ـ پـيامبر خدا(ص ) : آدمى را همين عيب بس كه عيبى را در مردم ببيند و در خود نبيند و مردم را بـه خـاطـر كـارى سرزنش كند كه خود نمى تواند آن را ترك كند و همنشين خويش را باچيزهاى نامربوط و بيهوده بيازارد. ـ آدمـى را هـمـيـن عـيـب بس كه در او سه خصلت باشد : عيبهاى مردم را ببيند و عيبهاى خود رانـبـيـنـد, چيزى را كه خودش دچار آن است براى مردم شرم آور بداند و همنشينش را با گفتار وكردار بيهوده بيازارد. ـ امـام باقر(ع ) : آدمى را همين عيب بس كه كور خود و بيناى مردم باشد, يا مردم را از چيزى نهى كند كه خودش نمى تواند از آن دست بردارد و همنشين خود را با چيزهاى بيهوده بيازارد. ـ امـام عـلـى (ع ) : در كـودنـى آدمـى همين بس , كه عيبهاى مردم را ببيند و عيبهاى خودش بر اوپوشيده باشد. ـ در نادانى مرد همين بس , كه از مردم بر كارى خرده گيرد كه خودش مانند آن را انجام مى دهد. ـ در نـادانـى مـرد هـمـيـن بـس , كـه عـيبهاى خود را نداند و از مردم بر كارى خرده گيرد كه خودنمى تواند از آن دست بردارد.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:53 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ امـام عـلـى (ع ) : زنـهـار كـه از مـردم خـرده گـيـرى و بـا نفس خودت مدارا كنى كه در اين صورت گناهت بزرگ شود و از پاداش محروم گردى .
ـ مـسـيـح (ع ) : اى بندگان بد! بر اساس گمان مردم را سرزنش مى كنيد و با يقينى كه به بديها وعيبهاى خود داريد خويشتن را سرزنش نمى كنيد؟ . ـ امـام على (ع ) : از ديگرى به خاطر كارى كه خود نيز آن را انجام مى دهى خرده مگير وديگرى را براى گناهى كه ارتكاب آن را به خودت اجازه مى دهى , كيفر مده .
ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : هر يك از شما خاشاك را در چشم برادرش مى بيند و تنه درخت را درچشم خود نمى بيند؟ . ـ امـام على (ع ) : در شگفتم از كسى كه عيبهاى مردم را بد مى داند, در حالى كه خودش از همه پر عيب تر است و آنها را نمى بيند.
هـر كس عيبهاى مردم را ببيند و آنها را زشت شمارد و همان عيبها را در خودش بپسندد,احمق واقعى است !. ـ بدترين مردم كسى است كه دنبال عيبهاى مردم باشد و كور عيبهاى خود. ـ امام صادق (ع ) : كسى كه لغزش خود را كوچك شمارد,لغزش ديگران را بزرگ بيند.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:52 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ امام على (ع ) : كسى كه عيب خود را ببيند, از پرداختن به عيب ديگران باز ايستد. ـ هر كه لغزش خود را ببيند, لغزش ديگران در نظرش كوچك آيد. ـ هر كه عيب خود را ببيند, از پرداختن به عيب ديگران باز ايستد. ـ دنـبـال عيبهاى مردم نباش , زيرا عيبهايى كه در خودت هست ـ اگر خردمند باشى ـ مانع ازآن مى شود كه از كسى عيبجويى كنى .
ـ هر كه بيناى عيب خود باشد, از هيچ كس عيبجويى نكند. ـ مـرد را هـمـيـن زيـركـى بـس , كـه عـيـبـهاى خود را بشناسد, در نادانى مرد همين بس , كه عيبهاى خويش را نشناسد. ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : سه خصلت است كه هر كس آنها را داشته باشد يا يكى از آنها در او باشدروز قـيامت در سايه عرش خداى عزوجل باشد, روزى كه هيچ سايه اى جز سايه او نيست :مردى كه از بـرادر مسلمان خود عيبى نگيرد تا آن گاه كه آن عيب را از خودش دور كند, و آدمى هر عيبى كه از خـود بـر طرف سازد عيبى ديگر در نظرش آشكار مى شود آدمى را همين بس كه به رفع معايب خود پردازد و از پرداختن به عيبهاى مردم باز ايستد.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:51 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ستايش از كسانى كه به جاى عيب ديگران به معايب خود مى پردازند.
