نمازگزارانى که نمازهاى خود را تداوم مى بخشند
نمازگزارانى که نمازهاى خود را تداوم مى بخشند
الذین هم على صلاتهم دائمون. " 1 ".
این یکى از ویژگى مومنان راستین است که ارتباط مستمر با درگاه پروردگارمتعال دارند،و این ارتباط از طریق نماز تامین مى گردد،نمازى که انسان را از فحشاء ومنکرات باز دارد،نمازى که روح و جان انسان را پرورش مى دهد،و او را همواره به یادخدا مى دارد،و این توجه مستمر مانع از غفلت و غررو،و فرو رفتن در دریاى شهوات،واسارت در چنگال شیطان و هواى نفس مى شود.
بدیهى است منظور از مداومت بر نمازاین نیست که همیشه در حال نماز باشند،بلکه منظور این است در اوقات معین نماز را انجام مى دهند ، اصولا هر کار خیرى آنگاه در انسان اثر مثبت مى گذارد که تداوم داشته باشد،و لذا در حدیثى از پیغمبراکرم صلى الله علیه و آله مى خوانیم:«اناحب الاعال الى الله مادام و ان قل» «محبوترین اعمال نزد خداى چیزى است که مداومت داشته باشد،هر چند کم باشد»(2)
قابل توجه اینکه در حدیثى از امام باقر علیهالسلام مى خوانیم:«منظور این است هر گاه انسان چیزى از نوافل را بر خود فرض مى کندهمواره به آن ادامه یابد». (3)
و در حدیث دیگرى از همان امام علیه السلام نقل شده که فرمود:«این آیه اشاره به نافله است،و آیه (و الذین هم على صلاتهم یحافظون) (که در آیه بعدى،مورد بحث ما مى باشد) ناظر به نماز فریضه است» (4)
این تفاوت ممکن است از اینجا باشد که به محافظت مناسب نمازهاى واجب است که دقیقا آنها را باید در وقتهاى معین انجام داد، اما تعبیر به تداوم مناسب نمازهاى مستحب است،چرا که انسان مى تواند آنها را انجام دهد و گاه ترک کند.(5)
2- المعجم المفهرس الالفاظ الحدیث ج 2 ص 160،ماده دوام
3- نورالثقلین ج ص 415
4- نور الثقلین ج 5 ص 416
5- تفسیر نمونه ج 25 ص 30
ادامه مطلب
صلوات بر پیامبرودرخواست بهشت
صلوات بر پیامبرودرخواست بهشت
قَالَ علی علیه السلام : فَإِذَا فَرَغَ الْعَبْدُ مِنْ صَلَاتِهِ فَلْیُصَلِ عَلَی النَّبِیِّ ص- وَ لْیَسْأَلِ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ لْیَسْتَجِرْ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ- وَ یَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُزَوِّجَهُ الْحُورَ الْعِینَ
امیر مومنان علی علیه السلام میفرماید: هرگاه بنده از نمازش فارغ شود،بر پیامبر9درود فرستد وبهشت را از خداوند بخواهد واز آتش به خداپناه ببرد وبخواهدکه حوریه های بهشتی را به همسریش درآورد.
(وسائل الشیعة، ج6، ص 467)
ادامه مطلب
روایتی از پیامبر اکرم (ص) درباره نماز
روایتی از پیامبر اکرم (ص) درباره نماز
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: هیچ یک از مردم نمیخوابد مگر این که فرشتهای بر او نگهبان است و هر شب دو بار او را از خواب بیدار میکند و میگوید: ای بنده خدا! برخیز برای یاد خدا (و مناجات و نماز شب) مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ذیل این روایت می نویسد: این اخبار را انکار نکن، من خدا را شاهد می گیرم که از شب زنده داران و متهجدین، کسی را می شناسم که صدای فرشته ای که او را در هنگام سحر بیدار می کند می شنود که به او به لفظ آقا خطاب می کند و او برای ذکر خدا و نماز شب برمی خیزد.
«تصور می شود که این شخص که برای اقامه نماز شب با صدای فرشته بیدار می شود خود میرزا جواد آقا است که برای پرهیز از خودستایی این حقیقت را به این عبارت بیان کرده است. او جز خدا و خواست او هوایی در سر نداشت و به چیز دیگری نمی اندیشید.
منبع : کتاب هزار و یک نکته درباره نماز، حکایت 605.
ادامه مطلب
شرط داماد شدن
شرط داماد شدن
شهيد بهشتي درباره حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا شيخ ابراهيم رياضي فرمود: «خدا آقاي شيخ ابراهيم رياضي را رحمت كند؛ ايشان از فضلاي برخاسته از قم بود، عالمي ارزنده، خادم و مردمي بود».
يكي از ارادتمندان ايشان ميگويد: «ايام جواني به بطالت و سستي گذشت و حسرت و افسوس آن باقي ماند. بيهمتي و فريب شيطان از من انساني بيقيد و گريخته از زيباييهاي دين ساخته بود. اهل نماز و نياز نبودم. يكي از روزها گوشه خيابان ايستاده بودم كه شيخ ابراهيم رياضي از آنجا عبور ميكرد. او سر به زير داشت و چون روبهروي من رسيد، نگاهي به من انداخت. من بياختيار، سلامي خشك از دهانم پريد، اما شيخ همين سلام بيرمق را آغاز يك ارادت كرد و زلالي از معرفت به جانم سرازير ساخت. او از رفتن باز ايستاد. به گرمي جواب سلام مرا داد و پيش من آمد، احوالپرسي گرمي كرد؛ چنانكه گويي هيچ غربت و بيگانگي بين من و او نيست. پس از آن، سر سخن را با من باز كرد و نقطه آغازيني را كه هدف گرفت، بسيار حساس بود. به من گفت: زن داري؟ گفتم: نه. گفت: چرا زن نميگيري؟ با همان آداب و لحن كلام پرسهزنان ولگرد گفتم: كي به ما زن ميده؟ گفت: يك دختر خوب سراغ دارم؛ ميخواهي بروي مقدمات آن را آماده كني تا آن را براي تو عقد كنم؟
باورم نميشد، اما او جدّي ميگفت. خوب نيز نفهميدم كه در خشت خام جان من چه ديد كه ديگران در آينه انسانيتم نديدند. با اين حال، بيميل نبودم و رضايت خود را به او فهماندم. ايشان گفتند: خانه مدير برويد و دخترش را خواستگاري كنيد. بعد از انجام مقدمات مرا خبر كنيد تا بيايم خطبه عقد را بخوانم.
ـ مدير مدرسه اسلامي نجفآباد؟
برايم بسيار غيرمنتظره بود كه كسي چون من به خواستگاري دختر مدير برود. در افكار خود غرق بودم كه شيخ مهلتي نداده، راهش را گرفت و رفت. به هر حال، با هماهنگي، از دختر مدير خواستگاري كرديم و آنان به پشتوانه شيخ، ما را پذيرفتند، ولي شرط كردند كه هرگز نماز داماد ترك نشود و دوم اينكه لب به شراب نزند. پذيرش اين دو شرط ابتدا از طرف شيخ به نيابت از من و به قصد تعليم من و بعد هم از طرف خودم انجام شد. پس از آن روز شرابخواري را كنار گذاشتم و اولين سجدهها را به درگاه بينياز بردم. اين عمق عمل خالص و تأثير نَفَس پاك يك مرد الهي بود كه با قلوب آماده چنين ميكرد».1
ادامه مطلب