پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

احساس انتظار

احساس انتظار، مثل احساس تشنگى است:
احساس تشنگى، آدم را، به آب مى‏رساند، و احساس انتظار، انسان صاحب نظر آگاه دین باور حقیقت جوى را، به حجت‏بالغه الهى! . . .
انسان اسلام، بزرگ‏ترین اصل اجتماعى و پاک‏ترین نهاد سیاسى دین را، اعتقاد و التزام به رهبرى «معصوم‏» مى‏داند .
رهبر جامعه انسان، هیچ کس نمى ‏تواند بود، مگر «پیامبر» یا «امام‏» که به طور مستقیم از سوى خدا و یا به امر حق و به دست پیامبر، تعیین شده باشد .
حقیقت دین، جز این نیست و بلوغ انسانیت، جز از این راه، مقدور نمى ‏تواند شد.
شیعه، نیز - با التزام و پایدارى بر این اصل خدایى - در هیچ لحظه‏اى از تاریخ، هیچ «ظالم‏» و «روند ظالمانه‏اى‏» را تایید و تصدیق نکرده، و بر سر این کار، «جان‏» خویش را - در همواره همه جا - بلا گردان «ایمان‏» خویش ساخته است! . . .
در آن حدیث مشهور، هم، که سخن از قیام حجت‏بالغه، به میان مى‏آید، تمامت ضربت تاکید، بر سر «ستم ستیزى‏» است:
          یملاالله به الارض قسطا و عدلا، کما ملئت ظلما و جورا .
خداوند، این زمین را - به دست او - از عدل و داد، سرشار مى‏سازد، همانطور که از ظلم و جور سرریز شده باشد! . . .
تو گویى که آنچه دیو آتشخواره «ظلم‏» ، بر سر آدمیان خاک مى‏آورد، با هیچ داغ و زخم دیگرى، برابرى نتواند کرد، اصلا، همه دردهاى بشر کجا، و این آتش جانسوز خانمان بر باد ده، کجا؟ !
و دواى این همه درد: «عدالت‏» !
از نگاه «شیعه‏» ، عدالت، اصل دین است:

          نخستین پیشواى او، در محراب، به گناه عدالت، به قتل مى‏رسد! !

و آخرین پیشوایش، براى این که به داد عدالت‏برسد قیام مى‏کند،
و آخرین حلقه، از مجموعه حلقات مبارزات حق و باطل را - که از آغاز جهان، بر پاى بوده است - به سامان مى‏برد .
همه حرف «انتظار» ، همین است:

          سفرى دور و دراز، براى رسیدن .

با چشمان «آینده‏» ، تکلیف «حال‏» را، روشن کردن .
در آستانه سقوط و ابتذال، ، دست انسان را گرفتن، و او را، تا درگاه نگاه خدا، بالا کشیدن و بر تحقق آرمان والاى همه انبیا و اولیا و مردان رزم آور راه حق، نظر داشتن! .
ودرآخرین رزم - پیروزمندانه - حیثیت عادلانه خاک را از نگاه‏بلند «بقیة‏الله‏» به‏نظاره‏برخاستن . . . و این، حرف کمى نیست!
انتظار، از جنس فرداست،
و احساس انتظار، فردایى شدن
عشیره انتظار، اهالى فردایند! . . .
آن که «نظر» ندارد، مثل کسى است که تشنه نیست .

احساس انتظار، مثل احساس تشنگى است .
آن که احساس تشنگى ندارد، آب - هر چند فراوان، زلال و گوارا، هم که باشد - به چه دردش مى‏خورد؟ !
بى خیالى، این پا و آن پا کردن، و مرد «فردا» نبودن، «ضد انتظار» است!
انسان انتظار، آماده فرداست .
احساس ‏انتظار، ازهم‏صحبتى‏هاى‏فردا، سرشارشدن است .
از اندیشه تردید، بیرون آمدن، و در دل یقین، در آمدن .
نشاط انتظار، آدمى را از ناامیدى و سستى، باز مى‏گیرد .
با این نگاه‏هاى کوچک و پیش پا افتاده، آدم در «روز مرگى‏» ها، غرق مى‏شود .
براى خوب دیدن، و خدایى نگریستن، باید به چشمان انتظار، مسلح شد!
آنکه «نظر» ندارد، به احساس انتظار، نیز - نمى‏تواند رسید .

«انتظار» سفر دور و درازى است .
سفر انتظار، چشم آدم را، باز مى‏کند، سفر انتظار، انسان را، «صاحب نظر» مى‏سازد
حرف از یک نقطه زمانى و مکانى نیست .
سخن از یک جغرافیاى جهانى عقیدتى است:

          تکان تازه‏اى در خاک و خلقت‏خاک!

تنه و بدنه خلقت، «عدالت‏» است . . . و در این میانه، «ستم‏» ، غبارى بیش نیست، که به راحتى مى‏شود آن را شست و پیکره اصلى، پاکیزه و زیباى آفرینش را در برابر نگاه انتظار زندگى، به دیدار نهاد! . . .
این شست و شو، اصلا، مشکل نیست:

          «آب‏» که دارد مى‏رود،

          «رود» که دارد مى‏گذرد،

فطرت پاک عادلانه «خاک‏» که دارد تکان تازه‏اى مى‏خورد،
همه به یارى ما، خواهند شتافت!
تنها، کافى است تکانى بخوریم . در جنبش شکوهمند میلاد انتظار، به «احساس‏» برسیم و صاحب نظرانه، عمل کنیم . . .

