اهمیت و ارزش نماز شب در آیات و روایات

اهمیت و ارزش نماز شب در آیات و روایات

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/24408252677841337963_thumb.png

پیامبر اکرم (ص) فرمود: جبرئیل به من گفت: «ای محمد عش ما شئت فانک میت»؛ «هرچه می خواهی زندگی کن، عاقبت میرنده هستی؛ عمر جاوید برای کسی نیست». «و احب من شئت فانک مفارقه»؛ «هرکه را دلت می خواهد دوست داشته باشی دوست داشته باش، اما این را هم بدان که از او جدا می شوی». معلوم است که در زیر این ها چه مستتر است؛ یعنی پس انسان باید کسی را دوست داشته باشد که از او جدا نمی شود. این حساب را داشته باش، هر که را می خواهی دوست داشته باشی دوست داشته باش، اما بدان که تو از همه اینها جدا می شوی؛ فقط یک حقیقت است که از او جدا نمی شوی. «اعمل ما شئت فانک ملاقیه»؛ «هرچه می خواهی عمل کنی بکن، اما این را هم بدان که تو به عمل خود خواهی رسید و با عمل خودت در یک وقتی ملاقات خواهی کرد». بعد فرمود: جبرئیل به من فرمود: «شرف المؤمن صلاته اللیل و عزه کف الاذی عن الناس»؛ «شرافت مؤمن در نمازی است که شب می خواند و عزت مؤمن در این است که اذیتش به هیچ انسانی نرسد». امام صادق (ع) فرمود: «ان البیوت التی یصلی فیها باللیل بتلاوة القرآن تضیی لاهل السماء کما تضیئ نجوم السماء لاهل الارض»؛ «خانه هایی که در آن خانه ها شب خیزی برای نماز شب می شود و قرآن تلاوت می شود، برای مردم آسمانها آنچنان می درخشد که ستارگان برای مردم زمین».
در قرآن کریم در آیات مختلفی به این موضوع اشاره شده است، در اواخر همین سوره «یاایها المزمل»، باز به موضوع می رسیم. در سوره والذاریات فرمود: «کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون»؛ (ذاریات/آیه 17) «کمی از شب را هجوع می کنند» این همان «قم اللیل الا قلیلا» (مزمل/آیه 2)؛ «شب را به پا خیز مگر اندکی» است. کمی از شب را آرام در بستر خود می خوابند. در می خوانیم: «تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا»؛(سجده/آیه 16)؛ «یعنی پهلوشان در بسترها آرام نمی گیرد، جا خالی می کند از بسترها، پی در پی از این پهلو به آن پهلو می شوند و دائما خدای خود را می خوانند، یا از روی خوف یا از روی طمع».
در حدیث دیگری خطاب به یکی از پیغمبران الهی هست: «یا داود! کذب من یزعم انه یحبنی فاذا جن علیه اللیل نام عنی»؛ «ای داود! دروغ می گوید آن کسی که ادعا می کند من را دوست دارد، ولی همین که شب بر او پرده می افکند می خوابد». یعنی اگر عاشقی باشد و معشوقی، آیا امکان دارد تا موقع خلوت با معشوق رسید، برود بخوابد؟ معلوم است که این، عاشق نیست. عاشق همیشه در پی فرصت است که یک خلوتی پیدا کند و از آن خلوت استفاده کند و با معشوق خودش سرگرم باشد. برای یک مؤمن بهترین وقت خلوت همان دل شب است که همه مردم خوابیده اند. اگر او هم رفت خوابید پس دروغ می گوید که ادعای محبت من را می کند. معلوم می شود که انسی با من ندارد، خدا که بهتر از همه می داند، مقصود از این حدیث این است که انسان خودش بداند اگر چنین ادعایی می کند، ادعای کاذب و دروغی است. 

