گویا پروردگارت را مى بینى ...
حکیم و محدث بزرگ ملاّ محسن فیض کاشانى ؛ (1007 - 1091 ه .ق ):
چون براى نماز آماده شدى مى بایست که قلبت نزد نماز بوده و از هر وسوسه اىفارغ باشد و ببین که در پیشگاه چه کسى ایستاده اى و با که سخن مى گویى و شرم دار از اینکه با مولایت با دلى غافل و قلبى ممّلو از وسوسه هاى دنیائى و... سخن بگویى . و بدان که او بر باطن تو مطلع بوده و به قلبت ناظر است ، ونمازت باندازه خشوع و تواضع و تضرع و زارى تو پذیرفته مى گردد. در نماز چنان به عبادت حق روى آور که گویا پروردگارت را مى بینى ...1
1- اسلام از دیدگاه دانشمندان ، على آل اسحاق ، ناشر دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم .
نماز خوبان
(حکایات و داستانهایى از دانشمندان و فرزانگان )
على - احمد پور ترکمانى
ادامه مطلب
نگهبان سپاه فرصت مى جوید و به نماز شب مى پردازد
نگهبان سپاه فرصت مى جوید و به نماز شب مى پردازد
ابناثیر در کامل التواریخ مى نویسد: پیامبر اکرم در غزوه ذات الرقاع با مشرکین روبرو شد ولى جنگى پیش نیامد در همین جنگ دستور نماز خوف رسید. مسلمانان در این جنگ زنى را از کفار به اسارت گرفتند که شوهرش حضور نداشت .
شوهر او بعد از مراجعت متوجه شد که سپاه اسلام زنش را به اسارت برده اند سوگند خورد که تا انتقام نگیرد مسلمانان را رها نکند. بدنبال سپاه اسلام راه آنها را از پیش گرفت .
در بین راه سپاه به استراحت پرداخت پیامبر اکرم فرمود امشب چه کس پاسدارى مى دهد یک نفر از مهاجرین و یکى از انصار داوطلب شدند. آندو جلو دره به نگهبانى مشغول شدند. پاسدار مهاجر به استراحتو خواب پرداخت . پاسدار انصارى که به پاس دادن مشغول بود از فرصت استفاده کرد و به نماز ایستاد.
در همین موقع شوهر آن زن اسیر رسید. یک نفر را به پا ایستاده دید با تیرى او را هدف قرار داد که تیر به پاسدار انصارى اصابت کرد، اما تیر را از بدن کشید و به ادامه نماز پرداخت . مهاجم با تیر دوم او را هدف قرار داد، آن تیر نیز کارگر شد. باز تیر را کشید و بهنماز ادامه داد. بالاخره تیر سوم را رها کرد این تیر نیز به هدف رسید انصارى آن را کشید و به ادامه نماز پرداخت و به رکوع رفت و پس از آن در سجده شد. پس از پایان نماز رفیق خود را بیدار کرد و موقعیت مهاجم را به او اعلام نمود رفیقش از جا حرکت کرد. مهاجم که دید این دو نگهبان متوجه او شدهاند (توقف خود را بى ثمر دید و رفت ).
اما نگهبان مهاجر گفت چرا در تیر اول مرا مطلع نکردى گفت مشغول تلاوت سوره اى بودم که نمى خواستم آن راقطع کنم . وقتى دیدم پشت سرم هم تیر مى زند بالاخره به رکوع رفتم و بعد ترا مطلع نمودم . بخدا قسم اگر نمى ترسیدم که با ادامه نماز خلل به ماءموریت پاسداریم (که حفاظت از سپاه اسلام بدستور پیامبر بود). این تیرها را به جان میخریدم ولى سوره را قطع نمى کردم .
بر گرفته از کتاب نماز شب یا تهجد موسی خسروی
ادامه مطلب
نمازش به شگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت
نمازش به شگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت
چادرنشینی مسلمان، به شهر آمد، داخل مسجد شد، دید مردی با خشوع نماز می گذارد. توجهش به وی معطوف گردید. پس از نماز به او گفت: چه خوب نماز می خوانی، جواب داد علاوه بر نماز، روزه هم دارم و اجر نماز گزار صائم دو برابر نمازگزار غیر صائم است. مرد اعرابی که مجذوب او شده بود گفت: در شهر کاری دارم که باید آن را انجام دهم، بر من منت بگذار و قبول کن که شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم. او پذیرفت و چادر نشین با اطمینان خاطر شتر به وی سپرد و ازپی کار خود رفت. نمازگزار ریاکار با دور شدن اعرابی بر شتر نشست و با سرعتآن محل را ترک گفت. پس از ساعتی مرد چادرنشین برگشت ولی نه از نمازگزار اثری دید و نه از شتر. در اطراف و نواحی مسجد جستجو کرد، نتیجه ای نگرفت. بیچاره سخت ناراحت و متأثر گردید و یک شعر گفت که مفادش این بود: نمازش به شگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت، امّا نمازگزار روزه دار ناقهی جوانم رابا سرعت راند و برد.
لئالی الاخبار، ص 330.
ادامه مطلب
توجه در نماز
توجه در نماز
امام سجاد علیه السلام در حال نمازبود که فرزندش در چاه افتاد.مردم متوجه شدند و سر و صدا بلند کردند و باسعى و تلاش بچه را از چاه بیرون آوردند و همچنان امام علیه السلام در حال نماز بود.
وقتى نماز به پایان رسید به او گفته شد چرا با افتادن بچه در چاه نماز را تمام نکردى و به نجات فرزندت نشتافتى ؟
حضرت فرمود: من متوجه نشدم زیرا با پروردگار بزرگم مشغول مناجات بودم .
کشف الغمه
ادامه مطلب