انتظار، یک رفع تکلیف نیست . بلکه، فهم تکلیف است، اداى تکلیف است:
آنان که منتظر عدالت فراگیر و همگانى اند، خویشتن، باید همواره در سوى تحقق آن ; اندیشه کنند، بنویسند و بکوشند، و سهم سنجیده و دقیق خود را - از اندازه وظیفه‏اى که بر گردن دارند ادا کنند . . .
از بى‏نظران، چه انتظارى؟ ! . . . نبض عدل، که خاک را، به تکانى مواج و تند و تازه فرا مى‏خواند، بى نظرانه نمى‏تواند بر گوش‏دل‏بنشیند . بى نظرى، بى تفاوتى و بى خیالى، از احساس انتظار، به دور است . خویشاوندان خمیازه و خواب را بگویید که با بیراهه‏هاى خویش، مزاحم راه «مردان انتظار» نشوند!
احساس انتظار، در این فرهنگ، ماذنه بلند هستى است که از بالاى بلند آن اذان عدل جهانى، سرداده مى‏شود .
این انتظار، پاسخى است‏به تمامى هستى و همه فرشتگان، در برابر همان سؤال گلایه‏آمیز، که: «چرا بر کره خاک، پاى‏کسانى باید باز شود که فساد کنند و خون بریزند؟ !»
این «انتظار» و پایانه معطر و مطهر خاک، پاسخ آنان و همه افکارى هم هست، که از «گرد خویش فرا نرفته و تمامت استعداد و توان انتظار را نمى‏نگرند . . .»

احساس انتظار، احساس طوفانى، شورانگیز و با نشاط است، و انتظارى ندارد، مگر پیروزى!

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

فلسفه و دلائل غیبت

پیامبر اکرم و ائمه اطهار(علیهم‎السلام) نخستین کسانى هستند که به منظور رفع شبهات، از علت غیبت سخن رانده‎اند و در مجموعه‎هاى روایى، احادیث زیادى در این باب جمع آورى شده است .
نعمانى از على (علیه‎السلام) نقل مى‎کند که ایشان دلیل غیبت را غربال انسان‎هاى صالح از گمراه و دانا از نادان مى‎داند و بر اساس روایت دیگرى حضرت در منبر کوفه فرمود:
«زمین، از حجت الهى خالى نمى‎ماند، ولى خداوند به دلیل ستم پیشه بودن خلق و ستم و زیاده روى، آنان را از وجود حجت بى بهره مى‎سازد.»  
روایات دیگرى که بیشتر در عصر تقیه جمع آورى شده‎اند، حاکى از این هستند که بشر قادر به درک فلسفه حقیقى غیبت نیست و این راز پس از ظهور آشکار خواهد شد.
در دوران امامت حضرت باقر(از 5 تا 114 ه - ق ) و حضرت صادق (از 114 تا 148 ه‍ ق ) با توجه به نهضت‎هاى دینى و بازار گرم مناظره‎هاى مذهبى و ضرورت نقد عقاید کیسانیه، زیدیه، غلات و اسماعیلیه، در خصوص غیبت امام به فلسفه غیبت توجه بیشترى صورت گرفت. روایات زیادى از امام صادق(علیه‎السلام) در این زمینه به دست ما رسیده است .

عبیدالله بن فضل هاشمى مى‎گوید: از امام ششم شنیدم که فرمود:
«صاحب الامر، غیبتى دارد که تخلف ناپذیر است و هر جوینده باطلى در آن به شک مى‎افتد و اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت، همان حکمتى است که در غیبت حجت‎هاى پیشین وجود داشته است و پس از ظهور، روشن خواهد شد، چنانکه حکمت کارهاى خضر از شکستن کشتى و کشتن پسر بچه و بر پاداشتن دیوار شکسته وقتى براى موسى روشن شد که آن دو، از هم جدا شدند. غیبت امرى از امور الهى و سرّى از اسرار و غیبتى است از غیبت‎هاى او.»
در روایت دیگرى، امام صادق(علیه‎السلام) علت غیبت را آزمایش الهى مى‎داند.
از دید امام جعفر صادق(علیه‎السلام) تصدى خلافت توسط عباسیان به معناى غصب حقوق سیاسى ایشان، به عنوان پیشواى بر حق مسلمانان بود و عباسیان از همان ابتدا نسبت به ایشان و علویان بدگمان شدند. امام که سیاست تقیه را در پیش گرفته بود، احادیثى را در زمینه غیبت امام عصر (علیه‎السلام) در میان راویان حدیث شیعه نشر داد و این نکته را روشن ساخت: بر امام منصوص الهى، لازم نیست، قیام کند، تا حقوق سیاسى خود را به دست آورد. او باید رهبرى روحانى خود را داشته باشد و وظایف خویش را انجام دهد تا زمانى که جامعه خود، به اندازه کافى از آگاهى و شعور سیاسى برخوردار شود و با مراجعه به ائمه (علیهم السلام) خواستار برقرارى حکومت اسلامى و شیعى گردد.

بر مبناى همین عقیده بود که امام صادق(علیه‎السلام) آشکار اعلام کرد: مهدى: به قدرت سیاسى دست خواهد یافت.
امام صادق(علیه‎السلام) به گونه روشن، بیان کرد که کدام یک از فرزندان ایشان، مهدى شمرده مى‎شود و پیش از ظهورش او را غیبتى باید و منشاء او چیزى جز خوف از کشته شدن و عدم آمادگى مردمان نیست و به دوستان خود توصیه کرد که در هر بامداد و پسین در انتظار فرج باشند.

