اخلاص در نماز و عبادات انسان را بیمه مى کند

مردى بود که هر کارى مى کرد،نمى توانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکارى ننماید.
روزى چاره اندیشى کرد و با خود گفت :
«در گوشه شهر، مسجدى متروک وجود دارد که کسى به آن توجه نداشته و رفت و آمد نمى کند خوب است شبانه به آن مسجد بروم، تا کسى مرا ندیده و خالصانه خدا را عبادت کنم.»
شب چادرش را روى شهر گستراند و رعد و برق وبارش شدید باران،همه جا را تن شویه مى کرد او نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز نمود.
هنوز رکعتى نماز نخوانده بود،که ناگهان صدایى شنید با خود گفت: حتما کسى وارد مسجد شد.
برکیفیت و کمییت عبادتش افزود خوشحال از این که آن شخص فردا به مسجد متروک آمده و مشغول نماز و عبادت است .
وقتى که هوا روشن شد و صبح دمید،به آن کسى که وارد مسجد شده بود، زیر چشمى نگاه کرد.
از تعجب دهانش بازمانده سگ سیاهى که بر اثر رعد و برق و بارندگى شدید، نتوانسته بود در بیرون بماند،به مسجد پناه آورده بود.
بر سر و روى خود زد و اظهار پشیمانى کرد و واگویه نمود،«اى نفس من از ریا گریختم و به مسجد دور افتاده آمده تا در عبادت خویش، احدىرا شریک خدا قرار ندهم،اما... واى بر من، چقدر مایه تاسف است که این حالت را پیداکردم» (1)
خوب است در اینجا جمله اى از رسول خدا صلى الله علیه و آله که آنرا هم شیعه و هم اهل تسنن روایت کرده اند و از مسلمات است براى شما بیان کنیم مى فرماید:
«من اخلص لله اربعین صاحبا جرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسنانه» (2)
هر کس چهل شبانه روز، خود را براى خدا خالص کند، یعنى چهل شبانه روز هیچ انگیزه اى در وجود او جر رضاى حق حاکم نباشد،حرف بزند براى رضاى خدا، سکونت کندبراى رضاى خدا نگاه کند و نگاهش را ببندد براى رضاى خدا بخوابد و بیدار شود براى خدا،یعنى آنچنان برنامه اش راتنظیم کند و آنچنان روح خود را اصلاح کند که اساسا جزبراى خدا چیز دیگرى کار نکند یعنى بشود ابراهیم خلیل الله (ان صلاتی و نسکى و محیاىو مماتى لله رب العالمین) (3 ) نمازم،عبادتم و بلکه زندگى و مردنم،لله و براى اوست.
آرى پیغمبر فرمود،اگر کسى موفق شود چهل شبانه روز هوى و هوس رابه کلى مرخص کند و در این چهل شبانه روز کارى نکند و جز براى او زنده نباشد، چشمه هاى معرفت و حکمت از درونش مى جوشد و بر زبانش جارى مى شود.(4)
حافظ با آن زبان رمزى شیرین خود، همین حدیث را معنى مى کند و مى گوید:
سحر که رهروى در سرزمینى همى گفت این معما با قرینى
که اى صوفى شراب آنگه شود صاف که در شیشه بماند اربعینى
2- سفینه البحار ماده خلص
3- انعام آیه 162
4- انسان کامل ص 178
ادامه مطلب
اگر نماز نخوانی . . .

روزی حضرت صدّیقه کبری، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به محضر مبارک پدربزرگوار خود، رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله وارد شد؛ و اظهار داشت: ای پدر جان! جزای آن دسته از مردان و یا زنانی که نماز را سبک می شمارند، چیست؟
پیامبر خدا صلوات اللّه علیه فرمود: دخترم، فاطمه جان! هرکس نماز را سبک شمارد و به شرائط و دستورات آن بی اعتنائی نماید، خداوند او را به پانزده نوع عقاب، مجازات می گرداند:
شش نوع آن در دنیا، سه نوع آن موقع مرگ و جان دادن، سه نوع در قبر و سه نوع دیگر در قیامت آن هنگامی که از قبر بر انگیخته شود خواهد بود.
امّا آن شش نوع عقابی که در دنیا خواهد دید:
1 برداشتن برکت و توفیق از عمرش، که نتواند از آن بهره کافی و سودمندی برگیرد.
