.
قرآن .
((در آن سوترشان پادشاهى بود كه كشتيها را به زور مى گرفت )). ـ امام على (ع ) : وجود سنگ غصبى در خانه , ضامن ويرانى آن خانه است
((17))
.
ـ پـيـامبر خدا(ص ) : كسى كه مال مسلمانى را به ناحق غصب كند, خداوند پيوسته از اورويگردان بـاشد و از هر كار نيكى كه مى كند در خشم باشد و آنها را در شمار حسناتش ثبت نكند, تا آن گاه كه توبه كند و مالى را كه گرفته است به صاحبش برگرداند. ـ امام مهدى (ع ) : بر هيچ كس روا نيست كه بدون اجازه ديگرى در مال او تصرف كند. ـ پـيامبر خدا(ص ) : هر كس زمين كسى را به ناحق غصب كند, خداى تعالى را ديدار كند درحالى كه بر او خشمگين است .
ـ هـيـچ كس مالى را به زور نگيرد, مگر اين كه روز قيامت با بيمارى جذام خداى عزوجل راديدار كند. ـ بر هيچ مسلمانى روا نيست كه مال برادرش را بناحق بگيرد, زيرا خداوند عزوجل مال مسلمان را بر مسلمان حرام كرده است .
ـ امام صادق (ع ) : (صرف كردن ) چهار چيز در چهار امر روا نيست : خيانت (در امانت ) وكش رفتن از غنايم و دزدى و ربا, در حج و عمره و جهاد و صدقه (زكات ) جايز نيستند. ـ امام على (ع ) : به خدا سوگند اگر شب را بر روى خار سعدان بيدار بگذرانم , يا مرا بسته در غل و زنجير بر زمين بكشند, خوشتر دارم از اين كه روز قيامت با دست آلوده به ستم بر بنده اى وغصب چـيـزى از حـطام دنيا خدا و رسولش را ديدار كنم به خدا سوگند اگر هفت اقليم با آنچه درزير آسـمانهاست به من داده شود به اين شرط كه با ربودن پوست جوى از دهان مورى خدا رانافرمانى كنم , هرگز چنين نخواهم كرد!.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:17 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
ـ امـام عـلـى (ع ), در سـفـارش بـه يـكـى از كـارگـزاران خـويش , مى فرمايد : همانا بزرگترين خـيـانت ,خيانت امت (يا خيانت به امت ) است و زشت ترين ناسرگى , ناسرگى پيشوايان (يا نسبت به پيشوايان ) است .
ـ هر كه در دين مردم با آنها ناسرگى كند, او دشمن خدا و پيامبر اوست .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:15 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه به برادر مسلمان خود غش روا دارد, خداوند بركت را از روزى اوبگيرد و زندگيش را بر وى تباه گرداند و او را به خودش واگذارد. ـ هر كس كالاى معيوبى را بفروشد بدون آن كه عيبش را به خريدار گفته باشد, همواره در خشم خدا باشد و فرشتگان پيوسته نفرينش كنند. ـ امام كاظم (ع ) : نفرين بر كسى كه به مسلمانى غش روا دارد, يا به او نيرنگ بزند يا فريبش دهد. ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه (در معامله ) با مسلمانان ناسرگى كند, روز قيامت با يهود محشورشود, زيرا اين جماعت ناسره ترين مردم نسبت به مسلمانان هستند.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:14 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ پيامبر خدا(ص ) : از ما نيست كسى كه به مسلمانى غش روا دارد يا به او زيان رساند يا به اونيرنگ زند. ـ هر كس در خريدن يا فروختن با مسلمانى ناسرگى كند, از ما نيست و روز قيامت با يهودمحشور مى شود, زيرا يهود ناسره ترين مردم نسبت به مسلمانان هستند. ـ امام صادق (ع ) : از ما نيست كسى كه با ما ناسرگى كند. ـ پيامبر خدا(ص ) : از ما نيست , كسى كه با مسلمانى ناسرگى كند.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:13 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ پـيامبر خدا(ص ) بر مردى گذشت كه ماده اى خوراكى مى فروخت , پرسيد : جنس خود را به چه نـحو مى فروشى ؟ آن مرد نحوه معامله اش را به اطلاع حضرت رساند به پيامبر وحى شد كه دستت را داخـل ظـرف طـعـام بـبـر حـضـرت دسـت خـود را در آن فـرو بـرد و دسـتـش مرطوب شد پيامبرخدا(ص ) فرمود از ما نيست كسى كه غش و تزوير به كار برد. ـ امـام بـاقـر(ع ) : پـيـامـبـر(ص ) در بـازار مـديـنـه از كـنـار طـعـامـى عـبـور كـرد به صاحب آن فـرمـود:مـى بـيـنـم خـوراكى خوب ومرغوبى دارى و از قيمت آن پرسيد پس , خداى عزوجل به آن حـضـرت وحـى فـرمـودكـه دسـتـت را داخـل ظـرف فـرو بـر پـيـامـبر(ص ) اين كار را كرد و خـوراكـى نـامـرغـوبـى بـيـرون آورد پس , به صاحب آن فرمود:مى بينم خيانت و ناسرگى در كار مسلمانان رادر خود جمع كرده اى .
