پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

اهمیت غدیر در تاریخ ( داستان غدیر )

دانشمند بزرگ و محقق ، نویسنده الغدیر، در ابتداى نخستین جلد كتاب جهانى خود، بحثى علمى و جالب زیر عنوان اهمیت غدیر در تاریخ مطرح كرده است كه ما خلاصه آن را با بیانى ساده و توضیحى كوتاه در اینجا مى آوریم :
در نظر خردمندان ، ارج و شرف دو چیز وابسته به نتیجه آن است و به اندازه ثمره اى است كه مى بخشد. بنابراین در دامنه پهناور تاریخ و موضوعات آن ، مهمترین مطلبى كه با توجه به نتیجه اش ، داراى موقعیت شایانى است ، آن بخشهایى است كه پیدایش ادیان را نشان مى دهد و مذاهب بر آنها پایه گذارى شده است و سرچشمه عقاید ملتها و جمعیتهایى قرار گرفته است . از این رو، این بخش از تاریخ - كه مبدا پیدایش اعتقادات و مقدسات ملت هاست - به ابدیت راه جسته است و هیچ گاه تاریخ جهان آن را فراموش نمى كند و با جاودانى و همیشگى در سراسر دوران آینده تاریخ توام است
.
به این ملاحظه است كه مى بینیم دانشمندان بزرگ و امین تاریخ ، در ضبط و صحیح نگاشتن مبادى تاریخ ادیان و آغاز مذاهب ، به خود رنجهاى فراوان مى دهند و در این راه كوشش بسیار مى كنند. سپس به گزارش موجبات نشر تعالیم آنها پرداخته خصوصیاتش را با دقت تمام مى نگارند. و اگر مورخ ، این موضوع را اهمیت ندهد در تاریخ خود رخنه اى التیام ناپذیر ایجاد كرده و مطالبى ناقص و بى ارج نوشته است و خواننده كتاب خود را گمراه كرده است . چون خواننده نمى تواند از این نوشته بفهمد كه ابتداى آن دین چه بوده و دورانش چگونه سپرى شده و در مراحل بعدى به كجا گراییده است

توضیح : اگر در نوشتن تاریخ ، شرح حال پادشاهان ، شاعران ، هنرمندان و مخترعان ضرورى است ، و بحث و تحقیق درباره منشا علوم و محیط تربیتى متفكران و امثال اینها بسیار جالب و مفید است ، پس چگونه مى توان نسبت به تاریخ دین و مذهبى كه ملتهاى زنده اى به آن اعتقاد دارند سهل انگارى كرد؟ مخصوصا در مورد دینى كه پیروانش سنن و آداب آن را هر روز از صمیم قلب برگزار مى كنند و در تشكیل مراسم ملى و رسمى خود نیز مدخلیت مى دهند و هماره با سازمان فكرى و روحى آنان آمیخته بوده و هست .