در بیان امام صادق(علیه‎السلام) فلسفه غیبت و انتظار رابطه تنگاتنگى دارند و هر دو، به فعل انسان‎ها باز مى‎گردند. چون این مردم هستند که شایستگى خود را براى ظهور یا عدم ظهور امام غایب به نمایش مى‎گذارند و با کارهاى ناپسند خود بین خویشتن و امام حجاب مى‎گردند از این روى به همه شیعیان خود سفارش مى‎کند:
«در دولت باطل خموش و چموش باشند و در انتظار دولت حق به سر برند و بدانند که خدا، حق را به کرسى خواهد نشاند و باطل را محو خواهد ساخت.»
از آنان مى‎خواهد: با آرامش بر دیندارى خود صبر کنند.
امام صادق(علیه‎السلام) از ستمى که بر شیعیان اعمال مى‎شد غفلت نداشت و به همین دلیل تعمق در فلسفه و علت غیبت را سفارش مى‎کرد.

امام صادق(علیه‎السلام) به عمار ساباطى فرمود:
«شما، به چشم خود نگاه کنید که حق امام شما و حق خود شما در دست ستمکاران است. آنان جلو شما را گرفته‎اند و دارایى شما را برده‎اند و شما را ناچار کرده‎اند به کشت و کار تلاش براى گذران و خرج دنیا و طلب معاش زندگى و صبر بر دیندارى خودتان و عبادت مخصوص به خودتان و اطاعت از امام خودتان با بیم از دشمن.
برگرفته از کتاب چشم به راه مهدى

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

بیا اى صاحب الزمان

باز هم غروب سرخ آدینه است و لحظه قبض و سنگینى روح بر قلب
باز هم فارغ از تمام افکار زمینى با دلى آکنده از عشق به افق سرخ و خونین چشم دوخته ‏ام و دلتنگ دیدار توام و آنقدر حرفهاى ناگفته برایت دارم که گمان نمى ‏کنم عمر مجال گفتن آنها به من دهد.
همین چند دقیقه پیش پرستو را دیدم به سوى افق پر مى‏ کشید و شاد بود دلیل شادیش را پرسیدم مى‏ دانى چه گفت؟
پرستو گفت: کسى در باغى زیبا با دستهایى مهربان برایش لانه‏ اى از شاخه ‏هاى درخت عشق ساخته و او مى‏ خواهد براى زندگى به آنجا برود. پرسیدم چه کسى؟ در کدام باغ؟ گفت تو فکر مى ‏کنى ما پرستوها بى‏ صاحب و آشیانه‏ ایم؟ اگر یک عمر دربدرى مى ‏کشیم و خانه بدوشى، همه ‏اش به عشق دیدار و وصال معشوق است و اکنون است آن لحظه باشکوه وصال! و آنگاه پر کشید و از دید من دور شد. گویى پرستو نزد تو مى‏ آمد، به حالش غبطه خوردم، کاش منهم روزى به دیدار تو بهترین بیایم، راستى برایت‏ بگویم; دیشب در خواب شقایق را دیدم او نیز همانند من خون دل مى‏ خورد آخر او بارها از عشق تو جان سپرده و با اشک پاک آسمان دیگر بار از قلب زمین روییده و زنده شده! مى‏ دانى؟ مردم اسمش را گذاشته‏ اند، گل همیشه عاشق! چون همیشه جامه‏ اى سرخ از خون دلش بر تن دارد و همیشه مانند من عاشق عزیزى چون تو بوده. محبوبم! مگر نه اینکه مى‏ گویند مى‏ آیى! و دست مردم را مى‏ گیرى و عاشقان را نوازش مى‏ کنى پس بیا! بیا اى محبوب زیبا! بیا و دل تنگ مرا مونس باش، بیا و درد مرا درمان باش، بیا و چشم منتظر مرا با نور ربانیت نورانى کن، که بهترین دلتنگیها، دلتنگى براى تو و شیرین ‏ترین درد، درد فراق تو و زیباترین لحظه ها، لحظه ‏هاى انتظار کشیدن براى تو، بهترین است و من حاضر نیستم ذره‏اى از درد تو را به آسانى از دست ‏بدهم!
یادم مى ‏آید مادربزرگ همیشه مى‏ گفت ما هر روز معشوقمان را مى‏بینیم چرا که اگر نبینیمش سوى چشمانمان را از دست مى ‏دهیم، آرى من نیز هر روز تو را مى‏ بینم اما براستى به کدام چهره‏ اى و در کدامین جامه که هر روز تو را زیارت مى‏ کنم که هیچگاه سعادت شناخت تو را ندارم؟ باز هم از جا برمى ‏خیزم، به آب دیده وضو مى ‏کنم و سماتى بر سماء
مى‏ خوانم تا تسکین دل دردمندم باشد دعایى که به گفته مادربزرگ فرجت را نزدیکتر مى ‏سازد. به هر حال نمى ‏توانم دلتنگى نکنم زیرا با همه دردها و ناراحتیهایى که در بردارد براى من دوست داشتنى است دیگر اشک مجالم نمى‏دهد و قطرات آن که از عمق وجودم سرچشمه گرفته ‏اند بر شیارهاى مورب گونه ‏هایم سرازیر مى ‏شوند و قلبم را از هر چه غیر از توست مى شویند و قلبم اکنون آنچنان زلال است که مردن و منتظر ماندن برایش یکسان است . قلب من خواه‏ با مرگ بخاطر تو پر شود خواه با انتظار براى تو! فرقى نمى‏کند، در این هر دو ابدیت عشق تو برپاست! براستى تو کیستى؟ تو که در کنارم هستى بى‏آنکه تو را ببینم یا حداقل بشناسم، تو که غالبا دیدارت مى‏کنم ! تو کیستى که وقتى با تو صحبت مى‏کنم سکوت مى‏کنى و هیچ بر زبان نمى‏آورى ولى به اعماق قلبم نفوذ کرده و آنجا با من سخن مى‏گویى؟! بگو براستى تو کیستى؟ چگونه‏اى؟ کجائى؟ چه وقت مى‏آیى؟ آن زمان که گل ستاره‏ها پرپر شدند؟ آن زمان که همه رؤیاهاى درخشان پرنده‏اى شدند و پر کشیدند؟ آن زمان که تبر مرگ بر خاکم افکند و طاق آسمان فرو ریخت؟ آن زمان مى‏آیى؟ نه نه، چه عذاب‏آور است و چه تلخ و ناگوار، با من اینگونه نامهربان مباش و بیا، بیا و درد مرادرمان کن !
چشمهایم دیگر از اشک پر شده و افق را تار مى‏بینم و درخشش آسمان در قطرات اشکم محو مى‏شود، دلم طاقت نمى‏آورد مى‏خواهم فریادى از عمق جان برآورم و به همه بگویم دیگر تاب این همه انتظار ندارم،ولى شیرینى و زیبایى و عظمت این انتظار خوش همچون سنگى مقاوم در برابر سیلاب گریه‏هاى من‏نشسته پس اى پاکتر از زلال آب همچون ستاره‏اى پس از باران منتظرت مى‏نشینم و از تو مى‏پرسم; که براستى چه وقت مى‏آیى؟ تا همه را از اینهمه ظلم و ستم و جور رهایى دهى! آن چه زمانى است که تو: محبوب ما، سرور ما، صاحب ما و آقاى بزرگوار ما بر مسند زرین پادشاهى عالم عدالت مى‏نشینى! براستى اى صاحب عصر آن چه عصرى است؟ و در این هنگام است که طنین دلنوازالله‏اکبر گوشم را مى‏نوازد و امید بر فرج و ظهورت مى‏بندم اى بهترین،