ـ امام على (ع ) : خوشا به حال آن كس كه عيب خودش , او را از پرداختن به عيبهاى مردم بازدارد. ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : خوشا به حال آن كس كه عيب خودش , او را از پرداختن به عيبهاى برادران مؤمنش باز دارد. ـ امام على (ع ) : بهترين مردم كسى است كه عيبهاى خودش , او را از عيبهاى مردم باز دارد. ـ امـام صـادق (ع ) : سودمندترين چيزها براى آدمى , اين است كه در رسيدگى به عيبهاى خودبر مردم پيشى گيرد (يا پيش از پرداختن به عيوب مردم به عيبهاى خود بپردازد). ـ هـر گـاه ديـديـد بنده گناهان مردم را مى جويد و گناهان خودش را از ياد برده است , بدانيد كه گرفتار مكر خدا شده است .
ـ امـام عـلـى (ع ) : اى بـنـده خـدا! در خرده گيرى از گناه كسى شتاب مكن , زيرا چه بسا كه او آمـرزيـده شـده باشد و در مورد خويش به گناه كوچكى كه كرده اى ايمن مباش , زيرا شايد كه به سبب آن عذاب شوى پس , هر يك ازشما از ديگرى عيبى بداند, نبايد به خرده گيرى از او بپردازد , زيـرا مى داند كه خود نيز عيبى دارد و بايد شكر اين موهبت كه عيبهايى كه در ديگران هست در او نيست , وى را به خودمشغول دارد (و از عيبجويى ديگران باز ايستد). ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ), در سـفـارش بـه ابـوذر, فـرمود : بايد آنچه از (عيوب ) خود مى دانى تو را ازخـرده گـيـرى بـر مـردم بـاز دارد و از آنـان بـه سـبـب كارهايى كه مانند آنها را خودت انجام مى دهى ,ناراحت نشوى .
ـ بايد آنچه از (عيوب ) خود مى دانى , تو را از (عيبجويى و خرده گيرى بر) مردم باز دارد. ـ امام على (ع ) : آگاهى تو از عيبهاى خودت , بايد مانع از آن شود كه از مردم عيبجويى كنى .
ـ كسى كه از مردم عيبجويى مى كند, بايد از خودش آغاز كند. ـ مسيح (ع ) : به عيبهاى مردم چون خواجگان منگريد, بلكه به عيبهايشان چون غلامان نگاه كنيد. ـ امام على (ع ) : خردمندترين مردم , كسى است كه بيناى عيب خود باشد و كور عيب ديگران .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:50 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
قرآن .
((بـگـو : اى خـداونـدگـار مـن ! از وسوسه هاى شيطانها به تو پناه مى برم و به تو پناه مى برم , اى پروردگار من , اگر نزد من حاضر آيند)). ((و مـوسـى گـفـت : مـن از هـر مـتـكـبرى كه به روز حساب باور ندارد, به خداوندگار خود و خداوندگار شما, پناه مى برم )). ((بگو : پناه مى برم به خداوندگار صبحگاه از شر آنچه آفريده است )). ((بـگـو : پناه مى برم به خداوندگار مردم فرمانرواى مردم معبود مردم از شر وسوسه وسوسه گر نهانى )). ـ بـه نـقـل از عـبـداللّه بـن عـمـرو : پـيامبر خدا(ص ) از چهار چيز به خدا پناه مى برد دانشى كه سودنبخشد, دلى كه خاشع نباشد, دعايى كه شنيده (و اجابت ) نشود, و نفسى كه سير نگردد. ـ پيامبر خدا(ص ) : بار خدايا! به تو پناه مى برم از بخل و به تو پناه مى برم از بزدلى و به تو پناه مى برم از ايـن كـه بـه پـسـت تـريـن عـمر باز گردانده شوم و به تو پناه مى برم از فتنه گرى دنيا و به تو پناه مى برم از عذاب قبر. ـ بـار خـدايـا! من به تو پناه مى برم از غم و اندوه و ناتوانى و كاهلى و زفتى و بزدلى و سنگينى كمر شكن بار قرض و چيرگى مردمان (بر اثر هرج و مرج ). ـ بار خدايا! من از فقر به تو پناه مى برم از كمداشت و خوارى به تو پناه مى برم از اين كه ستم كنم يا به من ستم شود, به تو پناه مى برم .
