پدرم گمان کرد که من دارم نماز می خوانم

پدرم گمان کرد که من دارم نماز می خوانم

76943903647935338885.jpeg

شیخ جعفر کبیر، هر شب بعد از نصف شب، به نماز شب می ایستاد و اهل خانه را هم برای نماز بیدار می نمود.

شیخ محمد حسین که یکی از فرزندان شیخ جعفر بود، نقل می کند: من طفل بودم؛ پدرم نصف شب، درب اتاق مرا زد تا برای نماز شب بیدار شوم. من چون در خواب شیرین بودم و سختم بود برای نماز برخیزم، تا صدای در را شنیدم، در میان بستر با صدای بلند گفتم: «ولَا الضَّالّین». پدرم گمان کرد که من دارم نماز می خوانم. مرا رها کرد و رفت و من هم خوابیدم.

لطیفه های شیرین با آیات قرآنی/ص۹۶





[ پنج شنبه 24 دی 1394  ] [ 6:24 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]