در بيان بعض از آداب زيارت و ذکر بعض اعمالي که سزاوار است در حرم مطهر به جا آورده شود
بدان که مشاهده مشرفه معصومين (ع) داراي شرافت و عظمت زيادي است و چون کسي بخواهد به زيارتشان مشرف شود بايد رعايت آداب تشرف را بنمايد، نه اين که به هر ترتيب و به هر کيفيت که بشود و مائل است به زيارت برود و مشرف شود.
بلکه چنان که براي تشرف به بيت الله الحرام آداب و رسومي است که در جاي خود ذکر شده براي تشرف به زيارت هر يک از معصومين نيز آدابي است که مراعات آنها شايسته است.
اولا شخص زائر سزاوار اين است روح خود را از قيود مادي و علائق نفساني آزاد کند و قلب خود را از صفات مذمومه و اخلاق ناپسنديده پاکيزه سازد و زينت دهد خود را به اوصاف حسنه و اخلاق حميده و اگر از راه دور عازم زيارت است چون از محل خود حرکت ميکند تا ورود به محل زيارت اموري را مراعات نمايد از آن جمله مخارج و توشهي حلال با خود بردارد، با همسفرانش به خوبي رفتار کند و از
[ صفحه 196]
ايشان دلجوئي کند اگر کسي از راه مانده است به او کمک کند، اگر به چيزي احتياج دارد فراهم کند و کمک نمايد اگر حاجتي دارد برآورد. اگر مورد تقيه باشد تقيه کند که قوام دين به او است، و ديگر آن که متوجه خود باشد که به اوامر الهي رفتار کند، و از نواهي اجتناب نمايد و به ذکر خدا اشتغال داشته باشد.
هر چند اين امور که ذکر شد در همه حال براي همهي مسلمانان لازم است لکن بالخصوص براي شخصي که زيارت ميکند حجت پروردگار را و چون خدا توفيقش داد و به محل زيارت رسيد براي تشرف و توقف در آن مکان شريف آدابي است و آنها بر دو قسم است، آداب ظاهريه و آداب معنويه.
اما آداب ظاهريه پس آنها بسيار است. غسل است و وضو و جامهي پاک و سفيد و نو پوشيدن و خوشبو نمودن خود و پا برهنه و گامها را کوتاه برداشتن و اذن دخول خواستن و ايستادن اگر عذري نداشته باشد از ضعف و پيري و غير ذلک و سر به زير انداختن و توجه نکردن به اطراف و تکبير گفتن و خواندن زيارتي که از خود اهل بيت رسيده و خواندن نماز زيارت و غير ذلک.
محدث نوري عليه الرحمه در تحية الزائر 43 امر ذکر نموده و محدث قمي رضوان الله عليه در مفاتيح الجنان (28 امر) ذکر فرموده، زائرين به آن دو کتاب رجوع نمايند و عمل کنند.
و اما آداب معنويه که مراعات آن بسيار مهم است اين است که زائر هر قدر بزرگ باشد و هر اندازه شخصيت و عنوان داشته باشد بايستي خود را بسيار کوچک ببيند و تامل کند که کجا آمده است و برابر چه بزرگي ايستاده است جائي است که سلاطين با اقتدار عالم بايد افتخار نمايند به جاروبکشي دربار ملک پاسبانش و خدمتگذاري آستان مقدسش اينجا جائي است که شاه عباس اول با آن عظمت و شوکتي که داشت از اصفهان پاي پياده مشرف شد و آن مصافت بعيده را در بيست و هشت روز پيمود چنان که ما در ص 25 اين کتاب ذکر کرديم، و نيز فکر کند که اين جا جائي است که ملائکه علي الاتصال رفت و آمد دارند فوجي نازل ميشوند
[ صفحه 197]
و جمعي بالا ميروند.
و لذا مرحوم شيخ بهائي وقتي که ديد شاه عباس در حرم مطهر خدمت ميکند و مقراض به دست گرفته و سر شمعهاي حرم مبارک را ميگيرد که خوب روشنائي بدهد بالبديهه اين رباعي را براي شاه خواند.
پيوسته بود ملائک عليين
پروانهي شمع روضهي خلد آئين
مقراض به احتياط زن اي خادم
ترسم ببري شهپر جبريل امين
و حقير عرض کردهام:
همواره فرشتگان ز افلاک برين
آيند به دربار رضا خسرو دين
خواهند چو پروانهي شمعش سوزند
تا آن که شوند بر درش خاک نشين
و نيز عرض ميکنم:
هر صبح و مسا به زلف خود حورالعين
رو بند غبار روضهي خسرو دين
گردش چو رسد به عرش از روي شرف
چون سرمه کشد به چشم جبريل امين
بدان که ناصرالدين شاه دو مرتبه به عتبه بوسي امام هشتم عليهالسلام مشرف گرديد با کمال خضوع اول 14 صفر 1284 دوم 11 شوال 1300 مدتي توقف نموده و مبلغي به اهل استحقاق بذل و انعام کرده و جمعي را در جمعيت دعاگويان به وظيفه و مستمري وارد ساخته و نقل شده است که در سفر اول يا دومش چون به کفشکن روضهي منورهي رضويه رسيد بالبداهة اين رباعي را انشاء کرد.
