نماز، پرواز به سوی بی‌نیاز

نماز، پرواز به سوی بی‌نیاز

86305432443984905493.jpg;

   بسم الله الرحمن الرحیم، همراه من بدوید. پرواز با سوخت خاص است. نماز هم با غذای حلال است.2- قبل از پرواز، باید حرکت کرد. هواپیما یک مرتبه بلند نمی‌شود. یک مقداری در این خیابان‌ می‌رود. دور که گرفت، دور که گرفت پرواز می‌کند. نماز هم نمی‌شود گفت: احوال شما؟ گوجه هم گران شده است. همه چیزی گران شده.لپه گران، اوه اوه! الله اکبر! بسم الله الرحمن الرحیم.از لپه می‌خواهد پرواز کند. نمی‌شود. از گوجه می‌خواهد نمی‌شود. یک اذانی،اقامه‌ای، یک خرده در باند حرکت کن، دور بگیر، بعد از آن.

پرواز ازمکان خاصی است. از همه جا که نمی‌شود پرواز کرد. پیغمبر از پهلوی خانمش کهنتوانست پرواز کند. از پهلوی خانم مسجد الحرام آمد، «مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى‏» (اسراء/1) یعنی از همه جا نمی‌شود پرواز کرد. در همه جا نمی‌شود نماز خواند.
قبلاز پرواز اطلاعاتی لازم است. هم برای مردم، هم برای خلبان. قبل از نماز هم، هم باید ما احکام نماز را بلد باشیم، هم باید خلبان، یعنی پیش‌‌نماز. پرواز باید با فرودگاه مناسب باشد. پروازهای مهم در فرودگاه‌های کوچک نمی‌تواند بنشیند. این بچه حالا می‌خواهی نماز شب یادش بدهی؟ بگو: آقا جان!ببین نماز شب هم مثل نماز صبح است. یازده رکعت است. سحری‌ات را خوردی چند دقیقه به اذان است. نمی‌صرفد که بخوابی. این چند دقیقه آقاجان نماز بخوان. ما در طول سال که سحرها خواب هستیم. حالا که سحری خوردیم ببین، یازده رکعت نماز بخوان 5 تا دورکعتی یک، یک رکعتی. «قُلْ هُوَ اللَّه‏» (اخلاص/1)هم نخواندی طوری نیست. یعنی فرودگاه کوچک راهواپیمای کوچک در آن بنشانید. به بچه نگویید: نماز شب چهل تا مومن، سیصد تا العفو، فرار می‌کند. اگر بچه سرما خورد لحاف کرسی رویش نیانداز خفه می‌شود. این هم یکی.

عرض کنم در پرواز هرچه اوج بگیرد زمین کوچکتر می‌شود. اگر پرواز رفت بالا، هرچه پرواز بالاتر برود زمین کوچکتر می‌شود. یک زمین یک هکتاری ده هزار متر، بالا می رود نگاه می‌کنی یک هکتار قد یک زمین صد متری شد. پرواز بالاتر می‌رود قد یک قالی می‌شود. بالاتر می‌رود، قد یک جعبه پرتقال. بالاتر می‌رود قد یک صابون. بالاتر می‌رود قد یک کبریت. بالاتر می رود قد یک آدامس. بالاتر می‌رود قد یک عدس. یعنی هرچه به آسمان نزدیک شود زمین پهلویشکوچکتر می‌شود. هرچه ما به خدا نزدیکتر شویم آمریکا پهلوی ما کوچکتر می‌شود. امام که می‌فرماید: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، چون کسی که بهخدا نزدیک شد، آمریکا پهلویش... «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ» (بحارالأنوار/ج64/ص315)  کسی که خالق پهلویش بزرگ است، آمریکا پهلویش کوچک است.

