چگونه خدا را عبادت كنيم؟
چگونه خدا را عبادت كنيم؟
عنه صلى الله عليه و آله و سلّم :
اُعبُدِ اللّهَ كَأ نَّكَ تَراهُ ، فَإنلَم تَكُن تَراهُ ، فَإنَّهُ يَراكَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :
خدا را چنان عبادت كن كه گويى او را می بينى ؛ زيرا اگر تو او را نمی بينى او تو را می بيند .
كنزالعمّال : 5250 منتخب ميزان الحكمة : 354
ادامه مطلب
چگونه بدون توقع و عاشقانه خدا را عبادت کنیم؟
چگونه بدون توقع و عاشقانه خدا را عبادت کنیم؟
عبادت خدای متعال با انگیزه های متفاوتی انجام می شود. حضرت علی (ع) می فرمایند: گروهى، خدا را به شوق بهشت مىپرستند، این عبادت بازرگانان است و گروهى خدا را از ترس عذاب او مىپرستند، این عبادت بردگان است. و گروهى خدا را براى سپاس او مىپرستند، این عبادت آزادگان است.[۱]
هر نوع از این گونه مواجهه ها با مساله عبادت، تابع شناخت و دیدگاه انسان است. و نظیر آن در سایر رفتارهای انسان نیز مشاهده می شود.
طفل از پزشک فرار می کند و باید او را با ترفندهای مختلف به نزد پزشک برد، اما همین طفل زمانی که رشد کرده و عقلش کامل می شود، خود، با رغبت به پزشک مراجعه می کند و او که زمانی از یک آمپول فرار می کرد، حال برای جراحی نوبت می گیرد و برای این کار هزینه های سنگین می پردازد و در آخر امر نیز مدیون پزشک خویش و متشکر از اوست. دلیل تفاوت رفتار در دو صحنه فوق، شناخت انسان است که یکی، تنها ثانیه های پیش رو را می بیند و دیگری نگاهی وسیع تر یافته و دور دست ها را می بیند.
بنابراین روشن است که تفاوت دیدگاهها، تفاوت عملکردها را به وجود می آورد. انسانی که به معاد ایمان نیاورده و پذیرش آن هنوز از عقل به دلش نرسیده، خدا را برای خواسته های مادی خویش می خواند. و اگر خدا وصال به معشوقش را نصیب او نکند، از خدا روی می گرداند و با او به ستیزه می پردازد! اگر خدا تمتعات مادی او را برنیاورد، و پول فراوان در اختیارش قرار ندهد، خدا را موجودی دروغین می خواند و به تمام دلایل منطقی پشت می کند و ... .
اما همین انسان زمانی که از حصار تنگ مادیات در می آید، و وسعتی به اندازه ابدیت در پیش روی خویش می بیند، حاضر می شود تمام مرارت ها و سختی های دنیا را تحمل کند و دست از بندگی خدا بر ندارد. اینجا تازه شروع مسیر بندگی است که همراه با ایمان به عالم غیب است. چنین کسی به دلیل نرسیدن به معشوق، کفر گویی نمی کند و خدا را آخرین حربه برای رسیدن به خیالات خود نمی داند. (چون کسی که به عالم غیب ایمان ندارد، برای رسیدن به دنیا ابتدا فقط نگاهش به عوامل مادی است و پس از بسته دیدن راهها، به صرف وجود یک احتمال حاضر است خدا را بخواند)
پس شروع مسیر بندگی، خود نیاز به یک وسعتی در دید دارد و چنین انسانی مدارجی از کمال را طی کرده است. اگر چه عبادتش به طمع بهشت یا ترس از دوزخ باشد و نباید تصور کنیم که عبادت این گونه افراد هیچ ارزشی ندارد. و واقعا کسی نمی تواند شناخت نسبتا صحیحی از بهشت کسب کرده باشد و بدان بی رغبت باشد. یا اندک تصوری از جهنم برایش حاصل شده باشد و ادعای عدم ترس از آن را بکند.