اى یوسف گمشده زهراعلیهاالسلام!

دلنوشته ای از: مهرنوش بلالیان

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

عرضه‏ اعمال بر امام زمان (عج)

 

امام خمینی(ره) در مورد عرضه اعمال به حضرت حجت می‌فرماید:

در روایات آمده است پرونده اعمال ما در هر عصری به امام زمان آن عصر ارائه می‌شود. که به تبع اعمال ما در این عصر به محضر امام زمان (عج) عرضه می‌شود و حضرت از اعمال ما با خبر می‌شوند. امام خمینی در این زمینه فرمایشاتی داشته‌اند که در اینجا ذکر می‌کنیم.

تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه‏ اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه می‏شود. امام زمان علیه السلام مراقب ما هستند. (1)

توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان علیه السلام عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکة الله یک قدری سرافکنده بشوند که، اینها شیعه‏های من هستند . اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند. رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل می‏شود. (2)

طوری باشد که نامه‏ها وقتی عرضه می‏شود، ایشان را متاثر نکند. (3)

قبل از این ‏که این نامه‏ اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام زمان علیه السلام برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه‏ اعمال‏مان. (4)

وقتی نامه‏های ما را بردند پیش امام زمان علیه السلام (در روایات است که هر هفته می‏برند، هفته‏ای دو دفعه.) وقتی که می‏برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم. ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم. (5)

من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان علیه السلام پیش خدا شرمنده بشود. اینها شیعه‏ تو هستند این کار را می‏کنند! نکند یک وقت ‏خدای نخواسته، یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشته‏های ملایکة ‏اللهی که مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت می‏شود. ذره‏هایی که بر قلب‏های شما می‏گذرد، رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می‏کنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان علیه السلام یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان علیه السلام باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. (6)

پی‌نوشت‌ها:

1- صحیفه‏ نور ، ج 18، صص 17- 18 .

2- همان، ج 12، ص 128 .

3- همان، ج 12، ص 224 .

4- همان، ج 1، ص 33 .

5- همان، ج 8، ص 149 .

6- همان، ج 7، ص 267

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

احادیث عاشورایی

1- آزاد کردن اسیر برکسانی واجب است که این اسیر برای منافع آنها جنگیده است .
دعائم الاسلام ج 1 ص 377

2- ای مردم ! هرکدام از شما که می‌تواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزه‌ها صبر کند با ما قیام کند وگرنه از میان ما بیرون رود و خود را نجات دهد .
 
ینابیع المودة 406

3- اگر مردم مرگ را باور می كردند و آنرا به همانگونه كه هست به نظر می آوردند دنیا ویران می گشت

4- ای مردم ! با ارزشهای والای اخلاقی زندگی کنید ، و برای بدست آوردن سرمایه‌های سعادت شتاب کنید ، کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید ، ستایش را با کمک کردن به دیگران بدست آورید .
کشف الغمة ج 2 ص 29

5- ای مردم ! کسی که انفاق و بخشش کند بزرگوار است ، و کسی که بخل ورزد پست است ، و همانا بخشنده ترین مردم کسی است که به انسانی کمک کند که به او امیدی نداشته باشد و با گذشت ترین انسانها کسی است که به هنگام قدرت عفو کند .
کشف الغمة ج 2 ص 29

6- کسی که با مردم خوشرفتار باشد ، خدا نسبت به او خوشرفتار است و خدا نیکوکاران را دوست می دارد .
کشف الغمة ج 2 ص 29