2 . برداشتن برکت از درآمدهایش.
3 . پاک شدن سیمای نیکوکاران از چهره اش.
5 . سرگردان و دلسرد شدن در کارها و عباداتش.
6 . دعاها و خواسته هایش مستجاب نخواهد شد.
7 . آن که در دعای مؤ منین سهیم نخواهد بود و دعای خیر ایشان شاملش نمی شود.
و امّا آن عقاب هائی را که هنگام مرگ خواهد دید:
1 . ذلیلانه خواهد مُرد.
2 . گرسنه و تشنه جان می دهد.
3 . هیچ چیزی تشنگی و گرسنگی او را بر طرف نسازد.
و امّا آن عذاب هائی که در قبر دچارش می شود:
1 . خداوند متعال ملکی را مأمور می نماید تا مرتّب او را مورد شکنجه قرار دهد.
2 . قبرش تنگ و تاریک و وحشتناک می باشد.
و امّا آنچه در قیامت مبتلایش می گردد:
1. خداوند ملکی را مأمور می نماید تا او را بر صورت، روی زمین بکشاند و اهل محشر او را تماشا نمایند.
2 . محاسبه و بررسی اعمالش سخت و دقیق خواهد بود.
3 . و در نهایت این که مورد رحمت و محبّت خداوند قرار نمی گیرد و عذابی دردناک دچارش خواهد شد." مستدرک الوسائل جلد۳ / صفحه23
ادامه مطلب
خدایا! ما یاد تو هستیم
خدایا! ما یاد تو هستیم
خدایا! ما یاد تو هستیم یکیاز شاگردان مرحوم آیت حق آخوند ملا محمدکاشی معروف به آخوند کاشی، آیت الله سید محمدرضا خراسانی است. ایشان یکی از خاطراتی که درباره ی استاد خوددارد، چنین بیان می کند:
مرحوم آخوند همیشه در حوض آخر مدرسه وضو می گرفت و هیچ وقت در حوض جلو مدرسه وضو نمی گرفت. وقتی هم که وضو می گرفتند، چند نفر اطراف حوض به عنوان مراقب می ایستادند، تا کسی نزدیک حوض نشود.
روزی یک آقای لری می آید، آن دو سه طلبه می گویند: آقا مشغول وضو ساختن است. آقای لر چندان اهمیتی نمی دهد و سریع وضو می گیرد. آخوند یک نگاهی به او می کند و می گوید: این وضو به درد کله ات می خورد. (زیرا هنگام وضو گرفتن جوراب های خود را در نیاورده بود تا زمانی که نوبت مسح پا برسد.)
آقای لر به جناب آخوند می گوید: آقای آخوند شما سرتون توی کتاب و قرآن است، می دانید چه کار کنید، وضوی خوب بگیرید، ما همین اندازه که می گیریم بس است و به خدا می گوییم که خدایا! ما یاد تو هستیم.
تا این کلمه را گفت: آخوند همان جا سرش را لب حوض گذاشت و گریه ی شدیدی کرد و سپس گفت: این خدا را شناخت، ما که قابل نیستیم!
برگرفته از مقاله حکایاتی شنیدنی نویسنده: مهدی صاحب هنر
ادامه مطلب
نماز اول وقت(2)
قطب راوندی روایت کرده از ابراهیم بن موسی قزاز و بود او روزی در مسجد رضا علیه السلام به خراسان گفت مبالغه کردم سؤال و طلب چیز از حضرت امام رضا علیه السلام پس بیرون رفت آن حضرت به جهت استقبال بعضی ازآل ابو طالب پس وقت نماز آمد و آن حضرت میل کرد به سوی قصری که آنجا بود پس فرود آمد در زیر سنگ بزرگی که نزدیک آن قصر بود و من آن حضرت بودم و نبود با ما ثالثی. پس فرمود اذان بگو.
گفتم: درنگ کنید تا برسند به مااصحاب ما. فرمود: بیامرزد خدا ترا تأخیر مینداز نماز را از اول وقتش بآخر وقتش بدون علتی بر تو. ابتدا کن به اول وقت. یا آنکه فرموده بر تو باد همیشه به اول وقت، پس من اذان گفتم و نماز خواندیم.(1)
1) منتهی الآمال جلد دوم صفحه 881
ادامه مطلب