نماز موهبتي الهي
نماز موهبتي الهي
وجعلناهم ائمّةً يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصّلوةِ و ايتاءَ الزّكوةِ و كانوا لنا عابدين
و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به دستور ما هدايت ميكنند و به آنان وحي فرستاديم تا كارهاي نيك انجام دهند و نماز را برپا دارند و زكات بدهند و آنان همگي عبادت كننده ما بودند.(انبياء،73)
سومين و چهارمين موهبت و ويژگي آنها اين است كه ما به آنها انجام كار خير را وحي كرديم، و همچنين برپا داشتن نماز و اداي زكات.
اين وحي ميتواند وحي تشريعي بوده باشد يعني ما انواع كارهاي خير و اداي نماز و اعطاي زكات را در برنامههاي ديني آنها گنجانيديم و نيز ميتواند وحي تكويني باشد يعني به آنها توفيق و توان جاذبه معنوي براي انجام اين امور بخشيديم.
البته هيچ يك از اين امور جنبه اجباري و اضطراري ندارد بلكه تنها آمادگيها و زمينهها است كه بدون اراده و خواست خود آنها هرگز به نتيجه نميرسد.
ذكر اقامه صلوة و اداء زكات بعد از فعل خير است؛ به خاطر اهميت اين دو برنامه است كه نخست بطور عام در جمله (اوحينا اليهم فعل الخيرات) بعد به طور خاص بيان شده است.[1]
فعل خيرات را كه از انواع عبادات (نماز و زكات) است وحي كرديم.[2]
در تفسير مجمع البيان آمده: ابن عباس گويد: يعني برنامههاي نبوّت و بهپا داشتن نماز و اداي زكات را به آنها وحي كرديم.[3]
انجام كارهاي نيك و نماز و زكات را به آنان وحي كرديم.
صاحب الميزان ميگويد: ائمه مويد به روح القدس، و روح الطهارة و مويد به قوتي رباني هستند كه ايشان را به فعل خيرات و اقامه نماز و دادن زكات (انفاق مالي مخصوص بهر شريعتي) دعوت ميكند.
[1] . تفسير نمونه، ج 13، ص 456.
[2] . روض الجنان، ج 13، ص 249.
[3] . مجمع البيان، ج 7 ـ 8 ص 88.
ادامه مطلب
نماز سبب رستگاري
نماز سبب رستگاري
قدا فلح من تزكّي، و ذكر اسم ربّه فصلّي
مسلماً رستگار ميشود كسي كه خود را تزكيه كند، و نام پروردگارش را به ياد آورد و نماز بخواند. «اعلي ، 14 ، 15»
و در آيات مورد بحث به نجات اهل ايمان و عوامل اين نجات اشاره ميكند نخست ميفرمايد( مسلماً رستگار ميشود كسي كه خود را تزكيه كند). قد افلح من تزكي
و نام پروردگارش را به ياد آورد و به دنبال آن نماز بخواند ، وذكر اسم ربه فصلي
به اين ترتيب عامل فلاح و رستگاري و پيروزي و نجات را سه چيز ميشمرد: (تزكيه) و (ذكر نام خداوند) و سپس (به جا آوردن نماز)
در اين كه منظور از (تزكيه) چيست تفسيرهاي گوناگوني ذكر كردهاند.
نخست اين كه منظور پاكسازي روح از شرك است به قرينه آيات قبل و نيز به قرينه اين كه مهمترين پاكسازي همان پاكسازي از شرك است.
منظور پاكسازي دل از رذايل اخلاقي و انجام اعمال صالح است.
رستگار شد كسي كه نفس خود را از فجور و اعمال زشت پاك كرد و به زينت تقوي بياراست.[1]
كلمه: (تزكي) به معناي در پي پاك شدن است. و در اينجا منظور پاك شدن از لوث تعلقات مادي دنيوي است كه آدمي را از امر آخرت منصرف و مشغول ميكند به دليل اين كه دنبالش فرموده: (بل تؤثرون الحياة الدنيا) الخ و نيز منظور از تزكي برگشتن به خدايتعالي و توبه كردن است.
چون يكي از وسايلي كه دل انسان را از فرو رفتگي در ماديات حفظ ميكند توبه است و نيز انفاق در راه خدا است كه باز دل را از لوث تعلقات مالي پاك ميكند و حتي اگر دستور دادهاند قبل از نماز وضو بگيريم و وضو گرفتن را هم تطهّر خواندهاند در حقيقت خواستهاند طهارت از آلودگيهايي كه صورت و دست و پاي انسان در اشتغال به امور دنيا به خود ميگيرد مجسم و ممثل كرده باشند. (و ذكر اسم ربه فصلي)
ظاهراً مراد به ذكر نام خدا ذكر زباني و مراد به صلوة همان نماز معمولي و توجه خاص عبودي است كه در اسلام تشريع شده است.
و اين دو آيه به حسب ظاهر مدلولي كه دارند نسبت به همه مصاديق طهارت كه برايتان شمرديم عموميت دارد ولي از نظر روايات وارده از ائمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ تنها درباره زكات فطره نماز عيد نازل شده روايات وارده از طرق اهل سنت هم همين را ميگويد.[2]
[1] . نمونه، ج 26 ص 202.
[2] . الميزان. ج 20، ص 634.
ادامه مطلب
نماز و آيين مستقيم
نماز و آيين مستقيم
و ما امروآ الاّ ليعبدوا الله مخلصين له الدّين حنفاء و يقيموا الصّلوة و يؤتوا الزّكوةو ذلك دين القيمّة.