7- هرکس در نیکی کردن به برادران خود شتاب کند فردا نتیجة آن را خواهد دید و کسی که برای خدا به برادر خود کمک کند خدا او را به هنگام نیازمندی پاداش می دهد و پیش از آنچه به دیگران کمک کرده بلاها را از او دور می سازد .
کشف الغمة ج 2 ص 29

8- کسی که در مشکلات سرگردان شده و نداند چه باید بکند ، و راه چاره‌ای ندارد، کلید حل مشکلات او ، نرمی و مهربانی و مدارا کردن با مردم است .
اعلام الدین ص 298

9- کسی که دوست دارد و خوشحال است تا عمر او طولانی گردد ، و روزی او فراوان شود ، پس با خویشاوندان خود ارتباط داشته باشد .
عیون اخبار الرضا ج 2 ص 48 حدیث 157 , بحار الانوار ج 74 ص 91 حدیث 15
10- آن است که وقتی از منزل خود بیرون رفتی هر کس را که مشاهده کردی او را از خود بهتر بدانی .
دیوان امام حسین (ع) ص 99 ( به نقل از جمال الخواطر ج 2 ص 75 (

11- ای مردم تقوای الهی داشته باشید ، خداوند بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند . آنگاه که او را شناختند، پرستش کنند ، وقتی که پرستش کردند با پرستش او از پرستش دیگران بی نیاز شوند .
علل الشرائع ص 9 حدیث 1
12- شناخت خداوند به این است که مردم هر زمان رهبر خودشان را بشناسند «امامی که اطاعت او واجب است »  تا بوسیله رهبر ، خدا را بشناسند .
بحارالانوار ج 5 ص 312 حدیث 1 و 23 و ص 83 حدیث 22 و ص 9 حدیث 40

13- اگر دنیا جز یک روز باقی نماند ، پروردگار قدرتمند و بزرگ ، آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا مردی از فرزندان من قیام کند و جهان را پر از عدل و داد نماید چنانکه پر از فساد و ستمکاری خواهد شد . من این چنین از رسول خدا (ص) شنیده‌ام .
 
کمال الدین ص 317 حدیث 4

14- قائم این امّت از فرزندان من است او صاحب غیبت است و میراثش در حالیکه زنده می‌باشد تقسیم می‌گردد .
 
بحار الانوار ج 51 ص 133 حدیث 3

15-   این مردم برده‌های دنیا هستند و دین بازیچة زبانشان می باشد ، حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجا است که زندگیشان در رفاه باشد ، (اما آنگاه که در بوتة امتحان قرار گیرند دینداران کم خواهند بود ( بحار الانوار ج 78 ص 117
 

16- هر کس با ما دوستی کند با رسول خدا (ص) دوستی کرده است و هر کسی با ما دشمنی کند با رسول خدا (ص) دشمنی ورزیده است .
ینابیع المودة ص 330

17- هرکس حق برترین پدران خود حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) را بشناسد و به شایستگی از آنها اطاعت کند در روز قیامت به او گفته می‌شود گوارا باد بر تو انتخاب هر کدام از منازل بهشت برین  .
تفسیر امام عسگری (ع) ص 330 حدیث 193

18- هیچ بنده‌ای نیست که در مصیبت ما قطره‌ای اشک ریزد و با چشمانش گریان شود ، مگر آنکه خدا او را به خاطر ما به سبب آن گریه همیشه و ابدی در بهشت جای دهد .
بحار الانوار ج 44 ص 280 حدیث 8

19- بدترین صفت فرمانروایان ، ترس از دشمنان ، سنگدلی به ناتوانان و از پا افتادگان و تنگ چشمی و بخل در وقت بخشش و احسان است .
مناقب ابن شهر آشوب مازندرانی ج 4 ص 65

20- به هیچ پادشاهی راه درمان نگوئید ، زیرا اگر مفید افتد از تو تشکر نمی‌کند و اگر زیان‌آور باشد تو را متهم می‌سازد .
بحار الانوار ج 75 ص 382 حدیث 47 و ج 78 ص 127 حدیث 11

21- کسی که خدا را پرستش کند آنگونه که سزاوار است ، خداوند بزرگ بیشتر از آنکه آرزو دارد و بیشتر از آنچه که نیاز دارد به او خواهد داد .
بحار الانوار ج 71 ص 184 حدیث 44
22- کسی که لباس مسخره بپوشد ، در روز قیامت خدا از او روی بر می‌گرداند .
فرهنگ سخنان امام حسین (ع) ص 181 حدیث 119

23- بپرهیزید از تکرار خطا و پوزش طلبی ، زیرا مؤمن نه بد می‌کند و نه پوزش می‌‌‌طلبد ، اما منافق ، هر روز بد می‌کند و همواره پوزش می‌طلبد .
بحار الانوار ج 78 ص 120 حدیث 16

24- در روز قیامت در امان نیست جز کسی که در دنیا از خدا بترسد .
بحار الانوار ج 44 ص 192 حدیث 5

25- گریه از ترس خدا وسیله نجات از آتش است ، گریه چشمها و ترس دلها ، از نشانه‌های رحمت پروردگار است .
جامع الاخبار ص 259 حدیث 689 و ص 259 حدیث 690

26- هر كس این پنج چیز را نداشته باشد از زندگی بهره ای نمی برد: عقل، دین، ادب، شرم و خوش خلقی

27- عزت و بی نیازی (از جایگاه خود) بیرون آمده به گردش پرداخته اند، چون با توكّل برخورد نمودند (خود را جلوه هایی از آن دیده) در آن مقیم گشتند