 سپس مؤلف عالیقدر چنین مىنویسد:
داستان غدیر از با اهمیت ترین موضوعات این بخش از تاریخ است . زیرا مذهبآن ملتها و طوایفى كه آل رسول را پیروى كردند بر این واقعه - و بسیارى از دلیلهاىمحكم دیگر - پایه گذارى شده است . و آنان كه پیروى خاندان رسول كردند، تعدادشان بهمیلیونها نفر مى رسد، كه از نظر كیفیت همیشه پیشرو كاران دانش و عظمت و فرهنگ بودهاند و همواره در میانشان حكیمان و عالمان ، زبدگان جهان انسانیت ، نابغه هایى درعلوم و فنون مختلف ، مصلحان و رهبران ، پادشاهان و سیاستمداران وجود داشته اند. وهم آنان داراى ادبیاتى سرشار، و فضل و دانشى فراوان بوده و كتابهایى گرانبها و نیكودر هر فن نگاشته اند
.
روى این حساب ، نویسنده تاریخ از هر ملت و مذهبى كه باشد،نمى تواند در بیان پیدایش و مبداء این ملت كوتاهى كند. به ویژه در مورد داستانسراسر اهمیت غدیر كه صحنه حساسى از صحنه هاى نزول وحى و قیام تبلیغى بانى اسلامبوده است
.
اگر مورخى از روى تعصب جاهلانه ، از بیان این داستان و حقایق وابستهبه آن چشم بپوشد، نسبت به دین اسلام و نبى بزرگوار آن خیانتى بزرگ كرده و هم درصفحات تاریخ خود، جنایتى مرتكب شده كه جبران ناپذیر است . زیرا حدیث غدیر و آنچه كهپیامبر گرامى ما در آن روز فرخنده و با شكوه ابلاغ كرده و صحنه تبلیغیى را كهبرگزار نموده است . وظیفه اى بوده كه به ماءموریت وحى انجام شده است . و هیچ كستردید ندارد كهروز غدیردر تاریخاسلام موجى افكنده است كه هیچ گاه از ارتعاشات آن كاسته نمى شود
.
از اینجا كه مىبینیم مورخین ، نظر به حفظ حقایق تاریخ و ضبط حوادث بزرگ به بررسى درباره حدیث غدیرو جمع آورى مآخذش همت گماشته اند، همین عظمت كه براى آن در علم تاریخ دیده مى شود،در علم حدیث نیز وجود دارد. چون محدثین به هر طرف مى نگرند احادیث صحیح فراوانى درمورد داستان غدیر مى بینند كه این افتخار را براى ولى امر دین ، على (ع ) ثابت مىكند؛ احادیثى كه با فروغ خیره كننده اى در همه ادوار اسلامى به چشم مى خورد، و مردمهر عصرى ، آن را از گذشتگان خود یاد گرفته اند، تا برسد به اصحاب كه از خود پیغمبراكرم (ص ) شنیدند و فراگرفتند
.
بنابراین اگر حدیث دانى از چنین حدیثى غفلت ورزد،حق امت را پایمال و به مسلمانان ظلم كرده و آنان را از عنایت و احسانى كه پیغمبررحمت كرد و بهره وافرى كه از خیرخواهى و صلاح اندیشى وسیعش بخشید، محروم داشته ورهنمایى امت را به شایسته ترین راه ، كتمان كرده است
.
همین طور مفسران نیزآیاتى پیش چشمشان است كه در این موضوع نازل گشته است ، و بر مفسر است كه مورد نزولآیه و تفسیر آن را بنگارد و به حدیث غدیر اشاره كند؛ تا زحماتش بى اثر و كوشش اوناقص ‍ نماند
.
عقایدشناسان اهل تسنن نیز از ذكر حدیث غدیر گزیرى نداشتند و بهعنوان نقل دلیل شیعیان آن را نگاشته اند، تا جایى كه فرهنگ نویسان نیز هنگامى كه بهواژه هایى مانند: غدیر، خم ، ولى ، مولى رسیده اند، به حدیث غدیر اشاره كردهاند
.
پس به طور كلى دانشمندان مطلع و بى غرض اهل تسنن ، از مورخان و محدثان ومفسران و عقایدشناسان ، این واقعه را با مدارك و سندهاى فراوانى در كتابهاى خودآورده اند.


منبع : كتاب داستان غدیر

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

چرا امام مهدی (عج) روز شهادت پدر ، خود را نمایان کرد ؟

پرسش : چرا امام مهدی (عج) با وجود دشمنان زیادی که داشت ، روز شهادت پدر ، خود را نمایان کرد ؟

پاسخ : به خاطر شرایط خاص عصر امام مهدی (عج) ،مردم -جز چند تن از خواص- حضرت را ندیده بودند و کار به این منوال گذشت ، تا روز در گذشت امام یازدهم فرا رسید ، یعنی روز هشتم ماه ربیع الأول سال ۲۶۰ هجری قمری . در این روز چهار امر باعث شد تا مهدی (ع) خود را به گروهی از مردم بنمایند و به حوزه ی کسانی که بر مراسم تشییع و خاک سپاری امام عسگری (ع) حاضر شده بودند  ، آشکارا پا نهد :

۱- اینکه امام بر جنازه ی امام نماز گزارد. مهدی (ع) برای رعایت این سنت الهی و سرّ ربّانی ، لازم بود که ظاهر شود و بر پیکر پدر نماز گزارد.

۲- اینکه جلوگیری شود از این امر که کسی از سوی خلیفه بیاید و بر پیکر مطهّر امام یازدهم نماز بخواند و سپس جریان امامت ختم شده اعلام گردد و خلیفه ی جابر عباسی ، وارث امامت شیعی معرفی شود. 

۳- اینکه جلوگیری شود ، از روی دادن انحراف داخلی در جریان امامت. زیرا که جعفر بن علی الهادی ،معروف به جعفر کذّاب ، که برادر امام عسکری (ع) ، و در صدد ادعای امامت بود ، آمد تا بر پیکر امام شهید نماز گزارد.