ـ بار خدايا! از چيرگى قرض و چيرگى دشمن و شماتت دشمنان , به تو پناه مى برم .
ـ هـرگـاه مـى خـواسـت سـفـر كـند مى گفت ـ : بار خدايا! به تو پناه مى برم از رنج سفر و اندوه دربـازگـشـت و كـاسـتـى بـعد از فزونى و دعاى ستمديده و رو به رو شدن با صحنه ناخوشايند درخانواده و دارايى فرزندان .
ـ بار خدايا! از بدى اعمالى كه انجام داده ام و بدى اعمالى كه هنوز انجام نداده ام , به تو پناه مى برم .
ـ امام على (ع ) : بار خدايا! به تو پناه مى برم از سختى سفر و اندوه بعد از بازگشت و رو به روشدن با صحنه ناگوار در ميان زن و فرزند و دارايى .
ـ بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه با وجود توانگرى تو من تهيدست باشم , يا با وجودهدايتگرى تـو در گمراهى به سر برم , يا با آن كه قدرت و پادشاهى از آن توست , به من ستم شود, يا با آن كه زمام اختيار امور در دست توست , من مقهور و خوار گردم .
ـ بـار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه ظاهر مرا در نگاه چشمها نيكو گردانى و باطنم را كه برتو آشكار است زشت و ناپسند سازى .
ـ مـحـمـد بـن ابـراهـيـم بـه امـام كـاظم (ع ) نوشت : سرورم ! اگر صلاح مى دانيد به من دعايى بـيـامـوزيـدكـه در تـعـقـيب نمازهايم بخوانم و خداوند با آن دعا خير دنيا و آخرت را به من عطا فـرمـايـدحـضـرت در پـاسـخ او نـوشت : اعوذ بوجهك الكريم و عزتك التى لاترام و قدرتك التى لايمتنع منها شئ , من شر الدنيا و الاخره و من شر الاوجاع كلها. ـ امـام صـادق (ع ) : بـه خـدا پـنـاه بـريـد از سنگين شدن بار قرض و چيرگى مردمان و در خانه ماندن زنان
((6))
.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:49 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ پيامبر خدا(ص ) : عيدهاى خود را با گفتن اللّه اكبر, آذين بنديد. ـ عيد فطر و قربان را با جملات لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و الحمد للّه و سبحان اللّه , آذين بخشيد. ـ در روزهـاى عـيـد فـطـر و قـربـان از خـانـه بـيـرون مى آمد و با صداى بلند لا اله الا اللّه و اللّه اكبرمى گفت .
ـ در روز عـيـد فـطـر, از زمـانـى كـه از مـنـزل بـيـرون مى آمد تا رسيدن به نمازگاه همچنان تكبيرمى گفت .
ـ در اثناى هر خطبه اى تكبير مى گفت , اما در خطبه هاى عيد فطر و قربان بيشتر تكبيرمى گفت .
پناه بردن به خدا.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:49 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ امـام صـادق (ع ) ـ بـه مـعلى بن خنيس در روز نوروز كه خدمت ايشان رسيد : آيا مى دانى امروز چه روزى است ؟ عرض كردم : فدايت شوم , اين روزى است كه ايرانيان آن را گرامى مى دارند و در آن به يكديگر هديه و عيدى مى دهند ابو عبداللّه الصادق (ع ) فرمود سوگند به آن خانه كهن كه در مكه است ,اين روز يك ريشه كهن دارد كه من برايت توضيح مى دهم تا آن را بدانى .