28- سلام هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلام كننده و یكی از آن جوابگو است .
بحارالانوار، ج78،ص120

29- به امام حسین(ع) عرض شد بیم تو از پروردگارت چه فراوان است؟ فرمود: در روز قیامت جز آنكس كه در دنیا خوفِ خدا داشته، كسی ایمن نیست

30- هر كه از تدبیر بازماند و از چاره ها ناتوان گردد، مدارا (كلید) مشكلات اوست  

جمعه 15 آبان 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

نكوهش مردم كوفه در پیام امام حسین (ع)

حسین بن على علیه السلام در چند فراز از سخنانش ، مردم كوفه را مورد ملامت و نكوهش قرار داده ، حالت تزلزل و نوسان روحى ، پیمان شكنى و عدم ثبات فكرى - عقیدتى آنان را كه یكى از عوامل مهم آن ، تغذیه از حرام و استفاده از هدایاى غیر مشروع حكام و فرمانداران معاویه بود، مطرح نموده است ، آنگاه به ثمره تلخ و نتیجه خطر ناك این وضع نابسامان عقیدتى آنان اشاره كرده است و آن حمایت بى دریغشان آنان از بنى امیه دشمنان سرسخت اسلام و قرآن و عداوت و دشمنى با امام و رهبرشان و با فرزند پیامبرشان مى باشد كه با علم و آگاهى و شناختى كه از او دارند، به جنگ با وى آماده شده و جنایاتى كه در تاریخ بشریت بى سابقه است ، مرتكب گردانیده اند .
این درسى است براى همه مسلمانان در طول تاریخ كه ممكن است افرادى به همان علل و عواملى كه موجب انحراف مردم كوفه گردید، منحرف گردند و در عین ادعاى اسلام و پیروى از قرآن ، عملا در اختیار دشمنان اسلام و حركتشان در مسیر تحقق اهداف و آرمان آنان باشد و حتى گاهى سكوتشان موجب تقویت جبهه دشمن و تایید و تثبیت حكومت نااهلان و بنى امیه هاى دوران گردد .
1- و قد اتتنى كتبتكم و قدمت على رسلكم ببیعتكم ، انكم لا تسلمونى و لا تخذلونى ، فان اتممتم على بیعتكم تصیبوا رشدكم ... و ان لم تفعلوا و نقضتم عهد كم و خلعتم بیعتى من اعناقكم فلعمرى ما هى لكم بنكر، لقد فعلتموها بابى و اخى و ابن عمى مسلم ، فالمغرور من اغتربكم ، فحظكم اخطاتم ، و نصیبكم ضیعتم ، و من نكث فانما ینكث على نفسه ...
و به سیله نامه ها و پیام پیكهایى كه به من فرستادید، با من بیعت نمودید و پیمان بستید كه در مقابل دشمن ، مرا تنها نخواهید گذاشت و دست از یاریم نخواهید كشید، اینك اگر بر این پیمان وفادار و باقى بودید، به سعادت و ارزش انسانى خود دست یافته اید... و اگر با من پیمان شكنى كنید و بر بیعت خود باقى نمانید، به خدا سوگند! این عمل شما بى سابقه نیست كه با پدرم و برادرم و پسر عمویم مسلم هم این چنین رفتار نمودید، پس كسى گول خورده است كه به حرف شما اعتماد كند شما مردمانى هستید كه در به دست آوردن نصیب اسلامى خود، راه خطا پیموده و سهم خود را به رایگان از دست داده اید و هر كس پیمان شكنى كند، خود متضرر خواهد گردید .

این جملات ، بخشى از سخنرانى حسین بن على علیه السلام است كه در منزل بیضه به سپاهیان حر بن یزید ریاحى ایراد فرمود .
2- الناس عبید الدنیا، و الدین لعق السنتهم ، یحوطونه ما درت معائشهم ، فاذا محصورا بالبلاء قل الدیانون  (1)
این مردم (مردم كوفه ) برده و اسیر دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان ، پیروى نمودن آنان از دین تا آنجاست كه زندگیشان در رفاه باشد و آنگاه كه در بوته امتحان قرار بگیرند، دینداران ، كم خواهند بود
این فراز، آخرین جمله در خطبه حسین بن على بن على علیه السلام است كه پس از ورود به كربلا در میان اهل بیت و یاران خویش ایراد فرمود .
توضیح اینكه : منظور از الناس با قرینه صدر و ذیل خطبه و شرایط موجود، مردم كوفه مى باشد و الف و لام نه براى جنس بلكه براى عهد خارجى است .

3- و اراكم قد اجتمعتم على امر قد اسخطتم الله فیه علیكم ، و اعرض بوجهه الكریم عنكم ، و احل بكم نقمته ، فنعم الرب ربنا، و بئس العبید انتم ، اقررتم بالطاعة و امنتم بالرسول محمد صل الله علیه و آله وسلم ثم انكم زحفتم الى ذریته و عترته تریدون قتلهم ، لقد استحوذ علیكم الشیطان فانساكم ذكر الله العظیم فتبا لكم و لما تریدون   (2)
مى بینم كه شما (مردم كوفه ) براى امرى اجتماع كرده اید كه خشم خدا را بر علیه خود بر انگیخته اید و موجب اعراض خدا از شما گردیده و غضبش را بر شما فرو فرستاده است . چه نیكوست خداى ما و چه بندگانى هستید شماها كه به فرمان خدا گردن نهادید و به پیامبرش ایمان آوردید و سپس گردیده و خداى بزرگ را از یاد شما برده است ، ننگ بر شما بر آنچه اراده كرده اید
این فراز، بخشى از اولین سخنرانى حسین بن على علیه السلام در روز عاشوراست كه خطاب به سپاهیان عمر سعد، ایراد فرموده است .