 ۴- اینکه ادامه ی جریان امامت حقه ی و ولایت اسلامیّه تثبیت گردد و بر معتقدان به امامت معلوم گردد که پس از امام حسن عسکری (ع) ، امام دیگری -امام دوازدهم- حامل این وارث معنوی ف و رسالت اسلامی ، و ولایت دینی و دنیایی است ، و او هست ، تولد یافته و موجود است. (۱) 

آری ! در این زمان بود که عباسیان دانستند : فرو کشنده ی جبّاران ، در هم کوبنده ی سستمگران و منتقم خون مظلومان ، تولد یافته و رشد نموده است.


« منابع »

۱) خورشد مغرب ، محمد رضا حکیمی ، ص ۲۴.

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

آيا ايمان به ظهور منجى نزد اديان وملل ديگر نيز وجود دارد؟

پرسش : آيا ايمان به ظهور منجى نزد اديان وملل ديگر نيز وجود دارد؟

پاسخ : ايمان به ظهور منجى بشريت از وضع موجود واقامه عدل وداد، فطرى بشر است ولذا اين عقيده در هر ملت ودينى وجود دارد.
محمّد امين زين‏الدين مى‏گويد: "شكى نيست كه اعتقاد به اصلاح جامعه از وضعيّت موجود، از ابتداى تاريخ بشر در ذهن مردم وجود داشته است واز عقايد اختصاصى دين اسلام نيست، زيرا در بين اديان آسمانى قبل از ظهور اسلام مشاهده مى‏كنيم كه همگى خبر از وقوع اين حقيقت داده‏اند وحتى صفات مصلح وراه‏كارهاى اصلاحى او را نيز بيان كرده‏اند، گرچه نام او را مهدى ودعوت اصلاحى او را به نام مهدويت نگذاشته‏اند... اين عقيده وفكر حتى به اديان ديگر از قبيل زردشتى وبرهمنى و... نيز سرايت كرده است...". (۱)  

در بين اديان آسمانى وآيين‏هاى شبه دينى وملت‏ها، مى‏توان از اينها نام برد:
1 - يهود به بازگشت عزير يا منحاس بن عازر بن هارون اعتقاد دارد .
2 - مسيحيت با ايمان به بازگشت عيسى (ع).
3 - زردشت با ايمان به بازگشت بهرام شاه.
4 - هندوها با ايمان به بازگشت فيشنوا.
5 - مجوس با ايمان به بازگشت أوشيدر.
6 - بودايى‏ها در انتظار ظهور بودا.
و....
(۲)


« منبع »

۱) مع الدكتور احمد امين فى حديث المهدى والمهديّه، ص 11 

۲) الامامة وقيام القيامة، ص 271-270

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

چرا وقتی نام قائم برده می شوند ، شیعیان تمام قد می ایستند ؟

پرسش : چرا وقتی که نام (قائم) برده می شود ، شیعیان تمام قد روی پای می ایستند ؟

پاسخ :  یکی از اعمالی که در بین شیعیان مرسوم و معمول بوده است ، این است که چون نام (قائم) در جایی برده می شود ، اهل مجلس ، بلند می شوند. اگر چه دلیلی مسلم بر وجوب قیام به هنگام ذکر این لفظ در دست نیست ، اما در این حد می توان گفت که این امر در بین مردم ، به عنوان یک عمل مستحب ، ریشه ای مذهبی دارد و در خقیقت ، اظهار ادب و احترام به آن عزیز است.

چنانکه نقل شده : حضور امام رضا (ع) در خراسان کلمه (قائم) ذکر شد ، حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد  و فرمود : ( « اَللّهُمَّ عَجِّل فَرَجَهُ وَ سَهِّل مَخرَجَهُ »  خداوندا بر فرجش شتاب کن ، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.) (۱)

و از روایتی چنین استفاده می شود که این رفتار در عصر امام صادق (ع) نیز معمول بوده است.

 از حضرت صادق (ع) سؤال شد : علت قیام در موقع ذکر «قائم» چیست ؟

حضرت فرمود :( صاحب الأمر غیبتی دارد بسیار طولانی ، و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد ، هر کس وی را به لقب قائم - که مشعر است به دولت کریمه ی او ، و اظهار تأثری است از غربت او - یاد کند ، آن حضرت هم نظر لطفی به او خواهد نمود ؛ و چون در این حال ، مورد توجه امام واقع می شود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد و از خدا تعجیل در فرجش را مسئلت نماید .) (۲)

البته می توان گفت در بعضی شرایط واجب می باشد . مثل اینکه این لقب یا القاب دیگر حضرت در مجلس یاد شود ، آنگاه همه ی اهل مجلس به احترام آن به پا خیزند . در این حال اگر کسی از اهل مجلس بدون عذر از جای خود بر نخیزد ، این برنخاستنش توهین و هتک حرمت آن حضرت خواهد بود و بدهی است که این عمل حرام می باشد.

آیت الله سید محمود طالقانی (رحمت الله علیه) می گوید : ( این دستور قیام ، شاید "فقط" برای احترام نباشد ، و الّا باید برای خدا و رسول و اولیای مکرّم دیگر هم به قیام احترام کرد ، بلکه دستور آمادگی و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانی و در صف ایستادن برای پشتیبانی این حقیقت است ... این همه فشار و مصیبت ، از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اُموی ، تا جنگ های صلیبی و حمله ی مغول و اختناق و تعدیلهای دولتهای استعماری ، بر سر هر ملتی وارد می آمد ، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود ؛ لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می دهند که چون اسم صریح «قائم» مؤسس دولت حقّه ی اسلام ، برده می شود ، به پا باستید و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید ، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید ، هیچ وقت نخواهد مرد. ) (۳)


« منابع »

۱) بحارالأنوار ، ج ۵۱ ، ص ۳۰.

۲) الزام الناصب ، ج ۱ ، ص ۲۷۱.

۳) خورشید مغرب ، ص ۲۶۴.

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

اگر حكومت حضرت، حكومت عدل جهانى است،پس چرا به شهادت مى‏رسد؟

پرسش : اگر حكومت حضرت، حكومت عدل جهانى است،پس چرا به شهادت مى‏رسد؟

پاسخ : دليل قطعى يا متواترى بر شهادت حضرت مهدى (ع) در دست نيست. آرى، كسانى كه قائل به شهادت حضرت شده‏اند به دو دليل تمسّك كرده‏اند:
الف. روايات عام كه دلالت دارد بر اينكه تمام امامان به مرگ غير طبيعى از دنيا خواهند رفت.
از امام حسن (ع) نقل شده كه فرمود: "ما منّا إلّا مسمومٌ أومقتولٌ"؛ "هيچ يك از ما امامان نيست جز آنكه مسموم يا شهيد مى‏شود." (۱) 

ب. روايات خاص كه مربوط به شهادت امام زمان (ع) است، كه مطابق روايتى، زنى به نام سعيده از طايفه بنى‏تميم ايشان را به شهادت مى‏رساند، به اين نحو كه از بالاى بام، به هنگامى كه حضرت در حال عبور است، سنگى به سوى ايشان پرتاب مى‏كند وبا آن، حضرت را به شهادت مى‏رساند. (۲)

ولى در پاسخ مى‏گوييم:
اولاً: مسأله شهادت حضرت مهدى (ع) با رواياتى كه دلالت بر اصلاح عموم مردم در عصر ظهور دارد سازگارى ندارد.
ثانياً: روايت عام را كه دلالت بر مرگ غير طبيعى عموم اهل بيت: دارد، مى‏توان به مورد امام مهدى (ع) تخصيص زد.
ثالثاً: روايت شهادت حضرت مهدى (ع) به دست زن تميمى از حيث سند تمام نيست.
رابعاً: رواياتى وجود دارد كه حضرت مهدى (ع) به مرگ طبيعى از دنيا رحلت مى‏كنند:
كلينى؛ به سندش از امام صادق (ع) نقل كرده كه فرمود: "...چون معرفت وايمان به حضرتش در دل‏هاى مردم استقرار يافت، مرگ حضرت حجت (ع) فرا مى‏رسد. پس امام حسين (ع) متولّى غسل وكفن وحنوط ودفن ايشان خواهد شد". (۳)

زهرى مى‏گويد: "حضرت مهدى (ع) چهارده سال زندگى مى‏كند سپس به مرگ طبيعى از دنيا رحلت مى‏كند". (۴) 
ارطاه مى‏گويد: "به من خبر رسيده است كه حضرت مهدى (ع) چهل سال زندگى مى‏كند، سپس به مرگ طبيعى در بستر خود مى‏ميرد".
(۵)


« منبع »

۱) بحارالأنوار، ج 27، ص 217

۲) الزام الناصب، ص 190

۳) كافى، ج 8، ص 206

۴) البرهان، متقى هندى، ص 163

۵) البرهان، متقى هندى، ص 157

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

آيا امام زمان ‏عليه‏السلام بعد از ظهور، تكنولوژى كنونى را گسترش مى‏دهد؟

پرسش : آيا امام زمان‏عليه‏السلام بعد از ظهور، تكنولوژى كنونى را گسترش مى‏دهد؟

پاسخ : قبل از پاسخ به اين سؤال بايد دو نكته را در نظر بگيريم:
1 - هدف غايى از خلقت كه مطابق برخى ازآيات، عبوديت در تمام سطوح است تنها و به طور كامل در عصر ظهور حضرت تحقق مى‏يابد.
2 - اسلام به هر دو جنبه انسان، يعنى مادى وروحى او توجّه دارد. ولى اصالت را با روح او قرار داده واگر به امكانات ورفاهيات او توجه مى‏كند به ديد اصالتى نيست.
با توجه به اين دو مقدمه به اين نتيجه مى‏رسيم كه امام زمان (ع) هم از تكنيك روز استفاده مى‏كند وهم در گسترش آن مى‏كوشد ولى به مقدار ضرورت ودر راستاى اهداف خلقت بشر كه همان پياده شدن عبوديت مطلقه در تمام زندگى بشر است.


« منبع »

موعود شناسي و پاسخ به شبهات، ص645- 646

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

حقيقت انتظار چيست؟

پرسش : حقيقت انتظار چيست؟

پاسخ : انتظار، كيفيتى روحى است كه موجب به وجود آمدن حالت آمادگى است براى آنچه انتظار دارند، وضدّ آن يأس ونااميدى است. هر چه انتظار بيشتر باشد آمادگى بيشتر است. اگر انسان، مسافرى داشته باشد كه چشم به راه آمدن او است، هر چه زمان رسيدن او نزديك‏تر گردد آمادگى براى آمدنش فزونى مى‏يابد. حالت انتظار، گاهى به پايه‏اى مى‏رسد كه خواب را از چشم مى‏گيرد، چنان كه درجات انتظار از اين نظر تفاوت مى‏كند، همچنين از نظر حبّ ودوستى نسبت به آنچه را انتظار دارد تفاوت دارد. هر چه عشق به "منتظر" افزون باشد آمادگى براى فرا رسيدن محبوب افزون مى‏گردد ودير آمدن وفراق محبوب دردناك مى‏گردد، تا بدانجا كه انسان منتظر از خود بى‏خود مى‏شود ودردها وسختى‏هاى دردآور ومشكلات سخت خود را در راه محبوب حس نمى‏كند.


« منبع »

 موعود شناسي و پاسخ به شبهات، ص83

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

آیا حضرت مهدی (عج) از زمان ظهور خویش آگاهی دارد ؟

پرسش : آیا حضرت مهدی (عج) از زمان ظهور خویش آگاهی دارد ؟

پاسخ : با توجه به این مسئله که امامان معصوم - علیهم السلام - از عالم غیبت خبر دارند و در مواقع نیاز و ضرورت مطالب و حقایقی را دریافت می کنند ، می توان گفت که خداوند از این طریق  هنگامه ی ظهور را به مهدی موعود (عج) الهام می فرماید : چنانکه امام صادق (ع) فرمود : ( امامی از ما غایب می شود ، پس چون خداوند اراده کند که او را آشکار و ظاهر گرداند ،اثری در دل وی پدید می آید ، پس به این گونه به امر پروردگار ظاهر می گردد. ) (۱)

علاوه بر این ؛ در روایتی از امام صادق (ع) آمده است : ( خداوند ، قبل از وفات پیغمبر (ص) مکتوبی بر او نازل کرد و فرمود : ای محمد ! این است وصیت من به سوی نجیبان و برگزیدگان از خاندانت. پیغمبر اکرم (ص) گفت : ای جبرئیل ! نجیبان چه کسانی هستند ؟ فرمود : علی بن ابی طالب و اولادش علیهم السلام . بر آن مکتوب چند مهر از طلا بود ، پیامبر اکرم (ص) آن را به امیر المؤمنین (ع) داد و دستور فرمود : که یک مهر آن را بگشاید و به آنچه در آن است عمل کند ، امیر المؤمنین (ع) یک مهر را گشود و به آن عمل کرد ، سپس آن را به پسرش حسن (ع) داد ، او هم یک مهر را گشود ، و به آن عمل کرد ، و ... و همچنین امام موسی بن جعفر به امام بعد از خود می دهد ، و تا قیام حضرت مهدی (ع) این چنین ادامه دارد. ) (۲)

از این جهت بعید نیست که امام غایب (عج) زمان وقت ظهور خویش را توسط این وصیت مکتوبی که به عنوان دستور العمل نزد ایسان است مطلع شود . و ای بسا ازجانب پیامبر (ص) و امامان معصوم علیهم السلام ، علایمی را برای حضرتش معین کرده باتشند و با ظهور آن علایم ، امام به وقت ظهورش آگاه شود . چنان که رسول خدا (ص) فرموده است : ( هنگامی که موقع ظهور مهدی (عج) شود ، خدای تعالی ، شمشیر و پرچم او را به صدا درآورده و می گویند : ای دوست خدا ! به پا خیز و دشمنان خدا را به قتل برسان. ) (۳)  


« منابع »

۱) مهدی موعود ، ترجمه و نگارش علی دوانی ، ص ۲۶۲.

۲) اصول کافی ، مرحوم کلینی ،ج ۱ ، ص ۲۸۰.

۳) بحارالأنوار ، ج ۵۲ ، ص ۳۱۱.

 

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

معناى مولى ( معنای مولی )

شاید با توجه به بحثهاى انجام گرفته درباره سند حدیث غدیر، شكى باقى نمانده باشد كه حدیث ، از زبان مبارك حضرت رسول (ص ) صادر شده است .
اما دلالت آن بر امامت امیرالمؤ منین (ع ) قطعى است . ما در هر چیز هم شك كنیم ، تردیدى نداریم كه لفظ مولى ازنظر وضع لغت ، چه در معناى مورد نظر ما (امامت ) نص و صریح باشد، یا به خاطر مشترك بودنش ‍ با معانى متعدد، مجمل باشد، و چه از قرائنى كه اثبات كننده معناى امامت و رهبرى است خالى باشد، یا همراه این قرائن ، در این مورد خاص ، قطعا جز معناى رهبرى و پیشوایى را نمى رساند، چرا كه همه آن جمعیت انبوه كه در آن جا حضور داشتند و چه كسانى كه خبر را بعدا دریافت كردند و اشخاصى اند كه در لغت به نظر آنان ارزش مى نهند، همه از مولى ، همان امامت را فهمیدند و كسى هم آن را رد نكرد .
از آن پس نیز، این فهم و برداشت ، از سوى شاعران و ادیبان تا زمان حاضر تداوم یافته است . این دلیل روشنى است كه مقصود از مولى ، امام و رهبر است .
در طلیعه اینان ، خود امیرالمؤ منین (ع ) است كه در پاسخ نامه معاویه ، ابیاتى نوشت كه این مضمون در آنهاست : پیامبر خدا در روز غدیر خم ، ولایت خویش را بر شما، درباره من حتمى ساخت(1)
حسان بن ثابت نیز كه در صحنه غدیر حضور داشت ، از پیامبر خدا اجازه گرفت كه حدیث غدیر را به نظم بسراید و ابیاتى گفت ، از جمله این كه : پیامبر خدا به على فرمود: یا على ! برخیز، كه من تو را پس از خودم امام و راهنما قرار دادم (2)
قیس بن سعد بن عباده هم ، از جمله صحابیانى است كه در سرورده خویش ، به استناد حدیث پیامبر در روز غدیر، على (ع ) را امام خود و امام همگان بر شمرده كه امامتش را قرآن كریم بیان كرده است .
كسانى دیگر همچون محمد بن عبدالله حمیرى ، عمرو بن عاص صحابى ، كمیت بن زید اسدى ، سید اسماعیل حمیرى ، عیدى كوفى ، ابوتمام ، همه در سروده هاى خویش ، بر اساس واقعه غدیر خم و حدیث حضرت رسول (ص )، امیرالمؤ منین را پیشوایى منصوب از سوى پیامبر، صاحب ولایت و امارت ، راهنماى خلایق پس از رسول الله و... دانسته اند و به بیعت مردم با آن حضرت اشاره كرده اند(3)
هوشمندان و فرزانگانى در قلمرو دانش و ادب و لغت شناسانى بى غرض ‍ نیز، كه جز كاربرد درست واژه ها را در اشعار و تركیبهاى ادبى خود در نظر ندارند، همین فهم و برداشت را داشته و در آثار خویش ، همین معنا را بیان كرده اند (4) اینان هر كدام در جاى خود، از استوانه هاى لغت و ادبیات بوده اند و پیوسته تا امروز، دیدگاهشان در ادبیات مورد توجه بوده است و یك پژوهشگر نمیتواند همه اینان را به خطا و كجروى متهم سازد، در حالى كه همه ازچهره هاى برجسته و مورد اعتماد در وادى ادبند .
گروههایى از مردم نیزاز لفظ مولى همین معنى را فمیده اند و با صراحت به آن اشاره كرده اند، یا از لابه لاى گفته هایشان چنین بر مى آید .
از جمله آنان ، ابوبكر و عمر است ، كه همان روز خدمت على (ع ) آمده و به او تبریك گفتند و با وى بیعت كردند و بر اینكه او مولاى هر زن و مردم مؤ من شده است ، تهنیت گفتند .

 راستى !كدام یك از معانى مولىبود كه قابل تطبیق بر حضرت بود، تا آن روز مطرح نگشته بود، تا آن كه دوباره مطرحشود و آن دو به خاطر آن ، به حضرت تبریك بگویند و تصریح كنند كه آن روز، برخورداراز آن سمت گشت ؟ آیا معناىیارىومحبتبود؟ حضرتعلى (ع ) از روزى كه از پستان ایمان شیر خورد، یار و دوستدار محمد (ص ) بود. یامعناى دیگرى داشت كه در این مورد، نمى توانست مقصود باشد؟ نه به خدا، نه آن بود ونه این . آن دو، معنایى را اراده كردند كه همه حاضران فهمیده بودند، یعنى اولى وسزاوارتر نسبت به آن دو و همه مسلمانان از خودشان ، و بر همین معنا نیز تبریك گفتندو بیعت كردند.
از جمله آنانحادث بننعمانبود كه گرفتار كیفر سریع خدا شد. وقتى رسول خدا (ص ) آن سخنان را در غدیرخم فرمود، وى به پیامبر گفت : اى محمد! مارا به شهادتین و نماز و زكات و حج فرمان دادى و به اینها اكتفا نكردى تا آن كهبازوهاى پسرعمویت را گرفته بلند كردى و او را بر ما برترى دادى و گفتىمن كنت مولاه فعلى مولاه(5)معناى این تفضیل وبرترى دادن ، كه آن كافر حسود، نمى توانست تحملش كند و به شك افتاده بود كه آیا ازسوى خداوند است ، یا به نظر پیامبر، چه مى توانست باشد، جزولایت و پیشوایى !اینقضاوت وجدان آزاد شماست كه آن ولایت ، همان ولایت مطلقه اى است كه قریش ، هرگز زیربار آن نرفت ، مگر پس از غلبه آیات روشن الهى و دلائل دندان شكن و جنگهاى خونین ،تا آن كه نصرت الهى رسید و مردم گروه گروه به دین خدا گرویدند. این ولایت مطلقه درمورد على (ع ) براى آنان سنگین تر بود، آن چه در دل دیگران بود، حارث بن نعمانآشكارا گفت و خداى توانا او را به كیفر رساند.
از جمله آنان ، گروهى بودند كه دركوفه با امیرالمؤ منین (ع ) ملاقات كردند و هنگام دیدار، گفتند: السلام علیك یا مولانا.حضرت ، براى آگاهى شنوندگان ازمعناى صحیح آن ، از آنانتوضیح خواست كهمن چگونه مولاى شمایم ،كه گروهى از عرب هستید؟پاسخ دادند: مااز رسول خدا (ص ) در روز غدیر خم شنیده ایم كه فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه
خواننده گرامى توجه دارد كه آنمولىبودنى كهنزد عرب بسیار مهم بود و به مولویت هركسى براحتى سر فرود نمى آوردند،نصرت و محبت یامعانى دیگرمولىنبود، بلكه آن ریاست بزرگى بود كه جز با دلیلى روشن و محكم، به آن گردن نمى نهادند. این بود كه امیرالمؤ منین هم در حضور دیگران از آنانتوضیح خواست و پاسخشان این بود كه آن را از سخن پیامبر فهمیده اند. این معنى حتى برزنان پرده نشین نیز پنهان نبود. معاویه از زنى به نامدارمیه حجونیهپرسید: چرا على (ع ) را دوست مى دارى و مرا دشمن ؟آن زن دلایلى آورد، از جمله اینكهپیامبر در صحنه غدیر خم ، براى او ولایت را قرار داد. براى دشمنى اش با معاویه نیزاستدلال به این كرد كه او با كسى جنگیده كه براى حكومت ، شایسته تر از معاویه بود ودر پى چیزى رفت كه حقش نبود، معاویه هم سخن او را رد نكرد!
پیش از همه اینها،خود على (ع ) در میدانگاه كوفه با مردم كه سخن مى گفت ، پس ازآن كه در مورد خلافتشبرخى نزاع داشتند و آن چه را وى از پیامبر اكرم در مورد برترى خویش روایت مى كرد،نمى پذیرفتند، حضرت به این حدیث استشهاد فرمود، تا پاسخى بر منازعان باشد.
بااین حال آیا براى مولى معنایى جز ولایت و رهبرى قابل قبول است ؟ خود حضرت و شاهدانغدیر خم نیز همان رافهمیدند. كسانى هم كه دانسته پنهان كردند، به بلاى رسواگرگرفتار شدند. اگر مقصود از مولى ، یاور و دوستدار بود، چگونه حضرت على (ع )در آنجمع ، براى پاسخگویى به منازعه مخالفان به حدیث غدیر استناد مى كرد؟ با اینكهمسلمانان دیگر نیز باور و دوستدار پیامبر بودند. روشن مى شود كه معناى مقصود، همانولایت مطلقه و اولویت به تصرف بوده است . هر كسكه ازموارد بحث و مجادله افراد امتدر اجتماعات و در لابه لاى كتابها از دیر زمان تاكنون آگاه باشد، خوب مى داند كهمردم ، جز معناى پیشوایى و امامت مطلقه از آن نفهمیده اند، ولایتى كه براى پیامبرخدا (ص ) بود. اگر پژوهنده ، اهل تحقیق و اطلاع باشد، نیازى به بر شمردن موارد نیست.