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : بـر تـلـى از گـندم گذشت دستش را داخل آن فرو برد و انگشتانش به رطـوبـتى خورد فرمود : اين چيست , اى فروشنده ؟ عرض كرد : اى پيامبر خدا, باران به آن خورده اسـت حضرت فرمود : چرا آن قسمت را رو قرار ندادى تا مردم ببينند؟ هر كه با ما ناسرگى كند از مانيست .
ـ بـه مـردى كـه طـعـام مرغوب و نامرغوبى را با هم مخلوط كرده بود و مى فروخت , فرمود : چرا اين كار كرده اى ؟ عرض كرد : مى خواستم (جنس نامرغوب ) به فروش برسد پيامبر(ص ) به اوفرمود : آنها را از هم جدا كن در دين ما ناسرگى نيست .
ـ اى گـنـدم فـروش ! آيـا تـه ايـن هـم مانند روى آن است ؟ هر كه با مسلمانان ناسرگى كند, از آنهانيست .
ـ امـام عـلى (ع ) : مؤمن برادر خود را نمى فريبد, به او خيانت نمى كند, او راتنها نمى گذارد و اورا متهم نمى سازد. ـ از نشانه هاى بدبختى , ناسرگى با دوست است .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:11 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
ناسرگى .
ناسرگى
((16))
. ـ امام على (ع ) : ناسرگى , خصلت مردمان سركش است .
ـ ناسرگى , موجب ناسزا شنيدن مى شود. ـ ناسرگى , بدترين نيرنگ است .
ـ ناسرگى , از اخلاق فرومايگان است .
ـ ناسره , زبانش شيرين است و دلش تلخ .
ـ از نشانه هاى بدبختى , ناسرگى با دوست است .
ـ بدترين مردم , كسى است كه با مردم ناسرگى كند. ـ امـام كاظم (ع ) چون بر هشام بن حكم كه در سايه (تاريكى ) مشغول فروختن پارچه شاپورى بود, گـذشـت , فـرمـود : اى هـشـام ! فـروختن كالا در سايه ناسرگى است , و ناسرگى (در معامله ) روانيست .
ـ به امام صادق (ع ) عرض شد : مردى از يك ماده غذايى دو نوع آن را دارد و قيمت هر دويكى است امـا يـكـى مـرغـوبـتـر از ديـگرى مى باشد لذا آنها را با هم مخلوط مى كند و همه را به يك قيمت مـى فـروشد حضرت فرمود : درست نيست كه اين كار را بكند و بدين وسيله به مسلمانان غش روا دارد مگراين كه واقعيت را به آنها بگويد. ـ ابـو سـبـاع : نـاقـه اى از مـنـزل واثـلـة بـن اسـقـع خـريـدم و چـون آن را بـيـرون آوردم ,ـ4ً;ج;ژخ& ّب;€ درحـالى كه ازارش به زمين كشيده مى شد, خودش را به من رساند و گفت : خريدى ؟ گفتم : آرى گفت :خصوصيت آن را برايت توضيح مى دهم گفتم : چه خصوصيتى دارد؟ گفت : شترى چاق و سـالـم اسـت پـرسـيـد : بـراى سـفـر مـى خواهى يا براى گوشتش ؟ گفتم : آن را براى سفر حج مـى خـواهـم گـفـت : پس , آن را پس بده صاحب شتر گفت : خدا خيرت دهد, مى خواهى كار را بر مـن خراب كنى (معامله را به هم بزنى )؟ گفت :من از پيامبرخدا(ص ) شنيدم كه مى فرمايد : بر هيچ كـس روانـيـسـت چـيـزى را بـفـروشد, مگر اين كه هر عيب و ايرادى دارد به خريدار بگويد و هر كس ديگرى هم از آن عيبها اطلاع داشته باشد بايد بگويد. ـ پيامبر خدا(ص ) : مسلمان , برادر مسلمان است و بر هيچ مسلمانى روا نيست , كالاى معيوبى را به برادرش بفروشد, مگر اين كه او را از آن عيب آگاه سازد. ـ مـؤمـنـان با يكديگر يكرنگ و مهربانند هر چند خانه ها و پيكرهايشان از هم دور باشد ونابكاران با يكديگر دغلكار و خيانتكارند هر چند خانه ها و پيكرهايشان نزديك به هم باشد.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:10 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
ـ امـام صادق (ع ) : غسل در چهارده مورد صورت مى گيرد : غسل ميت , غسل جنابت , غسل كسى كـه ميت را غسل مى دهد, غسل جمعه , غسل عيدين , غسل روز عرفه , غسل احرام , غسل براى وارد شـدن بـه كـعـبه , غسل براى داخل شدن به مدينه , غسل براى داخل شدن به حرم , غسل زيارت و غسل شب هاى نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ماه رمضان .