4- و انما ادعوكم الى سبیل الرشاد، فمن اطاعنى كان من المرشدین و من عصانى كان من المهلكین ، و كلكم عاص لامرى غیر مستمع لقولى ، قد انخزلت عطیاتكم من الحرام و ملئت بطونكم من الحرام فطبع الله على قلوبكم ، و یلكم الا تنصتون ؟ ! الا تسمعون (3)
من شما (مردم كوفه ) را به رشد و سعادت فرا مى خوانم ، هر كس را من پیروى كند، از رشد یافتگان است و هر كس ‍ مخالفت ورزد، از هلاك شدگان است . اینك همه شما سركشى و عصیان و با دستور من مخالفت مى كنید كه گفتار مرا نمى شنوید، آرى در اثر هدایاى حرام كه به دست شما رسیده و در اثر غذاهاى حرام كه شكمهاى شما از آنها انباشته شده ، خداوند این چنین بر دلهاى شما مهر زده است واى بر شما ! چرا ساكت نمى شوید؟! چرا به سخنانم گوش فرا نمى دهید؟
و این فراز و دو فراز آینده ، از دومین سخنرانى حسین بن على علیه السلام در روز عاشوراست ما مشروح این دو سخنرانى را با ذكر منابع ، در سخنان حسین بن على علیه السلام نقل نموده ایم .

5- فقبحا لكم فانما انتم من طواغیت الامة و شذاذ الاحزاب و نبذة الكتاب و نفثة الشیطان و عصبة الاثام و محرفى الكتاب و مطفئى السنن و قتله اولاد الانبیاء و مبیرى عترة الاوصیاء و ملحقى العهار بالنسب و موذى المومنین و صراخ ائمة المستهزئین الذین جعلوا القران عضین   (4)
رویتان سیاه باد! شما از سركشان امت و از بازماندگان احزاب مشرك هستید كه قرآن را به دور انداخته اید و از دماغ شیطان افتاده اید. شما از گروه جنایتكاران و تحریف كنندگان كتاب و خاموش كنندگان سنن هستید كه فرزندان پیامبر را مى كشید و نسل اوصیا را ریشه كن مى كنید. شما پیروان كسانى هستید كه زنازادگان را به نسب ملحق كردند و اذیت كنند گان مومنان و فریاد رس پیشوایان استهزا كنندگان مى باشید كه قرآن را بخشهایى نامفهوم و بى محتوا تصور مى كنند
6- اجل و الله ! الخذل فیكم معروف ، و شجت علیه عروقكم ، و توراثته اصولكم و فروعكم ، و نبتت علیه قلوبكم ، و غشیت به صدوركم فكنتم اخبث ثمرة شجى للناس و اكلة للغاصب   (5)
آرى ، به خدا سوگند! مكر و فریب ، از صفات بارز شماست كه رگ و ریشه شما بر آن استوار و تنه و شاخه شما آن را به ارث برده و دلهایتان با این عادت نكوهیده ، رشد نموده و سینه هایتان با آن مملو گردید، است به آن میوه نامبارك شبیه هستید كه در گلوى باغبان رنج دیده اش ، گیر كند، و در كام سارق ستمگر شیرین و گوارا باشد .

پی نوشتها: 

1- مقتل مقرم / 193. طبرى 6 / 229 . تحف العقول / 174 و خوارزمى 1 / 237 .
2- مقتل مقرم / 227 - 228 و مقتل خوارزمى 1 / 253 .
3- مقتل خوارزمى 2 / 6 .
4- همان مدرك 2 / 7 .
5- تحف العقول / 241 .

منبع: کتاب پیام عاشورا


جمعه 15 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

اگر زینب نبود

سِرّ نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود     كربلا در كربلا می ‌ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود

چشمه ی فریاد مظلومیّتِ لب تشنگان  در كویر تفته جا می‌ماند اگر زینب نبود

زخمهء زخمی‌ترین فریاد در چنگ سكوت  از طراز نغمه وا می‌ماند اگر زینب نبود

در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ در گلوی چشمها می‌ماند اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی بی‌سوار و بی‌لگام در بیابان ها رها می‌ماند اگر زینب نبود

در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب  پشت كوه فتنه جا می‌ماند اگر زینب نبود

منبع: سایت معروف یاران  

جمعه 15 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

سیدالشهداء رهبر بى تردید نهضت عاشورا

در هر نهضتى مى بایست ، شخصیت اول و رهبر آن ، فردى باشد كه نه تنها داراى هیچ نقطه ضعفى نباشد، بلكه مى باید داراى امتیازات و خصوصیات علمى و روحى بلند نیز باشد، چرا كه یك قیام احتیاج به شور و عشق و هیجان دارد، و این هیجان و فداكارى ، به وسیله فرد عادى و یا شخصى كه داراى نقاط ضعف باشد ایجاد نمى شود، معمولا در هر نهضتى حزب حاكم سعى مى كند تا از مخالفین خود مخصوصا رهبر نهضت ضعفى ببیند و آن را بزرگ كند، مخصوصا در انقلابهاى مكتبى كه باید پایدار بماند.
اما در نهضت حسینى ، دشمن این آرزو را به گور برد، چرا كه سیدالشهداء داراى آنچنان شخصیت روشن و بى تردیدى بود كه حتى براى مخالفین او نیز همچنانكه خواهیم گفت ، ابهامى در آن وجود نداشت .
منبع: كتاب اسرار عاشورا ج 1 و 2
 

جمعه 15 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

معرفی كتاب امام حسین (ع) از زبان استاد شهید مرتضی مطهری (ره)

عزیزی، عباس، قم، انتشارات صلاة، چاپ اول، 1381، 415ص .
نویسنده کتاب با الهام از این سخن فقیه فرزانه حضرت امام خمینی (ره) که آثار استاد شهید مطهری را از مهم‏ترین آثار اسلامی دانسته، استخراج نظرات آن استاد شهید و تدوین و تبویب مجموعه آثار ایشان در باره امام حسین (ع) را سرلوحه کار خویش قرار داده است .