پی نوشتها:

1- و اوجب لى ولایته علیكم رسول الله یوم غدیر خم

2- فقال له : قم یا على فاننى رضیتك من بعدى اماما و هادیا

3- در متن كتاب ، سروده هاى این بزرگان آمده است . (مترجم)
4- كسانى همچون : دعبل خزاعى ، حمانى كوفى ، ابوفراس ، سید مرتضى ، سید رضى ، حسین بن حجاج ، ابن رومى ، كشاجم ، صنوبرى ، مفجع ، صاحب بن عباد، ناشى صغیر، تنوخى ، زاهى ، ابوالعلاء، سروى ، جوهرى ، ابن علویه ، ابن حماد، ابن طباطبا، ابوالفرج ، مهیار، صولى نیلى ، فنجكردى و ...
5- عذابى از سوى خدا نازل شد و او را به هلاكت رساند. سوره معارجمهورى اسلامى ایران سئل سائل بعذاب واقع نیز دراین باره نازل شده است .

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

امام مهدی (عج) از کجا ظهور می کند ؟

سؤال :  امام مهدی (عج) از کجا ظهور می کند ؟

پاسخ : وقتی اوضاع جهان مساعد شد و افکار مردم جهان برای پذیرش حکومت حق و عدالت آماده گشت ، نوبت انقلاب مهدی موعود فرا می رسد ، و خداوند به آن حضرت اذن و اجازه ی نهضت می دهد. در این زمان است که امام مهدی (عج) در مکه ظاهر می شود و انقلابی بزرگ ، انقلاب جهانی خود را آغاز می کند.

چنانکه مفضّل از حضرت امام صادق (ع) پرسید : ای آقای من ، حضرت مهدی (عج) ازکجا و چگونه ظهور می کنند ؟ حضرت فرمودند : ( ای مفضّل! او به تنهایی ظهور می کند و به تنهایی کنار خانه ی کعبه می آید و به تنهایی شب را در آنجا می گذراند. )     (بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج۵۳، ص۷)

و امام باقر (ع) فرموده است : ( هنگامی که قائم(ع) از "مکه" خروج کند ،منادی او ندا در می دهد که : هلا ، هیچ کس غذا و آشامیدنی بر ندارد ، و او با خود سنگ موسی بن عمران را به همراه می برد ، که آن بار شتری است ، پس در هیچ منزلی فرود نمی آید، مگر اینکه چشمه ها از آن جاری می گردد.)     (غیبت نعمانی ، باب ۱۳ ، ص۳۴۴)

لذا از امور قطعی و مسلّم زمان ظهور حضرت مهدی(عج) ، این است که آن جناب از مکه خروج می کند.

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
- 30 - 31 - 32 - 33 - 34 - 35 - 36 - 37 - 38 - 39 - > -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288818
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom