بسم الله و عبور از رودخانه

بسم الله و عبور از رودخانه

90634256433680218712.jpg

یک نفر برای شنیدن وعظ و سخنرانی به شهر می رفت اما رودخانه ای سر راهش بود و او بواسطهنداشتن وسیله شخصی و سوار شدن بر قایق کرایه ای اغلب اوقات دیر به مجلس سخنرانی می رسید.
روزی واعظ در اهمیت بسم الله الرحمن الرحیم صحبت می کرد، تا اینکه به این جمله رسید: ای مردم در این آیه اسم اعظم خداوند ذکر شده است نکات مهمی در این اسم مطرح است و فواید زیادی هم بر آن مترتب است، حتی اگر کسی بسم الله بگوید، می تواند از روی آب عبور کند.
آن مرد بیدار دل، خوشحال شد و پنداشت کارش آسان گردیده است، لذا تصمیم گرفت روز بعد بسم الله بگوید و از روی آب عبور کند. صبح روز بعد، وقتی کنار رودخانه رسید، قایقی برای رفتن به آن طرف رودخانه نبود، او هم بسم الله گفت و از روی آب گذشت.
بعد از چند روزی به فکر افتاد که به خاطر سپاسگزاری از واعظ، او را به خانه اش مهمان کند. اما قایقی حاضر نبود، به همین خاطر از واعظ خواست با هم بسم الله بگویند و از روی آب عبور کنند.
مرد بیدار دل بسم الله گفت و به طرف دیگر رودخانه رفت و از آن طرف فریاد زد و از واعظ خواست بیاید.
واعظ گفت: من نمی توانم از روی آب بیایم.
مرد بیدار دل با تعجب گفت: همان مطلبی را که به من آموختی، به آن عمل کن.
واعظ گفت: آن چیزی که همرا تو هست با من نیست و آن ایمان به بسم الله الرحمن الرحیم است.
صداقت و اخلاص و ایمان وسایلی هستند که انسان را به سرمنزل مقصود می رسانند، دانش و علم تنها برای رسیدن به مقصود کفایت نمی کند.
اخلاق و احکام-ص418


ادامه مطلب


[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 3:14 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

حضرت آدم(ع) کدام نماز را خواند و سپس توبه کرد؟

حضرت آدم(ع) کدام نماز را خواند و سپس توبه کرد؟
 
38123028534190093890.jpg
روایاتی در مورد نمازهایی هنگام توبه حضرت آدم(ع) وجود دارد:
1. امام حسن مجتبی(ع)به نقل از امام علی(ع) می‌فرماید که عدّه‌اى از یهود نزد پیامبر اسلام(ص) آمده و داناترین آنها درباره مسائلی از آن‌حضرت سؤال‌هایی کرد؛ یکی از این پرسش‌ها این بود که چرا خداوند عزّ و جلّ این نمازهاى پنجگانه را در طول شبانه روز در پنج نوبت بر امّت تو واجب کرد؟ پیامبر در قسمتی از سخنان خود(که به پرسش ما مربوط است) فرمود: «...نماز مغرب، همان ساعتى است که خداوند عزّ و جلّ بر آدم(ع) بخشید و توبهاو را در آن موقع قبول فرمود. فاصله میان وقتى که آدم از آن درخت تناول کرد تا موقعى که خداوند عزّ و جلّ توبه او را قبول کرد سیصد سال بود بر حسبروزهاى دنیا و بر حسب روزهاى آخرت که هر روز از روزهاى آن به اندازه هزار سال است، این مدّت از عصر تا شام بود و حضرت آدم سه رکعت نماز بجاى آورد یکرکعت جهت کفاره گناه خودش و یک رکعت به عنوان کفّاره گناه حوّا و رکعتى دیگر به شکرانه پذیرفته شدن توبه‌اش، پس خداوند عزّ و جلّ این سه رکعت نمازرا بر امّت من واجب فرمود».[1]
2. امام صادق(ع): «...پس جناب آدم(ع) از عرفات بیرون آمد و عبورش بر هفت کوه افتاد، و به دستور جبرئیل بر سر هر کوهى چهار تکبیر گفت سپس دو سوم از شب رفته بود که به وادى جمع (مشعر) رسید، در آن‌جا بین نماز مغرب و عشاء راجمع نمود و به همین خاطر آن‌جا را وادى جمع نامیدند».[2]
 

[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ‏1، ص 211 و 213، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ دوم، 1404ق‏.
[2]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏2، ص 400، قم، داورى‏، چاپ اول، 1966م.

 


ادامه مطلب


[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 3:12 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز شب محمود سبکتکین

نماز شب محمود سبکتکین

60466797945745781921.jpg

«سلطان محمود سبکتکین در نیشابور از علمای دین شنید که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده است: خداوند دستور داده است که با دنیا انس و الفت مگیر که تو را برای دنیا نیافریده‌ایم و بر نماز شب و تهجد مواظبت کن که نصرت مؤمنان در آن است و به مخلوقات طمع نورز که در دست آنان هیچ نیست و برمن توکل کن که بازگشت کارها به نماز است. وقتی سبکتکین این کلمات را شنید،با جان و دل قبول و کارهای خویش را بر اساس آن بنا کرد و سعی بسیار در خواندن نماز شب داشت. تا اینکه جنگ و کارزاری برایش پیش آمد و بنا بود با خان ترکستان به مصاف هم روند. او نیمه‌شب در بلخ برخاست، دید برف سنگینی می‌آید، اما بی‌اعتنا به برف و جنگ فردا، طهارت حاصل کرد و همچنان مشغول نماز شب شد. به او گفتند: فردا کارزار است؛ امشب را استراحت کن. گفت: امشب کار من نماز خواندن است و جنگ فردا هم به دست خداست و در دست من هیچ نیست. بر سجاده بود تا ظهر شد. هنگام صبح گفت: الهی از ما دو گروه، که فردا بناستبا هم بجنگیم، هر کدام که بر حق است و به نفع بندگان توست، پیروزش گردان. پس از آن سوار بر مرکب شد و عازم میدان نبرد گردید و فتح و نصرت عظیمی برایش حاصل شد».1


1. خزینة الجواهر، ص 550؛ داستان‌های شگفت‌انگیزی از نماز شب، ص 191.

 


ادامه مطلب


[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 3:11 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

بیدار کردن دیگران برای نماز شب

بیدار کردن دیگران برای نماز شب
 
20460216588725328737.jpeg

شهید ثالث می‌گوید: «وقتی که کاشف الغطا وارد قزوین شد، در منزل برادرم،ملا محمدصالح منزل کرد و آن مکان، بوستان بزرگی بود. مهمان‌ها هر یک در جایی خوابیدند. من هم در گوشه باغ به استراحت پرداختم. چون پاسی از شب گذشت، شیخ مرا آواز داد: برخیز و نماز شب به جای آور. عرض کردم: برمی‌خیزم.شیخ از من گذشت و من دیگر چشمم گرم شد. ناگاه حس کردم حالم دگرگون شده، گویی درد دلی عارضم شد. از شدت درد برخاستم و یافتم این تغییر حال به دلیل آوازی است که می‌شنوم. از پی آن صدا و آواز روانه شدم. چون به نزدیک منبع صدا رسیدم، شیخ جعفر کاشف الغطا را دیدم که در نهایت خضوع، خشوع، تضرع، زاری و بی‌قراری به مناجات با خداوند سبحان مشغول است. ناله پاک او چنان برقلب من اثر کرد که مدت 25 سال است از پی آن ناله به نیمه شب برمی‌خیزم و با حضرت دوست به مناجات می‌نشینم».1


1. جلالی عزیزیان، قصه‌های نماز، ص 89.


ادامه مطلب


[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 3:10 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]