 این اثر از بیست و پنج فصل تشکیل شده که عناوین آن عبارت‏اند از:

فضایل امام حسین (ع)، فلسفه قیام امام حسین (ع) آگاهی و اشتیاق امام حسین (ع) به جهاد و شهادت، شخصیت‏حماسی امام حسین (ع)، کربلا تجلیگاه فضائل اخلاقی، نماز و عبادت امام حسین (ع)، خصایص و فضایل اصحاب و یاران امام حسین (ع)، فضایل و مصایب خاندان ابی‏عبدالله الحسین (ع)، ویژگی‏های پیام و شعارهای نهضت‏حسینی، مقایسه شرایط زمانی امام حسن (ع) با امام حسین (ع)، مقایسه مقتضیات و شرایط زمان امام حسین (ع) با سایر ائمه، مقایسه نهضت امام حسین (ع) با سایر نهضت‏ها، تحلیل ماهیت نهضت و حادثه عاشورا، ویژگی‏های مکتب حسینی، درس‏های نهضت عاشورا، رمز جاودانگی نهضت‏حسینی، فلسفه گریستن بر مصایب حسین (ع)، تاثیر خون در اشاعه نهضت‏حسین (ع)، تاثیر و نقش زنان در حادثه کربلا، نقش امام سجاد در تبلیغ نهضت عاشورا، جنبه‏های گوناگون تبلیغ در نهضت‏حسین، بررسی شخصیت پلید قاتلین حسین بن علی (ع)، آثار و نتایج نهضت‏حسین (ع)، تحریفات عاشورا، و فلسفه احیاء فرهنگ عاشورا و اقامه سنت عزاداری .

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی ، شماره 27، سلمان حبیبی

جمعه 15 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

آداب زیارت امام حسین(ع)

تشرف به دیدار امام معصوم‏«ع‏»چه در حال حیات و چه پس از شهادت و هنگام ‏زیارت قبور ائمه‏«ع‏»آدابى دارد كه آن را از دیدارهاى معمولى جدا مى‏كند.رعایت‏طهارت،ادب،متانت، توجه،حضور قلب از جمله این آداب است. (1 )

زیارت قبر سید الشهدا«ع‏»آداب ویژه‏ترى دارد، از قبیل:نماز خواندن،حاجت‏خواستن،بى آلایش وغمگین و غبار آلود،راه زیارت را پیمودن،پیاده رفتن،غسل زیارت كردن،تكبیر گفتن، وداع كردن. (2) شهید ثانى در كتاب‏«دروس‏»،چهارده آداب براى زیارت مى‏شمارد كه ‏خلاصه آنها چنین است :
اول:غسل،پیش از ورود به حرم،با طهارت بودن و با لباس تمیز و خشوع وارد شدن‏

دوم:بر آستانه حرم ایستادن،دعا خواندن و اذن ورود طلبیدن

‏سوم:كنار ضریح مطهر ایستادن و خود را به قبر نزدیك ساختن

‏چهارم:رو به حرم و پشت به قبله ایستادن در حال زیارت،سپس صورت بر قبر نهادن‏سپس به بالاى سر رفتن

‏پنجم:زیارتهاى وارده را خواندن و سلام گفتن

‏ششم:پس از زیارت،دو ركعت نماز خواندن

‏هفتم:پس از نماز،دعا كردن و اجت‏خواستن

‏هشتم:كنار ضریح مقدارى قرآن خواندن و ثواب آن را هدیه به امام كردن

‏نهم: در همه حال،حضور قلب داشتن و استغفار كردن از گناه

‏دهم:به نگهبانان و خادمان حرم احسان و احترام كردن

‏یازدهم:پس از باز گشت به خانه،دوباره به حرم و زیارت رفتن و در آخرین زیارت،دعاى وداع خواندن‏

دوازدهم:پس از زیارت،بهتر از قبل از زیارت بودن

‏سیزدهم: بعد از تمام شدن زیارت،زود از حرم بیرون آمدن تا شوق،افزون‏تر شود،وهنگام خروج،عقب عقب بیرون آمدن‏

چهاردهم:صدقه دادن به نیازمندان آن شهر و آستانه،بویژه به تنگدستان از دودمان‏رسول خدا احسان كردن. (3) رعایت این آداب،قرب روحى و معنوى مى‏آورد و سازندگى زیارت را افزون‏مى‏سازد و فلسفه تشریع زیارت نیز،همین بهره‏ورى از معنویات مزارات اولیاء خداست. (4)

پی نوشتها:

1- ر.ك:«بحار الانوار»،ج 97،ص 124 .
2- ر.ك:«بحار الانوار»،ج 98،ص 140 به بعد .
3- همان،ج 97،ص 134 .
4- در این زمینه :«زیارت‏»،به قلم مؤلف،نشر سازمان حج و زیارت .

جمعه 15 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
- 30 - 31 - 32 - 33 - 34 - 35 - 36 - 37 - 38 - 39 - > -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 289023
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom