرار ميدهد. قرآن در مورد بندگان ستوده و پرواپيشه ميفرمايد: «كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ * وََ بِالْأَسْحارِهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»؛ (3) «آنها مقدار اندكي در شب ميخوابند و در سحرگاهان استغفار ميكنند.»
امام حسين عليه السلام هم با مناجاتها و عبادتهاي شبانه روزي خويش و كسب مقامات معنوي، در عرصه عبادت و عرفان به درجه اي از معرفت رسيد كه مدال نفس مطمئنه به نامش ثبت گرديد؛ (4) بنابراين عشق به خدا، مناجات حقيقي، عبوديت و معرفت و بندگي را بايد از حسين عليه السلام آموخت. همچنانكه امام عليه السلام، خود ميفرمايد: «أعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعَاءِ؛ (5) ناتوانترين مردم آن كسي است كه از دعا کردن ناتوان باشد.»
دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند
دعاي نيم شبي دفع صد بلا بكند
طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ليك
چو درد در تو نبيند كه را دوا بكند
تو با خداي خود انداز كار و دل خوشدار
كه رحم اگر نكند مدعي خدا بكند
در برخي از عبارتهاي عرفاني و انسانساز، كه از وجود مقدس حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام صادر شده، عبارات بلند و باشكوهي بيان ميشود كه سالكان مخلص با آن جملات توحيدي، استوار، مصمم و مشتاق در بوستان باصفاي حقيقت گام برميدارند و دل به دلدار ميسپارند.
ادامه مطلب