اى مـعـلـى ! روز نـوروز, هـمـان روزى است كه خداوند در آن از بندگان پيمان گرفت كه او را بپرستند وهيچ انبازى برايش نياورند و به فرستادگان و حجتهاى او و به امامان (ع ) ايمان بياورند نوروز نخستين روزى است كه خورشيد در آن طلوع كرد. هـيـچ نـوروزى نـيـسـت مگر اين كه ما در آن روز منتظر فرج هستيم , زيرا نوروز از روزهاى ما و شـيـعـيـان مـاسـت ايرانيان آن را حفظ كردند و شما آن را از دست نهاديد نوروز نخستين روز از سال ايرانيان است آنان در حالى كه تعدادشان سى هزار نفر بود زنده ماندند و زيستند و ريختن آب در نوروزسنت شد. ـ چـون عـيـد نـوروز فـرا رسـد, بـدن خـود را بـشـوى و پـاكـيـزه تـرين جامه هايت را بپوش و با خوشبوترين عطرها خودت را معطر كن و در آن روز روزه دار باش .
ـ در عـيـد نـوروز, هـديـه اى خـدمـت امـيـر المؤمنين (ع ) آوردند حضرت پرسيد : اين چيست ؟ عرض كردند : اى امير المؤمنين ! امروز نوروز است امام (ع ) فرمود : هر روزمان را نوروز كنيد. ـ امام على (ع ) : نوروز ما, هر روز است .
ـ نـقـل شـده است كه منصور از موسى بن جعفر(ع ) تقاضا كرد كه در روز نوروز در خانه بنشيند, تامردم براى تبريك گويى پيش ايشان روند و هدايايى كه برايش مى برند نيز بپذيرد امام (ع ) فرمود : مـن در اخبار جدم پيامبر خدا(ص ) جستجو كردم , اما براى اين روز خبرى پيدا نكردم نوروز سنت ايرانيان است و اسلام آن را منسوخ كرده است پناه به خدا از اين كه چيزى را زنده كنيم كه اسلام از بـيـن بـرده اسـت مـنـصـور گفت : ما اين كار را فقط براى خاطر نظاميان مى كنيم
((5))
( و يك سـياست لشكرى است )بنابراين , تو را به خداى بزرگ سوگند كه جلوس كنى و حضرت پذيرفت و جلوس كرد. عـلامـه مـجـلسى , بعد از نقل اين خبر, مى گويد : اين خبر با اخبار معلى ناسازگار است و نشان مى دهد كه نوروز اعتبار شرعى ندارداخبار معلى سندش قويتر و شهرتش در ميان اصحاب بيشتر است و مى توان آن را حمل بر تقيه كرد, زيرا در خبر معلى نكاتى وجود دارد كه حاكى از تقيه است .
بـه نظر ما, هر دو خبر فاقد شرايط حجيت هستند و همان گونه كه از قول امير المؤمنين (ع )نقل كـرديم نوروز ما هر روز است و هر روزى كه خدا در آن نافرمانى نشود, آن روز روز عيداست البته ديد و بازديد, همچنان كه در ايران سنت است , اشكالى ندارد.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:48 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ امـام صـادق (ع ) : امـيـر الـمؤمنين على بن ابى طالب (ع ) در روز فطر خطبه ايراد كرد و فرمود :اى مـردم !هـمـانـا ايـن روزشما,روزى است كه در آن نيكوكاران پاداش مى يابند و هرزه كاران زيان مـى بـينندو شباهت بسيارى به روز رستاخيز شما دارد پس , با بيرون آمدن از خانه هايتان به سوى مصلا يتان به ياد آن روزى افتيد كه از گورهايتان به سوى پروردگارتان بيرون مى آييدو از ايستادن در مصلا يتان به ياد آن روزى افتيد كه در پيشگاه پروردگارتان مى ايستيد و از بازگشتن به سوى خانه هايتان آن روزى را ياد آوريد, كه به خانه هاى خوددر بهشت باز مى گرديد!. اى بـنـدگان خدا! كمترين چيزى كه براى مردان و زنان روزه گير مى باشد, اين است كه در روز آخـرمـاه رمـضـان فرشته اى آنان را ندا مى دهد : بشارت بادا بر شما اى بندگان خدا! كه خداوند گناهان گذشته شما را بخشود پس مواظب باشيد كه از اين پس چه مى كنيد!.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:47 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
قرآن .
((عيسى بن مريم گفت : بار خدايا! اى پروردگار ما! براى ما مائده اى از آسمان بفرست , تا براى ما و آنـان كـه بـعـد از مـامـى آيـنـد عـيدى و نشانى از تو باشد و ما را روزى ده كه تو بهترين روزى دهندگانى )). ـ سـويـد بـن غـفـلـه : در يـك روز عـيـد بـر امـيـر الـمـؤمـنـيـن (ع ) وارد شـدم ديدم در برابر آن حـضـرت سـفـره اى اسـت و در آن سـفـره مقدارى نان گندم و يك ظرف فرنى و قاشقى نهاده شـده است عرض كردم : اى امير المؤمنين ! روز عيد و فرنى ؟ حضرت فرمود : اين عيد كسى است كه آمرزيده شده باشد. ـ امـام عـلـى (ع ) در يـكـى از اعـياد, فرمود همانا اين عيد براى كسى عيد است , كه خداوند روزه ونمازش را پذيرفته باشد و هر روزى كه در آن نافرمانى خدا نكنيم , آن روز عيد است .
ـ امـام حـسـن (ع ) در روز عـيـد فطر بر گروهى گذشت كه سرگرم بازى و خنده بودند بالاى سـرآنـهـا ايـسـتـاد و فـرمود : خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه خلق خود قرار داد, تا به سبب طـاعـت او بـه سوى خشنوديش از يكديگر سبقت گيرند پس , گروهى پيشى گرفتند و كامياب شـدنـد وگـروهـى عقب ماندند و ناكام شدند بسيار بسيار تعجب است از كسى كه در اين روزى كـه نـيـكوكاران پاداش داده مى شوند و هرزه كاران زيان مى برند, در حال خنده و بازى هستند به خـداسـوگـند, اگر پرده كنار رود, خواهند دانست كه نيكوكار به نيكوكارى خود مشغول است و بدكاربه بدكردارى خود حضرت سپس به راه خود ادامه داد و رفت .
ـ پـيـامبر خدا(ص ) : زمانى كه وارد مدينه شدم , اهالى اين شهر را از زمان جاهليت دو روز بودكه طـى آن دو روز به بازى و تفريح مى پرداختند خداوند به جاى آن دو روز دو روز بهتر به شماداد : روز فطر و روز قربان .
ـ پيامبر(ص ) به دختران و همسران خود دستور مى داد, كه در عيد فطر و قربان بيرون بيايند.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:46 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ فالوده اى (حلوايى تهيه شده از آرد و آب و عسل ) خدمت امام على (ع ) آورده در برابر آن حضرت گذاشتند امام (ع ) فرمود : تو خوشبو و خوشرنگ و خوشمزه هستى , اما من خوش ندارم نفسم را به چيزى عادت دهم كه بدان عادت نكرده است .
ـ حـبه عرنى : ظرف فالوده اى خدمت امير المؤمنين (ع ) آورده در برابر آن حضرت نهادندامام (ع ) انـگـشت خود را تا ته ظرف در آن فرو برد و سپس بيرون كشيد و چيزى از آن بر نداشت و انگشت خـود را چشيد, و فرمود : همانا حلال , پاك و نيكوست و اين حرام نيست , اما من خوش ندارم نفس خود را به چيزى عادت دهم كه تاكنون بدان عادت نداده ام اين ظرف را ازجلو من برداريد پس , آن را برداشتند. ـ امـام بـاقر(ع ) : مقدارى خبيص (حلوايى تهيه شده از آرد و خرما) خدمت امير المؤمنين على بن ابيطالب (ع ) آوردند, حضرت از خوردن آن خوددارى ورزيد عرض كردند : آيا آن را حرام مى دانيد؟ فرمود : نه , اما مى ترسم نفسم به آن علاقه مند شود و به دنبال آن بروم سپس اين آيه را تلاوت كرد : ((شما بهره هاى پاكيزه خود را در زندگى دنيايتان برديد و از آنها بهره مند شديد)). ـ امـام عـلـى (ع ) مقدارى از خرماى دقل (پست ترين و نامرغوبترين نوع خرما) تناول كرد وسپس روى آن آب نوشيد و دست به شكم خود زد و فرمود : هر كس آتش وارد شكم خود كند,خداوند او را دور گرداند سپس به اين شعر تمثل جست :. تو اگر خواهش شكم و شرمگاه خود را بر آورى ,. آن دو به اوج هر آنچه نكوهيده است دست يابند.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:45 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
|