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 10- صفحه 41-38

 


ادامه مطلب


[ جمعه 28 اسفند 1394  ] [ 9:27 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

تعجب هارون

تعجب هارون

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/87125672908426248317.png

«ابوالحسن امام موسی بن جعفر علیهما السلام » در ده سال و اندی، هر روز پس از طلوع خورشید تا وقت زوال را با یک سجده می گذراند. «هارون» که دشمن حضرت بود، به این مطلب اعتراف کرد که او، نمونه ای برجسته برای توجه به خدا و ایمان است. هارون موقعی این اعتراف را کرد که آن حضرت را در زندان ربیع، محبوس کرده بود و از بالای کاخ، حضرت را نظاره می کرد، دید جامه ای در گوشه زندان افتاده بدون اینکه تغییر موضع دهد، لذا از این حالت تعجب کرد و به «ربیع» گفت: آن جامه ای که هر روز در آنجا می بینم چیست؟
ربیع گفت: یا امیرالمؤمنین! آن جامه نیست، بلکه «موسی بن جعفر» است، او هر روز پس از طلوع خورشید تا وقت زوال، یک سجده دارد.
هارون حیرت زده شد و از روی تعجب گفت: به راستی که این شخص از راهبان بنی هاشم است! ربیع پس از اینکه اعتراف هارون را نسبت به پارسایی امام و کناره گیریش از دنیا شنید، رو به هارون کرد و در حالی که تقاضای آزادی و سخت نگرفتن برای آن حضرت را داشت گفت: یا امیرالمؤمنین! پس چرا اینقدر در زندان بر او سخت گرفته اید؟ هارون پاسخی داد که حکایت از بی رحمی باطنی او داشت، او گفت: هیهات! باید اینطور باشد .
 

 

بحار، ج 11، ص 291. تحلیلی از زندگی امام کاظم علیه السلام ، باقر شریف قرشی ، ترجمه محمد رضا عطایی، ج 1، ص 165 و 166.

منبع: داستانهایی پیرامون نماز نویسنده : محمود علی محمدلو

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 27 اسفند 1394  ] [ 7:53 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(2) ]

نماز با وضوی ظاهری و باطنی

نماز با وضوی ظاهری و باطنی

 

http://file.tebyan.net/a433b6090c/67854246132276222509_thumb.jpg.png

حاتم اَصَم، از عابدان واراسته و مخلص بود. یک از مسلمین به نام(عصام بن یوسف)نزد او آمد و با اعتراض پرسید: تو چگونه نماز می خوانی؟حاتم گفت: هنگامی که وقت نماز فرا رسد، بر می خیزم و وضوی ظاهری و باطنی می گیرم. عطام گفت: وضوی باطنی دیگر چگونه است؟حاتم گفت: اما وضوی ظاهری،اعضای وضو را با آب می شوییم.
 
اما وضوی باطنی،آن را با هفت خصلت می شوییم:1- با توبه 2- پشیمانی از گناهان سابق 3- ترک دلبستگی به دنیا 4- ترک تعریف و ستایش مخلوقات 5- ترک ریاست مادی 6- ترک کینه 7- ترک حسادت. سپس به مسجد می روم و آماده ی نماز می شوم،در حالی که کعبه را پیش روی می بینم و خود را در برابر خدای بزرگ، یکپارچه محتاج می نگرم، گویی در محضر خدا هستم، بهشت را در طرف راست و دوزخ را در طرف چپ و عزرائیل را در پشت سر مشاهده می کنم و گویی پاهایم روی پل صراط قرار گرفته و این نماز،آخرین نماز من است.
 
بعد نیت می کنم و تکبیر می گویم و حمد و سوره را با تفکر و تأمل می خوانم. سپس رکوع را با تواضع و خشوع انجام می دهم. در آخر سجده را با تضرع و زاری به جا می آورم و تشهد را با امید می خوانم و سلام نماز را با اخلاص می گوییم. مدت سی سالی است که نماز من این گونه باشد.
 
الدین فی القصص، ج 1، ص 10.

ادامه مطلب


[ پنج شنبه 27 اسفند 1394  ] [ 7:48 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(1) ]

نمازی که مثل پشتک و وارو زدن است!

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/2.jpg


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 27 اسفند 1394  ] [ 7:42 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]