پیرمرد جهنّمی

پیرمردیرا در قیامت حاضر می کنند،سپس پرونده او را به دستش میدهند.پرونده به صورتی است که مردم آن را می بینند و در آن جز بدی های او را نمی نگرند. اینبرنامه به طول می انجامد تا پیرمرد به پروردگار متعال می گوید:
«امر می کنی که مرا به آتش ببرند؟»
خطاب می رسد،ای پیرمرد من یا می کنم تو را عذاب کنم در حالی که در دنیا برای من نماز خواندی؛ایملائکه ی من،بنده را به بهشت ببرید.
منبع:وسائل الشیعه-ج4-ص40
ادامه مطلب
راز نماز فرادی
راز نماز فرادی
شخصی در نماز جماعت حاضر نمی شد و همواره نمازهایش را به تنهایی و فرادی می خواند. به او گفتند چرا نمازت را فرادی می خوانی و در جماعت شرکت نمی کنی؟ گفت: چون خداوند خودش فرموده: " انَّ الصَّلوةَ تنهی".*
پی نوشت:
عنکبوت/ 45" ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر"
ترجمه:( نماز (انسان را) از ززشتی و گناه نهی می کند.
منبع:
هزا رو یک حکایت قرآنی، ص614.
ادامه مطلب
نماز قبل از تغییر قبله
نماز قبل از تغییر قبله
و ما کان الله لیضیع ایمانکم.
خدا ایمان شما را ضایع نمیکند. «بقره ، ۱۴۳»
از این جمله استفاده میشود که محال است خداوند دستوری دهد و عملی بر طبق آن انجام یابد و سپس آن را ضایع گرداند چه این که انجام عمل مزبور در آن زمان فایده و فلسفه و مصلحتی داشت و چنین عملی هرگز ضایع شدنی نخواهد بود اگر چه در زمان بعد مصلحت ایجاب نمود که حکم تازهای صادر نماید.[۱] خداوندایمان مؤمنان را ضایع نمیکند.
نمازهای خوانده شده به سوی بیت المقدس (قبل از تغییر قبله) مورد پذیرش خداوند بوده است.
مراد از ایمان به مناسبت قبله و تغییر آن نماز میباشد که از باب اطلاق سبب به جای مسبّب است چون اقامه نماز مؤمنان به سوی بیت المقدس مسبّب از ایمان آنان بوده است.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: ما کان الله لیضیع ایمانکم.[۲] منظور نماز است.
موضوع بحث اهتمام کتاب و سنت است به نماز و محتوا و مطالب نماز اگر به واژه دیگری غیر از (صلوه) که بیانگر معنای نماز است توجه کنیم معلوم خواهد شد که نماز چقدر بار معنوی دارد.
در آیه فوق آمده است: (ما کان الله لیضیع ایمانکم) اگرقبله شما از بیت المقدس به جانب کعبه تغییر یافت گمان نکنید نمازهای قبلی شما از اعتبار افتاده است.
میبینیم که در این آیه از نماز به ایمان تعبیر کرده است.
پی نوشت ها:
[۱] . نمونه، ج ۱، ص ۳۵۸.
[۲] . تفسیر راهنما، ج ۱، ص ۳۷۳
ادامه مطلب
داستان معجزه نماز
داستان معجزه نماز
بچّه ها داشتند منطقه را پاکسازی می کردند. صبح عملیّات (قدس پنج) بود. نماز نخوانده بودم . رفتم و وضو گرفتم . ایستادم به نماز، کنار پاسگاه الیچ . هنوز رکعت اوّل را تمام نکرده بودم کهدو نفر عراقی از توی آب بیرون آمدند. نتوانستم باقی نماز را بخوانم . حفظ جان واجب بود. با اسلحه به طرفشان رفتم . لباسهایشان خیس بود. می لرزیدند. اسلحه نداشتند. رفتم برایشان لباس آوردم . به عربی پرسیدم: «شما زیر آب چکار می کردید؟» گفتند: «دیشب وقت عملیّات ، قایقهای ما را عقب بردند تا نتوانیم فرار کنیم . از ترس رفتیم توی نیزارها. وقتی دیدیم داری نگاهمان میکنی ، از ترس خود را تسلیم کردیم». امّا من اصلا به نیزار نگاه نکردم ، فقط نماز می خواندم.
چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران/ یدالله بهتاش
ادامه مطلب