ـ در پاسخ سؤال سماعه از غسل جمعه : در سفر و غير سفر واجب است جز اين كه در سفر, باوجود كـمبود آب , براى زنان رخصت داده شده (و اين وجوب از گردن آنها برداشته شده است )حضرت فـرمـود: غسل جنابت واجب است , غسل حائض بعد از آن كه پاك شد واجب است وغسل استحاضه هرگاه زن مستحاضه بر شرمگاه خود مقدار زيادى پنبه بگذارد و خون از آن بيرون زند بر او واجب اسـت غـسـل نـفـاس واجب است , غسل نوزاد واجب است , غسل ميت واجب است , غسل مس ميت واجـب است , غسل كسى كه محرم مى شود واجب است , غسل روز عرفه (نهم ذيحجه )واجب است , غـسـل زيـارت (خانه خدا و طواف آن ) واجب است , مگر اين كه شخص بيمارى داشته باشد, غسل داخـل شـدن بـه خانه (كعبه ) واجب است , غسل داخل شدن به حرم مستحب است كه كسى جز با غـسـل وارد آن نـشـود و غسل مباهله واجب است , غسل نماز باران واجب است , غسل شب اول ماه رمضان مستحب است , غسل شب بيست ويكم (رمضان ) سنت است ,غسل شب بيست و سوم را ترك مـكن , زيرا در يكى از اين دو شب احتمال شب قدر مى رود,غسل روز فطر و غسل روز قربان سنت است و من دوست ندارم آنها را ترك كنم و غسل استخاره (نماز استخاره ) مستحب است .
صدوق مانند اين حديث را به اسناد خود از سماعة بن مهران روايت كرده , با اين تفاوت كه در روايت او آمده است : غسل در هنگام داخل شدن به حرم لازم است و مستحب است كه جز باغسل وارد آن نشوى .
كـلـيـنـى نـيـز مـانـنـد اين حديث را از محمد بن يحيى از احمد بن محمد از عثمان بن عيسى روايـت كـرده , منتها غسل مس ميت و غسل محرم و غسل روز عرفه و غسل در هنگام داخل شدن به حرم و غسل مباهله را, از قلم انداخته است .
شـيـخ و ديـگران وجوب غسل در اين موارد را, بجز در غسلهاى ششگانه واجب , حمل براستحباب مؤكد كرده اند و گفته اند كه اخبار و روايات (ديگر) بر واجب نبودن اين غسلها دلالت دارند. ـ امام باقر(ع ) : غسل در هفده مورد مى باشد:در شب هفدهم و شب نوزدهم و شب بيست ويكم و شب بيست وسوم كه در اين شبها (يا شب بيست و سوم ) احتمال شب قدر مى رود و غسل عيدين (فطر و قربان ) و در هنگام داخل شدن به حرمين (خانه خدا و حرم پيامبر خدا) و در روززيارت (خانه خدا و طـواف آن ) و روزى كـه داخـل كـعـبـه مى شوى و روز ترويه (هشتم ذيحجه ) وروز عرفه (نهم ذيحجه ) و هرگاه ميتى را غسل دهى و كفن كنى , يا بعد از آن كه بدنش سرد شده باشد, بدنت با او تماس پيدا كند و روز جمعه و غسل خورشيد گرفتگى در صورتى كه تمام قرص خورشيد بگيرد و از خـواب بيدار شوى و نماز به جا نياورده باشى در اين صورت بايدغسل كنى و نماز را قضا كنى و (بالاخره ) غسل جنابت واجب است .
ـ مـحـمـد بن مسلم نيز از امام باقر(ع ) مانند اين حديث را روايت كرده و در آن روايت , غسل ميت اضـافه شده است محمد بن مسلم سپس مى گويد : عبدالرحمن بن ابى عبداللّه گفت ابو عبداللّه (امـام صـادق )(ع ) به من فرمود: در شب بيست و چهارم (رمضان ) غسل كن و تو را چه زيان كه در هر دو شب اين كار را انجام دهى .
ـ امـام رضـا(ع ) در نـامه اى كه به مامون نوشت , فرمود : غسل روز جمعه سنت است , غسل عيدين (فـطـر و قربان ) و غسل داخل شدن به مكه و مدينه و غسل زيارت و غسل احرام و غسل شب اول و شـب هـفدهم و شب نوزدهم و شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ماه رمضان ,سنت است غسل جنابت واجب است و غسل حيض نيز مانند آن (واجب ) است .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:09 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
علت غسل .