پروازجدا شدن از زمین است. نماز هم جدا شدن از مادیات است. در پرواز انسان از زمین جدا می‌شود، در نماز هم انسان باید از مادیات جدا شود. غفلت در همه‌جابد است. ولی در آسمان غفلت بدتر است. یک آیه در قرآن داریم می‌گوید:  اینها «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ» در آسمان‌ها نشانه‌هایی است که بشر از کنارش مرور می‌کند ولی در حال غفلت است. «وَ هُمْ عَنْها {مُعْرِضُونَ} غافلون» (یوسف/105) یا «مُعْرِضُونَ»نمی دانم کدام‌ها است؟ می‌گوید: شما در آسمان‌ها هم که پرواز می‌کنی غافل هستی؟ ولو در زمین هم غافل هستید اما شما با یک وسیله و امکاناتی در آسمان‌ها پرواز می‌کنید. ولی باز هم غافل هستید؟ حالا ما بیرون نماز که غافل هستیم. درون نماز هم غافل هستیم. این دیگر در نماز غافل شدن خیلی بد است.

خوب، هواپیما که نشست یک مرتبه خلبان خاموش نمی‌کند. یک مدتی هم باز موتور روشن است بعدخاموش می‌کند. نماز هم که می‌خوانی نگو: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاته» بدو! بابا یک تعقیبی بخوان. یک مقدار موتورت روشن باشد. یعنی بعد از... این هم یکی.
برایشکافتن هوا و آب، هواپیما و قایق و کشتی، باید نوکش تیز باشد. اگر نوکش تیز باشد می‌تواند هوا و آب را بشکافد. شما اگر تمرکز داشته باشی می‌توانی مادیات را بشکافی و جلو بروی. یعنی تا تمرکز نباشد، نمی‌توانی اوج بگیری. این هم یکی. در فضایی که مه و غبار و دود است نمی‌شود پرواز کرد. مشکل است.

در حالات کینه و بخل و فحش و لعنت نماز پروازی ندارد. در پرواز گرفتار موانع زمینی شویم. کوه و دشت و هرچه باشد سریع‌ترین حرکت را انجام می‌دهیم.هرکس نمی‌تواند خلبان باشد. هرکسی هم نمی‌تواند امام جماعت باشد. اطراف خلبان مهندسین پرواز است. یعنی خلبان پهلوی مسافرها نمی‌نشیند. یک کابین دارند اتاق جلو، دور و بر خلبان مهندسین پرواز و کمک خلبان است. صف اول هم که دور امام جماعت هستند باید آدم‌های به درد بخور باشند. یعنی آدم‌هایی باشند که شبیه امام جماعت باشند. یعنی آن کنار خلبان آدم‌های عادی نیستند. کمک خلبان و مهندس و اینها، پشت سر صف اول هم باید یک چنین آدم‌هایی باشند.همه‌ی پروازها انگلیسی حرف می‌زنند. همه‌ی آدم‌ها هم باید با نماز عربی حرف بزنند.

خوب، پرواز، پرواز خوب این است که تأخیر نداشته باشد. نماز خوب هم این است که اول وقت خواند. پروازهایی که تأخیر دارد. گاهی سوارهواپیما می‌شوند ولی پرواز نیست. سوار هواپیما می‌شود پرواز نیست. امتحانیمثل اینهایی که می‌روند هواپیما را جارو می‌کنند، برمی‌گردند، یا مثلاً چراغ هواپیما را درست می‌کند، این سوار هواپیما شده ولی پرواز نکرده است. خیلی‌ها در نماز هستند اما پرواز نمی‌کنند. بعضی‌ها پرواز خیالی دارند. مثلاینهایی که پای کامپیوتر می‌نشینند،  ستون‌های خیال پرواز می‌کنند.

بعضی‌ها هم «مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ(4) إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ(5) اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ(6) صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ ...» (فاتحه/4 -7)‏این مثل اینهاست که با کامپیوتر پرواز می‌کند. پروازهای خیالی. در دنیای خیال پرواز می‌کند. خوب، بعضی وقت‌ها پرواز درست است، یک دزدی هواپیما را می‌دزدد. خیلی‌ها هم نماز را با خدا شروع می‌کنند، اما شیطان می‌آید اینها را سر نماز حواسشان را پرت می‌کند. حواس پرتی در نماز مثل هواپیما ربایی است. خوب، اینها چیزهایی بود که راجع به دو تا تشبیه، یکی تشبیهی که در هواپیما بودم به ذهنم رسید که اینها را بگویم. ذوقیات البته، یکی هم این حدیث است. یک حدیث بود تشبیه نماز مثل سر است. یک تشبیه هم خودم کردم نماز وپرواز!

