پدرم گمان کرد که من دارم نماز می خوانم

پدرم گمان کرد که من دارم نماز می خوانم

76943903647935338885.jpeg

شیخ جعفر کبیر، هر شب بعد از نصف شب، به نماز شب می ایستاد و اهل خانه را هم برای نماز بیدار می نمود.

شیخ محمد حسین که یکی از فرزندان شیخ جعفر بود، نقل می کند: من طفل بودم؛ پدرم نصف شب، درب اتاق مرا زد تا برای نماز شب بیدار شوم. من چون در خواب شیرین بودم و سختم بود برای نماز برخیزم، تا صدای در را شنیدم، در میان بستر با صدای بلند گفتم: «ولَا الضَّالّین». پدرم گمان کرد که من دارم نماز می خوانم. مرا رها کرد و رفت و من هم خوابیدم.

لطیفه های شیرین با آیات قرآنی/ص۹۶


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 24 دی 1394  ] [ 6:24 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز تو ، دو پول سیاه هم نمی ارزد !!

نماز تو ، دو پول سیاه هم نمی ارزد !!
21719232010290347221.jpg

شخصی از امام جماعتی پرسید : « امروز در مسجد مشغول نماز بودم ، دیدم دزدی قصد دارد کفش هایم را ببرد ، نمازم را قطع کردم و مانع کار او شدم . آیا ازاین نماز مرا سودی هست ؟  »
امام جماعت گفت : « کفش های تو چقدر ارزش داشت ؟ »
پاسخ داد : « دو قران می ارزید ! »
امام جماعت گفت : « نماز تو ، دو پول سیاه هم نمی ارزد !!! »


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 24 دی 1394  ] [ 6:23 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

علت تراشیدن ریش

علت تراشیدن ریش
16520232508627460779.jpeg

 

شخصی که هیچگاه نماز نخوانده بود . توبه کرد و عهد نمود که از این پس تمام نماز های خود را به جا آورد و همان زمان ریش خود راتراشید .
به او گفتند : چرا این کار را کردی ؟
گفت : برای اینکه این ریش در دوران گناهکاری و بی نمازی در آمده بود .


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 24 دی 1394  ] [ 6:23 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ترس از خدا

ترس از خدا
71790739700688623528.jpg

خلیفه مردی را دید که با عجله نماز می خواند . پس از نماز شلاقی آورد و او را شلاق زد . مرد نماز گزار نماز بعدی را آرام خواند . خلیفه سئوال کرد : ای مرد ! کدام نماز بهتر بود ؟
مرد گفت : جناب خلیفه ! اولی بهتر بود . چون در آنجا ترس از خدا داشتم و در نماز دوم ترس از تازیانه شما !


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 24 دی 1394  ] [ 6:22 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]