ـ امـام رضا(ع ) : علت غسل جنابت , پاكيزگى است و اين كه انسان خودش را از آلودگيى كه به او رسيده (منى ) و نيز ساير بدنش را پاك كند. ـ عـلت غسل دادن ميت , آن است كه از آلودگيهاى بيماريهايش و انواع مرضهايى كه دروجودش بوده است پاك و پاكيزه شود, زيرا او به ملاقات فرشتگان مى رود و با اهل آخرت تماس مى گيرد. عـلـت ديـگـرش ايـن اسـت كه منى و نجاستى كه انسان از آن آفريده شده است , در هنگام مرگ از ميت خارج مى شود و جنب مى گردد پس , بدين جهت بايد غسل داده شود. علت غسل كردن كسى كه ميت را غسل داده يا او را مس كرده نيز روشن است , زيراترشحات بدن مـيـت بـه او سـرايـت مـى كـند چه , وقتى روح از بدن ميت خارج شود, بيشتر آلودگيهاو آفات او بـاقى مى ماند از اين رو هم بايد او را پاكيزه كرد و هم خود را (از آلودگيهايى كه بر اثرتماس با بدن او به انسان مى رسد) پاك و تميز گردانيد. ـ علت غسل عيد و جمعه و ديگر غسلها تعظيم و احترام بنده نسبت به پروردگارش و روى كردن به آن بخشنده بزرگوار است و طلب آمرزش براى گناهان خود.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:07 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
قرآن .
((با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نمى آورند و چيزهايى را كه خدا و پيامبرش حـرام كـرده است برخود حرام نمى كنند و دين حق را نمى پذيرند, بجنگيد تا آن گاه كه به دست خود ذليلانه جزيه دهند)).
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:06 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
قرآن .
((خدا شما را در بسيارى جاها يارى كرد و نيز در روز حنين , آن گاه كه انبوهى لشكرتان شما را به شـگـفـت آورده بـودولـى كـمـتـر سودى به شما نداد و زمين با همه فراخيش بر شما تنگ شد و بـازگـشـتـيـد و بـه دشمن پشت كرديد آن گاه خداآرامش خود را بر پيامبرش و بر مؤمنان فرو فـرستاد و سپاهيانى فرستاد كه آنها را نديديد و كافران را عذاب كرد و اين كيفر كافران است از آن پس خدا توبه هر كس را كه بخواهد مى پذيرد و خدا آمرزنده و مهربان است )). ـ امـام صـادق (ع ) : روزى سخت تر از روز جنگ حنين بر پيامبر(ص ) نگذشت , چرا كه عربهابر ضد آن حضرت ياغى شدند. ـ از دعـاهـاى پيامبر خدا(ص ) در روز جنگ حنين : بار خدايا! تو اگر بخواهى بعد از اين روزديگر پرستش نخواهى شد. ـ ابـو اسـحـاق : مـردى بـه بـرا گـفت : اى ابا ماره ! آيا در روز جنگ حنين گريختيد؟ او گفت :گـواهـى مـى دهـم كـه پـيـامر(ص ) نگريخت , بلكه مسلمانان شتابان و بى زره به سوى اين تيره هـوازن كـه مردمانى تيرانداز بودند, رهسپار شدند آنان مسلمانان را تيرباران كردند, به طورى كه انـبـوه تـيـرهـاى آنان همچون هجوم دسته هاى ملخ بود لذا مسلمانان پراكنده شدند و گريختند دشـمن به طرف پيامبر خدا(ص ), در حالى كه ابوسفيان بن حارث لگام استر آن حضرت را گرفته بـود,هـجـوم آورد پـيـامـبـر خدا(ص ) از استر فرود آمد و از خداوند طلب نصرت كرد و دعا نمود ومى گفت :. من پيامبر هستم و اين دروغ نيست .
من پور عبد المطلبم .
خدايا! نصرت و ياريت را فرو فرست : برا گفت : به خدا سوگند هرگاه جنگ شدت مى گرفت ما خود را در پناه پيامبر قرار مى داديم و كسى كه به موازات او مى ايستاد براستى شجاع بود. ـ امـام حسين (ع ) : از كسانى كه در روز جنگ حنين همراه پيامبر خدا(ص ) پايدارى كردند,عباس بود و على و ابو سفيان بن حارث و عقيل بن ابى طالب و عبداللّه بن زبير بن عبدالمطلب وزبير بن عوام و اسامة بن زيد. ـ انس : در روز جنگ حنين پيامبر(ص ) فرمود : حالا تنور جنگ شلعه ور شد در آن روز على بن ابى طالب پيشاپيش پيامبر, از همه سخت تر مى جنگيد.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:05 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
|