خدایا تو خودت می‌دانی نمازهای ما چقدر خاصیت دارد. خدایا تا حالا کوتاهی‌ها، تقصیر و قصورهای ما را ببخش، از این به بعد نمازی که قرب ما در آن باشد. رضای تو در آن باشد. نجات ما در آن باشد. « َتنهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»در آن باشد.آن نمازهای مقبول را نصیب ما بفرما. مزه‌ی نماز را به همه‌ی مابچشان. اینها که کاهل و تارک هستند در این ماه رمضان توفیق توبه و تصمیم نماز جدی عطا کن. همسایه‌های مسجد اگر در خانه نماز بخوانند نمازشان کم خاصیت است. «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی الْمَسْجِد» (مستدرک/ج3/ص356) ماه رمضان لا اقل مسجدها را پر کنید.
منبع: پایگاه مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 5:25 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز، اولین سؤال در قیامت

نماز، اولین سؤال در قیامت
47551025137787082070.jpg;

   خوب، مسئله‌ی دیگر سر جوابگو است. کسی که خلافکار است، اول سر باید حرف بزند. نماز هم «أَوَّلُ مَا یُسْأَلُ» (وسائل ‏الشیعة/ج4/ص110)‌‌‌‌ اول‌ چیزی که روز قیامت سوال می‌کنند از نماز است. یعنی همینطور که مجرم را که گرفتند اول کاری که مجرم می‌کند باید زبانش به حرف دربیاید. همینطور که کله اولین پاسخگو است، در قیامت هم اول چیزی که سوال می‌کنند ازنماز است.
در سقوط با سر حتماً هلاکت است. ممکن است آدم از دست و پا بیفتد نابود نشود. اما اگر کسی از مغز زمین بخورد، نابود می‌شود. سقوط نمازهم قطعاً جهنم در آن است.
دست و پای مصنوعی داریم اما کله‌ی مصنوعی نداریم. یعنی باقی اعضا را می‌شود جایگزین کرد، اما سر را نمی‌شود جایگزین کرد. اینها چیزهایی است که درباره‌ این «مَوضِعُ الصَّلاة مِنَ الدّین کَمَوضِعُ الرَّاس»این را من لازم بود که خدمتتان بگویم. یک تشبیه دیگر هم هست که من خدمتتانبگویم. ما با پرواز شهر شما ‌آمدیم. در هواپیما که نشستم، مقایسه‌ای کردم بین نماز و هواپیما. حدود 30 تا نکته گیرم آمد. چون نماز یک پرواز است مثل هواپیما. یک مقایسه‌ای بین اینها کردم.

هواپیما وقتی می‌پرد که بنزین مخصوص داشته باشد. این بنزین‌های ماشین و موتور را در هواپیما نمی‌زنند. بنزین هواپیما بنزین مخصوص است. اصلاً قیر بریزی که هیچ بلند نمیشود. پروازی صورت می‌گیرد که بنزین مخصوص داشته باشد. این مسئله مهم است. نمازی پرواز می‌کند که با لقمه‌ی حلال باشد. خیلی‌ها روزه می‌گیرند ولی افطار با لقمه‌ی حرام... یعنی سر این سفره‌ای که افطار می‌کند، بچه‌اش هم غذا می‌خورد، لقمه‌ای که به بچه‌اش می‌دهد، خمس نداده است.
و جالب این است که بعضی از اینهایی که خمس نمی‌دهند کلی هم گریه برای حضرت زهرا می‌کنند. که چرا حق فدک را غصب کردند؟ چرا فدک را ندادند؟ خوب چه فرقی بین ما و آنها می‌کند؟ آنها فدک را ندادند، خوب ما هم سهم امام را نمی‌دهیم. اوبرای مادر را خورد، ما هم برای بچه‌اش را می‌خوریم. ما گریه می‌کنیم که چرا او خورد؟ خوب تو هم که خوردی؟ با هم شریک هستید. با هم شریک هستید.