متقینی که بیان وصف آنها از زبان امیر المومنین (ع) برای همام آنچنان سنگین شد که جان به جان آفرین تسلیم نمود، به بهشت و جهنم پشت نکرده اند که حضرت علی (ع) می فرمایند: با بهشت چناناند كه گویى مىبینندش و غرق نعمتهایش هستند. و با دوزخ چنانند كه گویى مىبینندش و به عذاب آن گرفتارند.[۲]
چنین کسی نمره قبولی را کسب کرده اما تا رسیدن به نمره عالی راه همچنان برایش باقی است. و برای رسیدن به مدارج بالاتر، باید پا بر روی منیت های پست گذاشت و خالق را دید. خالقی که هر چه بیشتر به او بنگریم، کرامت او را می بینیم در حالی که نگاه به خودمان، تنها دنائت ها را نشان می دهد. با چنین نگاهی می توان به عالی ترین درجات بندگی نائل آمد. و این نگاه را باید از اهل بیت (علیهم السلام) یاد گرفت که امام سجاد (ع) در ابوحمزه می فرمایند: تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُكَ بِالذُّنوُبِ خَیْرُكَ اِلَیْنا نازِلٌ؛ تو با نعمتهایت بر ما دوستى كنى و ما به گناهان با تو معارضه و برابرى كنیم خیر تو بر ما نازل گردد وَشَّرُنا اِلَیْكَ صاعِدٌ وَلَمْ یَزَلْ وَلا یَزالُ مَلَكٌ كَریمٌ یَاْتیكَ عَنّا بِعَمَلٍ؛ و در برابر شرّ ما بسوى تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و كریمى بوده اى كه از جانب ما كارهاى قَبیحٍ فَلا یَمْنَعُكَ ذلِكَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِكَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلاَّئِكَ؛ زشت بسوى تو آید ولى آنها جلوگیریت نكند از اینكه ما را به نعمتهاى خود فراگیرى و خود بر ما تفضل كنى.
این نوع نگاه است که امیر المومنین (ع) در دعای کمیل می فرمایند: اگر مرا در جهنم عذاب کنی، به فرض که بر عذابت صبر کنم، چگونه بر فراغت صبر کنم؟ (هَبنی صَبَرتُ عَلی عَذابِکَ فَکیفُ أصبِرُ عَلی فِراقِکَ و هَبنی صَبَرتُ عَلی حَرَّ نارِکَ فَکیفَ أصبِرُ عَنِ النَظَرِ إلی کَرامتِک)
[۱]. نهج البلاغه، کلمات قصار شماره ۲۳۷.
[۲]. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
ادامه مطلب
نماز از دیدگاه عقل و وجدان

هر چه لطف و نیكى بیشتر و نیكى كننده بزرگتر باشد تشّكر هم باید بیشتر و بهتر انجام گیرد. چه كسى بیشتر از «خدا» بر ما حق دارد؟
به قول سعدى: هر نفسى كه فرو مىرود ممدّ حیات است و چون برمىآید مفرّح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب.
البته خداوند به تشكر ما نیاز ندارد این كار ارزشى براى ماست و نشانه انصاف ماست نه اینكه نشان نیاز خدا به نماز ما باشد اگر معلّم به شاگردش گفت: خوب درس بخوان شاگرد نباید خیال كند كه خوب درس خواندن او نیاز معلّم است بلكه كمال شاگرد را مىخواهد.
وقتى اصل لزوم تشكر را قبول كردیم چگونگى آن باید طبق دستور باشد. وقتى مراجعه بیمار به پزشك ضرورى تشخیص داده شد چگونگى مصرف دارو تابع دستور پزشك است.
سؤال: تشكر در برابر نعمتها درست ولى آنكه در میان ناگوارىها زندگى مىكند او چرا باید تشكر كند؟
پاسخ: اولاً: بیشتر ناراحتىها به دست خود ما فراهم مىآید مثلاً با رعایت نكردن بهداشت مریض مىشویم با درس نخواندن و تنبلى دچار ركود در زندگى مىگردیم در انتخاب دوست دقت نمىكنیم گرفتار مىشویم و...
ثانیاً: انسان را به تلاش وامىدارد و استعدادها را شكوفا مىسازد.
ثالثاً: تلخىها را باید در كنار شیرینىها حساب كرد و بلاها را در كنار نعمتهاى بیشمار دید.
رابعاً: گاهى سختىها وبلاها باعث كمال روح وصیقل خوردن جان مىشود ودلها از غیرخدا بریده به او متوّجه مىشود.
پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: واى بر كسى كه از نماز مواظبت نكند.(41) و نیز فرمود: كسى كه نماز را سبك شمرد خداوند بركت و خیر را از عمر و مال او برمىدارد پاداش كارهاى او از بین مىرود دعاهایش مستجاب نمىشود... در برزخ شكنجه و در قیامت حساب سختى دارد.(42)
و فرمود: هر كه نماز را سبك شمرد از امّت من نیست.(43)
حضرت على علیه السلام فرمود: دزدترین افراد آنانند كه از نمازشان بكاهند و بدزدند.(44)
پیامبرصلى الله علیه وآله مىفرمود: گرسنه از غذا سیر و تشنه از آب سیراب مىشود ولى من از نماز سیر نمىشوم.(47)
هنگام نماز رنگ از چهره على علیه السلام مىپرید و مىلرزید و مىفرمود: وقت نماز رسیده وقت امانتى كه خدا بر هستى عرضه كرد.(48)
علىعلیه السلام در جنگ صفّین گاهى به آسمان نگاه مىكرد. ابن عباس علّت آن را پرسید. فرمود: براى اینكه نماز اوّل وقت از دستم نرود.(49)
همان گونه كه ماهى از شنا كردن خسته نمىشود اولیاى خدا نیز از عبادت و نماز خسته و ملول نمىشوند.