در حالي كه به آنها دستوري داده نشده بود جز اينكه خدا را پرستش كنند با كمال اخلاص، و از شرك به توحيد بازگردند، نماز را برپا دارند، و زكات را ادا كنند، و اين است آئين مستقيم و صحيح و پايدار.«بينه ، آيهي 5»
اهل كتاب و به تبع آنها مشركان را مورد ملامت قرار داده ميگويد: چرا در اين آيين جديد اختلاف كردند، بعضي مؤمن و بعضي كافر شدنددر حالي كه در اين آيين دستوري به آنها داده نشده است جز اينكه خدا را پرستش كنند، و عبادت او را از عبادت غير او خالص سازند، و از هر گونه شرك باز گردند و متمايل به توحيد شوند. نماز را برپا دارند و زكات را ادا كنند
سپس ميافزايد:
و اين است آيين مستقيم و پايدار (و ذلك دين القيمة).
در اين كه منظور از (و ما امروا)... در اينجا چيست؟ جمعي گفتهاند منظور اين است كه اهل كتاب در آيين خودشان مسأله توحيد و نماز و زكات وجود داشته و اينها مسائلي است ثابت، ولي آنها به دستورات نيز وفادار نماندهاند.
ديگر اينكه در آيين اسلام دستوري جز توحيد خالص و نماز و زكات و مانند آن نيامده، و اينها اموري هستند شناخته شده چرا از قبول آن سرباز ميزنند و در پذيرش آن اختلاف ميكنند.
معني دوم نزديكتر به نظر ميرسد، زيرا به دنبال آيه قبل كه سخن از اختلاف آنها در پذيرش آيين جديد ميگفت مناسب همين است كه (امروا) ناظر به آيين جديد باشد.
از اين گذشته معني اول تنها درباره اهل كتاب صادق است و مشركان را شامل نميشود در حالي كه معني دوّم همگان را شامل ميشود.
منظور از دين چيست؟
منظور از دين كه بايد آن را براي خدا خالص كنند به عقيده بعضي از مفسران همان (عبادت) است، و جمله (الا ليعبدوا الله) كه قبل از آن ذكر شده نيز همين معني را تأييد ميكند.
ولي اين احتمال وجود دارد كه منظور مجموعه دين و شريعت باشد، يعني آنها مأمور شده بودند كه خدا را پرستش كنند و دين و آيين خود را در تمام جهات خالص گردانند اين معني با گستردگي مفهوم (دين) سازگارتر است و جمله بعد (و ذلك دين القيمة) كه دين را به معني وسيع مطرح كرده همين معني را تأييد ميكند.
ولي اين احتمال وجود دارد كه منظور مجموعه دين و شريعت باشد، يعني آنها مأمور شده بودند كه خدا را پرستش كنند و دين و آيين خود را در تمام جهات خالص گردانند اين معني با گستردگي مفهوم (دين) سازگارتر است و جمله بعد (وذلك دين القيمة) كه دين را به معني وسيع مطرح كرده همين معني را تأييد ميكند.
جمله (و ذلك دين القيمة) اشاره به آن است كه اين اصول يعني توحيد خالص و نماز توجه به خالق و زكات (توجه به خلق) از اصول ثابت و پا بر جاي همه اديان است. بلكه ميتوان گفت اينها در متن فطرت آدمي قرار دارد.[1]
[1] . تفسير نمونه، ج 27، ص 203، 204، 205.
ادامه مطلب
نماز و عمل صالح
نماز و عمل صالح
انّ الذّين امنوا و عملوا الصّالحات و اقاموا الصّلوة و اتوا الزّكوة لهم اجرهم عند ربّهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون.
كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند مزدشان نزد پروردگارشان است و نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين ميشوند. «بقره ، 277»
در برابر رباخواران ناسپاس و گنهكار، كساني كه در پرتو ايمان، خودپرستي را ترك گفته و عواطف فطري خود را زنده كرده و علاوه بر ارتباط با پروردگار و برپا داشتن نماز، به كمك و حمايت نيازمندان ميشتابند و از اين راه از تراكم ثروت و به وجود آمدن اختلافات طبقاتي و به دنبال آن هزار گونه جنايت جلوگيري ميكنند پاداش خود را نزد پروردگار خواهند داشت و در هر دو جهان از نتيجه عمل نيك خود بهرهمند ميشوند. طبيعي است ديگر عوامل اضطراب و دلهره براي اين دسته به وجود نميآيد خطري كه در راه سرمايهداران مفت خوار بود و لعن و نفرينهايي كه به دنبال آن نثار ميشد براي اين دسته نيست.
بالاخره از آرامش كامل برخوردار بوده، هيچگونه اضطراب و غمي نخواهد داشت.[1]
علّت اين كه عمل صالح، نماز، زكات، را با هم ذكر كرده اين نيست كه هر كدام از اينها اگر تنها باشد پاداش ندارد زيرا اگر چنين باشد اين آيه سبب كم ارزش كردن آنها ميگردد، بلكه مقصود از يكجا ذكر كردن آنها اين است كه بيشتر ترغيب به آنها شده و باعث اهميّت و عظمت آنها گردد و يا منظور اين است كه بفهماند اگر تمام اينها با هم انجام شوند پاداش آنها خيلي زيادتر است.[2]
[1] . تفسير نمونه، ج 2، ص 275.
[2] . مجمع البيان، ج 2، ص 672.
ادامه مطلب