کسیپهلوی یک نفر آمد، گفت: آقا می‌شود پرده‌ی کعبه را برید؟ گفت: نه! وقف است. حرام است. خوب که گفت: حرام است. گفت: آقا ببخشید حالا یا حلال است یاحرام؟ ما یک تیغ دستمان بود یک خرده‌اش را بریدیم. گفت: راست می‌گویی؟ ببینم! گفت: یک خرده‌اش را به من بده! (خنده حضار) گفت: اِ! تا حالا که می‌گفتی حرام است؟ گفت: حالا که حرام است با هم بخوریم. اول گفت: پرده‌ی کعبه را نمی‌شود برید. ولی گفت: وقتی گفتم گفت: با هم بخوریم. اول می‌گوییم: حق زهرا را نمی‌شود خورد. بعد می‌گوییم: سهم امام را با هم بخوریم. چه فرقی می‌کند؟ وقتمان تمام شد؟ من سی تا مطلب دارم. دقیقاً تمام شد یا نه شوخی می‌کنید؟ 5 دقیقه من تند تند می‌گویم. 5 دقیقه می‌خواهم سی تا مطلب بگویم.
منبع: پایگاه مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 5:24 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

لزوم حفاظت از نماز در همه حال

لزوم حفاظت از نماز در همه حال
12228947684632456592.jpg;

   خوب، از سر باید بیشترین حفاظت را کرد. از نماز هم باید حفاظت کرد. «یُحافِظُونَ» جالب این است که در قرآن حفاظت برای چند چیز آمده است. یکی برای شهوت، یکی برای نماز، «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏» (مؤمنون/5) یعنی شهوتشان را حفظ می‌کنند. «عَلى‏ صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ» (معارج/34) «حافِظُون»، «یُحافِظُونَ» حفاظت از شهوت، حفاظت از نماز. هردو هم یک کلید دارد. دوای شهوت همسر است.
خوبحالا یک چیزی را آدم خواسته باشد فرهنگ بشود باید مرتب این را تکرار کند. اگر یک کسی تشنه‌اش است. باید آب به او داد. شما بگو: آقا، حالا آقاجان تشنه‌ات است.خوب صبر کن انشاالله لیسانست را بگیر بعد به تو آب می‌دهم. اینپدر و مادر چه پدر و مادری است که می‌گویند: صبر کن لیسانس بگیر بعد آبت می‌دهم. همسر عطش انسان است. دختر و پسر برای ازدواج عطش دارند. دختر جان لیسانست را بگیر. لیسانست را بگیر یعنی چه؟ آب می‌خواهد. پسرجان لیسانست رابگیر. کسانی که می‌توانند حالا یک کسی نمی‌تواند ما کار نداریم.

«وَ الَّذین‏» چه می‌گوید؟ «لا یَجِدُونَ نِکاحا» (نور/33) قرآن هم گفته افرادی که امکان برایشان نیست، «فَلْیَسْتَعْفِف‏» (نساء/6)خوب او باید خودش را نگه دارد. اما آنکسی که پدرش اتاق بالا دارد، می‌تواند... حالا خانه دربست نباشد. خانه‌ی دربست می‌خواهی چه کنی؟ مگر در یک اتاق نمی‌شود زندگی کرد؟ شاید 90 درصد مردم اول زندگی‌شان در یک اتاق زندگی کردند. یک تک اتاق که داری. خوب ازدواج کن.
حالا وقتی می‌گویند: ازدواج کن معنایش این نیست که بعد از 9 ماه هم خانمت را زایشگاه بفرستی. بچه‌دار شدن باشد بعد. ولی ازدواج را، می‌توان بین ازدواج و بچه‌دار شدن سالها جدایی بیفتد. ولی سعی کنیم گناه نکنیم. اگر پدر و مادری بتواند بچه‌اش را عروس کند و داماد کند وطفره برود، به امید اینکه لیسانس بگیرد، فوق لیسانس بگیرد، خانه‌اش تمام شود، نمی‌دانم چه بشود؟ چه بشود؟ اول دخترعمه‌هایش عروس شوند. اول پسرخاله‌هایش عروس شوند. این حرف‌های چرند و پرند پایش به هیچ‌جا بند نیست.
بابا تشنه‌اش است. حالا صبر کن بگذار مردم آب بخورند بعد به شما آب می‌دهم. بابا! الآن تشنه اش است خوب به او آببده. اگر یک دختر و پسری زمینه‌ی ازدواج هست پدر و مادر این... چقدر آیه داریم در قرآن، کسانی که «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّه‏» (اعراف/45) ازدواج سبیل الله است. ولذا کسانی که به جای ازدواج دنبال کارهای دیگر می‌روند قرآن می‌گوید: «یقطعون سبیل» «یقطعون سبیل» {یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّه} (بقره/27) ‏ یعنی اینها راه خدا را قیچی می‌کنند. بیراهه می‌روند. «یقطعون سبیل» می‌گوید.

پس وقتی می‌گوید: راه «یقطعون سبیل»راه خدا را قطع می‌کنند، پیداست ازدواج سبیل الله است. و پدر و مادری که مانع شود، یا هر تشکیلاتی که مانع شود فامیل، برادر، خواهر، اصلاً برادر بزرگ نباید مانع شود. حالا یک کسی برادر بزرگ ازدواج نکرد. خوب همه برادرهاباید در صف بایستند؟ خواهر بزرگ، نمی‌خواهد ازدواج کند. خواهرهای بعد چرا در صف بایستند؟ چه کسی گفته است؟ مبنای حرف چیست؟ اگر شما تشنه ات شد، می‌گویی: آقا صبر کن اول او آب بخورد بعد من، بعد...اگر او آب نخورد آنوقت شما بگویی: نه! پس من هم یک دوسالی صبر می‌کنم، بعداً که ایشان آب خورد ما آب می‌خوریم. اصلاً حرف بی منطق است. حرف غلط است. دو چیز آدم را حفظ می‌کند. یکی نماز، «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» یکی ازدواج! ازدواج هم آدم را از فحشا و منکر باز می‌دارد.

آنکسکه می‌خواهد در ماهواره ببیند و عکسش را ببیند و cd و سکس و اینها را ببیند، خوب عروس کنارش هست. خودش را می‌بیند. چرا برود عکسش را از ماهواره ببیند؟ همسر حلال می‌بیند. چرا عکس حرام ببیند؟ اگر کسی وقت ازدواجش است و پدر و مادر می‌توانند ازدواج دهند، به بهانه‌ی اینکه جهازیه‌اش تمام شود، کامل شود. لیسانسش، مدرکش کامل شود. خانه‌اش کامل شود. اگر مرتب طفره برویمبه این دلیل‌ها حدیث داریم اگر دختر و پسر خلافی کردند، پدر و مادر هم در گناه شریک است. دین فقط به نماز و روزه نیست. به حج و عمره نیست.
دین باید بچه‌هایمان را نجات بدهیم. خیلی مهم است قرآن و اسلام نماز و همسر را کنار هم گذاشته است. چند جا در اسلام نماز و همسر با هم است. یک جا پیغمبرفرمود: من از دنیا چند تا چیز را دوست دارم. زن را دوست دارم. نماز هم دوست دارم. آخر پیغمبر زن و نماز را کنار هم می‌گذارد؟ یعنی چه؟در قرآن می‌بینیم «عَلى‏ صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ» (معارج/34) «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون‏»«یحافظون» «حافِظُون» یک تعبیر را هم برای شهوت آورده است. هم برای نماز. هردو را «حافِظُون و یُحافِظُونَ» هردو را پیغمبر می‌گوید: من دوست دارم. هردو «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» هستند.
منبع: پایگاه مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 5:23 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

سیمای دین اسلام در نماز

سیمای دین اسلام در نماز

34886913999626442073.jpg;