در طوس تجلي خدا ميبينم
آثار جلال کبريا ميبينم
در کفشکن حريم پور موسي
موساي کليم با عصا ميبينم
بالجمله شخص زائر بايد بسيار متوجه باشد که برابر چه سلطان با عظمتي ايستاده است که اين سلطان بر همهي سراسر مملکت خود مطلع است و بر ظواهر و به واطن فرد فرد رعيت خود باخبر است و الساعه هم زائر خود را ميبيند و سخن او را ميشنود و از همهي گفتار و رفتار او آگاه است اگر دروغ گفته است يا ظلمي به مسلماني نموده يا مال کسي را گرفته يا پامال کرده، يا نماز نخوانده
[ صفحه 198]
يا نماز به جاي آورده لکن به شرائط و احکامش عمل نکرده و باطل بوده امام مطلع است و همچنين اگر در حال تشرفش مرتکب معصيتي شده و با همان معصيت حضور امام حاضر شده البته حجت خدا اذيت ميشود مثل اين که: لباسي پوشيده که خمس آن را نداده يا به کسي ظلم کرده يا مال کسي را غصب کرده و با اين حال خدمت آن سرور آمده يا زن است خوب خود را نپوشانده است يا مرد است انگشتري طلا به انگشت کرده آمده يا جنب بوده و غسل صحيح نکرده آمده يا صبح مثلا نماز واجبش را نخوانده آمده و... پس مسلم است امام عليهالسلام اشخاصي را که به چنين حال ميبيند، آزرده خاطر و محزون ميشود و حال آن که شخص دوست بايستي چون نزد آقاي خود حضور پيدا ميکند نحوي باشد که آقاي او از او راضي و از ديدنش مسرور گردد نه اندوهناک شود.
در نظر دارم يکي از علماء ميفرمود وقتي در حرم مطهر حضرت رضا عليهالسلام مشرف بودم در پهلوي خود جوان زائري مشغول نماز بود. ديدم در انگشتش انگشتري طلا است بعد از نمازش با کمال ملاطفت گفتم مگر نميداني انگشتري طلا در دست کردن براي مرد در شريعت اسلام حرام است. و ديگر آن که با بودن آن در دست نماز صحيح نيست و هر قدر نماز بخواني باطل است، پس تو خوب است انگشتري را بيرون آوري نماز بخواني آن جوان گفت چه کنم که معذورم از بيرون کردن آن از انگشت خود زيرا از هنگام دامادي که اين انگشتر را در دست کردهام بيرون نياوردهام و اکنون مدتي ميشود که محکم شده و از انگشتم بيرون نميشود گفتم در اين مدت مگر جنب نشدهاي گفت چرا گفتم آيا غسل جنابت کردهاي گفت بلي گفتم هرگاه آب به زير انگشتر تو نرسيده باشد غسل تو صحيح نبوده و الساعه جنبي و بودنت در حرم مطهر حرام است و با اين حال وقوف حضور آقا جائز نيست پس خوب است الان بروي نزد زرگر تا اين که انگشتر را از انگشت تو بيرون آورد، آن گاه برو غسل نموده و براي زيارت مشرف شو اين سخنان را که گفتم مثل اين که قول مرا قبول کرد لکن از راه جهل و ناداني گفت يک نماز ديگر ميخوانم
[ صفحه 199]
و ميروم پس برخواست و مشغول نماز شد.
حقير گويد:
اي داد از ناداني و جهل به احکام الهي بالجمله کسي که اعتقاد به امام دارد و امام شناس است بايستي به احکام خدا آشنا باشد و به واجبات الهيه عمل کند و از نواهي و معاصي اجتناب نمايد و به وظائف شرعيهي خود رفتار نمايد آن گاه خدمت امام خود مشرف شود و از زيارت آن حضرت بهرهمند گردد. پس بايد زائر به طوري خدمت امامش برود که امام از ديدن او مسرور و خوش وقت گردد نه اين که محزون و غمناک شود و يقين است که حضرت رضا (ع) رو بر ميگرداند از آن زنهائي که لباسهاي نازک رنگ به رنگ پوشيده و خود را خوشبو کرده و با دست و سينه و روي باز ميان آن همه جمعيت مردمان نامحرم به حرم ميآيند بلکه بعضي با دختران نه ساله و ده سالهي سر برهنه به حرم ميآيند و از امام هشتم شرم و حيا نميکنند و آن حجت خدا را اذيت و آزار ميرسانند و ما را در اين خصوص حکاياتي است.
>حکايت مرد زائري که زوجهاش اصرار کرد به رفتن به وطن
>قضيه خوابي که زنبورها امام را اذيت ميکردند و خواب زني که گفتند ضريح را نبوسيدي حال بيا قبر شريف را ببوس
>حکايت خوابي که فرمودند از خرسي پذيرائي کن
>مکاشفهي مرحوم حاج شيخ علي اصفهاني
>حکايت تاجري از اهل تهران که به عمل خود امام را اذيت نمود
>در بيان بعض اعمال مهمه در حرم مطهر رضوي