اولیاى خدا هنگام نماز عطر مىزدند بهترین لباس را مىپوشیدند و خوف و هراسشان از آن بود كه مبادا مورد عنایت خدا قرار نگیرند یا در نماز حالت خشوع و توجّه نداشته باشند.
39) مدّثر آیه 43.
40) نهج الفصاحه جمله 1098.
41) وسائلالشیعه ج 3 ص 19.
42) سفینةالبحار ج 2 ص 43.
43) وسائلالشیعه ج 3 ص 15.
44) بحارالانوار ج 84 ص 242.
45) محجةالبیضاء ج 1 ص 377.
46) نهج الفصاحه جمله 132.
47) مستدركالوسائل ج1 ص 174.
48) تفسیر صافى ج 2 ص 370.
49) سفینةالبحار ج 2 ص 44.
ادامه مطلب
سیماى نماز

نماز مهمترین سفارش انبیا است. لقمان به فرزندش مىگوید: پسركم! نماز را بر پاى دار. «یا بُنَىَّ أَقِمِ الصَّلاةَ»(20)
نماز داروى نسیان و وسیله ذكر خداست: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِى»(21)
نماز پیمان خداوند است. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: «اَلصَّلاةُ عَهْدُ للّه»(22)
نماز نور چشم پیامبر عزیز است. «قُرَّةُ عَیْنى فىِ الصَّلاةِ»(23)
نماز اهرم استعانت در غمها و مشكلات است.(24)
نماز داروى تكبّر است.(25)
نماز وسیله تشكر از نعمتهاى خداست. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ»(26)
نماز سیماى مكتب است. «اَلصَّلاةُ وجهُ دینِكُم»(27)
نماز به منزله پرچم و نشانه مكتب است. «عَلَمُ الاِسلامِ الصَّلاة»(28)
نماز پایه و ستون دین است: «وَ هِىَ عَمُوُد دینِكم»(29)
نماز به منزله سر نسبت به تن مىباشد. «مَوْضِعُ الصَّلاةِ مِنَ الّدین كَموضِعِ الرَأس مِنَ الجَسَد»(30)
نماز كلید بهشت است. «اَلصَّلاةُ مِفتاحُ الجَنَّة»(31)
نماز وسیله سنجش مردم است. «اَلصَّلاةُ میزان»(32)
نماز اولین سؤال در قیامت است: «اَوّلُ ما یُحاسَبُ بِه العَبْدُ الصَّلاة»(33)
نماز همچون نهرى است كه انسان روزى پنجبار خود را در آن شستشو مىدهد و دیگر چركى باقى نمىماند.(34)
نماز براى اولیاى خدا شیرین و براى منافقان دشوار و سنگین است: «وَ إِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الخاشِعینَ»(35)
نماز درهم كوبنده شیطان است: «مُدخِرةً لِلشَّیطان»(36)
امام صادق علیه السلام پیش از وفات به اطرافیان خود فرمود: هر كه نماز را سبك شمارد مشمول شفاعت ما در قیامت نخواهد شد.(37)
امام حسین علیه السلام حتى ظهر روز عاشورا در میدان مبارزه و در برابر تیرهاى دشمن نماز را رها نكرد.
به پدران و مادران سفارش شده كه اطفال خود را قبل از بلوغ مثلاً از سنّ هشت سالگى وادار به نماز كنند.(38)
20) لقمان آیه 17.
21) طه آیه 14.
22) كنزالعمال ج 7 ص 279.
23) بحارالانوار ج 77 ص 77.
24) بقره آیه 45.
25) نهج البلاغه حكمت 252.
26) كوثر آیه 2.
27) فروع كافى ج 1 ص 270.
28) كنزالعمال ج 7 ص 279.
29) مستدرك ج 1 ص 172.
30) نهج الفصاحه جمله 3075.
31) نهج الفصاحه جمله 1588.
32) فروع كافى ج 1 ص 267.
33) نهج الفصاحه جمله 979.
34) وسائلالشیعه ج 3 ص 7.
35) بقره آیه 45.
36) فهرست عزرالحكم صلاة.
37) فروع كافى ج 1 ص 264.
38) وسائلالشیعه ج 3 ص 13.
ادامه مطلب