   سر سیمای بدن است. حدیث هم داریم «وَجْهُ دِینِکُمُ الصَّلَاةُ» (کافی/ج3/ص270)سیمای بدن، چه کسی خوشگل است؟ چه کسی زشت؟ کمرش را که نمی بینند. زانویش را که نمی‌بینند. صورتش را می‌بینند که این خوشگل است یا زشت؟ سیمای بدن صورت است. سیمای نماز، سیمای مسلمان هم نماز است. «وَجْهُ دِینِکُمُ الصَّلَاةُ» روایت داریم. صورت دین شما نماز است. مسلمان بی‌نماز یعنی آدم بی‌صورت. دست و پا تابع سر هستند.
چون مرکز فرماندهی است. امیرالمومنین به استاندار می‌گوید: «واعلم» حواست جمع باشد. بدان! «انَّ جمیعَ عَمَلِکَ َتبَعَ لِصَلاتک» {أَنَّ کُلَّ شَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَابِعٌ لِصَلَاتِک‏} (بحارالأنوار/ج33/ص585)  همه‌ی اعمال تو تابع نمازت است.

 نمازمثل سوزن است. همه‌ی عبادات مثل نخ! اگر سوزن فرو رفت نخ هم فرو می رود. اگر سوزن ایستاد نخ هم می‌ایستد. اگر نماز قبول شد، باقی کارها هم دنبال نماز قبول می‌شود. اگر نماز ایستاد، همه ی عبادت‌ها هم... حالا یک کسی بگوید: آقا من همه‌ی خوبی‌ها را دارم. فقط نماز نمی‌خوانم. هیچی! خوبی‌هایشقبول نیست.

این مثل را احتمالاً از من شنیده باشید. پلیس راه جلویراننده را می‌گیرد می‌گوید: گواهینامه‌ی رانندگی! شما هر گواهینامه را به او بدهید، قبول نیست. بگویی: من پزشک هستم. مجتهد هستم. نمی‌دانم وکیل هستم. وزیر هستم. سفیر هستم. هر گواهینامه ای داشته باشی، دکتر هم... هرگواهینامه ای داشته باشی، می‌گوید: ببخشید من کار به اینها ندارم.من آنچهمی‌خواهم اجازه بدهم تو بگذری گواهینامه‌ی رانندگی است. اگر گواهینامه‌ی رانندگی داشتی تو را رد می‌کنم. وگرنه متوقفت می‌کند هر رقم مدرکی هم در جیبت باشد اعتنا ندارد. کسی راجع به نماز نمی‌شود بگوید: حالا ما عوض نماز نمی‌دانم کار دیگر می‌کنیم. ممکن است کار دیگر سخت‌تر باشد، خدا قبول نمی‌کند.

اگر من برای تلفن پول خرد می‌خواهم شما چک تراول و اسکناسچند هزاری هم بدهی من قبول نمی‌کنم. می گویم: آقا برای تلفن پول خرد می‌خواهم. برای گذشتن این پاکت به محلی که تو می‌خواهی پست بفرستد تمبر می‌خواهد. شما تمبر نمی خواهید، شما یک پاکت بردار به آن لحاف و کرسی قلاب کن. نمی برند! مخابرات چه کار به لحاف و کرسی دارد؟ مخابرات می‌گوید: اگر می‌خواهی من نامه‌ی تو را به مقصد برسانم باید تمبر پشت آن باشد.

گاهیدست آدم خون می شود. می‌گویم: یک باندی بیاور. چسبی بیاور من این را ببندم. شما دو تا پتو مخمل هم بیاوری من می‌گویم: پتو می‌خواهم چه کنم؟ بگو: آقا مثلاً چند ریال قیمتش است. این پتو چند هزار تومان قیمتش است؟ می‌گویم: آقا هرچه می‌خواهد قیمتش باشد. من فعلاً آنچه من می‌خواهم این است. آنچه ارتش می‌خواهد دست بگذاری اینجا. بگو: آقا من خیلی دوستت دارم. دستم را بالای سرت! از پادگان بیرونت می‌کند. اگر این سوییچ قفل را باز می‌کند، شما کلید دیگری بدهی قفل باز نمی شود. سوییچ خودش باید باشد. صد تاسوییچ بدهی این قفل باز نمی شود. قفل نجات ما نماز است. کسی فکر نکند به جای نماز کار دیگر بکند، کارش حل است. دست و پا تابع نماز هستند.
منبع: پایگاه مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 5:22 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]