يحيي بن اكثم سؤالاتي را از قبل آمده كرده وآنها را براي آزمودن امام هادي (ع) در نظر گرفته بود به امام (ع) ارائه نموده وخواستار جواب از حضرت شدند.
حضرت سؤالات را گرفتند وبه آنها : پاسخ دادند كه برخي سؤالات وجوابهاي حضرت امام هادي (ع) عبارتند از :
س1: خداوند در قرآن مي فرمايد “ قال الذي عنده علم من الكتاب أنا آتيك به قبل أن يرتد اليك طرفك “ سوره نمل 40
“ آنكه نزدش بهره اي از كتاب بود (به سليمان ) گفت : من عرش (ملكه سبأ ) را قبل از آنكه پلك بزني نزدت حاضر خواهم كرد “
سؤال كننده حضرت سليمان وپاسخ دهنده آصف (بن برخيا ) است آيا سليمان پيامبر به علم آصف نيازمند است ؟
ج- سليمان به انچه (آصف ) مي دانست وفراتر از آن عالم وآگاه بود ليكن مي خواست به امّت خود اعم از جن وانس بفهماند كه حجت پس از او (آصف ) است وآنچه آصف انجام داد از سليمان آموخته بود به امر پروردگار تا در پيشوايي وولايت وي اختلاف بوجود نيايد وحجت بر همگان تمام باشد .
س2- خداوند در قرآن كريم مي فرمايد : (فان كنت في شك ممّا انزلنا اليك فاسئل الّذين يقرؤون الكتاب ) سوره يونس 94
(اگر در آنچه برتو فرو فرستاده ايم شك داري پس از قاريان كتب آسماني بپرس ) اگر مخاطب آيه خود پيامبر باشد پس او نيز شك كرده است ( ودچار ترديد شده است ) واگر مخاطب آيه كسي ديگري است پس قرآن بر چه كسي نازل شده است ؟
ج- مخاطب آيه شخص پيامبر است وكمترين شك وترديدي در باره آنچه بر او نازل شده بود نداشت ليكن جاهلان مي گفتند :(چرا خداوند از ملائكه پيامبري مبعوث نكرد ؟ وچرا خداوند پيامبر خودش از خوردن , آشاميدن ورفت وآمد در معابر وبازارها بي نياز نساخت )؟
لذا خداوند به رسول اكرم وحي نمود در حضور معترضان جاهل از قاريان كتاب (تورات) بپرسد .
(آيا خداوند تا كنون پيامبري را كه نه بخورد ونه بيا شامد ونه در بازارها رفت وآمد كند فرستاده است ؟( وچون چنين نيست اي محمد تو نيز مانند آنان هستي ودر اين موارد با ديگران فرقي نداري )
واينكه خداوند تعبير :(فإن كنت في شك ؛ اگر شك داري ) را بكار مي برد - با آنكه پيامبر هرگز شك نداشته است - براي رعايت انصاف در گفتگو ومجادله است كه خداوند در آيه مباهله مي فرمايد : (فقل تعالَوا ندع ابنائنا وابنائكم ونسائنا ونسائكم وانفسنا وانفسكم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علي الكاذبين ) آل عمران 61
بگو : (اي كافران ) بياييد همگي فرزندان , همسران وخود را بخوانيم سپس به مباهله بپردازيم ولعنت خدا را به دروغگويان قرار دهيم .
اگر خداوند مي فرمود : بياييد لعنت خدا را بر شما قرار دهيم , آنان دعوت حق را نمي پذيرفتند . لذا با آنكه خداوند مي دانست فرستاده وپيامبرش راستگوست واداي وظيفه كرده است وهمچنين خود پيامبر نيك مي دانست كه در گفته هايش صادق است ليكن ترجيح داد انصاف در گفتار را رعايت كند ودروغگويان را مردد قرار دهد .
س4- خداوند مي فرمايد :(ولو أنّ ما في الارض من شجرة اقلام والبحر يمده من بعده سبعة ابحرٍ ما نفدت كلمات الله “ لقمان 26
( اگر تمامي درختان عالم قلم شود ودريا به اضافه هفت درياي ديگر مركب گردد نخواهند توانست كه كلمات الهي را بنگارند وبه پايان رسانند )
اين درياهاي هفتگانه چه نام دارن وكجا هستند ؟
ج- مطلب از همين قرار است واگر تمامي درختان عالم قلم شوند وتمام زمين تبديل به چشمه وديا شود - مانند طوفان نوح - نمي توانند كلمات الهي رابه پايان رسانند .
امّا اين درياها عباتند از : عين الكبريت , عين اليمن , عين برهوت , عين الطبريه , چشمه گرم ماسيدان ( ماسبذان در تحف العقول ) معروف به (سان ) چشمه آب گرم افريقيه معروف به (لسنان) وعين با حوران.
وكلمات الهي كه پايان نپذيرد ماييم كه تمامي فضائل وصفاتمان به قلم نخواهد آمد.
س5- خداوند مي فرمايد :(وفيها ماتشتهيه الانفس وتلذ الاعين , در بهشت آنچه دل خواهد وچشم را خوش آيد يافت شود ) سوره زخرف 71
دل حضرت آدم نيز هواي خوردن گندم كرد پس چرا مجازات گشت واز بهشت رانده شد ؟
ج- در بهشت آنچه دل آدمي بخواهد وچشم ببينند از خوردني ونوشيدني وسر گرمي يافت مي شود وخداوند تمام انها را برحضرت آدم مباح ساخت , امّا درختي كه خداوند آدم وحوا را از نزديك شدن وخوردن ميوه آن منع كرد , درخت (حسد ) بود . خداوند از آدم وهمسرش عهد گرفت كه با چشم حسادت به هيچ يك از مخلوقات ننگرند وبرآنكه از فضل الهي برخوردار است حسد نورزند ليكن آدم فراموش كرد وخداوند عزم او را سست يافت.